Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️امید به شنیده شدن!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
در آستانهی تشکیل دولت جدید، امید به شنیده شدن در میان عموم مردم ناراضی و نیز برخی نخبگان مستقل نضج گرفته است؛ حقیقتا فرصت یگانه برای جاری شدن خون در شریانهای فسردهی مام وطن، موجبات دلگرمی شدهاست؛ اما بلافاصله باید افزود اگر این مجال بیبدیل که به همت خوندلهای بسیار در دورانهای تنگ و تار حاصل آمده است خدای ناکرده مغتنم شمرده نشود؛ آنچه این بار به خطر جدی میافتد موجودیت "زندگی" در ایران عزیز است؛
وقتی میگوییم "زندگی" سقف رفاه و توسعه برای مردمان این سامان مرادمان نیست؛ زندگی با همهی دشواریها و معضلات واقعی یک جامعه توسعهنیافته اما رو به اصلاح و گشوده به جهان؛ در همهی متون علمی در گفتگوهای درماني شرط نیل به بهبودی؛ تشخیص درست بیماری و خودآگاهی به وضعیت است.
ما حاضریم ایرانی بودن را گردن بگیریم، عقب ماندگی از جریان توسعه و رشد و تکنولوژی... اما لازمهی آن پرهیز از خشونت و انحصارگرایی است؛ امید به شنیده شدن؛ پژواک آری گویی به زندگیست..
توجه به تحولات نسلی و ارتفاع گرفتن از منافع گروهی برای پیاده کردن قانون و رفع معضلات آن، یعنی آغوش مهر گشودن به همه ی ایرانیان در حاشیه مانده و مطرود؛ از بلوچ و عرب و ترک و کرد و ... تا زنان و دختران و پسران جوان؛
جامعه شناسی ظرفیت نظری و روش شناختی برای تحقق چنین اهدافی را پیشاپیش در نزد خویش محقق ساخته است؛ لذا میتواند در گذر دولتمردان از نظر به عمل دستگیر ایشان باشد و به تحقق شعارهای توسعه محور ایشان با جد و جهد تمام مدد رساند. برای ایران آزاد و آباد همهی صداها را باید شنید.
آنچه امروز گفتگو در سطوح ملی و فراملی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است بایستی از نهادهایی مثل خانواده و مدرسه و...آغاز و بهویژه در دانشگاه تقویت و تثبیت شود.
نگارنده در کتاب #گفتمان_وفاق به مثابه ی یک نظریه اجتماعی مخاطب ایرانی را به تامل در خصوص امکان ظهور نظریه اجتماعی در ایران با توجه به زیست جهان تاریخی مان وا می دارد. گفتمان وفاق به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای غلبه بر درد مشترک توسعه نیافتگی تاریخی است.
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
در آستانهی تشکیل دولت جدید، امید به شنیده شدن در میان عموم مردم ناراضی و نیز برخی نخبگان مستقل نضج گرفته است؛ حقیقتا فرصت یگانه برای جاری شدن خون در شریانهای فسردهی مام وطن، موجبات دلگرمی شدهاست؛ اما بلافاصله باید افزود اگر این مجال بیبدیل که به همت خوندلهای بسیار در دورانهای تنگ و تار حاصل آمده است خدای ناکرده مغتنم شمرده نشود؛ آنچه این بار به خطر جدی میافتد موجودیت "زندگی" در ایران عزیز است؛
وقتی میگوییم "زندگی" سقف رفاه و توسعه برای مردمان این سامان مرادمان نیست؛ زندگی با همهی دشواریها و معضلات واقعی یک جامعه توسعهنیافته اما رو به اصلاح و گشوده به جهان؛ در همهی متون علمی در گفتگوهای درماني شرط نیل به بهبودی؛ تشخیص درست بیماری و خودآگاهی به وضعیت است.
ما حاضریم ایرانی بودن را گردن بگیریم، عقب ماندگی از جریان توسعه و رشد و تکنولوژی... اما لازمهی آن پرهیز از خشونت و انحصارگرایی است؛ امید به شنیده شدن؛ پژواک آری گویی به زندگیست..
توجه به تحولات نسلی و ارتفاع گرفتن از منافع گروهی برای پیاده کردن قانون و رفع معضلات آن، یعنی آغوش مهر گشودن به همه ی ایرانیان در حاشیه مانده و مطرود؛ از بلوچ و عرب و ترک و کرد و ... تا زنان و دختران و پسران جوان؛
جامعه شناسی ظرفیت نظری و روش شناختی برای تحقق چنین اهدافی را پیشاپیش در نزد خویش محقق ساخته است؛ لذا میتواند در گذر دولتمردان از نظر به عمل دستگیر ایشان باشد و به تحقق شعارهای توسعه محور ایشان با جد و جهد تمام مدد رساند. برای ایران آزاد و آباد همهی صداها را باید شنید.
آنچه امروز گفتگو در سطوح ملی و فراملی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است بایستی از نهادهایی مثل خانواده و مدرسه و...آغاز و بهویژه در دانشگاه تقویت و تثبیت شود.
نگارنده در کتاب #گفتمان_وفاق به مثابه ی یک نظریه اجتماعی مخاطب ایرانی را به تامل در خصوص امکان ظهور نظریه اجتماعی در ایران با توجه به زیست جهان تاریخی مان وا می دارد. گفتمان وفاق به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای غلبه بر درد مشترک توسعه نیافتگی تاریخی است.
Forwarded from Elham Aghshahi
كانون فرهنگ و زندگي به همراه گروه صلح انجمن جامعه شناسي برگزار مي كند:
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
Forwarded from محمدی
🔶از هرج و مرج و شکست مشروطه عبرت نمی گیریم؟ تاریخ در حال تکرار است!
محمدعلی محمدی قره قانی
🔸من هم به سهم خودم از وضعیت کارگروهها و خبرهایی که از نحوه چینش کابینه بیرون می آید ناخرسندم و چند یادداشت خطاب به رئیس جمهور منتخب نوشتم و اما همه را پاک کردم! بله ناراضی از تکرار اسم های سابق و پروکسی های آنان در دولت جدید هستیم. اسامی آقاها و آقازاده های تکراری و افراد مورد حمایت آنان در اولین محافل قدرت دولت جدید را می بینیم.
اما از طرفی هم وقتی به صحنه نگاه می کنیم، موجی از مطالبات و حجم انبوه انتظارات غیر قابل برآوردن شکل گرفته که امکان جمع کردن اینهمه تعدد و تشتت ذیل فرایند دموکراتیک فعلی وجود ندارد.
🔸گویی که ما ظرفیت دموکراسی و فضای باز و طرف مشورت قرار گرفتن را نداریم و همین که گفته شده این دولت قرار است با مشورت مردم بسته شود، ببینید چه هرج و مرج و بلبشویی به پاست!
فضا، شبیه پیروزی نهضت مشروطه و بعد پشیمانی پادشاهی که اجازه فضای باز را داده بود و به توپ بستن مجلس و اعدام شیخ فضل الله نوری به عنوان اولین مجتهد اعدامی در تاریخ شیعه و خونخواهی انقلابیون شیعی که تا انقلاب ۵۷ و حتی بعد آن هم در قالب قتل های زنجیره ای و روشنفکر کشی ادامه یافت، همه حاصل یک نافرهیختگی و درهم ریختگی سیاسی پس از پیروزی مشروطه بود.
🔸در مشروطه بعد از پیروزی، یک عده چنان افراط و خودسری کردند که مثلاً پادشاهی که خود به مشروطه- طلبی نیم بند تبدیل شده بود را هر روز در مطبوعات حرامزاده خطاب کرده و به مادر او نسبت های ناروا می دادند و حتی برخی دیگر از انقلابیون تندرو، بر سر راهش کمین کردند و با پرتاب بمب قصد کشتن او را داشتند که البته ناکام ماند. همهمه و ملغمه عجیبی شده بود. هر کسی که یک روزنامه و حزب و دسته ای داشت، بر علیه دیگری می نوشت و اقدام می کرد. همه سهم می خواستند و داعیه رهبری مشروطه را داشتند. با تکرار چنین زیاده خواهی ها و خودمحوری ها، پادشاه راه خود را از مشروطه جدا کرد، مجلس و انتخابات و صندوق و قانون و همه را به توپ بست، مجاهدان و رهبران اصلاح طلب را اعدام و تبعید و زندانی کرد و خون، سنگفرش های تهران را پوشاند. انقلاب مشروطه بعد از شکست اولیه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بعد که عده ای از عشایر و حاکمان شهرهای ایران علیه پادشاه مستبد به نام مشروطه خواهی قیام کردند و پیروز شدند، دیگر آن مشروطه قبلی نبود. کار از دست اندیشمندان و متفکران و فرهیختگان درآمد و به دست خانها و اشراف ایلات و محلات افتاد تا این که بالاخره سلطنت مشروطه به رضا خان رسید.
🔸اکنون هم رویدادها به همان سمت و سو می رود! انتخاباتی در حد مقدورات، آزاد برگزار شد. فردی اصلاح طلب به پیروزی رسید. اعلام مشارکت عمومی و درخواست نظارت مردمی بر خود و دولت آینده کرد. فرایند مشورتی تشکیل کابینه را آغاز کرد. اما تاکنون چه نتایجی داشته است؟
دوباره عده ای اسب وزارت و ریاست را زین کردند و دقیقاً "شنبه بعد از انتخابات" پوسترهایی شیک و آراسته در فضای مجازی دست به دست گرداندند که اسامی خود به عنوان وزرای کابینه را خبر می داد. معلوم شد پوسترها همان بود که از دوران دولت روحانی تهیه و باز توزیع شده بود. روزنامه ای به خیال خوش خدمتی، تیتر گورباچف ایرانی می زند، عده ای با تدارک هیات عزاداری دختران بی حجاب در روز عاشورا بمب بر سر راه دولت آینده ترکاندند تا دولت را درگیر و اسیر بازی های اینچنینی کنند. مطالبات فراتر از حد معمول رفته، برخی از ایالات و ولایات طومار می فرستند که فلانی باشد و فلانی نباشد و اگر چنین شد چنان خواهیم کرد. خلاصه معرکه ای شده است این سیاست درهای باز و تشکیل کابینه مشورتی، چنانکه دیری نخواهد شد که پشیمانی بر رئیس جمهور منتخب مستولی شده و به کلی فرایند شفاف و مشورتی را رها کرده و مثل دولتهای قبل عمل کند و بشود همان که تا حالا بود. نه خانی آمد و نه خانی رفت! و دوباره شکست!
🔸یک آلترناتیو پیشنهادی:
این پیشنهاد خطاب به نخبگان سیاسی و مدنی ایران امروز است. افراد و گروههای ذی نفوذ، مطالبات آشوب برانگیز را در این مرحله متوقف کنند و اجازه دهند تا کمیته مشورتی با حداقل ممکن ها به دولت مد نظر خود برسد. اما کار ما تازه بعد از تعیین وزرا و گذشت صد روز از عمر دولت آغاز خواهد شد تا نظارت بر همان وزارتخانه هایی که حساسیت داشتیم را آغاز و به نقد روندها و رویه ها و سیاست های نامطلوب بپردازیم. اگر فسادی بود با مستندات کافی در پی عزل وزیر و زیر مجموعه او برویم و از دولت در این مرحله فقط این قول و وعده را بگیریم که اگر وزیری به خطا رفت و خلاف میثاق با دولت عمل کرد، حتی به بهای از حد نصاب افتادن هم بلافاصله عزل شود.
🔸به نظرم تنها امکان طی مسیر دموکراتیک فعلی، صبر و تحمل است تا دولت دلخواه رئیس جمهور تشکیل شود و بعد نظارت و مطالبات آغاز گردد، وگرنه شکست انتظار همه را می کشد.
محمدعلی محمدی قره قانی
🔸من هم به سهم خودم از وضعیت کارگروهها و خبرهایی که از نحوه چینش کابینه بیرون می آید ناخرسندم و چند یادداشت خطاب به رئیس جمهور منتخب نوشتم و اما همه را پاک کردم! بله ناراضی از تکرار اسم های سابق و پروکسی های آنان در دولت جدید هستیم. اسامی آقاها و آقازاده های تکراری و افراد مورد حمایت آنان در اولین محافل قدرت دولت جدید را می بینیم.
اما از طرفی هم وقتی به صحنه نگاه می کنیم، موجی از مطالبات و حجم انبوه انتظارات غیر قابل برآوردن شکل گرفته که امکان جمع کردن اینهمه تعدد و تشتت ذیل فرایند دموکراتیک فعلی وجود ندارد.
🔸گویی که ما ظرفیت دموکراسی و فضای باز و طرف مشورت قرار گرفتن را نداریم و همین که گفته شده این دولت قرار است با مشورت مردم بسته شود، ببینید چه هرج و مرج و بلبشویی به پاست!
فضا، شبیه پیروزی نهضت مشروطه و بعد پشیمانی پادشاهی که اجازه فضای باز را داده بود و به توپ بستن مجلس و اعدام شیخ فضل الله نوری به عنوان اولین مجتهد اعدامی در تاریخ شیعه و خونخواهی انقلابیون شیعی که تا انقلاب ۵۷ و حتی بعد آن هم در قالب قتل های زنجیره ای و روشنفکر کشی ادامه یافت، همه حاصل یک نافرهیختگی و درهم ریختگی سیاسی پس از پیروزی مشروطه بود.
🔸در مشروطه بعد از پیروزی، یک عده چنان افراط و خودسری کردند که مثلاً پادشاهی که خود به مشروطه- طلبی نیم بند تبدیل شده بود را هر روز در مطبوعات حرامزاده خطاب کرده و به مادر او نسبت های ناروا می دادند و حتی برخی دیگر از انقلابیون تندرو، بر سر راهش کمین کردند و با پرتاب بمب قصد کشتن او را داشتند که البته ناکام ماند. همهمه و ملغمه عجیبی شده بود. هر کسی که یک روزنامه و حزب و دسته ای داشت، بر علیه دیگری می نوشت و اقدام می کرد. همه سهم می خواستند و داعیه رهبری مشروطه را داشتند. با تکرار چنین زیاده خواهی ها و خودمحوری ها، پادشاه راه خود را از مشروطه جدا کرد، مجلس و انتخابات و صندوق و قانون و همه را به توپ بست، مجاهدان و رهبران اصلاح طلب را اعدام و تبعید و زندانی کرد و خون، سنگفرش های تهران را پوشاند. انقلاب مشروطه بعد از شکست اولیه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بعد که عده ای از عشایر و حاکمان شهرهای ایران علیه پادشاه مستبد به نام مشروطه خواهی قیام کردند و پیروز شدند، دیگر آن مشروطه قبلی نبود. کار از دست اندیشمندان و متفکران و فرهیختگان درآمد و به دست خانها و اشراف ایلات و محلات افتاد تا این که بالاخره سلطنت مشروطه به رضا خان رسید.
🔸اکنون هم رویدادها به همان سمت و سو می رود! انتخاباتی در حد مقدورات، آزاد برگزار شد. فردی اصلاح طلب به پیروزی رسید. اعلام مشارکت عمومی و درخواست نظارت مردمی بر خود و دولت آینده کرد. فرایند مشورتی تشکیل کابینه را آغاز کرد. اما تاکنون چه نتایجی داشته است؟
دوباره عده ای اسب وزارت و ریاست را زین کردند و دقیقاً "شنبه بعد از انتخابات" پوسترهایی شیک و آراسته در فضای مجازی دست به دست گرداندند که اسامی خود به عنوان وزرای کابینه را خبر می داد. معلوم شد پوسترها همان بود که از دوران دولت روحانی تهیه و باز توزیع شده بود. روزنامه ای به خیال خوش خدمتی، تیتر گورباچف ایرانی می زند، عده ای با تدارک هیات عزاداری دختران بی حجاب در روز عاشورا بمب بر سر راه دولت آینده ترکاندند تا دولت را درگیر و اسیر بازی های اینچنینی کنند. مطالبات فراتر از حد معمول رفته، برخی از ایالات و ولایات طومار می فرستند که فلانی باشد و فلانی نباشد و اگر چنین شد چنان خواهیم کرد. خلاصه معرکه ای شده است این سیاست درهای باز و تشکیل کابینه مشورتی، چنانکه دیری نخواهد شد که پشیمانی بر رئیس جمهور منتخب مستولی شده و به کلی فرایند شفاف و مشورتی را رها کرده و مثل دولتهای قبل عمل کند و بشود همان که تا حالا بود. نه خانی آمد و نه خانی رفت! و دوباره شکست!
🔸یک آلترناتیو پیشنهادی:
این پیشنهاد خطاب به نخبگان سیاسی و مدنی ایران امروز است. افراد و گروههای ذی نفوذ، مطالبات آشوب برانگیز را در این مرحله متوقف کنند و اجازه دهند تا کمیته مشورتی با حداقل ممکن ها به دولت مد نظر خود برسد. اما کار ما تازه بعد از تعیین وزرا و گذشت صد روز از عمر دولت آغاز خواهد شد تا نظارت بر همان وزارتخانه هایی که حساسیت داشتیم را آغاز و به نقد روندها و رویه ها و سیاست های نامطلوب بپردازیم. اگر فسادی بود با مستندات کافی در پی عزل وزیر و زیر مجموعه او برویم و از دولت در این مرحله فقط این قول و وعده را بگیریم که اگر وزیری به خطا رفت و خلاف میثاق با دولت عمل کرد، حتی به بهای از حد نصاب افتادن هم بلافاصله عزل شود.
🔸به نظرم تنها امکان طی مسیر دموکراتیک فعلی، صبر و تحمل است تا دولت دلخواه رئیس جمهور تشکیل شود و بعد نظارت و مطالبات آغاز گردد، وگرنه شکست انتظار همه را می کشد.
Forwarded from لشکر قدس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️سر انجام دیوان بین المللی دادگستری رسما اسرائیل را یک کشور آپارتاید معرفی کرد!
🚨 اخبار فوری لشکر قدس
@quds_fouri
🚨 اخبار فوری لشکر قدس
@quds_fouri
Forwarded from ♡ 🇮🇷 ♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 وطنپرستی به سبک محمدجواد ظریف
🔹سخنان تقطیع شده ظریف را پخش میکنند و مردم را بر علیه کسی که سعی میکند بهترین هارا برای اداره مملکت بسیج کند، تحریک میکنند.
🔹این چند دقیقه را تماشا کنید تا لذت ببرید چگونه رگ گردن یک وطنپرست واقعی برای دفاع از ایران و ایرانی متورم میشود.
🔸ظریف این روزها هم یکتنه دارد برای ایران میجنگد و هم یکتنه آماج همهی حملهها و هجمهها قرار میگیرد
🔹سخنان تقطیع شده ظریف را پخش میکنند و مردم را بر علیه کسی که سعی میکند بهترین هارا برای اداره مملکت بسیج کند، تحریک میکنند.
🔹این چند دقیقه را تماشا کنید تا لذت ببرید چگونه رگ گردن یک وطنپرست واقعی برای دفاع از ایران و ایرانی متورم میشود.
🔸ظریف این روزها هم یکتنه دارد برای ایران میجنگد و هم یکتنه آماج همهی حملهها و هجمهها قرار میگیرد
Forwarded from باشگاه اندیشه
.
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
آیین رونمایی از کتابِ
شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهٔ نیستانگاری
و گفتوگو دربارۀ آن
با حضورِ
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر سیدجواد میری
دکتر حسن محدثی گیلوایی
دکتر محمدحسن علایی (دانشآموخته جامعهشناسی و نویسنده کتاب)
پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
دربارهی نشست را اینجا بخوانید.
#مطالعات_هویت #شریعتی #تفکر_معنوی #علایی #عبدالکریمی #محدثی #میری #باشگاه_اندیشه
@howiatschool
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
آیین رونمایی از کتابِ
شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهٔ نیستانگاری
و گفتوگو دربارۀ آن
با حضورِ
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر سیدجواد میری
دکتر حسن محدثی گیلوایی
دکتر محمدحسن علایی (دانشآموخته جامعهشناسی و نویسنده کتاب)
پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
دربارهی نشست را اینجا بخوانید.
#مطالعات_هویت #شریعتی #تفکر_معنوی #علایی #عبدالکریمی #محدثی #میری #باشگاه_اندیشه
@howiatschool
@bashgahandishe
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
دانشگاه و فرصت دولت پزشکیان
پیشنهادی به کانونهای صنفی و اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور
روزنامه اعتماد (۳۱ تیر ۱۴۰۳)
حال که دولت فراگیرتر و مردمیتری در حال شکلگیری است که از مشارکت طیفهای گستردهتری از جامعه استقبال میکند، به اعضای محترم هیئت علمی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی کشور پیشنهاد میکنم از این فرصت بهره ببرند و برای پیشنهاد رئیس دانشگاه/مؤسسه خود سازوکاری تدوین و روی آن توافق کنند.
اگر به عنوان مثال۶۰ - ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه بهاتّفاق سه نفر را بهعنوان گزینههای ریاست دانشگاه پیشنهاد کنند، خیلی بعید است که وزیر علوم یا سایر مسئولان ذیربط بخواهند به این پیشنهاد جمعی بیتوجه باشند.
یکی از گلایههای همیشگی و بهحق اعضای هیئت علمی، عدم استقلال دانشگاه و یکی از نمودها و درعین حال عوامل تشدید کنندۀ آن تحمیل رئیس دانشگاه از طریق لابیگریهای شخصی خارج از دانشگاه در دولتهای مختلف بوده است.
رئیسی که توسّط فلان نمایندۀ مجلس یا بهمان حزب سیاسی به دانشگاه تحمیل میشود، چون مقبولیت داخلی ندارد و پشتوانه و تکیهگاهش نه داخل دانشگاه بلکه همان کسی است که او را بالا کشیده است، در مدیریتش نیز بهجای تمرکز بر اهداف اصلی دانشگاه و توجه به نظرات و خواستهای اعضای هیئت علمی، مجبور است مطابق منافع و سلایق همان تکیهگاه عمل کند و دانشگاه را به ابزار و بازیچهای برای تقویت جایگاه همان پشتیبانها تبدیل میکند.
یکی از پیامدهای این وضعیت این است که رویکرد غیرمشارکتی، تحمیلی و «از بالا به پایین» در تمام سطوح داخلی دانشگاه نیز تسرّی پیدا میکند.
در مقابل، اگر رئیس دانشگاه بر اساس پیشنهاد جمعی اعضای هیئت علمی انتخاب شود و از مقبولیت قابل قبولی برخوردار باشد، احتمالاً این «مشارکتی بودن» در تمام سطوح مدیریت و تصمیمسازی دانشگاه ساری و جاری میگردد.
دانشگاهی که رئیس آن مقبولیت و پشتوانۀ داخلی داشته باشد، برای تأثیرگذاری روی تصمیمسازیهای خارج دانشگاه (دستگاههای اجرایی استان و ...) نیز قدرت چانهزنی و امکانهای بسیار بیشتری دارد.
تا جایی که میفهمم، اگر تمرکز ذهن خود را به جای «کارهایی که نمیشود کرد» و گلایه از آنها، روی «امکانهای موجود» متمرکز کنیم، میتوانیم برای پیشنهاد جمعیِ گزینههایی برای ریاست دانشگاه، سازوکارهای خردمندانهای تدوین کنیم که در آنها تمام جوانب امر و چالشهای احتمالی ممکن دیده شده باشند.
این سازوکار همچنین میتواند شرایط کنارهگیری رئیس را مثلاً درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضای هیئت علمی معین کرده باشد.
به نظرم، دانشگاهی که اکثریت اعضای هیئت علمی آن نتوانند روی گزینههایی برای ریاست دانشگاه به اجماع برسند، محکوم به این است که بازیچۀ دست فلان نماینده و بهمان جریان سیاسی شود.
کانونهای صنفی اعضای هیئت علمی در دانشگاهها میتوانند بهترین مرکز برای به گفتگو گذاشتن این پیشنهاد و پیگیری آن باشند.
بهنظرم، حتّی اگر گفتگو دراینباره خیلی بهدرازا بکشد، باز هم ارزشش را دارد که بهمرور و بهموازات سایر امور دنبال شود تا شاید ۱۰ سال بعد هم که شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به سازوکار مورد توافقی برای این مهم دست یابد.
باوجود اینکه به نظرم، اعضای هیئت علمی نباید منتظر چراغ سبز از بالا باشند، امّا اگر جای دکتر پزشکیان بودم، از همین حالا اعلام میکردم هر دانشگاهی که برای انتخاب رئیس توسّط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه سازوکاری تدوین کند که برخی ویژگیهای خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه باشد، شرایط و سازوکار برکناری رئیس را مشخص کرده باشد و ...)، خروجی همان سازوکار بهعنوان رئیس دانشگاه منصوب خواهد شد.
اگر این پیشنهاد را مفید میدانید، لطفا بازنشر دهید.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
پیشنهادی به کانونهای صنفی و اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور
روزنامه اعتماد (۳۱ تیر ۱۴۰۳)
حال که دولت فراگیرتر و مردمیتری در حال شکلگیری است که از مشارکت طیفهای گستردهتری از جامعه استقبال میکند، به اعضای محترم هیئت علمی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی کشور پیشنهاد میکنم از این فرصت بهره ببرند و برای پیشنهاد رئیس دانشگاه/مؤسسه خود سازوکاری تدوین و روی آن توافق کنند.
اگر به عنوان مثال۶۰ - ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه بهاتّفاق سه نفر را بهعنوان گزینههای ریاست دانشگاه پیشنهاد کنند، خیلی بعید است که وزیر علوم یا سایر مسئولان ذیربط بخواهند به این پیشنهاد جمعی بیتوجه باشند.
یکی از گلایههای همیشگی و بهحق اعضای هیئت علمی، عدم استقلال دانشگاه و یکی از نمودها و درعین حال عوامل تشدید کنندۀ آن تحمیل رئیس دانشگاه از طریق لابیگریهای شخصی خارج از دانشگاه در دولتهای مختلف بوده است.
رئیسی که توسّط فلان نمایندۀ مجلس یا بهمان حزب سیاسی به دانشگاه تحمیل میشود، چون مقبولیت داخلی ندارد و پشتوانه و تکیهگاهش نه داخل دانشگاه بلکه همان کسی است که او را بالا کشیده است، در مدیریتش نیز بهجای تمرکز بر اهداف اصلی دانشگاه و توجه به نظرات و خواستهای اعضای هیئت علمی، مجبور است مطابق منافع و سلایق همان تکیهگاه عمل کند و دانشگاه را به ابزار و بازیچهای برای تقویت جایگاه همان پشتیبانها تبدیل میکند.
یکی از پیامدهای این وضعیت این است که رویکرد غیرمشارکتی، تحمیلی و «از بالا به پایین» در تمام سطوح داخلی دانشگاه نیز تسرّی پیدا میکند.
در مقابل، اگر رئیس دانشگاه بر اساس پیشنهاد جمعی اعضای هیئت علمی انتخاب شود و از مقبولیت قابل قبولی برخوردار باشد، احتمالاً این «مشارکتی بودن» در تمام سطوح مدیریت و تصمیمسازی دانشگاه ساری و جاری میگردد.
دانشگاهی که رئیس آن مقبولیت و پشتوانۀ داخلی داشته باشد، برای تأثیرگذاری روی تصمیمسازیهای خارج دانشگاه (دستگاههای اجرایی استان و ...) نیز قدرت چانهزنی و امکانهای بسیار بیشتری دارد.
تا جایی که میفهمم، اگر تمرکز ذهن خود را به جای «کارهایی که نمیشود کرد» و گلایه از آنها، روی «امکانهای موجود» متمرکز کنیم، میتوانیم برای پیشنهاد جمعیِ گزینههایی برای ریاست دانشگاه، سازوکارهای خردمندانهای تدوین کنیم که در آنها تمام جوانب امر و چالشهای احتمالی ممکن دیده شده باشند.
این سازوکار همچنین میتواند شرایط کنارهگیری رئیس را مثلاً درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضای هیئت علمی معین کرده باشد.
به نظرم، دانشگاهی که اکثریت اعضای هیئت علمی آن نتوانند روی گزینههایی برای ریاست دانشگاه به اجماع برسند، محکوم به این است که بازیچۀ دست فلان نماینده و بهمان جریان سیاسی شود.
کانونهای صنفی اعضای هیئت علمی در دانشگاهها میتوانند بهترین مرکز برای به گفتگو گذاشتن این پیشنهاد و پیگیری آن باشند.
بهنظرم، حتّی اگر گفتگو دراینباره خیلی بهدرازا بکشد، باز هم ارزشش را دارد که بهمرور و بهموازات سایر امور دنبال شود تا شاید ۱۰ سال بعد هم که شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به سازوکار مورد توافقی برای این مهم دست یابد.
باوجود اینکه به نظرم، اعضای هیئت علمی نباید منتظر چراغ سبز از بالا باشند، امّا اگر جای دکتر پزشکیان بودم، از همین حالا اعلام میکردم هر دانشگاهی که برای انتخاب رئیس توسّط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه سازوکاری تدوین کند که برخی ویژگیهای خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه باشد، شرایط و سازوکار برکناری رئیس را مشخص کرده باشد و ...)، خروجی همان سازوکار بهعنوان رئیس دانشگاه منصوب خواهد شد.
اگر این پیشنهاد را مفید میدانید، لطفا بازنشر دهید.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
روزنامه اعتماد
دانشگاه و فرصت دولت پزشكيان
وحيد احساني
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
✳️ امروز رهبر انقلاب، از نمایندگان مجلس خواست از هرگونه جنجال و برهم زدن آرامش جامعه اجتناب کنند و بنایشان را بر وفاق و اتحاد ملی بگذارند.
این نکته از آن حیث مهم است که چندمین بار است که ایشان این تذکر را به نمایندگان مجلس انقلابی می دهند.
بنظرم ایشان به خوبی متوجه خطر جریان های #نزاع_طلب در میان نمایندگان مجلس هستند.
جریان هایی که قرار است انرژی و وقت مجلس را بجای آنکه صرف پیشرفت و اتحاد ملی کنند، صرف نزاع و درگیری با دولت منتخب نمایند.
#سلمان_کدیور
این نکته از آن حیث مهم است که چندمین بار است که ایشان این تذکر را به نمایندگان مجلس انقلابی می دهند.
بنظرم ایشان به خوبی متوجه خطر جریان های #نزاع_طلب در میان نمایندگان مجلس هستند.
جریان هایی که قرار است انرژی و وقت مجلس را بجای آنکه صرف پیشرفت و اتحاد ملی کنند، صرف نزاع و درگیری با دولت منتخب نمایند.
#سلمان_کدیور
Forwarded from باشگاه اندیشه
.
درباره نشستِ
رونمایی از کتاب شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهٔ نیستانگاری و گفتوگو دربارۀ آن
📝میثم قهوهچیان
دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه
کتاب «شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطره نیست انگاری» اثر دکتر محمدحسن علایی، ضمن بازخوانی انتقادی متون شریعتی به تحلیل گفتمان وی بهعنوان گفتمانی فراسوی تفکر تئولوژیک و سکولار میپردازد، تا از آرای این متفکر ایرانی به نحوه دیگری از تفکر بیاندیشد، تفکری که به دام بنیادگرایی نمیافتد و به سکولاریسم و نیز عرفان های نوظهور تن در نمیدهد. امروزه ایمان به نظامهای تئولوژیک حقیقت در قالب یک نظام فرقهای، یک نظام حقیقت مثل کاتولیسیم، مثل تفکر تسنن یا شیعه، اینکه حقیقت فقط در یک نظام حقیقت دیده شود، متزلزل شده است. در سویی دیگر در واقع باور به عقل سکولار هم متزلزل شده است به نظر میآید ردپای یک نوعی دیگر از تفکر را میتوان در اندیشههای شلینگ، فیخته، هگل، کانت، کییرکگور، هولدرلین، نیچه و هایدگر نشان داد. «تفکر غیرتئولوژیک-غیرسکولار»، تفکری است که تفسیر معنوی از جهان را میپذیرد ولی به هیچ نظامی از نظامهای حقیقت و به هیچ فرقه و فرقه بازی ای و به هیچ نظام حقیقتی از امر معنوی تن نمیدهد. آیین رونمایی این اثر در عین حال بحث از درونمایه اثر نیز خواهد بود.
#مطالعات_هویت #شریعتی #تفکر_معنوی #علایی #عبدالکریمی #محدثی #میری #باشگاه_اندیشه
@howiatschool
@bashgahandishe
درباره نشستِ
رونمایی از کتاب شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهٔ نیستانگاری و گفتوگو دربارۀ آن
📝میثم قهوهچیان
دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه
کتاب «شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطره نیست انگاری» اثر دکتر محمدحسن علایی، ضمن بازخوانی انتقادی متون شریعتی به تحلیل گفتمان وی بهعنوان گفتمانی فراسوی تفکر تئولوژیک و سکولار میپردازد، تا از آرای این متفکر ایرانی به نحوه دیگری از تفکر بیاندیشد، تفکری که به دام بنیادگرایی نمیافتد و به سکولاریسم و نیز عرفان های نوظهور تن در نمیدهد. امروزه ایمان به نظامهای تئولوژیک حقیقت در قالب یک نظام فرقهای، یک نظام حقیقت مثل کاتولیسیم، مثل تفکر تسنن یا شیعه، اینکه حقیقت فقط در یک نظام حقیقت دیده شود، متزلزل شده است. در سویی دیگر در واقع باور به عقل سکولار هم متزلزل شده است به نظر میآید ردپای یک نوعی دیگر از تفکر را میتوان در اندیشههای شلینگ، فیخته، هگل، کانت، کییرکگور، هولدرلین، نیچه و هایدگر نشان داد. «تفکر غیرتئولوژیک-غیرسکولار»، تفکری است که تفسیر معنوی از جهان را میپذیرد ولی به هیچ نظامی از نظامهای حقیقت و به هیچ فرقه و فرقه بازی ای و به هیچ نظام حقیقتی از امر معنوی تن نمیدهد. آیین رونمایی این اثر در عین حال بحث از درونمایه اثر نیز خواهد بود.
#مطالعات_هویت #شریعتی #تفکر_معنوی #علایی #عبدالکریمی #محدثی #میری #باشگاه_اندیشه
@howiatschool
@bashgahandishe
Forwarded from Dashti Abbas
مکتب آنال (تلفظ فرانسوی: [annal]) به مکتب گروهی از تاریخنگاران گفته میشود که روش آنها همان شیوهٔ تاریخنویسیِ تاریخنویسان فرانسوی در سدهٔ بیستم است و بر تاریخ طولانیمدت اجتماعی تأکید دارد. نام این مکتب از نام یک مجلهٔ فرانسوی با نام «Annales d'histoire économique et sociale» گرفته شدهاست که توسط جمعی از تاریخنویسان مکتب آنال منتشر میشد.[۱] این مکتب تأثیر بسیاری بر کارهای تاریخنویسی در فرانسه و شماری از دیگر کشورها گذاشت، بهویژه در زمینههای استفاده از روشهای علوم اجتماعی بهوسیلهٔ پژوهشگران تاریخ، تأکید بیشتر بر جنبههای اجتماعی تا جنبههای سیاسی و دیپلماتیک در پژوهشهای تاریخی و رویکردی متفاوت است با تحلیل طبقاتی تاریخنگاری مارکسیستی.
تقریباً بعد از ۱۹۲۰ میلادی بود که مارک بلوخ و لوسین فور (بنیانگذاران تاریخنگاری مکتب آنال) بر ضد تاریخنگاری سنتی روایی اروپایی برخاسته، نوعی تاریخنگاری مسئلهمحور را مطرح کرده بودند که به سؤالات بزرگ از طریق بررسی منظم تحولات ساختاری پاسخ دهند.[۲] از سال ۱۹۲۰ به بعد، تاریخنگاران نسل نخست مکتب آنال (لوسین فور، مارک بلوخ و فرناند برودل) چند ویژگی را طی تکامل مکتب خود به عنوان صفات اصلی مکتب آنال مطرح ساختند:
رویگردانی از تمرکز صِرف بر تاریخنگاریِ روایتگرانه و پوزیتیویستیِ منحصر به موضوعات سیاسی و درباری (مکتب رانکه) و تأکید بر تاریخ اقتصادی و اجتماعی یا به قولی «تاریخِ وسیعتر و انسانیتر» که تمام فعالیتهای انسان را شامل شود و با نقل وقایع کمتر مرتبط باشد تا تحلیل «ساخت».[۳]
بهرهگیری از پیشرفتهای رشتههای همسایه و همپیوند (جغرافیا، جامعهشناسی، روانشناسی، زبانشناسی، انسانشناسی، قومشناسی، متخصصان مطالعهٔ مذاهب) و ادبیات با تاریخ.[۴]
بررسی تفصیلی و همهجانبهٔ موضوع و پرهیز از تخصصگرایی افراطی و تکهتکه کردن تاریخ، حذف مرزهای اعتباری و مجازی میان آنها.
ضرورت استفادهٔ نقادانه از منابع و گسترش مفهوم متداول منابع تاریخی، بهنحوی که کلیهٔ آثار بهجامانده از گذشته در هر شکل و با هرنوع و کیفیتی بهعنوان منبع تاریخنگاری به حساب آیند.
ضرورت توجه به تقدم تفکر خلّاق در جریان کار علمی و اهمیت تدوین چارچوب نظری انعطافپذیر بهعنوان نقطهٔ شروعِ «تولد شناخت تاریخی» و بهعنوان راهنمای جمعآوری اطلاعات لازم و مناسب. این امر سبب میشود که رازهای سر به مُهر منابع تاریخی که از فرایندهای مهمتری حکایت میکنند برملا شوند و مسائلی مطرح گردد که بههیچوجه از ظاهر وقایع و معنای ظاهری آنها قابل استنباط نیستند.
ضرورت حفظ رابطهٔ متقابل بین نظریه و روش و تصحیح دائمی این دو با شروع و ادامهٔ فرایند پژوهش.
ضرورت حفظ عینیت در پژوهشهای تاریخی و استفادهٔ بجا از اسناد و مدارک تاریخی، آن هم در حجمی خیرهکننده؛ و لذا مقابله با دگماتیسم در هر شکل و قالب و لباسی و پرهیز از تعمیمهای ناروا و بدون تجزیه و تحلیل دقیق شرایط جامعههای حاکم بر رخدادها. در عین حال آنالیستهایی چون بلوخ اهل تعمیم و استفادهٔ محتاطانه از واژههای کلی چون فئودالیسم بودند.[۵]
پرداختن به انبوه بیپایانی از جزئیات و ریختن آنها در چارچوبی علمی با استفاده از تئوریهای علوم و رشتههای همپیوند با تاریخ.[۶]
تفکر آنالیستها در باب تولید اقتصادی و نقش آن در تاریخ، برآمده از رویارویی آنان با مورخان مارکسیست بود که هر دو تأکید بیشتری بر نقش تولید داشتند، در حالی که مورخان مارکسیست خواستار بررسی بینش اولیه و نسبتاً سختگیرانهٔ خود در باب تاریخ زمین و تداوم بلندمدت آن شدهاند تا مفاهیم شیوههای تولید را مورد تجدید نظر قرار دهند.[۱۱]
آنالیستها باور داشتند که معلومات متراکمشدهٔ ناشی از تحقیقات دستهجمعی پژوهندگان و جمعآوری اطلاعات توسط محققان دفترنشین، هر دو فاقد خصلت انساندوستی هستند و هر دو مصالح عالیهٔ بشریت را به دست فراموشی میسپارند.[۱۲]
نسل نخست آنالیستها نظریهٔ تفّوق حوزهٔ فرهنگی مدیترانه بر سایر نقاط جهان را مطرح کرده بودند.[۱۳]
اروپامحوری در آن زمان، هم در آثار آنالیستها دیده میشد و هم در آثار مارکسیستها که دعوی جهانوطنی داشتند. هر دو گروه اعتقاد داشتند که مراحل توسعه باید با تقلید از مراحلی طی شود که اروپا در تاریخ خود گذراندهاست. جوامع مختلف «گزینشهای مشخص تمدنگرایانه که کاملاً مجزا و متفاوت هستند و حتی اگر همزیستی مسالمتآمیز و پیوستهای داشته باشند، شیوههای سازمانیافتگی و فرهنگی متفاوت دارند».[۱۴
تقریباً بعد از ۱۹۲۰ میلادی بود که مارک بلوخ و لوسین فور (بنیانگذاران تاریخنگاری مکتب آنال) بر ضد تاریخنگاری سنتی روایی اروپایی برخاسته، نوعی تاریخنگاری مسئلهمحور را مطرح کرده بودند که به سؤالات بزرگ از طریق بررسی منظم تحولات ساختاری پاسخ دهند.[۲] از سال ۱۹۲۰ به بعد، تاریخنگاران نسل نخست مکتب آنال (لوسین فور، مارک بلوخ و فرناند برودل) چند ویژگی را طی تکامل مکتب خود به عنوان صفات اصلی مکتب آنال مطرح ساختند:
رویگردانی از تمرکز صِرف بر تاریخنگاریِ روایتگرانه و پوزیتیویستیِ منحصر به موضوعات سیاسی و درباری (مکتب رانکه) و تأکید بر تاریخ اقتصادی و اجتماعی یا به قولی «تاریخِ وسیعتر و انسانیتر» که تمام فعالیتهای انسان را شامل شود و با نقل وقایع کمتر مرتبط باشد تا تحلیل «ساخت».[۳]
بهرهگیری از پیشرفتهای رشتههای همسایه و همپیوند (جغرافیا، جامعهشناسی، روانشناسی، زبانشناسی، انسانشناسی، قومشناسی، متخصصان مطالعهٔ مذاهب) و ادبیات با تاریخ.[۴]
بررسی تفصیلی و همهجانبهٔ موضوع و پرهیز از تخصصگرایی افراطی و تکهتکه کردن تاریخ، حذف مرزهای اعتباری و مجازی میان آنها.
ضرورت استفادهٔ نقادانه از منابع و گسترش مفهوم متداول منابع تاریخی، بهنحوی که کلیهٔ آثار بهجامانده از گذشته در هر شکل و با هرنوع و کیفیتی بهعنوان منبع تاریخنگاری به حساب آیند.
ضرورت توجه به تقدم تفکر خلّاق در جریان کار علمی و اهمیت تدوین چارچوب نظری انعطافپذیر بهعنوان نقطهٔ شروعِ «تولد شناخت تاریخی» و بهعنوان راهنمای جمعآوری اطلاعات لازم و مناسب. این امر سبب میشود که رازهای سر به مُهر منابع تاریخی که از فرایندهای مهمتری حکایت میکنند برملا شوند و مسائلی مطرح گردد که بههیچوجه از ظاهر وقایع و معنای ظاهری آنها قابل استنباط نیستند.
ضرورت حفظ رابطهٔ متقابل بین نظریه و روش و تصحیح دائمی این دو با شروع و ادامهٔ فرایند پژوهش.
ضرورت حفظ عینیت در پژوهشهای تاریخی و استفادهٔ بجا از اسناد و مدارک تاریخی، آن هم در حجمی خیرهکننده؛ و لذا مقابله با دگماتیسم در هر شکل و قالب و لباسی و پرهیز از تعمیمهای ناروا و بدون تجزیه و تحلیل دقیق شرایط جامعههای حاکم بر رخدادها. در عین حال آنالیستهایی چون بلوخ اهل تعمیم و استفادهٔ محتاطانه از واژههای کلی چون فئودالیسم بودند.[۵]
پرداختن به انبوه بیپایانی از جزئیات و ریختن آنها در چارچوبی علمی با استفاده از تئوریهای علوم و رشتههای همپیوند با تاریخ.[۶]
تفکر آنالیستها در باب تولید اقتصادی و نقش آن در تاریخ، برآمده از رویارویی آنان با مورخان مارکسیست بود که هر دو تأکید بیشتری بر نقش تولید داشتند، در حالی که مورخان مارکسیست خواستار بررسی بینش اولیه و نسبتاً سختگیرانهٔ خود در باب تاریخ زمین و تداوم بلندمدت آن شدهاند تا مفاهیم شیوههای تولید را مورد تجدید نظر قرار دهند.[۱۱]
آنالیستها باور داشتند که معلومات متراکمشدهٔ ناشی از تحقیقات دستهجمعی پژوهندگان و جمعآوری اطلاعات توسط محققان دفترنشین، هر دو فاقد خصلت انساندوستی هستند و هر دو مصالح عالیهٔ بشریت را به دست فراموشی میسپارند.[۱۲]
نسل نخست آنالیستها نظریهٔ تفّوق حوزهٔ فرهنگی مدیترانه بر سایر نقاط جهان را مطرح کرده بودند.[۱۳]
اروپامحوری در آن زمان، هم در آثار آنالیستها دیده میشد و هم در آثار مارکسیستها که دعوی جهانوطنی داشتند. هر دو گروه اعتقاد داشتند که مراحل توسعه باید با تقلید از مراحلی طی شود که اروپا در تاریخ خود گذراندهاست. جوامع مختلف «گزینشهای مشخص تمدنگرایانه که کاملاً مجزا و متفاوت هستند و حتی اگر همزیستی مسالمتآمیز و پیوستهای داشته باشند، شیوههای سازمانیافتگی و فرهنگی متفاوت دارند».[۱۴
Forwarded from Bijan Abdolkarimi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به همه مهاجران سرزمین های مادری
Forwarded from sh khosravi
سلام و ارادت جناب عبدالکریمی
درخواستی برای عضویت در گروه تلگرامی شما فرستادم، خوشحال میشوم فرصت استفاده و تبادل نظر را در گروه شما داشته باشم.
شعیب خسروی، مدرس، دبیر و دکتری زبان و ادبیات فارسی
لینک کانال تازه ایجاد شده بنده👇
✅ هجرت و هویت
سالها پیش، دوستی تعریف میکرد که بعد از ازدواج وقتی بنا به ضرورتِ شغلی، ترک دیار کردم و از خانهی پدری بیرون آمدم، کلید خانه را با خود بردم، ظاهرا با این هدف که ممکن است، ناگهان بخواهم برگردم و کسی در خانه نباشد، در عین حال میدانستم که این تنها دلیل نیست. اما به خوبی متوجهی انگیزهام نبودم.
پیدا میشوند افرادی که بعد از سالها ترک وطن، موقت یا دایمی، هنوز کلید خانهی پدری را با خود دارند، بی هیچ کارکرد عینی، بدون آنکه هرگز از آن استفاده کرده باشند، اما دوست دارند، باور داشته باشند که روزی به کارشان میآید. یک انگیزه درونی آنها را به این کار وا میدارد، یک نوع تعلق یا مامن روانی برای قوت قلب.
من آن موقع جزییات احساس آن دوست، در ذهنم تفسیر نشده بود، برای خود او هم چندان معنادار نبود.
بعدها مقالهای را از احمد اخوت با عنوان" زبان اشغال" خواندم که تفسیر گسترش یافتهی همین تجربه و حس در عالم ادبیات بود.
اخوت میگوید "داشتن کلید خانه در غیاب آن، معانی بسیار دارد، من هنوز کلید خانهام(خانه پدری) را دارم با وجودی که از آن سالهاست، اثری نیست و آن خانه به نُه خانه تبدیل شده است. این کلید یادآور خانهی پر مهر گذشته است... مادرم بیست سال تمام است که به دنیای سایهها رفته است. کلید خانه به من امید میدهد که هر وقت بخواهم میتوانم به آن خانه بروم و مادرم به استقبالم بیاید."
بعد، این کنش را در دنیایی بزرگتر، دنیای اجتماعی آدمها مرتبط با مقولهی هویت تفسیر میکند، میگوید داشتن کلید، یعنی ما برمیگردیم و تلقین به خود که این هجرت موقت است، به مسالهی فلسطینیها ارجاع میدهد که وقتی به جبر از خانههاشان بیرون میشدند، بسیاریشان کلید خانه را با خود میبردند با این امید که روزی باز خواهند گشت و همچنین به این منظور" که یادم نرود خانهام را مصادره کردهاند". اخوت مینویسد" در ورودی بعضی از اردوگاههای فلسطینیان کلید بزرگی را به نیابت از جمع نصب کردهاند تا همه ببیند. این کلید آهنی عظیم دو تُن وزن دارد. مدل کوچکی از این نوع کلید بالای سردر خانههای فلسطینیها دیده میشود" و این شعر را از محمود درویش میآورد، پسری از پدرش میپرسد:" یعنی کی بازمیگردیم پدر؟ و پدر جواب میدهد: فردا. شاید هم دو روز دیگر".
بعد از اینکه خوب این موضوع را میپرورد. از چند داستان با این رویکرد، تحلیلهای دلنشینی ارائه میدهد، از جمله داستان کوتاه "خانههای مردم دیگر" اثر لور سیگال و رمان "خزه" نوشتهی هربر لوپوریه.
با فراست و نکتهسنجی از ریزترین جزییات به کلیترین مفاهیم میرسد و یا برعکس با مفاهیم کلی به جزییاتی مهم و ظاهرا بیمعنا برمیگردد. داستانهای بازگشتن به خانه پدری یا در معنایی عامتر، بازگشت به وطن، به زادگاه، بعد از سالهایسال و مواجهه با چیزی که دیگر نه ظاهرش همان است که بود و نه ساکنانش. تنها شِمای کلی آن باقی مانده است. شرح تصاویری از خانهی پدری که به اشغال غریبهها درآمده و تنها دیوارهایش پا برجاست.
✍ شعیب خسروی
https://www.tg-me.com/sayeyematn/21
درخواستی برای عضویت در گروه تلگرامی شما فرستادم، خوشحال میشوم فرصت استفاده و تبادل نظر را در گروه شما داشته باشم.
شعیب خسروی، مدرس، دبیر و دکتری زبان و ادبیات فارسی
لینک کانال تازه ایجاد شده بنده👇
✅ هجرت و هویت
سالها پیش، دوستی تعریف میکرد که بعد از ازدواج وقتی بنا به ضرورتِ شغلی، ترک دیار کردم و از خانهی پدری بیرون آمدم، کلید خانه را با خود بردم، ظاهرا با این هدف که ممکن است، ناگهان بخواهم برگردم و کسی در خانه نباشد، در عین حال میدانستم که این تنها دلیل نیست. اما به خوبی متوجهی انگیزهام نبودم.
پیدا میشوند افرادی که بعد از سالها ترک وطن، موقت یا دایمی، هنوز کلید خانهی پدری را با خود دارند، بی هیچ کارکرد عینی، بدون آنکه هرگز از آن استفاده کرده باشند، اما دوست دارند، باور داشته باشند که روزی به کارشان میآید. یک انگیزه درونی آنها را به این کار وا میدارد، یک نوع تعلق یا مامن روانی برای قوت قلب.
من آن موقع جزییات احساس آن دوست، در ذهنم تفسیر نشده بود، برای خود او هم چندان معنادار نبود.
بعدها مقالهای را از احمد اخوت با عنوان" زبان اشغال" خواندم که تفسیر گسترش یافتهی همین تجربه و حس در عالم ادبیات بود.
اخوت میگوید "داشتن کلید خانه در غیاب آن، معانی بسیار دارد، من هنوز کلید خانهام(خانه پدری) را دارم با وجودی که از آن سالهاست، اثری نیست و آن خانه به نُه خانه تبدیل شده است. این کلید یادآور خانهی پر مهر گذشته است... مادرم بیست سال تمام است که به دنیای سایهها رفته است. کلید خانه به من امید میدهد که هر وقت بخواهم میتوانم به آن خانه بروم و مادرم به استقبالم بیاید."
بعد، این کنش را در دنیایی بزرگتر، دنیای اجتماعی آدمها مرتبط با مقولهی هویت تفسیر میکند، میگوید داشتن کلید، یعنی ما برمیگردیم و تلقین به خود که این هجرت موقت است، به مسالهی فلسطینیها ارجاع میدهد که وقتی به جبر از خانههاشان بیرون میشدند، بسیاریشان کلید خانه را با خود میبردند با این امید که روزی باز خواهند گشت و همچنین به این منظور" که یادم نرود خانهام را مصادره کردهاند". اخوت مینویسد" در ورودی بعضی از اردوگاههای فلسطینیان کلید بزرگی را به نیابت از جمع نصب کردهاند تا همه ببیند. این کلید آهنی عظیم دو تُن وزن دارد. مدل کوچکی از این نوع کلید بالای سردر خانههای فلسطینیها دیده میشود" و این شعر را از محمود درویش میآورد، پسری از پدرش میپرسد:" یعنی کی بازمیگردیم پدر؟ و پدر جواب میدهد: فردا. شاید هم دو روز دیگر".
بعد از اینکه خوب این موضوع را میپرورد. از چند داستان با این رویکرد، تحلیلهای دلنشینی ارائه میدهد، از جمله داستان کوتاه "خانههای مردم دیگر" اثر لور سیگال و رمان "خزه" نوشتهی هربر لوپوریه.
با فراست و نکتهسنجی از ریزترین جزییات به کلیترین مفاهیم میرسد و یا برعکس با مفاهیم کلی به جزییاتی مهم و ظاهرا بیمعنا برمیگردد. داستانهای بازگشتن به خانه پدری یا در معنایی عامتر، بازگشت به وطن، به زادگاه، بعد از سالهایسال و مواجهه با چیزی که دیگر نه ظاهرش همان است که بود و نه ساکنانش. تنها شِمای کلی آن باقی مانده است. شرح تصاویری از خانهی پدری که به اشغال غریبهها درآمده و تنها دیوارهایش پا برجاست.
✍ شعیب خسروی
https://www.tg-me.com/sayeyematn/21
Telegram
سایهی متن
✅ هجرت و هویت
سالها پیش، دوستی تعریف میکرد که بعد از ازدواج وقتی بنا به ضرورتِ شغلی، ترک دیار کردم و از خانهی پدری بیرون آمدم، کلید خانه را با خود بردم، ظاهرا با این هدف که ممکن است، ناگهان بخواهم برگردم و کسی در خانه نباشد، در عین حال میدانستم که این…
سالها پیش، دوستی تعریف میکرد که بعد از ازدواج وقتی بنا به ضرورتِ شغلی، ترک دیار کردم و از خانهی پدری بیرون آمدم، کلید خانه را با خود بردم، ظاهرا با این هدف که ممکن است، ناگهان بخواهم برگردم و کسی در خانه نباشد، در عین حال میدانستم که این…
Forwarded from Elham Aghshahi
كانون فرهنگ و زندگي به همراه گروه صلح انجمن جامعه شناسي برگزار مي كند:
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
Forwarded from دانش حیاتی
✍ بخشهایی از نامه مهم انتقادی دکتر فرشاد مؤمنی و حسین راغفر دو اقتصاددان ضدلیبرال نهادگرای حامی آقای پزشکیان به ایشان
محتوای نامه بسیار عالمانه، دقیق ونقطهزن است! متن کامل نامه اینجا. بخشهای مهم آن در زیر:
۲. جمعبندی موضع اعلامی دکتر پزشکیان و مشاوران اقتصادی در فضای مجازی نشر داده شده است - و مشخص نیست که آیا یک پیش نویس پیشنهادی است یا یک متن نهایی - آسیبپذیریها وخطاهای فاحش از نظر بینش و نگرش و غفلت از تجربههای تاریخی ایرانی و بینالمللی، اولویت را نه در منافع مردم که در منافع باندهای مافیایی و بخشهای غیر مولد جستجو کردند. و بدیهی است که این شیوه نگاه به برنامه و تلاش برای تعیین اعضای دولت چهاردهم، هیچ نسبتی با وعدههای جنابعالی در مناظرهها و گفتگوهای انتخاباتی ندارد و این نگرانی را به وجود میآورد که دولت چهاردهم در دامی بیافتد که دولتهای سیوپنج سال گذشته فرو افتادند و آن اینکه دولتهای مختلف با شعارهای متفاوت و وعدههای بهبود وضعیت معیشت و ارتقاء رفاه مردم آمدند، اما همگی در تله برنامههای شکست خورده تعدیل ساختاری به ویژه تضعیف ارزش پول ملی، خصوصیسازیها و آزادسازیهای نابسامانیساز و فسادآفرین سقوط کردند چرا که به ظرفیتهای نهادی کشور توجه نداشتند.
۳. مهمترین تصمیم برای یک برنامه اقتصادی با کیفیت در شرایط کنونی کشور تعیین روندهایی است که باید متوقف شوند، اما مطالب مطروحه از سوی کسانی که با جنابعالی به تفاهمهایی رسیدهاند و به نام شما سند منتشر میکنند یا اظهار نظر مینمایند، تداوم شوکدرمانیهای سیوپنج سال گذشته است که در تعارض مستقیم با وعدههای مطروحه جنابعالی در پرهیز اکید از شوک درمانی و حمایت از عامه مردم و به ویژه طبقات محروم جامعه است. برای تحقق وعدههای مردمیِ خود باید چنین صداهایی را حذف کنید، چون آنها نمایندگان منافع کسانی هستند که سودهای نجومی به قیمت فلاکت مردم را جستجو میکنند.
۴. رکن کلیدی و تکمیل کننده هر برنامه موفق تعیین تکلیف درباره روندهایی است که باید ایجاد شوند. تمام گزارشهای رسمی نشاندهنده این نکته هستند که مهلکترین ضربهها به بنیه تولید ملی وارد شده است و با توسعه سفتهبازی و سوداگری نابرابری و فقر گسترش یافته امنیت اجتماعی و ملی به مخاطره افتاده و به همین دلیل فشارهای بیرونی به ویژه تحریمها جامعه را به شدت آسیبپذیر کردهاند. بارها این نکته را یادآور سیاستگذاران عالی کشور شدهایم که چنانچه تولید ملی و به ویژه تولید صنایع داخلی محور فعالیتهای اقتصادی کشور قرارگیرد اثربخشی فشارهای خارجی تحریمکنندهها به حداقل میرسد و آنها را وادار به تجدیدنظر در سیاستهای ظالمانه خود خواهد کرد و چه بسا این بار حسب تجربه دوره پهلوی از درب دیگری وارد شوند و از سر دوستی بکوشند مانع از تلاشهای صنعتی شدن کشور شوند. شواهد پرشماری از این موارد وجود دارد که تنها به عنوان شاهدی بر این مدعا به تولید بنزین در داخل اشاره میکنیم که وقتی این حرکت در داخل آغاز شد تحریم فروش بنزین به کشور را متوقف کردند. چنانچه اصالت به ظرفیتهای داخلی و درونی جامعه داده نشود باطل شدن حکم اف. ای. تی. اف. تنها به رونق هرچه بیشتر مناسبات مشوق واردات و مصرف و نه تولید میانجامد، کما اینکه در دوران پسابرجام چنین شد.
... در دولت سیزدهم با حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی زندگی دهها میلیون نفر از مردم را دچار مصیبت و از هم گسیختگی کردند، اما مسئولین گزافهگوی که بعضاً آگاه یا ناخودآگاه کارگزاران منافع انحصارها هستند و از این طریق رانتهای بزرگی از کیسه عموم مردم به جیب دوستان خود فرو کردند هزینهای نپرداختند؛ باید هزینه پذیرفتن مسئولیتها را بالا ببرید تا به ولنگاریها خاتمه داده شود، وعدهای که جنابعالی در مناظرههای انتخاباتی بر آن تاکید فرمودید.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
محتوای نامه بسیار عالمانه، دقیق ونقطهزن است! متن کامل نامه اینجا. بخشهای مهم آن در زیر:
۲. جمعبندی موضع اعلامی دکتر پزشکیان و مشاوران اقتصادی در فضای مجازی نشر داده شده است - و مشخص نیست که آیا یک پیش نویس پیشنهادی است یا یک متن نهایی - آسیبپذیریها وخطاهای فاحش از نظر بینش و نگرش و غفلت از تجربههای تاریخی ایرانی و بینالمللی، اولویت را نه در منافع مردم که در منافع باندهای مافیایی و بخشهای غیر مولد جستجو کردند. و بدیهی است که این شیوه نگاه به برنامه و تلاش برای تعیین اعضای دولت چهاردهم، هیچ نسبتی با وعدههای جنابعالی در مناظرهها و گفتگوهای انتخاباتی ندارد و این نگرانی را به وجود میآورد که دولت چهاردهم در دامی بیافتد که دولتهای سیوپنج سال گذشته فرو افتادند و آن اینکه دولتهای مختلف با شعارهای متفاوت و وعدههای بهبود وضعیت معیشت و ارتقاء رفاه مردم آمدند، اما همگی در تله برنامههای شکست خورده تعدیل ساختاری به ویژه تضعیف ارزش پول ملی، خصوصیسازیها و آزادسازیهای نابسامانیساز و فسادآفرین سقوط کردند چرا که به ظرفیتهای نهادی کشور توجه نداشتند.
۳. مهمترین تصمیم برای یک برنامه اقتصادی با کیفیت در شرایط کنونی کشور تعیین روندهایی است که باید متوقف شوند، اما مطالب مطروحه از سوی کسانی که با جنابعالی به تفاهمهایی رسیدهاند و به نام شما سند منتشر میکنند یا اظهار نظر مینمایند، تداوم شوکدرمانیهای سیوپنج سال گذشته است که در تعارض مستقیم با وعدههای مطروحه جنابعالی در پرهیز اکید از شوک درمانی و حمایت از عامه مردم و به ویژه طبقات محروم جامعه است. برای تحقق وعدههای مردمیِ خود باید چنین صداهایی را حذف کنید، چون آنها نمایندگان منافع کسانی هستند که سودهای نجومی به قیمت فلاکت مردم را جستجو میکنند.
۴. رکن کلیدی و تکمیل کننده هر برنامه موفق تعیین تکلیف درباره روندهایی است که باید ایجاد شوند. تمام گزارشهای رسمی نشاندهنده این نکته هستند که مهلکترین ضربهها به بنیه تولید ملی وارد شده است و با توسعه سفتهبازی و سوداگری نابرابری و فقر گسترش یافته امنیت اجتماعی و ملی به مخاطره افتاده و به همین دلیل فشارهای بیرونی به ویژه تحریمها جامعه را به شدت آسیبپذیر کردهاند. بارها این نکته را یادآور سیاستگذاران عالی کشور شدهایم که چنانچه تولید ملی و به ویژه تولید صنایع داخلی محور فعالیتهای اقتصادی کشور قرارگیرد اثربخشی فشارهای خارجی تحریمکنندهها به حداقل میرسد و آنها را وادار به تجدیدنظر در سیاستهای ظالمانه خود خواهد کرد و چه بسا این بار حسب تجربه دوره پهلوی از درب دیگری وارد شوند و از سر دوستی بکوشند مانع از تلاشهای صنعتی شدن کشور شوند. شواهد پرشماری از این موارد وجود دارد که تنها به عنوان شاهدی بر این مدعا به تولید بنزین در داخل اشاره میکنیم که وقتی این حرکت در داخل آغاز شد تحریم فروش بنزین به کشور را متوقف کردند. چنانچه اصالت به ظرفیتهای داخلی و درونی جامعه داده نشود باطل شدن حکم اف. ای. تی. اف. تنها به رونق هرچه بیشتر مناسبات مشوق واردات و مصرف و نه تولید میانجامد، کما اینکه در دوران پسابرجام چنین شد.
... در دولت سیزدهم با حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی زندگی دهها میلیون نفر از مردم را دچار مصیبت و از هم گسیختگی کردند، اما مسئولین گزافهگوی که بعضاً آگاه یا ناخودآگاه کارگزاران منافع انحصارها هستند و از این طریق رانتهای بزرگی از کیسه عموم مردم به جیب دوستان خود فرو کردند هزینهای نپرداختند؛ باید هزینه پذیرفتن مسئولیتها را بالا ببرید تا به ولنگاریها خاتمه داده شود، وعدهای که جنابعالی در مناظرههای انتخاباتی بر آن تاکید فرمودید.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این گفتوگو امروز دوشنبه ۱ مرداد در پادکست دغدغه ایران منتشر میشود.
لینک شنیدن در کستباکس
@dirancast_official
لینک شنیدن در کستباکس
@dirancast_official
Forwarded from Elham Aghshahi
كانون فرهنگ و زندگي به همراه گروه صلح انجمن جامعه شناسي برگزار مي كند:
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.