بسیار جای خوشبختی دارد اگر فرزندان بزرگترمان از کارهای ما آگاه شوند و به ما در مورد آنها گوشزد کنند. در این صورت، این فرصت را مییابیم تا به اشتباههای خود پی ببریم و در نتیجه پوزش بطلبیم. پذیرش اشتباهاتمان ممکن است به فرزندانمان کمک کند بالاخره بندهای غفلت و تبعیض و تمسخر و سوءاستفاده از قدرت را، که نسل های متمادی تداوم داشته، پاره کنند و دور بیندازند. وقتی فرزندان ما بتوانند آگاهانه احساس درماندگی و خشم خود را بروز بدهند، دیگر در خود نیازی نخواهند دید تا با اعمال قدرت بر دیگران این احساسات را از خود دور نگه دارند.
آلیس میلر
از کتاب دلهرههای کودکی
ترجمه امید سهرابینیک
👶 @childrentherapy
آلیس میلر
از کتاب دلهرههای کودکی
ترجمه امید سهرابینیک
👶 @childrentherapy
Forwarded from Nabex(تبلیغات کارگاهها و کانالهای روانشناسی)
گیمر های عزیز
میتونید توی این کانال فارسی همراه با دوستتون بازی کنید
کافیه کانال آپاراتش رو دنبال کنید
https://www.aparat.com/AliAlishah91
میتونید توی این کانال فارسی همراه با دوستتون بازی کنید
کافیه کانال آپاراتش رو دنبال کنید
https://www.aparat.com/AliAlishah91
Forwarded from معرفی بهترینها
اگه افکار منفی یا آشفتگی روحی اذیتتون میکنه،
اگه دوست داری حالتو خوب کنی حتما این پیج رو فالوو کن
میتونی امتحان کنی😍🍓
برای رها شدن حتما سر بزنيد👇
https://instagram.com/hasanalishah_?igshid=YmMyMTA2M2Y=
😍روانشناس خودت باش🤌
اگه دوست داری حالتو خوب کنی حتما این پیج رو فالوو کن
میتونی امتحان کنی😍🍓
برای رها شدن حتما سر بزنيد👇
https://instagram.com/hasanalishah_?igshid=YmMyMTA2M2Y=
😍روانشناس خودت باش🤌
من اگر بچههام بخوان با من حرف بزنن تلويزيون رو خاموش میكنم تا ببينم چی میگن. برای من حرف زدن با فرزندم مهمترين كاره.
اين مسئوليت منه اين اشتياق منه اين سبب رشد من و فرزندمه وقتی به او توجه ميكنم. كودک بايد بدونه هر وقت اراده كنه توجه پدر مادرشو داره.
من اگر با كسی در حال صحبتم و فرزندم صدام میكنه اجازه میدم فرزندم حرفش رو بگه. كسی كه به فرزندش ميگه حرف نزن كودک احساس میكنه من بدم من دوست داشتنی نيستم من خواستنی نيستم.
اگر اجازه صحبت به كودک ندهیم در آینده کودکی خواهم داشت خجالتی یا پرخاشگر.
👶 @childrentherapy
اين مسئوليت منه اين اشتياق منه اين سبب رشد من و فرزندمه وقتی به او توجه ميكنم. كودک بايد بدونه هر وقت اراده كنه توجه پدر مادرشو داره.
من اگر با كسی در حال صحبتم و فرزندم صدام میكنه اجازه میدم فرزندم حرفش رو بگه. كسی كه به فرزندش ميگه حرف نزن كودک احساس میكنه من بدم من دوست داشتنی نيستم من خواستنی نيستم.
اگر اجازه صحبت به كودک ندهیم در آینده کودکی خواهم داشت خجالتی یا پرخاشگر.
👶 @childrentherapy
به عقیده کاگان، بچههای بسیار کمرو یا معاشرتی، نوعی فیزیولوژی را به ارث میبرند که آنها را به سمت سبک خُلق و خوی خاصی سوق میدهد. با این حال، پژوهش توارثپذیری نشان میدهد که ژنها فقط اندکی در کمرویی و معاشرتی بودن مشارکت دارند. تجربه نیز تاثیر قدرتمندی دارد.
روشهای فرزندپروری بر احتمال اینکه بچهای که از لحاظ هیجانی واکنشپذیر است کودکی ترسو شود تاثیر میگذارند. فرزندپروری صمیمانه و حمایتکننده، واکنش فیزیولوژیکی شدید نوباوگان و کودکان پیشدبستانی به رویدادهای جدید را کاهش میدهد، در حالی که فرزندپروری سرد و بدون محبت، اضطراب را افزایش میدهد.
و اگر والدین از نوباوگانی که رویدادهای جدید را دوست ندارند در برابر استرسهای جزئی محافظت کنند، این باعث میشود که کودک به سختی بتواند بر میل به عقبنشینی چیره شود. والدینی که از بچه خود میخواهند به تجربیات تازه نزدیک شود به او در غلبه کردن بر ترس کمک میکنند.
در صورتی که کمرویی ادامه یابد به احتیاطکاری زیاد، عزتنفس پایین و تنهایی منجر میشود. در نوجوانی، کمرویی خطر اضطراب شدید مخصوصا فوبی اجتماعی را افزایش میدهد. فوبی اجتماعی ترس شدید از تحقیر شدن در موقعیتهای اجتماعی است. برای اینکه کودکان کمرو مهارتهای اجتماعی موثری را اکتساب کنند، فرزندپروری باید با خُلق و خوی آنها تنظیم شود.
لورا برک
از کتاب روانشناسی رشد
ترجمه یحیی سیدمحمدی
👶 @childrentherapy
روشهای فرزندپروری بر احتمال اینکه بچهای که از لحاظ هیجانی واکنشپذیر است کودکی ترسو شود تاثیر میگذارند. فرزندپروری صمیمانه و حمایتکننده، واکنش فیزیولوژیکی شدید نوباوگان و کودکان پیشدبستانی به رویدادهای جدید را کاهش میدهد، در حالی که فرزندپروری سرد و بدون محبت، اضطراب را افزایش میدهد.
و اگر والدین از نوباوگانی که رویدادهای جدید را دوست ندارند در برابر استرسهای جزئی محافظت کنند، این باعث میشود که کودک به سختی بتواند بر میل به عقبنشینی چیره شود. والدینی که از بچه خود میخواهند به تجربیات تازه نزدیک شود به او در غلبه کردن بر ترس کمک میکنند.
در صورتی که کمرویی ادامه یابد به احتیاطکاری زیاد، عزتنفس پایین و تنهایی منجر میشود. در نوجوانی، کمرویی خطر اضطراب شدید مخصوصا فوبی اجتماعی را افزایش میدهد. فوبی اجتماعی ترس شدید از تحقیر شدن در موقعیتهای اجتماعی است. برای اینکه کودکان کمرو مهارتهای اجتماعی موثری را اکتساب کنند، فرزندپروری باید با خُلق و خوی آنها تنظیم شود.
لورا برک
از کتاب روانشناسی رشد
ترجمه یحیی سیدمحمدی
👶 @childrentherapy
گراهام گرین در مقالهاش با عنوان «کودک گمشده» مینویسد: شاید تنها در دوران کودکی باشد که کتابها تاثیر عمیقی بر زندگی ما دارند. در کودکی، کتابها غیبگو هستند، به ما درباره آینده میگویند و مانند فالگیرها که در کارتهای فالبینی، سفرهای طولانی، مرگ در آب و غیره را میبینند، کتابها نیز بر آینده ما تاثیر میگذارند. فکر میکنم برای همین است که کتابها اینقدر ما را هیجانزده میکنند.
گرین به ما میگوید، میل به مطالعه در دوران کودکی بابت تجربیاتی است که هنوز نداشتهایم. اینطور نیست که ما صرفا بهخاطر اینکه کودکیم، هنوز این تجربیات را از سر نگذرانده باشیم، بلکه هنوز برای آن تجربیات آماده نشدهایم. چراکه آنها همانی هستند که ما میخواهیم، همانهایی هستند که میخواهیم راجعبهشان بدانیم. غیبگوییهایی که کودک از روی کتاب میکند، چیزهایی هستند که بعدها ممکن است قادر به انجامشان باشد. کودکی دوران رشد و شکلدهی به اشتیاقی است برای امکانهای آینده.
آدام فیلیپس
از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته
ترجمه میثم سامانپور
👶 @childrentherapy
گرین به ما میگوید، میل به مطالعه در دوران کودکی بابت تجربیاتی است که هنوز نداشتهایم. اینطور نیست که ما صرفا بهخاطر اینکه کودکیم، هنوز این تجربیات را از سر نگذرانده باشیم، بلکه هنوز برای آن تجربیات آماده نشدهایم. چراکه آنها همانی هستند که ما میخواهیم، همانهایی هستند که میخواهیم راجعبهشان بدانیم. غیبگوییهایی که کودک از روی کتاب میکند، چیزهایی هستند که بعدها ممکن است قادر به انجامشان باشد. کودکی دوران رشد و شکلدهی به اشتیاقی است برای امکانهای آینده.
آدام فیلیپس
از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته
ترجمه میثم سامانپور
👶 @childrentherapy
گراهام گرین در مقالهاش با عنوان «کودک گمشده» مینویسد: شاید تنها در دوران کودکی باشد که کتابها تاثیر عمیقی بر زندگی ما دارند. در کودکی، کتابها غیبگو هستند، به ما درباره آینده میگویند و مانند فالگیرها که در کارتهای فالبینی، سفرهای طولانی، مرگ در آب و غیره را میبینند، کتابها نیز بر آینده ما تاثیر میگذارند. فکر میکنم برای همین است که کتابها اینقدر ما را هیجانزده میکنند.
گرین به ما میگوید، میل به مطالعه در دوران کودکی بابت تجربیاتی است که هنوز نداشتهایم. اینطور نیست که ما صرفا بهخاطر اینکه کودکیم، هنوز این تجربیات را از سر نگذرانده باشیم، بلکه هنوز برای آن تجربیات آماده نشدهایم. چراکه آنها همانی هستند که ما میخواهیم، همانهایی هستند که میخواهیم راجعبهشان بدانیم. غیبگوییهایی که کودک از روی کتاب میکند، چیزهایی هستند که بعدها ممکن است قادر به انجامشان باشد. کودکی دوران رشد و شکلدهی به اشتیاقی است برای امکانهای آینده.
آدام فیلیپس
از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته
ترجمه میثم سامانپور
👶 @childrentherapy
گرین به ما میگوید، میل به مطالعه در دوران کودکی بابت تجربیاتی است که هنوز نداشتهایم. اینطور نیست که ما صرفا بهخاطر اینکه کودکیم، هنوز این تجربیات را از سر نگذرانده باشیم، بلکه هنوز برای آن تجربیات آماده نشدهایم. چراکه آنها همانی هستند که ما میخواهیم، همانهایی هستند که میخواهیم راجعبهشان بدانیم. غیبگوییهایی که کودک از روی کتاب میکند، چیزهایی هستند که بعدها ممکن است قادر به انجامشان باشد. کودکی دوران رشد و شکلدهی به اشتیاقی است برای امکانهای آینده.
آدام فیلیپس
از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته
ترجمه میثم سامانپور
👶 @childrentherapy
نوع تجربیاتی که در اوایل زندگی برای ما پیش میآید و نحوه برخورد ما با این تجربیات، شدیدا بر نوع تجربیاتی که در آینده با آن مواجه خواهیم شد و همچنین نحوه ادراک ما از این تجربیات و برخورد ما با آنها تاثیر میگذارد.
برای مثال یک کودک دوساله که به صورتی اجتماعی و با بازیگوشی رشد پیدا کرده در مقایسه با کودکی که نسبتا آرام و گوشهگیر بوده، بسیار بیشتر میتواند توجه و علاقه بزرگسالان را برانگیزد. کودک گوشهگیر احتمالا محیط میان فردی پرباری نخواهد داشت که بیش از پیش باعث کاهش احتمال تغییر بنیادی در وی میگردد.
به همین ترتیب، کودک فعالتر همچنان به یادگیری این موضوع ادامه میدهد که دیگران سرگرمکننده هستند و لذا به تعامل با آنها ادامه میدهد و الگوی وی نیز هرچه بزرگتر میشود با شدت بیشتری تثبیت خواهد شد. به علاوه نه تنها این دو کودک رفتارهای متفاوتی را در سایرین برمیانگیزند، بلکه تفسیر آنها از یک واکنش واحد ابراز شده توسط دیگران نیز متفاوت خواهد بود.
بدین ترتیب کودک بازیگوش ممکن است واکنش سرد و خاموش شخص دیگر را به عنوان نوعی بازی تلقی نموده و به تعامل خود با وی ادامه دهد تا زمانی که شاید یک واکنش مثبت را در او برانگیزد. کودک ساکتتر، که چندان به تعامل عادت ندارد، فورا واکنش اولیه طرف مقابل را به عنوان نشانهای برای عقبنشینی تلقی خواهد کرد.
اگر به این دو کودک به عنوان بزرگسال نگاه کنیم، شاید هنوز بتوانیم تفاوت میان آنها را دریابیم: یکی اهل معاشرت، شاد و دارای نظر مثبت به دیگران و دیگری برعکس، خجالتی و غیرمطمئن نسبت به اینکه دیگران به وی علاقمند هستند میباشد.
الگوی کودکی در دوران بزرگسالی آنها نیز ادامه پیدا کرده است.با این حال ما قادر به درک فرآیند رشد آنها نخواهیم بود مگر آنکه متوجه شویم معلمان، همبازیها، دوستان و همکاران آنها یکی پس از دیگری چگونه به عنوان «همدست» سبب حفظ الگوی غالب در آنها شدهاند. ما قادر به فهم امکانات تغییر نخواهیم بود مگر آنکه متوجه باشیم حتی اکنون نیز چنین «همدستانی» وجود دارند و اگر آنها نقش خود را در این فرآیند قطع کنند، احتمال تغییر الگو خواهد بود.
پل واکتل
از کتاب روانتحلیلگری، رفتاردرمانی و جهان رابطهای
ترجمه فریبا خالیچی
👶 @childrentherapy
برای مثال یک کودک دوساله که به صورتی اجتماعی و با بازیگوشی رشد پیدا کرده در مقایسه با کودکی که نسبتا آرام و گوشهگیر بوده، بسیار بیشتر میتواند توجه و علاقه بزرگسالان را برانگیزد. کودک گوشهگیر احتمالا محیط میان فردی پرباری نخواهد داشت که بیش از پیش باعث کاهش احتمال تغییر بنیادی در وی میگردد.
به همین ترتیب، کودک فعالتر همچنان به یادگیری این موضوع ادامه میدهد که دیگران سرگرمکننده هستند و لذا به تعامل با آنها ادامه میدهد و الگوی وی نیز هرچه بزرگتر میشود با شدت بیشتری تثبیت خواهد شد. به علاوه نه تنها این دو کودک رفتارهای متفاوتی را در سایرین برمیانگیزند، بلکه تفسیر آنها از یک واکنش واحد ابراز شده توسط دیگران نیز متفاوت خواهد بود.
بدین ترتیب کودک بازیگوش ممکن است واکنش سرد و خاموش شخص دیگر را به عنوان نوعی بازی تلقی نموده و به تعامل خود با وی ادامه دهد تا زمانی که شاید یک واکنش مثبت را در او برانگیزد. کودک ساکتتر، که چندان به تعامل عادت ندارد، فورا واکنش اولیه طرف مقابل را به عنوان نشانهای برای عقبنشینی تلقی خواهد کرد.
اگر به این دو کودک به عنوان بزرگسال نگاه کنیم، شاید هنوز بتوانیم تفاوت میان آنها را دریابیم: یکی اهل معاشرت، شاد و دارای نظر مثبت به دیگران و دیگری برعکس، خجالتی و غیرمطمئن نسبت به اینکه دیگران به وی علاقمند هستند میباشد.
الگوی کودکی در دوران بزرگسالی آنها نیز ادامه پیدا کرده است.با این حال ما قادر به درک فرآیند رشد آنها نخواهیم بود مگر آنکه متوجه شویم معلمان، همبازیها، دوستان و همکاران آنها یکی پس از دیگری چگونه به عنوان «همدست» سبب حفظ الگوی غالب در آنها شدهاند. ما قادر به فهم امکانات تغییر نخواهیم بود مگر آنکه متوجه باشیم حتی اکنون نیز چنین «همدستانی» وجود دارند و اگر آنها نقش خود را در این فرآیند قطع کنند، احتمال تغییر الگو خواهد بود.
پل واکتل
از کتاب روانتحلیلگری، رفتاردرمانی و جهان رابطهای
ترجمه فریبا خالیچی
👶 @childrentherapy
به عقیده کاگان، بچههای بسیار کمرو یا معاشرتی، نوعی فیزیولوژی را به ارث میبرند که آنها را به سمت سبک خُلق و خوی خاصی سوق میدهد. با این حال، پژوهش توارثپذیری نشان میدهد که ژنها فقط اندکی در کمرویی و معاشرتی بودن مشارکت دارند. تجربه نیز تاثیر قدرتمندی دارد.
روشهای فرزندپروری بر احتمال اینکه بچهای که از لحاظ هیجانی واکنشپذیر است کودکی ترسو شود تاثیر میگذارند. فرزندپروری صمیمانه و حمایتکننده، واکنش فیزیولوژیکی شدید نوباوگان و کودکان پیشدبستانی به رویدادهای جدید را کاهش میدهد، در حالی که فرزندپروری سرد و بدون محبت، اضطراب را افزایش میدهد.
و اگر والدین از نوباوگانی که رویدادهای جدید را دوست ندارند در برابر استرسهای جزئی محافظت کنند، این باعث میشود که کودک به سختی بتواند بر میل به عقبنشینی چیره شود. والدینی که از بچه خود میخواهند به تجربیات تازه نزدیک شود به او در غلبه کردن بر ترس کمک میکنند.
در صورتی که کمرویی ادامه یابد به احتیاطکاری زیاد، عزتنفس پایین و تنهایی منجر میشود. در نوجوانی، کمرویی خطر اضطراب شدید مخصوصا فوبی اجتماعی را افزایش میدهد. فوبی اجتماعی ترس شدید از تحقیر شدن در موقعیتهای اجتماعی است. برای اینکه کودکان کمرو مهارتهای اجتماعی موثری را اکتساب کنند، فرزندپروری باید با خُلق و خوی آنها تنظیم شود.
لورا برک
از کتاب روانشناسی رشد
ترجمه یحیی سیدمحمدی
👶 @childrentherapy
روشهای فرزندپروری بر احتمال اینکه بچهای که از لحاظ هیجانی واکنشپذیر است کودکی ترسو شود تاثیر میگذارند. فرزندپروری صمیمانه و حمایتکننده، واکنش فیزیولوژیکی شدید نوباوگان و کودکان پیشدبستانی به رویدادهای جدید را کاهش میدهد، در حالی که فرزندپروری سرد و بدون محبت، اضطراب را افزایش میدهد.
و اگر والدین از نوباوگانی که رویدادهای جدید را دوست ندارند در برابر استرسهای جزئی محافظت کنند، این باعث میشود که کودک به سختی بتواند بر میل به عقبنشینی چیره شود. والدینی که از بچه خود میخواهند به تجربیات تازه نزدیک شود به او در غلبه کردن بر ترس کمک میکنند.
در صورتی که کمرویی ادامه یابد به احتیاطکاری زیاد، عزتنفس پایین و تنهایی منجر میشود. در نوجوانی، کمرویی خطر اضطراب شدید مخصوصا فوبی اجتماعی را افزایش میدهد. فوبی اجتماعی ترس شدید از تحقیر شدن در موقعیتهای اجتماعی است. برای اینکه کودکان کمرو مهارتهای اجتماعی موثری را اکتساب کنند، فرزندپروری باید با خُلق و خوی آنها تنظیم شود.
لورا برک
از کتاب روانشناسی رشد
ترجمه یحیی سیدمحمدی
👶 @childrentherapy
بنابر یکی از نظریهها، وجود یا نبود پدر در سنین خردسالی، پدیده مهمی است که بر روند رشد جنسی افراد تاثیر میگذارد.
مطابق این نظریه، کودکانی که در پنج سال نخست زندگیشان از پدر محروم باشند، به این نتیجه میرسند که حمایت والدین همیشگی و پایدار نیست. همچنین، از نظر آنها، روابط صمیمانه افراد بزرگسال نیز موقتی و زودگذر است. این افراد معمولا زود به بلوغ جنسی میرسند روابط جنسی خود را در سنین پایین آغاز میکنند، و شرکای جنسی متعددی دارند - راهبردی که هدف آن، افزایش تعداد فرزندان است. ممکن است ویژگیهای شخصیتی برونگرایی و تکانشی بودن هم با این شرایط همراه شوند و آن را سهولت بخشند. این افراد دیگران را غیرقابل اعتماد و روابط میان فردی را موقتی و گذرا میدانند. آنها فرصتطلبانی هستند که در روابط جنسی گذرای خود با دیگران، فقط به فکر منافع خودشان هستند.
برعکس، افرادی که در پنج سال نخست زندگیشان از موهبت پدری مهربان و فداکار برخوردارند دیدگاه کاملا متفاوتی در مورد دیگران پیدا میکنند. از نظر آنها، دیگران قابل اعتمادند و روابط میان فردی همیشگی و پایدارند. این تجارب محیطی اولیه افراد را به سمت داشتن همسری دائمی سوق میدهند. چنین افرادی دیر به بلوغ جنسی میرسند؛ روابط جنسی خود را در سنین بالاتری آغاز میکنند؛ در پی برقراری روابط بلندمدت و صمیمانهای با دیگران هستند؛ و تعداد معدودی فرزند دارند که تمام هم و غمشان را صرف آنها میکنند.
شواهد تجربی چندی در تایید این نظریه وجود دارد، مثلا، شیوع بیبند و باری جنسی در میان فرزندان طلاق بیشتر از سایر کودکان است. افزون بر این، دخترانی که بدون پدر بزرگ میشوند، زودتر از دخترانی که پدر دارند، به بلوغ جنسی میرسند. البته، این یافتهها جنبه همبستگی دارند و نمیتوان بر اساس آنها در مورد روابط علت و معلولی نتیجهگیری کرد.
رندی لارسن و دیوید باس
از کتاب روانشناسی شخصیت
ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران
👶 @childrentherapy
مطابق این نظریه، کودکانی که در پنج سال نخست زندگیشان از پدر محروم باشند، به این نتیجه میرسند که حمایت والدین همیشگی و پایدار نیست. همچنین، از نظر آنها، روابط صمیمانه افراد بزرگسال نیز موقتی و زودگذر است. این افراد معمولا زود به بلوغ جنسی میرسند روابط جنسی خود را در سنین پایین آغاز میکنند، و شرکای جنسی متعددی دارند - راهبردی که هدف آن، افزایش تعداد فرزندان است. ممکن است ویژگیهای شخصیتی برونگرایی و تکانشی بودن هم با این شرایط همراه شوند و آن را سهولت بخشند. این افراد دیگران را غیرقابل اعتماد و روابط میان فردی را موقتی و گذرا میدانند. آنها فرصتطلبانی هستند که در روابط جنسی گذرای خود با دیگران، فقط به فکر منافع خودشان هستند.
برعکس، افرادی که در پنج سال نخست زندگیشان از موهبت پدری مهربان و فداکار برخوردارند دیدگاه کاملا متفاوتی در مورد دیگران پیدا میکنند. از نظر آنها، دیگران قابل اعتمادند و روابط میان فردی همیشگی و پایدارند. این تجارب محیطی اولیه افراد را به سمت داشتن همسری دائمی سوق میدهند. چنین افرادی دیر به بلوغ جنسی میرسند؛ روابط جنسی خود را در سنین بالاتری آغاز میکنند؛ در پی برقراری روابط بلندمدت و صمیمانهای با دیگران هستند؛ و تعداد معدودی فرزند دارند که تمام هم و غمشان را صرف آنها میکنند.
شواهد تجربی چندی در تایید این نظریه وجود دارد، مثلا، شیوع بیبند و باری جنسی در میان فرزندان طلاق بیشتر از سایر کودکان است. افزون بر این، دخترانی که بدون پدر بزرگ میشوند، زودتر از دخترانی که پدر دارند، به بلوغ جنسی میرسند. البته، این یافتهها جنبه همبستگی دارند و نمیتوان بر اساس آنها در مورد روابط علت و معلولی نتیجهگیری کرد.
رندی لارسن و دیوید باس
از کتاب روانشناسی شخصیت
ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران
👶 @childrentherapy
اگر کودکان میدانستند پس از اعتراف به خطای خود از مجازات و توبیخ مصون خواهند بود کمتر به دروغگویی متوسل میشودند!!
در حقیقت توبیخ و تنبیه بزرگترهاست که میتواند کودکان را به دروغگویی سوق دهد! بنابراین باید با کمال صداقت اعتراف کرد که در این مورد هم مربیان و والدین هستند که کودکان را وادار به دروغگویی میکنند.
کودک به تدریج با تجربههای مختلف در این زمینه متوجه میشود که راستگویی اسباب زحمت میشود و دروغگویی برعکس آن سودمند است در واقع کودک برای دفاع از خود به دروغ متوسل میشود.
👶 @childrentherapy
در حقیقت توبیخ و تنبیه بزرگترهاست که میتواند کودکان را به دروغگویی سوق دهد! بنابراین باید با کمال صداقت اعتراف کرد که در این مورد هم مربیان و والدین هستند که کودکان را وادار به دروغگویی میکنند.
کودک به تدریج با تجربههای مختلف در این زمینه متوجه میشود که راستگویی اسباب زحمت میشود و دروغگویی برعکس آن سودمند است در واقع کودک برای دفاع از خود به دروغ متوسل میشود.
👶 @childrentherapy
اگر کودکان میدانستند پس از اعتراف به خطای خود از مجازات و توبیخ مصون خواهند بود کمتر به دروغگویی متوسل میشودند!!
در حقیقت توبیخ و تنبیه بزرگترهاست که میتواند کودکان را به دروغگویی سوق دهد! بنابراین باید با کمال صداقت اعتراف کرد که در این مورد هم مربیان و والدین هستند که کودکان را وادار به دروغگویی میکنند.
کودک به تدریج با تجربههای مختلف در این زمینه متوجه میشود که راستگویی اسباب زحمت میشود و دروغگویی برعکس آن سودمند است در واقع کودک برای دفاع از خود به دروغ متوسل میشود.
👶 @childrentherapy
در حقیقت توبیخ و تنبیه بزرگترهاست که میتواند کودکان را به دروغگویی سوق دهد! بنابراین باید با کمال صداقت اعتراف کرد که در این مورد هم مربیان و والدین هستند که کودکان را وادار به دروغگویی میکنند.
کودک به تدریج با تجربههای مختلف در این زمینه متوجه میشود که راستگویی اسباب زحمت میشود و دروغگویی برعکس آن سودمند است در واقع کودک برای دفاع از خود به دروغ متوسل میشود.
👶 @childrentherapy
مهم است که بدانید که چه زمانی واکنش نشان ندهید
تا زمانی که کودک شما کار خطرناکی انجام نمیدهد و برای رفتارهای خوب خود توجه مثبت کافی دریافت میکند، نادیده گرفتن رفتار بد میتواند راهی موثر در جلوگیری از آن باشد.
نادیده گرفتن رفتارهای نامناسب میتواند به کودک پیامد طبیعی آنها را بیاموزاند. برای مثال، اگر کودک شما به عمد کلوچههای خود را زمین میاندازد به زودی متوجه خواهد شد که دیگر کلوچهای برای خوردن باقی نمانده است یا اگر تمام اسباببازیهایش به زمین میاندازد و میشکند متوجه خواهد شد که دیگر نمیتواند با آنها بازی کند و طولی نمیکشد که یاد میگیرید کلوچههایش زمین نیندازد و با دقت با اسباببازیهایش بازی کند.
👶 @childrentherapy
تا زمانی که کودک شما کار خطرناکی انجام نمیدهد و برای رفتارهای خوب خود توجه مثبت کافی دریافت میکند، نادیده گرفتن رفتار بد میتواند راهی موثر در جلوگیری از آن باشد.
نادیده گرفتن رفتارهای نامناسب میتواند به کودک پیامد طبیعی آنها را بیاموزاند. برای مثال، اگر کودک شما به عمد کلوچههای خود را زمین میاندازد به زودی متوجه خواهد شد که دیگر کلوچهای برای خوردن باقی نمانده است یا اگر تمام اسباببازیهایش به زمین میاندازد و میشکند متوجه خواهد شد که دیگر نمیتواند با آنها بازی کند و طولی نمیکشد که یاد میگیرید کلوچههایش زمین نیندازد و با دقت با اسباببازیهایش بازی کند.
👶 @childrentherapy