Telegram Web Link
نوبانگ اندیشه برگزار می‌کند:
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
Forwarded from تکامل و فلسفه
عوارض سرگرم کردن نوزادان با صفحات نمایش‌گر:
تأثيرات بالقوه‌ی آن در تکامل انسان


قوای حسی ما محصول میلیون‌ها سال تکامل زیستی‌ است. اما اکنون وارد جهانی یکسره متفاوت از آنچه با آن سازگار شده بودیم، شده‌ایم. امروزه ابرمحرک‌هایی مانند تلویزیون یا گوشی‌های همراه، بیشتر انسان‌ها را محاصره کرده‌اند. به این ابزارها ابرمحرک می‌گویند زیرا حجم نامتعارفی از رنگ‌ها و صداها و موضوعات بسیار جالب و سرگرم‌کننده را پشت سر هم به نمایش می‌گذارند. نتیجه‌ی آن هم چیزی نیست جز اعتیاد به آن و بی‌علاقگی به زندگی طبیعی، درست به‌سان اعتیاد به موادمخدر در فردی که ترجیح می‌دهد به جای گشت‌وگذار در طبیعت و بالابردن سطح متعارف برخی هورمون‌ها، با مصرف موادمخدر در یک محیط بسته تجربه‌های شدید لذت را در کوتاه‌مدت تجربه کند.

مطابق پژوهشی که اخیراً نتایج آن منتشر شده نوزادان و کودکان نوپایی که در معرض تماشای تلویزیون یا ویدئو قرار می‌گیرند رفتارهای حسی نامتعارفِ بیشتری از خود نشان می‌دهند؛ به فعالیت‌های طبیعی بی‌علاقه می‌شوند؛ دائماً در جست‌وجوی محرک‌های شدیدتر در محیط پیرامونی بوده؛ و جویای صداهای بلندتر و نورهای تندترند.

مطابق این پژوهش، هر چه مواجهه‌ی کودک با صفحات نمایش‌گر در سنین پایین‌تر رخ دهد صدمات حسی آن بیشتر است.

به‌طور متعارف بازی‌های فیزیکی و به‌ویژه بازی‌هایی که دست در آنها نقش مهمی دارد باعث ایجاد و پیشرفت انواع جدیدی از تفکرات در کودک می‌شوند. کم‌رنگ شدن این بخش در بازی کودکان باعث ضعف تفکر می‌شود و وقتی جایگزین این بازی‌ها، بمباران کودک با رنگ‌ها و صداهای صفحه نمایش باشد تعامل حسی کودک با جهان نیز صدمه خواهد دید.

طی تکامل انحراف از مسیرهای متعارف پدیده‌ای رایج بوده است. اما این تغییرات گاهی طی صدها و بلکه میلیون‌ها سال رخ داده‌اند. تغییراتی که اکنون طی یک سده‌ی گذشته شاهد آن بوده‌ایم و طی سال‌های پیش‌ِرو و با ورود به جهان متاورس شدیدتر نیز خواهند بود، در هیچ دوره از تاریخ تکاملی انسان همتایی ندارد. عوارض دقیق این تغییرات طی دهه‌های آتی است که مشخص خواهد شد؛ اما اکنون نیز می‌توان پیش‌بینی‌هایی داشت.

از یک منظر نوعی هم‌تکاملی میان ژن‌ها، فرهنگ‌ها، و تکنولوژی‌ها در جریان است و احتمالاً در چند دهه‌ی آتی عموم افراد جامعه با چنین ساختارهای حسی و تفکری جوامع انسانی را شکل می‌دهند و مفهوم "نرمال" در آن زمان به نحوی اساسی متفاوت با امروز خواهد بود؛ چنانکه از هم‌اکنون نیز تفاوت‌های روانشناختی نسل زِد و نسل آلفا با نسل‌های قبلی توسط داده‌های تجربی متعددی به ثبت رسیده است. به‌عنوان نمونه، تنهایی در انسان‌ها رو به افزایش، و متناظر با آن اندرکنش انسان با صفحات نمایش نیز رو به افزایش است؛ که به نوبه‌ی خود در مسیری بازخوردی، تنهایی را افزایش می‌دهد.
 
از منظری دیگر تغییراتی در این حد گسترده در آنچه طی میلیون‌ها سال فرایندهای تکاملی در نوع انسان ابقا شده است ممکن است به نیک‌زیستی او ختم نشود. توجه کنیم که فرایند تکامل به نیک‌زیستن انسان‌ها توجهی ندارد زیرا "نیک" و "بد" و "رضایت" و "عدم‌رضایت" در جهان زیستی معنایی ندارند.

بنابراین معقول‌تر به نظر می‌رسد که به راحتی با هر نوع تغییری که مد می‌شود هم‌گام نشویم. به توصیه‌ی قابل استنباط از این پژوهش گوش فرا دهیم و ساعات مواجهه‌ی کودکان با صفحات نمایش را کم کنیم و درعوض ساعات بازی‌های فیزیکی و جمعی کودکان در محیط‌های طبیعی را افزایش دهیم.

پژوهشگران این پژوهش معتقدند نتایج این پژوهش می‌تواند به درک بهتری از بیش‌فعالی و اوتیسم نیز بیانجامد. مثلاً این پرسش مطرح است که ممکن است از علل افزایش بیش‌فعالی و اوتیسم در جوامع، افزایش ساعات مواجه‌ی کودکان با صفحات نمایش‌گر باشد؟!

هادی صمدی
@evophilosophy
کودکان به آزادی و زمان
برای بازی کردن نیاز دارند،
بازی
کاری تجملاتی نیست،
بازی یک ضرورت است.

Kay Redfield Jamison
@kodakbazitabiatKIT
برف به نوعی 《برابر کننده》 است، مهم نیست که کودکانی در چه سطحی باشند، علایقشان چقدر متفاوت باشد، برف که ببارد آنها را به بیرون می‌کشاند و کنار هم معمار، مهندس، مجسمه‌ساز و هر آنچیزی می‌شوند که در لحظه بخواهند.

💭Shirra Baston
نوبانگ اندیشه برگزار می‌کند:
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
🔻حس شگفتی منتشر شد

🔹«حس شگفتی» به عنوان هشتمین کتاب مجموعه «کودک و تجربه طبیعت» انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد در زمستان ۱۴۰۲ منتشر شد. این کتاب که نوشته راشل کارسون است با ترجمه عباس فقهی و نگار گودرزی در ۸۰ صفحه با قطع رقعی منتشر شده است.

🔹در این کتاب می‌خوانیم: انسان‌ها در طی تاریخ زیست خود بر زمین، یاد گرفتند که چگونه با دنبال کردن نشانه‌ها و نمادها، آنچه را که می‌خواهند از طبیعت برگیرند و چگونه با خطراتش روبه‌رو شوند.

🔹با گسترش سیطره گونه انسان بر زمین، آن پیوند دیرین خالی از احساس شد.
با این حال هنوز هم طبیعت با ما در سخن است. زبان طبیعت برای سخن گفتن با ما همان تجربیات نابِ طبیعت است.

🔹پیشنهاد راشل کارسون این است که هنگام تجربه‌ورزی با تمام حواس و رویارویی با پدیده‌ها، دست در دست کودک و پابه‌پای او قدم در دنیایش بگذاریم و این ارزشمندترین هدیه‌ای است که می‌توان به کودکی داد، بی‌آنکه عجولانه در پی یاددادن آموخته‌هایی به او باشیم، چرا که کودک خود به خود در مسیر یادگیری آن‌ها قرار خواهد گرفت.
Forwarded from [مطالعات‌کودک‌و‌طبیعت] (Mohammad Azimi)
پیشنهاد «راشل کارسون» در این کتاب این است که هنگام تجربه‌ورزی، با تمام حواس و هنگام رویارویی با پدیده‌ها و کشف‌وشهود شورمندانهٔ طبیعت، دست در دست کودک و پابه‌پای او قدم در دنیای شگفت‌انگیزی بگذاریم که در همین نزدیکیِ هریک از ماست و این ارزشمندترین هدیه‌ای است که می‌توان به کودکی داد تا شکوه لمس طبیعت و لذت همیشه پایدار آن در تمام زندگی‌اش او را به پیش ببرد؛ بی‌آنکه عجولانه در پی یاددادن آموخته‌هایی به او باشیم، چراکه کودک خودبه‌خود در مسیر یادگیری آنها قرار خواهد گرفت. ابتدا این کشش و شیفتگی به پدیده‌هاست که ما را در گام بعدی، به فراگیری دانش دربارۀ آنها ترغیب و تشویق خواهد کرد.
این کتاب با اینکه به نوعی راهنمایی برای والدین است تا شریک تجریبات لذتبخش کودکان از بودن در طبیعت باشند، با این حال برگ برگ آن همراه با تصاویر بی‌نظیری که از عناصر طبیعت رام‌نشدنی پیش چشم می‌گذارد، هر بیننده و خواننده‌ای را به لحظاتی درنگ و مکاشفه‌ای درونی فرامی‌خواند./ https://www.tg-me.com/JDMpress https://www.jdmpress.com/books/638
فهرست و پیشگفتار👇
Forwarded from [مطالعات‌کودک‌و‌طبیعت] (Mohammad Azimi)
Hesse_Shegefti_ Fehrest Tasavir.pdf
23 MB
فهرست و پیشگفتار کتاب« حسِ شگفتی»
Forwarded from تکامل و فلسفه
علت هوش بالای کلاغ‌ها!
اهمیت بازی‌های گروهی در کودکان

قبل از پرداختن به علت هوش بالای کلاغ‌ها که یافته‌های آن در نشریه‌ی پرنده‌شناسی منتشر شده، نگاهی بیاندازیم به فرضیه‌‌ای درباره‌ی تکامل هوشمندی در انسان که به فرضیه‌ی «هوش اجتماعی» و گاه «مغز اجتماعی» موسوم است. مطابق این فرضیه علت هوشمند شدن انسان‌ها در بدو امر نه افزایش توانایی برای حل مسائل فیزیکی در محیط‌زیست، بلکه پردازش روابط میان اعضای گروه، و همچنین تحلیل و عرضه‌ی راه‌حل‌هایی برای مسائلی که در حوزه‌ی میان‌فردی و اجتماعی مطرح بوده است. این فرضیه دسته‌ی بزرگی از داده‌های تجربی را توضیح می‌دهد.

مثلاً وقتی در آزمایشی کودکان ۲ تا ۳ ساله را با شامپانزه‌ها و اورانگ‌اوتان‎ها مقایسه کردند نتایج گواه آن بود که در حل مسائل فیزیکی تفاوت فاحشی میان آنها نیست اما در مواجهه با مسائل مربوط به تشخیص روابط میان افراد، کودک انسان بر بسیاری از دو گونه‌ی دیگر برتر بود؛ گواهی بر اینکه در مراحل رشد، تشخیص روابط اجتماعی زودتر از حل مسائل فیزیکی به کار انسان می‌آمده است.

اکنون برای این فرضیه شاهدی از جهان جانوران نیز داریم که بر استحکام آن می‌افزاید. از دیرباز کلاغ‌ها را جانورانی باهوش معرفی می‌کردند. اما در دهه‌های اخیر از طریق آزمایش مشخص شد که این هوشمندی کلاغ‌ها افسانه نیست و حظی از واقعیت دارد.

پژوهش اخیر نشان می‌دهد که اولاً، کلاغ‌ها به‌طور مکرر در مکان‌های جستجوی غذا، چه در یک مکان یا در مکان‌های مختلف، یکدیگر را ملاقات می‌کنند و بنابراین همانند انسان‎‌ها موجوداتی بسیار اجتماعی‌اند. ثانیاً، دسته‌های کلاغ‌ها از زیرگروه‌هایی تشکیل می‌شود اما این زیرگروه‌ها پویا هستند و اعضا گاه از آنها خارج شده و وارد گروه‌های دیگر می‌شوند. بااین‌حال سلسله‌مراتبی وجود دارد که در موقع غذاخوردن و رقابت بر سر غذا اهمیت دارد. (اخیراً مک‌کافری در کتابی در تکامل فرهنگی به نام رقص نوآوری پویایی گروه‌های انسانی در از‌هم‌گسستن و متحد‌شدن‌های مکرر را از مهم‌ترین دلایل تکامل گونه‌ی انسانی معرفی می‌کند.) به‌علاوه گروه‌های کلاغ‌ها نیز براساس سلسله‌مراتبِ سلطه، رتبه‌بندی شده‌اند و پیوندهای اجتماعی ساختاریافته‌‌ای‌ دارند. ثالثاً، کلاغ‌ها اعضای گروه‌های سابق و روابط میان آنها را در طول سال‌ها به‌خاطر می‌سپارند؛ نه فقط روابط خود با آنها را بلکه روابط میان دیگران را درک می‌کنند و به یاد می‌آورند. به‌این‌ترتیب کلاغ‌ها در جلب حمایت دیگران در درگیری‌ها، از دانش اجتماعی خود بهره‌می‌برند.

ازاین‌رو، فرضیه‌ی هوش اجتماعی، به‌عنوان هوش ابتدایی و اصلی، می‌تواند هوشمندی کلاغ‌ها را که در چنین روابط پیچیده‌ای از روابط میان‌فردی و اجتماعی زندگی می‌کنند تبیین کند.

کشف این روابط شگفت‌انگیز در جهان کلاغ‌ها به خودی خود زیباست. اما درس‌های زیادی برای پرورش کودک انسان نیز دارد.

درس‌های عملی در هدایت بازی کودکان

اگر آن‌چنان که در ابتدا گفته شد، منشاء اصلی هوشمندی در انسان فشار تکاملی برای تشخیص روابط میان افرادِ گروه و تنظیم بهینه‌ی روابط خود با دیگران باشد پرورش این نوع هوشمندی باید مقدم بر هر نوع هوشمندی دیگری درنظر گرفته شود. کودکانی که به تنهایی، یا در گروه‌های بسیار کوچک بزرگ می‌شوند و بازی می‌کنند شرط لازم را برای پرورش هوش اجتماعی ندارند. این در حالی‌ست که در جهان پیش رو، کاملاً خلاف تصور شایع، هوش‌مندی اجتماعی کارآمدی بالاتری می‌طلبد. زیرا با افزایش اتوماسیون و هوش مصنوعی بسیاری از حرفه‌ها به ماشین‎ها و کامپیوترها سپرده می‌شود اما روابط میان‌فردی چیزی نیست که قابل برون‌سپاری باشد. بنابراین، صِرف برخورداری از مهارت‌های دیجیتال تضمین‌کننده‌ی موفقیت در جهان دیجیتال نخواهد بود. آنچه کودکان در بازی‌های کامپیوتری می‌آموزند ممکن است برای موفقیت در جهان آتی لازم باشد اما قطعاً کافی نیست. میلیون‌ها سال تکامل هوش اجتماعی چنان در تاروپود ذهنی ما نهفته است که با تغییراتی در یک یا دو دهه از بین نمی‌رود. بخشی از نسل آینده ممکن است در انزوا و در جهان دیجیتال زندگی کنند اما آن بخشی مسیر به‌زیستی را طی می‌کنند که از مهارت‌های ارتباطی قوی‌تری برخوردار باشند.

آموزش این مهارت‌ها، برای کسی که در کودکی از آنها برخوردار نبوده، اگر ناممکن نباشد بسیار سخت خواهد بود. کافی است قدری آینده‌نگری به خرج دهیم و کم‌هزینه‌ترین کار ممکن را برای کودکان امروز انجام دهیم و امکان بازی‌های گروهی را در محیط‌های طبیعی از آنان دریغ نکنیم. 
     
هادی صمدی
@evophilosophy
آیا والد می‌داند کودکش
معنی تماس دستان او، لحن صدایش، نگاه چشمانش را می‌داند،
آیا می‌داند که کودک از طریق آنها خود را می‌شناسد؟
آیا او می‌داند که کودکش چگونه عشق ورزیدن را از مراقبتی که او نثارش می‌کند،
از اعتمادی که او در پاسخ‌هایش به کودک ایجاد می‌کند، می‌آموزد؟

Pennie Brownlee
@kodakbazitabiatKIT
Forwarded from عکس نگار
نقش مادری در محاق

سعیده ابیانه
[email protected]

زنان در لحظه­ تصمیم­ گیری برای داشتن فرزند در کشاکش سختی قرار می­ گیرند. از یک سو، نگرانی آن­ها در مورد مسئولیت کودکی که تصمیم به تولدش دارند بی پایان است. از سوی دیگر، آنها دچار تضاد نقشی می­ شوند، هویتی که تاکنون ساخته اند، موفقیت­ های تحصیلی و کاری که به دست آورده اند و اهداف شخصی و آینده ­ای که برای خودشان ترسیم کرده اند را مورد تهدید می­ بینند. آنها به طور کلی بیمناک از دست دادن (خود قبلی) و نظمی که در زندگی ساخته اند هستند و از بیگانگی با زندگی پیش رو می­ هراسند.

در چنین زمینه­ ای می­ توان پرسید چرا امروزه که دنیای مدرن با پیشرفت علم و فناوری و دانش روزافزون پیش روی این مادران قرار دارد آن­ها آرامش و آسودگی و اعتماد به نفس لازم را ندارند؟ چرا در همین دنیای مدرن که بیشترین منابع صرف سرمایه گذاری برای آینده­ کودکان در خانواده می­ شود، شاهد رواج بیشترین اختلالات روحی و روانی در بین آنها هستیم؟ چرا امروزه آمار کودکان مبتلا به آسبرگر یا اوتیسم رو به افزایش است؟ چرا داده های فراوان این دوران، از پیش از بارداری و حین بارداری و پس از بارداری، از آزمایش­ های بسیار گرفته تا چکاپ­ های بعد از زایمان، نمی­ تواند از نگرانی­ های این موجود به ظاهر خردمند که می­ پندارد می­ تواند همه چیز را تحت کنترل خود درآورد کم کند؟ چگونه می­ توان در جامعه­ مدرن در عین حضور اجتماعی زنان در جامعه، کودکان را از آغوش مادران محروم نکرد و در عین حال مادری را به عنوان جایگاهی تاثیرگذار و مهم در جامعه بازتعریف کرد تا اعتماد به نفس از دست رفته­ مادران را به مراقبین و عاشقان اصلی کودکان بازگرداند؟

در پاسخ به این پرسش­ ها به نظر می­ رسد نه جامعه­ سنتی قادر به ایجاد بستری مناسب در جهت ایفای نقش آگاهانه مادران و تاثیرگذاری آنها در زندگی کودکان است و نه جامعه­ مدرن توانسته نقش مادری را با ارزش ­های واقعی اش در جامعه بنمایاند و نسبت­ های دون و کم ارزش را از آن بزداید.

شایسته است مادرانی که امروزه و در بستر جامعه مدرن فرزندان خود را به دنیا می ­آورند از هشیاری لازم برخوردار باشند تا در تله موسسات و بنگاه­ های اقتصادی که در زمینه استاندارد سازی تکنیک­ های فرزند پروری مشغول به کار هستند و آنها را جایگزین شیوه­ های یگانه مادری هر خانواده کرده اند گرفتار نیایند. یک مادر در زمان صلح با خود و پذیرش وظایف نقشی مادری که از درونش بر می­ آید می­ تواند به تعادلی در لحظه زیست اجتماعی و عاطفی­ اش دست یابد.

برای خواندن متن کامل این یادداشت می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید.
https://www.magiran.com/volume/211937

@madresehtabiat
فعالیت بدنی و بده بستان عاطفی که کودک در بازی ساختارنیافته از آن بهره می‌شود
در مقایسه با ورزش‌های سازمان یافته
تنوع بیشتری دارد،
همچنین کمتر به زمان وابسته است.

زمانِ بازی (آزاد)
مخصوصا بازی ساختارنیافته، تخیلی و اکتشافی
(در پژوهش‌های امروزی) به طور فزاینده‌ای
از اجزای ضروری رشد همه‌جانبه کودک در نظر گرفته می‌شود‌.

Richard Louv
@kodakbazitabiatKIT
Forwarded from [مطالعات‌کودک‌و‌طبیعت] (Mohammad Azimi)
کودکان با اشتیاق شدید به یادگیری متولد می‌شوند. بچه‌ها تا حدود چهارسالگی حجمی باورنکردنی از اطلاعات و مهارت‌ها را بدون هیچ آموزشی فرامی‌گیرند: آنها راه رفتن، دویدن، پریدن و بالا رفتن را یاد می‌گیرند؛ فهمیدن و صحبت کردن به زبان فرهنگی را که در آن متولد شده‌اند یاد می‌گیرند و خواسته‌ها و تمایلات خود را با آن بیان می‌کنند، می‌خندانند، عصبانی می‌کنند، دوستی می‌کنند و می‌پرسند. تمام این یادگیری‌ها را غرایز و محرک‌های ذاتیِ آنها و بازیگوشی و کنجکاوی طبیعی‌شان هدایت می‌کند.
بازیِ خودانگیخته و بدون نظارت به یادگیریِ خودانگیخته و اعتمادبه‌نفس کودکان کمک می‌کند. این همان نتیجۀ لذت‌بخش و قانع‌کننده‌ای است که پیتر گرِی در کتاب «یادگیری آزاد» با استفاده از تحقیقات علمی‌اش در حوزهٔ زیست‌شناسیِ تکاملی نشان می‌دهد.
«یادگیری آزاد» کتابی است که مشتاقانه خواهید خواند و در زمینه‌های مختلف مربوط به یادگیری الهام‌بخشتان خواهد شد.

یادگیری آزاد | پیتر گرِی | ترجمۀ مهدی غلامی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۸۲ صفحه
سفارش:@monirkamyab
کودکانتان برای زندگی مشاهده‌گر شما هستند.
مشاهده‌گری کارِ کودکان است.
برای همین بسیار اهمیت دارد که نهایت سعی خود را بکنید الگوی خوبی باشید.

James Lehman
@kodakbazitabiatKIT
2024/07/01 13:42:36
Back to Top
HTML Embed Code: