کتاب «داستان دوشهر» اثر کدام نویسنده زیر میباشد؟
Anonymous Quiz
52%
چارلز دیکنز
18%
ویکتور هوگو
15%
انوره دوبالزاک
15%
آنتوان چخوف
🍃🌺🍃
سوره الاعراف آیه 180 :
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ترجمه :
و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانی را که در اسماء خدا تحریف میکنند (و بر غیر او مینهند، و شریک برایش قائل میشوند)، رها سازید! آنها بزودی جزای اعمالی را که انجام میدادند، میبینند!
#کلام_پروردگار
@book_tips 🐞
سوره الاعراف آیه 180 :
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ترجمه :
و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانی را که در اسماء خدا تحریف میکنند (و بر غیر او مینهند، و شریک برایش قائل میشوند)، رها سازید! آنها بزودی جزای اعمالی را که انجام میدادند، میبینند!
#کلام_پروردگار
@book_tips 🐞
دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست. اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه می بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی. بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می شن. چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده می شن و می فهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه. تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری. یاد می گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه. اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مال آدم می کنن.
#فردریک_بکمن
@book_tips 🐞
#فردریک_بکمن
@book_tips 🐞
Forwarded from Daily English practice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#positive_thoughts
بزرگترین درسی که امسال گرفتم این است که هیچ کاری را به اجبار نکنم.
مکالمات، روابط، دوستی ها، توجه، عشق.
اگر زورکی باشد، ارزش جنگیدن را ندارد.
اگر جریان داشته باشد، جریان دارد.
اگر خراب شود، خراب می شود
این همان چیزی است که هست، و به یاد داشته باشید،
اگر درد دارد، بگذارید برود، قرار نیست که باشد.
@dailyenglish2024
بزرگترین درسی که امسال گرفتم این است که هیچ کاری را به اجبار نکنم.
مکالمات، روابط، دوستی ها، توجه، عشق.
اگر زورکی باشد، ارزش جنگیدن را ندارد.
اگر جریان داشته باشد، جریان دارد.
اگر خراب شود، خراب می شود
این همان چیزی است که هست، و به یاد داشته باشید،
اگر درد دارد، بگذارید برود، قرار نیست که باشد.
@dailyenglish2024
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکوت کتابخانه ها را دوست دارم
گویی صدای خرد و اندیشه نویسندگان از قفسه ها شنیده می شود برای همین باید آهسته و با تمرکز در آنجا قدم زد
@book_tips 🐞
گویی صدای خرد و اندیشه نویسندگان از قفسه ها شنیده می شود برای همین باید آهسته و با تمرکز در آنجا قدم زد
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
سوره البقرة آیه 42 :
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید!
#کلام_پروردگار
@book_tips 🐞
سوره البقرة آیه 42 :
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید!
#کلام_پروردگار
@book_tips 🐞
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگونه رشدی نیازمند وداع است
وداع با ارزشهای سابق، رفتار سابق
عشقهای سابق و هویت سابق
از این رو رشد، گاهی با چاشنی اندوه همراه است.
#هنر_ظریف_رهایی_از_دغدغهها
#مارک _منسن
@book_tips 🐞
وداع با ارزشهای سابق، رفتار سابق
عشقهای سابق و هویت سابق
از این رو رشد، گاهی با چاشنی اندوه همراه است.
#هنر_ظریف_رهایی_از_دغدغهها
#مارک _منسن
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#سفرنامه_حج قسمت اول
رفتم که برای سفر حج ارز خارجی از بانک ملی بگیرم؛ دلار دادند، پنج قطعه صد دلاری سبز. هر دلار را چهل و هفت هزار تومان حساب کردند، یعنی ارز ویژه حجاج. باز هم گران بود ولی چه میشد کرد؟ نگاهی به دلارها کردم؛ کمحجم ولی گرانبها، گویی به طلا مینگریستم، مگر فرقی هم داشت: "تو من ایرانی و عرب حجازی را به هم وصل میکنی. او به پول من بیاعتناست و پول او در کشور من کم، چون آب در بادیه. خندهدار این است که نام پول هر دویمان ریال است".
مردها و زنها آمدهاند تا مایه سفرشان را از بانک بگیرند، بیشتر گردنه پنجاه سال را پشت سر گذاشته و همین چند روزه نوبت دارند. گفتهاند که مواظب پولتان باشيد، چه در ایران چه در دیار عربان. دزد همه جاهست، اجداد این اعراب پولدار امروز، حرامیان دیروز بودند که راه بر زوار بیچاره میبستند و هر چه متاع بود از آنان میگرفتند و یک ضربا ضربوا هم نوش جانشان میکردند که حاجی بگو حلال و زائر بدبخت هم برای گریختن از چوب و چماق ابوالغاره حلالی میگفت و جان به در میبرد.
کاغذی را امضا کردم که یعنی رسید دلارها بود و نگاهی به جورج واشنگتن کردم؛ با آن سر کم مو و چشمان درشت که زل زده بود به من که: "چیه؟بد نگاه میکنی! مگه تا حالا دلار ندیدهای؟ این پول را هر جا ببری مشتری داره، چه با ما دوست باشند، چه دشمن، دنیا اسیر این پوله چه بخواهی یا نخواهی، این پول...". درست میگفت ولی حوصله شنیدن سخنرانی آن ژنرال پرزیدنت را نداشتم. خدا را شکر تو کشورمان این یک قلم جنس یعنی خطیب حراف همه فن حریف را داریم. حالا نگران خرجی راه نبودم...
(ادامه دارد)
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
@book_tips 🐞
#سفرنامه_حج قسمت اول
رفتم که برای سفر حج ارز خارجی از بانک ملی بگیرم؛ دلار دادند، پنج قطعه صد دلاری سبز. هر دلار را چهل و هفت هزار تومان حساب کردند، یعنی ارز ویژه حجاج. باز هم گران بود ولی چه میشد کرد؟ نگاهی به دلارها کردم؛ کمحجم ولی گرانبها، گویی به طلا مینگریستم، مگر فرقی هم داشت: "تو من ایرانی و عرب حجازی را به هم وصل میکنی. او به پول من بیاعتناست و پول او در کشور من کم، چون آب در بادیه. خندهدار این است که نام پول هر دویمان ریال است".
مردها و زنها آمدهاند تا مایه سفرشان را از بانک بگیرند، بیشتر گردنه پنجاه سال را پشت سر گذاشته و همین چند روزه نوبت دارند. گفتهاند که مواظب پولتان باشيد، چه در ایران چه در دیار عربان. دزد همه جاهست، اجداد این اعراب پولدار امروز، حرامیان دیروز بودند که راه بر زوار بیچاره میبستند و هر چه متاع بود از آنان میگرفتند و یک ضربا ضربوا هم نوش جانشان میکردند که حاجی بگو حلال و زائر بدبخت هم برای گریختن از چوب و چماق ابوالغاره حلالی میگفت و جان به در میبرد.
کاغذی را امضا کردم که یعنی رسید دلارها بود و نگاهی به جورج واشنگتن کردم؛ با آن سر کم مو و چشمان درشت که زل زده بود به من که: "چیه؟بد نگاه میکنی! مگه تا حالا دلار ندیدهای؟ این پول را هر جا ببری مشتری داره، چه با ما دوست باشند، چه دشمن، دنیا اسیر این پوله چه بخواهی یا نخواهی، این پول...". درست میگفت ولی حوصله شنیدن سخنرانی آن ژنرال پرزیدنت را نداشتم. خدا را شکر تو کشورمان این یک قلم جنس یعنی خطیب حراف همه فن حریف را داریم. حالا نگران خرجی راه نبودم...
(ادامه دارد)
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
@book_tips 🐞
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◽با دوست ها و عزیزانمان کد ۸ دقیقه بگذاریم، بخصوص با آنها که انسانهای قویای به نظرمان هستند، آنها اغلب در تنهایی غصه میخورند...
آیا ۸ دقیقه وقت داری؟
@book_tips 🐞
آیا ۸ دقیقه وقت داری؟
@book_tips 🐞
رمان «شاهزاده و گدا» اثر کدام نویسنده زیر میباشد؟
Anonymous Quiz
33%
ویلیام شکسپیر
17%
ارنست همینگوی
41%
مارک تواین
9%
گابريل گارسيا مارکز
🍃🌺🍃
سوره الرحمن آیه 13 :
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
ترجمه :
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟!
#کلام_پروردگار
@book_tips 🐞
سوره الرحمن آیه 13 :
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
ترجمه :
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟!
#کلام_پروردگار
@book_tips 🐞
Forwarded from Daily English practice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#positive_thoughts
همیشه از این 5 نوع آدم دوری کنید.
تا آخر ببینید چون آخری خیلی خطرناکه.
1. افرادی که هنگام سفارش غذا می گویند گرسنه نیستند، اما بعدا نصف وعده غذایی شما را می خورند.
2. افرادی که وقتی با شما صحبت می کنند در مورد دیگران بحث می کنند.
3. افرادی که شکایت می کنند که شما زیاد غذا می خورید.
4. افرادی که بی جهت در رابطه شما دخالت می کنند، فقط برای ایجاد سوء تفاهم.
5. افرادی که بیش از حد با افراد ثروتمند دوست هستند، فقط برای اینکه جیب آنها را خالی کنند.
@dailyenglish2024
همیشه از این 5 نوع آدم دوری کنید.
تا آخر ببینید چون آخری خیلی خطرناکه.
1. افرادی که هنگام سفارش غذا می گویند گرسنه نیستند، اما بعدا نصف وعده غذایی شما را می خورند.
2. افرادی که وقتی با شما صحبت می کنند در مورد دیگران بحث می کنند.
3. افرادی که شکایت می کنند که شما زیاد غذا می خورید.
4. افرادی که بی جهت در رابطه شما دخالت می کنند، فقط برای ایجاد سوء تفاهم.
5. افرادی که بیش از حد با افراد ثروتمند دوست هستند، فقط برای اینکه جیب آنها را خالی کنند.
@dailyenglish2024
🍃🌺🍃
#داستانک
#سفرنامه_حج قسمت دوم
صبح زود از خانه بیرون زدم برای فرودگاه اصفهان. تنها نبودم؛ خانواده همراهی میکردند. خواب نوشین بامداد جمعه را بر خود حرام کرده بودند تا حاجی آینده به تنهایی رحیل سفر نباشد. از زیر قرآن رَدم کردند و زنم به دور از چشم بچهها گریه کرد که: "حلالم کن اگر..." خیلیوقت بود که گریه او را نديده بودم و چه را میبایست حلال میکردم که اگر تحمل و سختکوشی او نبود، شاید من در پله اول نردبان زندگی در جا زده میماندم.
ماموری گذرنامهام را مُهر کرد و من مِهر از خانواده بریدم و شدم مسافری در میان انبوه زائران. چند ساعت تأخیر در سوار شدن به هواپیما که برای ما ایرانیان دیگر عادی شده، هیچ اعتراضی نیانگیخت و این فرصتی شد تا خوب در احوال همسفران بنگرم. مردها را که میشد به موهایشان نگریست، البته اگر مویی بر سرهایشان باقی مانده بود، یک دست سفید بود و زنان همگی در چادرهای سیاه از اینسو به آنسو در حرکت بودند. بیشتر زائران زوج هستند و کمتر چون من مسافری تنها.
بالاخره سوار هواپیما شدیم و آن پرنده عظیم پرید. جایم کنار پنجره بود و مدام به پایین مینگریستم، جایی که خاک بود و صحرا، بیابان خشک بود و کویر بیانتها. خلبان درجه گرمای مدینه را ۴۱ درجه اعلام کرد، یعنی یکدفعه و بیچون و چرا افتاده بودیم وسط چله تابستان. هُرم آفتاب که در مطار المدینه به صورتم سیلی زد دانستم که آنجا سرزمینی دیگر است، کشور نخل و شتر و نفت و این آخری که در بعضی کشورها قاتل جان شده در عربستان قاتق نان گشته و از صدقه سر این مایع سیاه بدبوی کفآلود، بادیهنشینان دیروز به نان و نوای بسیار رسیدهاند؛ نشانهاش فرودگاه بزرگ و مجهز مدینه است که میتواند در یک زمان هواپیماهایی را که از قفقاز و آفریقا و جنوب شرق آسیا میرسند، اداره کند.
هتل ما در خیابانی است که نام عبدالرحمن بن عوف را بر آن نهادهاند؛ صحابی پیامبر که در نزد شیعیان محبوب نیست، چون او جامه خلافت را بر تن عثمان خلیفه سوم کرد هر چند نوشتهاند که در پایان عُمر از این کار خود نادم شده بود. هتلی که باید چند شب و روز را در آن طی کنیم، بسیار شلوغ است و از نظر امکانات چنگی به دل نمیزند ولی دل بر آن خوش دارم که چون در این سفر آمدهام تا جان فربه سازم نَه تَن، بر خود و دیگران سخت نگیرم و خاموشی گزینم و سازش پیشه سازم...
ادامه دارد...
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
@book_tips 🐞
#داستانک
#سفرنامه_حج قسمت دوم
صبح زود از خانه بیرون زدم برای فرودگاه اصفهان. تنها نبودم؛ خانواده همراهی میکردند. خواب نوشین بامداد جمعه را بر خود حرام کرده بودند تا حاجی آینده به تنهایی رحیل سفر نباشد. از زیر قرآن رَدم کردند و زنم به دور از چشم بچهها گریه کرد که: "حلالم کن اگر..." خیلیوقت بود که گریه او را نديده بودم و چه را میبایست حلال میکردم که اگر تحمل و سختکوشی او نبود، شاید من در پله اول نردبان زندگی در جا زده میماندم.
ماموری گذرنامهام را مُهر کرد و من مِهر از خانواده بریدم و شدم مسافری در میان انبوه زائران. چند ساعت تأخیر در سوار شدن به هواپیما که برای ما ایرانیان دیگر عادی شده، هیچ اعتراضی نیانگیخت و این فرصتی شد تا خوب در احوال همسفران بنگرم. مردها را که میشد به موهایشان نگریست، البته اگر مویی بر سرهایشان باقی مانده بود، یک دست سفید بود و زنان همگی در چادرهای سیاه از اینسو به آنسو در حرکت بودند. بیشتر زائران زوج هستند و کمتر چون من مسافری تنها.
بالاخره سوار هواپیما شدیم و آن پرنده عظیم پرید. جایم کنار پنجره بود و مدام به پایین مینگریستم، جایی که خاک بود و صحرا، بیابان خشک بود و کویر بیانتها. خلبان درجه گرمای مدینه را ۴۱ درجه اعلام کرد، یعنی یکدفعه و بیچون و چرا افتاده بودیم وسط چله تابستان. هُرم آفتاب که در مطار المدینه به صورتم سیلی زد دانستم که آنجا سرزمینی دیگر است، کشور نخل و شتر و نفت و این آخری که در بعضی کشورها قاتل جان شده در عربستان قاتق نان گشته و از صدقه سر این مایع سیاه بدبوی کفآلود، بادیهنشینان دیروز به نان و نوای بسیار رسیدهاند؛ نشانهاش فرودگاه بزرگ و مجهز مدینه است که میتواند در یک زمان هواپیماهایی را که از قفقاز و آفریقا و جنوب شرق آسیا میرسند، اداره کند.
هتل ما در خیابانی است که نام عبدالرحمن بن عوف را بر آن نهادهاند؛ صحابی پیامبر که در نزد شیعیان محبوب نیست، چون او جامه خلافت را بر تن عثمان خلیفه سوم کرد هر چند نوشتهاند که در پایان عُمر از این کار خود نادم شده بود. هتلی که باید چند شب و روز را در آن طی کنیم، بسیار شلوغ است و از نظر امکانات چنگی به دل نمیزند ولی دل بر آن خوش دارم که چون در این سفر آمدهام تا جان فربه سازم نَه تَن، بر خود و دیگران سخت نگیرم و خاموشی گزینم و سازش پیشه سازم...
ادامه دارد...
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
@book_tips 🐞
Forwarded from Daily English practice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#positive_thoughts
10 سال طول کشید تا این را یاد گرفتم، اما در یک دقیقه به شما یاد خواهم داد.
1. زندگی منتظر هیچکس نمیماند. هر روز از خواب بیدار شوید و بدون توجه به هر اتفاقی به تلاش خود ادامه دهید.
2. مطمئن شوید که به خوبی از خود مراقبت می کنید. اگر اتفاقی برای شما بیفتد، دنیا پیش خواهد رفت و شما عقب خواهید ماند.
3. اگر برای ساختن زندگی رویایی خود کار نکنید، کسی شما را استخدام می کند تا زندگی او را بسازید.
4. در سکوت کار کنید، در خلوت جشن بگیرید. مردم دوست دارند چیزها را خراب کنند.
5- از گذشته خود پشیمان نشوید. فقط از آن درس بگیرید و ادامه دهید.
6. توصیه های هر کسی را که آنطور که شما می خواهید زندگی نمی کند، نادیده بگیرید.
7. بر احساسات خود حاکم باشید. ذهن آرام می تواند هر موقعیتی را مدیریت کند.
8. اگر کسی را بهتر از خود پیدا کردید، متنفر نباشید، از او راهنمایی بخواهید و با او همکاری کنید.
@dailyenglish2024
10 سال طول کشید تا این را یاد گرفتم، اما در یک دقیقه به شما یاد خواهم داد.
1. زندگی منتظر هیچکس نمیماند. هر روز از خواب بیدار شوید و بدون توجه به هر اتفاقی به تلاش خود ادامه دهید.
2. مطمئن شوید که به خوبی از خود مراقبت می کنید. اگر اتفاقی برای شما بیفتد، دنیا پیش خواهد رفت و شما عقب خواهید ماند.
3. اگر برای ساختن زندگی رویایی خود کار نکنید، کسی شما را استخدام می کند تا زندگی او را بسازید.
4. در سکوت کار کنید، در خلوت جشن بگیرید. مردم دوست دارند چیزها را خراب کنند.
5- از گذشته خود پشیمان نشوید. فقط از آن درس بگیرید و ادامه دهید.
6. توصیه های هر کسی را که آنطور که شما می خواهید زندگی نمی کند، نادیده بگیرید.
7. بر احساسات خود حاکم باشید. ذهن آرام می تواند هر موقعیتی را مدیریت کند.
8. اگر کسی را بهتر از خود پیدا کردید، متنفر نباشید، از او راهنمایی بخواهید و با او همکاری کنید.
@dailyenglish2024
رمان «موشها و آدم ها» اثر کدام نویسنده زیر میباشد؟
Anonymous Quiz
11%
تولستوی
16%
داستایوفسکی
68%
جان اشتاین بک
5%
ویلیام شکسپیر