تاریخ و فرهنگ دره شهر
Photo
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی. صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.
درسهایی که طبیعت با همه موجوداتش به ما میدهد البته برای کسانیکه بیندیشند به هر پدیده ای که نگاه میکنی شکل و رنگ و اندازه خاصی دارد و کار خاص نیز انجام میدهد این همه تنوع و گوناگونی. آدم در حیرت میماند
امروز
مثل همیشه به دل طبیعت زدم کلی زباله و ضایعات جمع بر ترک رخش آهنی بستم و همراه اوردم بعلت مشغولیات زیاد کوله پشتی ام جا مانده بود دوباره برگشتم کوه منطقه خونی نفرات زیاد بین راه دیدم که برای کوهنوردی و چیدن قلنگ یا همان پسته وحشی در دل کوهستان پراکنده بودن همان درختی که کوله ام را آویزان کرده بودم
نگاهم به لانه دارکوب افتاد این مهندس و معمار دانشگاه نرفته و علم آموخته با منقار درفش مانندش تنه درخت بنه را سوراخ و ماوایی برای لانه گزینی و تخم گذاری و پرورش جوجه حفر کرده بود
با خود اندیشیدم اگر یکبار ناگهانی سرم به تنه درخت بخورد ساعتها از درد مینالم خداوند چه قدرت و حکمتی در این موجود نهاده این درخت بخاطر طبیعت شگفت انگیزش بوی مطبوع میوه گوارا صمغ گرانقیمت باعث شده حشرات زیادی به خود جذب کند ناخوداگاه به یاد ساخت مسکن به دست اشرف المخلوقات آنهم در ایران افتادم اگر این صنعت را به جماعت دارکوب میدادند هیچ ایرانی بدون مسکن و مستاجر نمیماند
فاعتبروا یا اولوالابصار.
سیروس میر.۲۲. ۶. ۱۴۰۳
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
درسهایی که طبیعت با همه موجوداتش به ما میدهد البته برای کسانیکه بیندیشند به هر پدیده ای که نگاه میکنی شکل و رنگ و اندازه خاصی دارد و کار خاص نیز انجام میدهد این همه تنوع و گوناگونی. آدم در حیرت میماند
امروز
مثل همیشه به دل طبیعت زدم کلی زباله و ضایعات جمع بر ترک رخش آهنی بستم و همراه اوردم بعلت مشغولیات زیاد کوله پشتی ام جا مانده بود دوباره برگشتم کوه منطقه خونی نفرات زیاد بین راه دیدم که برای کوهنوردی و چیدن قلنگ یا همان پسته وحشی در دل کوهستان پراکنده بودن همان درختی که کوله ام را آویزان کرده بودم
نگاهم به لانه دارکوب افتاد این مهندس و معمار دانشگاه نرفته و علم آموخته با منقار درفش مانندش تنه درخت بنه را سوراخ و ماوایی برای لانه گزینی و تخم گذاری و پرورش جوجه حفر کرده بود
با خود اندیشیدم اگر یکبار ناگهانی سرم به تنه درخت بخورد ساعتها از درد مینالم خداوند چه قدرت و حکمتی در این موجود نهاده این درخت بخاطر طبیعت شگفت انگیزش بوی مطبوع میوه گوارا صمغ گرانقیمت باعث شده حشرات زیادی به خود جذب کند ناخوداگاه به یاد ساخت مسکن به دست اشرف المخلوقات آنهم در ایران افتادم اگر این صنعت را به جماعت دارکوب میدادند هیچ ایرانی بدون مسکن و مستاجر نمیماند
فاعتبروا یا اولوالابصار.
سیروس میر.۲۲. ۶. ۱۴۰۳
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#چند_دوبیتی_از_حسین_محمدی
دلم نی تاج و تختِ پادشایی
حتی وانس وجن فرمانروایی
دلم حا روزگارم وا تو سر با
سزاوار تونه جو دم بحایی
🍀🍀🍀🍀🍀
مِ تا کِ بشمارم روز و شُو مِه
وِ چی آروم کنم ای لرز و تُو مِه
فلک وا کار و بارش هی نمیلە
بشینه "تورچه خنی" هم وِ لُو مِه
🍀🍀🍀🍀🍀
خیالی دل منن، برده وِ تِی خوش
مِنِن چی قی ونی ،بسته وِ قِی خوش
نتونم وا کِنِم جونم دِ جونش
بره هر لحظه ئو هر جا وِ پِی خوش
#حسین_محمدی(آرتین)
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
دلم نی تاج و تختِ پادشایی
حتی وانس وجن فرمانروایی
دلم حا روزگارم وا تو سر با
سزاوار تونه جو دم بحایی
🍀🍀🍀🍀🍀
مِ تا کِ بشمارم روز و شُو مِه
وِ چی آروم کنم ای لرز و تُو مِه
فلک وا کار و بارش هی نمیلە
بشینه "تورچه خنی" هم وِ لُو مِه
🍀🍀🍀🍀🍀
خیالی دل منن، برده وِ تِی خوش
مِنِن چی قی ونی ،بسته وِ قِی خوش
نتونم وا کِنِم جونم دِ جونش
بره هر لحظه ئو هر جا وِ پِی خوش
#حسین_محمدی(آرتین)
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
دنباله والی های پشتکوه وطوایف پشتکوه . به روایت میرزامحمدخان تیمور پور . والی ها چندبار بایکدیگر زدوخورد کردند . عباس قلیخان پسر احمدخان والله قلی خان پسر پسر علیخان باطرفداری ازحسینقلی خان خسته شدند وازبین رفتند وحسینقلی خان همه کاره شد . نامبرده ازطرف…
ادامه والی های پشتکوه . به روایت میرزامحمدخان تیمورپور .
موقعی که ناصرالدین شاه قاجار به لرستان سفرکرد یابهتر بگویم تابروجرد امد . امیرخان سردار حاکم ان منطقه به همه خوانین خبر داد که برای شرفیابی دربروجرد اجتماع کنند .
ناصرالدین شاه می پرسد چرا حسینقلی خان والی پشتکوه نیامده است . میرزای والی عرض می کند والی نمی توانست سرحد را راخالی بگذارد وبه همین جهت هم مرا باچند اسب پیش کشی به حضور فرستاد ه است . مهرعلی خان سکوند که پیشکار امیرخان سردار است عرض می کند اختلاف سرحدی نداریم ونیامدن او دوعلت دارد . یااز روی غرور ی است که پیداکرده وامدن حضور شاه را سبک شمرده . یاچون خائن است خائف است . ترسیده ودرهرحال امروز والی پناه گاه دزدان ومقصرین وفراریان پیشکوه شده است . همین حالا هم تعدادی از طایفه سکوند مربوط به اقارضاخان وکاظم خان رانزد خود نگاه داشته که اموال سیدعلی طالقانی را غارت کرده اند ودپسراورا هم کشته اند . یا اجازه مرحمت شود خودمان خانواده های سگوند را ازانجا کوچ دهیم وبیاوریم واموال غارت شده سیدطالقانی را پس بگیریم یا امرفرمایید والی این امرا انجام دهد .
ناصرالدین شاه جواب می دهد که دراین امر دستور قطعی خواهند داد نوبت به معرفی خوانین ازجمله میرحاجی خان ومیر نامدار خان میردریکوند می رسد . وچون دران ایام درعبورو مرور قافله ها فقط دریکوند مسعولیت داشتند . ناصرالدین شاه عینک را ازروی چشم برمی دارد وبعد از نگاه عمیقی می پرسد کوه کیالان کجاست وچه نوع شکاری دارد . عرض می کنند همه شکاری ازنوع پلنگ . خوک . کل وبز . ومیش وقوچ دارد . ناصرالدین شاه روبه صدراعظم می کند ومی گوید ترتیب شکاری برای ما درکوه های دیرکوند مخصوصا ان گردنه کیالان بدهندونامبرده عرض می کندحالا پائیز است انشاالله بهار شکاررا بفرما اید وقبول می شود . ناصرالدین شاه درهمین سفر درجه سرهنگی به فاضل خان سگوند وصیدمهدیخان حسنوند اعطامی کند وبعد از مراجعت به والی پشتکوه برای دستگیری اقارضاخان وکاظم خان سگوند حکم لازم می فرستد ووالی هم برایانجام این کار جمعیتی فراهم میکند . درهمین موقع برادرم میر صیدمحمدخان می رسد وفوری ازطرف والی تحت نظر قرار می گیرد واوهم مخفیانه یکنفر ازسواران همراه خودرا به طرف ایل روانه می کند وخبر میدهد که هرچه زودتر کوچ کنید وازاب کرخه بگذرید زیرا والی برای غارت کردن ما دندان تیز کرده است ونه برای اجرای امر شاه . میرصید محمدخان بعد ازفرستادن قاصد . فردا صبح نزد حسینقلی خان والی می رود وبه او می گوید که دیروز درویشی ازابادی های سگوند امده بود ومی گفت که والی این جمعیت رافقط برای غارت کردن شما اماده کرده است . ووالی هم با شنیدن این مطلب دستور می دهد که میرصید محمدخان را دستگیر کنند وخود باقشونش حرکت می کند . والی چون می داند که فرمان شاه را اجرا نکرده وازطرفی غارت میرها وسگوندها ازچنگش در رفته است به میر صیدمحمد خان میگوید خبراینکه من قصد غارت کردن ایل شمارا دارم به هیچ وجه درست نیست وبهتر است خودشما نزدانان بروید ووادار کنید که بر گردند .
میرصیدمحمدخان می گوید که رفتن ورسیدن من به ایل دوروز طول می کشد . خوب است خودتان پای قرانی برای اطمینان ایل امضا کنید که من به وسیله یکی از سواران همراهم به تاخت برای انان بفرستم وخودم هم ازپی او بروم . والی موافقت می کند وبرادرم بعد از سه روز وپشت سر قاصد رسید وبه این ترتیب هم خودرا نجات داد وهمطایفه را . وی شرح حال را بری پدرمان حاج میر تیمورخان واقارضاخان وکاظم خان سکوند تعریف کرد وگفت که والی برای غارت کردن ما ازهمه چیز گذشته است ودست بردار نیست .
خلاصه انها عقیده میرصیدمحمدخان را دراین مسئله وراه حلی را که دارد پرسیدند و برادرم گفتکه من صلاح دران بینم که همین حالا دواسب خوب با ده قاطر اماده کنید و پدرم حاج میرتیمورخان همراه کاظم خان بروند وشب به اسطبل امیرخان سردار پناهنده شوند . امیرخان سردار ازلج والی ومخالفتی که با او دارد همه جور محبت وکمک خواهد کرددوان وقت دیگر والی قابل نخواهد بود .وکاری ازدستش برنخواهد امد . پدرم میرتیمورخان با این پیشنهاد موافقط کرد ولی کاظم خان سکوند قبول نکرد وگفت به جای اینکه حالا بروم به مهرعلی خان سرتیپ پناه ببرم به طرف عربستان وطوایف بنی لام خواهم رفت وفردا هم ازابدانان به طرف مورموری کوچ می کنند که به عرب ها نزدیکتر باشند .
والی پشتکوه هم میر زای خودرا که حامل دستخط وفرمان ناصرالدین شاه برای دستگیری خوانین بوده است نزد امیر نظام معروف به گروسی حاکم کرمانشاه می فرستد وبه او می نویسد که ناصرالدین شاه چنین حکمی کرده است وخوانین مقصر خبر پیداکرده اند وقصد پناهندگی به طوایف عرب را دارند ودست من به انها بند نمی شود وچون خوف پیدا کرده اند بهتر است که شما حکمی به من بنویسید ویاد اورشوید که داودخان کلهر مقصر شناخته شده ودستور رسیده است که شما یعنی والی با اردوی خودتان حرکت کنید
موقعی که ناصرالدین شاه قاجار به لرستان سفرکرد یابهتر بگویم تابروجرد امد . امیرخان سردار حاکم ان منطقه به همه خوانین خبر داد که برای شرفیابی دربروجرد اجتماع کنند .
ناصرالدین شاه می پرسد چرا حسینقلی خان والی پشتکوه نیامده است . میرزای والی عرض می کند والی نمی توانست سرحد را راخالی بگذارد وبه همین جهت هم مرا باچند اسب پیش کشی به حضور فرستاد ه است . مهرعلی خان سکوند که پیشکار امیرخان سردار است عرض می کند اختلاف سرحدی نداریم ونیامدن او دوعلت دارد . یااز روی غرور ی است که پیداکرده وامدن حضور شاه را سبک شمرده . یاچون خائن است خائف است . ترسیده ودرهرحال امروز والی پناه گاه دزدان ومقصرین وفراریان پیشکوه شده است . همین حالا هم تعدادی از طایفه سکوند مربوط به اقارضاخان وکاظم خان رانزد خود نگاه داشته که اموال سیدعلی طالقانی را غارت کرده اند ودپسراورا هم کشته اند . یا اجازه مرحمت شود خودمان خانواده های سگوند را ازانجا کوچ دهیم وبیاوریم واموال غارت شده سیدطالقانی را پس بگیریم یا امرفرمایید والی این امرا انجام دهد .
ناصرالدین شاه جواب می دهد که دراین امر دستور قطعی خواهند داد نوبت به معرفی خوانین ازجمله میرحاجی خان ومیر نامدار خان میردریکوند می رسد . وچون دران ایام درعبورو مرور قافله ها فقط دریکوند مسعولیت داشتند . ناصرالدین شاه عینک را ازروی چشم برمی دارد وبعد از نگاه عمیقی می پرسد کوه کیالان کجاست وچه نوع شکاری دارد . عرض می کنند همه شکاری ازنوع پلنگ . خوک . کل وبز . ومیش وقوچ دارد . ناصرالدین شاه روبه صدراعظم می کند ومی گوید ترتیب شکاری برای ما درکوه های دیرکوند مخصوصا ان گردنه کیالان بدهندونامبرده عرض می کندحالا پائیز است انشاالله بهار شکاررا بفرما اید وقبول می شود . ناصرالدین شاه درهمین سفر درجه سرهنگی به فاضل خان سگوند وصیدمهدیخان حسنوند اعطامی کند وبعد از مراجعت به والی پشتکوه برای دستگیری اقارضاخان وکاظم خان سگوند حکم لازم می فرستد ووالی هم برایانجام این کار جمعیتی فراهم میکند . درهمین موقع برادرم میر صیدمحمدخان می رسد وفوری ازطرف والی تحت نظر قرار می گیرد واوهم مخفیانه یکنفر ازسواران همراه خودرا به طرف ایل روانه می کند وخبر میدهد که هرچه زودتر کوچ کنید وازاب کرخه بگذرید زیرا والی برای غارت کردن ما دندان تیز کرده است ونه برای اجرای امر شاه . میرصید محمدخان بعد ازفرستادن قاصد . فردا صبح نزد حسینقلی خان والی می رود وبه او می گوید که دیروز درویشی ازابادی های سگوند امده بود ومی گفت که والی این جمعیت رافقط برای غارت کردن شما اماده کرده است . ووالی هم با شنیدن این مطلب دستور می دهد که میرصید محمدخان را دستگیر کنند وخود باقشونش حرکت می کند . والی چون می داند که فرمان شاه را اجرا نکرده وازطرفی غارت میرها وسگوندها ازچنگش در رفته است به میر صیدمحمد خان میگوید خبراینکه من قصد غارت کردن ایل شمارا دارم به هیچ وجه درست نیست وبهتر است خودشما نزدانان بروید ووادار کنید که بر گردند .
میرصیدمحمدخان می گوید که رفتن ورسیدن من به ایل دوروز طول می کشد . خوب است خودتان پای قرانی برای اطمینان ایل امضا کنید که من به وسیله یکی از سواران همراهم به تاخت برای انان بفرستم وخودم هم ازپی او بروم . والی موافقت می کند وبرادرم بعد از سه روز وپشت سر قاصد رسید وبه این ترتیب هم خودرا نجات داد وهمطایفه را . وی شرح حال را بری پدرمان حاج میر تیمورخان واقارضاخان وکاظم خان سکوند تعریف کرد وگفت که والی برای غارت کردن ما ازهمه چیز گذشته است ودست بردار نیست .
خلاصه انها عقیده میرصیدمحمدخان را دراین مسئله وراه حلی را که دارد پرسیدند و برادرم گفتکه من صلاح دران بینم که همین حالا دواسب خوب با ده قاطر اماده کنید و پدرم حاج میرتیمورخان همراه کاظم خان بروند وشب به اسطبل امیرخان سردار پناهنده شوند . امیرخان سردار ازلج والی ومخالفتی که با او دارد همه جور محبت وکمک خواهد کرددوان وقت دیگر والی قابل نخواهد بود .وکاری ازدستش برنخواهد امد . پدرم میرتیمورخان با این پیشنهاد موافقط کرد ولی کاظم خان سکوند قبول نکرد وگفت به جای اینکه حالا بروم به مهرعلی خان سرتیپ پناه ببرم به طرف عربستان وطوایف بنی لام خواهم رفت وفردا هم ازابدانان به طرف مورموری کوچ می کنند که به عرب ها نزدیکتر باشند .
والی پشتکوه هم میر زای خودرا که حامل دستخط وفرمان ناصرالدین شاه برای دستگیری خوانین بوده است نزد امیر نظام معروف به گروسی حاکم کرمانشاه می فرستد وبه او می نویسد که ناصرالدین شاه چنین حکمی کرده است وخوانین مقصر خبر پیداکرده اند وقصد پناهندگی به طوایف عرب را دارند ودست من به انها بند نمی شود وچون خوف پیدا کرده اند بهتر است که شما حکمی به من بنویسید ویاد اورشوید که داودخان کلهر مقصر شناخته شده ودستور رسیده است که شما یعنی والی با اردوی خودتان حرکت کنید
تاریخ و فرهنگ دره شهر
دنباله والی های پشتکوه وطوایف پشتکوه . به روایت میرزامحمدخان تیمور پور . والی ها چندبار بایکدیگر زدوخورد کردند . عباس قلیخان پسر احمدخان والله قلی خان پسر پسر علیخان باطرفداری ازحسینقلی خان خسته شدند وازبین رفتند وحسینقلی خان همه کاره شد . نامبرده ازطرف…
بیایید تاباکمک اردوی من درکرمانشاه اورا دستگیر کنیم وبااین ترتیب وتعهد من حکم شمارا برای خوانین مقصر میفرستم بلکه ترس انها ازبین برود وامرشاه اجراشود . امیرنظام گروسی هم حکم پیشنهاد والی را برای او می فرستد ووالی عین حکم را برای اطلاع ما فرستاد . ولی پدرم حاجی میرتیمور خان باورنکرد وگفت که این مقدمه گول زدن ماست وباور نکنید . ولی خوانین سکوند ان راباور کردند وکاظم خان بایکصد سوار نزدوالی رفت ولی تا رسید والی . اوویکصد سوار همراه اورا دستگیر نمود وهمه سکوند هارا درمورموری غارت کرد ودرحدود پنجاه هزارتومان ان زمان غارت به دست اورد ند وتنها محبتی که نسبت به سگوند ها کرد این بود که زندانی هارا برای امیرخان سردار به خرم اباد نفرستاد .
ازطرفی امیرخان سردار هم به تحریک مهرعلی خان سدتیپ وقاسم خان [ سرتیپ امرایی ] قرار می دهند که به بهانه ی مهمانی . امیرخان سردار را بطرف پشتکوه حرکت دهند واگرزورشان رسید والی را درخانه ی خود دست گیر کنند واگر هم زورشان نرسید دستکم مبلغی نقد وجنس و امثال ان به او زیان واردکنند ومحبوسین را هم بگیرند وبیاورند با این مقدمه که عرض کردم خود امیرخان سردار . ضمن نامه ای به حسینقلی خان والی به او اطلاع می دهد که چون موقع وفصل امدن به خوزستان است قصد دارم برای دیدن شما راه خودرا کج کنم ودرانجا بعدازدیدن شما چندروزی باهم شکاربرویم وسپس به دزفول بروم
ادامه دارد
ارسال کننده . میر علی اصغر هاشمی ( جوان ) ازدیار صیمره
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
ازطرفی امیرخان سردار هم به تحریک مهرعلی خان سدتیپ وقاسم خان [ سرتیپ امرایی ] قرار می دهند که به بهانه ی مهمانی . امیرخان سردار را بطرف پشتکوه حرکت دهند واگرزورشان رسید والی را درخانه ی خود دست گیر کنند واگر هم زورشان نرسید دستکم مبلغی نقد وجنس و امثال ان به او زیان واردکنند ومحبوسین را هم بگیرند وبیاورند با این مقدمه که عرض کردم خود امیرخان سردار . ضمن نامه ای به حسینقلی خان والی به او اطلاع می دهد که چون موقع وفصل امدن به خوزستان است قصد دارم برای دیدن شما راه خودرا کج کنم ودرانجا بعدازدیدن شما چندروزی باهم شکاربرویم وسپس به دزفول بروم
ادامه دارد
ارسال کننده . میر علی اصغر هاشمی ( جوان ) ازدیار صیمره
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
🔊 مرکز علمی_کاربردی دره شهر در پذیرش مهرماه سال جاری دررشته های کاردانی وکارشناسی بدون کنکوردانشجو می پذیرد
♦️♦️♦️♦️♦️
✅ ثبت نام کاردانی:
۱۴۰۳/۰۶/۱۹ لغایت ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
✅ ثبت نام کارشناسی:
۱۴۰۳/۰۶/۲۱ لغایت ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
⬜️ رشته های کاردانی:
🔶کاردانی حرفه ای حقوقی-حقوق ثبتی
🔶کاردانی فنی ایمنی کار و حفاظت فنی
🔶 کاردانی فنی عمران- امورپیمانها
🔶کاردانی حرفه ای حسابرسی
🔶کاردانی حرفه ای مربی پیش دبستانی
⬜️ رشته های کارشناسی:
🔶مهندسی فناوری اطلاعات- فنآوری اطلاعات
🔶مهندسی فنآوری ایمنی- سلامت محیط زیستی (HSE)
🔶مهندسی فنآوری عمران- ساختمان سازی
🔶کارشناسی حرفه ای خدمات حقوقی امور قضایی
🔶کارشناسی حسابداری مالیاتی
🔴🔴جهت ثبت نام به مرکز علمی کاربردی دره شهر مراجعه نمایید
تلفن تماس:👇👇👇
☎️ 08435228281
☎️ 08435224715
📱 09183449682
📱 09107587701
#درهشهر #بدره #آبدانان #سیمره #علمی_کاربردی #دانشجو #اشتغال #کارآفرینی#علمیکاربردی #سیمره_دره_شهر #سیمره #درهشهر_ایلام #بدونکنکور #ابدانان #ماداکتو_دره_شهر #سِیمَره #علمی کاربردي #علمی_شو_کاربردی_شو #علمی_شو #کبیرکوه #زاگرس #علمی کاربردی دره شهر # علمیکاربردی #هندمینی
♦️♦️♦️♦️♦️
✅ ثبت نام کاردانی:
۱۴۰۳/۰۶/۱۹ لغایت ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
✅ ثبت نام کارشناسی:
۱۴۰۳/۰۶/۲۱ لغایت ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
⬜️ رشته های کاردانی:
🔶کاردانی حرفه ای حقوقی-حقوق ثبتی
🔶کاردانی فنی ایمنی کار و حفاظت فنی
🔶 کاردانی فنی عمران- امورپیمانها
🔶کاردانی حرفه ای حسابرسی
🔶کاردانی حرفه ای مربی پیش دبستانی
⬜️ رشته های کارشناسی:
🔶مهندسی فناوری اطلاعات- فنآوری اطلاعات
🔶مهندسی فنآوری ایمنی- سلامت محیط زیستی (HSE)
🔶مهندسی فنآوری عمران- ساختمان سازی
🔶کارشناسی حرفه ای خدمات حقوقی امور قضایی
🔶کارشناسی حسابداری مالیاتی
🔴🔴جهت ثبت نام به مرکز علمی کاربردی دره شهر مراجعه نمایید
تلفن تماس:👇👇👇
☎️ 08435228281
☎️ 08435224715
📱 09183449682
📱 09107587701
#درهشهر #بدره #آبدانان #سیمره #علمی_کاربردی #دانشجو #اشتغال #کارآفرینی#علمیکاربردی #سیمره_دره_شهر #سیمره #درهشهر_ایلام #بدونکنکور #ابدانان #ماداکتو_دره_شهر #سِیمَره #علمی کاربردي #علمی_شو_کاربردی_شو #علمی_شو #کبیرکوه #زاگرس #علمی کاربردی دره شهر # علمیکاربردی #هندمینی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
ادامه ... واژگان قسمت پنجم نیفه‌گیون - ل- نیمه جان ، نیفه جو نی‌که - هق هق گریه ، گریه همراه با ناز و کرشمه نی کو - ببین ، نگاه کن نِیل - نگذار ، اجازه مده ، بروزن وِل نیله -ج- اسب سفید نِیله - ج- نمی گذارد نیمتاج - از اسامی…
واژگان شناسی
- و-
واو حرف سی‌ام از حروف الفبای فارسی .
حرف - ل- در برابر واژه نشان لکی ،
حرف - ج- در برابر واژه نشانه‌ی لری جنونی( بختیاری ، بویراحمدی ، خوزستانی ، فارس ، بوشهر و…….
همچنان نیازمند یاری عزیزان برای تکمیل این بخش از واژه‌های لری هستیم !
وَ - آن ، آن چیز ،او ، به آن سمت ، اشاره به دور است
وِ- به ، سوگند به ……
وُ- به آن ، به آن سمت ، به آن سو ، به آن چیز سوگند به آن ……مثال : چَنی گتم وُ ره نرو !
وُ - woa حرف ندا ، اهای ، هی ، باتو هستم
وا - با ، همراه ، با هم ، مثال : دس برارت بئیر وا یک ریت حونه عامو ،
وا - ل- باد ، در زبان اوستای قدیم باد را همان وا تلفظ می کرده اند و در پارسی باستان همان وا می گفته اند
وا - باز ، باز‌کردن
وا - دوباره کاری انجام دادن ، دوباره کاری ، در ( پیشوند بعضی افعال) پیشوند شبیه ری re در زبان انگلیسی هست مثال : وانو ، واتوره ، وا سر کرده ، وا دما ، وا پس ، وا شیوس ، وا درو زس ، وا گووار ، وا گیر ، وانمود ، واچن ، وازگفت
وا آویدن-ج- باز شدن ، شکفته‌شدن
وائول -ل- گنگ- لال
وائیم - ل- بادام
وائه روئه - باران شدید همراه باد - بوران
وائیم‌سو -ل- بادامستان
وا اَر واکتن - ل- دو هوا افتادن
وابرّ- ل- قطع باد ، بریده شده ، اتمام وزش باد
وابرّیا -ل- جدا شده
وابِردی- ل- چیز سبک که باد آنرا ببرد ، سبک ، بی وزن ، در معنای مجازی به آدمهای کم جنبه و سبک وزن گفته می شود
وات - ل- گفت
واتم واتین. وات
واتیمن واتینو واتن
وات - باتو ، مثال : مه وات چارم !
واتم - ل- گفتم
واتمونه - اقوال روزگار ، پند ، اندرز ، برای پند روزگاران مثال : بلایی سرت میارم سی واتمونه هی بوئنش ، عبرت
واتِن-ل- گفتن ، گفتگو
واتوره -ج- با خود نجوا کردن
واتوزه - ل - باد گیجه
واتِ ویژ-ل- گفتگو ، محاوره
واته - گفته ، روایت ، برای مثال ، اقوال قدما ، پند روزگاران ، مثال : بلایی سرت می آرم سی واته روزگار !
واجز - جدا ، متنایز ، فاصله دار ، از هم باز بودن
واجو - با جان ، خیلی جدی ، مصر
واچِن- ل- دوباره چیدن ، وانو کردن ، دیگ یا کیل مشخص شیر در شراکت شیر ( شیرواره )
واچه - واچن ، تسویه حساب شیر واره ، سخن دیگران را بازگو کردن
وا دائن - ل - بادزدن ، وادادن ، پشیمان شدن ، برگشت از مقصد
وادُز - مال دزدی را دزدیدن و پس گرفتن
واده - ل- چاره ، تدبیر
وادینا -ج- به عقب ، عقب مانده
وادیون-ج- بادیان ، (نوعی دانه ی گیاهی معطر که روی نان و کلوچه پاشند )
وار - مرغ ، مرغ جوان
وار - دفعه ، بار
وارّک - مرغ جوان یکساله که اولین تخمش را می گذارد
وارّه - تشریک مساعی ، سنتی است که عشایر در زمان شیر دهی گاو و گوسفند و بز باهم شیریک می شوند و هر چند روز شیر را به یکی از همسایه ها می دهند و اندازه ی شیر را با وسیله ای به نام لئله و با دیگی به نام واچه یا واچن ثبت می کنند در اصل این یک تشریک مساعی به خاطر خانواده های فقیر و کم توان است که آنها نیز بتوانند از نوبت خود از شیر زیاد کره و روغن تهیه کنند چون از شیر کم نمی توانند کره تهیه کنند و اگر چند روز شیر را نگه دارند که انباشته و زیاد شود فاسد می شود اما این سنت شیرواره باعث مساعدت می شود
وارِّی - ل- وارّه
وارو - ل - باران
وارّو - بالا ، به سمت بالا
وارُّو- امان بده ، صبر، صبر کن مثال : بیل وارّو تا روزی بوئه بینم خدا موئه چی !
وارونی - بارانی ، نام طایفه ای بزرگ و شجاع از ایل بیرانوند چنانچه در تاریخ سینه به سینه ی ایل بیرانوند مشهود است اسد یا هسی ، چهار پسر داشته به نامهای کر و مهرو ( میرو ، مهراب) از یک مادر و زیعلی و وارونی از یک مادر هنگام مرگ اسد مادر زیعلی و وارونی به همراه پسر خود زیعلی به میان طایفه ی خود کولچپی می رود اما بعد از مدتی وارونی از طرف دیگر برادران ( کر و مهرو ) مورد بی مهری قرار می گیرد ، وارونی به امداد به پیش برادر خود زیعلی می رود و او را با خود به میان ایل بیرانوند می آورد و با دو برادر دیگر به مقابله بر می خیزند که این وحدت باعث شد در طول تاریخ نوادگان این دو طایفه همیشه در تنگناها یار و مددکار هم باشند بخصوص در زمان یاغیگری زمان قاجار و پهلوی !
وارو برو - ل - بند آمدن باران ، آخر بهار که دیگر بارانی نخواهد بارید
وارین - ل- باریدن
واروناو -ل- آب باران. سیل
واری -ل- گذشته‌ی فعل واریدن ، بارید
واز - باز ، مشغول به مار ، روشن ، دایر ، در زبان اوستای قدیم و فارسی باستان و فارسی پهلوی همان واز تلفظ می شده است ، در فارسی دری حرف واو به ب تبدیل شده است اما در بعضی نام‌واژه ها هنوز به صورت واز تلفظ می شود مانند دروازه ،
ادامه دارد..
جهانبخش رشیدی
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
- و-
واو حرف سی‌ام از حروف الفبای فارسی .
حرف - ل- در برابر واژه نشان لکی ،
حرف - ج- در برابر واژه نشانه‌ی لری جنونی( بختیاری ، بویراحمدی ، خوزستانی ، فارس ، بوشهر و…….
همچنان نیازمند یاری عزیزان برای تکمیل این بخش از واژه‌های لری هستیم !
وَ - آن ، آن چیز ،او ، به آن سمت ، اشاره به دور است
وِ- به ، سوگند به ……
وُ- به آن ، به آن سمت ، به آن سو ، به آن چیز سوگند به آن ……مثال : چَنی گتم وُ ره نرو !
وُ - woa حرف ندا ، اهای ، هی ، باتو هستم
وا - با ، همراه ، با هم ، مثال : دس برارت بئیر وا یک ریت حونه عامو ،
وا - ل- باد ، در زبان اوستای قدیم باد را همان وا تلفظ می کرده اند و در پارسی باستان همان وا می گفته اند
وا - باز ، باز‌کردن
وا - دوباره کاری انجام دادن ، دوباره کاری ، در ( پیشوند بعضی افعال) پیشوند شبیه ری re در زبان انگلیسی هست مثال : وانو ، واتوره ، وا سر کرده ، وا دما ، وا پس ، وا شیوس ، وا درو زس ، وا گووار ، وا گیر ، وانمود ، واچن ، وازگفت
وا آویدن-ج- باز شدن ، شکفته‌شدن
وائول -ل- گنگ- لال
وائیم - ل- بادام
وائه روئه - باران شدید همراه باد - بوران
وائیم‌سو -ل- بادامستان
وا اَر واکتن - ل- دو هوا افتادن
وابرّ- ل- قطع باد ، بریده شده ، اتمام وزش باد
وابرّیا -ل- جدا شده
وابِردی- ل- چیز سبک که باد آنرا ببرد ، سبک ، بی وزن ، در معنای مجازی به آدمهای کم جنبه و سبک وزن گفته می شود
وات - ل- گفت
واتم واتین. وات
واتیمن واتینو واتن
وات - باتو ، مثال : مه وات چارم !
واتم - ل- گفتم
واتمونه - اقوال روزگار ، پند ، اندرز ، برای پند روزگاران مثال : بلایی سرت میارم سی واتمونه هی بوئنش ، عبرت
واتِن-ل- گفتن ، گفتگو
واتوره -ج- با خود نجوا کردن
واتوزه - ل - باد گیجه
واتِ ویژ-ل- گفتگو ، محاوره
واته - گفته ، روایت ، برای مثال ، اقوال قدما ، پند روزگاران ، مثال : بلایی سرت می آرم سی واته روزگار !
واجز - جدا ، متنایز ، فاصله دار ، از هم باز بودن
واجو - با جان ، خیلی جدی ، مصر
واچِن- ل- دوباره چیدن ، وانو کردن ، دیگ یا کیل مشخص شیر در شراکت شیر ( شیرواره )
واچه - واچن ، تسویه حساب شیر واره ، سخن دیگران را بازگو کردن
وا دائن - ل - بادزدن ، وادادن ، پشیمان شدن ، برگشت از مقصد
وادُز - مال دزدی را دزدیدن و پس گرفتن
واده - ل- چاره ، تدبیر
وادینا -ج- به عقب ، عقب مانده
وادیون-ج- بادیان ، (نوعی دانه ی گیاهی معطر که روی نان و کلوچه پاشند )
وار - مرغ ، مرغ جوان
وار - دفعه ، بار
وارّک - مرغ جوان یکساله که اولین تخمش را می گذارد
وارّه - تشریک مساعی ، سنتی است که عشایر در زمان شیر دهی گاو و گوسفند و بز باهم شیریک می شوند و هر چند روز شیر را به یکی از همسایه ها می دهند و اندازه ی شیر را با وسیله ای به نام لئله و با دیگی به نام واچه یا واچن ثبت می کنند در اصل این یک تشریک مساعی به خاطر خانواده های فقیر و کم توان است که آنها نیز بتوانند از نوبت خود از شیر زیاد کره و روغن تهیه کنند چون از شیر کم نمی توانند کره تهیه کنند و اگر چند روز شیر را نگه دارند که انباشته و زیاد شود فاسد می شود اما این سنت شیرواره باعث مساعدت می شود
وارِّی - ل- وارّه
وارو - ل - باران
وارّو - بالا ، به سمت بالا
وارُّو- امان بده ، صبر، صبر کن مثال : بیل وارّو تا روزی بوئه بینم خدا موئه چی !
وارونی - بارانی ، نام طایفه ای بزرگ و شجاع از ایل بیرانوند چنانچه در تاریخ سینه به سینه ی ایل بیرانوند مشهود است اسد یا هسی ، چهار پسر داشته به نامهای کر و مهرو ( میرو ، مهراب) از یک مادر و زیعلی و وارونی از یک مادر هنگام مرگ اسد مادر زیعلی و وارونی به همراه پسر خود زیعلی به میان طایفه ی خود کولچپی می رود اما بعد از مدتی وارونی از طرف دیگر برادران ( کر و مهرو ) مورد بی مهری قرار می گیرد ، وارونی به امداد به پیش برادر خود زیعلی می رود و او را با خود به میان ایل بیرانوند می آورد و با دو برادر دیگر به مقابله بر می خیزند که این وحدت باعث شد در طول تاریخ نوادگان این دو طایفه همیشه در تنگناها یار و مددکار هم باشند بخصوص در زمان یاغیگری زمان قاجار و پهلوی !
وارو برو - ل - بند آمدن باران ، آخر بهار که دیگر بارانی نخواهد بارید
وارین - ل- باریدن
واروناو -ل- آب باران. سیل
واری -ل- گذشته‌ی فعل واریدن ، بارید
واز - باز ، مشغول به مار ، روشن ، دایر ، در زبان اوستای قدیم و فارسی باستان و فارسی پهلوی همان واز تلفظ می شده است ، در فارسی دری حرف واو به ب تبدیل شده است اما در بعضی نام‌واژه ها هنوز به صورت واز تلفظ می شود مانند دروازه ،
ادامه دارد..
جهانبخش رشیدی
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پس از کردی صحبت کردن پزشکیان؛
بارزانی با خبرنگار ایران فارسی صحبت کرد
بارزانی رییس اقلیم کردستان سال ۱۳۵۴ به دلیل بمباران شیمیایی مناطق کردنشین به همراه خانواده به ایران آمد و در عظیمیه کرج ساکن شد و از دوره دبستان تا دانشگاه را در ایران تحصیل کرد.
واقعیت آنست کردها چه در ترکیه باشند و یا در سوریه و عراق و یا هر نقطه ای از جهان؛ وابسته به فرهنگ و تمدن ایران هستند و به نوعی ایرانی حساب می شوند
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
بارزانی با خبرنگار ایران فارسی صحبت کرد
بارزانی رییس اقلیم کردستان سال ۱۳۵۴ به دلیل بمباران شیمیایی مناطق کردنشین به همراه خانواده به ایران آمد و در عظیمیه کرج ساکن شد و از دوره دبستان تا دانشگاه را در ایران تحصیل کرد.
واقعیت آنست کردها چه در ترکیه باشند و یا در سوریه و عراق و یا هر نقطه ای از جهان؛ وابسته به فرهنگ و تمدن ایران هستند و به نوعی ایرانی حساب می شوند
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تقدیم به شیرمردان زاگرس نشین
.
مو آن فواره ی سر در سقوطم
.
.غم عالم نشسته درسکوتم
.
.
اگر نادر بود فرزند شمشیر ۱
.
بلوط ابن بلوط ابن بلوطم...
.
(مختارفیلی) از محموعه شعر ازباران تابرهوت
.
۱نادر شاه در مجلس عروسی پسرش در هندوستان خود را چنین معرفی کرد نادر پسر شمشیر شمشیر پسر شمشیر تا جد هفتم
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
.
مو آن فواره ی سر در سقوطم
.
.غم عالم نشسته درسکوتم
.
.
اگر نادر بود فرزند شمشیر ۱
.
بلوط ابن بلوط ابن بلوطم...
.
(مختارفیلی) از محموعه شعر ازباران تابرهوت
.
۱نادر شاه در مجلس عروسی پسرش در هندوستان خود را چنین معرفی کرد نادر پسر شمشیر شمشیر پسر شمشیر تا جد هفتم
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدای بازنشستگان و انتقاد به مسئولین برای عدم اجرای قانون همسان سازی
درود خدا بر این انسان فرهیخته که درد دل وحرف دل بازنشستگان را به رئیس جمهور رساند امید است که دیگه مسئولین با اعصاب ما بازنشستگان کلنجار نروند وبازی نکنند و عدالت علی را که همیشه از آن دم می زنند اجرایی نمایند ..
علی رادمهر
درود خدا بر این انسان فرهیخته که درد دل وحرف دل بازنشستگان را به رئیس جمهور رساند امید است که دیگه مسئولین با اعصاب ما بازنشستگان کلنجار نروند وبازی نکنند و عدالت علی را که همیشه از آن دم می زنند اجرایی نمایند ..
علی رادمهر
شیر هنوز زنده است
نگارنده: احمد لطفی
کشور ایران مهد تمدن شیران معرفت است. برخی چه خیال کرده اند که با جزایر سه گانه ی ایران، که به منزله ی چشم خلیج; فارس و تنگه ی هرمز برای ما و هر متخصص نظامی دارای ارزش حیاتی است. و این جزایر سه گانه نقاط سوق الجیشی و استراتژیک خلیج فارس و تنگه ی هرمز است. تبلیغات و ژست‌های عوام فریبانه برخی کشورها، که با. لفاظی و هزینه کردن از میراث اجدادی و تاریخی ما دل کشورهای حاشیه ی خلیج فارس را شاد می کنند، تا منابع آنها را به یغما ببرند.
پیام دلاوران ایران به این سخنان نفاق افکنانه روسیه و چین، چنین است؛
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود می بری وزحمت ما می داری ( حافظ)
برای ملت ایران، و سرداران و یلان دشمن شکنش، که در تنگه ی هرمز مستقرند. هیچگاه سخنان سخیف و غیر مسئولانه ی کشورهایی مانند روسیه و چین، که دخالت آشکار در تمامیت ارضی و بحری ماست. ما مالک آن جزایر بوده و هستیم.
آن جزایر سه گانه ، چشم خلیج فارس و دریای عمان هستند، که وضعیت تردد کشتی ها را زیر نظر و کنترل داشته و دلیران تنگه ی هرمز از وجود کشتی ها با خبر می شوند، و تصمیم مقتضی اتخاذ می شود، پیکر خلیج فارس و دریای مکران ( دریای عمان) بدون این جزایر بسان لشگری بدون دیده بان و اطلاعات- عملیات می باشند.
ای کشورهای ماجراجو !
شما و همدستانتان گرچه کشور ما را تضعیف کردید، توان و توش ما را به یغما برده اید، ولی شیر بیشه ی شجاعت در قالب ایرانَیان سرفراز در هر کجای جهان که باشند، تعرض و خیالبافی اجانب در مورد خاک و آب کشورمان را بر نمی تابند.
دولت امارات بسان می زده،خود به تنهایی می بُرَّد و می بافد.به قول فردوسی:
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
نگارنده: احمد لطفی
کشور ایران مهد تمدن شیران معرفت است. برخی چه خیال کرده اند که با جزایر سه گانه ی ایران، که به منزله ی چشم خلیج; فارس و تنگه ی هرمز برای ما و هر متخصص نظامی دارای ارزش حیاتی است. و این جزایر سه گانه نقاط سوق الجیشی و استراتژیک خلیج فارس و تنگه ی هرمز است. تبلیغات و ژست‌های عوام فریبانه برخی کشورها، که با. لفاظی و هزینه کردن از میراث اجدادی و تاریخی ما دل کشورهای حاشیه ی خلیج فارس را شاد می کنند، تا منابع آنها را به یغما ببرند.
پیام دلاوران ایران به این سخنان نفاق افکنانه روسیه و چین، چنین است؛
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود می بری وزحمت ما می داری ( حافظ)
برای ملت ایران، و سرداران و یلان دشمن شکنش، که در تنگه ی هرمز مستقرند. هیچگاه سخنان سخیف و غیر مسئولانه ی کشورهایی مانند روسیه و چین، که دخالت آشکار در تمامیت ارضی و بحری ماست. ما مالک آن جزایر بوده و هستیم.
آن جزایر سه گانه ، چشم خلیج فارس و دریای عمان هستند، که وضعیت تردد کشتی ها را زیر نظر و کنترل داشته و دلیران تنگه ی هرمز از وجود کشتی ها با خبر می شوند، و تصمیم مقتضی اتخاذ می شود، پیکر خلیج فارس و دریای مکران ( دریای عمان) بدون این جزایر بسان لشگری بدون دیده بان و اطلاعات- عملیات می باشند.
ای کشورهای ماجراجو !
شما و همدستانتان گرچه کشور ما را تضعیف کردید، توان و توش ما را به یغما برده اید، ولی شیر بیشه ی شجاعت در قالب ایرانَیان سرفراز در هر کجای جهان که باشند، تعرض و خیالبافی اجانب در مورد خاک و آب کشورمان را بر نمی تابند.
دولت امارات بسان می زده،خود به تنهایی می بُرَّد و می بافد.به قول فردوسی:
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#فرهنگ_وادب_ایران
مردان خردمند غلبه زن را پذیرند و مردم بی‌خِرَد، زنان را زیر فرمان کِشند.
گفت پیغامبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان
باز بر زن جاهلان چیره شوند
زانک ایشان تند و بس خیره روند
کم بودشان رقت و لطف و وداد
زانک حیوانیست غالب بر نهاد
مولوی
قدرت مردان ظاهری و چیرگی ِ زنان باطنی و نهانی است؛ ریشه این قهاری، مِهر است که از صفات والای انسانی است و بدین جهت، مردان خردمند غلبه زن را می‌پذیرند و مردم بی‌خِرَد، زنان را زیر فرمان می‌کِشند.
خلاصه از «شرح مثنوی شریف»/ #بدیع_الزمان_فروزانفر/ج۳/ص۱۰۳۳/سال ۱۳۴۹
ارسال از دکتر جعفری
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
مردان خردمند غلبه زن را پذیرند و مردم بی‌خِرَد، زنان را زیر فرمان کِشند.
گفت پیغامبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان
باز بر زن جاهلان چیره شوند
زانک ایشان تند و بس خیره روند
کم بودشان رقت و لطف و وداد
زانک حیوانیست غالب بر نهاد
مولوی
قدرت مردان ظاهری و چیرگی ِ زنان باطنی و نهانی است؛ ریشه این قهاری، مِهر است که از صفات والای انسانی است و بدین جهت، مردان خردمند غلبه زن را می‌پذیرند و مردم بی‌خِرَد، زنان را زیر فرمان می‌کِشند.
خلاصه از «شرح مثنوی شریف»/ #بدیع_الزمان_فروزانفر/ج۳/ص۱۰۳۳/سال ۱۳۴۹
ارسال از دکتر جعفری
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
صدای شهروند
سخنی با مدیریت اداره آب وفاضلاب شهرستان دره شهر
باسلام واحترام
خط لوله انتقال آب روستای رشنواباد مدت ۴ ماه می باشد شکستکه شده و اندازه یک اینج آب از این لوله هدر می رود و بیشتر هم شده چندین بار مراجعه کرده ایم جهت پیگیری وتعمیرات هر وقت وعده می دهند ولی این وعده عملی نمی‌شود و دروغ درمیاد.هر روز تبلیغ مدیریت آب ومنابع می کنند اما خودشان عمل نمی کند
حالا این بماند که کسی براش مهم نیست هدر رفت آب........
دیروز حین حفاری لوله اصلی داخل روستا دچار شکستگی شد به طوری که آب برخی منازل قطع شداز ساعت ۱۱ صبح پیگیر کردیم جهت تعمیر .به مدیریت و واحد بهره برادری اداره اب وفاضلاب چندین بار تماس گرفتیم وحتی پیام فرستادیم و معرفی کردیم خود را جهت گزارش شکستگی و تعمیر اما این عزیزان هیچگونه پاسخی ندادند.با مسول منبع آب تماس گرفتیم جهت بستن فلکه اصلی تا شاید خودمان درستش کنین که اون عزیز هم پاسخ نداد...
حال سخنم با این عزیزان است .شهدا رفتن شهید شهید شدن جان دادن برا اینکه شما کارکنان در آسایش و امنیت پیگیر مشکلات مردم باشید در قبال حقوقی که دریافت می کنید پاسخگوی مردم باشید نه اینکه از مردم روی برگردانید..
همین که پاسخگو باشید جای شکر دارد اما شما هیچ که پاسخگو نیست کارها هم انجام نمی دهید ..
ماهم مردم بهمون اعتماد کردن ورای دادن که پیگیر مشکلات مردم باشیم
خدا شاهده دیروز چندین بار با مسولین اداره تماس گرفته شد پاسخ ندادن تا اینکه مجبور شدیم از طریق فرماندار پیگیر کنیم که جا دارد تشکر کنیم از مهندس طاهری فرماندار عزیز شهرمون که با اینکه عزادار از دست دادن مادر عزیزشان می باشد اما پاسخگو هستن در هرساعتی .
حتما باید فرماندار پیگیر کند که کاری صورت بگیرد....
اگه واقعا در این حوزه توانای ندارید کار به کاردان ها بسپارید
باتشکر
عباسی /شواری اسلامی روستای رشنواباد
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
سخنی با مدیریت اداره آب وفاضلاب شهرستان دره شهر
باسلام واحترام
خط لوله انتقال آب روستای رشنواباد مدت ۴ ماه می باشد شکستکه شده و اندازه یک اینج آب از این لوله هدر می رود و بیشتر هم شده چندین بار مراجعه کرده ایم جهت پیگیری وتعمیرات هر وقت وعده می دهند ولی این وعده عملی نمی‌شود و دروغ درمیاد.هر روز تبلیغ مدیریت آب ومنابع می کنند اما خودشان عمل نمی کند
حالا این بماند که کسی براش مهم نیست هدر رفت آب........
دیروز حین حفاری لوله اصلی داخل روستا دچار شکستگی شد به طوری که آب برخی منازل قطع شداز ساعت ۱۱ صبح پیگیر کردیم جهت تعمیر .به مدیریت و واحد بهره برادری اداره اب وفاضلاب چندین بار تماس گرفتیم وحتی پیام فرستادیم و معرفی کردیم خود را جهت گزارش شکستگی و تعمیر اما این عزیزان هیچگونه پاسخی ندادند.با مسول منبع آب تماس گرفتیم جهت بستن فلکه اصلی تا شاید خودمان درستش کنین که اون عزیز هم پاسخ نداد...
حال سخنم با این عزیزان است .شهدا رفتن شهید شهید شدن جان دادن برا اینکه شما کارکنان در آسایش و امنیت پیگیر مشکلات مردم باشید در قبال حقوقی که دریافت می کنید پاسخگوی مردم باشید نه اینکه از مردم روی برگردانید..
همین که پاسخگو باشید جای شکر دارد اما شما هیچ که پاسخگو نیست کارها هم انجام نمی دهید ..
ماهم مردم بهمون اعتماد کردن ورای دادن که پیگیر مشکلات مردم باشیم
خدا شاهده دیروز چندین بار با مسولین اداره تماس گرفته شد پاسخ ندادن تا اینکه مجبور شدیم از طریق فرماندار پیگیر کنیم که جا دارد تشکر کنیم از مهندس طاهری فرماندار عزیز شهرمون که با اینکه عزادار از دست دادن مادر عزیزشان می باشد اما پاسخگو هستن در هرساعتی .
حتما باید فرماندار پیگیر کند که کاری صورت بگیرد....
اگه واقعا در این حوزه توانای ندارید کار به کاردان ها بسپارید
باتشکر
عباسی /شواری اسلامی روستای رشنواباد
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
با خاطرات :
زمانیکه در سال ۱۳۵۴ شمسی در دادگستری زابل بودم ۰ یک روز عصر با دوستان در پیاده رو یک خیابان فرعی قدم
می زدیم و سرگرم صحبت بودیم ۰ ناگهان احساس کردم ماشینی از پشت با سپر آنچنان
بر سمت چپ کمرم زد ، که یک دفعه زمین خوردم و سیاهی جلو چشمانم را گرفت و زمین و زمان دور سرم می چرخید و خیابان
و آدم‌ها را خیلی ریز و کوچک می دیدم ، دوستان زیر بغلم را گرفته و از زمین بلندم
کرده ، پاهایم لنگ شده بودند ۰ یواش ، یواش
حالم بهتر شدم ۰ تا اینکه دوستان گفتند یک
ماشین سیمرغ قصد زیر کردنت داشت ۰ ولی
چون اینطرف جدول بودیم موفق نشد ، فرار
کرد ۰ یک پاسبان با موتور سیکلت ایچ سریعا
رفت دنبالش ۰ حدود یکساعت بعد خبر دادند
دستگیر شده و در شهربانی است ۰ با دوستان
رفتیم ۰ بلی دستگیر شده بود و با دستبند در
محوطه شهربانی بود۰ و سرش را پایین گرفته
بود ۰ گفتم چرا می خواستی مرا بکشی ؟ من
اینجا غریبم اگر مرا می کشتی شاید تا چند ماه خانواده من بی اطلاع می ماندند و مرا
در زابل دفن می کردند ( آن زمان اطلاع رسانی کم بود ) به هر حال به رئیس شهربانی
که‌درجه سرگردی داشت و بسیار آدم دانا و
با تجربه ای بود ، گفتم سرگرد ، من از حق خودم گذشت می کنم ۰ همه مات و مبهوت از
تصمیم ناگهانی من شوکه شدند ۰ سرگرد گفت
چرا ؟ گفتم تصمیم من گذشت است ۰ اگر جرایم دیگری داشته باشد ۰ آن به خودش و
قانون مربوط می شوند ۰ سرگرد متوجه منظورم شد ۰ مرا کناری برد وگفت چرا بدون
مقدمه گذشت کردید ؟ گفتم سرگرد ،به دو دلیل ، اول اینکه یک درس اخلاقی به او داده
باشم ، دوم اینکه خودت می دانی اینها باندهای بزرگی هستند که ریشه در کشورهای
افغانستان و پاکستان و ۰۰ ۰ دارند اگر رضایت ندهم از
طرف افراد باندش هیچ امنیتی نخواهم داشت ۰ سرگرد سری تکان داد و سکوت کرد
و طرف آمد و شانه هایم را بوسید و گفت :
تلافی می کنم ، و برای بررسی سوابقش باز
داشت شد ۰ فردای آن روز او را به دادگاه
آوردند ۰ و چون جرایم دیگری داشت
مدتی در زندان ماند ۰ و مرخص شد وبلافاصله به دیدنم آمد و گفت آمده ام جبران
کنم ۰ گفتم چه جبرانی ؟ گفت : می خواهم
دعوتت کنم باهم به افغانستان و هندوستان
برویم و مدتی آنجا گردش کنیم ۰ تشکر کردم
و جواب رد دادم ۰ تا زمانی که در زابل بودم
مرتب به دیدنم می آمد ۰
پ ۰ ن : آن زمان شهربانی می گفتند
نیروها یی که در شهر و معابر حفاظت می
کردند را پاسبان می گفتند
بیشتر قاچاق چیان از ماشینهای سیمرغ که
آمریکایی بودند و در بیابان ها تند رو و
مقاوم بودند استفاده می کردند
پاسبانها در مناطق شهری از موتور سیکلت ایچ "
که بسیار تند رو بود و تا حدود سه نفر هم
می توانست حمل کنند استفاده می کردند
احمد اسدی فر
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
زمانیکه در سال ۱۳۵۴ شمسی در دادگستری زابل بودم ۰ یک روز عصر با دوستان در پیاده رو یک خیابان فرعی قدم
می زدیم و سرگرم صحبت بودیم ۰ ناگهان احساس کردم ماشینی از پشت با سپر آنچنان
بر سمت چپ کمرم زد ، که یک دفعه زمین خوردم و سیاهی جلو چشمانم را گرفت و زمین و زمان دور سرم می چرخید و خیابان
و آدم‌ها را خیلی ریز و کوچک می دیدم ، دوستان زیر بغلم را گرفته و از زمین بلندم
کرده ، پاهایم لنگ شده بودند ۰ یواش ، یواش
حالم بهتر شدم ۰ تا اینکه دوستان گفتند یک
ماشین سیمرغ قصد زیر کردنت داشت ۰ ولی
چون اینطرف جدول بودیم موفق نشد ، فرار
کرد ۰ یک پاسبان با موتور سیکلت ایچ سریعا
رفت دنبالش ۰ حدود یکساعت بعد خبر دادند
دستگیر شده و در شهربانی است ۰ با دوستان
رفتیم ۰ بلی دستگیر شده بود و با دستبند در
محوطه شهربانی بود۰ و سرش را پایین گرفته
بود ۰ گفتم چرا می خواستی مرا بکشی ؟ من
اینجا غریبم اگر مرا می کشتی شاید تا چند ماه خانواده من بی اطلاع می ماندند و مرا
در زابل دفن می کردند ( آن زمان اطلاع رسانی کم بود ) به هر حال به رئیس شهربانی
که‌درجه سرگردی داشت و بسیار آدم دانا و
با تجربه ای بود ، گفتم سرگرد ، من از حق خودم گذشت می کنم ۰ همه مات و مبهوت از
تصمیم ناگهانی من شوکه شدند ۰ سرگرد گفت
چرا ؟ گفتم تصمیم من گذشت است ۰ اگر جرایم دیگری داشته باشد ۰ آن به خودش و
قانون مربوط می شوند ۰ سرگرد متوجه منظورم شد ۰ مرا کناری برد وگفت چرا بدون
مقدمه گذشت کردید ؟ گفتم سرگرد ،به دو دلیل ، اول اینکه یک درس اخلاقی به او داده
باشم ، دوم اینکه خودت می دانی اینها باندهای بزرگی هستند که ریشه در کشورهای
افغانستان و پاکستان و ۰۰ ۰ دارند اگر رضایت ندهم از
طرف افراد باندش هیچ امنیتی نخواهم داشت ۰ سرگرد سری تکان داد و سکوت کرد
و طرف آمد و شانه هایم را بوسید و گفت :
تلافی می کنم ، و برای بررسی سوابقش باز
داشت شد ۰ فردای آن روز او را به دادگاه
آوردند ۰ و چون جرایم دیگری داشت
مدتی در زندان ماند ۰ و مرخص شد وبلافاصله به دیدنم آمد و گفت آمده ام جبران
کنم ۰ گفتم چه جبرانی ؟ گفت : می خواهم
دعوتت کنم باهم به افغانستان و هندوستان
برویم و مدتی آنجا گردش کنیم ۰ تشکر کردم
و جواب رد دادم ۰ تا زمانی که در زابل بودم
مرتب به دیدنم می آمد ۰
پ ۰ ن : آن زمان شهربانی می گفتند
نیروها یی که در شهر و معابر حفاظت می
کردند را پاسبان می گفتند
بیشتر قاچاق چیان از ماشینهای سیمرغ که
آمریکایی بودند و در بیابان ها تند رو و
مقاوم بودند استفاده می کردند
پاسبانها در مناطق شهری از موتور سیکلت ایچ "
که بسیار تند رو بود و تا حدود سه نفر هم
می توانست حمل کنند استفاده می کردند
احمد اسدی فر
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
خواص - ازبویه -آویشن کوهی
نام علمی hazva یا آویشن کوهی Thymus vulgaris L است. آویشن کوهی به هضم غذا در افراد با مزاج سرد کمک میکند. همچنین دم‌کرده آویشن کوهی برای دلپیچه و سکسکه مفید است. آویشن کوهی می‌تواند باد را از معده و روده‌ها خارج کند یا به به عبارتی به نفخ معده کمک میکند.از دیگر خواص آویشن کوهی این است که سرشار از اسیدهای آمینه است و در درمان ضعف و بی‌حالی موثر است. از بین بردن بوی بد دهان و کاهش بوی نامطبوع عرق را می‌توان به‌عنوان دیگر خواص آویشن کوهی نام برد.
خاصیت آویش برای جلو‌گیری از سرفه کردن
اسانس آویشن، که از برگ های آن به دست می آید، اغلب به عنوان یک درمان طبیعی سرفه استفاده می شود. ترکیبی از برگ‌های آویشن و پیچک به کاهش سرفه و سایر علائم برونشیت حاد کمک کرد.ترکیب عصاره آویشن و پامچال را برای کاهش التهاب و مخاط در یک مدل حیوانی نشان داد.دفعه بعد که با سرفه یا گلودرد مواجه شدید، سعی کنید کمی چای آویشن بنوشید.
هه زوه گیاهی معطر است که در بلندی‌های کوهستانهای مانشت ،چالزر،متلوان ، کبیر کوه و..ایلام وجود دارد
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
نام علمی hazva یا آویشن کوهی Thymus vulgaris L است. آویشن کوهی به هضم غذا در افراد با مزاج سرد کمک میکند. همچنین دم‌کرده آویشن کوهی برای دلپیچه و سکسکه مفید است. آویشن کوهی می‌تواند باد را از معده و روده‌ها خارج کند یا به به عبارتی به نفخ معده کمک میکند.از دیگر خواص آویشن کوهی این است که سرشار از اسیدهای آمینه است و در درمان ضعف و بی‌حالی موثر است. از بین بردن بوی بد دهان و کاهش بوی نامطبوع عرق را می‌توان به‌عنوان دیگر خواص آویشن کوهی نام برد.
خاصیت آویش برای جلو‌گیری از سرفه کردن
اسانس آویشن، که از برگ های آن به دست می آید، اغلب به عنوان یک درمان طبیعی سرفه استفاده می شود. ترکیبی از برگ‌های آویشن و پیچک به کاهش سرفه و سایر علائم برونشیت حاد کمک کرد.ترکیب عصاره آویشن و پامچال را برای کاهش التهاب و مخاط در یک مدل حیوانی نشان داد.دفعه بعد که با سرفه یا گلودرد مواجه شدید، سعی کنید کمی چای آویشن بنوشید.
هه زوه گیاهی معطر است که در بلندی‌های کوهستانهای مانشت ،چالزر،متلوان ، کبیر کوه و..ایلام وجود دارد
✍ @CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾