Telegram Web Link
Forwarded from Daily English practice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#positive_thoughts

10 قانون برای محل کار برای داشتن زندگی شاد.


1. به هیچ کس اعتماد نکنید، اما به همه افراد احترام بگذارید.

2. آنچه در دفتر اتفاق می افتد، در دفتر می ماند. هرگز شایعات خود را به خانه نبرید و برعکس.

3. به موقع وارد دفتر شوید، به موقع خارج شوید.

4. اجتناب از رابطه در محل کار. آنها اغلب می توانند نتیجه معکوس داشته باشند.

5- هیچ انتظاری نداشته باشید. اگر کسی به شما کمک کرد سپاسگزار باشید اگر نه، یاد می گیرید که به تنهایی کارها را مدیریت کنید.

6. برای یک موقعیت عجله نکنید. اگر ترفیع گرفتید، تبریک می گوییم! اگر نه خوب است.

7. دنبال امتیازات اداری نباشید. چیزهای بهتری برای لذت بردن در زندگی داری.

8. از گرفتن چیزی بصورت شخصی خودداری کنید. حقوق شما مهم است و شما حقوق می گیرید. از منابع خود برای یافتن خوشبختی استفاده کنید.

9. مهم نیست مردم با شما چگونه رفتار می کنند، متواضع باشید. تو فنجان چای همه نیستی.

10. در نهایت چیزی جز خانواده، دوستان و آرامش درونی مهم نیست.

@dailyenglish2024
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌺🍃

سوره محمد آیه 35 :

فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ

ترجمه :

پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح  دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از (ثواب) اعمالتان را کم نمی‌کند!
#کلام_پروردگار

@book_tips 🐞
هیچ یک از شرایطی که در زندگی با
آن روبرو میشوید تصادفی
نیست.
هر موقعیت با هدفِ سوق دادنِ شما
به سطح بالاتری از آگاهی
ایجاد میشود
و کارِ شما فقط این است که حقیقت
را دریابید و سهمی را که هر رویداد
میتواند در زندگی‌تان
داشته باشد، کشف کنید.

#دبی_فورد

@book_tips 🐞
🍃🌺🍃

#داستانک
#سفرنامه_حج قسمت ۷

حج یک وعدگاه جهانی است. شور و شوق سفر، میلیون‌ها نفر را از  کشور اسلامی راهی سرزمین گرم و بیابانی حجاز کرده است. اینجا فقط باید نشست و به این همه تنوع نگریست. رنگ پوست مختلف، قیافه‌های متفاوت، گویش‌های عجیب و لباس‌های غریب همه چیز را دیدنی ساخته است. صف نماز در مسجدالنبی دیدنی است؛ گاه در محاصره انواع نمازگزار از ملل‌ مختلف هستم. همزمان آفریقایی سیاه‌پوست سودانی، پاکستانی اردو زبان، مراکشی عرب و چند زائر کوتاه قامت شرق دور و بَرم گرفته‌اند و هر یک به زبان خود مشغول راز و نیاز هستند.

تقریبا بیشتر مردان کلاه یا مندیل بر سر داشته و جوراب بر پا نکرده‌اند. سرها پوشیده و کف پاها لخت. این عادت به من هم سرایت کرد؛ چند روز است که جوراب را کنار گذاشته‌ام و شده‌ام همرنگ جماعت. سر را نمی‌پوشانم چون به کلاه عادت ندارم و به این می‌گویند حجاب انتخابی! ما فقه متفاوت از اهل سنت داریم با صدها اختلاف در فروع، نماز جماعتی که در حرم نبوی  می‌خوانیم نماد تفاوت فتاوی فقهای عامه و امامیه است؛ از وضو گرفتن تا شهادت‌های اذان و ترتیبات دیگر  نماز. ظاهرا فقط در تعداد رکعات نماز با هم اختلاف نداریم.

امروز مدینه را ترک کرده و عازم مکه شدیم. پس از وداع با پیامبر رهسپار مسجد شجره شدیم، جایی که حاجیان به سنت نبوی احرام می‌بندند. برای سهولت در هتل مدینه جامه‌ها را از تن به در کرده و دو قطعه حوله سفید بر خود پیچیده و همه در پوشش یکسان شدیم. زن‌ها از این تکلیف معاف هستند. زنان ایرانی چادر سفید دارند ولی زنان زائر دیگر کشورها آزادانه هر ساتری را با خود حمل می‌کنند. فاصله حرکت میان مدینه تا مکه از صدقه سر پول نفت و همت حاکمان سعودی بسیار کوتاه شده است. این مسیر کاملا خشک و بی‌آب و گیاه پانصد کیلومتری که قبلا توسط اتوبوس‌ها ۵ تا ۶ ساعته طی می‌شد اینک با قطار سریع‌السیر در مدت ۲/۵ ساعت انجام می‌شود؛ این را می‌گویند فناوری در خدمت معنویت! قطارها تمیز، مدرن و راحت هستند.

دیشب کفن‌پوشان زنده‌ای را می‌مانستیم که در یک قبر متحرک طی طریق می‌کردیم. سقف پوشیده و شیشه‌های مستور قطار ما را از دیدن شب پُر ستاره کویر محروم کرده بود. شیشه‌ها را از آن جهت پوشانده‌اند که حاجی مُحرِم نباید به آیینه نگاه کند. شیشه قطار آیینه بود ولی احتیاط کرده بودند. ساعت ۱ بامداد به مکه رسیدیم. شهر گرم و تب‌دار است و رسیدن مداوم خیل حاجیان از سراسر دنیا نوید‌دهنده گرمای بیشتر حضور خواهد بود؛ حضور حاضران و چشم‌های ناظران شکوه مراسم حج را دو چندان کرده است...

ادامه دارد...

#دکتر_علی_رادان

#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان


@book_tips 🐞
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌺🍃

سوره العلق آیه ۵

عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ

ترجمه :

و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد!

#کلام_پروردگار

@book_tips 🐞
عید غدیر بر تمام مسلمانان مبارکباد


🍃🌺🍃
Forwarded from Daily English practice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#positive_thoughts

سه چیز که باید بپذیرید.
اکثر مردم آخرین مورد را نادیده می گیرند.


1. خویشتن داری یعنی قدرت و آرامش یعنی تسلط.
شما باید به نقطه ای برسید که خلق و خوی شما بر اساس اعمال شخص دیگری تغییر نکند.
به دیگران اجازه ندهید مسیر زندگی شما را کنترل کنند

و اجازه ندهید احساسات شما هوش شما را بهبود بخشد.

2. ترس از خرج کردن پول را متوقف کنید.
شما بیرون می روید و 100 دلار خرج غذا و نوشیدنی خوب می کنید، پس چه؟
با دوستات خوش گذشت
شما 1000 دلار برای سفر خرج می کنید، پس چه؟
زمان شما در این سیاره یک هدیه است.
شما همیشه می توانید پول را پس بگیرید، اما نمی توانید زمان را به عقب برگردانید.

3. در سه نسل، همه کسانی که شما را می‌شناسند، می‌میرند، از جمله افرادی که نظراتشان شما را از انجام کاری که می‌خواستید در تمام مدت انجام دهید، باز داشته است.
پس برو و به اهداف و رویاهایت برسی
بدون فکر کردن.
زیاد به نظرات دیگران فکر نکنید.

@dailyenglish2024
Forwarded from Daily English practice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#fitness #bodyfitness #weightloss

فیتنس، لاغری، کاهش چربی، فیتنس (باسن، ران، شکم)



@dailyenglish2024
📕📗📘
🍃📚هفتادمین کتاب  📚🍃

🔴درود بر همراهان عزیز  مطالعه گروهی


  ضمن تشکر از مشارکت  شما عزیزان در نظر سنجی، کتاب #‌جهان_و_تأملات_فیلسوف از #آرتور_شوپنهاور جهت مطالعه این دوره انتخاب شد.

کتاب منتخب تیر ماه:

#جهان_و_تأملات_فیلسوف
نویسنده: #آرتور_شوپنهاور
مترجم: #رضا_ولی‌یاری


🎥 فیلم هفته

۱- مستند سه‌گانه درباره سه نخست‌وزیر ایران / احسان عمادی:
-رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت
-محاکمه (درباره مصدق)
-اشغال (درباره فروغی و شهریور ۱۳۲۰)

۲- روزهای عالی (perfect days) / ویم وندرس


تاریخ شروع : 《۱۴۰۳/۰۴/۰۷》
تاریخ پایان : 《۱۴۰۳/۰۴/۳۱》

📕📗📘📙📕📗📘📙
🍃🌺🍃
#داستانک

#سفرنامه_حج قسمت ۸

شب دو ساعت بیشتر نخوابیدم؛ با همان حوله‌ها. تا حالا در چنان لباسی نخوابیده بودم. ساعت ۴ به وقت محلی برای نماز بیدارمان کردند. هنوز آسمان چون قیر سیاه بر صورت آغاز صبح پاشیده شده بود که با اتوبوس‌ها راهی اعمال حج عمره شدیم. روشنایی آن حوله‌های سفید در آخرین مقاومت‌های تاریکی روز دیدنی بود. در اتوبوس چند دقیقه‌ای چشم‌های خسته را بر روی هم گذاشتم و از عالَم معقول و محسوس بیرون شدم. غلبه خواب وضوی دوباره را تکلیف می‌کرد. وضو گرفته که برگشتم کاروان را از دست داده بودم؛ منتظر زائر خواب آلوده نمانده بودند. حوله‌ها را سفت کرده و وارد محل طواف شدم. نگاهم که به کعبه افتاد، گویی خواب می‌دیدم.

شعر سلمان ساوجی را زیر لب زمزمه کردم: *آنچه می‌بینم تصور بود، آیا یا خیال... و اینکه می‌بینم به بیداری است یا رب یا به خواب*. عقربه کوچک ساعت هنوز به شش نرسیده طواف را شروع کردم، از مقابل سنگ سیاه. جمعیت فراوان بود از زن و مرد، سفید و سیاه، شیخ و شاب، سالم و ناتوان. هر کس به ذکری مشغول و به یادی مالوف. صداها به تکبیر و تهلیل بلند بود و هر کس به طریقی صفت حمد صاحب خانه می‌کرد.

خانه ثابت و ما دوار، یار ایستاده و عشاق دوان، خانه چون کوه عیان و ما ذره‌ای پنهان، خانه پر اسرار و ما در تلاشی پر اصرار. دیدم بهتر آن است که متوسل به اشعار حکیم ظریف گفتار شیرین و سخن خوش‌بیان بهاالدین محمد معروف به شیخ بهایی شوم:
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو... هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو... در میکده و دیر که جانانه تویی تو... مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو.

دو رکت نماز در پشت مقام ابراهیم خواندم و برای سعی عازم صفا شدم. چه صفایی که صفا در حرکت بود و تکاپو. به خود گفتم: "تو برای خیلی چیزها در زندگی دویده‌ای و بسیاری از آنچه را که در پی‌اش دوان بوده‌ای به دست آورده‌ای؛ حالا کمتر از ساعتی برای مطلوب دیگر بدو، هروله کن، سعی کن با صفای دل در این مقام صفا" و تکاپو را آغاز کردم.

آدم‌ها در این هفت بار رفت و آمد متفاوت بودند. زن و شوهری را دیدم که دست یکدیگر را گرفته و می‌روند، گویی در نزهتگاهی به تفریح آمده‌اند. پیران سالخورده با زحمت و عصا زنان خود را به جلو می‌کشند. زائران اهل اندونزی دست جمعی از زن و مرد سرودی را که اذکار مذهبی در آن بود، دم گرفته بودند. مثل آنکه آمد‌ه‌اند به تماشای مسابقه فوتبال و تیم محبوبشان را تشویق می‌کنند. چنان موزون و زیبا و دست جمعی خدا و رسولش را می‌خواندند که یکی دوبار من سنگدلِ آهنین قلب را منقلب کردند. دیدم دارم گریه می‌کنم در حالی که زبان آن قوم را نمی‌دانستم. در دور هفتم چون دونده‌ای می‌مانستم که به دنبال طناب آخر مسابقه می‌گردد. بالاخره به پایان خط رسیدم وقت موی ستردن و کوتاه کردن ناخن بود.

قیچی کوچک را که در آوردم، مشتری پیدا کرد. حاجی مالزیایی که با همسرش آمده بود جلو آمد و دستش را با لبخند دراز کرد. قیچی را دادم. از زیر روسری اندکی موهای زنش را کوتاه کرد و بعد خودش را. نمی‌دانستم که زن‌ها هم چنین می‌کنند. شاید فقه آنان چنین حکم می‌کند. به پاس عاریتی که داده بودم چند تار موی سر مرا هم چید و به انگلیسی تشکر کرد. حالا من و او و همسرش حج عمره گذارده بودیم؛ حجی نیمه تا به تقدیر صاحب‌خانه تمام گردد...

ادامه دارد...

#دکتر_علی_رادان

#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان

@book_tips 🐞
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما چطوری کتاب می خونید؟


@book_tips 🐞
اولین شخصیتی که در رمان «کلیدر» به ما معرفی می شود کدام شخصیت میباشد؟
Anonymous Quiz
40%
مارال
11%
عبدوس
44%
گل محمد
6%
دلاور
کتاب «ناطوردشت» اتر کدام نویسنده زیر می‌باشد؟
Anonymous Quiz
60%
جی. دی. سلینجر
18%
داستایوفسکی
12%
کارل مارکس
10%
ویکتور هوگو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌺🍃


#سوره محمد _آیه 35 :

فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ
ترجمه :
پس هرگز سست نشوید و دشمنان را به صلح  دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از ثواب اعمالتان را کم نمی‌کند!

#کلام_پروردگار

@book_tips 🐞
تمایل به رها کردن گذشته
،عجیب ترین رازتغییر زندگی تان است.
بنابراین اگر به خودتان عشق دارید گذشته را رها کنید.
وخودرا ودیگران را به خاطر گذشته سرزنش نکنید
#لوییز_هی
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#داستانک
#سفرنامه_حج قسمت ۹

صبح جمعه هنوز وقت اذان صبح نرسیده در مسجدالحرام بودم. با زحمت در میان صفوف شلوغ نمازگزاران قرار گرفتم. امام جماعتی که هرگز اکثر مامومین او را ندیده ‌و فقط صدای رسای او را می‌شنوند در رکعت اول آیه سجده‌دار خواند و خود به سجده رفت و بیشتر حاجیان و از جمله مرا در حیرت و تردید گذاشت: "چه باید بکنم؟ هیچ‌وقت این‌جور نماز نخوانده‌ام و از آداب آن بی‌خبرم. پدر آمرزیده! بیشتر از ۶ هزار آيه را ول کرده‌ای و چسبیده‌ای به آيه سجده‌دار؟ میان بیش از صد هزار پیغمبر جرجیس را انتخاب می‌کنی؟"

این کار او باعث سردرگمی میان نمازگزارانی شد  که به این گونه نماز خواندن آشنایی نداشتند؛ به خصوص ایرانی‌ها. خلاصه که مجبور شدم دوباره نماز را اعاده کنم. از این دست مقولات که حاصل اختلاف در احکام دینی است کم نمی‌باشد. اهل‌سنت کمتر در قید بعضی آداب شیعی در ادای نماز هستند. نماز مغرب را قبل از غروب کامل خورشید می‌خوانند، به اتصال صفوف اعتنایی ندارند و گاه زنان در صفوف مردان و یا جلوتر از آنان می‌ایستند.

پس از نماز صبح از درب دیگری بیرون آمدم. هتل‌های جدیدی که با تراشیدن کوه محیط بر کعبه ساخته شده‌اند بسیار مجلل هستند و محل سکونت حاجیان متمول. همین‌طور که محو تماشای یکی از هتل‌ها بوده و به نمای زیبا و سنگ‌های گران‌قیمت آن می‌نگریستم، چشمم افتاد به نام هتل؛ الغزالی. نامی که خنده بر لبم آورد. آخر چه نسبتی میان اندیشمند بزرگ اسلامی  ایرانی قرن پنجم و چنین هتلی وجود داشت؟ قرار است کدام گره کور فلسفی، کلامی یا فقهی در این هتل گشوده شود؟ به بالای سرم نگاه کردم. زن و مردی در حال خوردن صبحانه بودند؛ درست مشرف به خانه خدا. پول که داشته باشی همه چیز در خدمت توست: صبحانه آن هم با طعم  غزالی طوسی. این که چای داغ را در هوای مطبوع رستوران هتل مزمزه کنی و در زیر پایت هزاران نفر حاجی، بانوان و بینوا در حال جابه‌جایی باشند و صد متر آن طرف‌تر نورافکن‌های هنوز روشن نماد توحید و یادگار معماری ابراهیم و پسرش تو را به خود بخوانند، چیزی در حد پرواز بر روی ابرهاست.

فکر کردم که اگر ابوحامد غزالی زنده بود و تلفیق صنعت هتلداری مدرن و سنت حج را می‌دید و این‌گونه سنت را رفیق شفیق و هم آغوش مدرنیته می‌یافت؛ بی‌هیچ جنگ و جدالی، قلم را  بر لیقه مرکب فشرده تا به جای تهافت الفلاسفه در نقد فلسفه و طعنه به منطقیون و اهل تفلسف، تعاون التجاره والدّین می‌نوشت؛ روزگار غریبی است...

ادامه دارد...

#دکتر_علی_رادان

#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان

@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#داستانک
#سفرنامه_حج قسمت ۱۰

مسجدالحرام پُر است از نظافتکاران و خدمه بنگلادشی و پاکستانی اردو زبان. در هتلی که هستیم، به گمان این که خدمتکار جوانی که هر روز سطل زباله اتاق را خالی می‌کند بنگلادشی است، باب گفتگو را با او گشودم. معلوم شد که اهل میانمار است و از اقلیت مسلمان روهینگیا و اذیت و آزار اکثریت بودایی، او و خانواده‌اش را فراری داده و برای درآوردن نان، جان در خدمت کارفرمای عرب فرسوده می‌سازد.

به جهت استقرار صدها نفر از این دست کارگران محوطه داخلی و خارجی حرم همیشه پاکیزه است و از زباله معمول خبری نیست. اما وضعیت در داخل شهر مکه و دورتر از حرم اینگونه نیست.  ترمینال که اتوبوس‌های آن مسافران را رایگان به حرم برده و می‌آورد مملو از زباله است؛ بیشتر ظروف پلاستیکی و کاغذی، لیوان‌ها و بطری‌های مصرف شده. در آنجا حتی یک کارگر که متصدی نظافت باشد ندیدم. حاکمان سعودی چون میزبانی ریاکار عمل می‌کنند که سالن پذیرایی خانه را مجلل ساخته و در چشم میهمان آراسته و در تنظیف آن کوتاهی نکرده ولی آشپزخانه‌اش پُر از ظروف نشسته و آلوده‌ می‌باشد.

فکر نمی‌کردم که چهره زشت فقر و گدایی را در مکه عریان و آشکار ببینم ولی در اشتباه بودم. دستفروشی و حتی گدایی در اطراف حرم رایج است و بیشتر دستفروشان زنانی هستند که در زیر ردای سیاه عربی تنها دو چشم پیدا دارند و حسن یا قبح وجه آنان بر ما پوشیده است. گدایان علیل جسمی و کودکان سائل هم با حضور میلیون‌ها زائر چشم بر دست مردم داشته و بی‌نصیب به خانه‌های خود باز نمی‌گردند.

دولت سعودی با تمام ثروتی که دارد و در سال‌های اخیر با هزینه‌های گزاف سعی در القای چهره جدیدی از خود به جهانیان داشته، نمی‌تواند از پوست ضخیم مذهب به شدت محافظه‌کار وهابیت و تاریخ بدوی خود خارج شده و پوست‌اندازی کند. صحبت از بدویت شد ناگفته نگذارم که من تا اينجا نیامده بودم و مقاله آقای رسول جعفریان در باب مراودات ایران و عثمانی در زمینه سفر حج را نخوانده بودم گمان نمی‌کردم که تا همین ۱۰۰ سال پیش در مکه بازار برده فروشی وجود داشته است.

واقعیت تلخ آن است که یکی از تفریحات حجاج ايرانی در اواخر عصر قاجاریه پس از به جای آوردن مناسک حج دیدن برده‌هایی بوده که در معرض فروش قرار گرفته بودند. بدین خاطر   امین‌الدوله رجل معروف دوره ناصری که مدت کوتاهی هم صدراعظم مظفرالدین‌ شاه بوده بر حال یک زن برده که به فارسی تکلم می‌کرده رقت آورده و از باب ترحم با دادن پانصد تومان او را خریده و اسباب استخلاص آن زن بیچاره را در مکه فراهم آورده است.

چهره روز عربستان را می‌شود در همین عدم توازن دید. در کنار هتل‌های جدید و فن‌آوری‌های نوین و زرق و برق روزگار نو مأموران وزارت امر به معروف و نهی از منکر با شدت و غلظت زائران را از بعضی کارها باز می‌دارند. وقتی در کنار کعبه به عنوان تیمُن مقام ابراهیم را لمس نمودم با اعتراض یکی از این مأموران روبرو شدم که: "هذا شی و لاتمسح" و دریافتم که در زیر این پوسته نازک مدرنیت پر شکوه، عقاید به شدت کهنه  محمد بن عبدالوهاب حضوری زنده و تاثیرگذار دارد و شاید روزی همین باورهای دیرین وَبال گردن اقدامات جهشی و شتاب‌زده حاکمان جوان سعودی شود.

ادامه دارد...

#دکتر_علی_رادان

#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان

@book_tips 🐞
2024/09/22 23:23:12
Back to Top
HTML Embed Code: