Telegram Web Link
Forwarded from DKimya
ویس استاد ۱
Forwarded from DKimya
Forwarded from DKimya
#اخبار #وزارت_علوم

زمان‌بندی برگزاری کنکور دکتری ۱۴۰۵

زمان ثبت‌نام و برگزاری آزمون دکتری ۱۴۰۵ از سوی سازمان سنجش اعلام شد.

🔹زمان ثبت‌نام: ۴ تا ۱۰ آبان ۱۴۰۴

🔸زمان برگزاری: جمعه ۱۰ بهمن ۱۴۰۴

🚨 به دوستان خود اطلاع دهید
نمونه تدریس 504👇
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
شروع تدریسها
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
شروع درس اول - با جزئیات
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
توضیحات صوتی واژگان 2 تا 12 از درس اول کتاب اصلی 👇👇👇👇

به شماره و ترتیب فایلها دقت نمایید 🙏
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
قبل از شروع کلاس (= مشاهده ویدئوی تدریسها) 12 کلمۀ هر درس و سه جملۀ مثال آن را از کتاب اصلی مرور کنید .
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
اینم خلاصه مطالب درس اول
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#EW 01
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
الان این لغات رو برای خودتون مرور کنید:

برای هر کدوم چی برای گفتن دارین؟

درس 1
abandon
bachelor
data
gallant
hardship
jealous
keen
oath
qualify
tact
unaccustomed
vacant
.
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
🌺🍄🌺 حالا با حوصله و البته سریع این عبارات رو مرور کنید و بدون مراجعه اول به عبارات فارسی، برای خودتون ترجمه کنین:

🍄 1. abandon → desert; leave without planning to come back; quit
تَرک کردن؛ تنها گذاشتن؛ کنار گذاشتن
a. When Roy abandoned his family, the police went looking for him.
b. The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle.
c. Because Rose was poor, she had to abandon her idea of going to college.

الف) وقتی رُی خانواده اش را ترک کرد، پلیس به جستجوی او رفت.
ب) آن سرباز نمی توانست دوستانش که در جنگ زخمی شده بودند را ترک کند (تنها بگذارد).
ج) رُز چون فقیر بود، مجبور بود فکر رفتن به دانشگاه را کنار بگذارد.


🍄 2. keen → sharp; eager; intense; sensitive
تیز؛ مشتاق؛ شدید؛ حساس
a. The butcher's keen knife cut through the meat.
b. My dog has a keen sense of smell.
c. Bill's keen mind pleased all his teachers.

الف) چاقوی تیز قصاب، گوشت را شکافت.
ب) سگ من دارای حس بویایی تیزی است.
ج) تیزهوشی «بیل» مورد تحسین همۀ معلمانش قرار گرفت.


🍄 3. jealous → afraid that the one you love might prefer someone else; wanting what someone else has
غیرتی؛ حسود
a. A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned* her.
b. Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.
c. Being jealous, Mona would not let her boyfriend dance with any of the cheerleaders.

الف) کارآگاهی توسط بیوۀ حسود اجیر شد تا دوست پسرش که وی را ترک کرده بود، را پیدا کند.
ب) هرچند همسایۀ مان به تازگی یک ماشین نو خریده است، ولی من به او حسادت نمی کنم.
ج) از روی حسادت، «مونا» اجازه نمی داد که دوست پسرش با گروه نمایشی رقصندگان برقصد.


🍄 4. tact → ability to say the right thing
تدبیر: توانایی بازگو کردن آنچه درست است
a. My aunt never hurts anyone's feelings because she always uses tact.
b. By the use of tact, Janet was able to calm her jealous* husband.
c. Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness.

الف) عمۀ من هیچگاه احساسات کسی را جریحه دار نمی کند چرا که او همیشه با تدبیر رفتار می کند.
ب) با استفاده از خِرد و کیاست، «جانت» توانست شوهر غیرتی خود را آرام کند.
ج) دوستانتان شما را تحسین خواهند کرد اگر شما از تدبیر و دوراندیشی بهره بگیرید.


🍄 5. oath → a promise that something is true; a curse
سوگند؛ دشنام
a. The president will take the oath of office tomorrow.
b. In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth.
c. When Terry discovered that he had been abandoned,* he let out an angry oath.

الف) رئیس جمهور فردا ادای سوگند رسمی خواهند نمود (مراسم تحلیف).
ب) در دادگاه، شاهد قسم خورد که تمام حقیقت را باز گو می کند.
ج) وقتی «تِری» دریافت که تنها رهایش کرده اند، با عصبانیت شروع به دشنام نمود.


🍄 6. vacant → empty; not filled
خالی؛ اشغال نشده
a. Someone is planning to build a house on that vacant lot.
b. I put my coat on that vacant seat.
c. When the landlord broke in, he found that apartment vacant.

الف) کسی قصد دارد در آن زمین خالی، خانه سازی کند.
ب) من کُت ام را روی آن صندلی خالی گذاشتم.
ج) وقتی مالک خانه با شکستن درب وارد شد، آپارتمان را خالی یافت.


🍄 7. hardship → something that is hard to bear; difficulty
دشواری، سختی، مشکل
a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.

الف) قبل از قهرمان شدن، جنگجو مجبور بود با سختیهای زیادی روبرو گردد.
ب) «اَبِی لینکولن» توانست دشواریها را یکی پس از دیگری پشت سر نهاده (بر آنها فائق آید).
ج) به دلیل مشکلات، «بِرت» اجازۀ خروج از ارتش را یافت تا از مادر پیرش مراقبت کند.


🍄 8. gallant → brave; showing respect for women
دلیر؛ جنتلمن و کسی که به بانوان احترام خاص قائل است.
a. The pilot swore a gallant oath* to save his buddy.
b. Many gallant knights entered the contest to win the princess.
c. Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.

الف) خلبان سوگند شجاعانه ای خورد که دوست اش را نجات دهد.
ب) شوالیه های نجیب و دلیر بسیاری برای بدست آوردن شاهزاده وارد رقابت شدند.
ج) «اِد» آنقدر برای بانوان احترام قائل است که همیشه جای خود را در مترو به یک خانم می دهد.
.
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
حالا تمرینات درس یک از کتاب مرور سریع و تمرین رو حل کنید.
Forwarded from 504 واژه ضروری دکتر کیمیا
آخر هفته ویدئوی زیر را برای جمع بندی نهایی این درس در این هفته ببینید 👇👇👇👇
2025/10/04 02:22:58
Back to Top
HTML Embed Code: