Telegram Web Link
Forwarded from Beedar centre
💜 سمینار "هزارتوی رابطه: در جست‌و‌جوی صمیمیت"

در این سمینار به بررسی بعضی از بازی‌های پنهان در روابط رمانتیک/جنسی می‌پردازیم.

🔸بازی پنهان (فریب) چیست؟
🔸چرا خود/دیگری را فریب میدهیم؟
🔸 قواعد بازی‌های تعاملی چیست؟
🔸 رابطه‌ی سالم و کارآمد چگونه پیش میرود؟
🔸 چگونه Red flag‌های رابطه‌‌ی رمانتیک/جنسی را شناسایی کنیم؟

📅 شنبه 24 آگوست
ساعت ۱۱ صبح تا ۳ بعد از ظهر

کارگاه حضوری (شرکت به صورت آنلاین نیز امکان‌پذیر است)

🗣 برگزارکنندگان کارگاه:
فرشته ثامنی‌پور، دکتر محمدرضا سرگلزایی، کمال مؤمن‌‌زاده

📍مکان برگزاری:
Beedar Centre
30 Drewry Ave Second floor, Toronto, ON M2M 4C4
(647) 885-8284

💳 هزینه‌ی کارگاه 150 دلار

(درصورتی که بیمه‌ی تکمیلی داشته باشید که خدمات سایکوتراپی و سوشال ورک را کاور می‌کند می‌توانید هزینه‌ی این کارگاه را claim کنید. برای دریافت رسید و claim کردن از بیمه با ما تماس بگیرید.)

ظرفیت شرکت حضوری در کارگاه محدود است.

لینک ثبت‌نام و رزرو جا:

https://square.link/u/K28RbKbd
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#جلوه‌_های_جنون

- علم‌ستیزی برای بقا

من باور دارم اصل و اساس زنده‌گی «بقا» است. گویا وقتی هرچیزی «هستن» را در هر سطحی می‌چشد، ازآن پس فقط و فقط می‌خواهد بماند.
نشسته‌است روی صندلی، در همان سالنی که ما نشسته‌ایم و منتظر پایان کلاس‌های کودکان‌مان هستیم.
چهل پنجاه ساله است. روسری سیاهش را با یک حلقه تا زیرگلو محکم کرده چادرش سیاهش هم به کمک روسری آمده تا تمام و کمال خاطرش را آسوده کند.
اصرار دارد بلند حرف بزند تا بقیه هم بشنوند.این اعلان حضور در ذات همه‌شان هست. خودنمایی و اظهار وجود آن هم از پله‌ای بالاتر در خونشان تزریق شده. مخاطبش سه چهارمتری آنطرف تر نشسته. جالب اینجاست که کنار هردو صندلی خالی هم هست اما نه این می‌رود نزدیک او نه آن می‌آید سمت این. پس ما باید سخنان استوار و محکم حاج خانم را بشنویم خیلی مهارت دارد سلیس و شمرده هم حرف می‌زند به غریزه و نیز زیستن کنار چنین افرادی دریافته مردم ما از قطعی حرف زدن خوششان می‌آید. به این سبب هرگز نمیگوید: به نظر من یا ممکن است یا شاید..انسان تهی ِ در فضای تهدید و تجاوز برآمده، خواهان قطعیت است. از قاطعان خوشش می‌آید از تردید بیزار است. او در هرچیزی دنبال نسخه‌ای قطعی است برایش هزینه هم می‌دهد حتا اگر بداند این نسخه هیچ فایده‌ای برایش ندارد..
- بله ما در کارمان هر روز با دویست سیصد نوجوان پر انرژی سروکارداریم باید برای هر کدامشان برنامه‌ای داشته باشیم. ساده نیست که باید به راهشان بیاوریم‌. وقتی من با تک تکشان حرف میزنم خیلی خوب حرفم را میفهمند و قبول می‌کنند.
این بچه‌ها در سن رشدند من درباره تغذیه‌شان کلی حرف میزنم براساس طبعشان البته..
اینها باید حسابی میوه بخورند اما هیچ میوه‌ای را نباید با میوه‌ای دیگر خورد...
زن مخاطب غرق استحکام خانم معلم شده.
- بله طب سنتی می‌گوید خوردن میوه‌ها با هم ثقل معده می‌آورد تازه باید به مزاج بلغمی و صفراوی و.. هرکس هم توجه کرد.
- شما طب سنتی هم کارکرده‌اید؟
- بعععلعععع دو سه دوره رفتم و در حد لیسانس مطلب یادگرفتم. الان مدت‌هاست نه به پزشک مراجعه میکنم نه دارو مصرف می‌کنم و می‌بینید چقدر هم سرحالم.
مخاطب که جوان تر است و احتمالن تحصیلات دانشگاهی هم دارد بلافاصله موبایلش را در می آورد و شماره‌‌ی خانم دکتر را می‌گیرد
- بله عرض می‌کردم آخرین بار حالم بد بود. پیش هر دکتری رفتم یک نسخه می‌داد باور کنید در دوهفته چهارده دکتر رفتم چه دکترهایی همه مثلن متخصص از فلان دانشگاه و شاغل در فلان بیمارستان.. تمام بدنم را با سوزن سوراخ سوراخ کردند. چهارده دکتر در دو هفته اما خوب نشدم که نشدم. تا اینکه یکی از استادان طب سنتی‌مان گفت: کدو بخور.
خانمی که شما باشی دوبار کدو درست کردم مثل آب روی آتش. خوب شدم مثل اینکه اصلن خبری از درد نبوده. از آن به بعد تصمیم گرفتم خودم خودم را مداوا کنم. باور نمی‌کنید طب سنتی درمان همه‌ی دردهاست..
هفت هشت نفر دیگر که به اجبار صدای خانم معلم دکتر همه چیز دان را می‌شنوند کم کم بی‌قرار می‌شوند.
و من به تلاش تمام و کمال کسانی فکر میکنم که یا تمام قدرتشان زور می‌زنند که بمانند. در هر حوزه‌ای کارشان در عبارت #علم_ستیزی خلاصه می‌شود. علم از جنس نور است برعکس خرافه که انسان را در تیره‌گی خرف می‌کند. خَرِف یعنی کسی که عقلش فاسد است فاسد یعنی چیزی که فساد ایجاد می‌کند.
باید آماده‌ی رفتن بشوم. در حالی که مطمئنم این طبقه خواهند ماند اما نه به این پررنگی ناشی از پررویی دلیلش ساده است. هیچ دروازه‌ای توان بسته بودن در برابر دانش را نخواهد داشت و هیچ مقبره‌ای نیست که با دستان علم گشوده نشود حتا اگر مانند مقابر فراعنه‌ی مصر باستان از سنگ ساخته شده باشند و قرن‌ها قرن درشان بر روی نور و هوای نو بسته مانده باشد...
                     #محسن_یارمحمدی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from Cafe sz
از کنار جزیره‌های فراموش شده
قایقی رد می‌شود آیا؟
تا قبض اخطار قطع برق جوانه بزند؟
پیام‌های تبریک بانک
و تبلیغ اینترت پر سرعت
نخوانده بماند؟
گرد و خاک را از شعر بتکاند؟
و بوسه را از کابوس ممیز
برهاند؟!
از بن‌بست‌ها عابری گذر خواهد کرد؟
با نگاهی آبستن لبخند؟
و بستری لبریز عطر هل
تا کویر را به بذر آواز و تمشک‌های وحشی
مهمان کند؟
در لبنان و فلسطین و حلب
دوباره گندم سبز می‌شود یک روز؟
و نفت پاک خواهد شد روزی...
از تقدیر سیاه حاجی‌فیروز؟
پیش از آنکه تاریخ انقضای
دوستت دارم سر برسد
و عشق بوی فریزر بگیرد
مهمان ناخوانده‌ای از راه خواهد رسید
که زبان انگور را بشناسد؟
رگبار را به رگبار ببندد
و شب را با یک شمع
به مبارزه دعوت کند؟
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
‎⁨کتاب ما دوباره سبز می‌شویم⁩.pdf
8.3 MB
‎⁨🔹 نسخه‌ی الکترونیک کتاب
ما دوباره سبز می‌شویم.


🔹 گزارش خشونت سیستماتیک
حکومت ایران

🔹 نوشته‌ی دکتر محمدرضا سرگلزایی

🔹 لطفا به اشتراک بگذارید.
Engish version of We shall rise again_062944.docx
82.6 KB
امیدوارم به زودی نسخه‌ی انگلیسی کتاب به صورت طراحی و صفحه‌پردازی شده در اختیارتان قرار گیرد.
@drsargolzaei
Audio
لطفا متن انگلیسی کتاب "ما دوباره سبز می‌شویم" را با دوستان انگلیسی‌زبان‌تان به اشتراک بگذارید تا از فاجعه‌ی خشونت حکومتی در ایران مطلع شوند.
@drsargolzaei
⭕️ برنامه‌های دکتر سرگلزایی در تورنتو

🔹 ۲۳ آگوست: کانون نگرش نو
🔹️ قصه‌های تحول در مثنوی

ثبت‌نام از طریق واتساپ:
+14168797357

🔹 ۲۴ آگوست: بیدارسنتر
🔹 هزارتوی رابطه- در جستجوی صمیمیت
ثبت‌نام
از طریق لینک:
https://square.link/u/K28RbKbd

🔹 ۲۵ آگوست: بنیاد چشم‌انداز ایران آزاد
🔹 ترومای جمعی ایرانیان
* جزئیات بیشتر به زودی اعلام خواهد شد.


🔹 ۲۸ آگوست: دانشگاه تورنتو
🔹 بحران میانسالی و عقده‌ی مادر در سینمای ایران
* جزئیات بیشتر به زودی اعلام خواهد شد.


@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ متی‌یو‌ آرنولد: نقش روشنفکران در جامعه‌ی بازار ⭕️ نویسنده : سوسن مدنی 🔹 آرنولد در سال ۱۸۲۲ به دنیا آمد و چهار سال جوان‌تر از مارکس بود. او مهم‌ترین اثر خود در زمینه نقد فرهنگی (فرهنگ و آنارشی) را کوتاه‌زمانی پس از انتشار نخستین جلد سرمایه منتشر کرد.…
⭕️ متی‌یو آرنولد: نقش روشنفکران در جامعه‌ی بازار

🔹 نوشتهٔ سوسن مدنی
🔹 بخش دوم


🔹 آرنولد پیوسته از این مسئله اظهار تأسف می‌کرد که فرهنگ طبقات انگلستان بر پاشنه‌ی «ماشینی شدن» می‌چرخد و منظور او از این عبارت بسیار فراتر از صرف ابزار و ادوات مکانیکی بود؛ «ماشینی شدن» اشاره به هرگونه وسیله داشت؛ منظور آرنولد این بود که در جامعه‌ای که در آن وسایل پیوسته رو به افزایش‌اند، انسان‌ها از غایاتی که آن وسایل باید در خدمت آنها باشند غافل می‌مانند. در واقع آنان انباشتن و گرد آوردن وسایل را با "غایات زندگی" اشتباه گرفته‌اند. همچون مارکس، آرنولد هم در اشاره به پرستش وسایل در عین غفلت از غایات، از آن به عنوان نوعی «بتواره» یاد میکرد. آرنولد مکنت مادی را کوچک نمی‌شمرد بلکه معتقد بود سخت‌کوشی و منفعت‌طلبی که نیروهای محرک بازار بودند باید در همه‌ی حوزه‌های زندگی به کار بسته شوند.

🔹 آرنولد نگران این بود که تمرکز بیش از حد بر مصرف‌گرایی و منافع مادی باعث از دست رفتن ارزش‌های فرهنگی و معنوی جامعه شود. او در آثارش مانند «فرهنگ و هرج و مرج» بیان می‌کند که جامعه نباید تنها به دنبال رفاه مادی باشد، بلکه باید به ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی نیز توجه کند. در جامعه‌ای که مشخصه‌ی آن تقسیم کار باشد، فرهنگ در تقابل با تخصصی شدن قرار می‌گیرد که «همان جذب شدن افراطی ماست در پیشه‌ی خاصی که آن را تعقیب می‌کنیم.‌»
آرنولد معتقد بود که آموزش باید به جوانان کمک کند تا افراد بهتری شوند و نه صرفاً ابزارهایی برای رشد اقتصادی، و در جامعه‌ای که در آن رقابت، ذهن همگان را به خود مشغول کرده باشد، فرهنگ به معنای پرورش همدلی و پرورش «بی‌غرضی» (جستجوی بی‌طرفانه از پی حقیقت) تعدیل کننده‌ی ضروری رقابت اقتصادی است. به عقیده او در این تعریف از فرهنگ، عنصری دگرخواهانه وجود دارد که اقتضای آن جستجوی «کمال عمومی و رشد و پرورش همه بخش‌های جامعه‌ی ما» است.

🔹 آرنولد، درک ناقص بریتانیایی‌های زمان خود را از دولتی که می‌توانست منافع عمومی را تعقیب کند اسف‌بار می‌خواند، زیرا معتقد بود در نبود چنین دولتی کارکردهایی که بازار و یا فعالیت داوطلبانه قادر به انجام آنها نبودند انجام نیافته باقی می‌ماند. مهم‌ترین این کارکردها، کیفیت و کمیت تعلیم و تربیت بود که در آن زمان بسیار نامناسب بود.
دوره‌ی آموزش فقرا بسیار مختصر بود و به ندرت از مدرسهٔ ابتدایی فراتر می‌رفت. آموزش طبقات متوسط نیز فقط مدارس راهنمایی را شامل می‌شد. مشکلی که آرنولد به آن توجه داشت محدودیت کیفی موضوعاتی بود که تدریس می‌شد و تنگی افق دیدی که این آموزش‌ها منعکس نموده و تکثیر می‌کردند. طبق نظر آرنولد آنچه بدان نیاز بود دولتی قوی‌تر مبتنی بر ایده‌ی منفعت عمومی بود که با بودجه‌بندی دولتی، کیفیت مناسب آموزش را تضمین کند.

🔹 به گفته‌ی آرنولد، بین بنیادگرایی مذهبی و بنیادگرایی اقتصادی نوعی پیوند انتخابی وجود داشت. لیبرال‌ها تجارت آزاد را مانند یک بت، همچون غایتی فی نفسه، می‌پرستیدند، بدون آن‌که بپرسند پیوند این سیستم با خوشبختی شخصی و رفاه ملی چگونه است. در همان حال که سیاست‌های این گروه موجب افزایش در کل جمعیت و افزایش در ثروت شده بود، آنان به ندرت درنگ می‌کردند تا از خود بپرسند ثروت و جمعیت اصلاً برای چه هستند، یا این‌که آیا بیشتر داشتن هر دوی آنها همیشه مطلوب است؟ باور آنان به اثرات سودمند تجارت آزاد و رشد کسب کار باعث شده بود هرگونه برنامه ریزی و مداخله‌ی دولتی به نظرشان انحراف از لیبرالیسم برسد.

⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصراله‌زاده، نشر بیدگل


🔴 همراهان عزیز
در این سلسله مطالب، کتاب ذهن و بازار را (که از نظر من کتاب ارزشمندی در معرفی نظریه‌پردازان اقتصاد سیاسی است) فصل‌به‌فصل خلاصه می‌کنیم. نه جری مولر (نویسندهٔ کتاب) از نظریه‌پرداز خاصی طرفداری کرده است و نه من؛ بنابراین لطفا
انتشار این پست‌ها را به حساب هگلی بودن، مارکسیست بودن، چپ بودن یا راست بودن نویسندهٔ کتاب، مترجم کتاب، خلاصه‌کننده‌ی کتاب یا من (محمدرضا سرگلزایی) نگذارید.


@drsargolzaei
2024/10/01 16:35:02
Back to Top
HTML Embed Code: