دلايل اضطراب بچهها میتواند:
امر و نهی زياد والدين،
خستگی،
گرسنگی،
توقعهای بيش از توان،
روابط مشكلدار والدين،
بیتوجهی به نيازهای عاطفی،
كلام تند و
توهين والدين باشد.
برای رفع مشكل، دليل را جستجو و برطرف كنيد.
👶 @childrentherapy
امر و نهی زياد والدين،
خستگی،
گرسنگی،
توقعهای بيش از توان،
روابط مشكلدار والدين،
بیتوجهی به نيازهای عاطفی،
كلام تند و
توهين والدين باشد.
برای رفع مشكل، دليل را جستجو و برطرف كنيد.
👶 @childrentherapy
همیشه رسانه،فرهنگ،جامعه راجع به احترام والدین صحبت می کنند.اما؛کدام دسته لایق احترام هستند کدام نیستند؟
با نشانه های والدین سمی شروع می کنم،شناسایی این دسته،آنها را که لایق احترام هستند را شفاف می کند.
۱)این والدین به احساسات شما توجه ایی نمی کنند.
۲)شما را تحقیر می کنند.
۳)با ایجاد احساس گناه در شما،کنترلتان را به دست می گیرند .
۴)هیچ حد و مرزی ندارند.
۵)پیشرفت و رشد شما را به نفع خودشان می گیرند.
۶)عدم تحمل احساسات خشم خودشان را تقصیر شما می اندازند.
۷)به راحتی در جمع به شما تجاوز کلامی می کنند.
👶 @childrentherapy
با نشانه های والدین سمی شروع می کنم،شناسایی این دسته،آنها را که لایق احترام هستند را شفاف می کند.
۱)این والدین به احساسات شما توجه ایی نمی کنند.
۲)شما را تحقیر می کنند.
۳)با ایجاد احساس گناه در شما،کنترلتان را به دست می گیرند .
۴)هیچ حد و مرزی ندارند.
۵)پیشرفت و رشد شما را به نفع خودشان می گیرند.
۶)عدم تحمل احساسات خشم خودشان را تقصیر شما می اندازند.
۷)به راحتی در جمع به شما تجاوز کلامی می کنند.
👶 @childrentherapy
فرزند کنترلگر، یکی از پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین نقشهایی است که میتواند بهشدت بر پویاییهای خانوادگی تأثیر بگذارد. چنین فرزندی غالباً با حس شدیدی از نیاز به تسلط و کنترل بر محیط پیرامون خود، بهویژه در روابط خانوادگی، رفتار میکند. این نیاز به کنترل، ممکن است از عوامل گوناگونی سرچشمه گیرد؛ از جمله ترس از ناامنی، تجربیات تلخ گذشته که در آنها حس بیقدرتی را تجربه کرده، یا حتی الگوبرداری از والدینی که خود به شدت کنترلگر بودهاند.
رفتارهای فرزند کنترلگر به اشکال مختلفی نمود پیدا میکند. چنین فردی ممکن است از طریق دستکاریهای عاطفی، ایجاد حس گناه، تهدیدهای غیرمستقیم، یا حتی برانگیختن تعارضات عمدی، به اهداف خود دست یابد. در برخی موارد، این فرزند با تفرقهافکنی میان اعضای خانواده یا بهکارگیری استراتژیهای پیچیده روانی، دیگران را به پذیرش نظرات و تصمیمات خود وادار میکند.
پیامدهای چنین رفتاری در خانواده میتواند بهشدت مخرب باشد. نخست آنکه فرزند کنترلگر ممکن است تعادل طبیعی خانواده را بر هم زند. در نتیجه، سایر اعضای خانواده بهجای آنکه در فضایی سالم و حمایتگرانه رشد کنند، ناچارند بهطور مستمر بهرفتارهای کنترلگرایانه واکنش نشان دهند. این واکنشها میتواند به احساساتی چون خشم، رنجش و حتی افسردگی منجر شود. علاوه بر این، با ادامه این روند، روابط خانوادگی بهتدریج فرسوده شده و از میزان انسجام و همبستگی خانواده کاسته میشود.
اعضای خانواده به مرور زمان احساس میکنند که در فضایی زندگی میکنند که بهجای محبت و حمایت، با کنترل و فشار اداره میشود. این احساسات میتواند بهطور جدی اعتماد میان اعضا را تضعیف کند و باعث شود افراد در چنین محیطی بهتدریج دچار حس انزوا شوند، زیرا قادر نیستند آزادانه احساسات و نیازهای خود را بیان کنند.
نتیجه نهایی چنین فضایی، تبدیل محیط عاطفی خانواده از یک مکان امن و محبتآمیز به میدانی برای نزاع بر سر قدرت است. این مسئله نهتنها بر سلامت روانی و عاطفی اعضای خانواده تأثیری عمیق میگذارد، بلکه میتواند پیامدهای منفی بلندمدتی بر روابط آینده آنها داشته باشد. فرزند کنترلگر ممکن است بهعنوان فردی که قادر به حفظ روابط سالم و متعادل نیست، شناخته شود و دیگران او را منبع تنش و استرس بدانند.
بنابراین، شناسایی و مدیریت این نوع رفتار در خانواده امری ضروری است تا بتوان پویاییهای سالمو مثبت خانوادگی را بازیابی کرد و از ایجاد چرخههای مخرب در روابط بین اعضای خانواده جلوگیری نمود.
👶 @childrentherapy
رفتارهای فرزند کنترلگر به اشکال مختلفی نمود پیدا میکند. چنین فردی ممکن است از طریق دستکاریهای عاطفی، ایجاد حس گناه، تهدیدهای غیرمستقیم، یا حتی برانگیختن تعارضات عمدی، به اهداف خود دست یابد. در برخی موارد، این فرزند با تفرقهافکنی میان اعضای خانواده یا بهکارگیری استراتژیهای پیچیده روانی، دیگران را به پذیرش نظرات و تصمیمات خود وادار میکند.
پیامدهای چنین رفتاری در خانواده میتواند بهشدت مخرب باشد. نخست آنکه فرزند کنترلگر ممکن است تعادل طبیعی خانواده را بر هم زند. در نتیجه، سایر اعضای خانواده بهجای آنکه در فضایی سالم و حمایتگرانه رشد کنند، ناچارند بهطور مستمر بهرفتارهای کنترلگرایانه واکنش نشان دهند. این واکنشها میتواند به احساساتی چون خشم، رنجش و حتی افسردگی منجر شود. علاوه بر این، با ادامه این روند، روابط خانوادگی بهتدریج فرسوده شده و از میزان انسجام و همبستگی خانواده کاسته میشود.
اعضای خانواده به مرور زمان احساس میکنند که در فضایی زندگی میکنند که بهجای محبت و حمایت، با کنترل و فشار اداره میشود. این احساسات میتواند بهطور جدی اعتماد میان اعضا را تضعیف کند و باعث شود افراد در چنین محیطی بهتدریج دچار حس انزوا شوند، زیرا قادر نیستند آزادانه احساسات و نیازهای خود را بیان کنند.
نتیجه نهایی چنین فضایی، تبدیل محیط عاطفی خانواده از یک مکان امن و محبتآمیز به میدانی برای نزاع بر سر قدرت است. این مسئله نهتنها بر سلامت روانی و عاطفی اعضای خانواده تأثیری عمیق میگذارد، بلکه میتواند پیامدهای منفی بلندمدتی بر روابط آینده آنها داشته باشد. فرزند کنترلگر ممکن است بهعنوان فردی که قادر به حفظ روابط سالم و متعادل نیست، شناخته شود و دیگران او را منبع تنش و استرس بدانند.
بنابراین، شناسایی و مدیریت این نوع رفتار در خانواده امری ضروری است تا بتوان پویاییهای سالمو مثبت خانوادگی را بازیابی کرد و از ایجاد چرخههای مخرب در روابط بین اعضای خانواده جلوگیری نمود.
👶 @childrentherapy
وقتی کوچک بودم، همیشه حس میکردم چشمهایی مرا دنبال میکنند. والدینم همیشه به من میگفتند که باید مراقب باشم، که دنیا پر از خطرات نهان است. این پیامها، که مکرراً به من منتقل میشدند، در ذهنم به شکل نهادینه در آمدند و به بخشی از ساختار روانی من تبدیل شدند. این احساس که همیشه تحت نظارت هستم و خطرات بالقوهای در اطرافم وجود دارد، به تدریج به یک الگوی پارانوید در من منجر شد.
والدینم هرگز نمیگذاشتند من تنها بازی کنم یا با دوستانم بیرون بروم. همیشه احساس میکردم که آنها در حال نظارت بر من هستند، حتی وقتی که نمیتوانستم آنها را ببینم. این نوع از نظارت مداوم و محدودیتهای شدید، احساس اعتماد به نفس و خودمختاری مرا تضعیف میکرد و باعث میشد تا مرز بین امنیت و محدودیت برایم مبهم شود. در نتیجه، این ترس از ناشناختهها و نظارت، با من بزرگ شد و به بخشی از هویت من تبدیل شد.
روزها به شب میپیوستند و من همچنان در دنیای خودم زندانی بودم. والدینم هرگز نمیگذاشتند که من از قوانین خانه تخطی کنم. آنها میگفتند که این قوانین برای حفاظت از من است، اما من فقط احساس محدودیت میکردم. هرگز نمیتوانستم دلیل واقعی این همه احتیاط را درک کنم. از دیدگاه روانکاوی، این میتواند نشاندهنده فرافکنیهای والدین باشد؛ یعنی انتقال ترسها و نگرانیهای خود به فرزندشان.
با گذشت زمان، این سوالات در ذهنم ریشه دواندند و شک و تردید را در من بزرگ کردند. هر صدایی که میشنیدم، هر سایهای که میدیدم، همه و همه نشانهای از نظارت بودند. این تجربیات، منجر به توسعه افکار پارانوید و تعمیم آنها به تمام جنبههای زندگیام شد. والدینم همیشه میگفتند که باید به همه چیز شک کنم، به جز آنها. این نوع از تضاد در پیامها میتواند باعث ایجاد نوعی از دوگانگی و سردرگمی روانی در کودک شود.
حالا که بزرگتر شدهام، هنوز هم با این افکار دست و پنجه نرم میکنم. اما تلاش میکنم که بفهمم واقعیت از توهم چگونه جدا میشود. شاید روزی بتوانم از این دیوارهای نامرئی که دور من کشیده شدهاند، فرار کنم و دنیای واقعی را، بدون ترس و پارانویا، تجربه کنم.
در آن لحظات نادر که احساس آسیبپذیری میکردم و به دنبال کمک میگشتم، والدینم همیشه آنجا بودند. اما حضور آنها نه به معنای آرامش بود و نه به معنای امنیت. آنها پاسخ میدادند، اما با نگاههایی پر از تردید و سوالاتی که بیشتر به تحقیق شبیه بود تا همدلی. “چرا گریه میکنی؟”، “کی باعث این شد؟”، “آیا کسی به تو آسیب زده؟” - هر سوال، یک تیر دیگر به قلب کودکی من بود.
👶 @childrentherapy
والدینم هرگز نمیگذاشتند من تنها بازی کنم یا با دوستانم بیرون بروم. همیشه احساس میکردم که آنها در حال نظارت بر من هستند، حتی وقتی که نمیتوانستم آنها را ببینم. این نوع از نظارت مداوم و محدودیتهای شدید، احساس اعتماد به نفس و خودمختاری مرا تضعیف میکرد و باعث میشد تا مرز بین امنیت و محدودیت برایم مبهم شود. در نتیجه، این ترس از ناشناختهها و نظارت، با من بزرگ شد و به بخشی از هویت من تبدیل شد.
روزها به شب میپیوستند و من همچنان در دنیای خودم زندانی بودم. والدینم هرگز نمیگذاشتند که من از قوانین خانه تخطی کنم. آنها میگفتند که این قوانین برای حفاظت از من است، اما من فقط احساس محدودیت میکردم. هرگز نمیتوانستم دلیل واقعی این همه احتیاط را درک کنم. از دیدگاه روانکاوی، این میتواند نشاندهنده فرافکنیهای والدین باشد؛ یعنی انتقال ترسها و نگرانیهای خود به فرزندشان.
با گذشت زمان، این سوالات در ذهنم ریشه دواندند و شک و تردید را در من بزرگ کردند. هر صدایی که میشنیدم، هر سایهای که میدیدم، همه و همه نشانهای از نظارت بودند. این تجربیات، منجر به توسعه افکار پارانوید و تعمیم آنها به تمام جنبههای زندگیام شد. والدینم همیشه میگفتند که باید به همه چیز شک کنم، به جز آنها. این نوع از تضاد در پیامها میتواند باعث ایجاد نوعی از دوگانگی و سردرگمی روانی در کودک شود.
حالا که بزرگتر شدهام، هنوز هم با این افکار دست و پنجه نرم میکنم. اما تلاش میکنم که بفهمم واقعیت از توهم چگونه جدا میشود. شاید روزی بتوانم از این دیوارهای نامرئی که دور من کشیده شدهاند، فرار کنم و دنیای واقعی را، بدون ترس و پارانویا، تجربه کنم.
در آن لحظات نادر که احساس آسیبپذیری میکردم و به دنبال کمک میگشتم، والدینم همیشه آنجا بودند. اما حضور آنها نه به معنای آرامش بود و نه به معنای امنیت. آنها پاسخ میدادند، اما با نگاههایی پر از تردید و سوالاتی که بیشتر به تحقیق شبیه بود تا همدلی. “چرا گریه میکنی؟”، “کی باعث این شد؟”، “آیا کسی به تو آسیب زده؟” - هر سوال، یک تیر دیگر به قلب کودکی من بود.
👶 @childrentherapy
اهمیت دورههای حساس رشد در روانشناسی تا جایی ضروری و مهم هست که میتونند در بزرگسالی هرگز بدست نیان، مثل صمیمیت و داشتن احساس لیاقت و ارزش که توسط عشقِ بی قید و شرط سرپرستان کودک قبل از دوازده سالگی بدست میاد و اگر در کودکی نتونی دوست داشتنی بودن رو بدون واسطه و ضابطه و شرط و شروط 《تجربه》 کنی، در بزرگسالی چنین خاصیتی رو در خودت احساس نمیکنی و به ندرت به دستش میاری ...
چون تو نتونستی با ابژهیِ دوستداشتنی بودن خودت ارتباط برقرار کنی و در بزرگسالی با این ابژه بیگانه و غریبه هستی، و حتی اگر پارتنر و شریک زندگیت تلاش کنه که اینو به تو بده، تو با برداشتهای غلط و اشتباه پسش میزنی، و احتمالا یک فرد صمیمیت گریز و بد قلقِ و پر حاشیه و بد دل و شکاک و غرغرو و تایید طلب میشی ...
توصیه من بر این هست که پیش از اینکه عاشق کسی بشی، سلامت روابط طرف مقابلش رو با جامعه بسنجی ...
پس اگر در کودکی نتونی با نسخهیِ دوست داشتنی بودن و ارزشمند بودن خودت رابطه برقرار کنی، در بزرگسالی تلاش میکنی که از بیرون به دستش بیاری
به این دلیل درگیر مسائلی مثل مهرطلبی (تله ایثار) حق به جانبی (تله استحقاق) یا تایید طلبی (تله پذیرشجویی و جلب توجه) یا غر زدنهای دائمی (تله تنبیه) و تلههایی مثل بیاعتمادی و انزوای اجتماعی و رهاشدگی و معیارهای سختگیرانه و شکست بشی.
به نظر من، تربیت فرزند قشنگترین و زیباترین و حساسترین 《مسئولیت》دنیاست.
👶 @childrentherapy
چون تو نتونستی با ابژهیِ دوستداشتنی بودن خودت ارتباط برقرار کنی و در بزرگسالی با این ابژه بیگانه و غریبه هستی، و حتی اگر پارتنر و شریک زندگیت تلاش کنه که اینو به تو بده، تو با برداشتهای غلط و اشتباه پسش میزنی، و احتمالا یک فرد صمیمیت گریز و بد قلقِ و پر حاشیه و بد دل و شکاک و غرغرو و تایید طلب میشی ...
توصیه من بر این هست که پیش از اینکه عاشق کسی بشی، سلامت روابط طرف مقابلش رو با جامعه بسنجی ...
پس اگر در کودکی نتونی با نسخهیِ دوست داشتنی بودن و ارزشمند بودن خودت رابطه برقرار کنی، در بزرگسالی تلاش میکنی که از بیرون به دستش بیاری
به این دلیل درگیر مسائلی مثل مهرطلبی (تله ایثار) حق به جانبی (تله استحقاق) یا تایید طلبی (تله پذیرشجویی و جلب توجه) یا غر زدنهای دائمی (تله تنبیه) و تلههایی مثل بیاعتمادی و انزوای اجتماعی و رهاشدگی و معیارهای سختگیرانه و شکست بشی.
به نظر من، تربیت فرزند قشنگترین و زیباترین و حساسترین 《مسئولیت》دنیاست.
👶 @childrentherapy
تنبیه، راه درستی برای تغییر رفتار نیست به خصوص در مقایسه با روشهای مثل پاداش برای رفتار خوب یا الگوسازی
پژوهشها نشان میدهند که سبک فرزندپروری مستبدانه نسبت به فرزندپروری آزادمنشانه، اثر مثبت کمتری دارد. والدین در سبک فرزندپروری مستبدانه، رفتار بد را تنبیه میکنند و در سبک فرزندپروری آزادمنشانه والدین دلیل این که چرا رفتار کودک غلط است را به کودک توضیح میدهند.
والدین مستبد تمایل دارند کودکانی پرورش دهند که هر زمان به آنها دستور دادند، اطاعت کنند، در حالی که والدین آزادمنش تمایل دارند کودکانی پرورش دهند که تلاش کنند کار درست را انجام دهند، نه فقط آن چیزی که والدین میگویند. علاوه بر این، کودکانی که توسط والدین آزادمنش بزرگ شدهاند، احساس ارزشمندی بیشتری میکنند.
جفری یانگ و همکاران
از کتاب طرحواه درمانی
ترجمه حسن حمیدپور و زهرا اندوز
👶 @childrentherapy
پژوهشها نشان میدهند که سبک فرزندپروری مستبدانه نسبت به فرزندپروری آزادمنشانه، اثر مثبت کمتری دارد. والدین در سبک فرزندپروری مستبدانه، رفتار بد را تنبیه میکنند و در سبک فرزندپروری آزادمنشانه والدین دلیل این که چرا رفتار کودک غلط است را به کودک توضیح میدهند.
والدین مستبد تمایل دارند کودکانی پرورش دهند که هر زمان به آنها دستور دادند، اطاعت کنند، در حالی که والدین آزادمنش تمایل دارند کودکانی پرورش دهند که تلاش کنند کار درست را انجام دهند، نه فقط آن چیزی که والدین میگویند. علاوه بر این، کودکانی که توسط والدین آزادمنش بزرگ شدهاند، احساس ارزشمندی بیشتری میکنند.
جفری یانگ و همکاران
از کتاب طرحواه درمانی
ترجمه حسن حمیدپور و زهرا اندوز
👶 @childrentherapy
فرزندی پدید نیاورید مگر زمانی که قادر باشید آفرینندهای بیافرینید. بیحساب بچهدار شدن اشتباه است، بچهدار شدن برای کاستن از تنهایی خویش غلط است، هدفدار کردن زندگی با تولید چون خودی اشتباه است.
و اشتباه است اگر با تولید مثل، در صدد رسیدن به جاودانگی باشیم، تنها به این دلیل که نطفه، حاوی بخشی از آگاهی ماست.
#اروین_یالوم
👶 @childrentherapy
و اشتباه است اگر با تولید مثل، در صدد رسیدن به جاودانگی باشیم، تنها به این دلیل که نطفه، حاوی بخشی از آگاهی ماست.
#اروین_یالوم
👶 @childrentherapy
رفتار والدین تاثیر مهمی در شخصیت کودک دارد
وقتی کودکی میبیند که والدینش با صدایی ملایم و کلمات حساب شده با او صحبت میکنند، یاد میگیرد که زبان کودکانهاش با احترام همراه باشد. او واژهها حتی لحن صحبت پدر و مادرش را میآموزد و بارها از آنها استفاده خواهد کرد.
با این وجود برخی از والدین به هر شکلی که دلشان میخواهد صحبت میکنند و بدون رعایت احترام مقابل کودکشان رفتار میکنند و در عین حال انتظار دارند که کودکشان هر آنچه را که گفته میشود بیچون و چرا اطاعت کند.
این دسته از والدین تاثیر رفتار و گفتار خودشان را در تربیت کودک به کلی فراموش کردهاند.
👶 @childrentherapy
وقتی کودکی میبیند که والدینش با صدایی ملایم و کلمات حساب شده با او صحبت میکنند، یاد میگیرد که زبان کودکانهاش با احترام همراه باشد. او واژهها حتی لحن صحبت پدر و مادرش را میآموزد و بارها از آنها استفاده خواهد کرد.
با این وجود برخی از والدین به هر شکلی که دلشان میخواهد صحبت میکنند و بدون رعایت احترام مقابل کودکشان رفتار میکنند و در عین حال انتظار دارند که کودکشان هر آنچه را که گفته میشود بیچون و چرا اطاعت کند.
این دسته از والدین تاثیر رفتار و گفتار خودشان را در تربیت کودک به کلی فراموش کردهاند.
👶 @childrentherapy
Forwarded from تبادلات پیشگامان
✅ "اگه آداب #معاشرت برات مهمه.
✅ اگه لحن #بیانت ضعیفه.
✅شاید #اعتمادبه نفس پایینی داری و افسرده وناامیدی.
کانال زیر ی شانس خوب برای توعه
👇👇👇
🍃@goftemanclinic🍃
این شانسو از دست نده."
✅ اگه لحن #بیانت ضعیفه.
✅شاید #اعتمادبه نفس پایینی داری و افسرده وناامیدی.
👇👇👇
🍃@goftemanclinic🍃
این شانسو از دست نده."
والدین، وظیفه دارند «انتخاب کردن» را به فرزندانشان بیاموزند...
شما دائم برای فرزندتان تصمیم گیری نکنید، یا نظرتان را به او تحمیل نکنید. زیرا او باید در سالهای آینده، تصمیم ها و انتخاب های مهمی داشته باشد، مثل: انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و...
البته کودک در سن زیر پنج سال، قدرت تصمیم گیری و انتخاب محدودی دارد... و اگر تعداد گزینه ها زیاد شود، او قدرت انتخاب کردن ندارد.
تعداد انتخابهای کودک را محدود کنید تا قدرت تصمیم گیری پیدا کند و انتخاب کردن را یاد بگیرد. مثلا باید در سن زیر پنج سال، دو گزینه به او پیشنهاد دهید تا بتواند یکی از آنها را انتخاب کند. به عنوان مثال، موقع رفتن به مهمانی، دو لباس مناسب مهمانی از کمد خارج کنید، تا او یکی را بتواند انتخاب کند.
👶 @childrentherapy
شما دائم برای فرزندتان تصمیم گیری نکنید، یا نظرتان را به او تحمیل نکنید. زیرا او باید در سالهای آینده، تصمیم ها و انتخاب های مهمی داشته باشد، مثل: انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و...
البته کودک در سن زیر پنج سال، قدرت تصمیم گیری و انتخاب محدودی دارد... و اگر تعداد گزینه ها زیاد شود، او قدرت انتخاب کردن ندارد.
تعداد انتخابهای کودک را محدود کنید تا قدرت تصمیم گیری پیدا کند و انتخاب کردن را یاد بگیرد. مثلا باید در سن زیر پنج سال، دو گزینه به او پیشنهاد دهید تا بتواند یکی از آنها را انتخاب کند. به عنوان مثال، موقع رفتن به مهمانی، دو لباس مناسب مهمانی از کمد خارج کنید، تا او یکی را بتواند انتخاب کند.
👶 @childrentherapy
کودکان چگونه بد آموز می شوند؟
🔸👈 وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب میکنند، جیغ میزنند، کودکان یاد میگیرند
که «جیغ» بزنند.
🔸👈وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به «خواست هایشان دست مییابند، این کار را ادامه میدهند.
🔸👈وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک میگیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
🔸👈برخی از والدین به کودک بیاشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی میدهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را میآموزد.
🔸👈وقتی والدین، برای آرامش کوتاهمدت خودشان، به کودکان وعدههایی میدهند، کودک «دروغگویی» را میآموزد.
🔸👈وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیبدیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را میآموزد.
👶 @childrentherapy
🔸👈 وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب میکنند، جیغ میزنند، کودکان یاد میگیرند
که «جیغ» بزنند.
🔸👈وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به «خواست هایشان دست مییابند، این کار را ادامه میدهند.
🔸👈وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک میگیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
🔸👈برخی از والدین به کودک بیاشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی میدهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را میآموزد.
🔸👈وقتی والدین، برای آرامش کوتاهمدت خودشان، به کودکان وعدههایی میدهند، کودک «دروغگویی» را میآموزد.
🔸👈وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیبدیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را میآموزد.
👶 @childrentherapy
اگر کودکی،
«در خانه» مورد «توجه»،
و «محبت» قـرار نگـیـرد،
«سراغ» آن را،
در «جای دیگر» میگیرد!
«کودکانتان» را،
نـزد «دوســتانشــان»،
و در «جمع اقوام» تنبیه نکنید،
و، با «شرح دادن»،
«اشتباهاتشان» در «جمع»،
آنان را «خجالت زده و شرمنده» ننمایید.
۱ تا ۳ سالگی «سن شکلگیری»،
«اعتـماد به نـفـس» کـودک است و بایـد،
«بیشترین تایید» را از والدین دریافت کند.
جملاتی مانند؛ نکن، دست نزن، نمیتونی،
«اعتــماد به نـفس» آنـها را پاییـن میآورد.
👶 @childrentherapy
«در خانه» مورد «توجه»،
و «محبت» قـرار نگـیـرد،
«سراغ» آن را،
در «جای دیگر» میگیرد!
«کودکانتان» را،
نـزد «دوســتانشــان»،
و در «جمع اقوام» تنبیه نکنید،
و، با «شرح دادن»،
«اشتباهاتشان» در «جمع»،
آنان را «خجالت زده و شرمنده» ننمایید.
۱ تا ۳ سالگی «سن شکلگیری»،
«اعتـماد به نـفـس» کـودک است و بایـد،
«بیشترین تایید» را از والدین دریافت کند.
جملاتی مانند؛ نکن، دست نزن، نمیتونی،
«اعتــماد به نـفس» آنـها را پاییـن میآورد.
👶 @childrentherapy
مطمئن باشید که بازی، مهم ترین کاری است که هر کودکی باید انجام دهد.
هیچ کلاس آموزشی، ابزار آموزشی و چیزهای دیگر نمی تواند اهمیت ساعات بازی آزاد کودکان را در یک محیط امن و غنی پر کند.
کودکان به ساعات بازی نیاز دارند که به طور آزادانه و خلاق به تجربه دنیای اطراف خود مشغول باشند.
به جای ثبت نام کودک در کلاسهای مختلف ریاضی، زبان و یا نقاشی، او را با مکعب ها و پازل های اعداد و حروف، شکل های رنگی و جعبه گواش و قلمو سرگرم کنید.
👶 @childrentherapy
هیچ کلاس آموزشی، ابزار آموزشی و چیزهای دیگر نمی تواند اهمیت ساعات بازی آزاد کودکان را در یک محیط امن و غنی پر کند.
کودکان به ساعات بازی نیاز دارند که به طور آزادانه و خلاق به تجربه دنیای اطراف خود مشغول باشند.
به جای ثبت نام کودک در کلاسهای مختلف ریاضی، زبان و یا نقاشی، او را با مکعب ها و پازل های اعداد و حروف، شکل های رنگی و جعبه گواش و قلمو سرگرم کنید.
👶 @childrentherapy
#تربیتی
🔻جایگزین های تنبیه برای بچه ها
💠 به جای تنبیه، تقبیح شدید خود را بیان کنید بدون اینکه به شخصیت فرزندتان حمله کنید. مثلا پدری که می بیند فرزندش ابزار او را برداشته و در حیاط زیر باران رها کرده چه عکس العملی می تونه داشته باشه؟ میتونه فریاد بزنه، عصبانیت خودش رو با تندی بیان کنه و میتونه باجدیت به فرزندش تذکر بده بدون اینکه به فرزندش اهانت کرده باشه. مثلا بگه؛ "از اینکه ابزار نوی من توی حیاط زیر بارون رها شده و زنگ زده خیلی عصبانی ام..."
💠 به جای تنبیه، انتظارات خود را جزء به جزء برای فرزندتان شرح دهید.
"انتظار دارم وقتی ابزار من رو قرض میگیری مثل اول بهم برگردونی"
💠 راه جبران خطا را به فرزند خود نشان دهید.
" از این به بعد وقتی ابزار منو می گیری سریع سر جاش برگردون"
💠 به کودک فرصت دهید.
" پسرم تو میتونی ابزار منو امانت بگیری و دوباره پسشون بدی و در مقابل میتونی امتیاز استفاده از آونها را کلا از دست بدی. تصمیمش با خودت"
💠 با موضوع برخورد فعال داشته باشید.
کودک:" چرا درب جعبه ابزار قفله؟!
پدر: "تو به من بگو چرا"
💠 مشکل گشایی کنید.
" پسرم به نظر تو چه راهی می تونیم پیدا کنیم که هر وقت به ابزار من احتیاج داری بتونی از آنها استفاده کنی؟ در ضمن مطمئن باشم که هر وقت لازمشون داشتم داشتم سر جاشون باشند. "
👶 @childrentherapy
🔻جایگزین های تنبیه برای بچه ها
💠 به جای تنبیه، تقبیح شدید خود را بیان کنید بدون اینکه به شخصیت فرزندتان حمله کنید. مثلا پدری که می بیند فرزندش ابزار او را برداشته و در حیاط زیر باران رها کرده چه عکس العملی می تونه داشته باشه؟ میتونه فریاد بزنه، عصبانیت خودش رو با تندی بیان کنه و میتونه باجدیت به فرزندش تذکر بده بدون اینکه به فرزندش اهانت کرده باشه. مثلا بگه؛ "از اینکه ابزار نوی من توی حیاط زیر بارون رها شده و زنگ زده خیلی عصبانی ام..."
💠 به جای تنبیه، انتظارات خود را جزء به جزء برای فرزندتان شرح دهید.
"انتظار دارم وقتی ابزار من رو قرض میگیری مثل اول بهم برگردونی"
💠 راه جبران خطا را به فرزند خود نشان دهید.
" از این به بعد وقتی ابزار منو می گیری سریع سر جاش برگردون"
💠 به کودک فرصت دهید.
" پسرم تو میتونی ابزار منو امانت بگیری و دوباره پسشون بدی و در مقابل میتونی امتیاز استفاده از آونها را کلا از دست بدی. تصمیمش با خودت"
💠 با موضوع برخورد فعال داشته باشید.
کودک:" چرا درب جعبه ابزار قفله؟!
پدر: "تو به من بگو چرا"
💠 مشکل گشایی کنید.
" پسرم به نظر تو چه راهی می تونیم پیدا کنیم که هر وقت به ابزار من احتیاج داری بتونی از آنها استفاده کنی؟ در ضمن مطمئن باشم که هر وقت لازمشون داشتم داشتم سر جاشون باشند. "
👶 @childrentherapy
کودک برای سالم بودن، نیاز به تحرک دارد (ترجیحا در طبیعت و خارج از خانه). او به فعالیتهای بزرگ عضلانی و رفتهرفته به حرکات مؤثر ماهیچههای کوچک و بزرگ از حرکت پاها، بدن و دستها گرفته تا حالت گازی انبری شست و انگشتها نیاز دارد.
یک کودک کاملا از فضای اطراف خود آگاه است و از طرق تمامی حسهای خود تاثیر میپذیرد. این زمانی است که عادات در او شکل میگیرند؛ باید فعالیتهایی برای او در نظر گرفته شود تا فکر کند، تجربه کند و در طول زندگیاش خلاق باشد.
اسباببازیها در انواع فراوان از نظر وزن، رنگ، جنس، اهداف و با بهترین کیفیت وجود دارند تا هوش کودکان را نیز مانند بدنشان درگیر کنند. کودک به این فرصت نیاز دارد تا تاثیرات حسی، بوهای مختلف، حالتها و صداها را برای خود دستهبندی کند. برای مثال، اولین قدم میتواند فقط تجربه سه رنگ اصلی قرمز، آبی و زرد باشد و اما بعد از آن نوبت شناخت رنگهای دیگر و سایههای تمامی رنگهاست.
آن زمان است که ما میتوانیم به او بازیهای حسی، مانند پیدا کردن تمام اشیای قرمز در محیط را یاد بدهیم، یا بعد از تجربه بو کردن گیاهان مختلف، زمانی که چشمهایش بسته است از او بخواهیم حدس بزند کدام گیاه را مقابل او گرفتهاند.
سوزان استیونسون
از کتاب کودکِ جهان
ترجمه آزاده ابوطالبی شکور و سینا شیرازی
👶 @childrentherapy
یک کودک کاملا از فضای اطراف خود آگاه است و از طرق تمامی حسهای خود تاثیر میپذیرد. این زمانی است که عادات در او شکل میگیرند؛ باید فعالیتهایی برای او در نظر گرفته شود تا فکر کند، تجربه کند و در طول زندگیاش خلاق باشد.
اسباببازیها در انواع فراوان از نظر وزن، رنگ، جنس، اهداف و با بهترین کیفیت وجود دارند تا هوش کودکان را نیز مانند بدنشان درگیر کنند. کودک به این فرصت نیاز دارد تا تاثیرات حسی، بوهای مختلف، حالتها و صداها را برای خود دستهبندی کند. برای مثال، اولین قدم میتواند فقط تجربه سه رنگ اصلی قرمز، آبی و زرد باشد و اما بعد از آن نوبت شناخت رنگهای دیگر و سایههای تمامی رنگهاست.
آن زمان است که ما میتوانیم به او بازیهای حسی، مانند پیدا کردن تمام اشیای قرمز در محیط را یاد بدهیم، یا بعد از تجربه بو کردن گیاهان مختلف، زمانی که چشمهایش بسته است از او بخواهیم حدس بزند کدام گیاه را مقابل او گرفتهاند.
سوزان استیونسون
از کتاب کودکِ جهان
ترجمه آزاده ابوطالبی شکور و سینا شیرازی
👶 @childrentherapy
دو ابزار تربیتی والدین که ریشه در خودخواهی آنان دارد، عبارتاند از: استبداد و بردگی با همه مراقبتشان؛ در عین حال که ممکن است این استبداد با لحن ملایمی ابراز شود («تو باید به من اعتماد کنی چون مادرت هستم!») و بردگی که لحنی غرورآمیز به خود گرفته («تو پسر من هستی، به همین سبب هم من تو را به منجیام بدل خواهم کرد»)، اما اینها دو ابزار تربیتی وحشتناک هستند، دو وسیله ضدتربیتی، و به این درد میخورند که کودک را به قعر زمینی که از آن آمده فرو کنند.
کلاوس واگنباخ
از کتاب فرانتس کافکا
ترجمه محمد همتی
👶 @childrentherapy
کلاوس واگنباخ
از کتاب فرانتس کافکا
ترجمه محمد همتی
👶 @childrentherapy