Forwarded from عبدالكريم سروش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from sirous Zal
فرهیختگان:
♦️دموکراسی، پفک نمکی، و پاپ کورن: تاملی بر رویکرد انسان شناختی عبدالکریمی /۱
✍️ مجید یونسیان
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دکتر بیژن عبدالکریمی در گفتوگوی اخیر خود با یورونیوز سخنان قابل تاملی ابراز نموده است که بهنوعی میتوان آن را مانیفست فکری و همچنین هستهی مرکزی انسانشناختی او تلقی کرد ۔گرچه آقای عبدالکریمی در این گفتوگو در هر بابی سخن گفته است، اما آنچه دال مرکزی این گفتوگو است نوع نگاه او به انسان است که شباهت بسیاری با فهم انسانشناختی هایدگر فیلسوف آلمانی دارد۔ هایدگر در تبین مفهوم "دزاین" که هستهی اصلی نگاه او به انسان و رابطهاش با هستی و جامعه است، معتقد است: "ما در جهان زندگی میکنیم و همواره اسیر موقعیت هستیم؛ یعنی دزاین یا "آنجا بودگی"۔
هایدگر معتقد بود که انسان با ذهن خالی سراغ هیچ فهمی نمیرود، چون فهم انسان مسبوق به ساختاری است که در او تثبیت شده است۔ "دزاین" گذشته، تاریخ و فرهنگ دارد۔ انسان با این شاکله است که سراغ فهمهای جدید میرود۔ هایدگر انسان را سوژه میداند نه ابژه. او عینیت را توهم بزرگ فرهنگ مدرن تلقی میکند و ماهیت و ذات مشترکی برای انسانها قائل نیست۔ انسان فهم متفاوت، ذات و ماهیت متفاوت پیدا میکند۔ دکتر عبدالکریمی همین معنا و برداشت از انسان را به زبان دیگری و در سطح مفهومی سادهتری بیان میکند۔ به چند فراز کوتاه از سخنان دکتر عبدالکریمی اشاره میکنم که مبین همین فهمی است که هایدگر دارد:
"نسلهای جدید (جوانان) در زمان حال غوطهورند؛ یعنی در روزمرگی متوقف شدهاند. فاقد گذشته و آیندهاند."
"جوانان ایرانی هیچ طرح و آرزویی و مدینه فاضلهای در ذهنشان نیست".
اگر این فرازهای سخن عبدالکریمی را مجرد و مستقل ببینیم، حرف و سخنی معنادار و یا قابل اعتنایی جز یک برداشت تحلیلی نیست، اما با توجه به چارچوب تحلیلی و نتایجی که او از قبل و بعد سخناناش میگیرد، متوجه میشویم که عبدالکریمی یک تفسیر روشن از انسان دارد۔ عبدالکریمی جنبشی که دختران و پسران ایرانی آغازگر و ادامهدهندهی آن هستند را جنبشی بدون هویت و ریشه میداند؛ جنبشی که با یک نه بزرگ به چند موضوع شروع شده است:
نه به اجبار که به معنای مطالبهی اختیار است۔
نه به برخی سنن فرهنگی که آزادی و اختیار او را نادیده میگیرد۔
نه به نادیده گرفتناش و ترسیم هویتی که او با آن رابطه برقرار نمیکند۔
و این نهها نفی ساختاری است که تار و پود آن با فرهنگ و هنجارهایی تنیده شده است که بر جامعه مسلط است۔ این نهها نوعی شکافتن این هنجارهاست با ابزار سادهای که نه برخلاف فرهنگ عمومی و عرفی است و نه تعارضی با سنتها دارد۔
اختیار و آزادی که خاص انسان است۔ حالا فرق نمیکند که این انسان متعلق به کدام جامعه است و در چه موقعیتی است. عبدالکریمی با طرح برخی نقطه نظرات و مولفههای تحلیلی انسانها را در چارچوب جبر ساختارهای اجتماعی و موقعیتها میفهمد؛ همان "آنجابودگی" و دازاین هایدگر۔
"دموکراسی در واقع چیزی شبیه پفک نمکی و پاپ کورن است که هیچ ربطی به تغذیه ملت و کشور ندارد".
"دموکراسی یک واقعیت اجتماعی است که با یک فرماسیون اجتماعی و یک واقع بودگی و هستهی اجتماعی نسبت دارد" و این هسته اجتماعی غرب است۔
"انتظار میوهی دموکراسی از درختی که اساساً در این کشورها (کشورهای غیرغربی) ریشه ندارد بیمعناست".
این سخنان برساخت روشنی از نگاه انسانشناختی هایدگری عبدالکریمی است که انسان را اساساً سوژه تلقی میکند۔ عنصری که در ساخت اجتماعی، موقعیت جغرافیایی، هویت فرهنگی و سنتهای تاریخی نهاده شده و نمیتواند از آن خارج شود و هرگونه تلاشی برای خروج از آن هویتسوزی و محکوم به شکست است۔ جوانی که بخواهد از این چارچوب خارج شود، یعنی این پوستهی مستحکم را بشکند، فرهنگ، سنت، هویت و تاریخ و گذشتهی خود را از دست میدهد و به تعبیر عبدالکریمی این جوان میشود همان "نسل غوطهور شده در زمان حال" و متوقف شده در روزمرگی، و این همان وضعیتی است که عبدالکریمی از آن بهعنوان "جوان فاقد طرح و آرزو و مدینه فاضله" یاد میکند۔
ادامه دارد. 👇👇👇
#فرهیختگان راهی به رهایی
♦️دموکراسی، پفک نمکی، و پاپ کورن: تاملی بر رویکرد انسان شناختی عبدالکریمی /۲
✍️ مجید یونسیان
۱۶ تیر ۱۴۰۲
عبدالکریمی بدون اینکه نکتهای به زبان بیاورد در واقع ماهیت و ذات مشترک انسانها را نفی میکند؛ همانطور که هایدگر معتقد بود انسان اسیر موقعیت است عبدالکریمی هم همین حرف را میزند: جوان ایرانی چون در یک موقعیت فرهنگی و دینی و تاریخی خاص متولد شده و تربیت شده، واقع بودگیاش با دموکراسی تناسب ندارد. حق ندارد از چارچوب این هویتی که سنت و فرهنگ و تاریخ اوست خارج شود و اگر شد، بیهویت و هرز میشود۔
♦️دموکراسی، پفک نمکی، و پاپ کورن: تاملی بر رویکرد انسان شناختی عبدالکریمی /۱
✍️ مجید یونسیان
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دکتر بیژن عبدالکریمی در گفتوگوی اخیر خود با یورونیوز سخنان قابل تاملی ابراز نموده است که بهنوعی میتوان آن را مانیفست فکری و همچنین هستهی مرکزی انسانشناختی او تلقی کرد ۔گرچه آقای عبدالکریمی در این گفتوگو در هر بابی سخن گفته است، اما آنچه دال مرکزی این گفتوگو است نوع نگاه او به انسان است که شباهت بسیاری با فهم انسانشناختی هایدگر فیلسوف آلمانی دارد۔ هایدگر در تبین مفهوم "دزاین" که هستهی اصلی نگاه او به انسان و رابطهاش با هستی و جامعه است، معتقد است: "ما در جهان زندگی میکنیم و همواره اسیر موقعیت هستیم؛ یعنی دزاین یا "آنجا بودگی"۔
هایدگر معتقد بود که انسان با ذهن خالی سراغ هیچ فهمی نمیرود، چون فهم انسان مسبوق به ساختاری است که در او تثبیت شده است۔ "دزاین" گذشته، تاریخ و فرهنگ دارد۔ انسان با این شاکله است که سراغ فهمهای جدید میرود۔ هایدگر انسان را سوژه میداند نه ابژه. او عینیت را توهم بزرگ فرهنگ مدرن تلقی میکند و ماهیت و ذات مشترکی برای انسانها قائل نیست۔ انسان فهم متفاوت، ذات و ماهیت متفاوت پیدا میکند۔ دکتر عبدالکریمی همین معنا و برداشت از انسان را به زبان دیگری و در سطح مفهومی سادهتری بیان میکند۔ به چند فراز کوتاه از سخنان دکتر عبدالکریمی اشاره میکنم که مبین همین فهمی است که هایدگر دارد:
"نسلهای جدید (جوانان) در زمان حال غوطهورند؛ یعنی در روزمرگی متوقف شدهاند. فاقد گذشته و آیندهاند."
"جوانان ایرانی هیچ طرح و آرزویی و مدینه فاضلهای در ذهنشان نیست".
اگر این فرازهای سخن عبدالکریمی را مجرد و مستقل ببینیم، حرف و سخنی معنادار و یا قابل اعتنایی جز یک برداشت تحلیلی نیست، اما با توجه به چارچوب تحلیلی و نتایجی که او از قبل و بعد سخناناش میگیرد، متوجه میشویم که عبدالکریمی یک تفسیر روشن از انسان دارد۔ عبدالکریمی جنبشی که دختران و پسران ایرانی آغازگر و ادامهدهندهی آن هستند را جنبشی بدون هویت و ریشه میداند؛ جنبشی که با یک نه بزرگ به چند موضوع شروع شده است:
نه به اجبار که به معنای مطالبهی اختیار است۔
نه به برخی سنن فرهنگی که آزادی و اختیار او را نادیده میگیرد۔
نه به نادیده گرفتناش و ترسیم هویتی که او با آن رابطه برقرار نمیکند۔
و این نهها نفی ساختاری است که تار و پود آن با فرهنگ و هنجارهایی تنیده شده است که بر جامعه مسلط است۔ این نهها نوعی شکافتن این هنجارهاست با ابزار سادهای که نه برخلاف فرهنگ عمومی و عرفی است و نه تعارضی با سنتها دارد۔
اختیار و آزادی که خاص انسان است۔ حالا فرق نمیکند که این انسان متعلق به کدام جامعه است و در چه موقعیتی است. عبدالکریمی با طرح برخی نقطه نظرات و مولفههای تحلیلی انسانها را در چارچوب جبر ساختارهای اجتماعی و موقعیتها میفهمد؛ همان "آنجابودگی" و دازاین هایدگر۔
"دموکراسی در واقع چیزی شبیه پفک نمکی و پاپ کورن است که هیچ ربطی به تغذیه ملت و کشور ندارد".
"دموکراسی یک واقعیت اجتماعی است که با یک فرماسیون اجتماعی و یک واقع بودگی و هستهی اجتماعی نسبت دارد" و این هسته اجتماعی غرب است۔
"انتظار میوهی دموکراسی از درختی که اساساً در این کشورها (کشورهای غیرغربی) ریشه ندارد بیمعناست".
این سخنان برساخت روشنی از نگاه انسانشناختی هایدگری عبدالکریمی است که انسان را اساساً سوژه تلقی میکند۔ عنصری که در ساخت اجتماعی، موقعیت جغرافیایی، هویت فرهنگی و سنتهای تاریخی نهاده شده و نمیتواند از آن خارج شود و هرگونه تلاشی برای خروج از آن هویتسوزی و محکوم به شکست است۔ جوانی که بخواهد از این چارچوب خارج شود، یعنی این پوستهی مستحکم را بشکند، فرهنگ، سنت، هویت و تاریخ و گذشتهی خود را از دست میدهد و به تعبیر عبدالکریمی این جوان میشود همان "نسل غوطهور شده در زمان حال" و متوقف شده در روزمرگی، و این همان وضعیتی است که عبدالکریمی از آن بهعنوان "جوان فاقد طرح و آرزو و مدینه فاضله" یاد میکند۔
ادامه دارد. 👇👇👇
#فرهیختگان راهی به رهایی
♦️دموکراسی، پفک نمکی، و پاپ کورن: تاملی بر رویکرد انسان شناختی عبدالکریمی /۲
✍️ مجید یونسیان
۱۶ تیر ۱۴۰۲
عبدالکریمی بدون اینکه نکتهای به زبان بیاورد در واقع ماهیت و ذات مشترک انسانها را نفی میکند؛ همانطور که هایدگر معتقد بود انسان اسیر موقعیت است عبدالکریمی هم همین حرف را میزند: جوان ایرانی چون در یک موقعیت فرهنگی و دینی و تاریخی خاص متولد شده و تربیت شده، واقع بودگیاش با دموکراسی تناسب ندارد. حق ندارد از چارچوب این هویتی که سنت و فرهنگ و تاریخ اوست خارج شود و اگر شد، بیهویت و هرز میشود۔
Forwarded from sirous Zal
این حرف نفی فعلیت و عینیت و کنشگری انسان است که ذات مشترک انسانها است؛ آنهم در دورهای از تاریخ جهان که نظریهپردازان بزرگی چون آلن تورن جامعهشناس فقید و شهیر فرانسوی به موضوع مهم بازگشت انسان به دورهی کنشگری اشاره میکند و معتقد است که برای فهم دگرگونیهای اجتماعی به عاملیت کنشگری انسان بیش از ساختار و نظام اجتماعی باید توجه کرد۔
عبدالکریمی با این نوع نگاه انسانشناختی هایدگری است که رخدادهای بسیار مهم اجتماعی اخیر را تحلیل و تبیین میکند و ثمرهی آن برداشتهایی ناواقعگرایانه است.
عبدالکریمی در ادامه همین نوع نگاه هایدگری به انسان جنبش زنان و دختران ایرانی برای دستیابی به مطالبات انسانی خود را تحت تاثیر فضاسازی رسانهای میداند و تلویحا ریشهی این اتفاقات را بیرونی تلقی میکند و به همین علت به ناچار سخنانی به زبان میآورد که متناقض است۔ او میگوید:
"زنستیزی حاکمان ایران یک برساخت رسانهای است. نوع مواجهه با زن در ایران (کنونی) نرمتر از مواجهه با زن در خانوادههای مدرن است۔”
اشارهی آقای عبدالکریمی به خشونتهای اخیر در جنبش موسوم به جنبش ژینا یا مهسا است۔
عبدالکریمی برای دفاع از فرهنگ دینی به ابراز چنین سخن متناقضی مبادرت میکند۔ در فرهنگ و سنت ایرانی، اسلامی ستیز ساختاری با زن وجود ندارد، اما آیا آنچه در این جنبش اتفاق افتاده است، ستیز زنان و جوانان با سنتهای دینی و فرهنگی بوده است؟ حرف آقای عبدالکریمی از این لحاظ متناقض است که او بهعنوان یک مدرس فلسفه و روشنفکری که تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران را بهخوبی رصد کرده است، میداند که اساس این جنبش مخالفت با سلب اختیار و برای داشتن حق انتخاب آزاد است. تقریبا قریب به اتفاق عاملان این کنش اجتماعی متدین هستند و تعداد ناباواران به دین و ایرانیت بسیار اندک است. این صرفا سخن صاحبمنصبان قدرت است که سعی دارند هر مخالفتی با خود را مخالفت با دین و هویت تاریخی و فرهنگی بدانند و مرجع بیرونی برای آن قائل باشند۔ تردیدی نیست که زنستیزی بلاموضوع است بلکه آنچه مهم است انسانستیزی است که بسیار عام و روشن است. وقتی یک نظام سیاسی و حکومتی آزادی و اختیار و حق انتخاب شیوهی زیست را برای شهرونداناش نپذیرد و با مشت آهنین با آن روبرو شود، چه معنایی جز انسانستیزی میتواند داشته باشد۔
آقای عبدالکریمی بهدرستی میگوید که تغییرات رادیکال سیاسی سم است و درست این است که بهدنبال تغییر رادیکال اجتماعی باشیم۔ اما ایشان این تناقض را حل نمیکند که تغییر رادیکال اجتماعی بدون اصلاح ساختار نظام سیاسی چهگونه میتواند رخ دهد؟ تنها راه تغییر رادیکال اجتماعی بدون تغییر رادیکال سیاسی به رسمیت شناختن جنبش اجتماعی خشونت پرهیز است و اولین و مهمترین راه و مسیری که چنین چیزی را ممکن میسازد، متقاعد کردن نظام سیاسی به پذیرش این موضوع است که ذات انسانها در همهی جوامع یکسان است و آزادی و اختیار مهمترین مولفهی این اشتراک است و حبس این مولفه در هر فرهنگ، سنت و رویهای انسانستیز است.
برجسته شدن موقعیت زن در جنبش اجتماعی اخیر ایران صرفا به دلیل حجم بالای فشار و محدودیتهای اجتماعی است. قطعا این وضعیت هیچ نسبتی با هویت تاریخی و دینی ایرانی ندارد. اینکه آقای عبدالکریمی سعی دارد با نوعی تفکر فلسفی این موضوعات را به هم پیوند دهد، به نوع نگرشی بر میگردد که هستهی آن تاثیرپذیری از تفکر انسانشناختی هایدگر است و اینکه هایدگر انسان را سوژه میدانست و نه ابژه و عینیت را توهم فرهنگ مدرن میداند و برگردان این تفکر است که باعث میشود عبدالکریمی هم دموکراسیخواهی در ایران را بهمثابه درخواست پفک نمکی و پاپ کورن بداند۔
والسلام
عبدالکریمی با این نوع نگاه انسانشناختی هایدگری است که رخدادهای بسیار مهم اجتماعی اخیر را تحلیل و تبیین میکند و ثمرهی آن برداشتهایی ناواقعگرایانه است.
عبدالکریمی در ادامه همین نوع نگاه هایدگری به انسان جنبش زنان و دختران ایرانی برای دستیابی به مطالبات انسانی خود را تحت تاثیر فضاسازی رسانهای میداند و تلویحا ریشهی این اتفاقات را بیرونی تلقی میکند و به همین علت به ناچار سخنانی به زبان میآورد که متناقض است۔ او میگوید:
"زنستیزی حاکمان ایران یک برساخت رسانهای است. نوع مواجهه با زن در ایران (کنونی) نرمتر از مواجهه با زن در خانوادههای مدرن است۔”
اشارهی آقای عبدالکریمی به خشونتهای اخیر در جنبش موسوم به جنبش ژینا یا مهسا است۔
عبدالکریمی برای دفاع از فرهنگ دینی به ابراز چنین سخن متناقضی مبادرت میکند۔ در فرهنگ و سنت ایرانی، اسلامی ستیز ساختاری با زن وجود ندارد، اما آیا آنچه در این جنبش اتفاق افتاده است، ستیز زنان و جوانان با سنتهای دینی و فرهنگی بوده است؟ حرف آقای عبدالکریمی از این لحاظ متناقض است که او بهعنوان یک مدرس فلسفه و روشنفکری که تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران را بهخوبی رصد کرده است، میداند که اساس این جنبش مخالفت با سلب اختیار و برای داشتن حق انتخاب آزاد است. تقریبا قریب به اتفاق عاملان این کنش اجتماعی متدین هستند و تعداد ناباواران به دین و ایرانیت بسیار اندک است. این صرفا سخن صاحبمنصبان قدرت است که سعی دارند هر مخالفتی با خود را مخالفت با دین و هویت تاریخی و فرهنگی بدانند و مرجع بیرونی برای آن قائل باشند۔ تردیدی نیست که زنستیزی بلاموضوع است بلکه آنچه مهم است انسانستیزی است که بسیار عام و روشن است. وقتی یک نظام سیاسی و حکومتی آزادی و اختیار و حق انتخاب شیوهی زیست را برای شهرونداناش نپذیرد و با مشت آهنین با آن روبرو شود، چه معنایی جز انسانستیزی میتواند داشته باشد۔
آقای عبدالکریمی بهدرستی میگوید که تغییرات رادیکال سیاسی سم است و درست این است که بهدنبال تغییر رادیکال اجتماعی باشیم۔ اما ایشان این تناقض را حل نمیکند که تغییر رادیکال اجتماعی بدون اصلاح ساختار نظام سیاسی چهگونه میتواند رخ دهد؟ تنها راه تغییر رادیکال اجتماعی بدون تغییر رادیکال سیاسی به رسمیت شناختن جنبش اجتماعی خشونت پرهیز است و اولین و مهمترین راه و مسیری که چنین چیزی را ممکن میسازد، متقاعد کردن نظام سیاسی به پذیرش این موضوع است که ذات انسانها در همهی جوامع یکسان است و آزادی و اختیار مهمترین مولفهی این اشتراک است و حبس این مولفه در هر فرهنگ، سنت و رویهای انسانستیز است.
برجسته شدن موقعیت زن در جنبش اجتماعی اخیر ایران صرفا به دلیل حجم بالای فشار و محدودیتهای اجتماعی است. قطعا این وضعیت هیچ نسبتی با هویت تاریخی و دینی ایرانی ندارد. اینکه آقای عبدالکریمی سعی دارد با نوعی تفکر فلسفی این موضوعات را به هم پیوند دهد، به نوع نگرشی بر میگردد که هستهی آن تاثیرپذیری از تفکر انسانشناختی هایدگر است و اینکه هایدگر انسان را سوژه میدانست و نه ابژه و عینیت را توهم فرهنگ مدرن میداند و برگردان این تفکر است که باعث میشود عبدالکریمی هم دموکراسیخواهی در ایران را بهمثابه درخواست پفک نمکی و پاپ کورن بداند۔
والسلام
دازاین چیست؟ در نقدِ نقدِ عبدالکریمی
ابوذر شریعتی - فلسفه
#دازاین چیست؟
در سیاق نقدِ نقدِ عبدالکریمی توسط مجید یونسیان منتشر شده در کانال زیر سقف آسمان حسن محدثی
#هایدگر_شناسی
#ابوذر_شریعتی
در سیاق نقدِ نقدِ عبدالکریمی توسط مجید یونسیان منتشر شده در کانال زیر سقف آسمان حسن محدثی
#هایدگر_شناسی
#ابوذر_شریعتی
Forwarded from موسسه حامی علوم انسانی
🎥 فلسفه دانشگاهی و مسایل جامعه ایرانی
✅ سلسله نشستهای علوم انسانی و مسایل جامعه ایرانی
👤دکتر بیژن عبدالکریمی
👤دکتر سید حسن حسینی
🔹دبیر نشست: دکتر مالک شجاعی
📌فیلم این نشست در یوتیوب حامی:
https://youtu.be/1tfYYje0HZ8?si=VXGlUz9BGGAx8pSW
✅ سلسله نشستهای علوم انسانی و مسایل جامعه ایرانی
👤دکتر بیژن عبدالکریمی
👤دکتر سید حسن حسینی
🔹دبیر نشست: دکتر مالک شجاعی
📌فیلم این نشست در یوتیوب حامی:
https://youtu.be/1tfYYje0HZ8?si=VXGlUz9BGGAx8pSW
YouTube
فلسفه دانشگاهی و مسایل جامعه ایرانی | دکتر سید حسن حسینی و دکتر بیژن عبدالکریمی
فرهنگسرای اندیشه و موسسه حامی با همکاری خانه اندیشه ورزان سلسله نشست های علوم انسانی و مسایل جامعه ایرانی را برگزار میکنند که اولین نشست آن به «فلسفه دانشگاهی و مسایل جامعه ایرانی» میپردازد. این نشست با حضور دو استاد فلسفه یعنی دکتر سید حسن حسینی و دکتر…
Forwarded from Mypersia | ايران من
🌀به جای تمرکز بر خشونت اعتراضات دانشجویی، به اوضاع بحرانی غزه بپردازید!
▫️برنی سندرز، سناتور مشهور آمریکایی خطاب به رسانهها و سیاستمداران آمریکا: شاید وقت آن رسیده که نه تنها نگران خشونتهایی باشیم که در دانشگاههای آمریکا شاهد آن هستیم، بلکه بر خشونت بیسابقهای که در غزه وجود دارد تمرکز کنیم.
▫️پیشنهاد میکنم که CNN و برخی از همکارانم در اینجا فقط برای لحظهای دوربینهایشان را از دانشگاه کلمبیا و دانشگاه کالیفرنیا بردارند و به غزه بروید و دوربینهایشان را ببرند و به ما کودکانی را که به دلیل سیاستهای نتانیاهو از سوء تغذیه در حال مرگ هستند نشان دهید ، رنجی را که در آنجا در جریاناست به ما نشان دهید.
@mypersia24 | ایران من
Instagram | Twitter
▫️برنی سندرز، سناتور مشهور آمریکایی خطاب به رسانهها و سیاستمداران آمریکا: شاید وقت آن رسیده که نه تنها نگران خشونتهایی باشیم که در دانشگاههای آمریکا شاهد آن هستیم، بلکه بر خشونت بیسابقهای که در غزه وجود دارد تمرکز کنیم.
▫️پیشنهاد میکنم که CNN و برخی از همکارانم در اینجا فقط برای لحظهای دوربینهایشان را از دانشگاه کلمبیا و دانشگاه کالیفرنیا بردارند و به غزه بروید و دوربینهایشان را ببرند و به ما کودکانی را که به دلیل سیاستهای نتانیاهو از سوء تغذیه در حال مرگ هستند نشان دهید ، رنجی را که در آنجا در جریاناست به ما نشان دهید.
@mypersia24 | ایران من
Instagram | Twitter
Forwarded from نواندیش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم دیدنی از همدلی و تلاش های مردمی و طاقت فرسا که به پیدا شدن یسنا ۴ ساله (پس از ۴ روز از مفقود شدن) در استان گلستان منجر شد
@Noandishnews
@Noandishnews
Forwarded from جدال- علی عليزاده
اهداف کانونی بیبیسی از انتشار گزارش جدید درباره نیکا شاکرمی، نوشتهای از پریسا نصرآبادی
🔻 خون جهان را برداشته و بیش از ۱۴ ساعت است که خبر اول بیبیسی جهانی معطوف به «گزارشی تکاندهنده» مرتبط با ایران است؛ گزارشی به اصطلاح تحقیقی که یک سال و نیم در آبنمک خوابانده شده بود تا سر فرصت همچون برگ برندهای رو شود و مازاد رسانهای-سیاسی مطلوبی برای مدیران پروژهی «بلوای ۱۴۰۱» به همراه آورد.
🔻 حقیقتاً چه زمانی بهتر از اکنون که در اوج ورشکستگی اخلاقی و انحطاط ایدئولوژیک غرب، و در نقطهای از تاریخ که جانیان صهیونازی با هیچ پوششی نمیتوانند توحّش بیمثال خود را پشت قربانینمایی تاریخیشان پنهان کنند.
🔻 از سالگرد غائلهی ززآ و همزمان با رونمایی آشکار از صاحبکار اصلی رسانهی موساد-اینترنشنال، اپوزسیون تبهکار ایران نیز کالیبر واقعی خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که ملتهب کردن دوبارهی فضای جامعهی ایران در تواناش نیست و نتیجتاً اتاق جنگ موساد در قالب رسانه نیز تا حدّ زیادی تضعیف شد. اندکی بعد با رقم خوردن عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، رژیم اسرائیل موساد-اینترنشنال را برای سفیدشویی جنایات صهیونازیها به شکل تماموقت به کار گرفت و همین امر موجب گردید که تشت این شبهرسانه بیش از پیش از بوم بیفتد.
🔻 بدین ترتیب بیبیسی فارسی در خطّ مقدم نبرد رسانهای و شناختی علیه ایران قرار گرفت و در سراسر این هفت ماه، با تکیه بر اسلوب و رویکرد حرفهایتری که در خبر پراکنی، شبههافکنی و پروپاگاندای نرم دارد، جور موساد-اینترنشنال را علیه ایران به مثابه ستون محور مقاومت کشید تا امروز.
🔻 امروز اما برای انتشار چنین گزارشی بیبیسی جهانی وارد عرصه میشود و نه بیبیسی فارسی. چرا که اهداف تعریفشده برای پروژهی انتشار این «گزارش هولناک» صرفاً بنا نیست که به غائلهی ۱۴۰۱ متّصل شود و به کالبد بیجان آن بلوا نفس مصنوعی دهد. اهداف این گزارش چندوجهی و درهمتنیدهاند؛ آن هم به شکلی که مخاطب نتواند به آسانی اجزای آن را از هم تفکیک کند.
🔻اهداف کانونی این گزارش شامل این موارد است:
۱. نوک پیکان نقض حقوق بشر را از اسرائیل (عامل نسلکشی) به سوی ایران (عامل مرگ چند نوجوان معترض) برمیگرداند و با همترازسازی ایران و اسرائیل در ارتکاب جنایت، به اسرائیل فرصت بازسازی چهرهی خود را _ولو به شکل محدود، اعطا میکند. آن هم در وضعیتی که حتی ایالات متحده اقرار میکند که پنج یگان ارتش اسرائیل مرتکب نقض فاحش حقوق بشر شدهاند.
۲. سرکوب گستردهی اعتراضات دانشجویان و دانشگاهیان در غرب، در برابر جزئیات هولناک سرکوب نوجوانان در ایران رنگ میبازد و غرب ورشکسته را دوباره بر مسند مدّعی حقوق بشر مینشاند.
۳. سپاه پاسداران که پس از حادثهی تروریستی کنسولگری ایران در دمشق و متعاقب آن پاسخ قدرتمند ایران در خاک فلسطین اشغالی، در افکار عمومی مردم ایران جایگاه ویژهای پیدا کرده بود، به عنوان عامل جنایت در مظان اتّهام قرار میگیرد و دستاوردهای داخلی تنش ایران و اسرائیل در میدان را به محاق میبرد.
۴. بحث قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی دولتهای غربی را باز برجسته میکند و پیگیری آن را در رسانهها و در سطح نهادهای حقوقی بینالمللی شدّت میبخشد. آن هم در شرایطی که دادگاه بینالمللی کیفری از احتمال صدور قرار بازداشت نتانیاهو و چندتن از وزرای کابینهاش به جرم ارتکاب جنایات جنگی خبر میدهد.
۵. این گزارش باید امتداد انتقامی تلقّی شود که اسرائیل نتوانست در پاسخ به حملهی پهپادی-موشکی ایران، در خاک ایران عملیاتی کند. این قاعدهی جنگهای هیبریدی است که پاسخها و پاتکها به دشمن لزوماً از همان جنسی نیستند که حریف به کار گرفتهاست. اکنون که اسرائیل چنان در ضعف است که حتی با وجود ماشین جنگی موساد-اینترنشنال هم قادر به موجسازی رسانهای علیه ایران نیست، حرفهایترین رسانهی جهان به نیابت از حامیان استعمارگر اسرائیل به کمکاش آمده است.
۶. نکتهی مهم دیگر طرح شبههی حضور فعال نیروهای «حزبالله» در ایران است. در گزارش از عاملیت مستقیم «حزبالله» نام برده شده و این گروه همدست سپاه پاسداران در ارتکاب جنایت در داخل ایران تصویر میشود. گرچه همزمان این تردید هم به میان میآید که این حزبالله همان حزبالله لبنان است یا نه، اما اصل قضیه این است که علیه حزبالله که از هشتم اکتبر در کنار نیروهای مقاومت فلسطین در غزّه جنگیده، ادعاهایی جعل میشود که زمینههای تحریمهای حقوق بشری و تبعات سیاسی علیه این سازمان را هموار میکند.
با این اوصاف نمیتوان لحظهای در این واقعیت تردید کرد که رونمایی از این گزارش، با افزایش فشار بر ایران و دیگر نیروهای مقاومت در منطقه، نسلکشی غزّه، تغییر نقشهی فلسطین و دگرگونی ساختار و مناسبات منطقه و بلکه نظم سراسر نظام بینالملل پیوند انکارناپذیری دارد.
🔻 خون جهان را برداشته و بیش از ۱۴ ساعت است که خبر اول بیبیسی جهانی معطوف به «گزارشی تکاندهنده» مرتبط با ایران است؛ گزارشی به اصطلاح تحقیقی که یک سال و نیم در آبنمک خوابانده شده بود تا سر فرصت همچون برگ برندهای رو شود و مازاد رسانهای-سیاسی مطلوبی برای مدیران پروژهی «بلوای ۱۴۰۱» به همراه آورد.
🔻 حقیقتاً چه زمانی بهتر از اکنون که در اوج ورشکستگی اخلاقی و انحطاط ایدئولوژیک غرب، و در نقطهای از تاریخ که جانیان صهیونازی با هیچ پوششی نمیتوانند توحّش بیمثال خود را پشت قربانینمایی تاریخیشان پنهان کنند.
🔻 از سالگرد غائلهی ززآ و همزمان با رونمایی آشکار از صاحبکار اصلی رسانهی موساد-اینترنشنال، اپوزسیون تبهکار ایران نیز کالیبر واقعی خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که ملتهب کردن دوبارهی فضای جامعهی ایران در تواناش نیست و نتیجتاً اتاق جنگ موساد در قالب رسانه نیز تا حدّ زیادی تضعیف شد. اندکی بعد با رقم خوردن عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، رژیم اسرائیل موساد-اینترنشنال را برای سفیدشویی جنایات صهیونازیها به شکل تماموقت به کار گرفت و همین امر موجب گردید که تشت این شبهرسانه بیش از پیش از بوم بیفتد.
🔻 بدین ترتیب بیبیسی فارسی در خطّ مقدم نبرد رسانهای و شناختی علیه ایران قرار گرفت و در سراسر این هفت ماه، با تکیه بر اسلوب و رویکرد حرفهایتری که در خبر پراکنی، شبههافکنی و پروپاگاندای نرم دارد، جور موساد-اینترنشنال را علیه ایران به مثابه ستون محور مقاومت کشید تا امروز.
🔻 امروز اما برای انتشار چنین گزارشی بیبیسی جهانی وارد عرصه میشود و نه بیبیسی فارسی. چرا که اهداف تعریفشده برای پروژهی انتشار این «گزارش هولناک» صرفاً بنا نیست که به غائلهی ۱۴۰۱ متّصل شود و به کالبد بیجان آن بلوا نفس مصنوعی دهد. اهداف این گزارش چندوجهی و درهمتنیدهاند؛ آن هم به شکلی که مخاطب نتواند به آسانی اجزای آن را از هم تفکیک کند.
🔻اهداف کانونی این گزارش شامل این موارد است:
۱. نوک پیکان نقض حقوق بشر را از اسرائیل (عامل نسلکشی) به سوی ایران (عامل مرگ چند نوجوان معترض) برمیگرداند و با همترازسازی ایران و اسرائیل در ارتکاب جنایت، به اسرائیل فرصت بازسازی چهرهی خود را _ولو به شکل محدود، اعطا میکند. آن هم در وضعیتی که حتی ایالات متحده اقرار میکند که پنج یگان ارتش اسرائیل مرتکب نقض فاحش حقوق بشر شدهاند.
۲. سرکوب گستردهی اعتراضات دانشجویان و دانشگاهیان در غرب، در برابر جزئیات هولناک سرکوب نوجوانان در ایران رنگ میبازد و غرب ورشکسته را دوباره بر مسند مدّعی حقوق بشر مینشاند.
۳. سپاه پاسداران که پس از حادثهی تروریستی کنسولگری ایران در دمشق و متعاقب آن پاسخ قدرتمند ایران در خاک فلسطین اشغالی، در افکار عمومی مردم ایران جایگاه ویژهای پیدا کرده بود، به عنوان عامل جنایت در مظان اتّهام قرار میگیرد و دستاوردهای داخلی تنش ایران و اسرائیل در میدان را به محاق میبرد.
۴. بحث قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی دولتهای غربی را باز برجسته میکند و پیگیری آن را در رسانهها و در سطح نهادهای حقوقی بینالمللی شدّت میبخشد. آن هم در شرایطی که دادگاه بینالمللی کیفری از احتمال صدور قرار بازداشت نتانیاهو و چندتن از وزرای کابینهاش به جرم ارتکاب جنایات جنگی خبر میدهد.
۵. این گزارش باید امتداد انتقامی تلقّی شود که اسرائیل نتوانست در پاسخ به حملهی پهپادی-موشکی ایران، در خاک ایران عملیاتی کند. این قاعدهی جنگهای هیبریدی است که پاسخها و پاتکها به دشمن لزوماً از همان جنسی نیستند که حریف به کار گرفتهاست. اکنون که اسرائیل چنان در ضعف است که حتی با وجود ماشین جنگی موساد-اینترنشنال هم قادر به موجسازی رسانهای علیه ایران نیست، حرفهایترین رسانهی جهان به نیابت از حامیان استعمارگر اسرائیل به کمکاش آمده است.
۶. نکتهی مهم دیگر طرح شبههی حضور فعال نیروهای «حزبالله» در ایران است. در گزارش از عاملیت مستقیم «حزبالله» نام برده شده و این گروه همدست سپاه پاسداران در ارتکاب جنایت در داخل ایران تصویر میشود. گرچه همزمان این تردید هم به میان میآید که این حزبالله همان حزبالله لبنان است یا نه، اما اصل قضیه این است که علیه حزبالله که از هشتم اکتبر در کنار نیروهای مقاومت فلسطین در غزّه جنگیده، ادعاهایی جعل میشود که زمینههای تحریمهای حقوق بشری و تبعات سیاسی علیه این سازمان را هموار میکند.
با این اوصاف نمیتوان لحظهای در این واقعیت تردید کرد که رونمایی از این گزارش، با افزایش فشار بر ایران و دیگر نیروهای مقاومت در منطقه، نسلکشی غزّه، تغییر نقشهی فلسطین و دگرگونی ساختار و مناسبات منطقه و بلکه نظم سراسر نظام بینالملل پیوند انکارناپذیری دارد.
Forwarded from علی مهرابی کوشکی
انالله و اناالیه راجعون
برادر گرامی جناب آقای مهندس لطفالله میثمی
غم از دست دادن عزیزان و به سوگ آنان نشستن، صبری میخواهد عظیم والبته میدانیم عظمت هیچ صبری از وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمیکاهد.
درگذشت برادر ارجمندتان جناب آقای مهندس فضلالله میثمی را به شما که بهخوبی از فلسفهی زندگی کردن و نیز هجرت از آن آگاهید، تسلیت عرض میکنیم. باشد در این رنج فراق، پیاممان تسلی بخش اندوه بزرگتان باشد .
برای شما و خانواده محترم و بازماندگان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستاریم.
برادر گرامی جناب آقای مهندس لطفالله میثمی
غم از دست دادن عزیزان و به سوگ آنان نشستن، صبری میخواهد عظیم والبته میدانیم عظمت هیچ صبری از وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمیکاهد.
درگذشت برادر ارجمندتان جناب آقای مهندس فضلالله میثمی را به شما که بهخوبی از فلسفهی زندگی کردن و نیز هجرت از آن آگاهید، تسلیت عرض میکنیم. باشد در این رنج فراق، پیاممان تسلی بخش اندوه بزرگتان باشد .
برای شما و خانواده محترم و بازماندگان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستاریم.
Forwarded from Mohammad Rezaei
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
YouTube
جمهوری اسلامی و آرمان ها؛ پیشرفت یا پسرفت؟ مناظره جنجالی علیرضا شجاعی زند و بیژن عبدالکریمی
مناظره علیرضا شجاعی زند، استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس، و بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی، در دانشگاه صنعتی شریف.
علیرضا شجاعی زند :
جمهوری اسلامی بسیاری از تصورات و کلیشه های کهنه شده را کنار زد از جمله نسبت دین و دنیا، نسبت دین…
علیرضا شجاعی زند :
جمهوری اسلامی بسیاری از تصورات و کلیشه های کهنه شده را کنار زد از جمله نسبت دین و دنیا، نسبت دین…
Forwarded from Mostafa Ghahremani
🟢 هولوکاست اسرائیلی و پایان تمدن بیاخلاق!
✍ مصطفی قهرمانی.
مقاومت مردم غزه در برابر جنایت و سبعیت نهفقط رژیم آپارتاید اسرائیل بلکه در برابر غربی که دگربار تمامقد در کنار جنایتکاران صهیونیستی ایستاده است و از هولوکاستی دیگر دفاع میکند، اما یک اثر تمدنساز و سرمدی داشته است و آن برگرفتن ماسک و صورتک "اخلاق" و "دمکراسی" و "حقوقبشر" از چهره "تمدن بیاخلاق غرب" است.
همین اکنون قهرمانان در خاک وخون درغلتیده غزه تاریخ ساز شدهاند.
روزی فرانسیس فوکویاما استاد مطالعات بینالملل جان هاپکینز در تابستان ۱۹۸۹ از "پایان تاریخ" نام میبرد.
در آن ایام اما فوکویاما ذوقزده شده بود و پس از فروپاشی اتحادشوروی و پیمان ورشو از پیروزی همیشگی "لیبرالیسم"، "دمکراسی" و "اقتصاد بازار آزاد" بهمثابه دستاوردها و مفاخر تمدن غربی نام میبرد.
امروز اما پساز گذشت ۷ ماه پس از آغاز دور جدید جنایت صهیونیسم و امپریالیسم حمایتگر آن با هولوکاست اسرائیل برعلیه مردم غزه باید گفت این پایان "تمدن بیاخلاق" غربی است که رقم میخورد. در شکلدهی و ادامه این جنایت غرب برای آخرین بار نسان داد که آزادی، دمکراسی و حقوقبشر هیچگاه دغدغههای تمدن غربی نبودهاند.
"اراده معطوف به قدرت" غرب در برابر "اراده معطوف به زیست و بقا" برای همیشه شکست را پذیرا شده است. خیابانها و دانشگاههای مملو از جوانان، روشنفکران و فرهیختگان و تشنگان عدالت و صلح در متروپل های غربی مهر تاییدی بر پایان این تمدن بیاخلاق هستند.
✍ مصطفی قهرمانی.
مقاومت مردم غزه در برابر جنایت و سبعیت نهفقط رژیم آپارتاید اسرائیل بلکه در برابر غربی که دگربار تمامقد در کنار جنایتکاران صهیونیستی ایستاده است و از هولوکاستی دیگر دفاع میکند، اما یک اثر تمدنساز و سرمدی داشته است و آن برگرفتن ماسک و صورتک "اخلاق" و "دمکراسی" و "حقوقبشر" از چهره "تمدن بیاخلاق غرب" است.
همین اکنون قهرمانان در خاک وخون درغلتیده غزه تاریخ ساز شدهاند.
روزی فرانسیس فوکویاما استاد مطالعات بینالملل جان هاپکینز در تابستان ۱۹۸۹ از "پایان تاریخ" نام میبرد.
در آن ایام اما فوکویاما ذوقزده شده بود و پس از فروپاشی اتحادشوروی و پیمان ورشو از پیروزی همیشگی "لیبرالیسم"، "دمکراسی" و "اقتصاد بازار آزاد" بهمثابه دستاوردها و مفاخر تمدن غربی نام میبرد.
امروز اما پساز گذشت ۷ ماه پس از آغاز دور جدید جنایت صهیونیسم و امپریالیسم حمایتگر آن با هولوکاست اسرائیل برعلیه مردم غزه باید گفت این پایان "تمدن بیاخلاق" غربی است که رقم میخورد. در شکلدهی و ادامه این جنایت غرب برای آخرین بار نسان داد که آزادی، دمکراسی و حقوقبشر هیچگاه دغدغههای تمدن غربی نبودهاند.
"اراده معطوف به قدرت" غرب در برابر "اراده معطوف به زیست و بقا" برای همیشه شکست را پذیرا شده است. خیابانها و دانشگاههای مملو از جوانان، روشنفکران و فرهیختگان و تشنگان عدالت و صلح در متروپل های غربی مهر تاییدی بر پایان این تمدن بیاخلاق هستند.
Forwarded from Bijan Abdolkarimi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به همه مهاجران سرزمین های مادری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻مناظره بیژن عبدالکریمی و شهریار زرشناس درباره نفوذ
🔴 مشاهده فایل کامل مناظره در کانال یوتیوب :
فایل کامل
اینستاگرام
تلگرام
🔴 مشاهده فایل کامل مناظره در کانال یوتیوب :
فایل کامل
اینستاگرام
تلگرام