Ⓜ️ مدرسه ی علوم انسانی
▪️با آموختن علوم انسانی بر کیفیت زندگی مان بیافزاییم▪️
Ⓜ️ تاریخ
Ⓜ️ حقوق
Ⓜ️ فلسفه
Ⓜ️سیاست
Ⓜ️ روانشناسی
Ⓜ️ اقتصاد و....
اگر دوست داشتید ما همراه شما هستیم!
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
▪️با آموختن علوم انسانی بر کیفیت زندگی مان بیافزاییم▪️
Ⓜ️ تاریخ
Ⓜ️ حقوق
Ⓜ️ فلسفه
Ⓜ️سیاست
Ⓜ️ روانشناسی
Ⓜ️ اقتصاد و....
اگر دوست داشتید ما همراه شما هستیم!
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔵🔴اخرین نقشه انتخاباتی آمریکا
حداقل عدد برای پیروزی ۲۷۰ هست
۹۴ الکترال نامشخص......
آیا اسراییل علاقه مند است جنگی تمام عیار پیش از انتخابات آمریکا اغاز شود؟
الان هریس کمی جلوتره
ایا تا پنجم نوامبر فضا تغییر میکند یا خیر؟......
@bestdiplomacy
حداقل عدد برای پیروزی ۲۷۰ هست
۹۴ الکترال نامشخص......
آیا اسراییل علاقه مند است جنگی تمام عیار پیش از انتخابات آمریکا اغاز شود؟
الان هریس کمی جلوتره
ایا تا پنجم نوامبر فضا تغییر میکند یا خیر؟......
@bestdiplomacy
🔵🔴پیامد باخت پوتین برای ایران
روشن و بلکه بدیهی است که پوتین در اوکراین استراتژی را از ناتو باخته و راهی در جهت برونرفت از آن نمی یابد.
گسترش شگفت ناتو، اعمال گسترده ترین تحریم های بین المللی علیه روسیه، تضعیف بزرگ در قفقاز و شاید آسیای مرکزی و افزایش روند بی اعتمادی شهروندان، با تحرکات گاه به گاه تاکتیکی ارتش ولادیمیر در خاور دنیپر، جبران کننده باخت استراتژیک فدراتیو روسیه نیست.
البته در این میان توانمند شدن شانگهای و بازوی اعتباریش بریکس، پیروزی چشمگیر استراتژیک ی برای مسکو-پکن به شمار می رود، ولی هنوز این دو، ناتوان تر از آن هستند که موجبات افول تحریم های جهانی و پیروزی در میدان اکراین شوند.
پکن نیز هنوز تصمیمی برای کلید زدن پشتیبانی استراتژیک از مسکو در برابر ناتو نگرفته است.
با چنین چشم اندازی، فدراتیو روسیه بر بهرهبرداری از ایران و موقعیت ارزنده ژئوپولیتیک ش چشم دوخته است.
بخش بزرگی از تحولات امروز و فردای ایران، به شدت متاثر از این معادله است.
ولادیمیر با دستیازی به هر ابزاری قصد دارد مانع غربگرایی و حتی ایجاد تعادل و توازن در سیاست خارجی جمهوریاسلامی شود.
✍ #یدالله_کریمی_پور/استاد مباحث ژئوپلیتیک
T.me/bestdiplomacy
روشن و بلکه بدیهی است که پوتین در اوکراین استراتژی را از ناتو باخته و راهی در جهت برونرفت از آن نمی یابد.
گسترش شگفت ناتو، اعمال گسترده ترین تحریم های بین المللی علیه روسیه، تضعیف بزرگ در قفقاز و شاید آسیای مرکزی و افزایش روند بی اعتمادی شهروندان، با تحرکات گاه به گاه تاکتیکی ارتش ولادیمیر در خاور دنیپر، جبران کننده باخت استراتژیک فدراتیو روسیه نیست.
البته در این میان توانمند شدن شانگهای و بازوی اعتباریش بریکس، پیروزی چشمگیر استراتژیک ی برای مسکو-پکن به شمار می رود، ولی هنوز این دو، ناتوان تر از آن هستند که موجبات افول تحریم های جهانی و پیروزی در میدان اکراین شوند.
پکن نیز هنوز تصمیمی برای کلید زدن پشتیبانی استراتژیک از مسکو در برابر ناتو نگرفته است.
با چنین چشم اندازی، فدراتیو روسیه بر بهرهبرداری از ایران و موقعیت ارزنده ژئوپولیتیک ش چشم دوخته است.
بخش بزرگی از تحولات امروز و فردای ایران، به شدت متاثر از این معادله است.
ولادیمیر با دستیازی به هر ابزاری قصد دارد مانع غربگرایی و حتی ایجاد تعادل و توازن در سیاست خارجی جمهوریاسلامی شود.
✍ #یدالله_کریمی_پور/استاد مباحث ژئوپلیتیک
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴 سومین ترور در بیروت
✍ صابر گلعنبری
اسرائیل (امروز) حملهای هوایی به ساختمانی در ضاحیه جنوبی بیروت پایگاه #حزب_الله انجام داده که هدف آن ترور #ابراهیم_عقیل فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله و طراح طرح سیطره بر الجلیل در جنگ احتمالی بوده است. هنوز حزبالله بیانیه رسمی درباره این حمله صادر نکرده است.
همچنین گفته میشود که فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله در جلسهای با تعدادی دیگر از فرماندهان نیروی الرضوان بوده که هدف این حمله قرار گرفته است.
هرچند حضور این تعداد فرمانده حزبالله در یک مکان واحد در این وضعیت جنگی و پس از انفجار پیجرها و بیسیمها یک اشتباه امنیتی بزرگ است، این پرسش کانونی نیز مطرح شده که چرا از قبل ترتیبات امنیتی پیچیدهای برای چنین مواقعی همچون احداث تونلهای عمیق مانند غزه در ضاحیه برای چنین نشستهای حساسی لحاظ نشده است.
حمله امروز به بیروت در بحبوحه تشدید حملات به حزبالله واجد دلالتهای جدیدی است، اما در همین جنگ غزه مسبوق به سابقه بوده و در صورت صحت ترور ابراهیم عقیل سومین حادثه ترور در نوع خود در بیروت پس از ترور ابراهیم العاروری نایب رئیس حماس و فواد شکر فرمانده ارشد حزبالله است.
ازاینرو، از قبل از موج جدید حملات، اسرائیل با اولین ترور در بیروت ژانویه گذشته قواعد درگیری متعارف با حزبالله را شکسته و با ترور دوم و سوم در صرافت تثبیت این معادله در چارچوب راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است.
تکرار ترور رهبران و فرماندهان عالی در بیروت از گستردگی شبکه نفوذ در لبنان و احتمال دستیابی اسرائیل به اطلاعات حساس امنیتی درباره مقامات و نیروهای حزبالله از طریق کار گذاشتن ادوات شنود و ردیابی در سیستمهای ارتباطی حکایت دارد و نیز تاکیدی بر این است که پاسخ به دو ترور قبلی در سطحی بازدارنده برای جلوگیری از تکرار ترورها نبوده است.
مساله دیگر این که در جنگ فراگیر ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست این تعداد فرمانده عالی حزبالله را ترور کند و #عماد_مغنیه هم دو سال بعد از آن در دمشق ترور شد، اما در جنگ غیرفراگیر کنونی چند فرمانده کلیدی را ترور کرده است و این پرسش نیز مطرح میشود که آیا این امر به دستیابی تلآویو به بانک اطلاعاتی مهمی از طریق همان پیجرها و بیسیمها مرتبط است؟
به نظر میرسد که حزبالله با هدف جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر از واکنشهای سنگین به ترورهای قبلی پرهیز میکرد و در کنار سطحی از واکنش میخواست با تداوم فرسایشی کردن جبهه شمال برای اسرائیل و به تبع آن انباشت تدریجی دستاوردهای میدانی راهبرد خود را پیش ببرد.
اما در مقابل دولت اسرائیل از یک طرف تداوم وضعیت فرسایشی بیسابقه در شمال را در آستانه یک سالگی برای خود به ویژه در سایه اعتراضات مستمر شهرکنشینان کوچ کرده از شهرکهای مرزی غیر قابل تحمل دانسته و تصویر تخلیه بخشی از مناطق شمالی بدون تغییر این معادله فرسایشی را مکمل هفتم اکتبر میدانست.
از دیگر سو، دولت اسرائیل پس از تداوم یکساله بنبست در غزه و شکست مذاکرات، با درک نگرانی طرف مقابل نسبت به وقوع جنگی تمام عیار و پرهیز آن از افزایش متقابل سطح تنش و همچنین وجود فرصتی برای کسب دستاوردهای امنیتی تصمیم گرفته که تمرکز خود را به جبهه شمالی برای متوقف کردن جنگ فرسایشی حزبالله منتقل کند.
اکنون حزبالله در کنار ادامه حملات فرسایشی، احتمالا خود را ناچار به پاسخ شدید به اسرائیل برای جلوگیری از تغییر تصاعدی قواعد درگیری و موازنه ببیند، اما جدا از اینکه با وضعیت پیشآمده تا چه اندازه چنین پاسخی هماکنون میسر است، اما انجام آن ممکن است موجب شعلهور شدن همان جنگ تمامعیاری شود که حزبالله پاسخهای قبلی خود را معطوف به عدم وقوع آن تنظیم میکرد و اگر هم واکنشی درخور نشان داده نشود، اسرائیل جریتر از قبل شده و جلوتر میآید.
درحالیکه به گفته برخی ناظران اگر قبلا به اولین اقدام قاعدهشکن اسرائیل در جبهه شمالی همان پاسخی که اکنون حزبالله بیش از هر زمانی ناچار به آن است، داده میشد، احتمال اینکه موجب جنگی گسترده شود، کمتر از امروز بود و از سوی دیگر، احتمالا اسرائیل را در حرکت به جلو به درنگ و توقف وامیداشت. شرایط و لحظات خطیر و حساسی است./راهبرد
T.me/bestdiplomacy
✍ صابر گلعنبری
اسرائیل (امروز) حملهای هوایی به ساختمانی در ضاحیه جنوبی بیروت پایگاه #حزب_الله انجام داده که هدف آن ترور #ابراهیم_عقیل فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله و طراح طرح سیطره بر الجلیل در جنگ احتمالی بوده است. هنوز حزبالله بیانیه رسمی درباره این حمله صادر نکرده است.
همچنین گفته میشود که فرمانده عملیاتهای ویژه حزبالله در جلسهای با تعدادی دیگر از فرماندهان نیروی الرضوان بوده که هدف این حمله قرار گرفته است.
هرچند حضور این تعداد فرمانده حزبالله در یک مکان واحد در این وضعیت جنگی و پس از انفجار پیجرها و بیسیمها یک اشتباه امنیتی بزرگ است، این پرسش کانونی نیز مطرح شده که چرا از قبل ترتیبات امنیتی پیچیدهای برای چنین مواقعی همچون احداث تونلهای عمیق مانند غزه در ضاحیه برای چنین نشستهای حساسی لحاظ نشده است.
حمله امروز به بیروت در بحبوحه تشدید حملات به حزبالله واجد دلالتهای جدیدی است، اما در همین جنگ غزه مسبوق به سابقه بوده و در صورت صحت ترور ابراهیم عقیل سومین حادثه ترور در نوع خود در بیروت پس از ترور ابراهیم العاروری نایب رئیس حماس و فواد شکر فرمانده ارشد حزبالله است.
ازاینرو، از قبل از موج جدید حملات، اسرائیل با اولین ترور در بیروت ژانویه گذشته قواعد درگیری متعارف با حزبالله را شکسته و با ترور دوم و سوم در صرافت تثبیت این معادله در چارچوب راهبرد جدید خود در جبهه شمالی است.
تکرار ترور رهبران و فرماندهان عالی در بیروت از گستردگی شبکه نفوذ در لبنان و احتمال دستیابی اسرائیل به اطلاعات حساس امنیتی درباره مقامات و نیروهای حزبالله از طریق کار گذاشتن ادوات شنود و ردیابی در سیستمهای ارتباطی حکایت دارد و نیز تاکیدی بر این است که پاسخ به دو ترور قبلی در سطحی بازدارنده برای جلوگیری از تکرار ترورها نبوده است.
مساله دیگر این که در جنگ فراگیر ۲۰۰۶، اسرائیل نتوانست این تعداد فرمانده عالی حزبالله را ترور کند و #عماد_مغنیه هم دو سال بعد از آن در دمشق ترور شد، اما در جنگ غیرفراگیر کنونی چند فرمانده کلیدی را ترور کرده است و این پرسش نیز مطرح میشود که آیا این امر به دستیابی تلآویو به بانک اطلاعاتی مهمی از طریق همان پیجرها و بیسیمها مرتبط است؟
به نظر میرسد که حزبالله با هدف جلوگیری از وقوع جنگ فراگیر از واکنشهای سنگین به ترورهای قبلی پرهیز میکرد و در کنار سطحی از واکنش میخواست با تداوم فرسایشی کردن جبهه شمال برای اسرائیل و به تبع آن انباشت تدریجی دستاوردهای میدانی راهبرد خود را پیش ببرد.
اما در مقابل دولت اسرائیل از یک طرف تداوم وضعیت فرسایشی بیسابقه در شمال را در آستانه یک سالگی برای خود به ویژه در سایه اعتراضات مستمر شهرکنشینان کوچ کرده از شهرکهای مرزی غیر قابل تحمل دانسته و تصویر تخلیه بخشی از مناطق شمالی بدون تغییر این معادله فرسایشی را مکمل هفتم اکتبر میدانست.
از دیگر سو، دولت اسرائیل پس از تداوم یکساله بنبست در غزه و شکست مذاکرات، با درک نگرانی طرف مقابل نسبت به وقوع جنگی تمام عیار و پرهیز آن از افزایش متقابل سطح تنش و همچنین وجود فرصتی برای کسب دستاوردهای امنیتی تصمیم گرفته که تمرکز خود را به جبهه شمالی برای متوقف کردن جنگ فرسایشی حزبالله منتقل کند.
اکنون حزبالله در کنار ادامه حملات فرسایشی، احتمالا خود را ناچار به پاسخ شدید به اسرائیل برای جلوگیری از تغییر تصاعدی قواعد درگیری و موازنه ببیند، اما جدا از اینکه با وضعیت پیشآمده تا چه اندازه چنین پاسخی هماکنون میسر است، اما انجام آن ممکن است موجب شعلهور شدن همان جنگ تمامعیاری شود که حزبالله پاسخهای قبلی خود را معطوف به عدم وقوع آن تنظیم میکرد و اگر هم واکنشی درخور نشان داده نشود، اسرائیل جریتر از قبل شده و جلوتر میآید.
درحالیکه به گفته برخی ناظران اگر قبلا به اولین اقدام قاعدهشکن اسرائیل در جبهه شمالی همان پاسخی که اکنون حزبالله بیش از هر زمانی ناچار به آن است، داده میشد، احتمال اینکه موجب جنگی گسترده شود، کمتر از امروز بود و از سوی دیگر، احتمالا اسرائیل را در حرکت به جلو به درنگ و توقف وامیداشت. شرایط و لحظات خطیر و حساسی است./راهبرد
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴آمارهایی تکاندهنده از جنگ ایران و عراق
✍️ جعفرشیرعلی نیا/پژوهشگر جنگ ایران و عراق
✅جملهی معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر یک تراژدی و مرگ میلیونها نفر آمار است.»
این بدترین نوع نگاه به عددهایی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد بهویژه آنجا که عددها و رقمها با جان انسانها سر و کار دارد.
✅عددها به شما نشان میدهد 91918 نفر از شهدای ایران نوجوانان بین 16 تا 20 سال بودند؛ وقتی به تکتک نوجوانهای این آمار و زندگیها و خانوادههای پشت سرِ هر کدام نگاه کنید، تن و بدنتان میلرزد.
✅اگر رقم 63441 نفریِ جوانان شهید که سن 21 تا 25 سال داشتند را به آمار شهدای نوجوان اضافه کنیم حدود 72 درصد از شهدای ایران را نوجوانان و جوانانِ بین 16 تا 25 سال تشکیل میدهند. یعنی از هر سه نفر ایرانی که در صحنهی جنگ ایران و عراق در خون خود میغلطد، دو نفر کمتر از 25 سال دارند.
از کتابچهای با عنوان گزیدههای آماری بنیاد شهید که سال 1380 منتشر شده آمارهایی در فایل پیدیافِ در پست بعدی قرار دادهام که میتواند زمینهی تاملها و تحقیقات فراوانی باشد.
✅بر اساس این آمارها سال 1365 خونینترین سال جنگ ایران و عراق بود. بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید، سال 1363، 15066 شهید و سال 1364، 16799 شهید داشتهایم. در حالی که سال 65 به تنهایی 41050 نفر شهید شدهاند، حدود 9 هزار شهید بیشتر از مجموع شهدای دو سال قبل.
این اطلاعات میتواند ذهن محققان را به پرسشهای فراوانی راهنمایی کند.
✅نمونهی دیگر اینکه در سال ابتدایی جنگ که آغاز هجوم همهجانبهی ارتش صدام است آمار شهدا عدد 12345 را نشان میدهد. این عدد در سال 67 که جنگ چند ماه بیشتر در جریان نبود 21230 شهید است. مقایسهی آمار اسرا در این دو مقطع نیز بسیار تکاندهنده است. بر اساس کتاب تهیهشده در موسسهی پیام آزادگان آمار اسرای سال اول جنگ حدود 200 اسیر است، این آمار برای چند ماه پایانی جنگ به حدود 24 هزار اسیر میرسد. این رقم وقتی شگفتانگیزتر میشود که بر اساس آمار همین کتاب آمار کل اسرای ایران در جنگ حدود ۴۰ هزار نفر است. یعنی بیش از نیمی از اسرای کل جنگ مربوط به چند ماه پایانی جنگ در سال ۶۷ است. (شرح قفص، ص7 و24)
حالا شما میتوانید دقتهای بیشتری در این
عددها داشته باشید و به نکات و سوالهای بیشتری برسید.
@bestdiplomacy
✍️ جعفرشیرعلی نیا/پژوهشگر جنگ ایران و عراق
✅جملهی معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر یک تراژدی و مرگ میلیونها نفر آمار است.»
این بدترین نوع نگاه به عددهایی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد بهویژه آنجا که عددها و رقمها با جان انسانها سر و کار دارد.
✅عددها به شما نشان میدهد 91918 نفر از شهدای ایران نوجوانان بین 16 تا 20 سال بودند؛ وقتی به تکتک نوجوانهای این آمار و زندگیها و خانوادههای پشت سرِ هر کدام نگاه کنید، تن و بدنتان میلرزد.
✅اگر رقم 63441 نفریِ جوانان شهید که سن 21 تا 25 سال داشتند را به آمار شهدای نوجوان اضافه کنیم حدود 72 درصد از شهدای ایران را نوجوانان و جوانانِ بین 16 تا 25 سال تشکیل میدهند. یعنی از هر سه نفر ایرانی که در صحنهی جنگ ایران و عراق در خون خود میغلطد، دو نفر کمتر از 25 سال دارند.
از کتابچهای با عنوان گزیدههای آماری بنیاد شهید که سال 1380 منتشر شده آمارهایی در فایل پیدیافِ در پست بعدی قرار دادهام که میتواند زمینهی تاملها و تحقیقات فراوانی باشد.
✅بر اساس این آمارها سال 1365 خونینترین سال جنگ ایران و عراق بود. بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید، سال 1363، 15066 شهید و سال 1364، 16799 شهید داشتهایم. در حالی که سال 65 به تنهایی 41050 نفر شهید شدهاند، حدود 9 هزار شهید بیشتر از مجموع شهدای دو سال قبل.
این اطلاعات میتواند ذهن محققان را به پرسشهای فراوانی راهنمایی کند.
✅نمونهی دیگر اینکه در سال ابتدایی جنگ که آغاز هجوم همهجانبهی ارتش صدام است آمار شهدا عدد 12345 را نشان میدهد. این عدد در سال 67 که جنگ چند ماه بیشتر در جریان نبود 21230 شهید است. مقایسهی آمار اسرا در این دو مقطع نیز بسیار تکاندهنده است. بر اساس کتاب تهیهشده در موسسهی پیام آزادگان آمار اسرای سال اول جنگ حدود 200 اسیر است، این آمار برای چند ماه پایانی جنگ به حدود 24 هزار اسیر میرسد. این رقم وقتی شگفتانگیزتر میشود که بر اساس آمار همین کتاب آمار کل اسرای ایران در جنگ حدود ۴۰ هزار نفر است. یعنی بیش از نیمی از اسرای کل جنگ مربوط به چند ماه پایانی جنگ در سال ۶۷ است. (شرح قفص، ص7 و24)
حالا شما میتوانید دقتهای بیشتری در این
عددها داشته باشید و به نکات و سوالهای بیشتری برسید.
@bestdiplomacy
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 #توسعه با دشمنی با جهان و مردم جور در نمیاد
توسعه با عدم شفافیت جمع نمی شود ....
مردم ایران از #تبعیض و #تحقیر از سوی حکومت ناراحتند....
🗣سخنان دکتر #فرهاد_نیلی در مورد چگونگی توسعه یافتن کشور.......
#آموزنده
@bestdiplomacy
توسعه با عدم شفافیت جمع نمی شود ....
مردم ایران از #تبعیض و #تحقیر از سوی حکومت ناراحتند....
🗣سخنان دکتر #فرهاد_نیلی در مورد چگونگی توسعه یافتن کشور.......
#آموزنده
@bestdiplomacy
🔵🔴آخرین #نظرسنجی موسسات و رسانه های مختلف در مورد آرای الکترال انتخابات 2024 در #مجموع ایالتهای #آمریکا
*البته تعیین کننده اصلی ایالت هایی با ارای الکترال شناور است.....
@bestdiplomacy
*البته تعیین کننده اصلی ایالت هایی با ارای الکترال شناور است.....
@bestdiplomacy
🔵🔴ثروت مردم و شرکت ها در ایالت #کالیفرنیا تقریبا معادل تولید ناخالص داخلی ۵۶ کشور در قاره آفریقاست.
@bestdiplomacy
@bestdiplomacy
🔵🔴 بعد از نئولیبرالیسم
✍ جوزف استیگلیتز
👈 تجربه 40 سال اخیر نشان میدهد که نئولیبرالیسم جواب نداده و با شکستهای بزرگ روبرو شدهاست. اکنون جایگزینهای سیاسی نئولیبرالیسم شامل سه گروهند: ملیگرایان راست افراطی، اصلاحطلبان چپ میانه و سرمایهداران تحولخواه. هدف چپهای میانهرو، نشان دادن چهرهای انسانی از نئولیبرالیسم و آوردن سیاستهایی نظیر کلینتون و بلر به قرن 21 است. ملیگرایان دستراستی نیز با انکار جهانیشدن، تمام مشکلات امروز جهان را ناشی از مهاجران و خارجیها میدانند.
در مقابل این دو جریان اما گروهی هستند که من آنها را «سرمایهداری ترقیخواهانه» مینامم و ایشان دستور کار اقتصادی بسیار متفاوتی را براساس چهار اولویت تجویز میکنند.
اولویت اول بازیابی تعادل میان بازار، حاکمیت و جامعه مدنی است. رشد اقتصادی کند، افزایش نابرابریها، بیثباتی مالی و تخریب محیطزیست مشکلاتی هستند که در بازار متولد شده و بنابراین امکان حل آنها از طریق بازار به تنهایی وجود ندارد و تعادل میان سه نهاد یادشده را میطلبد. دولتها وظیفه تنظیمگری و شکلدهی به بازار در حوزههایی چون محیطزیست، سلامت، امنیت شغلی و... را دارند. همچنین فلسفه وجودی دولتها انجام آن چیزی است که اساسا یا بازار آن را انجام نمیدهد یا اصلا توان انجام آنرا ندارد، مانند سرمایهگذاری در پژوهشهای بنیادین، آموزش و سلامت شهروندان.
اولویت دوم به رسمیت شناختن آن است که «ثروت ملل» نتیجهی مطالعات علمی و سازماندهی اجتماعی بوده که سبب شده گروههای بزرگی از شهروندان برای نفع مشترک، با هم همکاری کنند. گرچه در این مورد هم «بازار» نقش حیاتی در تسهیل همکاری اجتماعی داشته؛ اما این هدف صرفا تحت حاکمیت قانون و نظارت دموکراتیک صورت میپذیرد. در غیر اینصورت، افراد با بهرهکشی و رانتجویی کسب ثروت خواهند کرد.
سومین اولویت حل مشکل فزایندهای به نام «تمرکز قدرت در بازار» است. آنچنان که بهرهبرداری از مزایای اطلاعاتی، خرید رقبای بالقوه و ایجاد موانع در مسیر ورود دیگران به بازار، از جمله رفتارهای شرکتهای مسلط بر بازار است. افزایش تسلط شرکتها بر بازار، همزمان با کاهش قدرت چانهزنی نیروی کار، بهخودیخود علت بالا بودن نابرابری و کندی رشد اقتصادی را نشان میدهد.
چهارمین اولویت نیز قطع ارتباط میان «قدرت اقتصادی» و «نفوذ سیاسی» است. قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی همزمان قابلیت این را دارند که متقابلا خود و یکدیگر را تقویت کنند. این روند، خصوصا در کشوری مانند آمریکا که در آن ثروتمندان و شرکتهای بزرگ بدون محدودیت برای انتخابات خرج میکنند، به عینه دیده میشود و آمریکا را به سمت سیستمی کاملا غیر دموکراتیک بر پایهی «یک دلار، یک رای» حرکت میدهد. این موضوع صرفا یک مسئله سیاسی یا اخلاقی نیست، بلکه برقراری سیستمی جهت کنترل و متعادلسازی این نوع از دموکراسی از آن جهت ضروری است که اقتصاد با نابرابری کمتر، بهتر کار میکند.»/صنعت و اقتصاد
@bestdiplomacy
https://www.project-syndicate.org/commentary/after-neoliberalism-progressive-capitalism-by-joseph-e-stiglitz-2019-05
✍ جوزف استیگلیتز
👈 تجربه 40 سال اخیر نشان میدهد که نئولیبرالیسم جواب نداده و با شکستهای بزرگ روبرو شدهاست. اکنون جایگزینهای سیاسی نئولیبرالیسم شامل سه گروهند: ملیگرایان راست افراطی، اصلاحطلبان چپ میانه و سرمایهداران تحولخواه. هدف چپهای میانهرو، نشان دادن چهرهای انسانی از نئولیبرالیسم و آوردن سیاستهایی نظیر کلینتون و بلر به قرن 21 است. ملیگرایان دستراستی نیز با انکار جهانیشدن، تمام مشکلات امروز جهان را ناشی از مهاجران و خارجیها میدانند.
در مقابل این دو جریان اما گروهی هستند که من آنها را «سرمایهداری ترقیخواهانه» مینامم و ایشان دستور کار اقتصادی بسیار متفاوتی را براساس چهار اولویت تجویز میکنند.
اولویت اول بازیابی تعادل میان بازار، حاکمیت و جامعه مدنی است. رشد اقتصادی کند، افزایش نابرابریها، بیثباتی مالی و تخریب محیطزیست مشکلاتی هستند که در بازار متولد شده و بنابراین امکان حل آنها از طریق بازار به تنهایی وجود ندارد و تعادل میان سه نهاد یادشده را میطلبد. دولتها وظیفه تنظیمگری و شکلدهی به بازار در حوزههایی چون محیطزیست، سلامت، امنیت شغلی و... را دارند. همچنین فلسفه وجودی دولتها انجام آن چیزی است که اساسا یا بازار آن را انجام نمیدهد یا اصلا توان انجام آنرا ندارد، مانند سرمایهگذاری در پژوهشهای بنیادین، آموزش و سلامت شهروندان.
اولویت دوم به رسمیت شناختن آن است که «ثروت ملل» نتیجهی مطالعات علمی و سازماندهی اجتماعی بوده که سبب شده گروههای بزرگی از شهروندان برای نفع مشترک، با هم همکاری کنند. گرچه در این مورد هم «بازار» نقش حیاتی در تسهیل همکاری اجتماعی داشته؛ اما این هدف صرفا تحت حاکمیت قانون و نظارت دموکراتیک صورت میپذیرد. در غیر اینصورت، افراد با بهرهکشی و رانتجویی کسب ثروت خواهند کرد.
سومین اولویت حل مشکل فزایندهای به نام «تمرکز قدرت در بازار» است. آنچنان که بهرهبرداری از مزایای اطلاعاتی، خرید رقبای بالقوه و ایجاد موانع در مسیر ورود دیگران به بازار، از جمله رفتارهای شرکتهای مسلط بر بازار است. افزایش تسلط شرکتها بر بازار، همزمان با کاهش قدرت چانهزنی نیروی کار، بهخودیخود علت بالا بودن نابرابری و کندی رشد اقتصادی را نشان میدهد.
چهارمین اولویت نیز قطع ارتباط میان «قدرت اقتصادی» و «نفوذ سیاسی» است. قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی همزمان قابلیت این را دارند که متقابلا خود و یکدیگر را تقویت کنند. این روند، خصوصا در کشوری مانند آمریکا که در آن ثروتمندان و شرکتهای بزرگ بدون محدودیت برای انتخابات خرج میکنند، به عینه دیده میشود و آمریکا را به سمت سیستمی کاملا غیر دموکراتیک بر پایهی «یک دلار، یک رای» حرکت میدهد. این موضوع صرفا یک مسئله سیاسی یا اخلاقی نیست، بلکه برقراری سیستمی جهت کنترل و متعادلسازی این نوع از دموکراسی از آن جهت ضروری است که اقتصاد با نابرابری کمتر، بهتر کار میکند.»/صنعت و اقتصاد
@bestdiplomacy
https://www.project-syndicate.org/commentary/after-neoliberalism-progressive-capitalism-by-joseph-e-stiglitz-2019-05
Project Syndicate
After Neoliberalism | by Joseph E. Stiglitz - Project Syndicate
Joseph E. Stiglitz outlines a policy agenda for pulling the developed countries out of their economic and political malaise.
🔵🔴100 هزار نفر در معرض خودکشی رها شده اند
حمید پیروی، روانشناس:
🔹ما در کشور سالانه 140 هزار مورد اقدام به خودکشی داریم، اما وزارت بهداشت از این تعداد تنها 40 هزار نفر را فالوآپ میکند، یعنی 100 هزار نفر کاملاً رها شدهاند. چرا؟ چون نیرو ندارند
🔹افراد پس از اقدام به خودکشی تا دو سال باید پیگیری شوند، درحالیکه خیلی از بیمارستانها حتی تماسی با آن فرد نمیگیرند و اگر هم تماس بگیرند، بدون مقدمه است و خانواده یا خود آن فرد، آمادگی پاسخگویی و همکاری ندارند.
🔹ما در ایران سامانه ثبت خودکشی داریم، یعنی هر شخصی که اقدام به خودکشی کرده و به بیمارستان مراجعه کند، در این سامانه ثبت میشود، تمام اطلاعات هم بهروز شده است. ایران هم متعهد شده تا سال 1405، 10 درصد از موارد خودکشی را کم کند.
چالش خودکشی در بیمارستان
مهدی صابری، روانپزشک قانونی:
🔹یکی از عواملی که منجر به بستری افراد در بیمارستان های روانپزشکی میشود، اقدام به خودکشی است، اما مطالعات بسیاری نشان می دهد که بیماران روانپزشکی هم در بیمارستان ها خودکشی می کنند.
🔹در بیمارستان رازی، در یک دوره 5 ساله، 63 مورد اقدام به خودکشی ثبت شد که یکی از آنها منجر به فوت شده است؛ رگزنی، مسمومیت با دارو و حلق آویز کردن، روش های استفاده شده در این خودکشی ها بوده است.
🔹 در بیمارستان بقیه الله هم 83 مورد اقدام به خودکشی در مدت دوسالونیم ثبت شده، در بیمارستان های حوزه دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 98 هم دو مورد و در سال 1400 یک مورد خودکشی موفق صورت گرفته است.
🔹60 درصد موارد، خودکشی بیمار در بیمارستان، بهدلیل بررسی نکردن عوامل خطر او بوده است و اغلب هم بهصورت دارآویختگی به وسیله ملحفه ها رخ داده است. حتی در یکی از موارد، بیمار با نوار پلاستیکی جعبه شیرینی در بیمارستان اقدام به این کار کرده است. گاهی اوقات به ریسک خطر و وسایل در دسترس بیمار، توجهی نمی شود./هممیهن
T.me/bestdiplomacy
حمید پیروی، روانشناس:
🔹ما در کشور سالانه 140 هزار مورد اقدام به خودکشی داریم، اما وزارت بهداشت از این تعداد تنها 40 هزار نفر را فالوآپ میکند، یعنی 100 هزار نفر کاملاً رها شدهاند. چرا؟ چون نیرو ندارند
🔹افراد پس از اقدام به خودکشی تا دو سال باید پیگیری شوند، درحالیکه خیلی از بیمارستانها حتی تماسی با آن فرد نمیگیرند و اگر هم تماس بگیرند، بدون مقدمه است و خانواده یا خود آن فرد، آمادگی پاسخگویی و همکاری ندارند.
🔹ما در ایران سامانه ثبت خودکشی داریم، یعنی هر شخصی که اقدام به خودکشی کرده و به بیمارستان مراجعه کند، در این سامانه ثبت میشود، تمام اطلاعات هم بهروز شده است. ایران هم متعهد شده تا سال 1405، 10 درصد از موارد خودکشی را کم کند.
چالش خودکشی در بیمارستان
مهدی صابری، روانپزشک قانونی:
🔹یکی از عواملی که منجر به بستری افراد در بیمارستان های روانپزشکی میشود، اقدام به خودکشی است، اما مطالعات بسیاری نشان می دهد که بیماران روانپزشکی هم در بیمارستان ها خودکشی می کنند.
🔹در بیمارستان رازی، در یک دوره 5 ساله، 63 مورد اقدام به خودکشی ثبت شد که یکی از آنها منجر به فوت شده است؛ رگزنی، مسمومیت با دارو و حلق آویز کردن، روش های استفاده شده در این خودکشی ها بوده است.
🔹 در بیمارستان بقیه الله هم 83 مورد اقدام به خودکشی در مدت دوسالونیم ثبت شده، در بیمارستان های حوزه دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 98 هم دو مورد و در سال 1400 یک مورد خودکشی موفق صورت گرفته است.
🔹60 درصد موارد، خودکشی بیمار در بیمارستان، بهدلیل بررسی نکردن عوامل خطر او بوده است و اغلب هم بهصورت دارآویختگی به وسیله ملحفه ها رخ داده است. حتی در یکی از موارد، بیمار با نوار پلاستیکی جعبه شیرینی در بیمارستان اقدام به این کار کرده است. گاهی اوقات به ریسک خطر و وسایل در دسترس بیمار، توجهی نمی شود./هممیهن
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴آقازادهها با اقتصاد ایران چه میکنند؟
✍️ محمد طاهری
🔹 اکثریت افراد جامعه، با شدت و ضعفی متفاوت، در حال تلاش برای بقا و تامین حداقل نیازهای خود هستند. در همین حال عده زیادی از تجار و کارآفرینان نیز تلاش میکنند تا کسبوکار خود را از گزند آسیبهای بیشمار در امان نگه دارند. این وضعیت برای عده اندکی از افراد ذینفوذ جامعه کاملا متفاوت است. این عده اندک، آقازادههایی هستند که در سالهای تحریم، بر جریانهای اصلی تولید و تجارت تسلط یافتهاند و سهم بسیار بزرگی در اقتصاد دارند اما ردپای آنها آشکار نیست.
در دوران بحران اقتصادی، هر پدیده مرتبط با فسادی که به نوعی منتسب به نهاد دولت و حاکمیت باشد، در چشم مردمِ گرفتار در تنگنای اقتصادی، بزرگتر و عظیمتر جلوه میکند. حتی در مفاسدی که در بخش خصوصی هم رخ میدهد، مردم علاوه بر حلقه خطاکاران، به دنبال خط و ربطهای پس پرده هستند که اغلب به اعضای خانواده و منسوبان سیاستمداران ختم میشود. با برملا شدن برخی مفاسد آقازادهها، ذهنیت جامعه ایرانی نسبت به خانوادههای سیاستمداران حساس شده و آنها را کانون توزیع رانت و سوءاستفاده از قدرت و ثروت و حتی دستاندازی به بیتالمال میدانند.
🔹 در نظر مردم، موتور تولید فساد با قدرت تمام به کار مشغول است و آقازادهها سوخت این موتور را تأمین میکنند. البته همه آقازاده نیستند و نسبت نزدیک داشتن هم برای بهره بردن از مواهب، کفایت میکند. اینجاست که پای دامادها، عروسها، خواهرزادهها و برادرزادهها نیز به میان میآید. در چنین شرایطی، نسبت نزدیک داشتن با سیاستمداران ارزش اقتصادی بالایی دارد.
نقش آقازادهها در اقتصاد ایران در چند دهه گذشته مدام رو به افزایش بوده است. با این حال مساله این نیست که آقازاده خوب نداریم و بسیاری از آقازادهها هرگز به دنبال استفاده از رانت موقعیت خانوادگی خود نبودهاند اما پررنگ شدن مصادیقی از مفاسد فرزندان و منتسبان نزدیک به مقامات مسوول دولتی و حاکمیتی و لشکری و کشوری، باعث تقویت سوءظن مردم نسبت به هر آقازادهای شده است.
🔹 قدیمها آقازادگی به فرزندان سیاستمداران ذینفوذ محدود میشد اما این روزها پسران و دختران مدیران میانی سازمانهای اقتصادی هم آقازاده محسوب میشوند ضمن اینکه منافع مشترک اقتصادی باعث شراکت آقازادهها با مفسدان سیاسی و اقتصادی شده است. گاهی چند آقازاده با هم شراکت میکنند و امپراطوری بزرگی تشکیل میدهند اما گاهی سایه یک آقازاده هم میتواند سودهای کلان برای یک شرکت به همراه داشته باشد. به این ترتیب آنها همه جا حضور دارند. از یک شرکت حقالعملکاری تا هیأت مدیره یک باشگاه فوتبال.
🔹به دلایل زیادی پدران ترجیح دادند پسران نقششان را بر عهده گیرند. فعالیت اقتصادی کارگزاران نظام در جمهوری اسلامی عملی تقبیح شده است و اغلب پدران ترجیح میدهند وارد این چالش نشوند. به همین دلیل پسران و دختران شاید به نیابت از پدران وارد صحنه شدهاند.
قدرت گرفتن آقازادهها با تحریمهای اقتصادی هم نسبت مستقیم دارد. به نظر میرسد در مقاطعی، ترجیح حلقه قدرت این بوده که خودیها وظیفه دور زدن تحریمها را بر عهده گیرند. بعد از رسوایی بابک زنجانی که نشان داد افرادی خارج از حلقه قدرت به ثروتهای انبوه دست یافتهاند، احتمالا این پرسش پیش آمد که چرا باید غریبهها از این ثروت بهرهمند شوند، در حالیکه از خودیها چنین امکانی سلب شده است.
🔹 اما آقازادهها برای ساختار سیاسی، خطرات زیادی به همراه دارند. هزینه اصلی این است که آقازادهها مبارزه با فساد را برای ساختار سیاسی، پرهزینه و بعضا غیر ممکن میکنند. نظام حکمرانی در کشور ما چهاردهه هم و غم خود را صرف مبارزه پیگیر با فساد کرده ولی هر روز ابعاد مالی فساد بزرگتر و دامنه اجتماعی آن گستردهتر شده و شهرت و اعتبار حاکمیت را بیشتر مخدوش کرده است. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، فساد گسترده اعضای خانواده و منسوبان سیاستمداران که معمولا پشت پرده اغلب پروندهها حضور دارند. اغلب آقازادهها مثل پدران خود به ارزشهای انقلابی و اسلامی اعتقاد راسخ ندارند و اغلب ظواهر را رعایت میکنند و شیوه زندگی آنها با پدرانشان متفاوت است. دلایل بنیادین آنها برای حفظ ساختار موجود، ایدئولوژیک و اعتقادی نیست و فقط به بزرگ شدن قلمرو اقتصادی خود فکر میکنند./تجارت فردا
T.me/bestdiplomacy
✍️ محمد طاهری
🔹 اکثریت افراد جامعه، با شدت و ضعفی متفاوت، در حال تلاش برای بقا و تامین حداقل نیازهای خود هستند. در همین حال عده زیادی از تجار و کارآفرینان نیز تلاش میکنند تا کسبوکار خود را از گزند آسیبهای بیشمار در امان نگه دارند. این وضعیت برای عده اندکی از افراد ذینفوذ جامعه کاملا متفاوت است. این عده اندک، آقازادههایی هستند که در سالهای تحریم، بر جریانهای اصلی تولید و تجارت تسلط یافتهاند و سهم بسیار بزرگی در اقتصاد دارند اما ردپای آنها آشکار نیست.
در دوران بحران اقتصادی، هر پدیده مرتبط با فسادی که به نوعی منتسب به نهاد دولت و حاکمیت باشد، در چشم مردمِ گرفتار در تنگنای اقتصادی، بزرگتر و عظیمتر جلوه میکند. حتی در مفاسدی که در بخش خصوصی هم رخ میدهد، مردم علاوه بر حلقه خطاکاران، به دنبال خط و ربطهای پس پرده هستند که اغلب به اعضای خانواده و منسوبان سیاستمداران ختم میشود. با برملا شدن برخی مفاسد آقازادهها، ذهنیت جامعه ایرانی نسبت به خانوادههای سیاستمداران حساس شده و آنها را کانون توزیع رانت و سوءاستفاده از قدرت و ثروت و حتی دستاندازی به بیتالمال میدانند.
🔹 در نظر مردم، موتور تولید فساد با قدرت تمام به کار مشغول است و آقازادهها سوخت این موتور را تأمین میکنند. البته همه آقازاده نیستند و نسبت نزدیک داشتن هم برای بهره بردن از مواهب، کفایت میکند. اینجاست که پای دامادها، عروسها، خواهرزادهها و برادرزادهها نیز به میان میآید. در چنین شرایطی، نسبت نزدیک داشتن با سیاستمداران ارزش اقتصادی بالایی دارد.
نقش آقازادهها در اقتصاد ایران در چند دهه گذشته مدام رو به افزایش بوده است. با این حال مساله این نیست که آقازاده خوب نداریم و بسیاری از آقازادهها هرگز به دنبال استفاده از رانت موقعیت خانوادگی خود نبودهاند اما پررنگ شدن مصادیقی از مفاسد فرزندان و منتسبان نزدیک به مقامات مسوول دولتی و حاکمیتی و لشکری و کشوری، باعث تقویت سوءظن مردم نسبت به هر آقازادهای شده است.
🔹 قدیمها آقازادگی به فرزندان سیاستمداران ذینفوذ محدود میشد اما این روزها پسران و دختران مدیران میانی سازمانهای اقتصادی هم آقازاده محسوب میشوند ضمن اینکه منافع مشترک اقتصادی باعث شراکت آقازادهها با مفسدان سیاسی و اقتصادی شده است. گاهی چند آقازاده با هم شراکت میکنند و امپراطوری بزرگی تشکیل میدهند اما گاهی سایه یک آقازاده هم میتواند سودهای کلان برای یک شرکت به همراه داشته باشد. به این ترتیب آنها همه جا حضور دارند. از یک شرکت حقالعملکاری تا هیأت مدیره یک باشگاه فوتبال.
🔹به دلایل زیادی پدران ترجیح دادند پسران نقششان را بر عهده گیرند. فعالیت اقتصادی کارگزاران نظام در جمهوری اسلامی عملی تقبیح شده است و اغلب پدران ترجیح میدهند وارد این چالش نشوند. به همین دلیل پسران و دختران شاید به نیابت از پدران وارد صحنه شدهاند.
قدرت گرفتن آقازادهها با تحریمهای اقتصادی هم نسبت مستقیم دارد. به نظر میرسد در مقاطعی، ترجیح حلقه قدرت این بوده که خودیها وظیفه دور زدن تحریمها را بر عهده گیرند. بعد از رسوایی بابک زنجانی که نشان داد افرادی خارج از حلقه قدرت به ثروتهای انبوه دست یافتهاند، احتمالا این پرسش پیش آمد که چرا باید غریبهها از این ثروت بهرهمند شوند، در حالیکه از خودیها چنین امکانی سلب شده است.
🔹 اما آقازادهها برای ساختار سیاسی، خطرات زیادی به همراه دارند. هزینه اصلی این است که آقازادهها مبارزه با فساد را برای ساختار سیاسی، پرهزینه و بعضا غیر ممکن میکنند. نظام حکمرانی در کشور ما چهاردهه هم و غم خود را صرف مبارزه پیگیر با فساد کرده ولی هر روز ابعاد مالی فساد بزرگتر و دامنه اجتماعی آن گستردهتر شده و شهرت و اعتبار حاکمیت را بیشتر مخدوش کرده است. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، فساد گسترده اعضای خانواده و منسوبان سیاستمداران که معمولا پشت پرده اغلب پروندهها حضور دارند. اغلب آقازادهها مثل پدران خود به ارزشهای انقلابی و اسلامی اعتقاد راسخ ندارند و اغلب ظواهر را رعایت میکنند و شیوه زندگی آنها با پدرانشان متفاوت است. دلایل بنیادین آنها برای حفظ ساختار موجود، ایدئولوژیک و اعتقادی نیست و فقط به بزرگ شدن قلمرو اقتصادی خود فکر میکنند./تجارت فردا
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴گفتارها- نیکولو ماکیاولی
♦️هیچ زمامداری حق ندارد از تقصیرهایی که شهروندان مرتکب میشوند، شکایت کند چون تقصیرهای اینان یا از اهمال خود او نشات میگیرند یا از اینکه خودش سرمشق بدی برای شهروندان است.
اگر در احوال مللی که امروز به دزدی و راهزنی و معایبی از این قبیل متهماند، نیک بنگریم خواهیم دید که چون زمامدارانشان دارای آن معایبند، آن گونه شدهاند.
منطقه رومانيا پیش از آنکه پاپ آلکساندر ششم شهریاران کوچک را از آنجا بیرون کند، نمونه زندگی فسادآلود بود و هر بهانه کوچک در آنجا سبب دزدی و غارت و آدمکشی میگردید. مردمان آن منطقه از آن رو چنان بودند که زمامدارانشان فاسد بودند نه از آن رو که، طبیعت مردمانش فاسد باشد. آن زمامداران میخواستند، توانگر باشند. از این رو چاره نداشتند جز اینکه راه دزدی و غارت در پیش گیرند؛ و این کار را به انحاء گوناگون انجام میدادند. یکی از وسایل زیانباری که از آن استفاده میکردند این بود که با وضع قانون، عملی را ممنوع میساختند و آنگاه خودشان نخستین کسانی بودند که موجبات تجاوز از آن قانون را فراهم میکردند؛ ولی کسانی را که خلاف قانون عمل کرده بودند هنگامی مجازات میکردند که میدیدند مردمان بسیاری مرتکب آن تقصير شدهاند: پس مجازات برای نگاه داشتن حرمت قانون نبود بلکه مرادشان این بود که جریمههایی هر چه بیشتری وصول کنند. نتیجه این بود که مردم روز به روز فقیرتر میشدند ولی بهتر نمیشدند؛ و فقیرشدگان به اموال کسانی دست درازی میکردند که ضعیفتر از خود ایشان بودند. از اینجا همه معایبی ریشه گرفتند که پیشتر برشمردم و منشأ اصلی همه آنها خود زمامداران بودند.
گزارش "تیتوس لی ویوس"سخن مرا تأیید میکند: وقتی که فرستادگان روم مقداری از غنیمت شهر "ویی" را که وقف پرستشگاه آپولون بود به پرستشگاه میبردند، راهزنان دریایی شهر لیپاریس در سیسیل آنان را دستگیر کردند و به شهر بردند. چون تیماسی تئوس شهریار لیپاریس شنید که آن اموال را چه کسان و به چه منظور روانه کردهاند، با اینکه در شهر لیپاریس به دنیا آمده بود مانند شهروندی رومی رفتار کرد، و به مردم شهر گفت غارت کردن چنین مالی دور از انصاف است، و فرستادگان روم را با اموال وقفی شان آزاد کرد.
لیویوس در اینباره میگوید: «مردمان همیشه مشابه زمامدار خویشند و تیماسی تئوس با رفتار خود، دلهای آنان را اینگونه با احساس خدا پرستی آشنا کرده بود». لورنتسو دِ مدیچی نیز در تایید این سخن میگوید: "مردمان از زمامدار الگو میگیرند چون همیشه چشمشان به او دوخته است".
📕برگرفته از کتاب «گفتارها»
✍️نویسنده: نیکولو ماکیاولی
♻️ مترجم: محمدحسن لطفی
T.me/bestdiplomacy
♦️هیچ زمامداری حق ندارد از تقصیرهایی که شهروندان مرتکب میشوند، شکایت کند چون تقصیرهای اینان یا از اهمال خود او نشات میگیرند یا از اینکه خودش سرمشق بدی برای شهروندان است.
اگر در احوال مللی که امروز به دزدی و راهزنی و معایبی از این قبیل متهماند، نیک بنگریم خواهیم دید که چون زمامدارانشان دارای آن معایبند، آن گونه شدهاند.
منطقه رومانيا پیش از آنکه پاپ آلکساندر ششم شهریاران کوچک را از آنجا بیرون کند، نمونه زندگی فسادآلود بود و هر بهانه کوچک در آنجا سبب دزدی و غارت و آدمکشی میگردید. مردمان آن منطقه از آن رو چنان بودند که زمامدارانشان فاسد بودند نه از آن رو که، طبیعت مردمانش فاسد باشد. آن زمامداران میخواستند، توانگر باشند. از این رو چاره نداشتند جز اینکه راه دزدی و غارت در پیش گیرند؛ و این کار را به انحاء گوناگون انجام میدادند. یکی از وسایل زیانباری که از آن استفاده میکردند این بود که با وضع قانون، عملی را ممنوع میساختند و آنگاه خودشان نخستین کسانی بودند که موجبات تجاوز از آن قانون را فراهم میکردند؛ ولی کسانی را که خلاف قانون عمل کرده بودند هنگامی مجازات میکردند که میدیدند مردمان بسیاری مرتکب آن تقصير شدهاند: پس مجازات برای نگاه داشتن حرمت قانون نبود بلکه مرادشان این بود که جریمههایی هر چه بیشتری وصول کنند. نتیجه این بود که مردم روز به روز فقیرتر میشدند ولی بهتر نمیشدند؛ و فقیرشدگان به اموال کسانی دست درازی میکردند که ضعیفتر از خود ایشان بودند. از اینجا همه معایبی ریشه گرفتند که پیشتر برشمردم و منشأ اصلی همه آنها خود زمامداران بودند.
گزارش "تیتوس لی ویوس"سخن مرا تأیید میکند: وقتی که فرستادگان روم مقداری از غنیمت شهر "ویی" را که وقف پرستشگاه آپولون بود به پرستشگاه میبردند، راهزنان دریایی شهر لیپاریس در سیسیل آنان را دستگیر کردند و به شهر بردند. چون تیماسی تئوس شهریار لیپاریس شنید که آن اموال را چه کسان و به چه منظور روانه کردهاند، با اینکه در شهر لیپاریس به دنیا آمده بود مانند شهروندی رومی رفتار کرد، و به مردم شهر گفت غارت کردن چنین مالی دور از انصاف است، و فرستادگان روم را با اموال وقفی شان آزاد کرد.
لیویوس در اینباره میگوید: «مردمان همیشه مشابه زمامدار خویشند و تیماسی تئوس با رفتار خود، دلهای آنان را اینگونه با احساس خدا پرستی آشنا کرده بود». لورنتسو دِ مدیچی نیز در تایید این سخن میگوید: "مردمان از زمامدار الگو میگیرند چون همیشه چشمشان به او دوخته است".
📕برگرفته از کتاب «گفتارها»
✍️نویسنده: نیکولو ماکیاولی
♻️ مترجم: محمدحسن لطفی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴ایران یا عراق، کدامیک آغازگر جنگ ۸ ساله بودند؟
✍غلامرضا مصدق
@gh_mosaddegh
علیرغم گذشت بیش از چهل سال از آغاز جنگ، هر ساله در سالگرد شروع آن، بحث بر سر اینکه کدام کشور آغازگر جنگ بوده هنوز در بین ما ایرانیان در جریان است. عادت سياست زدگي افراطی و سیاه و سفید دیدن وقایع، به موضوع جنگ و اینکه کدام کشور شروع كننده جنگ بوده هم سرایت کرده است، تا آنجا که عده ای ایران را آغازگر جنگ می دانند.
استدلال کسانی که معتقدند ایران آغازگر جنگ بوده این است که، ج ا با سردادن شعارهای تند علیه رژیم عراق، صدام را وحشت زده و تحریک به جنگ علیه ایران کرد، بنابراین ايران آغازگر جنگ بود. اگر چه با تعيين رسمي و قانوني عراق بعنوان کشور متجاوز توسط سازمان ملل، شايد بحث بيشتر در اين مورد موضوعيت نداشته باشد، اما به دلیل مختومه نشدن موضوع باید واقع بینانه به آن پرداخت. واقعیت ورای عادت سیاست زدگی ما که اكثراً وقایع را از پشت شيشه کبود سیاست می بینیم چیست؟.
صدام رسماً، سه دلیل را برای شروع جنگ اعلام کرد :
۱- قرارداد صلح ۱۹۷۵ در شرایط ضعف عراق منعقد شده، بنابراین دیگر به آن پایبند نیست، به همين دليل در پارلمان عراق و جلوي چشم جهانيان آنرا پاره كرد.
۲- ایران باید سه جزیره (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) متعلق به اعراب را به آنها واگذار کند .
٣- ايران بايد به عربستان(خوزستان) خودمختاري إعطاء كند .
بعد از مرگ جمال عبدالناصر و قرارداد صلح مصر و اسرائیل، صدام بشدت علاقمند بود جایگزین ناصر در قامت رهبر جهان عرب بشود. درخواست واگذاری جزایر سه گانه و اعطای خودمختاری به خوزستان اصولاً هيچ ربطي به عراق نداشت و صرفاً ادعاهائی در راستای تحقق آرزوی رهبری جهان عرب بود. صدام اگرچه برای قرار گرفتن در جایگاه رهبری جهان عرب همواره علیه اسرائیل لفاظی میکرد، اما بجز حمایت مالی از تعدادی گروه های فلسطینی همسو، هیچگاه اقدام عملی علیه آن رژيم انجام نداد. ایران غرق در بی ثباتی بعد از انقلاب با ارتشی تضعیف شده، درگیر با غرب، بویژه آمریکا در طولانی شدن قضیه گروگان گیری، روابط شکرآب با اتحاد شوروی به دلیل حمايت ايران از مجاهدین افغانی و وحشت اعراب حوزه خليج فارس از سرايت انقلاب به كشورهايشان، به زعم صدام فرصتی تاريخي و غير قابل تكرار برای تحقق بزرگترین آرزوی او كه همانا رسيدن به جايگاه رهبري جهان عرب بود فراهم آورده بود .
البته بايد اذعان كرد بعد از انقلاب بعضي از مسئولان و رسانه هاي ايران موضع گيريهاي بعضاً شديدي عليه رژيم عراق داشتند، اما اگر قرار بود لفاظي يك دولت عليه دولتي ديگر منجر به جنگي تمام عيار شود،شمار جنگهاي تاريخ بشر ده ها برابر بيشتر مي شد. در طول جنگ سرد علي رغم رجزخواني هاي شديد آمريكا و شوروي بين آنها جنگي در نگرفت. بين تركيه و يونان ده ها سال شديدترين لفاظي ها در جريان بوده و هست ولي هيچگاه منجر به جنگ بين آنها نشده، کره شمالی و آمریکا ٧٣ سال است روزی چند بار همدیگر را به نابودی همديگر تهدید مي كنند، اما در اين مدت يك گلوله مشقي به هم شليك نكردند، ايران و اسرائيل ٤٥ سال است شديدترين تهديدها را روزانه نثار هم ميكنند اما هيچگاه درگير جنگي گسترده با هم نشدند، اگر بپذيريم موضع گيري ايران عليه عراق منجر به جنگ شد، دليل اشغال كويت كه يكي از مهمترين متحدان عراق در جنگ علیه ایران بود و هرگز كوچكترين موضع گیری خصمانه ای بجز خدمت عليه آن نداشت، چه بود؟!.
تحليل صدام اين بود كه با اشغال سریع بخشهائي از خاك ايران، رژيم نوپا كه به ظاهر از هر جهت در موضع ضعف قرار دارد و درگیر به هم ريختگي هاي ناشي از انقلاب است، بلافاصله مجبور به قبول آتش بس، مذاكره و دادن امتيازات گسترده خواهد شد و شكست خفت بار قدرتمندترين كشور منطقه بدست سردار قادسیه ( شکست ایران از اعراب مسلمان در جنگ قادسیه) بي ترديد او را در جايگاه رهبري جهان عرب قرار خواهد داد. اما دو عامل كليدي که موجب ناکامی صدام شد، در تحليل نسبتاً واقع بينانه او ناديده گرفته شد، اول دفاع جانانه مردم و نيروهاي مسلح ايران در مقابل تجاوز و دوم سازش ناپذيري رژيم نوپاي ج ا با متجاوز در آن شرايط سخت بود .
اينكه ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر اشتباه بود و یا اینکه کسانی به هر دلیل مخالف ج ا هستند، نباید موجب شود جای متجاوز با مدافع را عوض کرد. فراموش نکنیم در جنگي كاملاً نابرابر برای حفظ تمامیت ارضی ایران عزیز، ده ها هزار نفر از بهترین جوانان کشور جان و سلامت خود را از دست دادند، عدالت ورزي در قضاوت حكم مي كند، خون پاک و فداکاری آنها را پایمال نکنیم.
T.me/bestdiplomacy
✍غلامرضا مصدق
@gh_mosaddegh
علیرغم گذشت بیش از چهل سال از آغاز جنگ، هر ساله در سالگرد شروع آن، بحث بر سر اینکه کدام کشور آغازگر جنگ بوده هنوز در بین ما ایرانیان در جریان است. عادت سياست زدگي افراطی و سیاه و سفید دیدن وقایع، به موضوع جنگ و اینکه کدام کشور شروع كننده جنگ بوده هم سرایت کرده است، تا آنجا که عده ای ایران را آغازگر جنگ می دانند.
استدلال کسانی که معتقدند ایران آغازگر جنگ بوده این است که، ج ا با سردادن شعارهای تند علیه رژیم عراق، صدام را وحشت زده و تحریک به جنگ علیه ایران کرد، بنابراین ايران آغازگر جنگ بود. اگر چه با تعيين رسمي و قانوني عراق بعنوان کشور متجاوز توسط سازمان ملل، شايد بحث بيشتر در اين مورد موضوعيت نداشته باشد، اما به دلیل مختومه نشدن موضوع باید واقع بینانه به آن پرداخت. واقعیت ورای عادت سیاست زدگی ما که اكثراً وقایع را از پشت شيشه کبود سیاست می بینیم چیست؟.
صدام رسماً، سه دلیل را برای شروع جنگ اعلام کرد :
۱- قرارداد صلح ۱۹۷۵ در شرایط ضعف عراق منعقد شده، بنابراین دیگر به آن پایبند نیست، به همين دليل در پارلمان عراق و جلوي چشم جهانيان آنرا پاره كرد.
۲- ایران باید سه جزیره (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) متعلق به اعراب را به آنها واگذار کند .
٣- ايران بايد به عربستان(خوزستان) خودمختاري إعطاء كند .
بعد از مرگ جمال عبدالناصر و قرارداد صلح مصر و اسرائیل، صدام بشدت علاقمند بود جایگزین ناصر در قامت رهبر جهان عرب بشود. درخواست واگذاری جزایر سه گانه و اعطای خودمختاری به خوزستان اصولاً هيچ ربطي به عراق نداشت و صرفاً ادعاهائی در راستای تحقق آرزوی رهبری جهان عرب بود. صدام اگرچه برای قرار گرفتن در جایگاه رهبری جهان عرب همواره علیه اسرائیل لفاظی میکرد، اما بجز حمایت مالی از تعدادی گروه های فلسطینی همسو، هیچگاه اقدام عملی علیه آن رژيم انجام نداد. ایران غرق در بی ثباتی بعد از انقلاب با ارتشی تضعیف شده، درگیر با غرب، بویژه آمریکا در طولانی شدن قضیه گروگان گیری، روابط شکرآب با اتحاد شوروی به دلیل حمايت ايران از مجاهدین افغانی و وحشت اعراب حوزه خليج فارس از سرايت انقلاب به كشورهايشان، به زعم صدام فرصتی تاريخي و غير قابل تكرار برای تحقق بزرگترین آرزوی او كه همانا رسيدن به جايگاه رهبري جهان عرب بود فراهم آورده بود .
البته بايد اذعان كرد بعد از انقلاب بعضي از مسئولان و رسانه هاي ايران موضع گيريهاي بعضاً شديدي عليه رژيم عراق داشتند، اما اگر قرار بود لفاظي يك دولت عليه دولتي ديگر منجر به جنگي تمام عيار شود،شمار جنگهاي تاريخ بشر ده ها برابر بيشتر مي شد. در طول جنگ سرد علي رغم رجزخواني هاي شديد آمريكا و شوروي بين آنها جنگي در نگرفت. بين تركيه و يونان ده ها سال شديدترين لفاظي ها در جريان بوده و هست ولي هيچگاه منجر به جنگ بين آنها نشده، کره شمالی و آمریکا ٧٣ سال است روزی چند بار همدیگر را به نابودی همديگر تهدید مي كنند، اما در اين مدت يك گلوله مشقي به هم شليك نكردند، ايران و اسرائيل ٤٥ سال است شديدترين تهديدها را روزانه نثار هم ميكنند اما هيچگاه درگير جنگي گسترده با هم نشدند، اگر بپذيريم موضع گيري ايران عليه عراق منجر به جنگ شد، دليل اشغال كويت كه يكي از مهمترين متحدان عراق در جنگ علیه ایران بود و هرگز كوچكترين موضع گیری خصمانه ای بجز خدمت عليه آن نداشت، چه بود؟!.
تحليل صدام اين بود كه با اشغال سریع بخشهائي از خاك ايران، رژيم نوپا كه به ظاهر از هر جهت در موضع ضعف قرار دارد و درگیر به هم ريختگي هاي ناشي از انقلاب است، بلافاصله مجبور به قبول آتش بس، مذاكره و دادن امتيازات گسترده خواهد شد و شكست خفت بار قدرتمندترين كشور منطقه بدست سردار قادسیه ( شکست ایران از اعراب مسلمان در جنگ قادسیه) بي ترديد او را در جايگاه رهبري جهان عرب قرار خواهد داد. اما دو عامل كليدي که موجب ناکامی صدام شد، در تحليل نسبتاً واقع بينانه او ناديده گرفته شد، اول دفاع جانانه مردم و نيروهاي مسلح ايران در مقابل تجاوز و دوم سازش ناپذيري رژيم نوپاي ج ا با متجاوز در آن شرايط سخت بود .
اينكه ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر اشتباه بود و یا اینکه کسانی به هر دلیل مخالف ج ا هستند، نباید موجب شود جای متجاوز با مدافع را عوض کرد. فراموش نکنیم در جنگي كاملاً نابرابر برای حفظ تمامیت ارضی ایران عزیز، ده ها هزار نفر از بهترین جوانان کشور جان و سلامت خود را از دست دادند، عدالت ورزي در قضاوت حكم مي كند، خون پاک و فداکاری آنها را پایمال نکنیم.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴 فاجعه معدن طبس، محصول فقر ناشی از تحریم است
🔻فقر به هیچچیز و هیچکس رحم نمیکند و تنها ارمغانش برای انسان، نابودی تمامعیار اوست. فقر همان پدیده زشت و درندهخویی است که ابتدا ذهنها را نابود میسازد و سرانجام جانها را میستاند.
🔻واقعیت آن است که حوادث دلخراشی چون حادثه معدن زغال سنگ طبس امکان دارد که در هرجای جهان رخ دهد، همانگونه که رخ نیز دادهاست؛ اما آنچه روح ایرانی را فراتر از درد و رنج این واقعه معذب نیز میسازد، فراوانی این حوادث در کشور ما و علت رخ دادن آنهاست. به زعم بسیاری از اهل فن حوزه معدن، صنعت معدن کشور ما همزمان با دو مشکل مواجه است و اگر این دو مشکل نبود، شاید حادثه طبس رخ نمیداد.
🔻در نتیجه همین امر، چگونه اصلا میتوان انتظار ارتقای سطح فناوری داشت؟ حال زمانی که دیگر فناوری ارتقا پیدا نمیکند، باید با نهایت تاسف اقرار کرد که حوادث اینچنینی دیگر حادثه نیستند، بلکه رویه جدیدی خواهند بود که قرار است مال، جان و زندگی انسانها را در معرض یک خطر همیشگی قرار دهد./ دنیای اقتصاد
@bestdiplomacy
🔻فقر به هیچچیز و هیچکس رحم نمیکند و تنها ارمغانش برای انسان، نابودی تمامعیار اوست. فقر همان پدیده زشت و درندهخویی است که ابتدا ذهنها را نابود میسازد و سرانجام جانها را میستاند.
🔻واقعیت آن است که حوادث دلخراشی چون حادثه معدن زغال سنگ طبس امکان دارد که در هرجای جهان رخ دهد، همانگونه که رخ نیز دادهاست؛ اما آنچه روح ایرانی را فراتر از درد و رنج این واقعه معذب نیز میسازد، فراوانی این حوادث در کشور ما و علت رخ دادن آنهاست. به زعم بسیاری از اهل فن حوزه معدن، صنعت معدن کشور ما همزمان با دو مشکل مواجه است و اگر این دو مشکل نبود، شاید حادثه طبس رخ نمیداد.
🔻در نتیجه همین امر، چگونه اصلا میتوان انتظار ارتقای سطح فناوری داشت؟ حال زمانی که دیگر فناوری ارتقا پیدا نمیکند، باید با نهایت تاسف اقرار کرد که حوادث اینچنینی دیگر حادثه نیستند، بلکه رویه جدیدی خواهند بود که قرار است مال، جان و زندگی انسانها را در معرض یک خطر همیشگی قرار دهد./ دنیای اقتصاد
@bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار
🔵🔴#اصغر_دادبه:
جز آستان ایران پناهی نداریم
باید جوانان بدانند جز آستان ایران پناهی نداریم، گفتۀ #حافظ شیرازی که «عدو چو تیغ کِشد، من سپر بیندازم/ که تیغِ ما به جز از نالهای و آهی نیست// مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست» نشان از صلحطلبی مردم ایران دارد و این همان مکتب اخلاقی ماست. میکوشم به این پرسش پاسخ دهم که زبان و ادب فارسی چه هنری دارد و برای ما چه میکند؛ نخست آنکه فرهنگ میسازد. این مهم را از نظر دور ندارید که تمدن جوانب عینی زیست ماست اما فرهنگ جوانب اخلاقی و رفتاری و نظری و خرد و اخلاق و آموزش است و ازهمینرو جهان امروز گرفتار تمدن بیفرهنگ است که اگر فرهنگ بود این همه انسان کشته نمیشد که به استناد سعدی شیرازی «علم آدمیت است و جوانمردی و ادب/ ور نی ددی به صورتِ انسان مصوَّری». پس نخستین اثر و تأثیر ادبیات فارسی، فرهنگسازی است و حذف آنها از کتب درسی خیانت است که به قول فردوسی توسی «ز دانا بپرسید پس دادگر/ که فرهنگ بهتر بود یا گهر// چنین داد پاسخ بدو رهنمون/ که فرهنگ باشد ز گوهر فزون// که فرهنگ آرایش جان بود/ ز گوهر سخن گفتن آسان بود».
www.tg-me.com/bestdiplomacy
جز آستان ایران پناهی نداریم
باید جوانان بدانند جز آستان ایران پناهی نداریم، گفتۀ #حافظ شیرازی که «عدو چو تیغ کِشد، من سپر بیندازم/ که تیغِ ما به جز از نالهای و آهی نیست// مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست» نشان از صلحطلبی مردم ایران دارد و این همان مکتب اخلاقی ماست. میکوشم به این پرسش پاسخ دهم که زبان و ادب فارسی چه هنری دارد و برای ما چه میکند؛ نخست آنکه فرهنگ میسازد. این مهم را از نظر دور ندارید که تمدن جوانب عینی زیست ماست اما فرهنگ جوانب اخلاقی و رفتاری و نظری و خرد و اخلاق و آموزش است و ازهمینرو جهان امروز گرفتار تمدن بیفرهنگ است که اگر فرهنگ بود این همه انسان کشته نمیشد که به استناد سعدی شیرازی «علم آدمیت است و جوانمردی و ادب/ ور نی ددی به صورتِ انسان مصوَّری». پس نخستین اثر و تأثیر ادبیات فارسی، فرهنگسازی است و حذف آنها از کتب درسی خیانت است که به قول فردوسی توسی «ز دانا بپرسید پس دادگر/ که فرهنگ بهتر بود یا گهر// چنین داد پاسخ بدو رهنمون/ که فرهنگ باشد ز گوهر فزون// که فرهنگ آرایش جان بود/ ز گوهر سخن گفتن آسان بود».
www.tg-me.com/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴سخنان تکان دهنده محمد درویش فعال و کارشناس برجسته محیط زیست:
مقایسه تکان دهنده ایران با اماراتی که اندازه یک
استان ما هم نمی شود، اما صادرات غیر نفتی اش ۴۰ برابر کل فروش نفت ما است!
@bestdiplomacy
مقایسه تکان دهنده ایران با اماراتی که اندازه یک
استان ما هم نمی شود، اما صادرات غیر نفتی اش ۴۰ برابر کل فروش نفت ما است!
@bestdiplomacy
🔵🔴مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟
✍رضا امیدی
گفته میشود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست دادهاند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درسهایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟
رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردیدیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمینرو، حتی در دستهبندی عوامل بروز حادثه برچسب «بیاحتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بیاحتیاطی نسبت داده میشود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار میشود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارتهای فردی» تقلیل میيابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطرههای مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفهای برعهده ندارند.
این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بیمسئولیتیها، رهاشدگیها، و ناکارآمدیها را آشکار میکند و «پاسخگویی» میطلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار میکند. در حادثۀ شلاقخوردن کارگران معدن آققلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید میشد، مسئله ابعاد دیگری پیدا میکرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید میکند.
«موقتیسازی شغلی» هم از یکسو تشکلیابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل میکند که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادینترین حقوقشان را از دست میدهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران میگفتند «جرئت بیان واقعیتهای ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید میشدیم».
موقتیسازی شغلی، بیثباتکاری، تشکلزدایی از نیروی کار، امنیتیکردنِ تشکلیابی و ... جراحیهایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژهای و ... است.
T.me/bestdiplomacy
✍رضا امیدی
گفته میشود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست دادهاند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درسهایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟
رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردیدیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمینرو، حتی در دستهبندی عوامل بروز حادثه برچسب «بیاحتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بیاحتیاطی نسبت داده میشود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار میشود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارتهای فردی» تقلیل میيابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطرههای مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفهای برعهده ندارند.
این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بیمسئولیتیها، رهاشدگیها، و ناکارآمدیها را آشکار میکند و «پاسخگویی» میطلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار میکند. در حادثۀ شلاقخوردن کارگران معدن آققلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید میشد، مسئله ابعاد دیگری پیدا میکرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید میکند.
«موقتیسازی شغلی» هم از یکسو تشکلیابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل میکند که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادینترین حقوقشان را از دست میدهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران میگفتند «جرئت بیان واقعیتهای ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید میشدیم».
موقتیسازی شغلی، بیثباتکاری، تشکلزدایی از نیروی کار، امنیتیکردنِ تشکلیابی و ... جراحیهایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژهای و ... است.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی