🔴 ادراک چهره در مغز:
برای فهم این که ادراک و تشخیص چهره امری ذاتی است یا اکتسابی پژوهشهای رفتاری-شناختی در نوزادان طراحی شدهاند.
مطالعات عملکرد مغز با متدولوژی علمی به کمک پاسخ به سؤالات فلسفی حوزهی شناختشناسی (اپیستمولوژی) آمدهاند.
https://www.tg-me.com/prefrontalclub/146
🟢 این که آیا یا دانش، صرفا محصول تجربه است یا امری پیشینی (پیشتجربی، فطری، وجدانی) در شناخت دخالت میکند، اختلاف نظر مهم بین فیلسوفان تجربهگرا (empiricist) همچون دیوید هیوم و فیلسوفان خردگرا (rationalist) همچون رنه دکارت بود.
پژوهشهای اخیر علوم شناختی تلاش میکنند با روششناسی علمی به این پرسش پاسخ دهند.
این ویدیو دومین بخش از مجموعه ویدیوهایی است در این زمینه که بر اساس دورهی The Human Brain تهیه شدهاند که در بهار ۲۰۱۹ در MIT توسط Prof. Nancy Kanwisher ارائه شده است.
ترجمه و گویش:
صالح سرگلزایی
دانشجوی رشتهی هوش مصنوعی
@prefrontalclub
#human_brain
#ادراک_چهره
#نوزادان
#مغز
#علوم_شناختی
#باشگاه_پریفرونتال
@drsargolzaei
برای فهم این که ادراک و تشخیص چهره امری ذاتی است یا اکتسابی پژوهشهای رفتاری-شناختی در نوزادان طراحی شدهاند.
مطالعات عملکرد مغز با متدولوژی علمی به کمک پاسخ به سؤالات فلسفی حوزهی شناختشناسی (اپیستمولوژی) آمدهاند.
https://www.tg-me.com/prefrontalclub/146
🟢 این که آیا یا دانش، صرفا محصول تجربه است یا امری پیشینی (پیشتجربی، فطری، وجدانی) در شناخت دخالت میکند، اختلاف نظر مهم بین فیلسوفان تجربهگرا (empiricist) همچون دیوید هیوم و فیلسوفان خردگرا (rationalist) همچون رنه دکارت بود.
پژوهشهای اخیر علوم شناختی تلاش میکنند با روششناسی علمی به این پرسش پاسخ دهند.
این ویدیو دومین بخش از مجموعه ویدیوهایی است در این زمینه که بر اساس دورهی The Human Brain تهیه شدهاند که در بهار ۲۰۱۹ در MIT توسط Prof. Nancy Kanwisher ارائه شده است.
ترجمه و گویش:
صالح سرگلزایی
دانشجوی رشتهی هوش مصنوعی
@prefrontalclub
#human_brain
#ادراک_چهره
#نوزادان
#مغز
#علوم_شناختی
#باشگاه_پریفرونتال
@drsargolzaei
هنوز میتپد دلم
برای سرزمینِ مادری
که ماند پشتِ مرزهای کوهها و دشتها و آبها
و جای زخمِ انقلابها
هنوز میتپد دلم
هنوز اشک و خونم از تمامِ خانه میچکد
برای "دخترانِ دشتهای انتظار"
برای مَردهایشان
و مادرانِ داغدار
هنوز میتپد دلم
برای مادرانِ بیپسر
و کودکانِ بیپدر
و فوجفوج مردمِ پناهجوی بیپناهِ دربدر
قسم به عکسهای خاکخورده روی تاقچه
هنوز میتپد دلم
برای بوی باغچه
هنوز میتپد دلم
اگرچه غرقِ خاکوخون
ولی پُر از امید و با ارادهای که کارساز میشود
و این یقین
که باز راه باز میشود
و ما هنوز زندهایم
هنوز میتپد دلم
هنوز میتپد دلم
🔹 شاعر: رضا سامی
@drsargolzaei
برای سرزمینِ مادری
که ماند پشتِ مرزهای کوهها و دشتها و آبها
و جای زخمِ انقلابها
هنوز میتپد دلم
هنوز اشک و خونم از تمامِ خانه میچکد
برای "دخترانِ دشتهای انتظار"
برای مَردهایشان
و مادرانِ داغدار
هنوز میتپد دلم
برای مادرانِ بیپسر
و کودکانِ بیپدر
و فوجفوج مردمِ پناهجوی بیپناهِ دربدر
قسم به عکسهای خاکخورده روی تاقچه
هنوز میتپد دلم
برای بوی باغچه
هنوز میتپد دلم
اگرچه غرقِ خاکوخون
ولی پُر از امید و با ارادهای که کارساز میشود
و این یقین
که باز راه باز میشود
و ما هنوز زندهایم
هنوز میتپد دلم
هنوز میتپد دلم
🔹 شاعر: رضا سامی
@drsargolzaei
Forwarded from كانون نگرش نو
وبینار
💠موضوع:
نمودهای خودمحوری
(ایگوسنتریسم)
💠دکتر محمد رضا سرگلزایی روانپزشک
💠روز یکشنبه چهاردهم ماه جولای
💠ساعت یازده صبح تورنتو
💠به مدت دو ساعت
💠در پلتفورم زوم
💠40$
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
جهت ثبت نام در واتزاپ به شمارهی ذیل پیام دهید.
001 416 879 7357
💠موضوع:
نمودهای خودمحوری
(ایگوسنتریسم)
💠دکتر محمد رضا سرگلزایی روانپزشک
💠روز یکشنبه چهاردهم ماه جولای
💠ساعت یازده صبح تورنتو
💠به مدت دو ساعت
💠در پلتفورم زوم
💠40$
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
جهت ثبت نام در واتزاپ به شمارهی ذیل پیام دهید.
001 416 879 7357
Forwarded from كانون نگرش نو
شروع مجدد ثبت نام گیری برای دورهی داستان نویسی(مقدماتی).
💠ده جلسه
🟡سهیل سرگلزایی:
دانش آموخته ی ادبیات نمایشی- نویسنده و مدرس موسیقی
💠یکشنبه ها
📞تلفن ثبت نام در واتس اپ
001-416-879-7357
@kanoonnegareshno
💠ده جلسه
🟡سهیل سرگلزایی:
دانش آموخته ی ادبیات نمایشی- نویسنده و مدرس موسیقی
💠یکشنبه ها
📞تلفن ثبت نام در واتس اپ
001-416-879-7357
@kanoonnegareshno
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
شروع مجدد ثبت نام گیری برای دورهی داستان نویسی(مقدماتی). 💠ده جلسه 🟡سهیل سرگلزایی: دانش آموخته ی ادبیات نمایشی- نویسنده و مدرس موسیقی 💠یکشنبه ها 📞تلفن ثبت نام در واتس اپ 001-416-879-7357 @kanoonnegareshno
🔹 تهیه از انتشارات طرحواره
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
🔹 تهیه در آمریکای شمالی از کانون نگرش نو تورنتو:
001-416-879-7357
@drsargolzaei
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
🔹 تهیه در آمریکای شمالی از کانون نگرش نو تورنتو:
001-416-879-7357
@drsargolzaei
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا: نظریهای که با مخالفت روبهرو شد، ولی اکنون عمومی شده
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۴ تیر ۱۴۰۳
گزارش پژوهشی تحت عنوان "کارناوالی شدن عزاداری عاشورا: الگوهای رسمی و غیر رسمیی عزاداری در ایران" در سال ۱۳۸۴ به دفتر طرحهای ملیی وزارت ارشاد ارائه شد.
این گزارش محصول پژوهشی بود که من و دکتر شعبانعلیی بهرامپور در سال ۱۳۸۳ برای دفتر طرحهای ملیی وزارت ارشاد انجام دادیم. ما قرار بود ۱۲ هیات عزاداری را در تهران مطالعه کنیم اما دکتر یوسف اباذری و دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی که آن موقع در دفتر طرحهای ملیی وزارت ارشاد در تصویب طرحها نقش داشتند، با مطالعهی ۱۲ هیات عزاداری مخالفت کردند و مطالعهی سه هیات را کافی دانستند. لاجرم ما سه هیات را مطالعه کردیم (هیات مجتبی از صنف ماشینفروشان، هیات رزمندهگان اسلام در مسجد مهدیه، و هیات جوانان شهرک غرب) و دریافتیم که شکل جدیدی از عزاداری در ایران پدید آمده است: عزاداریی کارناوالی. به همینخاطر عنوان کار را گذاشتیم کارناوالی شدن عزاداری عاشورا.
همان سالها سخنرانیای در این باره در انجمن جامعهشناسیی ایران کردم و همکارانی چون دکتر شجاعیزند و دکتر سارا شریعتی به نقد و رد نظریهی کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا پرداختند. امروز اما دیدم خبرگزاریی بیبیسی هم از کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا در ایران سخن گفته است.
https://www.tg-me.com/bbcpersian/219992
حالا دیگر پدیدهی کارناوالی شدن عزاداری چنان عمومی شده که دیگر کسی به سوابق بحث اشاره نمیکند و کسی نمیگوید که این نظریه در زمان طرح اولیه اش با چه مخالفتهایی روبهرو شده! و کسی نمیگوید که کتاب کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا از سال ۱۳۸۴ تاکنون مجوز انتشار دریافت نکرده است!
در لینک زیر میتوانید خلاصهای از نظریهی کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا که سالها پیش منتشر شده، بخوانید:
https://iqna.ir/fa/news/3748635/
#عزاداری
#کارناوالیشدن
#سارا_شریعتی
#علیرضا_شجاعیزند
#شعبانعلی_بهرامپور
#carnivalization
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۴ تیر ۱۴۰۳
گزارش پژوهشی تحت عنوان "کارناوالی شدن عزاداری عاشورا: الگوهای رسمی و غیر رسمیی عزاداری در ایران" در سال ۱۳۸۴ به دفتر طرحهای ملیی وزارت ارشاد ارائه شد.
این گزارش محصول پژوهشی بود که من و دکتر شعبانعلیی بهرامپور در سال ۱۳۸۳ برای دفتر طرحهای ملیی وزارت ارشاد انجام دادیم. ما قرار بود ۱۲ هیات عزاداری را در تهران مطالعه کنیم اما دکتر یوسف اباذری و دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی که آن موقع در دفتر طرحهای ملیی وزارت ارشاد در تصویب طرحها نقش داشتند، با مطالعهی ۱۲ هیات عزاداری مخالفت کردند و مطالعهی سه هیات را کافی دانستند. لاجرم ما سه هیات را مطالعه کردیم (هیات مجتبی از صنف ماشینفروشان، هیات رزمندهگان اسلام در مسجد مهدیه، و هیات جوانان شهرک غرب) و دریافتیم که شکل جدیدی از عزاداری در ایران پدید آمده است: عزاداریی کارناوالی. به همینخاطر عنوان کار را گذاشتیم کارناوالی شدن عزاداری عاشورا.
همان سالها سخنرانیای در این باره در انجمن جامعهشناسیی ایران کردم و همکارانی چون دکتر شجاعیزند و دکتر سارا شریعتی به نقد و رد نظریهی کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا پرداختند. امروز اما دیدم خبرگزاریی بیبیسی هم از کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا در ایران سخن گفته است.
https://www.tg-me.com/bbcpersian/219992
حالا دیگر پدیدهی کارناوالی شدن عزاداری چنان عمومی شده که دیگر کسی به سوابق بحث اشاره نمیکند و کسی نمیگوید که این نظریه در زمان طرح اولیه اش با چه مخالفتهایی روبهرو شده! و کسی نمیگوید که کتاب کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا از سال ۱۳۸۴ تاکنون مجوز انتشار دریافت نکرده است!
در لینک زیر میتوانید خلاصهای از نظریهی کارناوالی شدن عزاداریی عاشورا که سالها پیش منتشر شده، بخوانید:
https://iqna.ir/fa/news/3748635/
#عزاداری
#کارناوالیشدن
#سارا_شریعتی
#علیرضا_شجاعیزند
#شعبانعلی_بهرامپور
#carnivalization
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from آیفا - فارسی
جدال علم و شبه علم: چگونه فریب پزشکنمایان شیاد را نخوریم؟!
📍به صورت زنده از اینستاگرام آیفا
📅 تاریخ: اول امرداد ۱۴۰۳، ۲۲ جولای ۲۰۲۴
🕙 ساعت: ۲۲:۰۰ به وقت ایران
مهمانان ویژه:
🔴 دکتر نگار پرتو
🔴 دکتر کیارش آرامش
🔴 دکتر محمد میرخانی
📝انسان همواره در جستجوی دو گونه نیاز است: آزادی و آگاهی.
تلاش ما در این برنامه، بر آگاهسازی مردم عزیز ایران متمرکز است، تا آنها را از دام شیادانی که در زمان ضعف و بروز بیماریها یا مشکلات، از هموطنان سوء استفاده می کنند، حفظ نماییم. این شیادان با وعدههای نادرست و خالی از محتوی، امید بهبودی و رفع بیماری را مطرح و ترویج میکنند، ولی ما وظیفه داریم از اینگونه سوء استفادهها پیشگیری کنیم، زیرا راههایی که این شیادان شبه علم ترویج میدهند، اساساً بر پایه علم و اصول علمی نیستند، بلکه فقط خرافات محض هستند که در بسیاری از موارد به تشدید بیماری منجر میشوند و در برخی موارد، باعث مرگ بیماران میشوند.
آیفا را در شبکههای مجازی دنبال کنید
#علم_پزشکی #شبه_علم #پزشکی_ایران #سلامت #جهل #شبه_علم، #خرافات، #علم_و_آگاهی ،#جستجو_حقیقت #طب_اسلامی_ایرانی #طب_اسلامی
@theiipha
📍به صورت زنده از اینستاگرام آیفا
📅 تاریخ: اول امرداد ۱۴۰۳، ۲۲ جولای ۲۰۲۴
🕙 ساعت: ۲۲:۰۰ به وقت ایران
مهمانان ویژه:
🔴 دکتر نگار پرتو
🔴 دکتر کیارش آرامش
🔴 دکتر محمد میرخانی
📝انسان همواره در جستجوی دو گونه نیاز است: آزادی و آگاهی.
تلاش ما در این برنامه، بر آگاهسازی مردم عزیز ایران متمرکز است، تا آنها را از دام شیادانی که در زمان ضعف و بروز بیماریها یا مشکلات، از هموطنان سوء استفاده می کنند، حفظ نماییم. این شیادان با وعدههای نادرست و خالی از محتوی، امید بهبودی و رفع بیماری را مطرح و ترویج میکنند، ولی ما وظیفه داریم از اینگونه سوء استفادهها پیشگیری کنیم، زیرا راههایی که این شیادان شبه علم ترویج میدهند، اساساً بر پایه علم و اصول علمی نیستند، بلکه فقط خرافات محض هستند که در بسیاری از موارد به تشدید بیماری منجر میشوند و در برخی موارد، باعث مرگ بیماران میشوند.
آیفا را در شبکههای مجازی دنبال کنید
#علم_پزشکی #شبه_علم #پزشکی_ایران #سلامت #جهل #شبه_علم، #خرافات، #علم_و_آگاهی ،#جستجو_حقیقت #طب_اسلامی_ایرانی #طب_اسلامی
@theiipha
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ عقلانیت عملی به شیوهی ادوارد دمینگ: مسیر بازسازی اقتصاد ژاپن پس از جنگ جهانی دوم
⭕️ موانع عقلانیت عملی را بشناسیم:
🔹 سندروم هملت
🔹 سندرم باکستر
🔹 سندرم هاویشام
⭕️ کتاب ناتمامیت را از نشر قطره تهیه کنید
🔴 لطفا به اشتراک بگذارید.
@drsargolzaei
⭕️ موانع عقلانیت عملی را بشناسیم:
🔹 سندروم هملت
🔹 سندرم باکستر
🔹 سندرم هاویشام
⭕️ کتاب ناتمامیت را از نشر قطره تهیه کنید
🔴 لطفا به اشتراک بگذارید.
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ مجموعهٔ یازده مصاحبهی دکتر سرگلزایی با رسانهها با موضوع نقد فرهنگ عمومی:
🔹 سبک زندگی
🔹 عشق
🔹️ معنای بیماری
🔹 حریم خصوصی
🔹 رسانه و غیره
⭕️ تهیه از سایت نشر قطره
⭕️ لطفا به اشتراک بگذارید
@drsargolzaei
🔹 سبک زندگی
🔹 عشق
🔹️ معنای بیماری
🔹 حریم خصوصی
🔹 رسانه و غیره
⭕️ تهیه از سایت نشر قطره
⭕️ لطفا به اشتراک بگذارید
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ کارل مارکس: نقد سرمایهداری نویسنده : سوسن مدنی 🔹 کارل ماركس (۱۸۸۳ - ۱۸۱۸) و دوست و همکارش، فریدریش انگلس (۱۸۹۵-۱۸۲۰)، را باید شناخته شده ترین منتقدان جامعهی بازار دانست. ما امروز معروفیت و فراگیری اصطلاح «کاپیتالیسم» را مرهون آنهاییم، اصطلاحی که مترادفی…
⭕️ کارل مارکس: نقد سرمایهداری
⭕️ نویسنده: سوسن مدنی
🔹در نیمهی نخست قرن نوزدهم مسئلهی جایگاه یهودیان به موضوع مورد مناقشهی مهمی بین نویسندگان سیاسی آلمان تبدیل شده بود. فرض مقدماتی این بود که دولت مدرن باید در مسائل مربوط به مذهب بیطرف باشد اما از نظر محافظهکاران، پیوند بین دولت و مسیحیت ناگسستنی بود، هم دولت به حفظ و تداوم ایمان کمک میکرد و هم مذهب به حکومت مشروعیت میبخشید. بنابراین با وجود اینکه لیبرالها به آزادی فردی اعتقاد داشتند دربارهی اعطای حقوق سیاسی و مدنی برابر به یهودیان تردید داشتند. کارل مارکس اعتقاد داشت مسألهی یهودیان مسئلهای فرعی است، لازمهی اعطای حقوق مدنی و سیاسی برابر، خلق دولتی رها از مذهب است و تفکیک دین و دولت از همدیگر.
🔹 مارکس بر توصیف منفی از بازار، که مسیحیان آن را به یهودیان وصل میکردند صحه میگذاشت اما تاکید او بر این نکته بود که آن اوصاف اکنون مشخصهی کل جامعهای است که مسیحیان بخش اعظم آن را تشکیل دادهاند. برای مارکس انتقاد به یهودیان به ابزاری برای کوبیدن بورژوازی تبدیل شده بود. مارکس این دعوی را که یهودیان عاری از علاقه به فلسفه و فرهنگ والاتر هستند، را میپذیرد و میگوید آری چنین است اما در جامعهی بورژوایی معاصر، همگان این خصوصیات را گرفتهاند زیرا عموما به هیچ چیز غیر از پولدار شدن علاقه ندارند. او معتقد بود پول هم مانند خدای کتاب مقدس هیچ نوع خدای دیگری را تحمل نمیکند و اینک مردم به پرستش خود پول روی آوردهاند. پول همه اشیای طبیعی و مناسبات انسانی را به کالاهایی تبدیل میکند که میتوان آنها را مبادله کرد. نظر ولتر آن بود که جستجوی پول در بورس لندن به لحاظ اجتماعی مفید است چون مردم را از جنگیدن بر سر خدا باز میدارد. اکنون مارکس اعتراض میکرد که مردم به پرستش خود پول روی آوردهاند.
🔹 آنچه از نظر مارکس بدان نیاز عاجل وجود داشت انقلاب اجتماعی و اقتصادی بود، زیرا سرچشمههای واقعی ناخرسندی انسانی، بازار و طبقات نابرابر مولود آن بود. این ناخرسندی از خودمحوری و نبودن همبستگی در جمعیت نشئت میگرفت. به گمان او انسان از اساس یک «موجود نوعمدار» بود که به هدف حقیقیاش تنها از طریق همکاری با دیگران نائل میآمد و منفعت طلبی، جامعه بورژوایی را به لحاظ اخلاقی ناشایست و غیراصیل میکرد.
🔹 به نوشتهٔ مارکس نظام تجارت، نظام تملک و استثمار مردم بود که در نهایت به شکافی درون جامعهی امروزی میانجامد: وجود انسانهای رنج کشیدهای که فکر میکنند، و وجود انسانهای فکوری که سرکوب میشوند، و طبقه بیفرهنگانی که منفعلانه و بیفکرانه مصرف میکنند و وجود انسانهای رنج کشیده و فکور برایشان ناگوار و هضم ناپذیر میشود.
🔹مارکس و انگلس در نوشته های خود دو چیز را به هم وصل کرده بودند، ننگین شمردن سنتی رباخواری و مذموم دانستن جدید سرمایهداری صنعتی. از نظر آنها پول که مادهای ذاتاً غیر مولد بود و استفاده از آن برای در آوردن پول بیشتر، از دیرباز به عنوان رباخواری، عملی غیراخلاقی و محکوم بود، اکنون در قالب واژه «سرمایه» نامگذاری دوباره شده بود و کسانی که از کاربرد آن سود میبرند (جامعهی بورژوایی) مثل یهودیان معاملهگر، بیفرهنگ و حسابگرند و آنان نیز جایی در اجتماعی که از لحاظ اخلاقی مشروع و معتبر باشند ندارند. ایدهی مارکس این بود که سرمایهداری حاکمیت پول است. پولی که خود تجلی حرص و طمع بود. از نظر مارکس حاکمیت سرمایه غیراخلاقی بود و باعث میشد اکثریت عظیم یک جامعه کاپیتالیستی از انسانیت خود محروم شوند. سرمایهداری نیازمند کاری بود که شمار قلیلی از سرمایه داران را ثروتمند میکرد و در همان حال کارگران را به لحاظ جسمی و روحی ناتوان میساخت و در نهایت انسانها را در چنگال نیروهای خصمانهای میاندازد که قادر به کنترل آن نیستند.
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔴 ادامه دارد ....
⭕️ نویسنده: سوسن مدنی
🔹در نیمهی نخست قرن نوزدهم مسئلهی جایگاه یهودیان به موضوع مورد مناقشهی مهمی بین نویسندگان سیاسی آلمان تبدیل شده بود. فرض مقدماتی این بود که دولت مدرن باید در مسائل مربوط به مذهب بیطرف باشد اما از نظر محافظهکاران، پیوند بین دولت و مسیحیت ناگسستنی بود، هم دولت به حفظ و تداوم ایمان کمک میکرد و هم مذهب به حکومت مشروعیت میبخشید. بنابراین با وجود اینکه لیبرالها به آزادی فردی اعتقاد داشتند دربارهی اعطای حقوق سیاسی و مدنی برابر به یهودیان تردید داشتند. کارل مارکس اعتقاد داشت مسألهی یهودیان مسئلهای فرعی است، لازمهی اعطای حقوق مدنی و سیاسی برابر، خلق دولتی رها از مذهب است و تفکیک دین و دولت از همدیگر.
🔹 مارکس بر توصیف منفی از بازار، که مسیحیان آن را به یهودیان وصل میکردند صحه میگذاشت اما تاکید او بر این نکته بود که آن اوصاف اکنون مشخصهی کل جامعهای است که مسیحیان بخش اعظم آن را تشکیل دادهاند. برای مارکس انتقاد به یهودیان به ابزاری برای کوبیدن بورژوازی تبدیل شده بود. مارکس این دعوی را که یهودیان عاری از علاقه به فلسفه و فرهنگ والاتر هستند، را میپذیرد و میگوید آری چنین است اما در جامعهی بورژوایی معاصر، همگان این خصوصیات را گرفتهاند زیرا عموما به هیچ چیز غیر از پولدار شدن علاقه ندارند. او معتقد بود پول هم مانند خدای کتاب مقدس هیچ نوع خدای دیگری را تحمل نمیکند و اینک مردم به پرستش خود پول روی آوردهاند. پول همه اشیای طبیعی و مناسبات انسانی را به کالاهایی تبدیل میکند که میتوان آنها را مبادله کرد. نظر ولتر آن بود که جستجوی پول در بورس لندن به لحاظ اجتماعی مفید است چون مردم را از جنگیدن بر سر خدا باز میدارد. اکنون مارکس اعتراض میکرد که مردم به پرستش خود پول روی آوردهاند.
🔹 آنچه از نظر مارکس بدان نیاز عاجل وجود داشت انقلاب اجتماعی و اقتصادی بود، زیرا سرچشمههای واقعی ناخرسندی انسانی، بازار و طبقات نابرابر مولود آن بود. این ناخرسندی از خودمحوری و نبودن همبستگی در جمعیت نشئت میگرفت. به گمان او انسان از اساس یک «موجود نوعمدار» بود که به هدف حقیقیاش تنها از طریق همکاری با دیگران نائل میآمد و منفعت طلبی، جامعه بورژوایی را به لحاظ اخلاقی ناشایست و غیراصیل میکرد.
🔹 به نوشتهٔ مارکس نظام تجارت، نظام تملک و استثمار مردم بود که در نهایت به شکافی درون جامعهی امروزی میانجامد: وجود انسانهای رنج کشیدهای که فکر میکنند، و وجود انسانهای فکوری که سرکوب میشوند، و طبقه بیفرهنگانی که منفعلانه و بیفکرانه مصرف میکنند و وجود انسانهای رنج کشیده و فکور برایشان ناگوار و هضم ناپذیر میشود.
🔹مارکس و انگلس در نوشته های خود دو چیز را به هم وصل کرده بودند، ننگین شمردن سنتی رباخواری و مذموم دانستن جدید سرمایهداری صنعتی. از نظر آنها پول که مادهای ذاتاً غیر مولد بود و استفاده از آن برای در آوردن پول بیشتر، از دیرباز به عنوان رباخواری، عملی غیراخلاقی و محکوم بود، اکنون در قالب واژه «سرمایه» نامگذاری دوباره شده بود و کسانی که از کاربرد آن سود میبرند (جامعهی بورژوایی) مثل یهودیان معاملهگر، بیفرهنگ و حسابگرند و آنان نیز جایی در اجتماعی که از لحاظ اخلاقی مشروع و معتبر باشند ندارند. ایدهی مارکس این بود که سرمایهداری حاکمیت پول است. پولی که خود تجلی حرص و طمع بود. از نظر مارکس حاکمیت سرمایه غیراخلاقی بود و باعث میشد اکثریت عظیم یک جامعه کاپیتالیستی از انسانیت خود محروم شوند. سرمایهداری نیازمند کاری بود که شمار قلیلی از سرمایه داران را ثروتمند میکرد و در همان حال کارگران را به لحاظ جسمی و روحی ناتوان میساخت و در نهایت انسانها را در چنگال نیروهای خصمانهای میاندازد که قادر به کنترل آن نیستند.
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔴 ادامه دارد ....
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ کارل مارکس: نقد سرمایهداری ⭕️ نویسنده: سوسن مدنی 🔹در نیمهی نخست قرن نوزدهم مسئلهی جایگاه یهودیان به موضوع مورد مناقشهی مهمی بین نویسندگان سیاسی آلمان تبدیل شده بود. فرض مقدماتی این بود که دولت مدرن باید در مسائل مربوط به مذهب بیطرف باشد اما از…
⭕️ کارل مارکس: نقد سرمایهداری
⭕️ نویسنده: سوسن مدنی
🔹 مارکس با توصیف بلاغی سرمایهداری بمثابه «بتواره سازی (فتیشیسم) بر این باور بود که همانطور که در سپهر مذهب، آدمی بتهایی میسازد و به آنها قدرت احاطه به سرنوشت آفرینندگان انسانیشان را اعطا میکند در نظام سرمایهداری نیز انسان تحت سیطرهی کالاهایی قرار میگیرد که محصول کار و تلاش خود او است. از نظر او در عصر سرمایهداری، کالا از جایگاه ابزاری خود فرا میرود و تبدیل به امری مقدس میشود.
🔹 مفاهیم "از خودبیگانگی" و "فتیشیسم کالا" ابزارهای تحلیلی مهمی هستند که مارکس برای فهم بهتر تأثیرات منفی سرمایهداری بر انسانها و روابط اجتماعی به کار میبرد. مارکس در کتاب سرمایه نوشت در نظام سرمایهداری، کالاها ارزش خود را مستقل از فرایند تولید و نیروی کار انسانی که در آنها وجود دارد میگیرند. این منجر به دیدگاهی میشود که به نظر میرسد کالاها دارای ارزش ذاتی هستند، فتیشیسم کالا باعث میشود کار انسانی که در پشت تولید کالاها وجود دارد، پنهان بماند و افراد به جای دیدن روابط اجتماعی واقعی، تنها با کالاها و قیمتهای آنها سر و کار داشته باشند و نگاه مردم به کالاها و پول به عنوان چیزهای جادویی باشد و فراموش میکنند که این اشیا در واقع محصول کار انسانی هستند.
🔹 کارگران در نظام سرمایهداری محصولاتی را تولید میکنند که متعلق به آنها نیست و توسط سرمایهداران به فروش میرسد. آنها در فرایند تولید نقشی مکانیکی و تکراری ایفا میکنند و کنترل اندکی بر آن دارند. آنها به یک جزء کوچک از ماشین بزرگ تولیدی تبدیل میشوند که احساس عدم کنترل و ناتوانی میکنند. مارکس معتقد بود که کار خلاقانه و معنادار بخشی از ذات انسانی است. در نظام سرمایهداری، کارگران از این جنبهی خلاقانهی کار خود بیگانه میشوند و کار به یک فعالیت بیروح و صرفاً برای بقا تبدیل میشود. از طرفی نظام سرمایهداری رقابت بین افراد را تشویق میکند و روابط انسانی را به روابط مادی و اقتصادی کاهش میدهد. این منجر به بیگانگی افراد از یکدیگر و تضعیف روابط انسانی میشود.
🔹 تمرکز مارکس بر دگرگونی تولید در پیوند با چیزی بود که بعداً از آن به انقلاب صنعتی یاد شد؛ مجموعهای از پیشرفتهای خیرهکننده در زمینهی فناوری بر اساس عملکرد ماشینهایی که با منابع انرژی غیرارگانیک مانند آب و به ویژه بخار، کار میکردند. از آنجا که از این ماشینها به عنوان جانشین و افزایندهی قدرت عضلانی انسانها (و حیوانات) استفاده میشدند اقتصاددانان به آنها عمدتاً به چشم وسایل تسهیلکنندهی کار نگاه میکردند اما مارکس، در مقابل بر تأثیر سوئی که ماشینها بر جسم و روح انسان میگذاشتند تأکید داشت. از منظر کارگران، تولید ماشینی یک تجربهی جدید به لحاظ کیفی بود ولی از نظر مارکس تولید ماشینی شتاب و اسلوب حرکت را تعیین میکرد و کارگر مجبور بود خود را با ریتمها و حرکات غیرطبیعی ماشین وفق دهد بهطوریکه او به زائدهی زندهی ماشین تبدیل میشد؛ هرچه کار یکنواختتر میشد هزینههای روان شناختی تقسیم کار بیش از بیش افزایش مییافت.
🔹 بزرگترین نوآوری مارکس پیوستن مضمون رباخواری با نقد رمانتیک از تقسیم کار بود. امری که به تعبیر او نتیجهاش «بیگانگی» بود. روند تولید کالا از نگاه مارکس طوری میباشد که هر چه تولید بالاتر میرود کارگر با کار و محصول کار خویش بیگانهتر میشود؛ چرا که کارگر شرایطی از کار را ایجاد میکند که به نفع سرمایهدار است و کاری میکند که ارزشآفرینی که سابقا جز ذاتی کار کارگر بوده است اکنون به مقولهی دیگری به نام ارزش افزوده تبدیل میشود که در دست سرمایهدار قرار دارد و چیزی از این ارزش افزوده نصیب کارگر نخواهد شد و مردان و زنان کار میکنند چون مجبورند برای به دست آوردن پولٍ لازم برای خرید مایحتاج زندگی کار کنند و برای زنده ماندن از جان خویش مایه بگذارند. از نظر مارکس این امر به خودی خود به معنای انسانزدایی بود زیرا این حیواناتاند که خودشان را میکشند تا صرفا زنده بمانند در حالیکه آنچه انسان را متمایز و برجسته میکند توانایی او برای آفرینش آزادانه است. آدمی زمانی به اوج انسانیت خود میرسد که کارش بیانگر خود درونی منحصر به فرد او باشد. کالاها و سرمایه واقعیتهایی میشوند بیگانه از کارگر، که هیچ مالکیتی بر آفریدههای خود ندارد. مارکس مفهوم بیگانگی را در مذهب و سرمایهداری مقایسه کرد و در نوشتههای خود نوشت: «هرچه کارگر بیشتر تقلا کند، جهان بیگانهای که او را بر ضد خودش شکل میدهد قدرتمندتر میشود، او و جهان درونیش ناتوانتر میشوند و تعلق این جهان به او نیز کمتر میگردد. در مذهب هم وضع به همین منوال است، هر چه آدمی به خداوند بیشتر اسناد بدهد خودش را بیشتر تهی خواهد کرد»
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
⭕️ نویسنده: سوسن مدنی
🔹 مارکس با توصیف بلاغی سرمایهداری بمثابه «بتواره سازی (فتیشیسم) بر این باور بود که همانطور که در سپهر مذهب، آدمی بتهایی میسازد و به آنها قدرت احاطه به سرنوشت آفرینندگان انسانیشان را اعطا میکند در نظام سرمایهداری نیز انسان تحت سیطرهی کالاهایی قرار میگیرد که محصول کار و تلاش خود او است. از نظر او در عصر سرمایهداری، کالا از جایگاه ابزاری خود فرا میرود و تبدیل به امری مقدس میشود.
🔹 مفاهیم "از خودبیگانگی" و "فتیشیسم کالا" ابزارهای تحلیلی مهمی هستند که مارکس برای فهم بهتر تأثیرات منفی سرمایهداری بر انسانها و روابط اجتماعی به کار میبرد. مارکس در کتاب سرمایه نوشت در نظام سرمایهداری، کالاها ارزش خود را مستقل از فرایند تولید و نیروی کار انسانی که در آنها وجود دارد میگیرند. این منجر به دیدگاهی میشود که به نظر میرسد کالاها دارای ارزش ذاتی هستند، فتیشیسم کالا باعث میشود کار انسانی که در پشت تولید کالاها وجود دارد، پنهان بماند و افراد به جای دیدن روابط اجتماعی واقعی، تنها با کالاها و قیمتهای آنها سر و کار داشته باشند و نگاه مردم به کالاها و پول به عنوان چیزهای جادویی باشد و فراموش میکنند که این اشیا در واقع محصول کار انسانی هستند.
🔹 کارگران در نظام سرمایهداری محصولاتی را تولید میکنند که متعلق به آنها نیست و توسط سرمایهداران به فروش میرسد. آنها در فرایند تولید نقشی مکانیکی و تکراری ایفا میکنند و کنترل اندکی بر آن دارند. آنها به یک جزء کوچک از ماشین بزرگ تولیدی تبدیل میشوند که احساس عدم کنترل و ناتوانی میکنند. مارکس معتقد بود که کار خلاقانه و معنادار بخشی از ذات انسانی است. در نظام سرمایهداری، کارگران از این جنبهی خلاقانهی کار خود بیگانه میشوند و کار به یک فعالیت بیروح و صرفاً برای بقا تبدیل میشود. از طرفی نظام سرمایهداری رقابت بین افراد را تشویق میکند و روابط انسانی را به روابط مادی و اقتصادی کاهش میدهد. این منجر به بیگانگی افراد از یکدیگر و تضعیف روابط انسانی میشود.
🔹 تمرکز مارکس بر دگرگونی تولید در پیوند با چیزی بود که بعداً از آن به انقلاب صنعتی یاد شد؛ مجموعهای از پیشرفتهای خیرهکننده در زمینهی فناوری بر اساس عملکرد ماشینهایی که با منابع انرژی غیرارگانیک مانند آب و به ویژه بخار، کار میکردند. از آنجا که از این ماشینها به عنوان جانشین و افزایندهی قدرت عضلانی انسانها (و حیوانات) استفاده میشدند اقتصاددانان به آنها عمدتاً به چشم وسایل تسهیلکنندهی کار نگاه میکردند اما مارکس، در مقابل بر تأثیر سوئی که ماشینها بر جسم و روح انسان میگذاشتند تأکید داشت. از منظر کارگران، تولید ماشینی یک تجربهی جدید به لحاظ کیفی بود ولی از نظر مارکس تولید ماشینی شتاب و اسلوب حرکت را تعیین میکرد و کارگر مجبور بود خود را با ریتمها و حرکات غیرطبیعی ماشین وفق دهد بهطوریکه او به زائدهی زندهی ماشین تبدیل میشد؛ هرچه کار یکنواختتر میشد هزینههای روان شناختی تقسیم کار بیش از بیش افزایش مییافت.
🔹 بزرگترین نوآوری مارکس پیوستن مضمون رباخواری با نقد رمانتیک از تقسیم کار بود. امری که به تعبیر او نتیجهاش «بیگانگی» بود. روند تولید کالا از نگاه مارکس طوری میباشد که هر چه تولید بالاتر میرود کارگر با کار و محصول کار خویش بیگانهتر میشود؛ چرا که کارگر شرایطی از کار را ایجاد میکند که به نفع سرمایهدار است و کاری میکند که ارزشآفرینی که سابقا جز ذاتی کار کارگر بوده است اکنون به مقولهی دیگری به نام ارزش افزوده تبدیل میشود که در دست سرمایهدار قرار دارد و چیزی از این ارزش افزوده نصیب کارگر نخواهد شد و مردان و زنان کار میکنند چون مجبورند برای به دست آوردن پولٍ لازم برای خرید مایحتاج زندگی کار کنند و برای زنده ماندن از جان خویش مایه بگذارند. از نظر مارکس این امر به خودی خود به معنای انسانزدایی بود زیرا این حیواناتاند که خودشان را میکشند تا صرفا زنده بمانند در حالیکه آنچه انسان را متمایز و برجسته میکند توانایی او برای آفرینش آزادانه است. آدمی زمانی به اوج انسانیت خود میرسد که کارش بیانگر خود درونی منحصر به فرد او باشد. کالاها و سرمایه واقعیتهایی میشوند بیگانه از کارگر، که هیچ مالکیتی بر آفریدههای خود ندارد. مارکس مفهوم بیگانگی را در مذهب و سرمایهداری مقایسه کرد و در نوشتههای خود نوشت: «هرچه کارگر بیشتر تقلا کند، جهان بیگانهای که او را بر ضد خودش شکل میدهد قدرتمندتر میشود، او و جهان درونیش ناتوانتر میشوند و تعلق این جهان به او نیز کمتر میگردد. در مذهب هم وضع به همین منوال است، هر چه آدمی به خداوند بیشتر اسناد بدهد خودش را بیشتر تهی خواهد کرد»
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹 تهیه از انتشارات طرحواره
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei