Forwarded from یادداشتهای دفتر سیاه (Babak Mina)
دوم. شگفتانگیزترین وجه سخنان شما این است که گویی تاریخ سه دهه اخیر این کشور را از یاد بردهاید. چنان صحبت میکنید که انگار حاکمان اینقدر درک نشدند و بیتوجهی و بیمهری دیدند که پرخاشگر شدند! و حالا شما در مقام روانشناس به ما میگویید که کمی به این طفل معصوم توجه کنید، کارهای خوبی هم میکند و اگر این چنین کنید، میرود در اتاقش مینشیند و به کارهای بدش هم فکر میکند. آقای عبدالکریمی! دستکم بیست سال بخش بزرگی از مردم این سرزمین به اصلاحات دل بستند، رأی دادند، روزنامه منتشر کردند، گفتوگو کردند، تظاهرات مسالمتآمیز کردند، میزگرد برگزار کردند، اعتراض محترمانه کردند و غیره، برای چه؟ دقیقاً برای این که هم ما باشیم هم آنها، دقیقاً به خاطر این که همیدگر را درک کنیم، دقیقاً به این دلیل که میخواستیم راهی پیدا کنیم برای زندگی در کنار هم. نتیجه؟ «گفتمان انقلاب» به قول شما نه تنها قدمی عقب نرفت، که خشونت و ستم را بیشتر و عریانتر کرد. رأی به حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ را به یاد بیاورید. پیام این رأی چه بود؟ بگذارید این پیام را برای جنابتان ترجمه کنم: «ای قدرتمداران بر سر جای خویش بمانید، سالار و سرور باشید، ولی بگذارید ما هم زندگی کنیم» نتیجه؟ زمینگیر شدن دولت روحانی و نهایتاً حذفش از قدرت! خشمی که امروز در فضای مجازی میبینید نتیجه دههها شکست سیاستِ مدارا و تلاش برای درک طرف مقابل است! شما گویی از یاد بردهاید که ما بیش از بیست سال در حال گفتوگو بودهایم، بیش از بیست سال دنبال راهحلی بیخشونت بودهایم، بیش از بیست سال از قضا میخواستیم امثال حججیها باشند، ما هم باشیم، اما جز گلوله و زندان و دوری از وطن چیزی نصیبمان نشد. شما بیست سال تلاش ما را برای همزیستی نمیبیند و این برای امثال من بسیار دردانگیز است. در گفتار شما ما ظاهراً چیزی هم بدهکار شدهایم! داوری شما درباره مخالفان وضع موجود بسیار ستمکارانه است. مخالفان این وضعیت تمام سعیشان را کردند که این گره با دست باز شود، طرفی که نخواست به قول شما «گفتمان انقلاب» بود. اگر به فرض محال همین فردا معجزهای رخ دهد و حاکمان خوابنما شوند و ارادهای برای اصلاحات واقعی داشته باشند، اطمینان دارم همان «روشنفکران غربشیفته» استقبال خواهند کرد. هیچ کس شیفته آشوب و ماجراجویی نیست. اما واقعیت جز این است. طرف مقابل میگوید میزنم و تو هم باید خفه شوی. طبعاً هر انسان آزادهای به قدر توان در برابر این وضعیت میایستد و باید بایستد. آفرینندگان این خشم، روشنفکران غربشیفته نیستند، همان «گفتمان انقلاب» است، آن که باد بکارد توفان درو خواهد کرد.
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
این برنامه از ساعت 18 به ساعت 17 تغییر یافت.
Forwarded from بسیج دانشگاه تهران
🔶 بررسی جایگاه مردم در انقلاب
🔸با بررسی کتاب گفتمان انقلاب به سه روایت نوشته: «دکتر زرشناس، دکتر عبدالکریمی، دکتر جمشیدی»
👤با حضور:
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر مهدی جمشیدی
⏰ زمان: یکشنبه ۲۰خرداد ماه | ساعت ۱۳
📍مکان: دانشکده حقوق و علوم سیاسی
📱لینک شرکت در جلسه به صورت مجازی، متعاقباً در کانال زیر ارسال خواهد شد.
@Basij_lp
@Basijut_ir
🔸با بررسی کتاب گفتمان انقلاب به سه روایت نوشته: «دکتر زرشناس، دکتر عبدالکریمی، دکتر جمشیدی»
👤با حضور:
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر مهدی جمشیدی
⏰ زمان: یکشنبه ۲۰خرداد ماه | ساعت ۱۳
📍مکان: دانشکده حقوق و علوم سیاسی
📱لینک شرکت در جلسه به صورت مجازی، متعاقباً در کانال زیر ارسال خواهد شد.
@Basij_lp
@Basijut_ir
Forwarded from خانه اندیشهورزان
🔰 خانه اندیشهورزان با همکاری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و سیمافکر برگزار میکند:
▪️ سیاست، تحزب، مشارکت و سرمایه اجتماعی
🔹 با حضور:
➖ تقی آزادارمکی
➖ بیژن عبدالکریمی
➖ سید جواد میری
➖ احمد زیدآبادی
🔸 راهبر نشست:
➖ کیومرث اشتریان
📅 سهشنبه، ۲۲ خردادماه، ساعت ۹ تا ۱۲
📍 خانه اندیشهورزان
⚠️ برای شرکت در رویداد از طریق نام کاربری @khana_itt اقدام به ثبتنام کنید.
#رویداد
🌐 خانه اندیشهورزان را دنبال کنید!
▪️ سیاست، تحزب، مشارکت و سرمایه اجتماعی
🔹 با حضور:
➖ تقی آزادارمکی
➖ بیژن عبدالکریمی
➖ سید جواد میری
➖ احمد زیدآبادی
🔸 راهبر نشست:
➖ کیومرث اشتریان
📅 سهشنبه، ۲۲ خردادماه، ساعت ۹ تا ۱۲
📍 خانه اندیشهورزان
⚠️ برای شرکت در رویداد از طریق نام کاربری @khana_itt اقدام به ثبتنام کنید.
#رویداد
🌐 خانه اندیشهورزان را دنبال کنید!
Forwarded from عمادالدین باقی
⭕️ فرهنگ نقد، پذیرش تنوع و تقسیم کار به جای تخریبگری
#عمادالدین_باقی
سرمقاله روزنامه سازندگی شماره ۱۷۱۴ یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳. روزنامه تیتر شباهت برنداران و خالص سازان را انتخاب کرده است.
این مقاله پس یافته یادداشت کوتاه قبلی در همین صفحه است
.
✍ در پی سقوط بالگرد آقای رئیسی و همراهان و پیش آمدن انتخابات زودرس ریاست جمهوری، عدهای از منتقدین و ناراضیان از وضع موجود و تشدید وخامت شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سه سال اخیر، به امید ایجاد تغییرات مثبت، دست به یک حرکت مدنی زدند. این افراد بیانیه ای باعنوان راهگشایی را با امضای ۱۵۱ تن منتشر و همزمان از حکومت و مردم درخواست هایی را مطرح کردند. در این بیانیه بحثی از دعوت به مشارکت در انتخابات مطرح نبود و چنین درخواستی تا قبل از معرفی نامزدهای انتخاباتی منطقی هم نبود اما از حکومت میخواست وضعیت خطیر و پرخطری که پدید امده را درک کند و راه بهبود را بگشاید. در کنار استقبالی که از سوی گروههایی از جامعه نسبت به این حرکت صورت گرفت، حملات و انتقاداتی هم مشاهده شد.
حملات و اتهام زنی ها از سوی فعالان و رسانه های فارسی زبانی که از کمک های مالی دولت های دشمن ایران ارتزاق می کنند و یا در جای امن و گرم در انسوی مرزها نشستهاند دور از انتظار نبوده و نیست اما از تعدادی از کنشگران انتظار نمی رفت که بدون توجه به شخصیت و سابقه بسیاری از این افراد که هیچگاه نه در قدرت بوده و نه تمایل و نیازی به ان داشته اند آنان را متهم به تشنه قدرت بودن کنند و به کسانی که تلاش می کنند برخی گزینه های مطرح نتوانند بر مسند قوه مجریه بنشینند تا راه دولت کنونی را ادامه دهند تهمت ائتلاف با همان گزینه ها را بزنند.
نگارنده نیز تا این لحظه هیچ نظری دال بر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخاباتی که هنوز نامزدهایش قطعی نیست، ندارد و کنشگری حقوق بشری او هم ایجاب می کند که درباره مصادیق ورود نکرده و عمدتا درباره ویژگی های انتخابات مطلوب سخن بگوید، اما بی تفاوتی نسبت به هتک نویسندگان بیانیه، نوعی تنزه طلبی و غیر اخلاقی بود.
از بعضی چهره های زندان رفته و صاحب تفکر و آثار فاخر و نقادی های کارشناسانه در این لیست و همچنین از افرادی که تمام شرایط برای اقامت در کشورهای پیشرفته و کرسی استادی در دانشگاه و درآمد مکفی را داشته اند اما بودن در ایران و در کنار مردم و حتی زندان را ترجیح داده اند می گذرم اما محمد ترکمان، مهدی غنی، دکتر مقصود فراستخواه، محمد مهدی مجاهدی و...، اشخاص مستقل، آزاده و فکوری هستند که به سادگی نمی توان از کنارشان گذشت. هتک آنان در بعضی فرسته ها صرفا بخاطر دیدگاه و روشی متفاوت، نشان می دهد مخالفان، چقدر ناخواسته شبیه جریان خالص سازی در حکومت شده اند.
خود مرکز بینی، خود حق پنداری و خود را محور عالم و آدم و شاقول حق و باطل دیدن، اجازه نمیدهد که احتمال بدهیم شاید نظر ما به یک احتمال ضعیف، نادرست باشد و شاید نکته و نظر درستی هم در سخن مخالف مان وجود داشته باشد. با این دیدگاه همیشه خود را از شنیدن نقدهای مفید محروم میکنیم و نتیجه نهاییش میشود همین مصائبی که دههها و سدههاست بر ما میگذرد. تا فرهنگ نقد را درونی نکنیم و از نقد و شنیدن نظر مخالف لذت نبریم به پیشرفت و سعادت نمیرسیم.
اشکالی ندارد که ما مخالف ۱۵۱ امضا کننده بیانیه باشیم اما بهتر است به جای هتاکی و اتهام زنی، نقد محتوایی و علمی کنیم. ما باید تنوع_را_به_رسمیت_بشناسیم. من با همین منطق سالهاست با حجاب اجباری و یکدست سازی و خلوص گرایی سیاسی و حذف، مخالفت کرده ام.
حتی اگر بخواهیم در یک محدوده تنگتر و کاملاً سیاسی هم ارزیابی کنیم میشود نگاه متفاوتی داشت. اگر تنوع و تکثرپذیری را به رسمیت نمیشناسیم و به لوازم آن پایبند نیستیم لااقل تقسیم کار را به رسمیت بشناسیم.
هرچند شرایط ما و مسائل ایران و فلسطین قابل مقایسه نیست و اینجا هم ابدا قصد تشبیه وجود ندارد و فقط یک جنبه از تجربه گران از مبارزات طولانی و غمبار فلسطینیها برای به دست آوردن خانه و کاشانهشان، برای ما هم میتواند ارزشمند باشد را یاداور می شوم، تجربهای که حتی در جوامع دموکراتیک هم قابل ملاحظه است.
پس از چند دهه مبارزات آزادی بخش و مسلحانه و کشته و زندان، سرانجام چریکی مثل یاسر عرفات به این نتیجه رسید که ناکامیهای پی در پی نشان میدهد این راه فرجامی ندارد و نسل بعدی آنها در سرزمینهای دیگری به دنیا میآیند و بزرگ میشوند و دیگر فلسطینی نیستند و با ادامه این وضعیت اساسا ملتی به نام فلسطین باقی نخواهد ماند که بخواهد برای بازگشت به خانه و کاشانهاش جانفشانی کند. او راه صلح و پذیرش راه حل دو کشوری را در پیش گرفت. شبیه همین جریان هم در درون اسرائیل به وجود آمد اما صهیونیستهای تندرو و نژادپرست، حتی اسحاق رابین را که نخست وزیرشان بود به خاطر پذیرفتن راه حل دو کشوری ترور کردند( ادامه در صفحه بعد👈)
#عمادالدین_باقی
سرمقاله روزنامه سازندگی شماره ۱۷۱۴ یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳. روزنامه تیتر شباهت برنداران و خالص سازان را انتخاب کرده است.
این مقاله پس یافته یادداشت کوتاه قبلی در همین صفحه است
.
✍ در پی سقوط بالگرد آقای رئیسی و همراهان و پیش آمدن انتخابات زودرس ریاست جمهوری، عدهای از منتقدین و ناراضیان از وضع موجود و تشدید وخامت شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سه سال اخیر، به امید ایجاد تغییرات مثبت، دست به یک حرکت مدنی زدند. این افراد بیانیه ای باعنوان راهگشایی را با امضای ۱۵۱ تن منتشر و همزمان از حکومت و مردم درخواست هایی را مطرح کردند. در این بیانیه بحثی از دعوت به مشارکت در انتخابات مطرح نبود و چنین درخواستی تا قبل از معرفی نامزدهای انتخاباتی منطقی هم نبود اما از حکومت میخواست وضعیت خطیر و پرخطری که پدید امده را درک کند و راه بهبود را بگشاید. در کنار استقبالی که از سوی گروههایی از جامعه نسبت به این حرکت صورت گرفت، حملات و انتقاداتی هم مشاهده شد.
حملات و اتهام زنی ها از سوی فعالان و رسانه های فارسی زبانی که از کمک های مالی دولت های دشمن ایران ارتزاق می کنند و یا در جای امن و گرم در انسوی مرزها نشستهاند دور از انتظار نبوده و نیست اما از تعدادی از کنشگران انتظار نمی رفت که بدون توجه به شخصیت و سابقه بسیاری از این افراد که هیچگاه نه در قدرت بوده و نه تمایل و نیازی به ان داشته اند آنان را متهم به تشنه قدرت بودن کنند و به کسانی که تلاش می کنند برخی گزینه های مطرح نتوانند بر مسند قوه مجریه بنشینند تا راه دولت کنونی را ادامه دهند تهمت ائتلاف با همان گزینه ها را بزنند.
نگارنده نیز تا این لحظه هیچ نظری دال بر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخاباتی که هنوز نامزدهایش قطعی نیست، ندارد و کنشگری حقوق بشری او هم ایجاب می کند که درباره مصادیق ورود نکرده و عمدتا درباره ویژگی های انتخابات مطلوب سخن بگوید، اما بی تفاوتی نسبت به هتک نویسندگان بیانیه، نوعی تنزه طلبی و غیر اخلاقی بود.
از بعضی چهره های زندان رفته و صاحب تفکر و آثار فاخر و نقادی های کارشناسانه در این لیست و همچنین از افرادی که تمام شرایط برای اقامت در کشورهای پیشرفته و کرسی استادی در دانشگاه و درآمد مکفی را داشته اند اما بودن در ایران و در کنار مردم و حتی زندان را ترجیح داده اند می گذرم اما محمد ترکمان، مهدی غنی، دکتر مقصود فراستخواه، محمد مهدی مجاهدی و...، اشخاص مستقل، آزاده و فکوری هستند که به سادگی نمی توان از کنارشان گذشت. هتک آنان در بعضی فرسته ها صرفا بخاطر دیدگاه و روشی متفاوت، نشان می دهد مخالفان، چقدر ناخواسته شبیه جریان خالص سازی در حکومت شده اند.
خود مرکز بینی، خود حق پنداری و خود را محور عالم و آدم و شاقول حق و باطل دیدن، اجازه نمیدهد که احتمال بدهیم شاید نظر ما به یک احتمال ضعیف، نادرست باشد و شاید نکته و نظر درستی هم در سخن مخالف مان وجود داشته باشد. با این دیدگاه همیشه خود را از شنیدن نقدهای مفید محروم میکنیم و نتیجه نهاییش میشود همین مصائبی که دههها و سدههاست بر ما میگذرد. تا فرهنگ نقد را درونی نکنیم و از نقد و شنیدن نظر مخالف لذت نبریم به پیشرفت و سعادت نمیرسیم.
اشکالی ندارد که ما مخالف ۱۵۱ امضا کننده بیانیه باشیم اما بهتر است به جای هتاکی و اتهام زنی، نقد محتوایی و علمی کنیم. ما باید تنوع_را_به_رسمیت_بشناسیم. من با همین منطق سالهاست با حجاب اجباری و یکدست سازی و خلوص گرایی سیاسی و حذف، مخالفت کرده ام.
حتی اگر بخواهیم در یک محدوده تنگتر و کاملاً سیاسی هم ارزیابی کنیم میشود نگاه متفاوتی داشت. اگر تنوع و تکثرپذیری را به رسمیت نمیشناسیم و به لوازم آن پایبند نیستیم لااقل تقسیم کار را به رسمیت بشناسیم.
هرچند شرایط ما و مسائل ایران و فلسطین قابل مقایسه نیست و اینجا هم ابدا قصد تشبیه وجود ندارد و فقط یک جنبه از تجربه گران از مبارزات طولانی و غمبار فلسطینیها برای به دست آوردن خانه و کاشانهشان، برای ما هم میتواند ارزشمند باشد را یاداور می شوم، تجربهای که حتی در جوامع دموکراتیک هم قابل ملاحظه است.
پس از چند دهه مبارزات آزادی بخش و مسلحانه و کشته و زندان، سرانجام چریکی مثل یاسر عرفات به این نتیجه رسید که ناکامیهای پی در پی نشان میدهد این راه فرجامی ندارد و نسل بعدی آنها در سرزمینهای دیگری به دنیا میآیند و بزرگ میشوند و دیگر فلسطینی نیستند و با ادامه این وضعیت اساسا ملتی به نام فلسطین باقی نخواهد ماند که بخواهد برای بازگشت به خانه و کاشانهاش جانفشانی کند. او راه صلح و پذیرش راه حل دو کشوری را در پیش گرفت. شبیه همین جریان هم در درون اسرائیل به وجود آمد اما صهیونیستهای تندرو و نژادپرست، حتی اسحاق رابین را که نخست وزیرشان بود به خاطر پذیرفتن راه حل دو کشوری ترور کردند( ادامه در صفحه بعد👈)
Forwarded from عمادالدین باقی
دنباله مقاله: در میان خود فلسطینیان هم جریان دیگری خط مشی عرفات را نپذیرفت و به چیزی کمتر از جنگ تا رهایی کامل فلسطین رضایت نمیداد. برخی از آنها عرفات را به سازشکاری و خیانت متهم کردند به خصوص بعضی از آنها که بیرون گود نشسته بودند و حتی فلسطینی هم نبودند اما در میان جریانات اصلی فلسطینی یک تقسیم کار نانوشته صورت گرفت و قرار شد آنها هر کدام راه خود را بروند بدون اینکه دیگری را تضعیف و تخریب کنند زیرا هر کدام که نتیجه بگیرند به سود همه خواهد بود، آنچه که در بیانیه این افراد تحت عنوان برد برد برای ایران از آن یاد شده است.
📡 کانال گفتارهای باقی
https://www.tg-me.com/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
📡 کانال گفتارهای باقی
https://www.tg-me.com/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
Forwarded from بسیج دانشگاه تهران
🔶 بررسی جایگاه مردم در انقلاب
🔸با بررسی کتاب گفتمان انقلاب به سه روایت نوشته: «دکتر زرشناس، دکتر عبدالکریمی، دکتر جمشیدی»
👤با حضور:
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر مهدی جمشیدی
⏰ زمان: یکشنبه ۲۰خرداد ماه | ساعت ۱۳
📍مکان: دانشکده حقوق و علوم سیاسی
📱لینک شرکت در جلسه به صورت مجازی، متعاقباً در کانال زیر ارسال خواهد شد.
@Basij_lp
@Basijut_ir
🔸با بررسی کتاب گفتمان انقلاب به سه روایت نوشته: «دکتر زرشناس، دکتر عبدالکریمی، دکتر جمشیدی»
👤با حضور:
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر مهدی جمشیدی
⏰ زمان: یکشنبه ۲۰خرداد ماه | ساعت ۱۳
📍مکان: دانشکده حقوق و علوم سیاسی
📱لینک شرکت در جلسه به صورت مجازی، متعاقباً در کانال زیر ارسال خواهد شد.
@Basij_lp
@Basijut_ir
Forwarded from کاوش پلاس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ قطعه تقدیمی خواننده ایرلندی به مردم غزه
📍"آزاد باد فلسطین پیامی است که تا ابد خواهیم فرستاد"
☑️ @Kavoshplus
📍"آزاد باد فلسطین پیامی است که تا ابد خواهیم فرستاد"
☑️ @Kavoshplus
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه در تقدیرِ توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹خلاصه بخش ششم
♦️از نظر داوری، آزادی عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان، باید جستجو کرد.
♦️از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
♦️ز نظر داوری تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
♦️تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است.
♦️او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures@
.
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹خلاصه بخش ششم
♦️از نظر داوری، آزادی عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان، باید جستجو کرد.
♦️از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
♦️ز نظر داوری تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
♦️تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است.
♦️او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures@
.
Forwarded from کانال مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from Soo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 بندر موقت آمریکایی در غزه چه نقشی در عملیات آزادسازی 4 اسیر اسرائیلی داشته است؟
بیژن عبدالکریمی
لینک گروه علم و الهیات مشکات: https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat لینک کانال: https://www.tg-me.com/elm_em لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی : www.instagram.com/bijan.abdolkarimi لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی : @bijanabdolkarimi
🔴 اطلاعیه
▪️دوستان عزیز و گرامی متاسفانه جلسه دوم پلورالیسم دینی به دلیل مشکلات فنی به زمانی دیگر موکول شد.
#بیژن_عبدالکریمی
▪️دوستان عزیز و گرامی متاسفانه جلسه دوم پلورالیسم دینی به دلیل مشکلات فنی به زمانی دیگر موکول شد.
#بیژن_عبدالکریمی
Forwarded from ✨️𝑺𝒉𝒊𝒎𝒂
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎈 عنوان ویدیو :
مردم ایران و درگذشت رئیسی
| گزیدهای از مناظره حاتم قادری و بیژن عبدالکریمی
مدرسه آزاد
مردم ایران و درگذشت رئیسی
| گزیدهای از مناظره حاتم قادری و بیژن عبدالکریمی
مدرسه آزاد
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️شریعتی؛ عبدالکریمی؛ نام هاي حقیقت!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
در آستانه چهل و هفتمین سالگرد فقدان شریعتی بنا دارم برای نخستین بار ادعای نویی را در قالب جستار حاضر تقدیم مخاطبان فرهیخته نمایم. البته توفیق داشتم اواخر سال گذشته کتابی با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" را تقدیم پژوهندگان و علاقمندان نمایم.
نام هاي حقیقت در سپهر روشنفکری در جامعه ی ایرانی پیش از انقلاب و پس از آن با نام شریعتی و عبدالکریمی ظهور می کند. اینکه نسبت روشنفکری و حقیقت در دوران جدید را چگونه باید صورتبندی کرد مجال مستوفای دیگری می طلبد. آنچه در این جستار کوتاه به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد دعاوی این دو روشنفکر ایرانی در مواجهه سلبی و ایجابی ایشان با حقیقت است. گفتمان روشنفکری در غیاب این دو نام دست کم در مواجهه ایجابی با حقیقت به نحو غالبی ساکت است؛ و از همین منظر نام های امثال سروش از دایره ی این نام ها بیرون قرار می گیرد. روشن است نام هایی چون فردید و داوري نیز از دایرهی روشنفکری بیرون می باشند ولو آرای ایشان در باب حقیقت سلبا و ایجابا می تواند محل امعان نظر قرار گیرد.
وقتی حقیقت مسئله می شود؛ شخص حقیقت اندیش بعد از مدتی کلنجار رفتن با مسئله خویش، اتوماتیک وار حکم اجازه ی انحصاری استعمال این واژه را دست کم برای روشنگریهای صادقانهی خود صادر می کند. چندی که می گذرد شخص خود را محق می پندارد که روایتش از حقیقت را در هر فرصت و مجالی پیش بیاندازد و به بالاخره سخنگوی حقیقت شود. و اینجا همان جای خونین و خطرناک قصه است...
اما چه کسانی استعداد این را دارند که طعمهی طرح افکنی از حقیقت شوند در مقابل این پرسش، پرسش آغازین این جستار به محاق می رود چرا که به درستی فرع بر ماجرا تلقی می گردد. یعنی اگر بتوان تشخیص داد چگونه ذهن و زبان شخصی به تصرف و استعمار طرح افکنی از حقیقت در می آید آنگاه بسیار سهل خواهد بود فهم اینکه چرا وی مبدل به سخنگوی حقیقت می گردد.
نکته ی اساسی دیگر اندیشیدن بر سر زمینه و زمانه ای هست که چنین شخصی را در خویش می پرورد. و این البته در ابعاد محلی و جهانی قابلیت طرح دارد. در کجا و چه زمانی اشخاصی در دام طرح افکنی اصیل از حقیقت گرفتار می آیند. چرا که زمان هایی هست که این ویژگی که گویا در طول تاریخ میان ابنا بشر به نسبت شیوع چشمگیری دارد موفق می شود طعمه های بیشتری به چنگ آورد...
زبانی که به "حقیقت" باز شود حتی پیشتر از آنکه از جانب متولیان حقیقت محکوم به افساد و اضلال و ناگزیر متهم به التقاط گردد خود خطر نابودی را به جان خریده است چرا که پروای کافی در کتمان آن را به خرج نداده است.
باری جریانات فکری در ایران معاصر هر کدام با طرح افکنی از "حقیقت" گفتمان خویش را به عنوان گفتمان مترقی پیش کشیده اند و در پیکار گفتمانی ایشان اولین قربانی خود حقیقت بوده است؛ و عجیب تر اینکه تاکید گذاشتن بر جایگاه خویش مبدل شده است به چیزی برای اثبات حقانیت شخص و دفاع از اصالت وی بی آنکه شاهد تلاشی برای بیان فلسفی طرح حقیقت از جانب ایشان باشیم.
به بیان ساده، در برابر حقیقت مورد مصادره ی قدرت، افرادی دانسته یا نادانسته موقعیت ویژه ای برای خویش دست و پا کرده اند تا انبوه افرادی را که از حقیقت گفتمان رسمی دلسرد شده اند را به سوی خویش بکشند بی آنکه طرح روشنی از آن خویش داشته باشند؛ و این بی گمان بیشتر تاسف بار است هر چند این حقیقت تلخ با نام های بزرگی در سپهر روشنفکری ما ایرانیان گره خورده است؛ یعنی شریعتی و عبدالکریمی!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
در آستانه چهل و هفتمین سالگرد فقدان شریعتی بنا دارم برای نخستین بار ادعای نویی را در قالب جستار حاضر تقدیم مخاطبان فرهیخته نمایم. البته توفیق داشتم اواخر سال گذشته کتابی با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" را تقدیم پژوهندگان و علاقمندان نمایم.
نام هاي حقیقت در سپهر روشنفکری در جامعه ی ایرانی پیش از انقلاب و پس از آن با نام شریعتی و عبدالکریمی ظهور می کند. اینکه نسبت روشنفکری و حقیقت در دوران جدید را چگونه باید صورتبندی کرد مجال مستوفای دیگری می طلبد. آنچه در این جستار کوتاه به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد دعاوی این دو روشنفکر ایرانی در مواجهه سلبی و ایجابی ایشان با حقیقت است. گفتمان روشنفکری در غیاب این دو نام دست کم در مواجهه ایجابی با حقیقت به نحو غالبی ساکت است؛ و از همین منظر نام های امثال سروش از دایره ی این نام ها بیرون قرار می گیرد. روشن است نام هایی چون فردید و داوري نیز از دایرهی روشنفکری بیرون می باشند ولو آرای ایشان در باب حقیقت سلبا و ایجابا می تواند محل امعان نظر قرار گیرد.
وقتی حقیقت مسئله می شود؛ شخص حقیقت اندیش بعد از مدتی کلنجار رفتن با مسئله خویش، اتوماتیک وار حکم اجازه ی انحصاری استعمال این واژه را دست کم برای روشنگریهای صادقانهی خود صادر می کند. چندی که می گذرد شخص خود را محق می پندارد که روایتش از حقیقت را در هر فرصت و مجالی پیش بیاندازد و به بالاخره سخنگوی حقیقت شود. و اینجا همان جای خونین و خطرناک قصه است...
اما چه کسانی استعداد این را دارند که طعمهی طرح افکنی از حقیقت شوند در مقابل این پرسش، پرسش آغازین این جستار به محاق می رود چرا که به درستی فرع بر ماجرا تلقی می گردد. یعنی اگر بتوان تشخیص داد چگونه ذهن و زبان شخصی به تصرف و استعمار طرح افکنی از حقیقت در می آید آنگاه بسیار سهل خواهد بود فهم اینکه چرا وی مبدل به سخنگوی حقیقت می گردد.
نکته ی اساسی دیگر اندیشیدن بر سر زمینه و زمانه ای هست که چنین شخصی را در خویش می پرورد. و این البته در ابعاد محلی و جهانی قابلیت طرح دارد. در کجا و چه زمانی اشخاصی در دام طرح افکنی اصیل از حقیقت گرفتار می آیند. چرا که زمان هایی هست که این ویژگی که گویا در طول تاریخ میان ابنا بشر به نسبت شیوع چشمگیری دارد موفق می شود طعمه های بیشتری به چنگ آورد...
زبانی که به "حقیقت" باز شود حتی پیشتر از آنکه از جانب متولیان حقیقت محکوم به افساد و اضلال و ناگزیر متهم به التقاط گردد خود خطر نابودی را به جان خریده است چرا که پروای کافی در کتمان آن را به خرج نداده است.
باری جریانات فکری در ایران معاصر هر کدام با طرح افکنی از "حقیقت" گفتمان خویش را به عنوان گفتمان مترقی پیش کشیده اند و در پیکار گفتمانی ایشان اولین قربانی خود حقیقت بوده است؛ و عجیب تر اینکه تاکید گذاشتن بر جایگاه خویش مبدل شده است به چیزی برای اثبات حقانیت شخص و دفاع از اصالت وی بی آنکه شاهد تلاشی برای بیان فلسفی طرح حقیقت از جانب ایشان باشیم.
به بیان ساده، در برابر حقیقت مورد مصادره ی قدرت، افرادی دانسته یا نادانسته موقعیت ویژه ای برای خویش دست و پا کرده اند تا انبوه افرادی را که از حقیقت گفتمان رسمی دلسرد شده اند را به سوی خویش بکشند بی آنکه طرح روشنی از آن خویش داشته باشند؛ و این بی گمان بیشتر تاسف بار است هر چند این حقیقت تلخ با نام های بزرگی در سپهر روشنفکری ما ایرانیان گره خورده است؛ یعنی شریعتی و عبدالکریمی!
Forwarded from Soo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 الجزیره به زبان آمار بررسی میکند:
🔹ارتش اسرائیل برای آزادی 4 اسیر خود، چه جنایتی در اردوگاه النصیرات رقم زد؟
🔹ارتش اسرائیل برای آزادی 4 اسیر خود، چه جنایتی در اردوگاه النصیرات رقم زد؟
Forwarded from Amir hosein
فرهاد قنبری
زنده باد دموکراسی
به دموکراسی تودهای حاکم در جهان نقدهای تند و جدی وارد است. بسیاری از منتقدان از دموکراسی امروزی به حکومت رسانهها و سرمایهدارانِ صاحب رسانه یاد می شود. احزاب و گروههای پرنفوذ سیاسی از طریق رسانه های قدرتمندشان و با صرف صدها میلیون (و شاید میلیاردها) دلار هزینه در انتخابات ها پیروز می شوند و در نهایت آنچه که دنبال می کنند، منافع شخصی یا گروهی خود است. این انتقادات و مواردی از این قبیل به دموکراسی در جهان امروز وارد است اما با همه این اوصاف و با در نظر گرفتن همه این ایرادات باید به خاطر داشت که دموکراسی بهترین تجربه حکومتی تاریخ زیسته بشری است.
دموکراسی قدرت مطلق حاکمان را مهار نموده و افسار قدرت را به دست مردم سپرده است.
دموکراسی است که حاکم و جایگاه او را متزلزل کرده و او را وادار به شنیدن صدای مردم نموده است.
دموکراسی است که نخوت و خودبزرگ بینی حاکمان را قربانی گدایی رای نموده و آنها را ازبرج عاج نشینی به پایین کشیده است.
دموکراسی با نگاه برابر به همه انسانها آنها را با هر دین و نژادی در جایگاه شهروند می نشاند و کرامت و احترامی برابر به آحاد یک جامعه می بخشد.
دموکراسی رنگ و نژاد و مذهب و جنسیت را به حاشیه می برد و به انسان جایگاهی به فراخور انسان بودنش اعطا می کند.
نباید فراموش کرد:
دموکراسی است که مردان سیاست را وادار به اتخاذ قوانین جنسیتی برابر کرده است. دموکراسی است که بقای سیاستمداران را وابسته به رای زنان که نیمی از مردم جامعه هستند کرده و حاکمان را برای جلب رضایت زنان هم شده مجبور به اتخاذ تصمیمات برابر جنسیتی کرده است.
دموکراسی است که مطرودان و محذوفان جامعه را شناسنامه دار می کند و برای اثر انگشت آنها هم ارزشی برابر با سایرین قائل می شود.
دموکراسی است که طی نیم قرن سیاهپوستان آمریکا را از «کاکاسیاه» به جایگاه ریاست جمهوری این کشور برکشیده است.
دموکراسی است که طی نیم قرن شخص اول آلمان را از هیتلر به آنجلا مرکل تغییر داده است.
دموکراسی است که صدای مدافعان حقوق حیوانات و حامیان محیط زیست و دفاع از حقوق اقلیتها را به صدایی قابل شنیدن در سطح جهانی بدل کرده است.
دموکراسی است که فرد نژادپرست و غیرستیزی مانند ترامپ را مجبور به حضور در جمع سیاهپوستان و لاتین تبارها کرده است.
به دموکراسی انتقادات بسیاری وارد است اما با همه این اوصاف باید فریاد زد: «زنده باد دموکراسی»
@kharmagaas
زنده باد دموکراسی
به دموکراسی تودهای حاکم در جهان نقدهای تند و جدی وارد است. بسیاری از منتقدان از دموکراسی امروزی به حکومت رسانهها و سرمایهدارانِ صاحب رسانه یاد می شود. احزاب و گروههای پرنفوذ سیاسی از طریق رسانه های قدرتمندشان و با صرف صدها میلیون (و شاید میلیاردها) دلار هزینه در انتخابات ها پیروز می شوند و در نهایت آنچه که دنبال می کنند، منافع شخصی یا گروهی خود است. این انتقادات و مواردی از این قبیل به دموکراسی در جهان امروز وارد است اما با همه این اوصاف و با در نظر گرفتن همه این ایرادات باید به خاطر داشت که دموکراسی بهترین تجربه حکومتی تاریخ زیسته بشری است.
دموکراسی قدرت مطلق حاکمان را مهار نموده و افسار قدرت را به دست مردم سپرده است.
دموکراسی است که حاکم و جایگاه او را متزلزل کرده و او را وادار به شنیدن صدای مردم نموده است.
دموکراسی است که نخوت و خودبزرگ بینی حاکمان را قربانی گدایی رای نموده و آنها را ازبرج عاج نشینی به پایین کشیده است.
دموکراسی با نگاه برابر به همه انسانها آنها را با هر دین و نژادی در جایگاه شهروند می نشاند و کرامت و احترامی برابر به آحاد یک جامعه می بخشد.
دموکراسی رنگ و نژاد و مذهب و جنسیت را به حاشیه می برد و به انسان جایگاهی به فراخور انسان بودنش اعطا می کند.
نباید فراموش کرد:
دموکراسی است که مردان سیاست را وادار به اتخاذ قوانین جنسیتی برابر کرده است. دموکراسی است که بقای سیاستمداران را وابسته به رای زنان که نیمی از مردم جامعه هستند کرده و حاکمان را برای جلب رضایت زنان هم شده مجبور به اتخاذ تصمیمات برابر جنسیتی کرده است.
دموکراسی است که مطرودان و محذوفان جامعه را شناسنامه دار می کند و برای اثر انگشت آنها هم ارزشی برابر با سایرین قائل می شود.
دموکراسی است که طی نیم قرن سیاهپوستان آمریکا را از «کاکاسیاه» به جایگاه ریاست جمهوری این کشور برکشیده است.
دموکراسی است که طی نیم قرن شخص اول آلمان را از هیتلر به آنجلا مرکل تغییر داده است.
دموکراسی است که صدای مدافعان حقوق حیوانات و حامیان محیط زیست و دفاع از حقوق اقلیتها را به صدایی قابل شنیدن در سطح جهانی بدل کرده است.
دموکراسی است که فرد نژادپرست و غیرستیزی مانند ترامپ را مجبور به حضور در جمع سیاهپوستان و لاتین تبارها کرده است.
به دموکراسی انتقادات بسیاری وارد است اما با همه این اوصاف باید فریاد زد: «زنده باد دموکراسی»
@kharmagaas
Forwarded from Mohammadali Niazi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️ بیژن عبدالکریمی: از پزشکیان میخواهم به مسئله مقاومت دربرابر امریکا توجه کند.
بیژن عبدالکریمی، در نشست خانه اندیشهورزان، درباره ضرورت تولید یک گفتمان جدید در روشنفکران و سنتگرایان گفت و تصریح کرد: به گفتمان انقلاب اسلامی باور دارم، اما این گفتمان بوی نا گرفته است! به همین دلیل خطاب به مسعود پزشکیان توصیه کرد درصورت موفقیت در انتخابات، مقاومت در برابر امریکا را جدی بگیرد. چراکه اکنون مواجهه سیاسی-ایدئولوژیک جای درک حکمی-فلسفی مواجهه با غرب را گرفته است.
فیلم و گزارش کامل نشست را در سایت جامعه اندیشکدهها دنبال کنید.
#انتخابات
#مسعود_پزشکیان
#بیژن_عبدالکریمی
#خانه_اندیشهورزان
#جمهوری_اسلامی
🌐 خانه اندیشهورزان را دنبال کنید!
بیژن عبدالکریمی، در نشست خانه اندیشهورزان، درباره ضرورت تولید یک گفتمان جدید در روشنفکران و سنتگرایان گفت و تصریح کرد: به گفتمان انقلاب اسلامی باور دارم، اما این گفتمان بوی نا گرفته است! به همین دلیل خطاب به مسعود پزشکیان توصیه کرد درصورت موفقیت در انتخابات، مقاومت در برابر امریکا را جدی بگیرد. چراکه اکنون مواجهه سیاسی-ایدئولوژیک جای درک حکمی-فلسفی مواجهه با غرب را گرفته است.
فیلم و گزارش کامل نشست را در سایت جامعه اندیشکدهها دنبال کنید.
#انتخابات
#مسعود_پزشکیان
#بیژن_عبدالکریمی
#خانه_اندیشهورزان
#جمهوری_اسلامی
🌐 خانه اندیشهورزان را دنبال کنید!