Forwarded from "ابرهای تاریک" اشکان دانشمند (Ashkan GhD)
بعد از هرجنگ
کسی باید باشد تا همه چیز را جمعوجور کند
هیچچیز خودبهخود که تمیز نمیشود
کسی باید باشد که آوار را از وسط جاده کنار بزند
تا کامیونهای حمل جسد عبور کند
بالاخره باید کسی پیدا شود
که در زباله و خاکستر
در صندلیهای فنردررفته
در شیشههای خُردشده
در تکه لباسهای خونین
فرو برود
باید کسی باشد تا تیرآهنی را صاف کند
تا تکیهگاه دیواری شود
بالاخره باید کسی پیدا شود که شیشهای را دستمال بکشد، قاب در را جا بیاندازد
صحنههای جذابی برای تصویربرداری نیست
سالها هم زمان میبرد
تازه، فیلمبردارها رفتهاند سراغ
یک جنگ دیگر
ویسلاوا شیمبورسکا
#ترجمه از انگلیسی
#اشکان_دانشمند✍
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
کسی باید باشد تا همه چیز را جمعوجور کند
هیچچیز خودبهخود که تمیز نمیشود
کسی باید باشد که آوار را از وسط جاده کنار بزند
تا کامیونهای حمل جسد عبور کند
بالاخره باید کسی پیدا شود
که در زباله و خاکستر
در صندلیهای فنردررفته
در شیشههای خُردشده
در تکه لباسهای خونین
فرو برود
باید کسی باشد تا تیرآهنی را صاف کند
تا تکیهگاه دیواری شود
بالاخره باید کسی پیدا شود که شیشهای را دستمال بکشد، قاب در را جا بیاندازد
صحنههای جذابی برای تصویربرداری نیست
سالها هم زمان میبرد
تازه، فیلمبردارها رفتهاند سراغ
یک جنگ دیگر
ویسلاوا شیمبورسکا
#ترجمه از انگلیسی
#اشکان_دانشمند✍
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
🔴فایل صوتی لایو هفدهم باشگاه پریفرونتال:
🟢 درسگفتارهای علم و شبهعلم
🟢 موضوع: بررسی ادعاهای علمی و پزشکی عرفان حلقه
🟢 دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
و دکتر کیارش آرامش (متخصص پزشکی اجتماعی و اخلاق پزشکی و نویسندهی کتاب علم و شبهعلم در پزشکی)
🟢 زمان:
جمعه ۱۸ آبانماه ۱۴۰۳
🟢 عرفان حلقه جریانی است که توسط آقای محمدعلی طاهری در ایران پایهگذاری شد و همچون بسیاری از مکاتب قرن بیستم تلاش کرد با ترکیب گفتمان عرفانی با واژههای علمی (به خصوص در حوزهی فیزیک)، گفتمانی ایجاد کند که هم طالبان معنویت را جذب کند هم مشتاقان علم را. «مؤسسهی فرهنگی-هنری عرفان حلقه» در دهه ۱۳۸۰ فعالیتهای خود را آغاز کرد. این تشکل، فعالیتهایی تحت عنوان فرادرمانی (سایمنتولوژی، طب فراکل نگر و شعور کیهانی) انجام میداد. این گروه مدعی است که روشهایی در چارچوب طبهای مکمل برای درمان بعضی از بیماریها ابداع کردهاست. زندانی شدن آقای طاهری توسط رژیم حاکم بر ایران منجر به سیاسی شدن جریان عرفان حلقه شد و نقد علمی ادعاهای علمی و طبی آن را به تأخیر انداخت.
اکنون در ادامهٔ رسالت باشگاه پریفرونتال برای ترویج تفکر نقاد، با دعوت از دکتر کیارش آرامش متخصص پزشکی اجتماعی و اخلاق در مراقبتهای بهداشتی درمانی به نقد ادعاهای درمانی جریان عرفان حلقه میپردازیم.
⭕️ از طرفداران این جریان دعوت میکنیم، در صورت تمایل به مناظره با دکتر کیارش آرامش در لایوهای اینستاگرامی بعدی باشگاه پریفرونتال، با ارسال پیام به اینستاگرام باشگاه اعلام آمادگی نمایند.
لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/prefrontalclub/181
#علم
#علم_و_شبه_علم
#طب_سنتی
#شبه_علم
#روانشناسیـسیاسی
@drsargolzaei
@kiaaramesh
@prefrontalclub
🟢 درسگفتارهای علم و شبهعلم
🟢 موضوع: بررسی ادعاهای علمی و پزشکی عرفان حلقه
🟢 دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
و دکتر کیارش آرامش (متخصص پزشکی اجتماعی و اخلاق پزشکی و نویسندهی کتاب علم و شبهعلم در پزشکی)
🟢 زمان:
جمعه ۱۸ آبانماه ۱۴۰۳
🟢 عرفان حلقه جریانی است که توسط آقای محمدعلی طاهری در ایران پایهگذاری شد و همچون بسیاری از مکاتب قرن بیستم تلاش کرد با ترکیب گفتمان عرفانی با واژههای علمی (به خصوص در حوزهی فیزیک)، گفتمانی ایجاد کند که هم طالبان معنویت را جذب کند هم مشتاقان علم را. «مؤسسهی فرهنگی-هنری عرفان حلقه» در دهه ۱۳۸۰ فعالیتهای خود را آغاز کرد. این تشکل، فعالیتهایی تحت عنوان فرادرمانی (سایمنتولوژی، طب فراکل نگر و شعور کیهانی) انجام میداد. این گروه مدعی است که روشهایی در چارچوب طبهای مکمل برای درمان بعضی از بیماریها ابداع کردهاست. زندانی شدن آقای طاهری توسط رژیم حاکم بر ایران منجر به سیاسی شدن جریان عرفان حلقه شد و نقد علمی ادعاهای علمی و طبی آن را به تأخیر انداخت.
اکنون در ادامهٔ رسالت باشگاه پریفرونتال برای ترویج تفکر نقاد، با دعوت از دکتر کیارش آرامش متخصص پزشکی اجتماعی و اخلاق در مراقبتهای بهداشتی درمانی به نقد ادعاهای درمانی جریان عرفان حلقه میپردازیم.
⭕️ از طرفداران این جریان دعوت میکنیم، در صورت تمایل به مناظره با دکتر کیارش آرامش در لایوهای اینستاگرامی بعدی باشگاه پریفرونتال، با ارسال پیام به اینستاگرام باشگاه اعلام آمادگی نمایند.
لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/prefrontalclub/181
#علم
#علم_و_شبه_علم
#طب_سنتی
#شبه_علم
#روانشناسیـسیاسی
@drsargolzaei
@kiaaramesh
@prefrontalclub
🔴 لایو ۱۸ام در اینستاگرام باشگاه پریفرونتال:
🟢 موضوع: تحلیل فیلم «دانه انجیر معابد»
🟢 گفتگوی محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و سیاوش صفایی، روانشناس
🔴 با ما در لایو اینستاگرمی تحلیل این فیلم همراه شوید:
جمعه دوم آذرماه ۱۴۰۳- ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴
ساعت ۹ صبح غرب آمریکای شمالی
ساعت ۱۲ ظهر شرق آمریکای شمالی
ساعت ۱۸ اروپای مرکزی
ساعت ۲۰:۳۰ ایران
🔹 چه کسانی دستور اعدام میدهند؟
🔹 چه کسانی حکم اعدام را اجرا میکنند؟
🔹 آیا این افراد دچار اختلال شخصیت یا اختلال روانی خاصی هستند؟
هانا آرنت فیلسوف برجستهی آلمانی در کتاب آیشمن در اورشلیم، گزارشی از ابتذال شر (۱۹۶۳) پاسخی به این پرسشها داد که محمد رسولاف در دو فیلم ارزشمند شیطان وجود ندارد (۲۰۲۰) و درخت انجیر معابد (۲۰۲۴) به هنرمندی آن را تصویر کرده است.
🛑 صفحهی باشگاه پریفرونتال در اینستاگرام میزبان این گفتوگو خواهد بود.
#دانه_انجیر_معابد
#تحلیل_فیلم
#باشگاه_پریفرونتال
@drsargolzaei
@prefrontalclub
🟢 موضوع: تحلیل فیلم «دانه انجیر معابد»
🟢 گفتگوی محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و سیاوش صفایی، روانشناس
🔴 با ما در لایو اینستاگرمی تحلیل این فیلم همراه شوید:
جمعه دوم آذرماه ۱۴۰۳- ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴
ساعت ۹ صبح غرب آمریکای شمالی
ساعت ۱۲ ظهر شرق آمریکای شمالی
ساعت ۱۸ اروپای مرکزی
ساعت ۲۰:۳۰ ایران
🔹 چه کسانی دستور اعدام میدهند؟
🔹 چه کسانی حکم اعدام را اجرا میکنند؟
🔹 آیا این افراد دچار اختلال شخصیت یا اختلال روانی خاصی هستند؟
هانا آرنت فیلسوف برجستهی آلمانی در کتاب آیشمن در اورشلیم، گزارشی از ابتذال شر (۱۹۶۳) پاسخی به این پرسشها داد که محمد رسولاف در دو فیلم ارزشمند شیطان وجود ندارد (۲۰۲۰) و درخت انجیر معابد (۲۰۲۴) به هنرمندی آن را تصویر کرده است.
🛑 صفحهی باشگاه پریفرونتال در اینستاگرام میزبان این گفتوگو خواهد بود.
#دانه_انجیر_معابد
#تحلیل_فیلم
#باشگاه_پریفرونتال
@drsargolzaei
@prefrontalclub
Forwarded from آیفا - فارسی
🔴 بیانیه گروه های همبستگی سلامت درباره وضعیت نگرانکننده آهو، دانشجوی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران #آهوـدریایی #اهوـدریایی
#ahoo_daryayi
@theiipha_fa
#ahoo_daryayi
@theiipha_fa
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔴 بیانیه گروه های همبستگی سلامت درباره وضعیت نگرانکننده آهو، دانشجوی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران #آهوـدریایی #اهوـدریایی #ahoo_daryayi @theiipha_fa
⭕️ بیانیه کادر درمانی گروه آیدا دربارهٔ وضعیت نگرانکننده آهو دریایی، دانشجوی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
با اندوه و نگرانی عمیق، ما اعضای کادر درمانی گروه ایدا اعلام میکنیم که در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ویدئویی از اعتراض آهو، دانشجوی رشته ادبیات فرانسه دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، در رسانههای داخلی و بینالمللی منتشر شد. این ویدئو صحنهای از این دانشجو را نشان میدهد که با کندن لباسهای خود، برهنه با لباس زیر، در محوطه دانشگاه آزاد اسلامی تهران گام برمیداشت و اعتراض خود را به اجبار حجاب و محدودیتهای اجتماعی بر زنان اعلام میکرد. اقدام شجاعانه او، نه صرفاً یک عمل فردی، بلکه نمادی از مقاومت زنان ایرانی در برابر قوانین سرکوبگر و ناعادلانه بود.
پس از این اتفاق، او با خشونت توسط نیروهای امنیتی دانشگاه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. خبرها حاکی از آن است که او به بیمارستان روانپزشکی ایران انتقال یافته و تحت شرایطی مبهم و نگرانکننده، از دسترسی به جهان خارج محروم شده است. همچنین گزارشهایی از تجویز داروها و آمپولهای ناشناخته برای او به گوش میرسد، بدون آنکه تشخیص پزشکی دقیقی برای این تجویزها مطرح شده باشد. این اقدامات که شباهت زیادی به شیوههای سرکوب روانی در زندانها دارد، نگرانیهای جدیای درباره سلامت جسمی و روانی او برانگیخته است.
متاسفانه رسانههای حکومتی همچون فرهیختگان و تسنیم، با نادیدهگرفتن زمینه اجتماعی و فرهنگی این اعتراض، تلاش کردهاند که آن را با برچسب "بیماری روانی" تخریب کرده و از اهمیت آن بکاهند. اتهاماتی که از سوی این رسانهها و حتی وزیر علوم مطرح شده، بازتاب شیوهای است که در گذشته نیز برای خاموشکردن صدای معترضان و بیاعتبار کردن آنان بهکار گرفته شده است. اما مردم و جامعه بینالمللی این رفتار را نوعی اعتراض در برابر ظلم و فشارهای اجتماعی تلقی کردهاند.
درخواستهای ما بهعنوان کادر درمانی گروه ایدا به شرح زیر است:
۱. امکان بررسی وضعیت روانی و جسمی آهو توسط نمایندگان انجمنهای علمی مستقل و معتبر: با توجه به سابقه حکومت در استفاده ابزاری از پزشکی و روانپزشکی، ضروری است که وضعیت او توسط متخصصان مستقل و بیطرف مورد بررسی قرار گیرد تا صحت و سقم ادعای بیماری روانی او بهدرستی روشن شود.
۲. فراهمسازی دسترسی به وکیل و رسانهها برای آهو: این دانشجو باید حق دسترسی به وکیل مورد اعتماد و ارتباط با رسانهها را داشته باشد تا بتواند بهصورت آزادانه و بدون ترس، شرایط خود را توضیح دهد و از حق قانونیاش برای دفاع برخوردار باشد.
۳. شفافیت در خصوص روند درمان و تشخیص بیماری: مقامات مسئول موظفاند بهطور شفاف تشخیص پزشکی و روند درمانی آهو را اعلام کنند و از تحریف و پوشاندن واقعیت بپرهیزند. ما خواستار شفافسازی کامل وضعیت وی و ارائه مدارک مستند در مورد علت تجویز هرگونه داروی روانپزشکی هستیم.
۴. توجه به بُعد سیاسی و اجتماعی این اعتراض: اعتراض آهو نه یک عمل بیمارگونه، بلکه پاسخی است به فشارهای اجتماعی و قانونیای که بر زنان تحمیل میشود. در جوامع مردمسالار، مدعیالعموم باید افکار عمومی و خواست ملت باشد، اما در این مورد بهروشنی حکومت، بهجای پاسخگویی، با استفاده از زبان تهدید و تهمت، به دنبال مقصر جلوهدادن قربانی است. اظهارات وزیر علوم نیز گواهی است بر موضعگیری غیرحرفهای و فرافکنانهای که متاسفانه از سوی نهادهای مسئول تکرار میشود.
ما بر این باوریم که حق اعتراض مدنی، حتی در شرایط سرکوب، یکی از حقوق بنیادین هر انسان است. تلاش حکومت برای تحریف این اعتراضات با برچسبهای بیماری روانی و اقدامات خشونتآمیز، بار دیگر بیاعتنایی عمیق آن به حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان را نشان میدهد. از این حکومت انتظاری جز این نداریم، چراکه بارها شاهد بودهایم که چگونه از ابزارهای روانپزشکی و پزشکی برای سرکوب صدای مخالفان و ایجاد ترس در جامعه استفاده کرده است.
#آهوـدریایی
#ahoo_daryayi
@drsargolzaei
@theiipha_fa
با اندوه و نگرانی عمیق، ما اعضای کادر درمانی گروه ایدا اعلام میکنیم که در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ویدئویی از اعتراض آهو، دانشجوی رشته ادبیات فرانسه دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، در رسانههای داخلی و بینالمللی منتشر شد. این ویدئو صحنهای از این دانشجو را نشان میدهد که با کندن لباسهای خود، برهنه با لباس زیر، در محوطه دانشگاه آزاد اسلامی تهران گام برمیداشت و اعتراض خود را به اجبار حجاب و محدودیتهای اجتماعی بر زنان اعلام میکرد. اقدام شجاعانه او، نه صرفاً یک عمل فردی، بلکه نمادی از مقاومت زنان ایرانی در برابر قوانین سرکوبگر و ناعادلانه بود.
پس از این اتفاق، او با خشونت توسط نیروهای امنیتی دانشگاه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. خبرها حاکی از آن است که او به بیمارستان روانپزشکی ایران انتقال یافته و تحت شرایطی مبهم و نگرانکننده، از دسترسی به جهان خارج محروم شده است. همچنین گزارشهایی از تجویز داروها و آمپولهای ناشناخته برای او به گوش میرسد، بدون آنکه تشخیص پزشکی دقیقی برای این تجویزها مطرح شده باشد. این اقدامات که شباهت زیادی به شیوههای سرکوب روانی در زندانها دارد، نگرانیهای جدیای درباره سلامت جسمی و روانی او برانگیخته است.
متاسفانه رسانههای حکومتی همچون فرهیختگان و تسنیم، با نادیدهگرفتن زمینه اجتماعی و فرهنگی این اعتراض، تلاش کردهاند که آن را با برچسب "بیماری روانی" تخریب کرده و از اهمیت آن بکاهند. اتهاماتی که از سوی این رسانهها و حتی وزیر علوم مطرح شده، بازتاب شیوهای است که در گذشته نیز برای خاموشکردن صدای معترضان و بیاعتبار کردن آنان بهکار گرفته شده است. اما مردم و جامعه بینالمللی این رفتار را نوعی اعتراض در برابر ظلم و فشارهای اجتماعی تلقی کردهاند.
درخواستهای ما بهعنوان کادر درمانی گروه ایدا به شرح زیر است:
۱. امکان بررسی وضعیت روانی و جسمی آهو توسط نمایندگان انجمنهای علمی مستقل و معتبر: با توجه به سابقه حکومت در استفاده ابزاری از پزشکی و روانپزشکی، ضروری است که وضعیت او توسط متخصصان مستقل و بیطرف مورد بررسی قرار گیرد تا صحت و سقم ادعای بیماری روانی او بهدرستی روشن شود.
۲. فراهمسازی دسترسی به وکیل و رسانهها برای آهو: این دانشجو باید حق دسترسی به وکیل مورد اعتماد و ارتباط با رسانهها را داشته باشد تا بتواند بهصورت آزادانه و بدون ترس، شرایط خود را توضیح دهد و از حق قانونیاش برای دفاع برخوردار باشد.
۳. شفافیت در خصوص روند درمان و تشخیص بیماری: مقامات مسئول موظفاند بهطور شفاف تشخیص پزشکی و روند درمانی آهو را اعلام کنند و از تحریف و پوشاندن واقعیت بپرهیزند. ما خواستار شفافسازی کامل وضعیت وی و ارائه مدارک مستند در مورد علت تجویز هرگونه داروی روانپزشکی هستیم.
۴. توجه به بُعد سیاسی و اجتماعی این اعتراض: اعتراض آهو نه یک عمل بیمارگونه، بلکه پاسخی است به فشارهای اجتماعی و قانونیای که بر زنان تحمیل میشود. در جوامع مردمسالار، مدعیالعموم باید افکار عمومی و خواست ملت باشد، اما در این مورد بهروشنی حکومت، بهجای پاسخگویی، با استفاده از زبان تهدید و تهمت، به دنبال مقصر جلوهدادن قربانی است. اظهارات وزیر علوم نیز گواهی است بر موضعگیری غیرحرفهای و فرافکنانهای که متاسفانه از سوی نهادهای مسئول تکرار میشود.
ما بر این باوریم که حق اعتراض مدنی، حتی در شرایط سرکوب، یکی از حقوق بنیادین هر انسان است. تلاش حکومت برای تحریف این اعتراضات با برچسبهای بیماری روانی و اقدامات خشونتآمیز، بار دیگر بیاعتنایی عمیق آن به حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان را نشان میدهد. از این حکومت انتظاری جز این نداریم، چراکه بارها شاهد بودهایم که چگونه از ابزارهای روانپزشکی و پزشکی برای سرکوب صدای مخالفان و ایجاد ترس در جامعه استفاده کرده است.
#آهوـدریایی
#ahoo_daryayi
@drsargolzaei
@theiipha_fa
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ بیانیه کادر درمانی گروه آیدا دربارهٔ وضعیت نگرانکننده آهو دریایی، دانشجوی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران با اندوه و نگرانی عمیق، ما اعضای کادر درمانی گروه ایدا اعلام میکنیم که در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ویدئویی از اعتراض آهو، دانشجوی رشته ادبیات فرانسه دانشگاه…
بیانیهی_ائتلاف_درمانی_آیدا_دربارهٔ_آهو_دریایی_دانشجوی_علوموتحقیقات.pdf
278.9 KB
🔹 بیانیهی تشکلهای درمانی عضو ائتلاف آیدا
⭕️ لطفا به اشتراک بگذارید
#آهوـدریایی
#ahoo_daryayi
@drsargolzaei
@theiipha_fa
⭕️ لطفا به اشتراک بگذارید
#آهوـدریایی
#ahoo_daryayi
@drsargolzaei
@theiipha_fa
🔹 یادداشت رسیده
🔹 فرستنده: آقای همایون
⭕️ آفتهای جنبش دموکراسیخواهی ایران و موانع همبستگی
۱- اعتمادزدایی از کنشگران سیاسی:
گویا در فضای سیاسی داخل ایران تا کسی به سینهی قبرستان نرود، برای برخی جریانات محرز نمیشود که او سوپاپ اطمینان و عامل رژیم نیست! اگر فردی بازداشت نشود، قطعا عامل رژیم است! اگر حبس شود اما حکماش کامل اجرا نشود یا مرخصی درمانی بگیرد، نتیجه میگیرند که همکاری کرده! اگر حکم اعدامش در مراجع بالاتر قضایی بشکند، تن به همکاری با سیستم امنیتی داده! این اعتمادزدایی و تشکیک در نیات افراد با ایجاد جو روانی ناامن و فضای تردید حداکثری، بیش از هر عامل دیگری سبب ایجاد فاصله، عدم امکان ائتلاف و اجماع میگردد؛ چه بسا دستگاه امنیتی از همین حربه برای بازی روانی با مخالفین و اتمیزه کردن آنان بهره ببرد، حتی به بهای عدم برخورد قهری با کنشگران داخلی! از محمد نوریزاد گرفته تا مهدی نصیری و توماج صالحی، همواره آماج حملات بیامان جریانات افراطی سلطنتطلب بودهاند که ادعای حمایت از شاهزاده را دارند اما بیش از هر دشمنی، تیشه به ریشهاش زده و آب به آسیاب رژیم نکبت اسلامی میریزند!
در این میان،نقش سایبری ثهای رژیم و ماهی گرفتن آنان از آب گل آلود قابل توجه است؛ به طوری که تفکیک و تمایز افراد خام و گمراه با سایبریهای مغرض عملا ناممکن میشود؛ چه بسا جرقهی اولیهی این تردیدافکنی را جماعت سایبری بزنند و جماعتی نیز آب به آسیاب آنان بریزند و موج ترور شخصیتی فعالان داخلی را هر چه شدیدتر به پیش ببرند!
۲- ساده انگاری، خوشبینی ساده لوحانه و دست کم گرفتن حریف!
درست به یاد می آورم که در گرماگرم جنبش زن زندگی آزادی، هنگامی که به یک بانوی معترض خداقوت گفتم، به من گفت کارشون تمومه! گفتم فکر نکنم انقدر ساده و سریع باشه، گفت مثلا چقدر به نظرت طول میکشه؟گفتم روشن نیست شاید سه سال، شاید سه ماه و شاید هم پنج سال، مثل یک بیمار دچار سرطان بدخیم پیشرفته که به تشخیص پزشکان، مرگ، سرنوشت محتوم اوست اما مثل دیوار لق ،خیلی معلوم نیست چه زمانی فرو میافتد! پاسخ داد: "برو بابا! تا دو ماه دیگه اینا رفتن، الآن شنیدم بچههاشون دارن با هواپیما و پولاشون فرار میکنن!"
یادآوری این خاطره، مرا به این فکر فرو برد که دست کم گرفتن حریف، نفهمیدن مسأله و امیدواری ساده لوحانه، چه آسان و شتابان میتواند زمینهساز سرخوردگی،انفعال و ناامیدی از ادامهٔ مسیر باشد، کسی که با تصور یک پیروزی دو ماهه صرفا با توسل به حضور در خیابانها، گمان میکند که میتواند یک دستگاه عظیم و طویل سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی را در هم بکوبد، همان اندازه که آتش هیجان و امیدش زود شعله میکشد، به آنی نیز خاموش و سرد میگردد و سردی مسریاش،دیگران را نیز به انفعال و سردی میکشاند!
شکی نیست که این دستگاه عظیم و طویل، همان اندازه که نقاط قوت دارد و متصور است که فکر همه جایش را کرده، نقاط ضعف عمیق هم دارد و بیشک ضربه را از جایی میخورد که فکرش را هم نکرده، اما این نباید موجب توجیه سادهانگاری و امیدواری کودکانه شود، چرا که تاریخ همهٔ مبارزات سیاسی، روایت فراز و نشیبهای زیاد در مسیری طولانی و پر دستانداز است که مبارزین واقعی، دست از استمرار مبارزه در این مسیر با وجود فراز و فرودها برنداشتهاند.
شایسته است فعالان اپوزیسیون با ترسیم یک تصویر واقعگرایانه از پروسهی مبارزه و تشریح تاریخ مبارزات سیاسی در رژیمهای خودکامهی دیگر برای مردم، از ناامیدی حاصل از سادهانگاری پروسهی سقوط رژیم، جلوگیری نموده تا سوخت اصلی حرکت مبارزاتی، که همانا امید و استقامت در استمرار مسیر مبارزات است، حفظ شود و از هدررفت آن جلوگیری شود.
مخلص کلام آن که: این که نظام در ۷۸ ،۸۸ ،۹۶ ،۹۸ و ۱۴۰۱ سقوط نکرده به این معنا نیست که این جنبشها بیفایده و بیاثر بودهاند بلکه همهی آنها، زمینه و بستر را برای ضربهٔ نهایی و بزنگاه تاریخی سرنگونی فراهم کردهاند، دقیقا مثل ضربات تبر که زمینه را برای آخرین ضربهٔ منجر به سقوط یکباره، فراهم میکنند.
@drsargolzaei
🔹 فرستنده: آقای همایون
⭕️ آفتهای جنبش دموکراسیخواهی ایران و موانع همبستگی
۱- اعتمادزدایی از کنشگران سیاسی:
گویا در فضای سیاسی داخل ایران تا کسی به سینهی قبرستان نرود، برای برخی جریانات محرز نمیشود که او سوپاپ اطمینان و عامل رژیم نیست! اگر فردی بازداشت نشود، قطعا عامل رژیم است! اگر حبس شود اما حکماش کامل اجرا نشود یا مرخصی درمانی بگیرد، نتیجه میگیرند که همکاری کرده! اگر حکم اعدامش در مراجع بالاتر قضایی بشکند، تن به همکاری با سیستم امنیتی داده! این اعتمادزدایی و تشکیک در نیات افراد با ایجاد جو روانی ناامن و فضای تردید حداکثری، بیش از هر عامل دیگری سبب ایجاد فاصله، عدم امکان ائتلاف و اجماع میگردد؛ چه بسا دستگاه امنیتی از همین حربه برای بازی روانی با مخالفین و اتمیزه کردن آنان بهره ببرد، حتی به بهای عدم برخورد قهری با کنشگران داخلی! از محمد نوریزاد گرفته تا مهدی نصیری و توماج صالحی، همواره آماج حملات بیامان جریانات افراطی سلطنتطلب بودهاند که ادعای حمایت از شاهزاده را دارند اما بیش از هر دشمنی، تیشه به ریشهاش زده و آب به آسیاب رژیم نکبت اسلامی میریزند!
در این میان،نقش سایبری ثهای رژیم و ماهی گرفتن آنان از آب گل آلود قابل توجه است؛ به طوری که تفکیک و تمایز افراد خام و گمراه با سایبریهای مغرض عملا ناممکن میشود؛ چه بسا جرقهی اولیهی این تردیدافکنی را جماعت سایبری بزنند و جماعتی نیز آب به آسیاب آنان بریزند و موج ترور شخصیتی فعالان داخلی را هر چه شدیدتر به پیش ببرند!
۲- ساده انگاری، خوشبینی ساده لوحانه و دست کم گرفتن حریف!
درست به یاد می آورم که در گرماگرم جنبش زن زندگی آزادی، هنگامی که به یک بانوی معترض خداقوت گفتم، به من گفت کارشون تمومه! گفتم فکر نکنم انقدر ساده و سریع باشه، گفت مثلا چقدر به نظرت طول میکشه؟گفتم روشن نیست شاید سه سال، شاید سه ماه و شاید هم پنج سال، مثل یک بیمار دچار سرطان بدخیم پیشرفته که به تشخیص پزشکان، مرگ، سرنوشت محتوم اوست اما مثل دیوار لق ،خیلی معلوم نیست چه زمانی فرو میافتد! پاسخ داد: "برو بابا! تا دو ماه دیگه اینا رفتن، الآن شنیدم بچههاشون دارن با هواپیما و پولاشون فرار میکنن!"
یادآوری این خاطره، مرا به این فکر فرو برد که دست کم گرفتن حریف، نفهمیدن مسأله و امیدواری ساده لوحانه، چه آسان و شتابان میتواند زمینهساز سرخوردگی،انفعال و ناامیدی از ادامهٔ مسیر باشد، کسی که با تصور یک پیروزی دو ماهه صرفا با توسل به حضور در خیابانها، گمان میکند که میتواند یک دستگاه عظیم و طویل سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی را در هم بکوبد، همان اندازه که آتش هیجان و امیدش زود شعله میکشد، به آنی نیز خاموش و سرد میگردد و سردی مسریاش،دیگران را نیز به انفعال و سردی میکشاند!
شکی نیست که این دستگاه عظیم و طویل، همان اندازه که نقاط قوت دارد و متصور است که فکر همه جایش را کرده، نقاط ضعف عمیق هم دارد و بیشک ضربه را از جایی میخورد که فکرش را هم نکرده، اما این نباید موجب توجیه سادهانگاری و امیدواری کودکانه شود، چرا که تاریخ همهٔ مبارزات سیاسی، روایت فراز و نشیبهای زیاد در مسیری طولانی و پر دستانداز است که مبارزین واقعی، دست از استمرار مبارزه در این مسیر با وجود فراز و فرودها برنداشتهاند.
شایسته است فعالان اپوزیسیون با ترسیم یک تصویر واقعگرایانه از پروسهی مبارزه و تشریح تاریخ مبارزات سیاسی در رژیمهای خودکامهی دیگر برای مردم، از ناامیدی حاصل از سادهانگاری پروسهی سقوط رژیم، جلوگیری نموده تا سوخت اصلی حرکت مبارزاتی، که همانا امید و استقامت در استمرار مسیر مبارزات است، حفظ شود و از هدررفت آن جلوگیری شود.
مخلص کلام آن که: این که نظام در ۷۸ ،۸۸ ،۹۶ ،۹۸ و ۱۴۰۱ سقوط نکرده به این معنا نیست که این جنبشها بیفایده و بیاثر بودهاند بلکه همهی آنها، زمینه و بستر را برای ضربهٔ نهایی و بزنگاه تاریخی سرنگونی فراهم کردهاند، دقیقا مثل ضربات تبر که زمینه را برای آخرین ضربهٔ منجر به سقوط یکباره، فراهم میکنند.
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Cafe sz
بختیار علی رمان نفیسی دارد با عنوان شهر موسیقیدانان سپید. شاید بهترین چیزی باشد که تا به حال خواندهام. او جایی در این کتاب میگوید که در هرچیز شیطانی وجود دارد؛ او بخصوص به موسیقی اشاره میکند اما به گمان من میشود تعمیمش داد؛ به هنر، به اعتراض، به عشق، به نوعدوستی و… . کار این شیطان کوچک این است که از هر چیز اصیلی نسخهای بسیار شبیه خودش تولید کند؛ نسخهای که برای گوشها و چشمها و ذهنهای خامدست با نسخهی اصلی مو نزند! با این تفاوت که این نسخهی کپی دقیقا از همان عناصر تأثیرگذار نسخهی اصلی تهی شده است! موسیقی را تصور کنید. به گمان من در نسخهی اصلی موسیقی، مخاطب میتواند چشمهایش را ببندد، در بازآفرینی موسیقی با خالق اثر همراه شود، خیال ببافد، هیجان تخلیهنشدهای را تخلیه کند و خودش در شنیدن فعالانه مشارکت داشته باشد. حال آنکه شیطان موسیقی چیزهایی دو سه دقیقهای به او میدهد که بسیار شبیه موسیقیاند؛ ریتم دارند، نتهایی نواخته میشود و سازهایی همراهی میکنند. اما در نهایت از آن عنصر سازنده، که خلق بستری زیباییشناسانه برای خیال پروراندن است، تهی شدهاند!
یا کسی را تصور کنید که دانشی دارد و حتی مشتاقانه دانشش را بالا میبرد تا از آن برای کوبیدن و تحقیر دیگران مدد بگیرد؛ او همان شیطان کوچک است که دارد چیزی شبیه یک فیلسوف را کپی میکند؛ حال آنکه او از عنصر اصلی فلسفهورزیدن تهی شده است و آن چیزی نیست جز کمک به انسان برای تحمل و کشف جهان.
همانطور که گفتم به گمانم میشود تعمیمش داد؛ این شیطان کوچک کپیکار امروز همه جا نشسته است. شکمش باد کرده از سورچرانیهایش و همهچیز را بدلی میکند.
حالا دلیل اینکه اینها را اینجا، زیر این ملودی نوشتهام، این است که میانهی نواختن این قطعه یادم آمد که نخستینبار در کودکیم این ملودی لطیف و عاشق را روی یک مداحی شنیدهام! مداحیای که بسیار شبیه اصل این قطعه اجرا شده بود؛ اما از چیزی تهی بود…
📝🪕سهیل سرگلزایی
@szcafe
یا کسی را تصور کنید که دانشی دارد و حتی مشتاقانه دانشش را بالا میبرد تا از آن برای کوبیدن و تحقیر دیگران مدد بگیرد؛ او همان شیطان کوچک است که دارد چیزی شبیه یک فیلسوف را کپی میکند؛ حال آنکه او از عنصر اصلی فلسفهورزیدن تهی شده است و آن چیزی نیست جز کمک به انسان برای تحمل و کشف جهان.
همانطور که گفتم به گمانم میشود تعمیمش داد؛ این شیطان کوچک کپیکار امروز همه جا نشسته است. شکمش باد کرده از سورچرانیهایش و همهچیز را بدلی میکند.
حالا دلیل اینکه اینها را اینجا، زیر این ملودی نوشتهام، این است که میانهی نواختن این قطعه یادم آمد که نخستینبار در کودکیم این ملودی لطیف و عاشق را روی یک مداحی شنیدهام! مداحیای که بسیار شبیه اصل این قطعه اجرا شده بود؛ اما از چیزی تهی بود…
📝🪕سهیل سرگلزایی
@szcafe
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
بختیار علی رمان نفیسی دارد با عنوان شهر موسیقیدانان سپید. شاید بهترین چیزی باشد که تا به حال خواندهام. او جایی در این کتاب میگوید که در هرچیز شیطانی وجود دارد؛ او بخصوص به موسیقی اشاره میکند اما به گمان من میشود تعمیمش داد؛ به هنر، به اعتراض، به عشق،…
⭕️ پیشنهاد کتاب:
🔹 شهر موسیقیدانهای سپید
🔹 نویسنده: بختیار علی
🔹 مترجم: مریوان حلبچهای
🔹 نشر ثالث- ۱۴۰۲
⭕️ بخشهایی از مقدمهی نویسنده:
🔹 بالاترین سطح مقاومت این نیست که انسان در تقابل با جلادها سلاح بردارد و حملهور شود؛ بلکه میتواند به محافظت از زیبایی و ارزشهای والا بپردازد.
🔹 تاریخ شرق، دو تاریخ است: یکی تاریخ سیاستمداران که ملتها را از هم جدا کرده است و دیگری تاریخ هنر که همهٔ انسانها را به یکدیگر پیوند میزند، فراتر از ملیت، زبان و دین.
🔹 غالبا احساس میکنم تماشاخانهها و سالنهای موسیقی برای شمار بسیاری از مردم غرب جای کلیسا را گرفته است. شرق چنین رنسانسی را نداشته است. اگر آموزش حقیقی موسیقی وجود داشت، شاید تاریخ این کشورها طور دیگری رقم میخورد.
⭕️ بخشی از مقدمهی مترجم:
🔹 بختیار علی بر این باور است که عقلانیت و تفکر محلی، در دنیای ما بسیار کشنده است. عقلانیت محلی، بخشی مهم از آموزههای فاشیسم است. فاشیسم تلاش میکند که عقل و تفکر انسانها و دایرهی جهانبینی آنها از شهر، از فرهنگ و از محیط خود خارج نشود تا بدین ترتیب ندانند پیش از آنها چه رخ داده است و در پیرامونشان چه میگذرد. فاشیسم غوطهور کردن آدمی در هویت خویش است.
@drsargolzaei
@szcafe
🔹 شهر موسیقیدانهای سپید
🔹 نویسنده: بختیار علی
🔹 مترجم: مریوان حلبچهای
🔹 نشر ثالث- ۱۴۰۲
⭕️ بخشهایی از مقدمهی نویسنده:
🔹 بالاترین سطح مقاومت این نیست که انسان در تقابل با جلادها سلاح بردارد و حملهور شود؛ بلکه میتواند به محافظت از زیبایی و ارزشهای والا بپردازد.
🔹 تاریخ شرق، دو تاریخ است: یکی تاریخ سیاستمداران که ملتها را از هم جدا کرده است و دیگری تاریخ هنر که همهٔ انسانها را به یکدیگر پیوند میزند، فراتر از ملیت، زبان و دین.
🔹 غالبا احساس میکنم تماشاخانهها و سالنهای موسیقی برای شمار بسیاری از مردم غرب جای کلیسا را گرفته است. شرق چنین رنسانسی را نداشته است. اگر آموزش حقیقی موسیقی وجود داشت، شاید تاریخ این کشورها طور دیگری رقم میخورد.
⭕️ بخشی از مقدمهی مترجم:
🔹 بختیار علی بر این باور است که عقلانیت و تفکر محلی، در دنیای ما بسیار کشنده است. عقلانیت محلی، بخشی مهم از آموزههای فاشیسم است. فاشیسم تلاش میکند که عقل و تفکر انسانها و دایرهی جهانبینی آنها از شهر، از فرهنگ و از محیط خود خارج نشود تا بدین ترتیب ندانند پیش از آنها چه رخ داده است و در پیرامونشان چه میگذرد. فاشیسم غوطهور کردن آدمی در هویت خویش است.
@drsargolzaei
@szcafe
🔵 روز جهانی رواداری که هر سال در تاریخ 16 نوامبر گرامی داشته میشود، فرصتی است برای تأکید بر اهمیت پذیرش تفاوتها و احترام به تنوع فرهنگ، عقاید و شیوه زندگی در جوامع انسانی.
این روز به ما یادآور میشود که رواداری نهتنها بهعنوان یک وظیفهی اخلاقی، بلکه بعنوان راهحلی جهت همبستگی، پیشبرد حقوق بشر، صلح و عدالت اجتماعی باید آموخته و نهادینه شود
🟠 روز شنبه، ۱۶ نوامبر
ساعت: ۹:۳۰ شب به وقت ایران
۱ بعد از ظهر تورنتو
⭕️ در لایو اینستاگرمی بنیاد چشمانداز ایران آزاد، با ما همراه باشید:
https://www.instagram.com/cheshmandaz_foundation?igsh=MTBhaHo0dTB0cHpydA==
@drsargolzaei
این روز به ما یادآور میشود که رواداری نهتنها بهعنوان یک وظیفهی اخلاقی، بلکه بعنوان راهحلی جهت همبستگی، پیشبرد حقوق بشر، صلح و عدالت اجتماعی باید آموخته و نهادینه شود
🟠 روز شنبه، ۱۶ نوامبر
ساعت: ۹:۳۰ شب به وقت ایران
۱ بعد از ظهر تورنتو
⭕️ در لایو اینستاگرمی بنیاد چشمانداز ایران آزاد، با ما همراه باشید:
https://www.instagram.com/cheshmandaz_foundation?igsh=MTBhaHo0dTB0cHpydA==
@drsargolzaei
🔴 «کیانوشها» را دریابیم
مرگ کیانوش سنجری بار دیگر نشان داد که استفاده از روانپزشکی بهعنوان ابزاری برای سرکوب زندانیان سیاسی در ایران، اقدامی غیرانسانی و غیرقابلپذیرش است که باید فوراً متوقف شود. شکنجه سفید، این اعدام خاموش ذهن و روان زندانیان، باید برای همیشه برچیده شود. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیاز به یک جنبش حمایتی روانی و اجتماعی گسترده برای رسیدگی به آسیبدیدگان این نوع شکنجه احساس میشود. زندانیان سیاسی، سرمایههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی یک جامعه هستند و شایسته حمایت همگانیاند.
نامش کیانوش سنجری بود، یک هموطن و یک شهروند و انسانی مهربان و پر از شور زندگی و آزادی. روزنامهنگار بود و روزی فعال دانشجویی. فقط ۱۷ سال داشت که برای اولین بار دستگیر شد، آن هم در سالگرد حمله به کوی دانشگاه. رژیم او را که هنوز نوجوان بود، چند ماه در سلول انفرادی حبس کرد و به او انواع اتهامات را بست. اما این پایان ماجرا نبود؛ در کمتر از هفت سال ۹ بار دیگر هم دستگیر شد، انواع شکنجهها را تحمل کرد و در نهایت ناچار به ترک وطن شد، فشار روانی طاقت فرسای دیگری.
در سال ۱۳۹۵ برای دیدار مادرش به ایران بازگشت؛ مادری که در انزوای افسردگی فرو رفته بود. در این سفر، باز هم او را دستگیر کردند. کیانوش نمونه بارزی از سوءاستفاده سیاسی از روانپزشکی در ایران است. در مرداد ۱۳۹۹، زمانی که برای مدت کوتاهی از زندان مرخصی گرفت، در توییتی پرده از این سوءاستفاده هولناک برداشت و روایت کرد که چگونه در طول زندان، به اجبار به بیمارستان روانی منتقل شده بود:
«در بدو ورود، مردی که روپوش پرستاری به تن داشت مرا روی تخت خواباند و آمپولی به من تزریق کرد. داشتم بیهوش میشدم. فکم از حرکت افتاد. میخواستم بپرسم چکار میکنی؟ اما دهانم خشک شده بود. کمی بعد متوجه شدم که داخل یک اتاق پنجنفره روی تخت دراز کشیدهام و دست راست و پای چپم با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده. یک شبانهروز انگار فلج بودم. روز بعد میخواستم با پرستار حرف بزنم اما زبانم نمیچرخید.»
کیانوش را از همه چیز محروم کردند. حتی از درمان برای تحت فشار قرار دادن او استفاده کردند. شش بار او را بستری کردند؛ او از نوجوانی درون ماشینی سرکوبگر قرار گرفت که هدفش بستن تمام راههای زندگی و اعتراض بود. ماشینی که فرد را به سه راه سوق میدهد: یا خفهخون بگیر و در خاموشی زندگی کن؛ یا وطن خود را برای همیشه ترک کن؛ یا اگر ماندی و اعتراض کردی، با هر ابزاری هویت تو را نابود میکنم، آنچنان که نیستی تنها انتخابت شود. یا به دست آشکار ما یا با هدایت پنهان ما به سمت نیستی هل داده می شوی.
او در یکی از آخرین توییتهایش، پیش از درگذشتش، نوشت: "زندگی یک وطن بهم بدهکاره که توش فقط به زندگی فکر کنم نه به وطن." او تا همین جا هم بهخوبی مقاومت کرده بود و با سیستمی بیمار و بهره کش سر شاخ شده بود. قصد داشت که مرگش آخرین اقدام اعتراضی او باشد؛ هرچند که بودن او به از نبودنش بود. مرگ او، اعتراضی است به فرهنگ مرگپرستی و نیستیگرایی. در حقیقت کیانوش در همان هفده سالگی و در همان ماه های سلول انفرادی و در همان بستری های اجباری پشت سر هم در بیمارستان روانی توسط ماشین سرکوب ج ا کشته شد. در همان انفرادی که به قول خودش هویت زندانی را هدف قرار می دهد. بگذارید این صحبت های او را فراموش نکنیم که به کمیته گزارشگران حقوق بشر در سال ۱۳۸۸ گفت: «این حالت شبیه نبردی است بین روح و جسم. در تنهایی مطلق نگه داشتن در سلول انفرادی، آزاردهنده ترین شکنجه سفید است... این روش اثری بر جسم نمیگذارد اما فرد را به طور کامل گیج میکند. زندانیان هویت شان را از دست میدهند و حاضر میشوند به هر چیزی اعتراف کنند.»
«کیانوشها» را دریابیم.
🔹 منبع: صفحه ایکس احمدرضا یزدی،
دکترای رواندرمانی و پژوهشگر و مدرس انسان شناسی اجتماعی
https://x.com/ahmadrezamy/status/1856857740515103194?s=46&t=okpBpgTbBv-GDX13gNYjdw
@drsargolzaei
مرگ کیانوش سنجری بار دیگر نشان داد که استفاده از روانپزشکی بهعنوان ابزاری برای سرکوب زندانیان سیاسی در ایران، اقدامی غیرانسانی و غیرقابلپذیرش است که باید فوراً متوقف شود. شکنجه سفید، این اعدام خاموش ذهن و روان زندانیان، باید برای همیشه برچیده شود. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیاز به یک جنبش حمایتی روانی و اجتماعی گسترده برای رسیدگی به آسیبدیدگان این نوع شکنجه احساس میشود. زندانیان سیاسی، سرمایههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی یک جامعه هستند و شایسته حمایت همگانیاند.
نامش کیانوش سنجری بود، یک هموطن و یک شهروند و انسانی مهربان و پر از شور زندگی و آزادی. روزنامهنگار بود و روزی فعال دانشجویی. فقط ۱۷ سال داشت که برای اولین بار دستگیر شد، آن هم در سالگرد حمله به کوی دانشگاه. رژیم او را که هنوز نوجوان بود، چند ماه در سلول انفرادی حبس کرد و به او انواع اتهامات را بست. اما این پایان ماجرا نبود؛ در کمتر از هفت سال ۹ بار دیگر هم دستگیر شد، انواع شکنجهها را تحمل کرد و در نهایت ناچار به ترک وطن شد، فشار روانی طاقت فرسای دیگری.
در سال ۱۳۹۵ برای دیدار مادرش به ایران بازگشت؛ مادری که در انزوای افسردگی فرو رفته بود. در این سفر، باز هم او را دستگیر کردند. کیانوش نمونه بارزی از سوءاستفاده سیاسی از روانپزشکی در ایران است. در مرداد ۱۳۹۹، زمانی که برای مدت کوتاهی از زندان مرخصی گرفت، در توییتی پرده از این سوءاستفاده هولناک برداشت و روایت کرد که چگونه در طول زندان، به اجبار به بیمارستان روانی منتقل شده بود:
«در بدو ورود، مردی که روپوش پرستاری به تن داشت مرا روی تخت خواباند و آمپولی به من تزریق کرد. داشتم بیهوش میشدم. فکم از حرکت افتاد. میخواستم بپرسم چکار میکنی؟ اما دهانم خشک شده بود. کمی بعد متوجه شدم که داخل یک اتاق پنجنفره روی تخت دراز کشیدهام و دست راست و پای چپم با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده. یک شبانهروز انگار فلج بودم. روز بعد میخواستم با پرستار حرف بزنم اما زبانم نمیچرخید.»
کیانوش را از همه چیز محروم کردند. حتی از درمان برای تحت فشار قرار دادن او استفاده کردند. شش بار او را بستری کردند؛ او از نوجوانی درون ماشینی سرکوبگر قرار گرفت که هدفش بستن تمام راههای زندگی و اعتراض بود. ماشینی که فرد را به سه راه سوق میدهد: یا خفهخون بگیر و در خاموشی زندگی کن؛ یا وطن خود را برای همیشه ترک کن؛ یا اگر ماندی و اعتراض کردی، با هر ابزاری هویت تو را نابود میکنم، آنچنان که نیستی تنها انتخابت شود. یا به دست آشکار ما یا با هدایت پنهان ما به سمت نیستی هل داده می شوی.
او در یکی از آخرین توییتهایش، پیش از درگذشتش، نوشت: "زندگی یک وطن بهم بدهکاره که توش فقط به زندگی فکر کنم نه به وطن." او تا همین جا هم بهخوبی مقاومت کرده بود و با سیستمی بیمار و بهره کش سر شاخ شده بود. قصد داشت که مرگش آخرین اقدام اعتراضی او باشد؛ هرچند که بودن او به از نبودنش بود. مرگ او، اعتراضی است به فرهنگ مرگپرستی و نیستیگرایی. در حقیقت کیانوش در همان هفده سالگی و در همان ماه های سلول انفرادی و در همان بستری های اجباری پشت سر هم در بیمارستان روانی توسط ماشین سرکوب ج ا کشته شد. در همان انفرادی که به قول خودش هویت زندانی را هدف قرار می دهد. بگذارید این صحبت های او را فراموش نکنیم که به کمیته گزارشگران حقوق بشر در سال ۱۳۸۸ گفت: «این حالت شبیه نبردی است بین روح و جسم. در تنهایی مطلق نگه داشتن در سلول انفرادی، آزاردهنده ترین شکنجه سفید است... این روش اثری بر جسم نمیگذارد اما فرد را به طور کامل گیج میکند. زندانیان هویت شان را از دست میدهند و حاضر میشوند به هر چیزی اعتراف کنند.»
«کیانوشها» را دریابیم.
🔹 منبع: صفحه ایکس احمدرضا یزدی،
دکترای رواندرمانی و پژوهشگر و مدرس انسان شناسی اجتماعی
https://x.com/ahmadrezamy/status/1856857740515103194?s=46&t=okpBpgTbBv-GDX13gNYjdw
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ معرفی پروژهی آرمیتا علیه شکنجه
🔴 انجمن اقدام برای حقوق بشر با همکاری سازمان جهانی علیه شکنجه OMCT و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل
⭕️ Armita Project against Torture (APAT)
🔴 خط امداد:
🔹 واتساپ:
+12368651285
🔹 تلگرام:
@Armitafoundation
🔹 ایمیل:
[email protected]
🔴 لطفا به اشتراک بگذارید
https://youtu.be/DSOvLOqfKvA?feature
🔴 انجمن اقدام برای حقوق بشر با همکاری سازمان جهانی علیه شکنجه OMCT و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل
⭕️ Armita Project against Torture (APAT)
🔴 خط امداد:
🔹 واتساپ:
+12368651285
🔹 تلگرام:
@Armitafoundation
🔹 ایمیل:
[email protected]
🔴 لطفا به اشتراک بگذارید
https://youtu.be/DSOvLOqfKvA?feature
YouTube
پروژه آرمیتا و انجمن اقدام برای حقوق بشر
معرفی پروژهی آرمیتا:
https://action-for-humanity.org/armita-projectfa
https://action-for-humanity.org/armita-projectfa
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
⭕️🔴فراخوان طرح "یک کتاب، یک آینده"
🔷به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی، حرکتی جمعی و مؤثر آغاز میکنیم: اهدا کتابهای با کیفیت و معتبر به کتابخانههای سیستان و بلوچستان. این قدم کوچک، میتواند دنیای کودکان و نوجوانان این منطقه را تغییر دهد.
🔷کتاب، کلید دانایی است و دانایی، قدرت است. در شرایط کنونی که گرانی کتابها و محدودیتهای مالی دستوپای ما را بسته است، از همه علاقهمندان به فرهنگ و آموزش دعوت میکنیم تا با اهدا کتابهایی که از نظر محتوایی و کیفی مورد تأیید ما هستند، به این حرکت بپیوندند.
چهگونه میتوانید کمک کنید؟
🌱 اهدای کتاب با کیفیت: کتابهایی که محتوای مناسب و سطح علمی بالا دارند و با نیازهای کودکان و نوجوانان سیستان همخوانی دارند، اهدا کنید. ما کتابهایی را میپذیریم که از نظر محتوایی تأیید شده باشند.
🌱اگر قادر به اهدای کتاب نیستید، میتوانید کمکهای مالی خود را برای خرید کتابهای جدید با کیفیت اختصاص دهید.
«شماره کارت جهت کمکهای نقدی:
۶۲۲۱ ۰۶۱۱ ۰۰۸۶ ۳۷۰۵
ژیلا مدنی قهفرخی «مخصوص کتابخانهی نوجوانان»
🌱این حرکت را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید و شبکهای از حامیان کتاب و دانایی بسازید.
🌱با کمک شما، کتابهای ارزشمند میتوانند در دستان کودکانی قرار بگیرند که نیازمند منابع علمی و فرهنگی با کیفیت هستند. این اقدام میتواند تغییرات بزرگی در زندگی نسل آینده سیستان به وجود آورد.
برای مشارکت و اطلاعات بیشتر، با شماره واتساپ ۰۹۱۲۲۷۶۴۹۰۸ در ارتباط باشید.
آوای مهر هامون
طرح "یک کتاب، یک آینده"
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔷به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی، حرکتی جمعی و مؤثر آغاز میکنیم: اهدا کتابهای با کیفیت و معتبر به کتابخانههای سیستان و بلوچستان. این قدم کوچک، میتواند دنیای کودکان و نوجوانان این منطقه را تغییر دهد.
🔷کتاب، کلید دانایی است و دانایی، قدرت است. در شرایط کنونی که گرانی کتابها و محدودیتهای مالی دستوپای ما را بسته است، از همه علاقهمندان به فرهنگ و آموزش دعوت میکنیم تا با اهدا کتابهایی که از نظر محتوایی و کیفی مورد تأیید ما هستند، به این حرکت بپیوندند.
چهگونه میتوانید کمک کنید؟
🌱 اهدای کتاب با کیفیت: کتابهایی که محتوای مناسب و سطح علمی بالا دارند و با نیازهای کودکان و نوجوانان سیستان همخوانی دارند، اهدا کنید. ما کتابهایی را میپذیریم که از نظر محتوایی تأیید شده باشند.
🌱اگر قادر به اهدای کتاب نیستید، میتوانید کمکهای مالی خود را برای خرید کتابهای جدید با کیفیت اختصاص دهید.
«شماره کارت جهت کمکهای نقدی:
۶۲۲۱ ۰۶۱۱ ۰۰۸۶ ۳۷۰۵
ژیلا مدنی قهفرخی «مخصوص کتابخانهی نوجوانان»
🌱این حرکت را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید و شبکهای از حامیان کتاب و دانایی بسازید.
🌱با کمک شما، کتابهای ارزشمند میتوانند در دستان کودکانی قرار بگیرند که نیازمند منابع علمی و فرهنگی با کیفیت هستند. این اقدام میتواند تغییرات بزرگی در زندگی نسل آینده سیستان به وجود آورد.
برای مشارکت و اطلاعات بیشتر، با شماره واتساپ ۰۹۱۲۲۷۶۴۹۰۸ در ارتباط باشید.
آوای مهر هامون
طرح "یک کتاب، یک آینده"
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴 بخش از مصاحبهی دکتر سرگلزایی
با BBC فارسی
⭕️ دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و فعال مدنی معتقد است تاسیس کلینیک ترک بیحجابی برآمده از متن یک نظام «شترمرغی» است.
او استدلال میکند که همانطور که جمهوریت با اسلامی بودن در تعارض است، در درون نظام اسلامی نیز شترمرغی به نام فقاهت و ولایت وجود دارد که با هم همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی در درون خودش «جوجه شترمرغ»های دیگر مانند حقوق بشر اسلامی، فلسفه اسلامی و روانشناسی اسلامی نیز دارد که هیچکدام از اجزای این عبارتها در کنار هم قرار نمیگیرند.
دکتر سرگلزایی با بیان اینکه روانشناسی یک علم مدرن است و نمیتوان آن را با ارزشها و غایتهای پیشمدرن تلفیق کرد، میگوید: کسانی که با مدرک روانشناسی یا فلسفه یا مشاوره در این کلینیکها کار میکنند هیچ تعلق خاطر و تعهدی به اصول بنیادین علم روانشناسی ندارند و در نتیجه مردم آگاه «داوطلبانه» به چنین کلینیکهایی مراجعه نمیکنند.
دکتر سرگلزایی، چنین کلینیکی را بخشی از «سیستم سرکوب جمهوری اسلامی ایران است» میداند.
محمدرضا سرگلزایی معتقد است «راهاندازی این کلینیک از منظری محل درآمد و کاسبی برای عدهای است که از هر چیز و مناسبتی از جمله تحریم ایران و پیادهروی اربعین و... سود میبرند و از حجاب نیز پول در میآورند و دست آخر یک گزارش نیز از اقداماتی که انجام دادند به بالادستشان ارایه میدهند.»
⭕️ متن کامل:
https://www.bbc.com/persian/articles/cy5lggp49r6o
@drsargolzaei
با BBC فارسی
⭕️ دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و فعال مدنی معتقد است تاسیس کلینیک ترک بیحجابی برآمده از متن یک نظام «شترمرغی» است.
او استدلال میکند که همانطور که جمهوریت با اسلامی بودن در تعارض است، در درون نظام اسلامی نیز شترمرغی به نام فقاهت و ولایت وجود دارد که با هم همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی در درون خودش «جوجه شترمرغ»های دیگر مانند حقوق بشر اسلامی، فلسفه اسلامی و روانشناسی اسلامی نیز دارد که هیچکدام از اجزای این عبارتها در کنار هم قرار نمیگیرند.
دکتر سرگلزایی با بیان اینکه روانشناسی یک علم مدرن است و نمیتوان آن را با ارزشها و غایتهای پیشمدرن تلفیق کرد، میگوید: کسانی که با مدرک روانشناسی یا فلسفه یا مشاوره در این کلینیکها کار میکنند هیچ تعلق خاطر و تعهدی به اصول بنیادین علم روانشناسی ندارند و در نتیجه مردم آگاه «داوطلبانه» به چنین کلینیکهایی مراجعه نمیکنند.
دکتر سرگلزایی، چنین کلینیکی را بخشی از «سیستم سرکوب جمهوری اسلامی ایران است» میداند.
محمدرضا سرگلزایی معتقد است «راهاندازی این کلینیک از منظری محل درآمد و کاسبی برای عدهای است که از هر چیز و مناسبتی از جمله تحریم ایران و پیادهروی اربعین و... سود میبرند و از حجاب نیز پول در میآورند و دست آخر یک گزارش نیز از اقداماتی که انجام دادند به بالادستشان ارایه میدهند.»
⭕️ متن کامل:
https://www.bbc.com/persian/articles/cy5lggp49r6o
@drsargolzaei