به نام خدا
یک نکتهٔ خیلی باعث تشنج اعصاب من است.
دیروز دیدم یک مترجم آثار میشود گفت سطح بالای فرنکی که تمایلات مارکسیستی دارد قطعهای حکومتی برق فعلی را با قطع برقهای سال منجر به انقلاب مقایسه و وعدهٔ آب و برق مجانی امام را یادآوری و وضع فعلی را دارای نطفهٔ انقلاب معرفی کرده.
از اینکه چطور یک مارکسیست، انقلاب را به چنین عوامل سخیفی تقلیل میدهد و از تحلیلهای مارکسیستی عمیقتر چشم میپوشد میگذرم و اصلاً فرض میگیرم امام گفته باشد آب را مجانی میکنیم برق را مجانی میکنیم به اینها دلخوش نباشید.
خب اینها را که بعد انقلاب گفت پس چطور این گفته را از عوامل انقلاب برمیشمارید؟ 😒😩
یک نکتهٔ خیلی باعث تشنج اعصاب من است.
دیروز دیدم یک مترجم آثار میشود گفت سطح بالای فرنکی که تمایلات مارکسیستی دارد قطعهای حکومتی برق فعلی را با قطع برقهای سال منجر به انقلاب مقایسه و وعدهٔ آب و برق مجانی امام را یادآوری و وضع فعلی را دارای نطفهٔ انقلاب معرفی کرده.
از اینکه چطور یک مارکسیست، انقلاب را به چنین عوامل سخیفی تقلیل میدهد و از تحلیلهای مارکسیستی عمیقتر چشم میپوشد میگذرم و اصلاً فرض میگیرم امام گفته باشد آب را مجانی میکنیم برق را مجانی میکنیم به اینها دلخوش نباشید.
خب اینها را که بعد انقلاب گفت پس چطور این گفته را از عوامل انقلاب برمیشمارید؟ 😒😩
سلام و درود
مردم فقیر شده اند درست، اما امروز برای یک گلودرد رفتم پیش پزشک و تاکید هم کردم دارو زیاد نمیخواهم اما باز ٣ برگه قرص سرماخوردگی داده که دقیق نمیدانم قیمتش چقدر میشود.
جالب توجه اینجه اصلا علائم خاص سرماخوردگی نداشتم، نه آبریزش بینی و نه بدندرد و سرفه، فقط گلویم چرکی بود.
شربت اکسپکتورانت هم داده.
من نادان چرا در داروخانه تصمیم درست را نگرفتم و اینها را پس ندادم؟ 😩
مردم فقیر شده اند درست، اما امروز برای یک گلودرد رفتم پیش پزشک و تاکید هم کردم دارو زیاد نمیخواهم اما باز ٣ برگه قرص سرماخوردگی داده که دقیق نمیدانم قیمتش چقدر میشود.
جالب توجه اینجه اصلا علائم خاص سرماخوردگی نداشتم، نه آبریزش بینی و نه بدندرد و سرفه، فقط گلویم چرکی بود.
شربت اکسپکتورانت هم داده.
من نادان چرا در داروخانه تصمیم درست را نگرفتم و اینها را پس ندادم؟ 😩
تجربهٔ تفکر
به نام خدا یک نکتهٔ خیلی باعث تشنج اعصاب من است. دیروز دیدم یک مترجم آثار میشود گفت سطح بالای فرنکی که تمایلات مارکسیستی دارد قطعهای حکومتی برق فعلی را با قطع برقهای سال منجر به انقلاب مقایسه و وعدهٔ آب و برق مجانی امام را یادآوری و وضع فعلی را دارای نطفهٔ…
جالب توجه اینکه فرنگ از نام فرانکها و کشور فرانسه گرفته شده و بنابراین باید با کاف نوشته شود اما با گاف نوشته میشود.
Forwarded from واژه
سنگکوب تلفظی عامیانه از واژۀ فرانسوی سَنکوپ (syncope) است. این تلفظ عامیانه که گاهی در نشریات هم دیده میشود محصول #آشناسازی این واژۀ فرانسوی است.
به عبارت دیگر، ایرانیها به جای اجزای سازندۀ این واژۀ خارجی عنصرهای آشنای «سنگ» و «کوب» را نشاندهاند که فارسی هستند و فقط تلفظی شبیه اجزای واژۀ اصلی دارند و به این ترتیب معنی آن اصطلاح پزشکی را به این واژۀ نوپدید نسبت دادهاند.
سَنکوپ/سَنکُپ اصطلاحی پزشکی به معنی «بیهوشی گذرا بر اثر مشکلی موقتی در رسیدن اکسیژن به مغز» است.
به عبارت دیگر، ایرانیها به جای اجزای سازندۀ این واژۀ خارجی عنصرهای آشنای «سنگ» و «کوب» را نشاندهاند که فارسی هستند و فقط تلفظی شبیه اجزای واژۀ اصلی دارند و به این ترتیب معنی آن اصطلاح پزشکی را به این واژۀ نوپدید نسبت دادهاند.
سَنکوپ/سَنکُپ اصطلاحی پزشکی به معنی «بیهوشی گذرا بر اثر مشکلی موقتی در رسیدن اکسیژن به مغز» است.
تجربهٔ تفکر
گزارهبرگ: رئیس جمهور دونالد جی. ترامپ فشار حداکثری را بر ایران بازگرداند 4 فوریه 2025 [١۶ بهمن ١۴٠٣] بازگرداندن حداکثر فشار بر ایران: امروز، دونالد جی. ترامپ، رئیس جمهور آمریکا یادداشتی را امضا کرد که در آن فشار حداکثری بر دولت جمهوری اسلامی ایران بازگردانده…
همهٔ ما نیروی نیابتی (پرُکسی) داریم😎
Forwarded from آذرِ بُرزینمهر
بازاندیشی مفاهیم فرهنگی
جشنهای ایرانی - یک
کریسمس یا عید سنوالنتین (یکی از قدیسین مسیحی) ذاتاً هیچ فرقی با مبعث رسول اکرم یا تولد امام محمد باقر ندارد. اما تاریخ طولانی و پیوستهی سکولاریزاسیون (عرفی شدن) در غرب، باعث شده که این مناسبتها از معنای دینی خود تهی شوند ولی همچنان باقی بمانند. این جشنها به هیچ ملت و قومیت و جغرافیای خاصی تعلق ندارند. اما علت این امر جنبهی جهانوطنی و انسانگرایانه و معنوی آنها نیست، پیشینهی دینی آنهاست. عید قربان هم به هیچ ملت و قوم و جغرافیای خاصی تعلق ندارد. عیدی است برای مسلمانان، هر جا که باشند، چنانکه کریسمس عید مسیحیان است، اگر در آفریقا باشند یا اروپا. تفاوت در اینجاست که فرآیند سکولاریزاسیونی که در مسیحیت کریسمس را به جشن خالی -یعنی صرفاً بهانهای برای تعطیلی و خوشگذرانی- تبدیل کرده، در اسلام انجام نشده است. عید قربان را کسی یا جشن میگیرد چون مسلمانی معتقد و ملتزم است، یا اگر معتقد و ملتزم نیست، اصلاً جشن نمیگیرد.
در ایران قضیه مشکلتر هم میشود. هویت اروپایی چندان تنافری با مسیحیت ندارد. البته مسیحیت کمابیش با خشونت و هر جا لازم بوده به ضرب و زور در آنجا مسلط شده. در تاریخ کهن اقوام شمال اروپا خاطرهی مسیحیت اجباری هنوز منعکس است و یونانی و رومی هنوز میتواند بگوید من پیش از مسیحیت خودم متمدن بودم. اما مسیحیت دیگر عامل مهمی نیست که کسی بخواهد در مقابلش چنان موضعی بگیرد. لزومی ندارد ایسلندی، آلمانی، یونانی یا ایتالیایی بودن خود را علیه مسیحیت برجسته کنی. حتی در بعضی جاها هویت ملی همان هویت دینی است، مثلاً در روسیه که روس بودن تقریباً همان مسیحی ارتدکس بودن است. اما در ایران شکاف هویتی عمیقی وجود دارد. اسلامی شدن ایرانی بودن را دفع میکند و ایرانی بودن اسلامی شدن را. در عرصهی سیاست رژیمهای سیاسی پهلوی و جمهوری اسلامی که سراپای وجودشان نفی دیگری است، دستگاه تبلیغات خود را به نوبت بر ایران و اسلام نهادهاند. در هر دو مورد یکی از این دو (ایران یا اسلام) اصل است و دیگری را تنها به اکراه تایید میکنند.
اما بر خلاف سیاست، در خود جامعه صلح میان ایران و اسلام برای گروه بزرگی اتفاق افتاده است. زیرا اگر هیچ هویتی نداشته باشی، در هیچ طرف دعوای ایران و اسلام هم طبعاً نیستی و غالب جامعهی ما خصوصاً در نسل جوان هیچ هویتی ندارد. یعنی نه ایرانی است، نه اسلامی، نه چیز دیگر. البته عید سنوالنتین یا هالووین یا کریسمس یا هر چه را دم تیغشان بیاید جشن میگیرند. اما از آن هویت نمیگیرند. زیرا متعلق به آنها نیست. پدران و مادرانشان این کار را نمیکردهاند و خودشان هم از آنجا که تابع چیزی جد مد نیستند، اگر فردا هالووین از مد بیفتد، دیگر در آن شرکت نخواهند کرد. این نقطهی مقابل آن فرآیند پیوسته است که در آن اروپایی بیش از یک و نیم هزاره کریسمس را جشن گرفته، هرقدر هم که عقایدش دگرگون شده باشد.
کهنترین ارجاع به عید سنوالنتین در مقام جشن عاشقان در کتاب مجلس مرغان جفری چاوسر آمده، یعنی اواخر قرون وسطا. سپندارمذگانی که بعضی خواستند در ایران علمش کنند، البته از اینها بسیار کهنتر است و به دوران ساسانی میرسد. اما میان ما و دوران ساسانی نزدیک یک و نیم هزاره تاریخ اسلامی است. سپندارمذگان حتی اگر زیباتر و برازندهتر باشد، نیازمند احیا است، حال آنکه ایرانی امروز دوست دارد مصرف کند، نه احیا. ارثیهای را دوست دارد که به او برسد و خرجش کند. چه میراث فرهنگی، چه نظام سیاسی. برای همین مدام درصدد است خودش را سر سفرهی اروپاییها جا بدهد که هم جشن عاشقانش از پیش موجود است، هم دموکراسیش.
چه عجب اگر بعضی در اروپا احساس میکنند از ما برترند؟ آنها اگر هم وارث هستند، لااقل وارث چیزی هستند که خودشان یا اجدادشان ایجاد کردهاند. ما معتقدیم چون ارثیهی اجدادی نیمهویران افتاده، بهتر است شناسنامهای برای خود جعل کنیم که از اموال کس دیگری به ما به ارث برسد.
#بازاندیشی_مفاهیم_فرهنگی
#شرقزدگی
#جشنهای_ایرانی
سپاس ریوندی
جشنهای ایرانی - یک
کریسمس یا عید سنوالنتین (یکی از قدیسین مسیحی) ذاتاً هیچ فرقی با مبعث رسول اکرم یا تولد امام محمد باقر ندارد. اما تاریخ طولانی و پیوستهی سکولاریزاسیون (عرفی شدن) در غرب، باعث شده که این مناسبتها از معنای دینی خود تهی شوند ولی همچنان باقی بمانند. این جشنها به هیچ ملت و قومیت و جغرافیای خاصی تعلق ندارند. اما علت این امر جنبهی جهانوطنی و انسانگرایانه و معنوی آنها نیست، پیشینهی دینی آنهاست. عید قربان هم به هیچ ملت و قوم و جغرافیای خاصی تعلق ندارد. عیدی است برای مسلمانان، هر جا که باشند، چنانکه کریسمس عید مسیحیان است، اگر در آفریقا باشند یا اروپا. تفاوت در اینجاست که فرآیند سکولاریزاسیونی که در مسیحیت کریسمس را به جشن خالی -یعنی صرفاً بهانهای برای تعطیلی و خوشگذرانی- تبدیل کرده، در اسلام انجام نشده است. عید قربان را کسی یا جشن میگیرد چون مسلمانی معتقد و ملتزم است، یا اگر معتقد و ملتزم نیست، اصلاً جشن نمیگیرد.
در ایران قضیه مشکلتر هم میشود. هویت اروپایی چندان تنافری با مسیحیت ندارد. البته مسیحیت کمابیش با خشونت و هر جا لازم بوده به ضرب و زور در آنجا مسلط شده. در تاریخ کهن اقوام شمال اروپا خاطرهی مسیحیت اجباری هنوز منعکس است و یونانی و رومی هنوز میتواند بگوید من پیش از مسیحیت خودم متمدن بودم. اما مسیحیت دیگر عامل مهمی نیست که کسی بخواهد در مقابلش چنان موضعی بگیرد. لزومی ندارد ایسلندی، آلمانی، یونانی یا ایتالیایی بودن خود را علیه مسیحیت برجسته کنی. حتی در بعضی جاها هویت ملی همان هویت دینی است، مثلاً در روسیه که روس بودن تقریباً همان مسیحی ارتدکس بودن است. اما در ایران شکاف هویتی عمیقی وجود دارد. اسلامی شدن ایرانی بودن را دفع میکند و ایرانی بودن اسلامی شدن را. در عرصهی سیاست رژیمهای سیاسی پهلوی و جمهوری اسلامی که سراپای وجودشان نفی دیگری است، دستگاه تبلیغات خود را به نوبت بر ایران و اسلام نهادهاند. در هر دو مورد یکی از این دو (ایران یا اسلام) اصل است و دیگری را تنها به اکراه تایید میکنند.
اما بر خلاف سیاست، در خود جامعه صلح میان ایران و اسلام برای گروه بزرگی اتفاق افتاده است. زیرا اگر هیچ هویتی نداشته باشی، در هیچ طرف دعوای ایران و اسلام هم طبعاً نیستی و غالب جامعهی ما خصوصاً در نسل جوان هیچ هویتی ندارد. یعنی نه ایرانی است، نه اسلامی، نه چیز دیگر. البته عید سنوالنتین یا هالووین یا کریسمس یا هر چه را دم تیغشان بیاید جشن میگیرند. اما از آن هویت نمیگیرند. زیرا متعلق به آنها نیست. پدران و مادرانشان این کار را نمیکردهاند و خودشان هم از آنجا که تابع چیزی جد مد نیستند، اگر فردا هالووین از مد بیفتد، دیگر در آن شرکت نخواهند کرد. این نقطهی مقابل آن فرآیند پیوسته است که در آن اروپایی بیش از یک و نیم هزاره کریسمس را جشن گرفته، هرقدر هم که عقایدش دگرگون شده باشد.
کهنترین ارجاع به عید سنوالنتین در مقام جشن عاشقان در کتاب مجلس مرغان جفری چاوسر آمده، یعنی اواخر قرون وسطا. سپندارمذگانی که بعضی خواستند در ایران علمش کنند، البته از اینها بسیار کهنتر است و به دوران ساسانی میرسد. اما میان ما و دوران ساسانی نزدیک یک و نیم هزاره تاریخ اسلامی است. سپندارمذگان حتی اگر زیباتر و برازندهتر باشد، نیازمند احیا است، حال آنکه ایرانی امروز دوست دارد مصرف کند، نه احیا. ارثیهای را دوست دارد که به او برسد و خرجش کند. چه میراث فرهنگی، چه نظام سیاسی. برای همین مدام درصدد است خودش را سر سفرهی اروپاییها جا بدهد که هم جشن عاشقانش از پیش موجود است، هم دموکراسیش.
چه عجب اگر بعضی در اروپا احساس میکنند از ما برترند؟ آنها اگر هم وارث هستند، لااقل وارث چیزی هستند که خودشان یا اجدادشان ایجاد کردهاند. ما معتقدیم چون ارثیهی اجدادی نیمهویران افتاده، بهتر است شناسنامهای برای خود جعل کنیم که از اموال کس دیگری به ما به ارث برسد.
#بازاندیشی_مفاهیم_فرهنگی
#شرقزدگی
#جشنهای_ایرانی
سپاس ریوندی
Forwarded from Iran International ایران اینترنشنال
شاهزاده رضا پهلوی از دانشجویان و استادان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم ایران خواست که از اعتراضات دانشجویان معترض دانشگاه تهران حمایت کنند و اجازه ندهند که قتل امیرمحمد خالقی و سرکوب دانشجویان برای جمهوری اسلامی بدون هزینه باشد.
https://iranintl.com/202502147145
https://iranintl.com/202502147145
تجربهٔ تفکر
شاهزاده رضا پهلوی از دانشجویان و استادان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم ایران خواست که از اعتراضات دانشجویان معترض دانشگاه تهران حمایت کنند و اجازه ندهند که قتل امیرمحمد خالقی و سرکوب دانشجویان برای جمهوری اسلامی بدون هزینه باشد. https://iranintl.com/202502147145
احتمالا به یارو گفته اند جمهوری اسلامی یک دانشجو را در اعتراضات کشته است.
این امکان ارجاع تازه را از برادر جوانمان @pcbook98 آموخته ام.
خداش خير دهاد.
خداش خير دهاد.
زبان خانۀ وجود (گفتوگوی هیدگر با یک ژاپنی)
ترجمهٔ جهانبخش ناصر، هرمس، ١٣٩١
Martin Heidegger
Unterwegs zur Sprache Gesamtausgabe Band 12
Herausgegeben von Friedrich-Wilhelm von Hermann, S. 95
Aus einem Gespräch von der Sprache (1953/54) Zwischen einem Japaner und einem Fragenden
Aus einem Gespräch von der Sprache.
Der bislang ungedruckte Text entstand 1953/54, veranlaßt durch einen Besuch von Prof. Tezuka von der Kaiserlichen Universität Tokio.
از گفتوگویی درباب زبان. متنی که قبلاً منتشر نشده بود، در سال 1953/1954 نوشته شده بود که به مناسبت ملاقات استاد تزوکا از دانشگاه سلطنتی توکیو [با هیدگر] انجام گرفته است.
J
An diesem Glückhaften fehlte es wohl unseren Gesprächen mit dem Grafen Kuki. Wir Jüngeren forderten ihn zu unmittelbar heraus, unser Wissenwollen durch handliche Auskünfte zufrieden zu stellen.
ناصر:
تومیو تسوکا: این توفیق* قرین گفتوگوهای ما با گراف کوکی نبوده است. خواهش بیواسطۀ ما جوانترها از او این بود که با معلومات حصولی بر آتش تمنای دانستن ما آب سرد زند.
نورالهی:
ژاپنی: در این وجه توفیق بود که احتمالاً گفتوگوهای ما با جناب کوکی مصیب نشده بود. ما جوانترها مستقیماً او را به میدان طلبیدیم تا با اطلاعات عملی، طلب دانش را ارضا کنیم.
F
Das Wissenwollen und die Gier nach Erklärungen bringen uns niemals in ein denkendes Fragen. Wissenwollen ist stets schon die versteckte Anmaßung eines Selbstbewußtseins, das sich auf eine selbsterfundene Vemunft und deren Vernünftigkeit beruft. Wissenwollen will nicht, daß es vor dem Denkwürdigen verhoffe.
ناصر:
هیدگر: میل به کسب معلومات و طلب توضیحات از سر بلفضولی، هرگز راهی به سوی یک پرسش، متفکرانه نمیگشاید. میل به کسب معلومات همواره کبر پنهان شعوری است که بازگشت آن به عقلی برساخته و شأن عقلی آن است. در طلب معلومات، طلب آن نیست که در مقابل آنچه شایستۀ تفکر است خاموش بنشیند و گوش سخنشنو بگشاید.**
نورالهی:
پرسنده: طلب دانش و طمع توضیح هرگز ما را به پرسش متفکرانه نمیکشاند. طلب دانش همیشه پرمدعایی پنهان شعوری/ خودآگاهیای است که بر عقلی خودبرساخته و معقولیت آن تکیه دارد. طلب دانش در طلب این نیست که نزد آن فکرارز، مترصد (یا همهتنگوش) بماند.***
*) بخشی از عبارات قبلی متن با ویرایش: آن تعریفناشدنی در جریان گفتوگو و همسخنی، آن که قوهٔ جمعیتبخش خود را همواره درخشانتر بسط دهد.
**) برگرفته از بیت حافظ:
هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی
گوش سخنشنو کجا؟ دیدهٔ اعتبار کو؟
نیز شبیه رباعی زیبایی از عطار در مختارنامه:
اجزای تو جمله گوش میبايد و بس
جان تو سخننیوش میبايد و بس
گفتی تو که: «مرد راه چون میبايد»
نظّارگی و خموش میبايد و بس
https://ganjoor.net/attar/mokhtarname/bb17/sh25
***) فعل بسیار جالب توجه verhoffen آلمانی به معنی مترصد (و خاموش و بیحرکت) ماندن شکارچی در طلب شکار است که از Hoff: انتظار، چشمداشت گرفت شده است.
ترجمهٔ جهانبخش ناصر، هرمس، ١٣٩١
Martin Heidegger
Unterwegs zur Sprache Gesamtausgabe Band 12
Herausgegeben von Friedrich-Wilhelm von Hermann, S. 95
Aus einem Gespräch von der Sprache (1953/54) Zwischen einem Japaner und einem Fragenden
Aus einem Gespräch von der Sprache.
Der bislang ungedruckte Text entstand 1953/54, veranlaßt durch einen Besuch von Prof. Tezuka von der Kaiserlichen Universität Tokio.
از گفتوگویی درباب زبان. متنی که قبلاً منتشر نشده بود، در سال 1953/1954 نوشته شده بود که به مناسبت ملاقات استاد تزوکا از دانشگاه سلطنتی توکیو [با هیدگر] انجام گرفته است.
J
An diesem Glückhaften fehlte es wohl unseren Gesprächen mit dem Grafen Kuki. Wir Jüngeren forderten ihn zu unmittelbar heraus, unser Wissenwollen durch handliche Auskünfte zufrieden zu stellen.
ناصر:
تومیو تسوکا: این توفیق* قرین گفتوگوهای ما با گراف کوکی نبوده است. خواهش بیواسطۀ ما جوانترها از او این بود که با معلومات حصولی بر آتش تمنای دانستن ما آب سرد زند.
نورالهی:
ژاپنی: در این وجه توفیق بود که احتمالاً گفتوگوهای ما با جناب کوکی مصیب نشده بود. ما جوانترها مستقیماً او را به میدان طلبیدیم تا با اطلاعات عملی، طلب دانش را ارضا کنیم.
F
Das Wissenwollen und die Gier nach Erklärungen bringen uns niemals in ein denkendes Fragen. Wissenwollen ist stets schon die versteckte Anmaßung eines Selbstbewußtseins, das sich auf eine selbsterfundene Vemunft und deren Vernünftigkeit beruft. Wissenwollen will nicht, daß es vor dem Denkwürdigen verhoffe.
ناصر:
هیدگر: میل به کسب معلومات و طلب توضیحات از سر بلفضولی، هرگز راهی به سوی یک پرسش، متفکرانه نمیگشاید. میل به کسب معلومات همواره کبر پنهان شعوری است که بازگشت آن به عقلی برساخته و شأن عقلی آن است. در طلب معلومات، طلب آن نیست که در مقابل آنچه شایستۀ تفکر است خاموش بنشیند و گوش سخنشنو بگشاید.**
نورالهی:
پرسنده: طلب دانش و طمع توضیح هرگز ما را به پرسش متفکرانه نمیکشاند. طلب دانش همیشه پرمدعایی پنهان شعوری/ خودآگاهیای است که بر عقلی خودبرساخته و معقولیت آن تکیه دارد. طلب دانش در طلب این نیست که نزد آن فکرارز، مترصد (یا همهتنگوش) بماند.***
*) بخشی از عبارات قبلی متن با ویرایش: آن تعریفناشدنی در جریان گفتوگو و همسخنی، آن که قوهٔ جمعیتبخش خود را همواره درخشانتر بسط دهد.
**) برگرفته از بیت حافظ:
هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی
گوش سخنشنو کجا؟ دیدهٔ اعتبار کو؟
نیز شبیه رباعی زیبایی از عطار در مختارنامه:
اجزای تو جمله گوش میبايد و بس
جان تو سخننیوش میبايد و بس
گفتی تو که: «مرد راه چون میبايد»
نظّارگی و خموش میبايد و بس
https://ganjoor.net/attar/mokhtarname/bb17/sh25
***) فعل بسیار جالب توجه verhoffen آلمانی به معنی مترصد (و خاموش و بیحرکت) ماندن شکارچی در طلب شکار است که از Hoff: انتظار، چشمداشت گرفت شده است.
Forwarded from فرزانآگاهی
🍃 معرفی کتاب
🔶عنوان: فلسفۀ اتریشی (جستاری در تاریخ فلسفۀ تحلیلی)
🔹گردآوری و ترجمه: پوریا بقایی مقدّم
🔆مرکز پخش: مشهد، چهارراه دکترا، کتاب فروشی امام.
🔅نسخه ی الکترونیک در فراکتاب
http://www.faraketab.ir/book/464493
https://www.tg-me.com/farzan_agahi
🔶عنوان: فلسفۀ اتریشی (جستاری در تاریخ فلسفۀ تحلیلی)
🔹گردآوری و ترجمه: پوریا بقایی مقدّم
🔆مرکز پخش: مشهد، چهارراه دکترا، کتاب فروشی امام.
🔅نسخه ی الکترونیک در فراکتاب
http://www.faraketab.ir/book/464493
https://www.tg-me.com/farzan_agahi