Telegram Web Link
برای خیلی از هم‌نسلهای من،
خدا همان مغازه‌ای ست
که در نوجوانی،
مشتری‌اش بودیم
و یک روزی فکر کردیم
دیگر بزرگ شده‌ایم
و جنسهایش دلِ عقلمان را نمیبرد...

زدیم بیرون...
گفتیم حالا یک چرخی میزنیم برمیگردیم...!!

طول کشید چرخ زدنهایمان
خیلی جاها رفتیم
ولی دیگر هیچ تنپوشی ،
تنمان را نپوشاند که نپوشاند...

هیچ جامه‌ای،
تنمان را انقدر گرم نکرد
که مثل قدیم‌ها ، در گرمایش،
دمی آسوده خوابمان ببرد
یک عصری شاید...

دست آخر هم شب شد
و راه مغازه‌اش را گم کردیم
چنان که انگار
هیچوقت بلد نبودیم.‌‌..

زمستان است...
لباسی هم نداریم.‌..
سردمان است...
       تو پیدایمان کن...

#حمید_باقرلو

#کانال_چندقدم مانده....👣

"با تو بودن را دوست دارم"
گمان نکنم عبارت بهتری
به جز این جمله
برای بیان احساسمان به دیگری
وجود داشته باشد...

#ژوزه‌ساراماگو


#کانال_چندقدم مانده....👣
قشنگ ترین نصیحتی که تو زندگیم شنیدم نصیحت اروین یالوم به دخترش بوده؛

"تو فقط یک‌بار زندگی می‌کنی. از تمام ذرات این پدیدهٔ شگفت‌انگیز که بهش هوشیاری می‌گوییم، لذت ببر و خودت رو توی حسرت و پشیمونی چیزی که قبلاً داشتی غرق نکن..."

#کانال_چندقدم مانده...👣
هر ظلماتی، هرچقدر هم که تاریک باشد، توسط روشنایی صبح تهدید میشود...

🎥 The Fountain
  
#کانال_چندقدم مانده...👣
متاسفم که توی فرهنگی بزرگ شدم که
مردمش فکر میکنن با غم و اندوه به خدا نزدیکترن.

فریدون‌فرخزاد

#کانال_چندقدم مانده...👣

پرسیده بود چقدر دوستش دارم...؟!

من...موجی سرگردان و عاشق
از همان ابتدای میلاد
به آغوش کشیدن ساحل را،
خواب دیده بود
فرزند آسمان و دریا
با سهم کوچکی از حیات:
فاصله ای کوتاه
میان نخستین بوسه بر لب معشوق
تا مرگ ابدی
و همان چند ثانیه را
یک نفس به اشتیاق دویده بودم...!!

برایش گفته بودم "عشق"
تنها مرهم نسل آدمیزاد است
در هیاهوی بی نهایت جهان
که اگر به حال خودش رها شود
بلیط یکطرفه می‌گیرد
می‌نشیند توی قطار دلتنگی
و می‌رود به " ناکجاآباد "
همان جا که قاصدک ها می‌روند
و دانه های انگور روی درختان مست،
جشن مهرگان می‌گیرند

برایش نوشته بودم:
"تو باید باشی و باران بگیرد،"

می‌خواستم
دور سر شاعرانه های مدام
اسپند حضور بچرخاند
و دلتنگی‌های شبانه روز مرا
چنان وحشیانه در آغوش بگیرد
که صدای خرد شدن استخوان های روزگار
رام کند مادیان سرکش سرنوشتی را
که نگذاشت ما دست توی دست
توی قاب‌های دونفره
قدم بزنیم

برایش نوشته بودم:
"بی مرزترین جای زمین دفتر شعر است
همان جا که تو با من
سرِ یک سفره نشستی..."

میخواستم بداند وقتی که نیست
جهان با تمام وسعتی که دارد
میشود یک چهار دیواری کوچک
که هیچ روزنه ای به هیچ کجای آسمان ندارد
و چقدر می‌ترسم از غریبه های این شهر
وقتی عطر آشنای بودنش را
توی هوا می‌ریزند
یا به اسم کوچک " او "صدایشان می‌زنند

میخواستم بداند میان گفتن دوستت دارم
و گریه های بی امان
تنیده شده ام
و این ، همان "عشق" است
که زندگی را در تبار آدم
به رنگ زایش و میلاد هزارباره
گره می‌زند...

#آزاده_رمضانی

#کانال_چندقدم مانده...👣
به چشم‌هایم زل زد و گفت:
"باهم درستش می‌کنیم! "
چه لذتی داشت این "باهم" ،
حتّی اگر باهم، هیچ چیزی هم درست نمی‌شد،
حتّی اگر تمام سرمایه‌ام بر باد می‌رفت،
حسی که به واژه‌ی "باهم" داشتم را
با هیچ چیزی در این دنیا،معاوضه نمی‌کردم ...!
-هلمن

#کانال_چندقدم مانده...👣
جایِ قلبم را نمی دانستم، تا اینکه عاشقت شدم!

-صادق هدایت

#کانال_چندقدم مانده....👣
هیچ وقت نمی توانم احساساتم را از او پنهان کنم...

#کانال_چندقدم مانده...👣
انداختن استخوان برای سگ، دوستی و مهربانی نیست. زیرا مهربانی زمانی است که شخص وقتی خودش به اندازه سگ گرسنه است، استخوانی به اون دهد!

جک‌لندن
  
#کانال_چندقدم مانده....👣
نه می‌توانیم بمیریم، نه می‌توانیم زندگی کنیم، نه می‌توانیم همدیگر را ببینیم، نه می‌توانیم همدیگر را ترک کنیم؛ به تنگنای عجیبی افتاده‌ایم!

#کانال_چندقدم مانده....👣

تو اکنون خاص ترین و بزرگترین شوق من برای جنگیدن علیه این زندگی نامساعد، این زندگی ناراضی کننده و نامراد هستی...

#ادگار_آلن_پو

#کانال_چندقدم مانده....👣
به من در عُمقِ نگاهت،که ناکجای جهان است، وطن بده!

- افشین یداللهی

#کانال_چندقدم مانده...👣
من معتقدم که
دو نفر در قلب به هم متصل هستند
و مهم نیست که شما چه کار می کنید،
چه کسی هستید یا کجا زندگی می کنید.
اگر قرار باشد دو نفر با هم باشند
هیچ مرز یا مانعی وجود ندارد
-رابرتز

#کانال_چندقدم مانده....👣
هر آدمی به یه نفر احتیاج داره
که براش مثل بقیه نباشه وگرنه دنیا پر از بقیه‌ست. .

#کانال_چندقدم مانده...👣
2024/10/01 19:25:45
Back to Top
HTML Embed Code: