غافل دل دادیم به دستت
مارا یاد و تورا فراموش!

ماذا أكتب لكِ؟
و أنا كلما حاولت أن أكتب؛
شعرت بأن قلبي سيقلع من مكانه
ليسكن صدرك...

چه برایت بنویسم؟!
که هرگاه خواستم برایت بنویسم،
احساس کردم که قلبم
از جایش کنده خواهد شد
تا در سینه تو بنشیند...

#غسان_کنفانی

@BOYETEKRAR

«دوستت دارم» را گفتم
کفش‌هایم را تکاندم
تا ببیند
ریگی به کفشم نیست…

#شهریار_شفیعی | @BOYETEKRAR

جای جای شهرِ من از خاطراتت پر شده

راه رفتن بعدِ تو از هر مسیری مُشکل است!

#محمد_شیخی | @BOYETEKRAR

از اتفاق آخر، روحت خبر ندارد
دیروز دوستت داشت ،حالا دگر ندارد

👤#حسین_متولیان | @BOYETEKRAR

-

حالا بگویید ببینم چه‌جور آدمی هستید. زود باشید. همین حالا شروع کنید و داستان زندگی‌تان را بگویید. من دستپاچه شدم و با تعجب گفتم: [داستان زندگی‌ام؟ چه داستانی؟ کی به شما گفت که زندگی من داستانی دارد؟ من هیچ داستانی ندارم که...] حرفم را برید که: چطور زندگی‌تان داستانی ندارد؟ پس چه‌جور زندگی کرده‌اید؟ [چطور ندارد! بی داستان! همین‌طور! به قول معروف دیمی! تک وتنها! مطلقآ تنها! شما می‌فهمید [تنها] یعنی چه؟]

#شبهای‌روشن | #داستایوفسکی
@BOYETEKRAR

غبار عقل بپوشیده دیدِ چشم مرا
مگر به گریه بر او رنگ شست‌وشو بزنیم

#روزنگار، ۵ اردیبهشت، درگذشت
#بیژن_ترقی | boyetekrar

من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آن‌گونه که انگار دری نیست

#مهدی_فرجی | @BOYETEKRAR

دیگه با این نوعِ خوابیدن خستگیم در نمیره. اون خواب ظهر آخرین روز مدرسه رو میخوام، تو کلاس دوم. بعد از آخرین امتحان. می‌خوابم در حالیکه [استرسِ هیچ کجای زندگیم رو ندارم.] میخوابم تا انرژی داشته باشم برای ترکوندن تابستونی که پیش رومه.

@BOYETEKRAR

عندما أحببتک،
تمنیت أن تکسر مخاوفی و ليس قلبی...

وقتی دل به تو دادم،
آرزو داشتم ترس‌هایم را بشکنی و نه دلم را...

#مشعل_حمد

@BOYETEKRAR

حينما أذكركَ
كأنّ
آلاف الأمّهات ينعونَ بداخلي
على فقدِ أولادهم .

یادِ تو
که می اُفتم ؛
انگار
هزار مادرِ کودک مُرده
در من ،
لالایی
میخوانند .

#حسین_صاین

@BOYETEKRAR

گروهبان: مگه من چه گناهی کردم که گیر شما دو تا افتادم ؟
استن: حتما مادرتو اذیت کردی...!

- Great Guns | @BOYETEKRAR

می گفتی
من را خودمانی تر صدا بزن
نگو شما
گفتم :دلبندم
گفتی:نه‌ یک‌چیزی بین‌این دو
آمدم نام کوچکت را صدا بزنم
که گفتی:نه خاص تر صدایم‌بزن
طوری که به رابطه ایم داریم جور در بیاید
و قشنگ باشد
می خواستم دیگر تو خطابت کنم
که رفته بودی و‌پنجره باز بود
شدید ،باد سرد زمستانی می وزید
وقتی،تنها بین‌ ماه اردیبهشت بودیم
آری
ندانستن من تنها حرف بود
ولی حرفهای تو بهانه
تا‌‌ ‌کلمات را مجرم‌ کنی
و وقت رفتنت برسد!!!!
#مهدیه_باریکانی

@BOYETEKRAR