Telegram Web Link
Forwarded from Cafe sz
با ایما و اشاره بهشون فهموندم که میخوام ازشون عکس بگیرم. در واقع میخواستم از جفتشون عکس بگیرم اما انگار توقع داشتن که از آقا عکس بگیرم! همسرش سریع خودش رو جمع و جور کرد و آقا شروع به ژست گرفتن کرد. تو دلم فکر کردم چقدر خانومه به نبودن و دیده نشدن عادت داره! چقدر مطمئن بود که باید شوهرش دیده بشه و خودش بره تو سایه‌ی مردش! یا اصلا نباشه! نقطه‌ی فوکوس رو گذاشتم روی صورت زنی که داشت خودش رو سانسور میکرد و مردی که برای خودش ژست میگرفت رو محو کردم! دلم خواست حداقل تو تصویر من این "زن" سوژه‌ی اصلی باشه. آرزو کردم یه روز تو تصویر خودش هم سوژه‌ی اصلی بشه!
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان

محمّدرضا سرگلزایی- روانپزشک

وقتی می شنویم که شبه نظامیان صرب بدن زنان بوسنیایی را جزئی از میدان جنگ می بینند و صدها زن بوسنیایی را مورد تجاوز جنسی قرار می دهند قلب مان به درد می آید. وقتی می خوانیم که شبه نظامیان بوکوحرام صدها دختر نیجریایی را ربوده اند و به بردگی جنسی گرفته اند درد می کشیم. وقتی می بینیم که گشت ارشاد حکومت اسلامی ایران دختر 22 ساله ای به نام #مهسا_امینی را به جرم کامل نبودن حجاب به قتل رسانده است فریاد بر می آوریم. اما بسیاری از ما (حتی خود زنان) در مقابل لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان سکوت می کنیم و حتی آن را بازتولید می کنیم.
گوردون آلپورت (1967-1897) روان شناس، فیلسوف و اقتصاددان آمریکایی در سال 1954 کتابی نوشت با نام ماهیت تبعیض. او در این کتاب، با رسم یک هِرَم، نگاهی چند لایه ای به تبعیض و خشونت را پایه گذاری کرد. قلۀ این هرم جنایت های جنگی مثل نسل کشی ها هستند. همۀ ما نسل کشی ها و جنایت های جنگی را محکوم می کنیم. مثال هایی که در پیشگفتار ذکر کردم همچون تجاوز شبه نظامیان صرب، شبه نظامیان بوکوحرام و شبه نظامیان داعش علیه زنان بوسنیایی، نیجریه ای و ایزدی نمونه هایی از این رخدادهای دردناک هستند.
یک لایه پایین تر خشونت های سیستماتیک و جنایت های جنگی، خشونت های جنایی قرار دارند. قتل های ناموسی نمونۀ بارز خشونت جنایی علیه زنان است. وقتی رومینا اشرفی دختر 14 سالۀ ایرانی توسط پدرش سر بریده شد، وقتی مبینا سوری دختر 16 سالۀ ایرانی توسط همسر آخوندش خفه شد و وقتی مونا حیدری دختر 17 سالۀ ایرانی توسط همسرش سر بریده شد همۀ ایرانیان آشفته شدند و واکنش نشان دادند گرچه این قتلها فقط نمونه هایی از دهها قتل ناموسی در ایران و صدها قتل ناموسی در خاورمیانه هستند که رسانه ای شدند. من در سال گذشته اخباری از قتل های ناموسی را در مصر، اردن و امارات نیز دریافت کردم.
حالا یک لایه عمیق تر می شویم: تبعیض های مدنی.
تبعیض های مدنی نمونۀ وسیع تر و عمیق تر خشونت علیه زنان هستند. وقتی بیش از چهل سال است که حکومت آخوندها در ایران زنان را وادار به پوشیدن یونیفرم خاصی کرده است، میلیون ها زن مورد خشونت و تبعیض مدنی قرار گرفته اند. دختران ایرانی از ابتدای دبستان تا پایان تحصیلات شان مجبورند در تمام فصول سال با مانتو و مقنعه به محل تحصیل بروند. زنان ایرانی تمام عمر مجبورند در محل کار، در معابر و در اماکن عمومی با یونیفرمی حضور داشته باشند که مطابق با برداشت فقهی «اقلیتی از فقهای شیعه» از قرآن است. عدم رعایت الگوی لباس اجباری و یکپارچه باعث می شود زنان از امکان حضور در مدرسه و دانشگاه و کارخانه و اداره محروم شوند. در ادارات، حراست لباس و آرایش زنان را چک می کند، در خیابان گشت ارشاد و در اماکن تفریحی ادارۀ اماکن عمومی! عدم رعایت حجاب منجر به برخورد توهین آمیز، جریمۀ نقدی، دستگیری، اخراج و حتی ضرب و شتم می شود که نمونۀ بارز آن قتل #مهسا_امینی بود. چگونه ممکن است یک رژیم سیاسی بتواند میلیون ها زن را به مدت چند دهه وادار به رعایت یک پوشش خاص کند؟ بسیاری از مردم جهان از ما می پرسند اگر این الگو انتخاب ایرانیان نیست، چرا یک ملت چند دهه در مقابل این خشونت آشکار قیام نکرده است؟! پاسخ آن در یک لایه عمیق تر است. به عمیق ترین لایه می رویم: سوگیری های فرهنگی و تبعیض های فرهنگی. این لایه ای است که زمینه و بستر شکل گیری و تداوم چنین حکومت زن ستیزی است. هنوز در جامعۀ ایرانی و حتی در زنان تحصیلکردۀ ایرانی مفاهیمی همچون عفت، عصمت، حیا و بکارت ارزشی قدسی و آسمانی دارند. من به عنوان یک درمانگر بسیاری از زنان دانشگاه رفته و حتی روان شناس را می شناسم که علیرغم این که رابطه های جنسی متعدد دارند سعی می کنند تا پیش از ازدواج باکره بمانند، در حالی که قرار است با مردانی ازدواج کنند که خودشان هم روابط جنسی متعددی را تجربه کرده اند ولی همسری را برای ازدواج انتخاب می کنند که باکره باشد! من از زنان تحصیلکرده ای که پزشکی و روان شناسی و زیست شناسی خوانده اند ولی هنوز باور دارند که موی زنان مردان را تحریک می کند پس پوشاندن موی زن برای او امنیت ایجاد می کند حیرانم! محکوم کردن خشونت حکومتی لازم است ولی کافی نیست، ما باید مشروعیت این گفتمان را درهم بشکنیم. مشروعیت گفتمانی که با دهها گزارۀ شبه علمی و سفسطه و مغالطه، حجاب را امری عقلانی و حتی علمی معرفی می کند و آن را حافظ امنیت زنان می داند.
⭕️ لایو اینستاگرامی گفت‌وگوی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) با
دکتر آزاده مؤمنی (دکترای علوم سیاسی)
با موضوع "حقوق زنان و نظام‌های سیاسی"
به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن

🔹 زمان:
جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۰ ایران
برابر با جمعه هشتم مارچ
ساعت ۹ صبح ونکوور
ساعت ۱۲ ظهر تورنتو
ساعت ۱۸ اروپای مرکزی

⭕️ پرسش‌های محوری گفتگو:
🔹کدام نظام‌های سیاسی در ساحت تئوریک بیشتر به آرمان برابری حقوق زنان و مردان نزدیک هستند؟
🔹کدام نظام‌های سیاسی در آزمون عمل بیشتر آرمان برابری حقوق زنان و مردان را تأمين کرده‌اند؟

🔸 آزاده مؤمنی دکترای علوم سیاسی از دانشگاه کارلتون کانادا با زمینه‌های تخصصی روابط بین‌الملل، تحلیل سیاست خارجی، مطالعات زنان و روش‌شناسی‌های کمی.
وی حدود ۱۵ سال سابقهٔ کار در دانشگاه و همکاری با سازمان‌های بین‌المللی از جمله یونیسف، UNODC و عفو بین‌الملل Amnesty International را دارد.
افزون بر این‌ها به مدت یک سال با دانشکدهٔ حقوق دانشگاه کارلتون در زمینه‌ی حقوق بشر در خاورمیانه (با تمرکز بر ایران و با هدف از میان بردن حکم اعدام و دادرسی های کودکان) همکاری داشته است.
علاوه بر این، دکتر مؤمنی از تدوین‌کنندگان لایحه‌ی حقوقی زنان است:
https://www.iwbr.org/
دکتر آزاده مؤمنی هم‌اکنون فلوی پست‌دکترال در انستیتو مطالعات ایران (انستیتو الهه امیدیار میرجلالی) در دانشگاه تورنتو است.

⭕️ این برنامه به صورت لایو در صفحه‌ی اینستاگرام باشگاه پریفرونتال برگزار خواهد شد.

https://www.instagram.com/prefrontal.club

#هشتم_مارچ
#روز_جهانی_زن
#حقوق_زن
#سیاست
#باشگاه_پریفرونتال
#باشگاه_پره‌فرونتال
@drsargolzaei
@prefrontalclub
Forwarded from كانون نگرش نو
اغاز ثبت نام گیری دو دوره ی همسفران اگاهی:

🔴تنهایی : سرنوشت انسان معاصر

⚪️دکتر سرگلزایی
شنبه یا یکشنبه
یازده صبح تورنتو

🔴”روایت درمانی تعاملی”
چگونه با باز نویسی روایت زندگی, خویشتن جدیدی بیافرینیم؟

⚪️دکتر سرگلزایی

🟡دوشنبه و یا شنبه یازده صبح تورنتو


تلفن ثبت نام
001 416 879 7357

🟡🟡کانون نگرش نو برای دوره های (غیر رایگان )،از
ایران ثبت نام نمی گیرد.
🙏🌻
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#شطحیات

... و من،
هزار و یکمین نام بودم.
من ِ نوآمده‌ی خرقه‌ی خاک پوشیده،
من ِ در انتهای جهان رسیده...

اسم اعظم نام بزرگ انسان بود
همان‌که ابلیس گمان می‌کرد
اسم رمز اوست
چرا که هزاران سال
سرور و مدرس پاکان آسمان بود
اما
اما میان انسان و خدا
راهی از همه‌گان نهان بود ...

#محسن_بارانی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
درختان جوان را در خیابان دفن می‌کردیم
برادرهایمان را زیر باران دفن می‌کردیم
زمین از اضطراب کفش‌هامان باخبر می‌شد
هوا تاریک می‌شد، بعد از آن تاریک‌تر می‌شد
درختان بریده زیر باران گریه می‌کردند
برادرهایمان در گورهاشان گریه می‌کردند
هوا دم داشت، با تکرار خِس‌خِس بازدم می‌شد
صدای جیغ می آمد، دو کفش از جمع کم می‌شد
- هزاران سایه پشت سایه پنهانند (کم گفتیم!)
- صدایت را ببُر! (با پچ‌پچی در گوش هم گفتیم)
میان شهرِ خالی می‌دویدیم و هوا بد بود
صدای تیر، سهم هرکسی که حرف می‌زد بود
به نوبت زخم‌هایی گوشه‌ی تصویر می‌خوردیم
به نوبت گریه می‌کردیم و در صف تیر می‌خوردیم
کسی هربار می‌افتاد و در خون دست و پا می‌زد
صدایی نام‌مان را پیش از افتادن صدا می‌زد
صدا روی درخت ِ پیر انجیر معابد بود
صدا مثل صدای کشتن ِ مرغ مقلّد بود
نفس با هر دویدن تنگ تر می‌شد، هدر می‌رفت
زمان تکرار می‌شد ،خانه هامان دورتر می‌رفت
زمان تکرار می‌شد ، در مسیر ابرها بودیم
دوباره در کنار نعش‌ها و قبرها بودیم
درختان شکسته زیر باران گریه می‌کردند
برادرهایمان در گورهاشان گریه می‌کردند
-تو بودی؟ –نه!
-تو بودی؟ –نه !
هوا بد بود، دم‌کردیم
به هم سیلی زدیم و دیگران را متهم کردیم
کسی می‌شُست آن‌سو دست‌های سرخ رنگش را
کسی آن گوشه پر می‌کرد با سرعت تفنگش را
کسی را دیگران سمت طناب دار می‌بردند
کسی را چشم بسته سینه‌ی دیوار می‌بردند
جهان با ترس‌هایش زیر چشمان درشتت بود
صدایم کردی و چاقوی سرخی توی مشتت بود
مرا در اشک‌هایت مثل ماه‌ی تلخ، حل کردی
مرا چاقو زدی و لحظه‌ی آخر بغل کردی
صدایت کردم و زنگ صدایت در صدایم بود
تو را بوسیدم و خون تو روی دست‌هایم بود
دو تا ماهی ِ مرده داخل یک طشت ِ خون بودیم
دو شاخه روی نعش ِ یک درخت واژگون بودیم
درختان جوان را زیر باران دفن می ث‌کردند
جوان بودیم و ما را در خیابان دفن می‌کردند

حامد ابراهیم پور

@drsargolzaei
Audio
هدیه‌ی مخاطبان
شعر: حامد ابراهیم‌پور
صدا: کارون

@drsargolzaei
ما77درصد،همه با هم«خانه دار»هستیم،به سادگی!

فاطمه علمدار

در ایران امروز،زنان،یک ششم مردان از بازار کار سهم دارند و72%از بیکاران این جامعه را زنان فارغ التحصیل آموزش عالی تشکیل میدهد.زنانی که اگر در هر کشور با توسعه انسانی متوسط دیگری بودند،شانس شان برای نشستن بر صندلی پارلمان4برابر بیشتر از زنان ایران بود.

در قانون ایران صراحتا مرد رئیس خانواده است و فرزندان متعلق به پدر هستند.بنابراین حتی آن اندک زنانی که وکیل و مدیر و قهرمان ورزشی میشوند هم طبق قانون همیشه زیر شمشیر داموکلس مردی هستند که او تعریف میکند گلیم زن چقدر باید باشد و تاکجا میتواند حرکت کند و از کجا به بعد سوءاستفاده از آزادیست که مرد به او بخشیده.نگاهی ساده به سرنوشت زنان نماینده مجلسی که در13سال گذشته لایحه هنوز تصویب نشده حمایت از زنان را دنبال میکردند و همگی انگ خوردند و به حاشیه رانده شدند به ما میگوید که چه شد که طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد،در این دنیا،تنها چاد و الجزایر و افغانستان وضعیت بدتری از ایران از حیث شکاف جنسیتی دارند!

زنان در ایران عامدانه از عرصه عمومی حذف میشوند و اگر سخنرانیهای تصمیم گیرندگان در مورد علت این محدودسازی سیستماتیک را بشنوید، به این دو باور اصلی میرسید:

-چون مردان ذاتا توان کنترل غریزه جنسی شان را ندارند و زنان ذاتا جلوه گرند،پس ضرر حضور زنان در عرصه عمومی که عرصه مردانه است،بیشتر از فایده اش است؛

-چون مردان نمیتوانند بدون کمک یک زن،عرصه خصوصی زندگی را که عرصه زنانه است،اداره کنند و زنان ذاتا از اداره مرد و فرزند لذت میبرند(اگر غرب زده نشده باشند)پس بهترین شغل برای زن خانه داریست.

در این سخنرانیها، نقشهای اجتماعی،علمی،سیاسی و اقتصادی که زنان برعهده میگیرند را بالاخره مردی پیدا میشود که بتواند انجام دهد و با حذف زنان از این نقشها، مشکلی برای جامعه پیش نمیآید، ولی نقش خانه داری و«اداره» همسر و فرزند را هیچ کس به جز زن نمیتواند انجام دهد و اهمیت ندادن زنان به این نقش حیاتی باعث فساد و تباهی جامعه میشود.در این باور، زنها هرگز نمیتوانند جایگاه منحصربه فردی در عرصه عمومی داشته باشند که هیچ مردی از عهده آن برنیاید و شاید برای همین است که در ورودی کتابخانه ملی ایران، سردیس هیچ زنی جزو مفاخر ملی ما نیست!

برخلاف این نگاه به نهاد خانواده، یافته های موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در آبان1402انجام شد، نشان داد که چقدر نگاه جامعه به نقش زن و مرد در خانواده با حاکمیت فاصله دارد.77% این جامعه،خانه داری را وظیفه زن نمیداند و67% معتقدند زنان هم باید مثل مردان حق طلاق داشته باشند و76% موافق سهم ارث برابرند و47% معتقدند شرایط جامعه برای پیشرفت زنان مناسب نیست و 46%موافق آزادی دادن به فرزندان در سبک زندگی و پوشش هستند.

نگاهی ساده به این یافته ها،خبر از کاهش تعداد شوهرانی میدهد که مردانگی برایشان دارایی نامطمئنی بود که با پیشرفت اقتصادی،علمی،اجتماعی و سیاسی زن،از دستشان میرفت. و پدری کردن هم انگار دیگر عکس مرد بزرگواری که به طفلی شاد لبخند مردانه میزند نیست.پدران امروز ترجیح میدهند دست به کار شوند و با غذادادن و لباس پوشاندن و پوشک عوض کردن و خواباندن و رساندن طفل به نقطه زیبای خوش اخلاقی درون عکسها،پدری بدون روتوش را تجربه کنند.

در این خانواده ها،خانه داری شغل هیچکس نیست! مسئولیتی روزمره است که هر عضوی از خانواده بخشی از آن را برعهده میگیرد.خانه مکانی است که همه با هم دارند در آن زندگی میکنند و همه با هم برای تمیز و قابل سکونت و گرم نگه داشتنش باید تلاش کنند.خانه داری شغل یک نفر نیست که به خاطر انجام آن دیگر فرصت نداشته باشد نقشی در بهبود وضعیت اقتصادی و سرمایه انسانی و اجتماعی خودش و خانواده به عهده بگیرد.در این تعریف، هیچ کس رئیس نیست که حرف آخر را بزند و هیچ کس خزانه لایزال عاطفه و احساس نیست که سلامت روان بقیه افراد را تامین کند! هرچه هست در دستان همه است و همه با هم باید شریک شوندش.

در جامعه ای که پر است از شوهرانی که با افتخار از زنان زندانی سیاسی شان میگویند و مینویسند، جامعه ای که در آن زنان مبارزند و مردان حمایتشان میکنند، عجیب نیست که خانه داری شغل هیچ کس نباشد و بشود بخش معمولی زندگی روزانه همه زنان و مردان و فرزندانی که میفهمند خانواده های سالم و گرم با زور و ریاست و نفقه ساخته نمیشوند.درون این جامعه، همه کسانی که خانواده شان را دوست دارند با هم خانه دار هستند. به سادگی. بدون نیاز به سخنرانی و فلسفه بافی!

@fsalamdar63
درود و مهر
همراهان ارجمند
جناب محسن مخملباف اجازه دادند فیلم مسترکلاس ایشان در جشنواره‌ی فیلم بوسان ۲۰۲۳ را با مخاطبان این کانال به اشتراک بگذارم.

⭕️ عنوان این کارگاه:
منحنی کشش در فیلمنامه و فیلم

https://vimeo.com/911634335

🔹️ پرسش‌ها و نقدهای خودتان را به طور مستقیم با ایشان مطرح کنید:
[email protected]


@drsargolzaei
⭕️ درباره‌ی اندیشه‌های ولتر بیشتر بدانیم

نویسنده: سوسن مدنی


🔹 ظهور روشنگران:

کاربرد اصطلاح روشنگری به اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد، اما خود این پدیده مدت‌ها پیش از رواج این اصطلاح شکل گرفته بود.
در طول حیات ولتر، فیلوزوف به انسان‌هایی گفته میشد که خود را از سبک‌مغزی دربار و چاکر‌مسلکی دور نگه می‌داشتند و بعد از مرگ ولتر به نویسندگان و اندیشمندانی اطلاق می‌شد که موضع انتقادی در برابر نهادهای موجود داشتند و بر افکار عمومی اثرگذار بودند.

🔹 بستر اجتماعی-تاریخی اندیشه‌ورزی ولتر:

قبل از ولتر قدرت در دست دربار و کلیسا بود. این که چه عواملی باعث شد که ولتر بتواند این دو قدرت را به چالش بکشد قطعا به بستر اجتماعی و تاریخی اروپای غربی مربوط می‌شود.
جری مولر می‌نویسد ولتر صاحب دستگاه فکری مستقلی نبود اما هنرش شکل بخشیدن به افکار عمومی بود و توانست به موقع و بخوبی از شرایط استفاده کند.
عواملی که در زمانه‌ی ولتر بستر مناسب تحول را ایجاد کردند:
اول- شکل‌گیری پدیده‌ای بنام افکار عمومی بود. (افکار عمومی قدرتی نامریی است که بدون پول و بدون پلیس و بدون ارتش تأثیر قدرتمندی بر سیاست حکومت می‌گذارد. نقل از ژاک نکر وزیر مالیه‌ی دوران ولتر) 
ولتر به‌خوبی از طریق داستان و نمایش طنز که قابل قبول و‌جذاب برای عموم بود افکار عمومی را تحت تأثیر قرار می‌داد.
دوم- ظهور مردان مستقل ازحکومت بود که قبل از آن از نظر اقتصادی وابسته به اغنیا و ثروتمندان بودند که مسکن و پوشاک و مستمری دولتی و منزلت را دریافت کنند اما با پیش‌فروش کتاب‌ها در بازار آزاد توسط ناشران یا کتابفروش‌ها یک شیوهٔ جدید مابین تحت‌الحمایتی و فروش مستقیم کتاب شکل گرفت و این سبب شد شکل جدیدی از نوشتن که مبنایش بر یک عامه‌ی مطلع استوار باشد شکل بگیرد (به جای توسل به حاکم سلطنتی و یا اشراف) و ولتر از این امکان استفاده کرد.
سوم- پدیده‌ی شهر نشینی و ایجاد کافه‌ها و کلوپ‌ها باعث شد نهادهای جدید عمومی شکل بگیرند و در آنجا افرادی که هزینه‌ی خرید کتاب را نداشتند برای کتابخوانی همگانی دور هم جمع شوند و قشر کتابخوان عامه تشکیل شد.
چهارم- در آن دوره مدافعان علوم طبیعی و استفاده از عقل بشری بر طبق روش‌های حاکم بر علوم طبیعی (مثل قوانین نیوتن)، دعاوی غیرعقلانی دستگاه مذهبی را به چالش می‌کشیدند و ولتر در تمام زندگی حرفه‌ای‌اش پیکار با کلیسای کاتولیک و ضدیت با دعاوی سیاسی مذهب را مدنظر داشت.
پنجم- انتشار مجلات فکری برای اولین بار در انگلستان در سال ۱۷۱۱ ، که دربارهٔ مسائل مربوط به مصلحت عمومی بود و الگوی تأثیر‌پذیری سیاسی از توسل به دربار و‌پادشاه به داوری محکمه‌ی عام در حال تغییر بود.
ششم- ظهور پروتستانیسم در قرن شانزدهم، وحدت مسیحیت در اروپا را شکست.
هرچند پروتستانیسم هم دولت را جزیی از پیکر کلیسا می‌دانست اما اختلاف بر سر این بود که کدام مذهب، حقیقی است.
براین اساس در قرن شانزده و هفده میلادی تاریخ اروپا سرشار شد از جنگ‌های داخلی و قتل عام و اعدام و تبعید اقلیت‌های مذهبی.
و در اواخر قرن شانزدهم ایدهٔ مدارای مذهبی در اثر ترس و عجز از جنگ‌های داخلی شکل گرفت و گروهی از متفکران فرانسوی به صیانت از صلح مدنی و مقدم داشتن آن بر الزامات راست‌آیینی (ارتودوکس) مذهبی صحبت می‌کردند که بعدها به دست اسپینوزا و جان لاک بسط و پرورش یافت.‌
وقتی ولتر به‌دلایل شخصی و انگیزه‌های فکری و اقتصادی از فرانسه به انگلستان سفر کرد،  در آنجا این موضوع که چگونه آدم‌هایی با عقاید و باورهای متفاوت می‌توانند بدون سرکوب یکدیگر در کنار هم زندگی کنند او را مجذوب کرد.
ولتر رونق و رفاه و آزادی انگلستان زمان خود را با ویرانی و تخریبی مقایسه می‌کرد که جنگ های مذهبی قرن هفدهم ایجاد کرده بود.
در کلام ولتر، اختلافات مذهبی بیش از آن‌که مورد کندوکاو قرار بگیرند پیش‌پا‌افتاده تلقی می‌شوند و مدارای مذهبی از جمله الگوهای مفیدی بود که ولتر قصد داشت با نوشتن نامه‌های فلسفی به هم وطنان خود بیاموزد.
ولتر اعتقاد داشت که نفس وجود تعدد و چندگانگی فرقه‌های مذهبی در انگلستان به مدارای مذهبی بال و پر داده بود: «اگر فقط یک مذهب در انگلستان بود خطر استبداد وجود داشت، اگر تعدادشان دوتا بود آنها گلوی هم را می‌دریدند اما اکنون تعداد آنها سی تاست و با یکدیگر در صلح و صفا زندگی می‌کنند».
به گمان ولتر آنچه دست کم به همین اندازه اهمیت داشت جایگزینی دغدغه‌های مذهبی با جستجوی ثروت و خوشبختی بود. به نظر ولتر، منفعت طلبی شخصی بیش از تعهد ایدئولوژیک تقویت کنندهُ صلح اجتماعی باشد. آنجا که آزادی عقیده وجود نداشته باشد به ندرت آزادی داد و ستد وجود خواهد داشت، و همان خودکامگی و استبدادی که به عقاید مردم دست‌اندازی می‌کند به تجارت آنها هم تعرض خواهد کرد.

🔹 منبع: کتاب ذهن و بازار
نوشته‌ی جری مولر- ترجمهٔ مهدی نصرالله‌زاده
انتشارات بیدگل

⭕️ ادامه دارد...

@drsargolzaei
⭕️ وبینار رایگان - سه ساعته
«ایرانیان و میراث عرفانی»

🟡 مدرسین:

🔹 دکتر حسین محمودی- دکترای فلسفه
موضوع: تأملی در نسبت عرفان و سیاست

🔹 دکتر حسن محدثی- دکترای جامعه‌شناسی
موضوع: بازار مولوی

🔹 دکتر محسن یارمحمدی- دکترای ادبیات
موضوع:از راه تا خانقاه

🔹 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روان‌پزشک
موضوع: مواجهه‌ی ایرانیان با فرقه‌های عرفانی نو

🟡 روز:
دوشنبه
25 مارچ 2024
6 فروردین 1403
🟡 ساعت:
11:30 صبح تورنتو
8:30 صبح ونکوور
19:00 ایران
🟡 مدت: سه ساعت
🟡 در پلتفرم زوم
🟡 ثبت‌نام رایگان و برای عموم هموطنان (از هر کشوری که ساکن باشند) آزاد است.


#کانون_نگرش_نو

لطفا برای ثبت‌نام و دریافت لینک در واتساپ به ما پیام دهید:

+1-416-879-7357

@kanoonnegareshno
@DrHosseinMahmoudi
@NewHasanMohaddesi
@drsargolzaei
@niyazestanbarani
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#لاطالائیل

تاریخ، آن وقایع بسیاری نیست که ملتی از سرگذرانده . تاریخ چیزی است که در یاد می‌ماند و فهمیده می‌شود‌. فهمی که موجب ساختن وضعی بهتر از پیش خواهدشد. ملتی که چیزی از گذشته به یاد ندارد و وضعش نسبت به گذشته ویران‌تر است ملتی است بی تاریخ ، گیرم چندهزار سال در سرزمینی نیز به رنج‌ها و دردهای فراوان زیسته باشد...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from سعید هلیچی
گشت ارشاد ما
در تعقیب زنبور عاشق
و کبوتر عاشق
و ابر عاشق
و گربه‌ی عاشق است
اینگونه است که امنیت برقرار می‌شود...



#نزار_قباني
ترجمه: #سعید_هلیچی
از کتاب: #تاریخ_عشق_و_عصیان



Channel: @heleichi_saeed
Forwarded from Mojgan Nasiri
Audio
توضیحات دکتر سرگلزایی در باره‌ی
“دوره ی روایت درمانی تعاملی”

@kanoonnegareshno
2024/09/30 15:30:45
Back to Top
HTML Embed Code: