Telegram Web Link
🔵🔴 ویتنام روی پرچم آمریکا راه نمیرود، روی اعصاب آمریکا راه می رود!


جنگ آمریکا-ویتنام ۱۹۵۵ آغاز شد و بیست سال بعد در ۱۹۷۵ پایان یافت. جنگی که لقب طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد. آمریکا در آن ۲۰ سال ، از هیچ جنایتی علیه مردم این کشور فروگذار نکرد. تعداد بمب هایی که آمریکا بر سر مردم ویتنام ریخت از تعداد کل بمب هایی که متحدین و متفقین در جنگ جهانی دوم علیه هم استفاده کرده بودند، بیشتر بود. سربازان آمریکایی برای این که مانع از مخفی شدن سربازان ویت کنگ در زیر شاخ و برگ درختان شوند، از مواد سمی (عامل نارنجی) استفاده کردند. فقط در سال ۱۹۶۹، ۱۰۰۰۰۰۰ هکتار از جنگل‌ها با استفاده از این عامل نابود شد [یک بار دیگر عدد را بخوانید و ضربدر در ده هزار متر کنید]. عامل آبی نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود که برای از بین بردن ذخایر غذایی ویتنام شمالی بر روی محصولات کشاوری اسپری می‌شد. این عامل بر روی ۶۸۸۰۰۰ هکتار از زمین‌های کشاورزی، و به خصوص شالیزارها، پاشیده شد.

جدای از سه میلیون کشته؛ تا سه نسل از ویتنامی ها با مشکلاتی از قبیل جنین های نارس یا متولدین معلول مواجه بودند. در موزه جنگ ویتنام، چند نفر از این معلولان مادرزاد که قدی حدود ۵۰ سانتی متر داشتند، با دست هایی کوتاه و صورت هایی دفرمه شده، صنایع دستی درست می کردند و به توریست ها می فروختند. آنها بخش زنده موزه بودند

بخش زیادی از مردم ویتنام، ناگزیر بودند در هزاران کیلومتر تونلی که زیر جنگل ها کنده بودند زندگی کنند و حتی مدارس و بیمارستان هایشان را نیز به این تونل های زیر زمینی منتقل کنند. با این حال، آمریکایی ها آنان را در زیر زمین هم راحت نمی گذاشتند و با سم پاشی جنگل ها و نیز انداختن بمب هایی که اکسیژن هوا را می بلعید، آنان را در تونل هایشان نیز خفه و قتل عام می کردند (رفرنس). خود آمریکا نیز پس از هزاران روز جنگ، ۴۵ هزار کشته، ۳۰۰ هزار زخمی و میلیاردهار دلار هزینه، بدون هیچ دستاوردی خاک ویتنام را ترک کردند.


تحلیل و تجویز راهبردی:


اگر یک کشور در سراسر جهان وجود داشته باشد که بخواهد تا ابد با آمریکا قطع رابطه کند، هر روز پرچم اش را به آتش بکشد، قطعا آن ویتنام است. اما ویتنام چگونه برخورد می کند؟ به جای آنکه روی پرچم آمریکا راه برود روی اعصاب آمریکا راه می رود؟ چگونه؟ با رشد بی نظیر اقتصادی، تولید محصولات صادراتی فوق العاده، با تبدیل شدن به کشوری امن برای کسب وکار، زندگی و سرمایه گذاری، با تمرکز بر حوزه های پیشرفته مانند اینترنت اشیاء و با تبدیل شدن به شریک تجاری شرکت های آمریکایی [آنقدر محیط جذابی برای کسب وکار فراهم کرده اند که شرکت های آمریکایی آنجا را از بین ۲۰۰ کشور جهان برای تولید انتخاب می کنند]. 

به حرف های یک ویتنامی دقت کنید: «بله! ما خاطره خوبی از آمریکا نداریم و راستش را بخواهی من که در آن زمان متولد نشده بودم، از آمریکا نفرت دارم ولی نفرت من از آمریکا نباید به ضرر خود من تمام شود و مرا در گذشته نگه دارد» [جمله آخر را با دقت دوباره بخوانید] ویتنامی ها جنگی که ۴۳ سال تمام شده است را ایستگاهی برای توقف در گذشته نکرده اند بلکه  آن را منبعی برای درآمد زایی کرده اند. تور جنگ و جنگل برگزار می کنند و از گردشگران خارجی مبلغی پول می گیرند و تونل های زمان جنگ، ابزارآلات رزمی آن دوران، فیلم مستندی از شجاعت های ویت کنگ ها و ... را نشان شان می دهند و در جایی، به ازای هر تیر جنگی ۲ دلار می گیرند و به توریست ها اجازه می دهند با سلاح های زمان جنگ، شلیک کنند. موزه جنگ شان نیز که همیشه مملو از گردشگرانی است که برای دیدن عکس های زمان جنگ و هواپیماها، تانک ها و تسلیحات به جا مانده از آن دوران بلیت می خرند و خفت آمریکایی ها را در عمل نشان می دهد (همان رفرنس).

هیچ کشوری دوست و دشمنی دائمی هیچ کشور دیگر دنیا نیست. این منافع ملی هستند که دائمی هستند. نه دوستی و نه دشمنی با دیگران. مهم آن است که در هر رابطه دوستانه ای باید منافع ملی/خیر عمومی مردمم را تامین کنم و هر رابطه خصمانه ای نباید منجر به نقض منافع ملی/خیرعمومی مردمم شود. انتقام گرفتنی که من بیش از طرف مقابل هزینه می دهم، انتقام نیست، خسارت و اشتباه محاسباتی است. نفرت از دیگران نباید به ضرر خود من تمام شود و مرا در گذشته نگه دارد. آینده را دریابیم.


دکتر مجتبی لشکربلوکی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴ایران کارخانه چاپ پول جهان

ایران با ۷۵ هزار تریلیون ریال نقدینگی در سال ۲۰۲۳، ۶۷ درصد نقدینگی جهان (بر اساس مجموع ارزهای ملی) را به سبب نرخ رشد بالای نقدینگی و کم نکردن صفرهای پول ملی، به خود اختصاص داد.

بر این اساس ریال ایران را می توان بی ارزش ترین پول جهان محسوب کرد.

در کنار رشد بالای نقدینگی، در ایران بر خلاف کشورهای با رشد نقدینگی بالا، دولتهای پوپولیست اقدام به کاهش تعداد صفرهای پول ملی نکرده اند.

دولتها و روسای بانکهای مرکزی ایران رتبه اول بی انظباطی مالی و سوء مدیریت اقتصادی در سطح جهان را به خود اختصاص داده اند.

🔦اکونومیست فارسی

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴در زنگزور چه خبر است؟

🔺دنیای اقتصاد: پس از اظهارات سخنگوی وزارت خارجه روسیه درباره دالان زنگزور و اعلان حمایت ضمنی روسیه از ایجاد این کریدور، وزیر خارجه ایران، تلاش‌ها برای احداث این دالان و ترسیم دوباره مرزها را خط قرمز و غیرقابل قبول توصیف کرد.

🔺موضوع احداث دالان زنگزور پس از سفر مرداد ماه پوتین به جمهوری آذربایجان بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت. پس از این سفر، وزیر خارجه روسیه، ضمن اعلام حمایت از باز شدن زنگزور که در مرز ایران و ارمنستان قرار دارد، گفت: روسیه طرفدار انعقاد سریع یک معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات است.

🔺دالان زنگزور یک مسیر حمل‌ونقل زمینی است که جمهوری آذربایجان را از طریق استان سیونیک که جنوبی‌ترین استان ارمنستان محسوب می‌شود و با ایران هم‌مرز است را به جمهوری خودمختار نخجوان متصل می‌کند.

🔺مشکل اصلی در تلقی و برنامه‌ای است که بازیگران منطقه قفقاز نسبت به چگونگی عبور این دالان دارند.

🔺ایران معتقد است این دالان اگر یک مسیر حمل و نقلی مانند کریدور شمال-جنوب باشد که روسیه را از طریق چند کشور به خلیج فارس متصل می‌کند با آن موافق است، چرا که برآیند آن افزایش همکاری در منطقه است.

🔺اما اگر دالان به معنای ضمیمه کردن بخشی از سرزمین ارمنستان به جمهوری آذربایجان و قطع ارتباط مرزی بین ایران و ارمنستان باشد، نه تنها موافق نیست، بلکه صد درصد مخالف است و آن را خط قرمز خود می‌داند.

🔺تلقی جمهوری آذربایجان و ترکیه بویژه در شرایط ضعف ارمنستان پس از جنگ ۲۰۲۰ به این سو این است که دالان حمل و نقلی می‌تواند گام اول باشد و در نهایت با ضمیمه بخشی از خاک ارمنستان. رویای اتصال ترکیه به جهان ترک در آسیای مرکزی را عملی سازد.

🔺اما موضع روسیه در وهله اول ایجاد دالان زنگزور به عنوان یک مسیر حمل و نقل و انتقال کالا است که بتواند آرامش را به قفقاز از طریق یک توافق صلح بازگرداند.

🔺نکته مهم اما اینجاست که اگر زمانی جمهوری آذربایجان با همراهی ترکیه بخواهد بخشی از سرزمین ارمنستان را ضمیمه کند، به نظر نمی رسد که با واکنش منفی مسکو مواجه شود.

🔺این مسئله هم ناشی از وزن و جایگاه آذربایجان در مقیاس با ارمنستان برای روسیه است، هم ناشی از سیاست غربگرایی ارمنستان در دوره پاشینیان، هم مسائل و مشکلاتی است که خود روسیه در ارتباط با اوکراین با آن دست به گریبان است و در نهایت اینکه تغییر ژئوپلتیک قفقاز به شکل بازترسیم مرزها، منافع حیاتی روسیه را به خطر نمی‌اندازد.

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from عصر ایران
بیداری دیرهنگام ایران در برابر پیامدهای ژئوپلیتیکی جنگ قره باغ

✍️اکبر مختاری

این روزها تحولات جدی درمرزهای ایران و باکو در حال رخ دادن است؛ تحرکات و تحولاتی که مربوط به امروز و دیروز نیست.


از سال ۸۴ که پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت رفت شانزده سال متوالی ایران درگیر پرونده هسته ای و چالش با قدرتهای بزرگ به رهبری آمریکاشد و در این دوران تنها حدود سه سالی که برجام پابرجا بود ایران از پیامدهای منفی این پرونده به دور بوده است


این درحالیست که طی این بازه زمانی نسبتا طولانی ترکیه و باکو هر کدام به نوعی اقتصاد و روابط خارجی و نیروهای نظامی خود را تقویت بخشیدند.

دولت باکو که در اوایل فروپاشی شوروی سابق در فقر و گرفتاری و ناامنی به سر می برد در دوران پس از آن به کمک استخراج منابع نفت و گاز دریای مازندران وضعیت خویش را ارتقا بخشید؛ در دورانی که ایران در چالش با غرب و درگیر جنگ های نیابتی در عراق و سوریه بود.

حاکمان باکو و ترکیه منافع خویش در مرزهای ایران را گسترش دادند اما مقامات کشور به تذکرات نیروهای وطن پرست و کنشگران حامی منافع ملی ایران در مورد این منطقه توجه چندانی نشان ندادند.


اوج کج سلیقگی در سیاست خارجی ایران درباره منطقه قفقاز در هنگام جنگ قره باغ در سال ۲۰۲۰ رخ داد آنهم زمانیکه ایران بشدت درگیر پیامدهای اقتصادی خروج آمریکا از برجام بود و در مورد جنگ قره باغ موضع مشخص و باثباتی را اتخاذ نکرد.


تاجاییکه دست بالا در مواضع سیاست خارجی کشور در قبال این جنگ را امامان جمعه شهرهای مناطق مرزی ایران با جمهوری آذربایجان داشتند.

این امامان جمعه در چارچوب مواضع امتی خویش، سعی کردند نبرد قره باغ را تحت عنوان جنگ میان اسلام و غیراسلام توجیه کنند و در این جنگ علنا به حمایت از مواضع دولت باکو پرداختند این درحالیست که دولت باکو اساسا دولتی سکولار می باشد.


پیروزی باکو در برابر ارمنستان در جنگ قره باغ تاحدودی ژئوپلیتیک منطقه را دستخوش تغییر ساخت؛ همانی که مقامات تهران به آن کم توجهی و حتی بهتر بگوییم بی توجهی کردند.


در همان زمانی که نیروهای آگاه سیاسی و دانشگاهی در ایران از پیامدهای تصرف بخش های مهمی از قره باغ و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن برای ایران در آینده نه چندان دور سخن می گفتند برخی مقامات مذهبی و نظامی، مراسم گرامیداشت برای شهدای باکو در جنگ قره باغ برپا ساختند...

متن کامل 👇👇

asriran.com/003NbH

@MyAsriran
🔵🔴بر اقتصاد ایران چه گذشت؟

🗣فرشاد مومنی، اقتصاددان:

🔹طبق بررسی آماری بانک جهانی طی یک دوره ۳۴ساله رشد متوسط قیمت‌ها از ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ مورد مطالعه قرار گرفته است‌.

🔹️براساس این گزارش، رشد متوسط قیمت‌ها در این ۳۴سال، در عربستان سعودی ۵۵‌درصد، جمهوری آذربایجان ۳۱۲‌درصد، در مصر که منحط‌ترین کارنامه‌ها را در آفریقا داشته ۸۹۷‌درصد، در ایران بالغ بر ۱۲‌هزار درصد بوده است.

🔹️زمانی که به تولید پشت می‌کنید و از طریق شوک‌درمانی و دست بردن پی‌درپی می‌خواهید برای دولت کسب درآمد کنید، تولید ضربه می‌بیند و فقر، نابرابری و وابستگی به دنیای خارج افزایش می‌یابد و ناپایداری ذاتی سیستمی هم گریبان کشور را می‌گیرد./اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴پلیس و وضعیت همیشه اضطراری

✍🏻 علی ورامینی

رشته علوم سیاسی از آن دست رشته‌های علوم انسانی بود (نمی‌دانم هنوز هم هست یا نه؟) که برای بسیاری از مستخدمین دولت جذابیت زیادی داشت. بیست سال پیش، دوران کارشناسی علوم سیاسی، بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایمان کارمند شهرداری، استانداری، قوه قضائیه و از این دست ادارات بودند که به انگیزه‌ ارتقای سازمانی و مزیت‌هایی که برایشان داشت مشغول تحصیل شده بودند. چند تن از آنها هم پلیس بودند و مشغول در نیروی انتظامی.

با یکی از آنها که گروهبان یگان ویژه بود دوستی که نه یک رابطه مصلحت‌اندیشانه پیدا کرده بودم. قرارداد نانوشته ما این بود که من تحقیق‌های کلاسی‌اش را می‌نوشتم و او روزهایی که برق شیراز در ورزشگاه حافظیه بازی داشت من و رفقایم را از درِ جایگاه ویژه که مسئول امنیتش با او بود رد می‌کرد. ۸۸ شد و همه مناسبات و حتی دوستی‌ها، متاثر از آن روزها.

در اوج شلوغی‌ها آن روزها، دو حرف، گروهبانِ همکلاسی به من گفت که هرگز فراموش نکردم. اولین حرفش پیشنهاد این بود که اگر خواستی می‌توانم در این وضعیت متلاطم اسپری فلفل برایت بیاورم و در آمار نرود. حرف دیگرش درباره یکی دیگر از بچه‌های کلاس بود.

پسری تودار که هم‌شهری این گروهبان دانشجو بود و هرگز به زبان و گویش آنها صحبت نمی‌کرد. در حلقه آنها نبود و حتی وقتی آنها با زبان محلی با او سخن می‌گفتند او به زبان فارسی جواب می‌داد. گروهبان در آن روزهای سخت و سیاه به من گفت: «چند روز پیش فلانی را در خیابان دیدم، می‌خواستم تلافی همه این روزهایی که حرص من را درآورده، دربیاورم، به سربازم گفتم برو بیارش و به بهانه حضورش در اعتراضات حسابی از خجالتش دربیایم که شانس یارش بود یهو غیبش زد». با گروهبان برای همیشه قطع رابطه کردم، نه چون می‌خواستم تصمیم اخلاقی بگیرم، آن را که می‌خواست از خجالتش دربیاید برایم خیلی عزیز بود.

فارغ از وجه شخصی آن مواجهه با یک گروهبان که به‌واسطه شغلش قدرت ویژه‌ای نسبت به دیگر افراد جامعه پیدا کرده بود، به این فکر می‌کردم که چطور یک شغل و حرفه برای آدمی می‌تواند چنین قدرت بی‌حد و مهارنشده‌ای پیدا کند؟ وضعیت اضطراری آن روزها و تعطیل شدن قانون کمی امیدوارم می‌کرد که این قدرت ویژه و بدون پاسخگویی به محض تمام شدن وضعیت اضطرار، مهارشده‌تر خواهد شد.

بیست سال بعد دوباره یاد آن قدرت مهارنشده افتاده‌ام؛ قدرتی که انگار هر روز بیشتر و مسئولیتش کمتر شده است.

سی چهل روز گذشته تلخ‌ترین تصاویر وایرال‌شده از ایران مربوط به نیروی انتظامی بوده، دخترک نوجوانی برای نداشتن حجاب آنچنان مورد حمله قرار گرفت، پای آن مامور روی گردن کودکی مهاجر سنگینی می‌کرد و مامور به التماس‌ها و عموعمو گفتن‌هایش هیچ گوش نمی‌کرد، زنی دیگر انگار به اشتباه تیر خورده است و آخرین خبر هم که آن جوان متهم لاهیجانی و آن تصاویر دلخراش.

همه جای دنیا معضل ارتباط نیروهای امنیتی با مردم وجود دارد. بخش عمده این معضل به دلیل ماهیت خشن این شغل و سروکار داشتن مدام با آدم‌های خشن است. گویی الگوی برخورد پلیس با متهمان خشن در همه دیگر برخوردها تعمیم پیدا می‌کند. مورد کشور ما ویژه‌تر است.

در این سال‌ها، فضای امنیتی و پلیسی بارها تکرار شده است؛ ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱. تداوم شرایط اضطراری انگار که مناسبات حاکم بر آن شرایط را در همه دیگر شرایط حکمران کرده است و قوانین وضعیت اضطرار بر همه اوقات غلبه کرده است. وضعیت اضطرار همان وضعیتی است که آن همکلاسی گروهبان می‌خواست حرصش را میان شلوغی‌ها خالی کند و برای من اسپری فلفل هدیه بیاورد. وضعیتی که ساختار سیاسی شأن و جایگاه ویژه‌ای برای نیروهای امنیتی/نظامی قائل می‌شود.

به قول آن سخن معروف قدرت بدون پاسخگویی و مسئولیت دست مسیح هم باشد به فساد کشیده می‌شود. تکلیف ما آدم‌های معمولی که روشن است.
هیچ فرقی نمی‌کند چه کسی لباس نیروی انتظامی به تن کند، مادامی که ساختار سیاسی روشن نکند در وضعیت اضطرار نیستیم، مادامی که حتی برای وضعیت اضطرار هم دستورالعمل‌ها و قوانین دائماً خم نشوند چنین رفتارهایی هر روز بیشتر خواهیم دید. فرستادن هیئت ویژه از سوی دولت به لاهیجان و واکاوی این اتفاق و تنبیه مسببانش حتماً که اتفاقی خوب است اما برای تکرار نشدن چنین رفتارهایی باید کار ریشه‌ای از همین تهران کرد.
🔦 روزنامه هم‌میهن

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴سرزمین نجیب زادگان شجاع میدانید چه نام دارد؟

@bestdiplomacy
🔵🔴از بین رفتن طبقه متوسط یعنی انقلاب

الف.نوشاد

آمارها و رویدادها نشان می‌دهد، طبقه متوسط ایران در حال حذف شدن است. به نظر می‌رسد که این آمار درست باشند و ایران در حال تقسیم شدن به یک اکثریت فقیر و یک اقلیت ثروتمند و بقول روس‌ها الیگارش است.
یک استدلال عجیب هم در این احوال برخی اوقات از جانب اپوزیسیون ج ا دیده می‌شود. این استدلال می‌گوید که الیگارشی رانتی به عمد می‌خواهد مردم را فقیر کند تا مطالبه گری سیاسی فراموش شود و مردم گرفتار غم نان شوند. همان سخنی که به آغامحمد خان نسبت می‌دهند. "رعیت باید هر ده خانه یک دیگ داشته باشد و ... ."
این استدلال به نظر درست می‌آید، اما در بستر همان روایات سنتی و داستانی. این حرف به لحاظ علمی احمقانه است. رانتخواران نامحترم هم اگر واقعا چنین حسابی کرده‌اند، نشان می‌دهد که علاوه بر حرام‌خواری و پستی، باید آنها را احمق هم نامید.
چنین سخنی مربوط به عصر کشاورزی و جامعه روستایی با روستاهای پراکنده است. در جامعه‌ای که ۹۰ درصد آن کشاورز هستند، طبیعی است که با فقیر شدن جامعه توان عمل از دست می‌رود. روستاهای پراکنده توان بسیج ندارند؛ علاوه برآن که کشاورزی حداقلی از قوت لایموت به آنها می دهد که زنده بمانند و به قول معروف از جان گذشته نشوند.

اما در جامعه مدرن شهری با شهرهای چند میلیون نفری، افق این وضعیت انقلاب است نه سکوت. جمعیت‌های میلیونی امکان آن را ندارند تا در خانه زنده بمانند و قوت لایموت داشته باشند؛ به ناچار آنها دیر یا زود خیابان‌ها را پر می‌کنند. درست است که جوامع مرفه و طبقات متوسط مطالبه‌گری سیاسی دارند، اما هرگز برانداز و انقلابی نمی‌شوند. آنها اصلاح طلب هستند؛ مشابه رویدادهای سال ۷۶ تا ۸۸. اما جامعه شهری فقیر مطالبه گری سیاسی برایش بی‌معناست و مستقیم به سمت براندازی می‌رود. رویدادهای ایران از دیماه ۹۶ به بعد همین روند را نشان می‌دهد./تحکیم ملت

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴دولت ایران گرفتار سارکوپینا شده است!
مجتبی لشکربلوکی

در علم پزشکی پدیده ای هست به نام سارکوپینا. به زبان ساده یعنی از دست رفتن و کاهش ماهیچه‌ها. گفته می شود کمابیش انسان‌ها بعد از ۴۰ سالگی سالانه حدود یک درصد از حجم ماهیچه‌هایشان را از دست می‌دهند. با ضعف بافت ماهیچه ها ممکن است وزن شما تغییر نکند. حتی لاغر هم نشوید، اتفاقی که می افتد این است که نسبت عضله به چربی و استخوان کاهش پیدا می کند و شما تبدیل می شوید به پوست، چربی و استخوان و اندکی ماهیچه (عضله)! به همین خاطر افراد مسن مستعد زمین‌خوردن و شکستگی می‌شوند.
حالا این چه ربطی دارد به دولت؟ توضیح می دهم. فقط قبلش را بگویم که منظورم از دولت، قوه مجریه نیست بلکه کل سازوکار اداره کشور یعنی کل نظام حکمرانی است. دولت ما نشانه های سارکوپینا را دارد.

تحلیل و تجویز راهبردی
وقتی روی کاغذ نگاه می کنیم تمام وزارت خانه ها، نهادها و سازمان ها -مشابه آنچه در کشورهای پیشرفته وجود دارد- را داریم. در روی کاغذ ساختار نظام حکمرانی ما تفاوت جدی ای با بقیه کشورها ندارد. (ساختار دولت می شود همان اسکلت استخوانی در بدن). برای اینکه اسکلت استخوانی به حرکت در بیاید و کار کند نیاز به نیروی انسانی با انگیزه، شایسته و کاردان داریم. وقتی به نیروی انسانی نگاه می کنیم متوجه می شویم سرجمع و از نظر تعدادی، کارکنان دولت کم نیستند.
مساله چیست؟ ما ساختارها را روی کاغذ ایجاد کرده ایم، نیروی انسانی هم به وفور به این ساختار تزریق کرده ایم. اما این ترکیب تبدیل شده به موجودی که گرفتار سارکوپینا است. استخوان دارد. چربی به وفور دارد. عضله ای برای حرکت ندارد. سه مثال بزنم: یکی از بزرگ ترین نهادهای دولتی، آموزش و پرورش است اما معدل دانش آموزان ما در رشته های ریاضی، تجربی، انسانی به ترتیب برابر است با ۱۱.۸، ۱۲ و ۹.۱۳!! افتضاح است نه؟ باهوش ترین فرزندان این سرزمین پزشکی می خوانند اما همچنان از کمبود پزشکان متخصص رنج می بریم. روی میلیاردها مترمکعب گاز و میلیاردها بشکه نفت می خوابیم و بلند می شویم، اما زمستان بی گازیم و تابستان بی برق. این نظام حکمرانی شده است چربی و استخوان که توان راه رفتن و حل مساله ندارد. چرا؟ فعلا به دنبال دلایل پیچیده نمی رویم به سه دلیل مشهود بسنده می کنم:

۱) مهاجرت نخبگان از ایران به خارج؛ فقط کافیست آمار مهاجرت پزشکان و پرستاران را امروز در گوگل سرچ کنید.

۲) عزیمت شایستگان از دولت به بخش خصوصی: فرض کنید نخبه ای مهاجرت نکند و بخواهد سالم زندگی کند. دو گزینه پیش رو دارد: با حقوق دولتی کار کند و در عین حال از رانت های دولتی استفاده نکند و در عین حال پاسخگوی ۱۶ نهاد نظارتی و امنیتی و بازرسی باشد در برابر گزینه دیگر که در بخش خصوصی کار کند و حقوق بالاتر دریافت کند و به هیچ نهادی هم پاسخ گو نباشد. شما کدام را انتخاب می کنید؟

۳) ممانعت از حضور نخبگان: حالا فرض کنید که نخبه ای مهاجرت از ایران و عزیمت از دولت را انتخاب نکند، با پدیده شوم تری مواجه می شود به نام ممانعت. یکی را به این خاطر که در خارج درس خوانده می بریم زیر ذره بین. دیگری چون هم حزبی و هم شهری ما نیست. سومی به این خاطر که ده سال پیش در اعتراضات شرکت داشته. چهارمی به این خاطر که فرزندش مقیم کشور دیگری است. پنجمی به این خاطر که رفتار همسرش به سلیقه ما نمی خورد و این داستان شوم ادامه دارد.

آن اندک عضله ای هم که باقی مانده درگیر بروکراسی های دست و پاگیر، مافیای قدرت، ائتلاف های توزیع منافع شده و عملا به سکوت و سکون و رکود کشیده شده.
نگران آنم نظام حکمرانی آنقدر ناتوان شود که توان بهبود خودش را هم نداشته باشد و حتی نتواند نسل جدیدی از حکمرانان را پرورش دهد. همه دولت ها از چپ و راست با شعار جوان گرایی می آیند و آخرش یا دوباره در دام کهن سالاری می افتیم و یا در دام خام سالاری (جوانان قدکوتاه مدعی که یک شبه به مقامات می رسند)
نظام حکمرانی ما پوست شده و استخوان و مقدار زیادی چربی. استخوان یعنی همین ساختاری که با سازمان های عریض و طویل درست کرده ایم. عزم وجود دارد. عضله وجود ندارد. نمی توانیم مساله حل کنیم. به همین خاطر نمی توانیم ناترازی ها را حل کنیم. ناترازی های آب، انرژی، بودجه و هفت هشت ناترازی دیگر که ریشه در چند ناترازی بزرگ تر دارند که یکی از بزرگ ترین آن ها این است: ناترازی بین ظرفیت حکمرانی (عضله) مورد نیاز و ظرفیت موجود نظام حکمرانی برای حل مسایل کشور.

تحلیل گرانی که هر روز بر طبل ناترازی ها می کوبند به این سوال جواب بدهند که دولت با چه ظرفیتی می خواهد این ناترازی ها را برطرف کند؟ این یک ناترازی نیست، یک ابرناترازی است. در زمان ضعف بروکراسی، باید رفت سراغ نتوکراسی؛ حکمرانی شبکه ای و ائتلاف های مساله‌محورِ موقت بخش مردمی با دولت برای حل مسایل ملی.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴مناظره سرنوشت ساز ترامپ و هریس

دو روز مانده به مناظره مهم دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان و کامالا هریس نامزد دموکرات ها در انتخابات ۵ نوامبر آمریکا، انتظار می‌رود در ۱۰ سپتامبر- ۲۰ شهریور شاهد رقابت داغ و جنجالی ترامپ و هریس باشیم.

این مناظره، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و ممکن است بر نتایج افزایش محبوبیت هریس و ترامپ در میان رای‌دهندگان، تاثیری بسزایی بر جای بگذارد.

آیا هریس موفق خواهد شد روند صعودی خود را حفظ و ادامه دهد؟ و آیا ترامپ موفق خواهد شد ضمن کم کردن سرعت رقیب، خود را به رای دهندگان بعنوان گزینه نهایی بقبولاند؟

بر اساس گزارش رسانه‌ها، کامالا هریس پنج روز است در هتلی در پیتسبورگ اقامت دارد و به شدت درگیر تمرین و آماده‌شدن برای مناظره با رقیب سرسخت خود است.

این احراز آمادگی تا به حدی است که تیم هریس، نورپردازی و صحنه‌ای کاملا شبیه به استودیویی را ترتیب داده‌اند که قرار است میزبان این مناظره در شامگاه سه‌شنبه به وقت محلی و صبح چهارشنبه به وقت تهران در فیلادلفیا باشد.


ترامپ نیز به خوبی متوجه صعود هریس و محبوبیت او بین زنان، رنگین پوستان و مهاجران است و باید برای این سه حوزه که بخش مهمی از آرا مردد را به خود اختصاص می‌دهد، راه چاره‌ای بجوید./دنیای اقتصاد

T.me/bestdiplomacy
https://easytest.ir


آماری که آقای کباکیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره قبولی‌های کنکور ارائه کرده است وضعیتی تکان‌دهنده را نشان می‌دهد. در این آمار ۸۶ درصد قبولی‌ها در رشته پزشکی و دندان‌پزشکی از دهک دهم و نهم و هشتم جامعه هستند و سهم دهک اول کمی بیشتر از ۱ درصد است! در سایر رشته‌های پول‌ساز هم همین وضع برقرار است.

آموزش یکی از اصلی‌ترین راه‌های تحرک اجتماعی است. اگر فرزندان بخش‌های کم‌درآمد جامعه را از آموزش خوب محروم کنیم، عملاً امید تحرک اجتماعی را از آنان سلب کرده‌ایم. قبولی در رشته‌ای پول‌ساز هنوز یکی از شریف‌ترین راه‌های تغییر جایگاه اجتماعی است. هر دولتی که در آینده می‌خواهد ایران را اداره کند باید این موضوع را مد نظر قرار دهد که در نهایت جامعه، نظمی اخلاقی است. سلطه منطق تجاری بر همه حوزه‌ها جامعه را به تباهی خواهد کشاند. بازار آزاد یکی از اجزاء اصلی جامعه مدرن است و بدیهی است که منطق برد و باخت بر آن حاکم است. اما جامعه قابل تقلیل به بازار نیست، دولت باید با مداخلاتی هوشمند و کارا تا جایی که ممکن است برخی از حوزه‌ها را از تجاری شدن بیش از حد محافظت کند. حوزه بهداشت و درمان و آموزش و تا حدی فرهنگ از آن جمله است.  مطلق شدن سلطه دولت همانقدر خطرناک است که مطلق شدن قدرت پول در همه عرصه‌ها.


@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴استاد ابراهیمی دینانی /استاد فلسفه

فرهنگ ایران باستان را دو طایفه نابود کردند
غربی ها
عرب ها


@bestdiplomacy
🔵🔴سی فرآیندی که به وفاق ملی می‌انجامد

محمود سریع القلم

1. نرخ تورم تک رقمی است؛
2. چون نرخ تورم تک رقمی است، نیازی به دروغگویی نیست و راستگویی ستونِ اصلی وفاق است؛
3. در انتخابات، مردم به احزاب و برنامۀ آنها رای می دهند و نه به افراد؛
4. عامۀ مردم از هویتی شفاف، اولویت بندی شده و مورد اجماع برخوردارند؛
5. اکثریتِ مطلقِ رسانه‌ها، غیردولتی هستند؛
6. گروه‌ها و احزاب سیاسی در مسائل کلان فلسفی اجماع دارند و اختلاف آن­ها صرفاً در سیاست­ گذاری ها است؛
7. رسانه‌ها درعلنی کردن فساد مالی از مراجع قضایی پیشروتر هستند؛
8. مردم با اعتقاد و علاقه قوانین را رعایت می‌­کنند؛
9. شهروندان برای سفر به خارج، چندان نیازی به ویزا ندارند؛
10. ثبات شاخص‌های اقتصادی، شهروندان را تک شخصیتی و علاقه مند به همکاری کرده است؛
11. شهروندان به کار و فعالیت خود متکی هستند و نه رانت اقتصادی و سیاسی؛
12. زنانِ متخصص در کنارِ مردان متخصص، جزیی از تصمیم­ سازان کشور هستند؛
13. مدیران و مجریان به کشور تعهد دارند و نه فقط به افراد؛
14. بخش خصوصی حداقل هشتاد درصد تولید و خدمات را در اختیار دارد؛
15. حکومت و عامۀ مردم، سرمایه ­داری و اقتصاد رقابتی را پذیرفته‌اند و به قواعد آنها پایبندند؛
16. هر اقدامی در سیاست­ خارجی، فایدۀ اقتصادی برای کشور دارد؛
17. به موجب حساسیت به اعتبار ملی، بخش خصوصی کالاهای با کیفیت صادر می‌کند؛
18. شهروندان با حوصله، صبر، محبت و احترام به دیگران رانندگی می‌کنند؛
19. آنقدر پول ملی ثبات دارد، کسی به انباشت طلا و ارز فکر نمی‌کند؛
20. اگر مجریان اشتباه کنند، حداقل عذرخواهی و عموماً استعفا می‌دهند؛
21. احترام و تصویرِ مثبتِ کشور در جامعۀ جهانی برای حکمرانان حیاتی است؛
22. حسِ هم ­نوع دوستی میانِ مردم بسیار فراگیر است؛
23. آنقدر شهروندان تعلق به وطن دارند که قبل ازموعد، مالیات خود را پرداخت می‌کنند؛
24. به ندرت فردی یا خانواده‌ای به فکر مهاجرت می‌افتد؛
25. بالاترین مصونیت را خبرنگارانی دارند که fact عرضه می‌کنند؛
26. دولت، صرفاً نهادی برای خوب زندگی کردن و پول جمع کردن مجریان نیست؛
27. در تعامل با همسایگان، اساس بر اعتماد، حذف ویزا و تبادل گستردۀ کالا و خدمات است؛
28. تفکیکِ قوا به معنای حقوقی و سیاسی آن تحقق یافته است؛
29. تسهیل سرمایه­ گذاری خارجی و مناسباتِ شفافِ مالی مورد اجماعِ همه دولت‌هایی است که به قدرت می رسند؛
30. به واسطۀ تک­ رقمی بودن نرخِ تورم، شهروندان نگرانِ آینده نیستند.


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴«جراحی» را از «مردم» شروع نکنید...

1️⃣ در «بنزین»:
🔖مردم پُرمصرف نیستند، بلکه:
📍خودروهای ما پرمصرف‌اند،
📍وسایل نقلیه فرسوده هستند،
📍سبد سوختی کشور ده‌ها سال متنوع نشده‌است،
📍سیستم حمل‌ونقل عمومی سالها توسعه نیافته است‌.
📍مدل حمل‌ونقل در کشور جاده‌محور است.
📌جراحی را از سازمان برنامه و وزارت صمت، نفت، راه و ... شروع کنید.

2️⃣ در «برق»:
📍فقط حدود ۳۰ درصد مصرف برق، خانگی است.
📍به میزان ۳۳۰ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف داریم.
📍طبق آمار ایمیدرو، فقط ارزش برق هدررفته سالانه صنعت فولاد ۱.۳ میلیارد دلار است(معادل ۴ نیروگاه سیکل‌ترکیبی مدرن).
📌جراحی را از وزارت نیرو، راه، صمت، جهادکشاورزی و ...شروع کنید

3️⃣ در «گاز»:
📍۷۰٪ مردم کمتر از ۱۰٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند.
📍کل مصرف بخش خانگی کمتر از ۲۷٪ کل گاز کشور است.
📍۷۰۰ شرکت بزرگ ۵۴٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند.
📍به میزان ۲۴۵ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف گاز داریم.
📌جراحی را از وزارت نفت و نیرو‌ و صندوق توسعه و سازمان برنامه شروع کنید.

4️⃣ در کل حوزه «انرژی»:
📍به میزان ۷۲۱ میلیون بشکه معادل نفت خام هدررفت انرژی تا قبل از رسیدن انرژی به دست مصرف‌کننده داریم که مقصرش مردم نیستند.
📌جراحی را از دولت شروع کنید.

⁉️چرا کسی از موارد فوق و نیز از اتلاف گاز برای مثال در شرکت‌های متانولی سخن نمیگوید که در ۱۲ سال گذشته عملا ۱۲ میلیارد دلار از محل عدم‌النفع صادرات گاز به کشور خسارت زده‌اند؟

⁉️چون منافع تعداد محدودی دلال و سفته‌باز و سیگنال‌فروش بورسی و‌ پکیج‌فروش‌های هوچی‌گر به خطر می‌افتد؟

محمد طاهر رحیمی

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴درگذشت آیت‌الله طالقانی، خوش‌موقع یا بدموقع؟ روایتی عجیب از برکات یک مرگ!


جعفرشیرعلی‌نیا(بازنشر به مناسبت ۴۵ مین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی)


آقای بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت بادامچیان چند دقیقه‌ای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت: «عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهده‌ی ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آن‌ها را برای انقلاب انجام دهد.» اما برخی نیز درگذشت آیت‌الله طالقانی را بسیار خوش موقع تفسیر می‌کردند.

مرحوم سيد منیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگ‌مرد، برکاتی به همراه داشت.»

19 شهریور 58 آیت‌الله طالقانی درگذشت و 21 شهریور اصل 5 یکی از چالشي‌ترین اصل‌های قانون اساسی پیرامون ولایت فقیه در جلسه‌ي پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد. در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی به‌ویژه در بحث‌های مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفت‌های کسانی مانند حجتی کرمانی، بنی‌صدر و دیگران با اصل ولایت فقیه اشاره شده. به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است: «تو می‌خواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.» در ادامه منیرالدین مي‌گويد: «از دیگر مخالفان صاحب‌نام می‌توان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.» او معتقد بود شیوه کار آیت‌الله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی می‌کرد هیجان‌هاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح توده‌ي مردم بکشاند.»

در ادامه به سخنانی از آیت‌الله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیت‌الله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازنده‌ی قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبه‌ی آخر آيت‌الله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.

آيت‌الله طالقاني بر فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبه‌اش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت: «صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی‌ترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به این‌ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه این‌که نکردند، می‌دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا این‌که می‌توانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می‌کنید؟ بیائید در مجلس خبرگان! می‌گویم بین موکلین شما من مطرح می‌کنم، این‌ها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتی‌ها، عقب‌ماندگی‌های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات‌بخش و حیات‌بخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده‌ي دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج‌کشیده‌ها، با محروم‌ها هم‌صدا بشویم.»

منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحث‌ها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حمله‌ي طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است: «برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»


▪️خاطرات سيد منيرالدين حسيني شيرازي توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است./مدرسه علوم انسانی

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 #بن_سلمان: اسلام افراطی از عربستان برچیده می‌شود

ولیعهد عربستان سعودی که از زمان به قدرت رسیدن طرح مدرنیزاسیون کشور و برچیدن نظام سنتی و ایدئولوژیک آن را پیش گرفته است و روابط متوازنی با شرق و غرب برقرار کرده در سخنرانی امروزش که با تشویق و استقبال چشمگیر حاضران همراه شد گفت: برای جامعه جوان عربستان خواهان زدودن اسلام افراطی از جامعه هست.

"هفتاد درصد جمعیت عربستان کمتر از سی سال سن دارند. ما قرار نیست سی سال از عمر مردم را برای مدارا با اسلامگرایان افراطی تلف کنیم و به نقطه امروزی برسیم. ما همین امروز افراط‌گرایان را نابود می‌کنیم.

ما به دنبال زندگی معمولی و رابطه با دنیا هستیم. ما روی پیشرفت کشورمان متمرکز می‌شویم و اجازه نمی‌دهیم اسلام‌گرایان افراطی ما را به عقب برگردانند."

@EsfandiarKhodaee




T.me/bestdiplomacy
Forwarded from نواندیش
روس‌ها چه کاری علیه ما می‌توانستند بکنند و نکردند؟

یک روز با عرب‌ها بیانیه علیه ایران امضا می‌کنند و روز دیگر با علی‌اف هم پیاله می‌شوند


روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
▫️به گذشته تاریخی و تجاوز و تصرف خاکمان کار نداریم. از قرارداد تحمیلی ترکمانچای و گلستان هم چشم می‌پوشیم. حتی اشغال خاک میهنمان در جنگ دوم جهانی را هم فراموش می‌کنیم. تصرفِ تبریز و سپس حمایت تمام قد روس‌ها از عراق در جنگ تحمیلی را هم به رو نمی‌آوریم.

▫️همه این‌ها به کنار. جفایی که در جامه دوستی در حق ما روا داشتند را چطور تحلیل کنیم؟ در ماجرای برجام و کارشکنی‌های گوناگون نواده‌های تزار در موضوع هسته‌ای را کجای دلمان بگذاریم؟ هی ما کوتاه می‌آییم و باز اینان در کاسه ما می‌گذارند. ما ندید می‌گیریم و اینان سرمه چشم می‌کنند.

▫️آن از امضا گذاشتن پای بیانیه عرب‌ها علیه تمامیت ارضی ایران و این هم از هم پیاله شدن با علی‌اف و ماجرای کریدور زنگزور.

@Noandishnews
🔵🔴کدام نامزد ریاست جمهوری آمریکا کسری بودجه بیشتری به بار می‌آورد؟

🔹بر اساس تحلیل‌های موجود، به نظر می‌رسد که هر دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا، برنامه‌هایی دارند که موجب افزایش کسری بودجه خواهد شد. اما میزان این افزایش در برنامه‌های هر یک متفاوت است.

🔹دونالد ترامپ به دنبال کاهش مالیات‌های شرکت‌ها و افراد ثروتمند است و همچنین بر افزایش تعرفه‌ها برای کالاهای وارداتی، به‌ویژه از چین، تأکید دارد. این سیاست‌ها به طور مستقیم به کاهش درآمد دولت منجر می‌شوند. طبق مدل‌های اقتصادی، برنامه‌های مالیاتی و تعرفه‌ای ترامپ می‌تواند در دهه آینده تا 5.8 تریلیون دلار به کسری بودجه اضافه کند.

🔹در مقابل، کامالا هریس نیز برنامه‌هایی دارد که موجب افزایش هزینه‌های دولت می‌شود، اما این افزایش‌ها را با سیاست‌های مالیاتی که بر افزایش مالیات ثروتمندان و شرکت‌ها متمرکز است، سعی در جبران دارد. برآوردها نشان می‌دهند که برنامه‌های هریس تا 1.2 تریلیون دلار به کسری بودجه اضافه می‌کند.

🔹به طور کلی، اگرچه هر دو نامزد باعث افزایش کسری بودجه می‌شوند، اما سیاست‌های ترامپ به دلیل کاهش گسترده مالیات‌ها، کسری بودجه بیشتری نسبت به هریس به بار خواهد آورد.

🔗متن کامل

T.me/bestdiplomacy
2024/09/23 09:20:41
Back to Top
HTML Embed Code: