bootg.com »
United States »
👣چندقدم مانده....❣شعر و ترانه;مطالب انگیزشی ودلنوشته های خودم🎼📝M.a.T❤ » Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه افسانه هست که میگه:
هر وقت یکی از اعضای خوانوادتون ازدواج کرد به یک انگشتر نخ قرمز ببندین و جلوی در خونشون دفن کنید این جوری تا زنده ان عشقشون پایدار میمونه.
#کانال_جندقدم مانده....👣✨
هر وقت یکی از اعضای خوانوادتون ازدواج کرد به یک انگشتر نخ قرمز ببندین و جلوی در خونشون دفن کنید این جوری تا زنده ان عشقشون پایدار میمونه.
#کانال_جندقدم مانده....👣✨
اون چیزی که امروز برای دیگران اتفاق میافته،
ممکنه سرنوشت فردای تو باشه!
📽 Harakiri
#کانال_چندقدم مانده...👣✨
ممکنه سرنوشت فردای تو باشه!
📽 Harakiri
#کانال_چندقدم مانده...👣✨
مارگارت اتوود خیلی زیبا میگه:
عشق بینایی را تار میکند، اما وقتی فرونشست، همه چیز را از هر زمان دیگری شفافتر میبینی، درست مثل موجی که عقب نشسته باشد، هر چه در آن پرت یا غرق شده، نمایان میشود.
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
عشق بینایی را تار میکند، اما وقتی فرونشست، همه چیز را از هر زمان دیگری شفافتر میبینی، درست مثل موجی که عقب نشسته باشد، هر چه در آن پرت یا غرق شده، نمایان میشود.
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمیتونی فصلی رو اسکیپ کنی، کتاب زندگی این مدلی نیست. باید هر خطش رو زندگی کنی. باید با همهٔ شخصیتهاش آشنا شی. همش قرار نیست لذتبخش باشه، حتی بعضی فصلهاش ممکنه باعث شن تا هفتهها گریه کنی. چیزهایی رو مجبوری بخونی که دوست نداری، لحظههایی رو تجربه میکنی که هرگز نمیتونستی تصورشون کنی و از طرفی بعضی قسمتهاش اینقدر خوبن که دلت نمیخواد صفحه رو ورق بزنی و بارها و بارها دوره میکنیش. ولی خب نهایتاً مجبور میشی و جلو میری. توی داستان ممکنه همیشه اونطوری که میخوای پیش نره. ممکنه هرچی داری رو از دست بدی. و هرچیزی که میخوای رو به دست نیاری. ولی در آخر زندگی همینه. با همه ی پستی و بلندی هاش داستان پر بار و زیبایی داره. شاید خوب نباشه، ولی قشنگه. یه شخصیت اصلی تویی. جوری بازی کن کسی فیلمتو دید روت کراش بزنه.
-ناشناس، دیاکو.
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
-ناشناس، دیاکو.
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
زیباترین توصیفی که از غم خوندم و شنیدم، توصیف کتاب آتش بدون دود از نادر ابراهیمی بود:
غم بیشترخواه است و سیری ناپذیر،
در عین حال غم مهارشدنی است،
به قدرتی که تو برای سرکوب کردنش به کار میبری احترام میگذارد.
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
غم بیشترخواه است و سیری ناپذیر،
در عین حال غم مهارشدنی است،
به قدرتی که تو برای سرکوب کردنش به کار میبری احترام میگذارد.
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
داشتم فکر میکردم
به این که چقدر خوب است آدم،
توی این جهان وارونه ،
از میان چند میلیارد آدم نمای بیگانه،
که هر روز
از کنار تنهایی ات ،
بی آنکه نگاه سنگینشان را بدزدند ،
رد میشوند
یک نفر را داشته باشد برای خودش...!
از همان ها
که نسخه ی تکرارناپذیر دلخوشی اند
همه چیزمان را انگار یکی یادشان داده
و دستخط چشم هایمان را خوب،
بلد شده اند...
اصلا باید به دنیا می آمدند
تا دوستمان داشته باشند
ناگفته هایمان را بشنوند
از فکر نبودنمان ، نفس توی سینه شان
دو تا درمیان فراموش بشود
و از شوق دیدارمان
کودکی ، توی وجودشان
گرگم به هواش بگیرد...
گاهی وقتها ،
بی هیچ رودربایستی
غصه هایمان را بدهیم دستشان
بگوییم:
" این را میگیری ؟ "
و فرار کنیم جایی
دور از هیاهوی زندگی
چشم بگذاریم پشت دیوار انتظار
و خیالمان راحت باشد
که باز همان یک نفر پیداش میشود
با یک مشت دلخوشی
یک سبد توت فرنگی نوبرانه
و لبخندهای از سر شوق...
راستش را بخواهید
این آدمهای "به ندرت" و "کمیاب"
نسخه ی اصل دلدادگان تمام عیار
توی اوراق کهنه ی ادبیات
و نمایشنامه های قدیمند...
آنقدر پای تمام عاشقانه هایشان
لجباز و یک دنده می ایستند
و آنقدر با هوسهای دلت راه میآیند
که وقتی به خودت آمدی
میبینی دوست داری الی ابد روزگار
زانو به زانویشان ،
بیخیال تمام دیروزهای رفته
و فرداهای در راه مانده،
دمنوش عاشقی را تا از دهان نیفتاده
هورت بکشی
و شانه به شانه هایشان
تمام شهرهای دیده و نادیده را
قدم بزنی...
گاهی با خودم فکر میکنم
چقدر خدا حال خوشی دارد
وقتی خاک دو نفر را،
که به همه چیز هم میآیند
از یکجا برمیدارد
و خوشبختی را در حقشان تمام میکند...!
#آزاده_رمضانی
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
به این که چقدر خوب است آدم،
توی این جهان وارونه ،
از میان چند میلیارد آدم نمای بیگانه،
که هر روز
از کنار تنهایی ات ،
بی آنکه نگاه سنگینشان را بدزدند ،
رد میشوند
یک نفر را داشته باشد برای خودش...!
از همان ها
که نسخه ی تکرارناپذیر دلخوشی اند
همه چیزمان را انگار یکی یادشان داده
و دستخط چشم هایمان را خوب،
بلد شده اند...
اصلا باید به دنیا می آمدند
تا دوستمان داشته باشند
ناگفته هایمان را بشنوند
از فکر نبودنمان ، نفس توی سینه شان
دو تا درمیان فراموش بشود
و از شوق دیدارمان
کودکی ، توی وجودشان
گرگم به هواش بگیرد...
گاهی وقتها ،
بی هیچ رودربایستی
غصه هایمان را بدهیم دستشان
بگوییم:
" این را میگیری ؟ "
و فرار کنیم جایی
دور از هیاهوی زندگی
چشم بگذاریم پشت دیوار انتظار
و خیالمان راحت باشد
که باز همان یک نفر پیداش میشود
با یک مشت دلخوشی
یک سبد توت فرنگی نوبرانه
و لبخندهای از سر شوق...
راستش را بخواهید
این آدمهای "به ندرت" و "کمیاب"
نسخه ی اصل دلدادگان تمام عیار
توی اوراق کهنه ی ادبیات
و نمایشنامه های قدیمند...
آنقدر پای تمام عاشقانه هایشان
لجباز و یک دنده می ایستند
و آنقدر با هوسهای دلت راه میآیند
که وقتی به خودت آمدی
میبینی دوست داری الی ابد روزگار
زانو به زانویشان ،
بیخیال تمام دیروزهای رفته
و فرداهای در راه مانده،
دمنوش عاشقی را تا از دهان نیفتاده
هورت بکشی
و شانه به شانه هایشان
تمام شهرهای دیده و نادیده را
قدم بزنی...
گاهی با خودم فکر میکنم
چقدر خدا حال خوشی دارد
وقتی خاک دو نفر را،
که به همه چیز هم میآیند
از یکجا برمیدارد
و خوشبختی را در حقشان تمام میکند...!
#آزاده_رمضانی
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
خیلی به چیزی وابسته نباش؛
فرض کن آنچه در اختیار داری
چیزی است که جهان ،
به طور موقت به تو داده است،
و میتواند
در یک چشم بر هم زدن
آن را، یا حتى بیشتر از آن را
از تو پس بگیرد...
#رولف_دوبلی
📚هنر شفاف اندیشیدن
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
فرض کن آنچه در اختیار داری
چیزی است که جهان ،
به طور موقت به تو داده است،
و میتواند
در یک چشم بر هم زدن
آن را، یا حتى بیشتر از آن را
از تو پس بگیرد...
#رولف_دوبلی
📚هنر شفاف اندیشیدن
#کانال_چندقدم مانده....👣✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️🎼
#کانال_چندقدم مانده.....👣✨
#کانال_چندقدم مانده.....👣✨