Forwarded from مجتبی مهدوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻🔹ای فلسطین دلیر !
دکلمه دکتر عبدالکریم سروش
در باره مقاومت و مظلومیت فلسطین و نسلکشی اسرائیل در غزه
...و مسلسلهایتان تقدیر را تصویر خواهد کرد
#فلسطین #آپارتاید_اسرائیل
#سروش
#نسلکشی #غزه
دکلمه دکتر عبدالکریم سروش
در باره مقاومت و مظلومیت فلسطین و نسلکشی اسرائیل در غزه
...و مسلسلهایتان تقدیر را تصویر خواهد کرد
#فلسطین #آپارتاید_اسرائیل
#سروش
#نسلکشی #غزه
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️ایده وفاق برای ایران؛
جستاری در نسبت فلسفه با جامعه شناسی و سنخشناسی مخالفان ایده وفاق!
✍دکتر محمد حسن علایی
(جامعه شناس)
🔶️روزنامه همدلی
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2472&page=8
🔸️جامعه شناسی در تبار غربی خویش در پیوند وثیق با فلسفه و فلسفهورزی نضج گرفته و بالیده است؛ چندان که نسبت کلاسیک های جامعه شناسی از زیمل گرفته تا وبر و مارکس و نیز جامعه شناسان معاصر با فلسفه و آرای فلاسفه امری به غایت روشن و قابل تحقیق تجربی هست کافیست اگر مجال مراجعه به متون اصلی این جامعهشناسان تراز اول برای مخاطب وجود ندارد می تواند به کتاب "زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی" مراجعه کند و این نسبت را در میان ایشان بازجوید.
🔸️در کشور ما با مرور تاريخچه ی مختصری از نحوه ی ورود "جامعهشناسی" به ایران و نحوه بالیدن آن چه در نهاد علم و دانشگاه و چه بیرون از آن این نتیجه کلی مستفاد می شود که این رشته در ایران منقطع از ریشه های فلسفی خود در ایران ما پا گرفته است و لذا برای ارتقای قوت و رفع سستی آن بی شک کسانی که به جامعه شناسی و اهمیت آن برای جامعه ما اذعان دارند بایستی از نو پیوندی میان فلسفه با جامعهشناسی ایران برقرار کنند. و این ممکن نخواهد بود مگر با شناخت تبار فلسفی جامعهشناسی و نیز ایجاد گفتگوهای علمی و میان رشته اي میان اهالی علوم اجتماعی و فلسفه کشور و البته نگریستن به مسائل عدیده جامعه از منظر و مرئای فلسفه و جامعهشناسی!
این مهم از عهده ی دپارتمان های مسکوت فلسفه اعم از فلسفه به اصطلاح اسلامی و ... بر نمی آید و البته از عهده ی برخی از جامعهشناسان که خود را در محدوده ی تنگی از قرائتی مجعول از نگره های کمیگرایانه و به اصطلاح تجربی محصور کرده اند لذا می طلبد نسل جدید جامعهشناسان ایرانی به این مهم همت بگمارند.
🔸️جامعه شناسان ایرانی را اگر مسامحتا در سه دسته ی پیشکسوتان؛ نسل اولی و نسل دومی تقسیم کنیم؛ پیشکسوتان را عموما بایستی متعلق به نسل موسسین و آبای علوم اجتماعی ایران و مشتمل بر پایهگذاران این رشته پیش از وقوع انقلاب بدانیم که عموما تحصیل کرده ی خارج و در مقام معرفی کنندگان این رشته به ایران بودند. دسته ای که به جهت صبغه ی اساسا غربی این رشته شاید بتوان گفت روایت های اروپامدارانه (یوروسنتریک) در آن غالب است اما مع الاسف در این روایت ریشه های فلسفی جامعهشناسی به هیج وجه مورد امعان نظر قرار نمی گیرد.
🔸️نسل اول را عموما جامعهشناسانی شامل می شود که بعد از وقوع انقلاب بالیده اند و در داخل تحصیل کرده اند اما مع الوصف با اتخاذ فیگور روشنفکرانه و با تاکید بر خردگرایی روشنگرانه نقش خود را در حاشیه تعارض دولت-ملت تعریف کرده اند و کمتر به ضرورت توجه به توسعه نیافتگی تاریخی ما و تقویت تومان دولت و ملت و فائق آمدن به شکاف ها پی برده و کوشیده اند. شاید بتوان فقدان عقلانیت تاریخی و خودآگاهی تاریخی-وجودی را وصف غالب ایشان قلمداد کرد. البته بودند معدود متفکرانی که با التفات به عناصر ملی و بومی و فرهنگی خویش به دنبال فهم پدیدارهای اجتماعی و فرماسیون های اجتماعی جامعه ایرانی بودند که برخی از چهره های گفتمان انقلاب را می توان از آن جمله تلقی کرد.
🔸️و اما نسل دوم جامعهشناسان که تاکید نگارنده در اين جستار بر این نسل است و می کوشد خود نیز در ذیل آن قرار گیرد جامعهشناسانی هستند که نگاهشان معطوف به آینده ی ایران است و به چالش های پیش رو می اندیشند به دور از سیاست زدگی و ايدئولوژيک اندیشی به تبار فلسفی جامعهشناسی التفات می ورزند از افراط و تفریط ها پرهیز می کنند کم تعداد ولی پرانگیزه اند این فئه قلیل قائل به گفتگو و حمایت توأمان از دولت و ملت هستند؛ به شکاف ها ی اجتماعی اعم از شکاف قومی، مذهبی، جنسیتی و ... و نیز شکاف میان نوگرایان و سنتگرایان و شکاف ملت-دولت دامن نمی زنند به ضرورت توسعه و تعالی ایران ذیل یک گفتمان وحدت بخش تذکار می دهند دموکراسی و جامعه مدنی را بی توجه به فرماسیون های اجتماعی متضمن آن طلب نمی کنند اولویت را به فائق آمدن به مسئله توسعه نیافتگی تاریخی می دهند و ریشه ی مشکلات و بحران های جامعه را صرفا به نگاه های سیاسی و جناحی تقلیل نمی دهند و بنابراین به فروپاشی ساختارها دعوت نمی کنند و حرکت و تحول تدریجی را نسخه فلاح و صلاح این کشور می دانند.
🔸️نگارنده نیز در کتابی تحت عنوان "گفتمان وفاق" به نشان دادن خشونت ذاتی دولت های شبه مدرن در شرایط توسعه نیافتگی همت گمارده است و در تلاشی تئوریک به دنبال تمهید گفتمان وفاق به مثابه یک نظريه اجتماعی بوده است تا بتوان با غلبه به شکاف های اجتماعی ذیل یک نظریه اجتماعی که به تکثر و تنوع گشوده است و دیگری را به رسمیت می شناسد محیط امنی برای توسعه کشور و ارتقای نهاد علم و آموزش و توسعه دانشگاه ایرانی مسئله محور فراهم سازد.👇
جستاری در نسبت فلسفه با جامعه شناسی و سنخشناسی مخالفان ایده وفاق!
✍دکتر محمد حسن علایی
(جامعه شناس)
🔶️روزنامه همدلی
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2472&page=8
🔸️جامعه شناسی در تبار غربی خویش در پیوند وثیق با فلسفه و فلسفهورزی نضج گرفته و بالیده است؛ چندان که نسبت کلاسیک های جامعه شناسی از زیمل گرفته تا وبر و مارکس و نیز جامعه شناسان معاصر با فلسفه و آرای فلاسفه امری به غایت روشن و قابل تحقیق تجربی هست کافیست اگر مجال مراجعه به متون اصلی این جامعهشناسان تراز اول برای مخاطب وجود ندارد می تواند به کتاب "زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی" مراجعه کند و این نسبت را در میان ایشان بازجوید.
🔸️در کشور ما با مرور تاريخچه ی مختصری از نحوه ی ورود "جامعهشناسی" به ایران و نحوه بالیدن آن چه در نهاد علم و دانشگاه و چه بیرون از آن این نتیجه کلی مستفاد می شود که این رشته در ایران منقطع از ریشه های فلسفی خود در ایران ما پا گرفته است و لذا برای ارتقای قوت و رفع سستی آن بی شک کسانی که به جامعه شناسی و اهمیت آن برای جامعه ما اذعان دارند بایستی از نو پیوندی میان فلسفه با جامعهشناسی ایران برقرار کنند. و این ممکن نخواهد بود مگر با شناخت تبار فلسفی جامعهشناسی و نیز ایجاد گفتگوهای علمی و میان رشته اي میان اهالی علوم اجتماعی و فلسفه کشور و البته نگریستن به مسائل عدیده جامعه از منظر و مرئای فلسفه و جامعهشناسی!
این مهم از عهده ی دپارتمان های مسکوت فلسفه اعم از فلسفه به اصطلاح اسلامی و ... بر نمی آید و البته از عهده ی برخی از جامعهشناسان که خود را در محدوده ی تنگی از قرائتی مجعول از نگره های کمیگرایانه و به اصطلاح تجربی محصور کرده اند لذا می طلبد نسل جدید جامعهشناسان ایرانی به این مهم همت بگمارند.
🔸️جامعه شناسان ایرانی را اگر مسامحتا در سه دسته ی پیشکسوتان؛ نسل اولی و نسل دومی تقسیم کنیم؛ پیشکسوتان را عموما بایستی متعلق به نسل موسسین و آبای علوم اجتماعی ایران و مشتمل بر پایهگذاران این رشته پیش از وقوع انقلاب بدانیم که عموما تحصیل کرده ی خارج و در مقام معرفی کنندگان این رشته به ایران بودند. دسته ای که به جهت صبغه ی اساسا غربی این رشته شاید بتوان گفت روایت های اروپامدارانه (یوروسنتریک) در آن غالب است اما مع الاسف در این روایت ریشه های فلسفی جامعهشناسی به هیج وجه مورد امعان نظر قرار نمی گیرد.
🔸️نسل اول را عموما جامعهشناسانی شامل می شود که بعد از وقوع انقلاب بالیده اند و در داخل تحصیل کرده اند اما مع الوصف با اتخاذ فیگور روشنفکرانه و با تاکید بر خردگرایی روشنگرانه نقش خود را در حاشیه تعارض دولت-ملت تعریف کرده اند و کمتر به ضرورت توجه به توسعه نیافتگی تاریخی ما و تقویت تومان دولت و ملت و فائق آمدن به شکاف ها پی برده و کوشیده اند. شاید بتوان فقدان عقلانیت تاریخی و خودآگاهی تاریخی-وجودی را وصف غالب ایشان قلمداد کرد. البته بودند معدود متفکرانی که با التفات به عناصر ملی و بومی و فرهنگی خویش به دنبال فهم پدیدارهای اجتماعی و فرماسیون های اجتماعی جامعه ایرانی بودند که برخی از چهره های گفتمان انقلاب را می توان از آن جمله تلقی کرد.
🔸️و اما نسل دوم جامعهشناسان که تاکید نگارنده در اين جستار بر این نسل است و می کوشد خود نیز در ذیل آن قرار گیرد جامعهشناسانی هستند که نگاهشان معطوف به آینده ی ایران است و به چالش های پیش رو می اندیشند به دور از سیاست زدگی و ايدئولوژيک اندیشی به تبار فلسفی جامعهشناسی التفات می ورزند از افراط و تفریط ها پرهیز می کنند کم تعداد ولی پرانگیزه اند این فئه قلیل قائل به گفتگو و حمایت توأمان از دولت و ملت هستند؛ به شکاف ها ی اجتماعی اعم از شکاف قومی، مذهبی، جنسیتی و ... و نیز شکاف میان نوگرایان و سنتگرایان و شکاف ملت-دولت دامن نمی زنند به ضرورت توسعه و تعالی ایران ذیل یک گفتمان وحدت بخش تذکار می دهند دموکراسی و جامعه مدنی را بی توجه به فرماسیون های اجتماعی متضمن آن طلب نمی کنند اولویت را به فائق آمدن به مسئله توسعه نیافتگی تاریخی می دهند و ریشه ی مشکلات و بحران های جامعه را صرفا به نگاه های سیاسی و جناحی تقلیل نمی دهند و بنابراین به فروپاشی ساختارها دعوت نمی کنند و حرکت و تحول تدریجی را نسخه فلاح و صلاح این کشور می دانند.
🔸️نگارنده نیز در کتابی تحت عنوان "گفتمان وفاق" به نشان دادن خشونت ذاتی دولت های شبه مدرن در شرایط توسعه نیافتگی همت گمارده است و در تلاشی تئوریک به دنبال تمهید گفتمان وفاق به مثابه یک نظريه اجتماعی بوده است تا بتوان با غلبه به شکاف های اجتماعی ذیل یک نظریه اجتماعی که به تکثر و تنوع گشوده است و دیگری را به رسمیت می شناسد محیط امنی برای توسعه کشور و ارتقای نهاد علم و آموزش و توسعه دانشگاه ایرانی مسئله محور فراهم سازد.👇
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
👆 ادامه
♦️ایده وفاق برای ایران؛
جستاری در نسبت فلسفه با جامعه شناسی و سنخشناسی مخالفان ایده وفاق!
✍دکتر محمد حسن علایی
(جامعه شناس)
🔶️روزنامه همدلی
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2472&page=8
هم چنان بر آن هستم که گام دوم انقلاب با وفاق ممکن خواهد شد. امروز با وجود انواع فشارهای اقتصادی بر روی پیکره ی اجتماعی وفاق داخلی در برابر نظام سلطه معقول ترین راه برای پیشرفت ایران است.
🔸️ایده ی "وفاق"، در حد حرف و سخن مدافعانی نیز دارد، اما مع الوصف، این یاران و یاوران، کمتر در ارتقا سطح گفتمانی و در ساحت نظریه پردازی و گفتمان سازی همت گماشته اند، بنابراین ضمن دعوت ایشان به تامل در فرازهای "گفتمان وفاق" به مثابه ی یک نظریه ی اجتماعی، که سال ۱۴۰۰ و به تصنیف همین قلم، از انتشارات "نقد فرهنگ" به عموم مخاطبین عرضه شده است، در این جستار کوتاه، به همه ی مخالفان مقدر ایده ی وفاق به نحو مجمل اشارت خواهد رفت:
۱- عوام اندیشان، توده ها و معتقدان متعصب عقل متعارف( common sence)
۲- شیفتگان عقلانیت جدید، روشنفکر نماها و غرب زده ها (به معنای فلسفی کلمه)
۳- قشری اندیشان و تندروها، بنیادگرایان و اعتقادی اندیشان (گذشته پرستانی که به ضرورت احیای سنت به معنای واقعی کلمه نمی اندیشند)
۴-ملی گرایان افراطی و ایدئولوژیک (که در صورت بندی نظریات خویش مع الاسف تکثرات زبانی، قومی و فرهنگی را نادیده می انگارند)
🔸️لازم است ایده ی محوری هر یک از این رویکردهای تقلیل گرایانه را احصا کنیم تا علی رغم امتناعات، در خصوص امکانات دعوت از ایشان جهت پیوستن به ایده ی وفاق به نحو تحلیلی تر بپردازیم، گروه اول زندگی و رفع نیازهای اولیه و حل معضل معیشت را اصل می پندارند که می توان با ایشان در این خصوص توافق داشت، گروه دوم زیست جهان جدید را به رسمیت می شناسند و گروه دوم توجه به سنت تاریخی را اصل می شمارند که در این موارد هم می توان با این دو جریان با ارائه ی پاره ای ملاحظات به وفاق رسید، دسته ی بعدی به ایران بزرگ فرهنگی می اندیشند که اگر حاضر به قبول کثرات باشند می توان با ایشان نیز همدلی کرد
🔸️باید امیدوار باشیم که در صورت نضج گرفتن گفتمان وفاق، می توانیم همه را زیر چتر منافع ملی کشور جمع آوریم که در آن صورت تنها دشمن واقعی ایده ی وفاق، فلسفه ستیزان سیاستزده و تندروان قشری اندیش طرفین تقابلات خواهد بود که دانسته نادانسته در کنار سلطه جویان نظام جهانی به مخالفت با ایده ی وفاق برای ایران همت گماشته اند.
♦️ایده وفاق برای ایران؛
جستاری در نسبت فلسفه با جامعه شناسی و سنخشناسی مخالفان ایده وفاق!
✍دکتر محمد حسن علایی
(جامعه شناس)
🔶️روزنامه همدلی
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2472&page=8
هم چنان بر آن هستم که گام دوم انقلاب با وفاق ممکن خواهد شد. امروز با وجود انواع فشارهای اقتصادی بر روی پیکره ی اجتماعی وفاق داخلی در برابر نظام سلطه معقول ترین راه برای پیشرفت ایران است.
🔸️ایده ی "وفاق"، در حد حرف و سخن مدافعانی نیز دارد، اما مع الوصف، این یاران و یاوران، کمتر در ارتقا سطح گفتمانی و در ساحت نظریه پردازی و گفتمان سازی همت گماشته اند، بنابراین ضمن دعوت ایشان به تامل در فرازهای "گفتمان وفاق" به مثابه ی یک نظریه ی اجتماعی، که سال ۱۴۰۰ و به تصنیف همین قلم، از انتشارات "نقد فرهنگ" به عموم مخاطبین عرضه شده است، در این جستار کوتاه، به همه ی مخالفان مقدر ایده ی وفاق به نحو مجمل اشارت خواهد رفت:
۱- عوام اندیشان، توده ها و معتقدان متعصب عقل متعارف( common sence)
۲- شیفتگان عقلانیت جدید، روشنفکر نماها و غرب زده ها (به معنای فلسفی کلمه)
۳- قشری اندیشان و تندروها، بنیادگرایان و اعتقادی اندیشان (گذشته پرستانی که به ضرورت احیای سنت به معنای واقعی کلمه نمی اندیشند)
۴-ملی گرایان افراطی و ایدئولوژیک (که در صورت بندی نظریات خویش مع الاسف تکثرات زبانی، قومی و فرهنگی را نادیده می انگارند)
🔸️لازم است ایده ی محوری هر یک از این رویکردهای تقلیل گرایانه را احصا کنیم تا علی رغم امتناعات، در خصوص امکانات دعوت از ایشان جهت پیوستن به ایده ی وفاق به نحو تحلیلی تر بپردازیم، گروه اول زندگی و رفع نیازهای اولیه و حل معضل معیشت را اصل می پندارند که می توان با ایشان در این خصوص توافق داشت، گروه دوم زیست جهان جدید را به رسمیت می شناسند و گروه دوم توجه به سنت تاریخی را اصل می شمارند که در این موارد هم می توان با این دو جریان با ارائه ی پاره ای ملاحظات به وفاق رسید، دسته ی بعدی به ایران بزرگ فرهنگی می اندیشند که اگر حاضر به قبول کثرات باشند می توان با ایشان نیز همدلی کرد
🔸️باید امیدوار باشیم که در صورت نضج گرفتن گفتمان وفاق، می توانیم همه را زیر چتر منافع ملی کشور جمع آوریم که در آن صورت تنها دشمن واقعی ایده ی وفاق، فلسفه ستیزان سیاستزده و تندروان قشری اندیش طرفین تقابلات خواهد بود که دانسته نادانسته در کنار سلطه جویان نظام جهانی به مخالفت با ایده ی وفاق برای ایران همت گماشته اند.
Forwarded from کانال مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from مسافر فراسو
عبدالکریم سروش در « گفتوگوی کونومی مورایاما و تومویو چیساکا با عبدالکریم سروش»:
(من در اخلاق بسیار قراردادگرا هستم و به هیچگونه حسن و قبح عقلی و ذاتی آنگونه که معتزله میگفتند، قائل نیستم. من به حسن و قبح عقلایی و قراردادی باور دارم که آدمیان آن را برای مصالح خویش برمیگزینند و اگر مصالحشان عوض شد٬ حسن و قبح را هم عوض میکنند).
استاد ملکیان « در گفتگوی کبوتر ارشدی با مصطفی ملکیان»:
(من از جمله کسانی هستم که «معنای زندگی» را «کشف کردنی» نمیدانم، بلکه «جعل کردنی» میدانم. به معنای متعارفتر، به این امر قائل هستم که معنای زندگی را نمیشود «کشف کرد» بلکه باید «اختراعش کرد». بنابراین طبعاً معتقد نیستم یکایک انسانها که میخواهند این معنا را جعل کنند یا اختراع کنند، همگی به چیز واحدی برسند).
👇👇👇👇
وقتی اخلاق «بیبنیاد» میشود / دکتر بیژن عبدالکریمی
تأمل بر مدرنیته به منزله یک رویداد عظیم تاریخی و فراگیرنده، اجتنابناپذیری آن، حدت و شدت یافتن سرعت تکوین تاریخ جهانی با ظهور مدرنیته و بخصوص با ظهور عالم پسامدرن و لذا اضمحلال تاریخهای بومی و محلی در دل تاریخ جهانی و...، میتواند به ما در اندیشیدن به نسبت ما و غرب و در نتیجه در اندیشیدن به نسبت میان اخلاق و سیاست در جهان کنونی، از جمله در جوامعی چون جامعه ما در سپهر روشنتری یاری نماید.
به نظر میرسد «بحران متافیزیک اخلاق» ما را نیز فرا گرفتهاست. اساساً خود اندیشیدن به نسبت اخلاق و سیاست در جامعه ما میتواند به ما درخصوص اندیشیدن به نسبتمان با غرب یاری نماید. اگر برای مثال روح مدرنیته را جایگزین امر رئال به جای امر ایدهآل بدانیم یا یکی از مهمترین اوصاف روزگار جدید را اعتقاد به وصف تولیدی حقیقت (در برابر اعتقاد به وصف انکشافی حقیقت) بدانیم، آیا اینها نیز اموری نیستند که ما را کاملاً در خود مستحیل کردهاند؟ به نظر میرسد در روزگار کنونی ما هویت متافیزیکی مستقلی از غرب نداریم.
(من در اخلاق بسیار قراردادگرا هستم و به هیچگونه حسن و قبح عقلی و ذاتی آنگونه که معتزله میگفتند، قائل نیستم. من به حسن و قبح عقلایی و قراردادی باور دارم که آدمیان آن را برای مصالح خویش برمیگزینند و اگر مصالحشان عوض شد٬ حسن و قبح را هم عوض میکنند).
استاد ملکیان « در گفتگوی کبوتر ارشدی با مصطفی ملکیان»:
(من از جمله کسانی هستم که «معنای زندگی» را «کشف کردنی» نمیدانم، بلکه «جعل کردنی» میدانم. به معنای متعارفتر، به این امر قائل هستم که معنای زندگی را نمیشود «کشف کرد» بلکه باید «اختراعش کرد». بنابراین طبعاً معتقد نیستم یکایک انسانها که میخواهند این معنا را جعل کنند یا اختراع کنند، همگی به چیز واحدی برسند).
👇👇👇👇
وقتی اخلاق «بیبنیاد» میشود / دکتر بیژن عبدالکریمی
تأمل بر مدرنیته به منزله یک رویداد عظیم تاریخی و فراگیرنده، اجتنابناپذیری آن، حدت و شدت یافتن سرعت تکوین تاریخ جهانی با ظهور مدرنیته و بخصوص با ظهور عالم پسامدرن و لذا اضمحلال تاریخهای بومی و محلی در دل تاریخ جهانی و...، میتواند به ما در اندیشیدن به نسبت ما و غرب و در نتیجه در اندیشیدن به نسبت میان اخلاق و سیاست در جهان کنونی، از جمله در جوامعی چون جامعه ما در سپهر روشنتری یاری نماید.
به نظر میرسد «بحران متافیزیک اخلاق» ما را نیز فرا گرفتهاست. اساساً خود اندیشیدن به نسبت اخلاق و سیاست در جامعه ما میتواند به ما درخصوص اندیشیدن به نسبتمان با غرب یاری نماید. اگر برای مثال روح مدرنیته را جایگزین امر رئال به جای امر ایدهآل بدانیم یا یکی از مهمترین اوصاف روزگار جدید را اعتقاد به وصف تولیدی حقیقت (در برابر اعتقاد به وصف انکشافی حقیقت) بدانیم، آیا اینها نیز اموری نیستند که ما را کاملاً در خود مستحیل کردهاند؟ به نظر میرسد در روزگار کنونی ما هویت متافیزیکی مستقلی از غرب نداریم.
Forwarded from کانال مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️نقد انتساب شریعتی به ایدئولوژیکاندیشی از زبان دکتر بیژن عبدالکریمی در جلسه رونمایی کتاب "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری"
لینک فایل شنیداری جلسه
باشگاه اندیشه
۴ مرداد ۱۴۰۳
#ایدئولوژی
#علی_شریعتی
#بیژن_عبدالکریمی
#سیدجواد_طباطبایی
#داریوش_شایگان
#عبدالکریم_سروش
#محمدحسن_علایی
@sociologicalperspectives
لینک فایل شنیداری جلسه
باشگاه اندیشه
۴ مرداد ۱۴۰۳
#ایدئولوژی
#علی_شریعتی
#بیژن_عبدالکریمی
#سیدجواد_طباطبایی
#داریوش_شایگان
#عبدالکریم_سروش
#محمدحسن_علایی
@sociologicalperspectives
پلورالیسم دینی
گروه علم و الهیات مشکات
ویس چت
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه ششم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۱۶ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه ششم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۱۶ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from نگاه جامعهشناسانه (محمدعلی محمدی قرهقانی)
فرهنگ چیست و کار فرهنگی کدام است؟
✍️ محمدعلی محمدی قرهقانی
طی دهههای اخیر، تعریفی اشتباه از کار یا فعالیت فرهنگی در ایران متداول شده که به نظر میرسد بخش اعظم ناکامیها در رساندن پیام حکومت اسلامی به مخاطبان خود در همین خطای مفهومی نهفته است. آنچه طی این سالها انجام گرفته در واقع نوعی تبلیغات بوده که آن هم مبتنی بر اصول و اسلوب علمی نبوده است. شاید اهم کارهایی که با عنوان فعالیت فرهنگی انجام شده، خواسته یا ناخواسته برگرفته از روش تبلیغات گوبلز، وزیر اطلاع رسانی آلمان نازی بوده که برآمده از مقتضیات زمان جنگ بود که البته همان هم در ایران ناقص اجرا شد. تکنیکهای تبلیغات گوبلزی در وهله اول مبتنی بر به انحراف کشیدن دشمن و ترساندن او و سپس ارائه تغذیه اطلاعاتی حتی اگر لازم باشد، با دروغ به مردم ناسیونالیست آلمان بود که طرفدار هیتلر و حکومت رایشی او بوده و متقاضی و مشتری اطلاعات و خوراک تبلیغاتی بودند. در واقع یکی از فنون مشهور گوبلز در اطلاع رسانی و تبلیغات، همان روش معروف پر کردن در و دیوار شهر از بنر و پرچم و بلندگو و تبلیغات ممتد در امتداد یک خط برای تأثیر بر مخاطب بود. اما نکته اصلی در موفقیت و شهرت گوبلز، مخاطب شناسی و مهارت های ارتباطی مبتنی بر علوم ارتباطات و روابط عمومی بود که در سادهترین شکل خود ملهم از محتوای پیام، رسانه و وسیله ارتباطی در پی شناخت نیاز، ذائقه و سلیقه مخاطب است. وگرنه بدون فرایند و مراحل تخصصی شناخت، بقیه هیاهو و جنجال است که نه تنها اثری نداشته، بلکه تأثیر معکوس هم خواهد داشت. تصور میکنم که چون در ایران بعد از انقلاب اسلامی، تجربه تبلیغات دوران جنگ تحمیلی بسیار موفق بود، همان شیوه بعداً در حوزههای فرهنگی به منزله یک کار فرهنگی، به اشتباه اشاعه پیدا کرد و نطفه خلط مبحث کار تبلیغی و کار فرهنگی توسط کارگزاران بعدی فرهنگ، بسته شد...
متن کامل یادداشت
@mohammadiamm
✍️ محمدعلی محمدی قرهقانی
طی دهههای اخیر، تعریفی اشتباه از کار یا فعالیت فرهنگی در ایران متداول شده که به نظر میرسد بخش اعظم ناکامیها در رساندن پیام حکومت اسلامی به مخاطبان خود در همین خطای مفهومی نهفته است. آنچه طی این سالها انجام گرفته در واقع نوعی تبلیغات بوده که آن هم مبتنی بر اصول و اسلوب علمی نبوده است. شاید اهم کارهایی که با عنوان فعالیت فرهنگی انجام شده، خواسته یا ناخواسته برگرفته از روش تبلیغات گوبلز، وزیر اطلاع رسانی آلمان نازی بوده که برآمده از مقتضیات زمان جنگ بود که البته همان هم در ایران ناقص اجرا شد. تکنیکهای تبلیغات گوبلزی در وهله اول مبتنی بر به انحراف کشیدن دشمن و ترساندن او و سپس ارائه تغذیه اطلاعاتی حتی اگر لازم باشد، با دروغ به مردم ناسیونالیست آلمان بود که طرفدار هیتلر و حکومت رایشی او بوده و متقاضی و مشتری اطلاعات و خوراک تبلیغاتی بودند. در واقع یکی از فنون مشهور گوبلز در اطلاع رسانی و تبلیغات، همان روش معروف پر کردن در و دیوار شهر از بنر و پرچم و بلندگو و تبلیغات ممتد در امتداد یک خط برای تأثیر بر مخاطب بود. اما نکته اصلی در موفقیت و شهرت گوبلز، مخاطب شناسی و مهارت های ارتباطی مبتنی بر علوم ارتباطات و روابط عمومی بود که در سادهترین شکل خود ملهم از محتوای پیام، رسانه و وسیله ارتباطی در پی شناخت نیاز، ذائقه و سلیقه مخاطب است. وگرنه بدون فرایند و مراحل تخصصی شناخت، بقیه هیاهو و جنجال است که نه تنها اثری نداشته، بلکه تأثیر معکوس هم خواهد داشت. تصور میکنم که چون در ایران بعد از انقلاب اسلامی، تجربه تبلیغات دوران جنگ تحمیلی بسیار موفق بود، همان شیوه بعداً در حوزههای فرهنگی به منزله یک کار فرهنگی، به اشتباه اشاعه پیدا کرد و نطفه خلط مبحث کار تبلیغی و کار فرهنگی توسط کارگزاران بعدی فرهنگ، بسته شد...
متن کامل یادداشت
@mohammadiamm
Telegraph
فرهنگ چیست و کار فرهنگی کدام است؟
طی دهههای اخیر، تعریفی اشتباه از کار یا فعالیت فرهنگی در ایران متداول شده که به نظر میرسد بخش اعظم ناکامیها در رساندن پیام حکومت اسلامی به مخاطبان خود در همین خطای مفهومی نهفته است. آنچه طی این سالها انجام گرفته در واقع نوعی تبلیغات بوده که آن هم مبتنی…
Forwarded from اخبار سوریه
ایران چگونه خونخواهی میکند؟!
https://youtube.com/watch?v=0HWwECBj-kE&si=9qW2vVKqJ0JhQZES
https://youtube.com/watch?v=0HWwECBj-kE&si=9qW2vVKqJ0JhQZES
YouTube
ایران چگونه خونخواهی میکند؟!
راه کمک و حمایت از کانال اخبار سوریه:
PayPal.com/syrianKhabar
ایران گفته به زودی در تلافی ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران دشمن صهیونیستی را مورد حمله قرار خواهد داد. در مورد این عملیات و چگونگی انجام آن توسط ایران روایتها بسیار متفاوت است. در این گزارش…
PayPal.com/syrianKhabar
ایران گفته به زودی در تلافی ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران دشمن صهیونیستی را مورد حمله قرار خواهد داد. در مورد این عملیات و چگونگی انجام آن توسط ایران روایتها بسیار متفاوت است. در این گزارش…
پلورالیسم دینی
گروه علم و الهیات مشکات
ویس چت
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه چهارم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۲ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه چهارم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۲ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
پلورالیسم دینی
گروه علم و الهیات مشکات
ویس چت
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه پنجم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۹ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه پنجم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۹ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
پلورالیسم دینی
گروه علم و الهیات مشکات
ویس چت
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه ششم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۱۶ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه ششم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۱۶ مرداد
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
دولت وفاق ملی:
یک رؤیا و دو تعبیر
پیگیری سیاست «وفاق ملی» عمدهترین وعده یا شعار انتخاباتی دکتر پزشکیان بود. پیگیری چنین سیاستی در فضای قطبیشدهی سیاسی ما میتواند رؤیای رهاییبخشی باشد که درخشش امید را باز به چشم ملت و چراغ سیاست باز گرداند.
بهویژه در وضعیتی که تنها چهلدرصد از واجدان شرایط رأیدهی هنوز نگران چنین سوی و سویهای ماندهاند، پاسداری از شعلهی این رؤیا به پاسبانی از چراغ لاله در شب تار و در مصاف تند باد میماند، بسیار دشوار ولی از هر زمان دیگری خطیرتر و حساستر و ضرورتر.
دو تعبیر از یک رؤیا: رؤیای «دولت وفاق ملی» میتواند دو تعبیر متعارض داشته باشد، یکی تعبیری صادق و سازنده، و دیگر تعبیری کاذب و ویرانگر.
الف. تعبیر صادق این رؤیا در مرحلهی انتخاب وزرا و همکاران رئیسجمهور و تشکیل هیأت دولت این است که هریک از ایشان چنان انتخاب شود که در قلمرو تأثیر و تأثر خود، اصل «کثرتپذیری سیاسی» را راهنمای تصمیمگیریهای خود قرار دهد نه این که خود را نماینده یا عامل یا کارگزار یک گروه ذینفع یا ذینفوذ خاص بداند. «کثرتپذیری سیاسی» یک شعار مبهم نیست؛ شاخصههای عملیاتی روشنی دارد که برگرفته از مؤلفههای «عدالت سیاسی» است:
۱. هریک از گروههای سیاسی و اجتماعی رقیب در جامعه اولویتبندی ارزشی خاص خود را دارد. برای یکی آزادی اولویت دارد، برای دیگری عدالت، برای سومی رفاه، و برای چهارمی حقیقت، … الی آخر. سیاست وفاق مستلزم این است که سیاستگذار در مقام جانبداری از یکی این گروهها و ترجیحات خاص ارزشی او بر نیاید، بلکه صحنهی رقابت منصفانه میانه حاملان و حامیان و عاملان این ترجیحات مختلف را بیاراید. درست مثل فدارسیون فوتبال که به نفع تیم آبی یا قرمز یا سبز یا زرد قوانین را وضع و اعمال نمیکند و تغییر نمیدهد، بلکه رقابت میان این تیمها را به منصفانهترین شکل ممکن سامان میدهد.
۲. بخش مهمی از وظیفهی حکمران تشخیص خیرات عمومی و خیرات مشترک است تا در مرحلهی بعد در تأمین و تضمین و توزیع آنها بکوشد. در این مرحله، سیاست وفاق ملی مستلزم آن است که سیاستگذار به جای تحمیل برداشت خاص خود از خیرات عمومی و خیرات مشترک و به جای اولویتبندیهای خاص خود میان خیرات، اولا، برداشت مشترک (یا تقریبا مشترک) میان نیروهای بدیل و رقیب در این زمینه را استخراج کند و ثانیا، آن برداشت را مبنای سیاستگذاری قرار دهد.
۳. تخصیص منابع برای تأمین خیرات عمومی و خیرات مشترک، و همچنین توزیع منافع و بازتوزیع آنها، بخش دیگری از وظایف سیاستگذار است. سیاست وفاق ملی در این مرحله باید چنان دست به تأمین و توزیع و بازتوزیع خیرات و منابع و منافع بزند که فاصلهی تبعیضآمیز میان فرادستان و فرودستان بیشتر نشود.
ب. تعبیری کاذب و خودویرانگر هم میتوان از رؤیای تشکیل «دولت وفاق ملی» به دست داد. در این تعبیر از دولت وفاق ملی، دولت تبدیل به یک شرکت سهامی میشود که هریک از اعضای آن سهمیهی یک جناح یا یک گروه ذینفع و ذینفوذ است. چنین کابینهای به جای آن که در چارچوب منافع ملی در پی تشخیص و تضمین و تکثیر و تأمین خیرات مشترک و خیرات عمومی باشد، عرصهی منازعه میان «منافع متضاد» است. به این ترتیب، چنین دولتی به جای دولت وفاق ملی، صحنهی تعارض و تضاد دائمی میان صاحبان و نمایندگان منافع شخصی و خصوصی خواهد بود.
از سوی دیگر، وقتی اعضای هیأت دولت جایگاه خود را در کابینه بیانگر منافع جناحی و گروهی خود بدانند، ناگزیر گرفتار چرخهی پرفساد «تضاد منافع» میشوند، چون در هر تصمیم و سیاستی که اتخاذ میکنند، در درجهی نخست، باید منافع گروه پشتیبان و هممنفعت خود را تأمین کنند، چرا که فلسفهی وجودی آنها در کابینه اساسا چیزی غیر از این نیست که نمایندهی اراده و منافع گروه حامی خود باشند.
جمعبندی: در گزینش اعضای کابینه، آقای دکتر پزشکیان اگر معیار و شعارشان این باشد که از همهی کابینههای قبلی و گروههای سیاسی باید در هیأت دولت باشند، به احتمال بسیار بالا، همین تعبیر کاذب و ویرانگر تحقق خواهد یافت. ولی اگر شعار و معیار ایشان کثرتگرایی سیاسی باشد، به احتمال بالا تعبیر صادق و سازندهای از این رؤیا تحقق خواهد یافت.
در این تعبیر صادق و سازنده، ممکن است مجموعهای از وزرا و همکاران با پیشینهها و گرایشهای سیاسی گوناگون گرد هم آیند، ولی هیچیک نماینده و عامل گرایش سیاسی پیشین خود در هیأت دولت نیست، بلکه برعکس، با این شرط یا با این تشخیص در هیأت دولت نشسته است که قرار است (و میتواند) از بازیگری یک تیم سیاسی استعفا دهد و در مقام خدمت به فدراسیون سیاست در ایران، تصمیمهایی را اتخاذ و اعمال کند که قدر متوسط کیفیت بازی سیاسی در ایران ارتقا یابد، و منافع همهی تیمهای سیاسی سرجمع بیشینه شود.
محمدمهدی مجاهدی
۱۸ امرداد ۱۴۰۳
@mmojahedi
یک رؤیا و دو تعبیر
پیگیری سیاست «وفاق ملی» عمدهترین وعده یا شعار انتخاباتی دکتر پزشکیان بود. پیگیری چنین سیاستی در فضای قطبیشدهی سیاسی ما میتواند رؤیای رهاییبخشی باشد که درخشش امید را باز به چشم ملت و چراغ سیاست باز گرداند.
بهویژه در وضعیتی که تنها چهلدرصد از واجدان شرایط رأیدهی هنوز نگران چنین سوی و سویهای ماندهاند، پاسداری از شعلهی این رؤیا به پاسبانی از چراغ لاله در شب تار و در مصاف تند باد میماند، بسیار دشوار ولی از هر زمان دیگری خطیرتر و حساستر و ضرورتر.
دو تعبیر از یک رؤیا: رؤیای «دولت وفاق ملی» میتواند دو تعبیر متعارض داشته باشد، یکی تعبیری صادق و سازنده، و دیگر تعبیری کاذب و ویرانگر.
الف. تعبیر صادق این رؤیا در مرحلهی انتخاب وزرا و همکاران رئیسجمهور و تشکیل هیأت دولت این است که هریک از ایشان چنان انتخاب شود که در قلمرو تأثیر و تأثر خود، اصل «کثرتپذیری سیاسی» را راهنمای تصمیمگیریهای خود قرار دهد نه این که خود را نماینده یا عامل یا کارگزار یک گروه ذینفع یا ذینفوذ خاص بداند. «کثرتپذیری سیاسی» یک شعار مبهم نیست؛ شاخصههای عملیاتی روشنی دارد که برگرفته از مؤلفههای «عدالت سیاسی» است:
۱. هریک از گروههای سیاسی و اجتماعی رقیب در جامعه اولویتبندی ارزشی خاص خود را دارد. برای یکی آزادی اولویت دارد، برای دیگری عدالت، برای سومی رفاه، و برای چهارمی حقیقت، … الی آخر. سیاست وفاق مستلزم این است که سیاستگذار در مقام جانبداری از یکی این گروهها و ترجیحات خاص ارزشی او بر نیاید، بلکه صحنهی رقابت منصفانه میانه حاملان و حامیان و عاملان این ترجیحات مختلف را بیاراید. درست مثل فدارسیون فوتبال که به نفع تیم آبی یا قرمز یا سبز یا زرد قوانین را وضع و اعمال نمیکند و تغییر نمیدهد، بلکه رقابت میان این تیمها را به منصفانهترین شکل ممکن سامان میدهد.
۲. بخش مهمی از وظیفهی حکمران تشخیص خیرات عمومی و خیرات مشترک است تا در مرحلهی بعد در تأمین و تضمین و توزیع آنها بکوشد. در این مرحله، سیاست وفاق ملی مستلزم آن است که سیاستگذار به جای تحمیل برداشت خاص خود از خیرات عمومی و خیرات مشترک و به جای اولویتبندیهای خاص خود میان خیرات، اولا، برداشت مشترک (یا تقریبا مشترک) میان نیروهای بدیل و رقیب در این زمینه را استخراج کند و ثانیا، آن برداشت را مبنای سیاستگذاری قرار دهد.
۳. تخصیص منابع برای تأمین خیرات عمومی و خیرات مشترک، و همچنین توزیع منافع و بازتوزیع آنها، بخش دیگری از وظایف سیاستگذار است. سیاست وفاق ملی در این مرحله باید چنان دست به تأمین و توزیع و بازتوزیع خیرات و منابع و منافع بزند که فاصلهی تبعیضآمیز میان فرادستان و فرودستان بیشتر نشود.
ب. تعبیری کاذب و خودویرانگر هم میتوان از رؤیای تشکیل «دولت وفاق ملی» به دست داد. در این تعبیر از دولت وفاق ملی، دولت تبدیل به یک شرکت سهامی میشود که هریک از اعضای آن سهمیهی یک جناح یا یک گروه ذینفع و ذینفوذ است. چنین کابینهای به جای آن که در چارچوب منافع ملی در پی تشخیص و تضمین و تکثیر و تأمین خیرات مشترک و خیرات عمومی باشد، عرصهی منازعه میان «منافع متضاد» است. به این ترتیب، چنین دولتی به جای دولت وفاق ملی، صحنهی تعارض و تضاد دائمی میان صاحبان و نمایندگان منافع شخصی و خصوصی خواهد بود.
از سوی دیگر، وقتی اعضای هیأت دولت جایگاه خود را در کابینه بیانگر منافع جناحی و گروهی خود بدانند، ناگزیر گرفتار چرخهی پرفساد «تضاد منافع» میشوند، چون در هر تصمیم و سیاستی که اتخاذ میکنند، در درجهی نخست، باید منافع گروه پشتیبان و هممنفعت خود را تأمین کنند، چرا که فلسفهی وجودی آنها در کابینه اساسا چیزی غیر از این نیست که نمایندهی اراده و منافع گروه حامی خود باشند.
جمعبندی: در گزینش اعضای کابینه، آقای دکتر پزشکیان اگر معیار و شعارشان این باشد که از همهی کابینههای قبلی و گروههای سیاسی باید در هیأت دولت باشند، به احتمال بسیار بالا، همین تعبیر کاذب و ویرانگر تحقق خواهد یافت. ولی اگر شعار و معیار ایشان کثرتگرایی سیاسی باشد، به احتمال بالا تعبیر صادق و سازندهای از این رؤیا تحقق خواهد یافت.
در این تعبیر صادق و سازنده، ممکن است مجموعهای از وزرا و همکاران با پیشینهها و گرایشهای سیاسی گوناگون گرد هم آیند، ولی هیچیک نماینده و عامل گرایش سیاسی پیشین خود در هیأت دولت نیست، بلکه برعکس، با این شرط یا با این تشخیص در هیأت دولت نشسته است که قرار است (و میتواند) از بازیگری یک تیم سیاسی استعفا دهد و در مقام خدمت به فدراسیون سیاست در ایران، تصمیمهایی را اتخاذ و اعمال کند که قدر متوسط کیفیت بازی سیاسی در ایران ارتقا یابد، و منافع همهی تیمهای سیاسی سرجمع بیشینه شود.
محمدمهدی مجاهدی
۱۸ امرداد ۱۴۰۳
@mmojahedi
Forwarded from Hengame Lotfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from محسن قریب(عقل سرخ)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
در هیاهوی قهرمانیهای المپیک نالههای نازنین دختران مهر در کوچهخیابانهای شهر ناشنیده ماند.
شکلی از رفتار تلخ و خشونت عریان پلیس که میرود نسلهای آینده را از سرزمین مادریشان نومید کند در این کلیپ مشاهده میشود که واقعا دل هر انسان آگاهی را بلرزه درمیآورد.
هنوز یکماه نمیشود که درهمین کانال از مخالفان مشارکت در انتخابات حرفها شنیدیم وهنوز زمانی نگذشته است که شاهد چنین صحنههای نومید کنندهایم. و آیا ما درک درستی از چرایی آمدن دکتر پزشکیان نداشتهایم!؟
اگر چه اذعان شده این ویدئو مربوط،به آغازین روزهای،تیرماه بودهاست اما، از دولت محترم وشخص جناب دکتر پزشکیان درخواست داریم به سرعت با این شکل از رفتارهای نابهنجار با دختران این سرزمین برخورد کرده و به آن پایان دهد.
اگر اخلاق دینی آنگونه که در سیره بزرگان آمدهاست بجا آورده شود بیگمان آن هنگام به برخورد تلخ و سخت با دختران این سرزمین نیاز نخواهدبود.
امید است دولت محترم تمام کوشش خودرا در جهت تحقق آزادیهای مدنی بهکار بندد، تا دگرباره ما شاهد چنین رفتارهای زشتی در سطح جامعه نباشیم!
#محسن_قریب
در هیاهوی قهرمانیهای المپیک نالههای نازنین دختران مهر در کوچهخیابانهای شهر ناشنیده ماند.
شکلی از رفتار تلخ و خشونت عریان پلیس که میرود نسلهای آینده را از سرزمین مادریشان نومید کند در این کلیپ مشاهده میشود که واقعا دل هر انسان آگاهی را بلرزه درمیآورد.
هنوز یکماه نمیشود که درهمین کانال از مخالفان مشارکت در انتخابات حرفها شنیدیم وهنوز زمانی نگذشته است که شاهد چنین صحنههای نومید کنندهایم. و آیا ما درک درستی از چرایی آمدن دکتر پزشکیان نداشتهایم!؟
اگر چه اذعان شده این ویدئو مربوط،به آغازین روزهای،تیرماه بودهاست اما، از دولت محترم وشخص جناب دکتر پزشکیان درخواست داریم به سرعت با این شکل از رفتارهای نابهنجار با دختران این سرزمین برخورد کرده و به آن پایان دهد.
اگر اخلاق دینی آنگونه که در سیره بزرگان آمدهاست بجا آورده شود بیگمان آن هنگام به برخورد تلخ و سخت با دختران این سرزمین نیاز نخواهدبود.
امید است دولت محترم تمام کوشش خودرا در جهت تحقق آزادیهای مدنی بهکار بندد، تا دگرباره ما شاهد چنین رفتارهای زشتی در سطح جامعه نباشیم!
#محسن_قریب