"دردی که تورو نکشه قوی‌ترت می‌کنه"
نمی‌دونم این جمله رو اولین بار کی گفته مهم هم نیست. من دارم این جمله رو زندگی می‌کنم؛
ما...ما دوتا زیاد راجع به رفتن و از دست دادن حرف نمی‌زدیم. انگار باور کرده بودیم رابطه‌مون قراره ابدی باشه. ولی یادته وقتی ترسِ از دست دادنت میومد سراغم چی می‌گفتم؟ بهت گفته بودم بعدِ تو دیگه منی وجود نداره. همیشه فکر می‌کردم اگر بری نابود می‌شم. بهت گفته بودم رفتن تو مساوی با از هم پاشیدن زندگیم. دیگه بعدِ تو چطور می‌تونستم وجود داشتن امید رو باور کنم؟
تو همه‌ی اینارو می‌دونستی و رفتی...و من نابود شدم، زندگیم از هم پاشید و امید دیگه یک چیز خنده‌داره واسم. ولی می‌بینی؟ من هنوزم وجود دارم!
رفتن تو باعث شد دردی رو تحمل کنم که به یک بی‌حسی محض ختم بشه.
من دیگه هیچی رو حس نمی‌کنم. دیگه رفتن و از دست دادن هیچ‌کس و هیچ‌چیزی نمی‌تونه روم تاثیر بذاره.
من انتهای بدترین دردهای ممکن رو دیدم همون شبایی که از دلتنگی تا مرز جنون رفتم و درد شده بود جزئی از هویتم. ولی حالا دیگه تموم احساساتم رو کشتم. حالا هم که برگشتی دیگه خیلی دیر شده. دیگه حسی تو وجودم برات نمونده. کسی که دوستت داشت همون شبایی که داشت از نبودنت جون می‌داد، مرد. اینی که الان هستم هیچ شباهتی به کسی که دوستت داشت، نداره.
دردِ نبودنت منو نکشت ولی قوی‌ترم کرد؛ اونقدر قوی که می‌تونم زل بزنم تو چشمای تویی که یک روزی همه‌ی دنیام بودی و هیچ حسی بهم دست نده.
#نرگس_سلطانی | @BOYETEKRAR
نمی‌دونم این جمله رو اولین بار کی گفته مهم هم نیست. من دارم این جمله رو زندگی می‌کنم؛
ما...ما دوتا زیاد راجع به رفتن و از دست دادن حرف نمی‌زدیم. انگار باور کرده بودیم رابطه‌مون قراره ابدی باشه. ولی یادته وقتی ترسِ از دست دادنت میومد سراغم چی می‌گفتم؟ بهت گفته بودم بعدِ تو دیگه منی وجود نداره. همیشه فکر می‌کردم اگر بری نابود می‌شم. بهت گفته بودم رفتن تو مساوی با از هم پاشیدن زندگیم. دیگه بعدِ تو چطور می‌تونستم وجود داشتن امید رو باور کنم؟
تو همه‌ی اینارو می‌دونستی و رفتی...و من نابود شدم، زندگیم از هم پاشید و امید دیگه یک چیز خنده‌داره واسم. ولی می‌بینی؟ من هنوزم وجود دارم!
رفتن تو باعث شد دردی رو تحمل کنم که به یک بی‌حسی محض ختم بشه.
من دیگه هیچی رو حس نمی‌کنم. دیگه رفتن و از دست دادن هیچ‌کس و هیچ‌چیزی نمی‌تونه روم تاثیر بذاره.
من انتهای بدترین دردهای ممکن رو دیدم همون شبایی که از دلتنگی تا مرز جنون رفتم و درد شده بود جزئی از هویتم. ولی حالا دیگه تموم احساساتم رو کشتم. حالا هم که برگشتی دیگه خیلی دیر شده. دیگه حسی تو وجودم برات نمونده. کسی که دوستت داشت همون شبایی که داشت از نبودنت جون می‌داد، مرد. اینی که الان هستم هیچ شباهتی به کسی که دوستت داشت، نداره.
دردِ نبودنت منو نکشت ولی قوی‌ترم کرد؛ اونقدر قوی که می‌تونم زل بزنم تو چشمای تویی که یک روزی همه‌ی دنیام بودی و هیچ حسی بهم دست نده.
#نرگس_سلطانی | @BOYETEKRAR
با تو پدید می‌کنم حال تباه خویش را
تا تو نصیحتی کنی چشم سیاه خویش را
#نظامی_گنجه‌ای | @BOYETEKRAR
🏷 شعری_که_دوستش_دارم
تا تو نصیحتی کنی چشم سیاه خویش را
#نظامی_گنجه‌ای | @BOYETEKRAR
🏷 شعری_که_دوستش_دارم
خداوند کسی را آمرزد که آنچه در کف دارد، رها کند و آنچه در دو فک دارد، نگهدارد.
#کشکول_شیخ_بهایی
#حکایت
@BOYETEKRAR
#کشکول_شیخ_بهایی
#حکایت
@BOYETEKRAR
مردم عاشق کسانی می‌شوند که هیچ شناختی از آن‌ها ندارند. در عشق حقیقی، دیگری را دقیقاً انسانی عادی مانند خودت می‌بینی. عاشق کسی می‌شوی که میدانی کیست و چیست و در نتیجه او را مجبور نمی‌کنی کسی غیر از خودش باشد. رابطه‌ی عاشقانه‌ی مورد حمایت من، رابطه‌ای است که در آن، چشم دو طرف رابطه کاملاً باز باشد
#روان‌درمانگرقصه‌گو | #اروین_دیالوم
@BOYETEKRAR
#روان‌درمانگرقصه‌گو | #اروین_دیالوم
@BOYETEKRAR
باید
بی نهایت را مثال می‌زدم
در تمام سطر ها نوشتم:
زیبایی اش
زیبایی اش
زیبایی اش.....
👤#امیرحسین_حسین_زاده
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
بی نهایت را مثال می‌زدم
در تمام سطر ها نوشتم:
زیبایی اش
زیبایی اش
زیبایی اش.....
👤#امیرحسین_حسین_زاده
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
از سال‌های ابتدایی زندگی یک کودک، به او گفته می شود که داخل خطوط رنگ‌آمیزی کند و اگر از خط بیرون بزند، به او می‌گوییم که نقاشی‌اش غیرقابل قبول است. این همان کمال‌گرایی و همان طرز فکر محدود کننده است.
- چگونه‌کمال‌گرا‌نباشیم | #استفان_گایز
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
- چگونه‌کمال‌گرا‌نباشیم | #استفان_گایز
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
حیات زنده دلان، جز به عشقبازی نیست
مباز عشق به بازی ، که عشق ، بازی نیست
#عمادالدین_سلیمی
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
مباز عشق به بازی ، که عشق ، بازی نیست
#عمادالدین_سلیمی
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
الهی به روز کار آمدم بنده وار با لب پُر توبه و زبان پُر استغفار، خواهی به کرم عزیز دار خواهی خوار، که من خجلم و شرمسار و تو خداوندی و صاحب‌اختیار.
#مناجات | #خواجه_عبدالله_انصاری
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
#مناجات | #خواجه_عبدالله_انصاری
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
من زندگیِ قبل از تو را به یاد ندارم
مثل کودکی که در جنگ به دنیا آمده، و دنیای قبل از جنگ را نمی‌شناسد.
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
مثل کودکی که در جنگ به دنیا آمده، و دنیای قبل از جنگ را نمی‌شناسد.
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
اون می‌گه از وقتی که موفق شدیم بعد چند ماه همدیگه رو ببینیم خوشکل‌تر شدم. می‌گه نمی‌دونم چی کارت کردم که این‌قدر خوشگل شدی ولی به هر حال دستم درد نکنه گل کاشتم!
ولی من می‌دونم چی‌کار کرده. اون وجودِ زشتِ [دلتنگی] رو اومد از تمام سلول‌هام پاک کرد. انگار من آینه باشم و دلتنگی غبار و زنگار؛ تمام گوشه و کنار جوارحم پر شده بود از زنگارِ دلتنگی و من هر روز این کوهِ سنگین دلتنگی رو با خودم حمل می‌کردم. روحم زیر بار سنگین این همه دوری خمیده شده بود و اجزای صورتم نیاز به لمس شدن توسط اون رو جیغ می‌زدن. چشم‌های من نیاز داشتن اون رو از نزدیک ببینن. دست‌های من نیاز داشتن اون رو لمس کنن و در آغوش بگیرن و اون با اومدنش انگار بهم جون دوباره بخشید. درست لبِ مرز فروپاشی نجاتم داد و به زندگی برگردوند. برای همینه که قشنگ شدم. چون اون زنگار دلتنگی حالا دیگه کمرنگ شده. نمی‌گم از بین رفته که از بین رفتن دلتنگی به این سادگی‌ها نیست. باید برم تو بغلش خونه کنم تا بالاخره خیالم راحت بشه که دلتنگی بینمون جایی نداره. ولی حالا که نمی‌شه حالا که مجبوریم هنوز دور باشیم. من یک عدد دلتنگم گاهی به توان هزار گاهی به توان تمام ستاره‌های موجود تو تمام جهان‌های شناخته و ناشناخته.
#نرگس_سلطانی
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻
ولی من می‌دونم چی‌کار کرده. اون وجودِ زشتِ [دلتنگی] رو اومد از تمام سلول‌هام پاک کرد. انگار من آینه باشم و دلتنگی غبار و زنگار؛ تمام گوشه و کنار جوارحم پر شده بود از زنگارِ دلتنگی و من هر روز این کوهِ سنگین دلتنگی رو با خودم حمل می‌کردم. روحم زیر بار سنگین این همه دوری خمیده شده بود و اجزای صورتم نیاز به لمس شدن توسط اون رو جیغ می‌زدن. چشم‌های من نیاز داشتن اون رو از نزدیک ببینن. دست‌های من نیاز داشتن اون رو لمس کنن و در آغوش بگیرن و اون با اومدنش انگار بهم جون دوباره بخشید. درست لبِ مرز فروپاشی نجاتم داد و به زندگی برگردوند. برای همینه که قشنگ شدم. چون اون زنگار دلتنگی حالا دیگه کمرنگ شده. نمی‌گم از بین رفته که از بین رفتن دلتنگی به این سادگی‌ها نیست. باید برم تو بغلش خونه کنم تا بالاخره خیالم راحت بشه که دلتنگی بینمون جایی نداره. ولی حالا که نمی‌شه حالا که مجبوریم هنوز دور باشیم. من یک عدد دلتنگم گاهی به توان هزار گاهی به توان تمام ستاره‌های موجود تو تمام جهان‌های شناخته و ناشناخته.
#نرگس_سلطانی
🪐𖡋𝓫𝓸𝔂𝓮𝓽𝓮𝓴𝓻𝓪𝓻