بغضی بغضی شدم=‘)

آیا بوسه و شعر را زیسته‌ای؟
پس مرگ چیزی از تو نخواهد گرفت

‏ببین تو به من آسیب زدی، اینکه یجوری رفتار کردم انگار به فنا نرفتم بخاطر قوی بودن شخصیت منه نه بخاطر اینکه فکر کنی کاری نکردی.

خیلی خیلی قشنگه!

میدم افتری پس
کنارمه مست و بی نقص
نمیزنم بهش هر سری دست
بشه بسته این فصل

نمیخواستم بهش عادت کنم
ولی باس شروع کنم و باز خط کنم
عاشقیش رو باور کنم
فاصله لب هاش رو باز تر کنم

برسه وقت خداحافظی
نمیخوام کانتکت یا آدرسی
یه قسمت از فیلم قلبمی
واقعی ای، پر رنگ و فانتزی

ما هنوز همدیگه رو ترک نکرده بودیم،
هنوز گاهی باهم می‌خندیدیم،
هنوز گاهی باهم حرف میزدیم،
هنوز گاهی ابراز دلتنگی میکردیم،
هنوز گاهی جویایِ حالِ هم میشدیم،
هنوز گاهی از گرفتاری هامون میگفتیم،
ولی فقط گاهی.
دیگه ‌هیچ چیز مثلِ قبل نبود
نه اون شور و شوق وجود داشت نه صمیمیته،
فقط داشتیم خودمونو گول میزدیم.
-آرزو.

عاقبت، هجوم ناگهانِ عشق فتح می‌کند پایتختِ درد را

شدیداً نیاز دارم که بشینم گریه کنم، اشکم خشک شده. انبوهی از خشم و غم رو با خودم حمل می‌کنم، بدون این که بتونم تخلیه‌ش کنم.

با اینکه از شنبه تا چهارشنبه وقت ندارم برم خونه و از خستگی و بیخوابی پاره میشم و همش منتظرم آخر هفته بشه ولی حالم بهتره
آخر هفته ها فقط فکر میکنم انقد فکر میکنم تا مغزم به مرحله ی انفجار برسه.

به مرحله ای رسیدم که در صدم ثانیه ادمارو از زندگیم حذف میکنم
این اخلاقم اذیتت میکنه؟!
خدافظ.

یه جایی خداحافظی هم نیازی نیست فقط جواب نمیدم

مرحله ی بعدی در ماه های بعدی🦦😂

هرچی هوا گرم تر بشه اعصابا داغون تر میشه ناخالصی های دورمون کمتر

دیدین وقتی از یکی حس خوبی نمیگیرین همه چیش رو مخه ، حرف زدن ، راه رفتن ، حتی نفس کشیدنش.