Telegram Web Link
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 نقد عقل محض کانت (تحلیل و بررسی) | نویسنده: بهزاد حسن‌پور | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 

بی‌تردید ایمانوئل کانت، در کنار افلاطون، ارسطو، دکارت و هگل یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ تفکر غربی و شاخص‌ترین چهرۀ نهضت روشنگری اروپایی در قرون جدید است و به‌هیچ‌وجه مبالغه‌آمیز نیست که می‌توان تاریخ متافیزیک غرب را به دورۀ ماقبل‌کانتی و مابعدکانتی تقسیم کرد. با کانت فلسفه وجهی استعلایی یافته، کاملاً معنا و مفهوم تازه‌ای به خود می‌گیرد. وی، در کتاب تمهیدات؛ مقدمه‌ای بر هر مابعدالطبیعۀ آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، به‌درستی ادعا می‌کند که بعد از وی هیچ فلسفه‌ای نمی‌تواند نسبت به فلسفۀ استعلایی او بی‌تفاوت باشد. دهه‌هاست جریان کانت‌پژوهی در کشور ما شکل گرفته است، لیکن هنوز با ورود کانت از سطح آگاهی به ساحت خودآگاهی تاریخی‌مان بسیار فاصله‌ داریم. برای این امر نیازمند خلق آثار تألیفی و نه صرف ترجمه هستیم. اثر حاضر از نخستین کوشش‌های ما ایرانیان برای مواجهۀ مستقیم و غیرترجمه‌ای با آثار درجه اول متفکران بزرگ غربی است. موفقیت یا عدم موفقیت این کوشش‌ها در وهلۀ ثانویۀ قضیه قرار دارد. مهم آن است که در میان ما ایرانیان ارادۀ معطوف به برقراری گفت‌وگو و دیالوگ با متفکران برجستۀ متافیزیک غربی شکل گرفته است. این کتاب را باید در زمره نخستینِ این کوشش‌ها برشمرد. یقیناً گام‌های بعدی نمی‌توانند نسبت به گام‌های پیشین بی‌تفاوت باشند.

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 مدرنیسم و خیابان (جستارهایی از زندگی و زمانه) | نویسنده: مارشال برمن | مترجمان: عیسی خندان و مهدی هوره | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 مدرنیسم و خیابان (جستارهایی از زندگی و زمانه) | نویسنده: مارشال برمن | مترجمان: عیسی خندان و مهدی هوره | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 

میشل والزر با اکراه تصدیق می‌کند که انواع گروه‌های «منحرف»، «بدون شک، به ترکیب شهر متعلق‌اند.» به زبان دیگر افراد طبقهٔ پایین (همراه با همهٔ دیگر منحرفان) می‌توانند مورد ملایمت قرار گیرند، تا زمانی که تنها در حاشیهٔ فضای عمومی بمانند. من می‌خواهم برعکس او نظر دهم، و آن اینکه داشتن فضای عمومی ارزشی ندارد اگر همین مردم مسأله‌دار نتوانند در مرکز صحنه آزاد باشند. دلیلم این است که آنها آنجا هستند. آنها بخشی از شهر هستند. آنها از هزاران طریق به ما وصل‌اند. افتخار و اهمیت فضای عمومی به خاطر این است که می‌تواند انواع مختلف مردم را که در آنجا هستند به سوی هم بکشد. این می‌تواند همهٔ آن مردم را متقاعد و توانمند کند تا همدیگر را ببینند، نه از پشت عینک دودی، بلکه چهره به چهره.

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from Ehsan Masoomi
به احترام آنها که شرکت نکردند، شرکت می‌کنم!

#احسان_معصومی

اگر بپذیریم که ترکیب تأیید‌صلاحیت‌شده‌ی این دوره، نشانه‌ای از تغییر رفتار حکومت است؛ بی‌تردید این دستاورد بزرگ، حاصل استراتژی عدم مشارکت در سه دوره‌ی قبلی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس است. اما حالا زمان آن است که از این دستاورد استفاده کنیم و تغییر استراتژی بدهیم. ما برای عدم مشارکت همیشه زمان داریم. می‌توانیم اگر فریب خوردیم، دور بعد جبران کنیم. اما اگر از این فرصت بالقوه استفاده نکنیم، مشخص نیست فرصت دیگری در آینده وجود داشته باشد و سرنوشت ما نیز در آینده نامعلوم خواهد بود. عدم مشارکت، بهترین استراتژی سه دوره‌ی قبلی انتخابات بود. اما استدلال‌های ادامه‌ی عدم مشارکت در این دوره به حد کافی قانع‌کننده نیستند. در ادامه، هر کدام از این استدلال‌های عدم مشارکت در این دوره، بررسی می‌شوند:

✔️ استدلال اول: عدم مشارکت ما، مشروعیت نظام را زیر سؤال خواهد برد.

شواهد نشان می‌دهد که نرخ مشارکت در این دوره به احتمال بسیار زیاد، بالای پنجاه درصد خواهد بود. بنابراین، می‌توان گفت که عدم مشارکت، در این دوره از انتخابات نمی‌تواند این هدف را محقق کند. چراکه آمار بالای پنجاه درصد، تأثیر قابل توجهی در به چالش کشیدن مشروعیت ندارد.

✔️ استدلال دوم: مشارکت پس از حوادث تلخ سه سال گذشته، به لحاظ اخلاقی درست نیست.

این استدلال، کاملا قابل فهم و قابل احترام است. اما نقطه‌ی مقابل آن را هم باید در نظر گرفت. اگر عدم مشارکت منجر به روی کار آمدن افراطی‌ها و گسترش این قبیل رفتارها شود، آیا آنگاه مشارکت را نمی‌توان ملاحظه‌ای اخلاقی‌تر در نظر گرفت؟ یا اگر مشارکت بتواند ظرفیتی برای کاهش اینگونه حوادث در دل خود داشته باشد، آیا به لحاظ اخلاقی ارزش آزمودن ندارد؟ کشته شدن یک انسان، فاجعه است. اما کنشی که از کشته شدن انسان بعدی جلوگیری کند، اخلاقی‌تر از کنشی به نظر می‌رسد که یکی از مقصدهای ناخواسته‌ی آن ممکن است خشونت بیشتر (حاصل تقابل مردم با حاکمیت) باشد.

✔️ استدلال سوم: عدم مشارکت، کنشی بی‌هزینه است.

از قضا به نظر می‌رسد، این مشارکت است که کنشی بی‌هزینه خواهد بود. حکومت با ادامه‌ی روند عدم مشارکت، تغییر اساسی در خود ایجاد نمی‌کند. بلکه در مستأصل‌ترین حالت خود، به صورت رسمی یا غیررسمی، رویه‌ی دیکتاتوری را پیش خواهد گرفت. آنگاه یا کره شمالی خواهیم شد و یا آنکه وارد مسیر مبهم و بسیار پرهزینه و پرخطر تقابل مستقیم با حکومت می‌شویم؛ مسیری که منفعت بردن از آن را بیشتر می‌توان در قصه‌پردازی‌های هیجانی جستجو کرد. این در حالی است که مشارکت، می‌تواند امیدی بالقوه را ایجاد کند که در صورت از بین رفتن این امید، صرفا به حالت اولیه (یعنی انتخاب قالیباف یا جلیلی) برمی‌گردیم.

✔️ استدلال چهارم: مشارکت چیزی را تغییر نخواهد داد.

حتی اگر این فرض، بدون هیچ بحثی پذیرفته شود، باید همین فرض را در نقطه‌ی مقابل (یعنی عدم مشارکت) نیز پذیرفت. اگر مشارکت و عدم مشارکت به عنوان یک استراتژی همیشگی در نظر گرفته شوند، هیچ‌کدام منجر به تغییر نخواهند شد. هر کدام از این استراتژی‌ها در زمان درست خود، دستاوردها و هزینه‌هایی خواهند داشت. همانطور که عدم مشارکت در سه دوره گذشته، هزینه‌هایی داشت. اما دستاورد آن، رساندن حکومت به بن‌بست یکدست‌سازی بود. حالا دیگر عدم مشارکت، دستاورد دیگری ندارد. چون حکومت با تأیید پزشکیان (و تأیید همزمان چند اصولگرا) به صورت تلویحی اعلام شکست کرده است و این بالاترین میزان تغییری است که حکومت می‌تواند بهای آن را بپردازد. اگر قرار باشد حکومت هزینه‌ای بیشتر بپردازد، احتمالا ترجیح می‌دهد همان مسیر پرهزینه‌ی همیشگی خود را برود (چون عملا هزینه‌ها یکسان می‌شود). بنابراین، عدم مشارکت، دیگر تغییری بیش از این را به دنبال نخواهد داشت.
Forwarded from Ehsan Masoomi
به احترام آنها که شرکت نکردند، شرکت می‌کنم!

(ادامه)

✔️ استدلال پنجم: دورنمای عدم مشارکت، تغییر رفتار حکومت است.

این تنها دورنمایی است که می‌توان برای عدم مشارکت در نظر گرفت. اما پرسش اینجاست که تا کجا و تا چه زمانی استراتژی عدم مشارکت باید برای تحقق این هدف دنبال شود؟ چند انتخابات با مشارکت پایین، این هدف را محقق خواهد کرد؟ چه معیاری برای تغییر رفتار حکومت وجود دارد؟ به عنوان مثال، آیا حکومت باید مستقیم اعلام کند که «می‌خواهم با آمریکا مذاکره کنم!» تا بتوان نام آن را تغییر رفتار گذاشت؟ آنگاه با افراطی های اطراف خود چه کند؟ آیا نمی‌توان همین ترکیب تأیید صلاحیت شده در این دور انتخابات را مبنای چنین تغییر رفتاری دانست؟ تغییر رفتاری که در پاسخ به عدم مشارکت سه دوره‌ی قبلی ریاست جمهوری و مجلس، رخ داده است.

✔️ استدلال ششم: اگر حکومت به دنبال رأی آوردن پزشکیان باشد، خودش او را سر کار می‌آورد و نیازی به رأی ما نیست.

با احتمال بسیار بالا می‌توان گفت با ترکیبی که صلاحیت آنها تأیید شده، حکومت به دنبال رأی آوردن پزشکیان بوده است و این حاصل خطای استراتژیک برای افزایش مشارکت نیست. اما حکومت هزینه‌ی تحقق این هدف را با اعلام شکست یکدست‌سازی (به واسطه‌ی تأیید پزشکیان و استقبال از ریاست جمهوری او) پرداخته است. باید در قبال هزینه‌ای که داده است، دستاوردی هم داشته باشد تا تحقق این هدف برایش ارزنده شود. این دستاورد، برای حکومت، همان مشارکت بالاست. ما مردم نیز باید در قبال دستاوردی که خواهیم داشت (پیروزی پزشکیان به عنوان رئیس جمهور مخالف رویکردهای تأثیرگذار و کلان جاری)، باید هزینه‌ای بدهیم و این هزینه نیز برای ما همان مشارکت بالایی است که علیرغم میل ما، در جهت مشروعیت دادن به نظام رقم می‌خورد. پس، حکومت بدون آنکه مردم، هزینه‌ی مشارکت بالا را بدهند دستاورد پیروزی پزشکیان را به مردم نخواهد داد.

✔️ استدلال هفتم: حکومت به دنبال فریب جامعه برای مشارکت بالاست

دلیل مستندی برای رد یا تأیید این فرضیه وجود ندارد. اما نیازی هم به تأیید یا رد آن نیست. چراکه فریب هم بخشی از بازی سیاست است. به جای پرداختن به اینکه آیا حکومت به دنبال فریب جامعه است یا خیر، باید به این پرداخت که اگر فرض فریب را بپذیریم، آنگاه چه هزینه‌ها و پیامدهایی برای ما خواهد داشت؟ پس، فرض را بر آن می‌گذاریم که با ترکیب فعلیِ نامزدها ما فریب حکومت را می‌خوریم و در انتخابات شرکت می‌کنیم. نکته‌ی اول آن است اگر فریب خورده باشیم، می‌توانیم در انتخابات بعد جبران کنیم. همانطور که بعد از مشارکت حدود 75 درصدی سال 96 بلافاصله در انتخابات بعدی جبران کرده و آمار را به پایین‌ترین میزان رساندیم. نکته دوم این است که حالت فریب‌خورده‌ی ما چه فرقی با عدم مشارکت دارد؟ اگر ما پزشکیان را سر کار آوردیم و دیدیم که فریب خورده‌ایم، تازه برمی‌گردیم به حالتی که مشارکت نکرده بودیم (یعنی ریاست جمهوری قالیباف یا جلیلی حاصل از عدم مشارکت). نکته‌ی سوم این است که همانطور که پیش از این گفته شد، به هر حال مشارکت، بالای پنجاه درصد خواهد بود و اگر فریبی در کار باشد با عدم مشارکت نمی‌توان آن را خنثی کرد.

در مجموع، استدلال‌های بالا ممکن است همه‌ی موارد نباشد و استدلال‌های محکم دیگری نیز برای عدم مشارکت وجود داشته باشند که عدم شناخت نویسنده می‌تواند منجر به سوگیری تحلیل شده باشد. سخن پایانی اینکه، حق هر یک نفر از مردم برای رأی دادن یا ندادن، محفوظ است و سرزنش انسان‌ها برای هرکدام از این تصمیم‌ها قطعا دور از اخلاق است. ضمن اینکه، این دور از انصاف است که به مشارکت‌کنندگان این دوره نیز برچسب فریب‌خورده یا خائن بزنیم، چراکه آنها در سه دوره‌ی قبلی با تشخیص و تحلیل خود مشارکت نکردند. این دوره نیز بر اساس تشخیص خود عمل می‌کنند. پس، آنها افرادی نیستند که تحت تأثیر فریب حکومت، استراتژی ثابت مشارکت را ساده‌لوحانه دنبال کنند، بلکه افراد عاقلی هستند که مبنای خود را تحلیل بر اساس شرایط قرار داده‌اند؛ همانگونه که بنا به شرایط آینده نیز ممکن است دوباره عدم مشارکت را تصمیم صحیح بدانند. بنابراین، هم مشارکت و هم عدم مشارکت می‌توانند تصمیم‌هایی بر مبنای خرد مردم باشند و مهمتر از آن، حق مردم هستند.
محکوم کردن دولت کانادا

اینجانب، بیژن عبدالکریمی، در مقام یک استاد دانشگاه و یکی از اعضای جامعۀ فلسفی ایران اقدام سیاسی و مغایر با قوانین بین المللی دولت فدرال کانادا در خصوص قرار دادن بخشی از ارتش و نیروی دفاعی کشورم، ایران، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های به اصطلاح «تروریستی» را شدیداً محکوم کرده، آن را نشانه ای از دروغ و فریب بسیاری از حامیان و حافظان نظام ظالمانه حاکم بر جهان کنونی میدانم. اگر دولت فدرال کانادا جنایات بسیاری از ارتش های جهان، از جمله جنایات ارتش اسرائیل در فلسطین اشغالی و غزه، جنایات ارتش آمریکا در عراق و افغانستان از جمله ترور سپهبد قاسم سلیمانی، یکی از فرماندهان ارشد ایرانی در خاک عراق توسط آمریکائیان را محکوم کرده بود، امروز می توانستیم نمایش سیاسی آن دولت را اندکی باور کنیم.
از آحاد ملت ایران، از جمله از همه متفکران، صاحب نظران، روشنفکران، نخبگان، اساتید دانشگاه، و از همه کنشگران سیاسی و اجتماعی خواهانم که این اقدام وقیحانه دولت کانادا را صرفاً به دلیل دفاع از امر ملی محکوم کرده، اجازه ندهند که قدرت های بیگانه در جهت منافع خودشان ارزش و اعتبار ملت بزرگ ایران و دستاوردهای نظامی و دفاعی اش را به سخره گیرند. بی تردید اختلافات داخلی ما و انتقادات ما به برخی از سیاست های داخلی و احیاناً استراتژی های دفاعی کشور به معنای فراموش ساختن و قربانی کردن ایران و امر ملی و دفاع از حریم های وحدت و انسجام کشور در برابر بیگانگان نیست.
بیژن عبدالکریمی
31 خردادماه 1403

اینستاگرام | ایتا
Forwarded from 𝔹𝕝𝕦𝕖 ℝ𝕆𝕊𝔼
مدیرکل بازرسی وزارت علوم دولت دوازدهم: اخراج محمد فاضلی از دانشگاه بدون رعایت ضوابط لازم الاجرای وزارت علوم صورت گرفته

فریدون جعفری، استاد حقوق، مدیرکل بازرسی وزارت علوم دولت دوازدهم در توئیتی در واکنش به تنش در میزگرد فرهنگی پزشکیان و ترک استودیو از سوی فاضلی، نوشت:

🔹بنده به عنوان حقوقدانِی مستقل و بیطرف و مدیر کل سابق بازرسی وزارت علوم در دولت دوازدهم که از نزدیک در جریان ادعای پایان همکاری (⁧اخراج⁩) آقای دکتر فاضلی بودم، صحبت های آقای ⁧ اسفندیاری⁩ کارشناس میزگرد فرهنگی را تایید نکرده و آن را دروغ و نشر اکاذیب می دانم.

🔹مکاتباتی نیز در همین خصوص در آن برهه در دفتر بازرسی وزارت علوم با دانشگاه انجام دادم که اگر در راستای ⁧شفافیت⁩ منتشر شود، بسیاری از حقایق مبرهن خواهد شد.

🔹این اخراج بدون رعایت ضوابط لازم الاجرای وزارت علوم صورت گرفته است.»
عبدالکریمی در بیانیه ای اقدام اخیر دولت کانادا را محکوم کرد؛
انتقادات و اختلافات داخلی به معنی فراموش کردن ایران نیست
انتقادات و اختلافات داخلی به معنی فراموش کردن ایران نیست
استاد فلسفه دانشگاه آزاد گفت:از همه متفکران، صاحب نظران و روشنفکران خواهانم که این اقدام وقیحانه دولت کانادا را صرفاً به دلیل دفاع از امر ملی محکوم کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی در پی قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های به اصطلاح «تروریستی» توسط کشور کانادا این اقدام را محکوم و اعتراض کرد. وی در بیانیه‌ای نوشت:

اینجانب، بیژن عبدالکریمی، در مقام یک استاد دانشگاه و یکی از اعضای جامعۀ فلسفی ایران اقدام سیاسی و مغایر با قوانین بین المللی دولت فدرال کانادا در خصوص قرار دادن بخشی از ارتش و نیروی دفاعی کشورم، ایران، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های به اصطلاح «تروریستی» را شدیداً محکوم کرده، آن را نشانه‌ای از دروغ و فریب بسیاری از حامیان و حافظان نظام ظالمانه حاکم بر جهان کنونی میدانم.

اگر دولت فدرال کانادا جنایات بسیاری از ارتش‌های جهان، از جمله جنایات ارتش اسرائیل در فلسطین اشغالی و غزه، جنایات ارتش آمریکا در عراق و افغانستان از جمله ترور سپهبد قاسم سلیمانی، یکی از فرماندهان ارشد ایرانی در خاک عراق توسط آمریکاییان را محکوم کرده بود، امروز می‌توانستیم نمایش سیاسی آن دولت را اندکی باور کنیم.

از آحاد ملت ایران، از جمله از همه متفکران، صاحب نظران، روشنفکران، نخبگان، اساتید دانشگاه، و از همه کنشگران سیاسی و اجتماعی خواهانم که این اقدام وقیحانه دولت کانادا را صرفاً به دلیل دفاع از امر ملی محکوم کرده، اجازه ندهند که قدرت‌های بیگانه در جهت منافع خودشان ارزش و اعتبار ملت بزرگ ایران و دستاوردهای نظامی و دفاعی اش را به سخره گیرند. بی تردید اختلافات داخلی ما و انتقادات ما به برخی از سیاست‌های داخلی و احیاناً استراتژی‌های دفاعی کشور به معنای فراموش ساختن و قربانی کردن ایران و امر ملی و دفاع از حریم‌های وحدت و انسجام کشور در برابر بیگانگان نیست.

بیژن عبدالکریمی
۳۱ خردادماه ۱۴۰۳

کد خبر 6142855
پویش محکوم کردن اقدام دولت کانادا در تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اقدام سیاسی و مغایر با قوانین بین‌المللی دولت فدرال کانادا در خصوص قرار دادن بخشی از نیروی دفاعی کشورمان، ایران، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های به اصطلاح «تروریستی» نشانه‌ای از دروغ و فریب بسیاری از حامیان و حافظان نظام ظالمانه حاکم بر جهان کنونی است.
اگر دولت فدرال کانادا جنایات بسیاری از ارتش‌های جهان، از جمله جنایات ارتش اسرائیل در فلسطین اشغالی و غزه، جنایات ارتش آمریکا در عراق و افغانستان از جمله ترور سپهبد قاسم سلیمانی، یکی از فرماندهان ارشد ایرانی در خاک عراق توسط آمریکائیان را محکوم کرده بود، امروز می‌توانستیم نمایش سیاسی آن دولت را اندکی باور کنیم.
در راستای محکومیت این اقدام از آحاد ملت ایران، از جمله از همه متفکران، صاحب‌نظران، روشنفکران، نخبگان، اساتید دانشگاه، و از همه کنش‌گران سیاسی و اجتماعی خواهانیم که این اقدام وقیحانه دولت کانادا را صرفاً به دلیل دفاع از امر ملی محکوم کرده، اجازه ندهند که قدرت‌های بیگانه در جهت منافع خودشان ارزش و اعتبار ملت بزرگ ایران و دستاوردهای نظامی و دفاعی‌اش را به سخره گیرند.
بی‌تردید اختلافات داخلی ما و انتقادات ما به برخی از سیاست‌های داخلی و احیاناً استراتژی‌های دفاعی کشور به معنای فراموش ساختن و قربانی کردن ایران و امر ملی و دفاع از حریم‌های وحدت و انسجام کشور در برابر بیگانگان نیست.

لینک امضای پویش
https://www.karzar.net/122975


تلگرام | یوتوب | اینستاگرام | ایتا | بله
Forwarded from Mohammadali Niazi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمله بی‌قراریت از طلب قرار توست
طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

مولانا
بیژن عبدالکریمی pinned «پویش محکوم کردن اقدام دولت کانادا در تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اقدام سیاسی و مغایر با قوانین بین‌المللی دولت فدرال کانادا در خصوص قرار دادن بخشی از نیروی دفاعی کشورمان، ایران، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های به اصطلاح…»
Forwarded from S.Alireza
گاهی اوقات انسان بین بد و بدتر، باید انتخاب کند دکتر عبدالکریمی می داند که تضعیف حکومت مرکزی در تاریخ ایران به فجایعی بزرگ منجر شده، در هر جایی که حکومت مرکزی در این سرزمین تضعیف شد آتشی برپا شد که دود آن بیش از همه به چشم مردم ما رفت، از سقوط ساسانیان به دست اعراب گرفته تا سلطه ی مغول ، اشغال ایران توسط افغان ها و روس ها و انگلیس ها .... ما به زحمت توانستيم از ایران بزرگ این گربه ی کوچک را حفظ کنیم ، احساس می کنم تاریخ به ما مردمان ایران فرصتی برای اشتباهی دوباره نخواهد داد، و اولین اشتباه ما آخرین اشتباه ما خواهد بود،
از شرق گرگ های گرسنه ی طالبان، از شمال آذربایجان، از جنوب اعراب، و استعمارگران خونخوار غربی همه منتظر یک اشتباه از طرف ما و پاره پاره کردن سرزمین مادری ما هستند.
اون ها هیچ رحمی به ایران و ایرانی نخواهد کرد و ما همگی در آن آتش افروخته شده خواهیم سوخت.
هرچند بدنه ی حکومت کنونی پر از عناصر بی وطن و سفاک و نالایق پر شده اما تنها راه نجات ما اصلاحات نرم و تغییر از درون ماست.
اگر راه تغییری باشد.....
Forwarded from Armin Hosseini Razavi
من محكوم ميكنم چون از نخست وزير كانادا اين امر بارها درخواست شده بود و طفره ميرفت.

صاف گذاشت وسط انتخابات ايران اين قضيه رو انجام داد.

تو همه ي امور دخالت ميكنن

و باز ميخوان اين اميد واهي زنده كنن كه حامي مردم هستن

بزرگترين دشمنان مردم (توده ها) ابرقدرت هاي سلطه جو هستن كه بخش عمده اي از مردم جهان اسير سياست هاي كثيفشون كردن. نه تنها اين، تمام دخالت هاشون و اكثر سياست هاشونو محكوم ميكنم.
متأسفانه به جهت گزارش های خائنانه برخی از اعضای گروه های سیاسی معلوم الحال و شکست خورده یا احیانا افراد ناآگاه و متأثر از برساخت های رسانه ای، اینستاگرام صفحه اینجانب، بیژن عبدالکریمی را در این پلتفرم به جهت استوری کردن کارزار «پرهیز از خشونت، احتراز از قصاص چشم یک جوان» و «پویش محکوم کردن اقدام دولت کانادا در تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» محدود کردند. همچنین این احتمال وجود دارد که اعضای برخی از جریانات سیاسی بدون پایگاه اجتماعی از حضور بنده در صحنه حیات اجتماعی و در شبکه های مجازی و از دعوت بنده از رأی های خاموش برای به صدا درآمدن در انتخابات اخیر کشور چندان خشنود نبوده، با ارسال گزارش های خلاف واقع کوشیده اند صدای بنده را نیز خاموش سازند. برای این دسته از هموطنان جاهل و ناآگاه و احتمالا خودفروخته که با گل آلود کردن فضای سیاسی و اجتماعی کشور و تنش آفرینی می کوشند منافع سیاسی خود را دنبال کنند بسیار متأسفم و برایشان آرزومند نیل به نوعی خودآگاهی ملی و تاریخی هستم.
قابل ذکر است که دوستان رسانه ای ام نامه اعتراض آمیزی را به مسئولین اینستاگرام ارسال کرده، خاطرنشان ساخته اند که مفاد استوری های مذکور به هیچ وجه با قوانین پلتفرم اینستاگرام تعارضی نداشته، بلکه برعکس عملا فعالیت های این دسته از جریانات سیاسی است که با اصل آزادی و رویه های دمکراتیک سازگاری ندارد.
بیژن عبدالکریمی
یکم تیرماه 1403
Forwarded from سعید توفیقی
Forwarded from سعید توفیقی
Forwarded from سعید توفیقی
Forwarded from سعید توفیقی
2024/09/28 21:07:18
Back to Top
HTML Embed Code: