This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما هم به شما بانوی افتخارآفرین برای ملت ایران تبریک می گوییم
#ناهید_کیانی تکنواندوکار ایرانی اولین نقره ورزش زنان ایران را در المپیک تصاحب کرد
پاینده باشی بانوی ایران
پاینده ایران
@bestdiplomacy
#ناهید_کیانی تکنواندوکار ایرانی اولین نقره ورزش زنان ایران را در المپیک تصاحب کرد
پاینده باشی بانوی ایران
پاینده ایران
@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه چیز در این ویدئو وجود داره که خاص هست
رنگ کاپشن ورزشی #کیمیا_علیزاده
نماد آن سخن همیشگی است که هیچ جا خانه ادم نمیشه
دو ایرونی روی سکو
✌️یکی نقره یکی برنز
هیچ کس نمیگه بنام کدوم کشور اومدی کیمیا
کاپشنت هزار حرف داره!
کاش کاش کاش هیچ گاه دو ایرانی با دو پرچم متفاوت در هیچ پیکاری در مقابل هم قرار نگیرند
هم باید گفت دریغا ایران
و هم پاینده ایران!
✍ #اکبرمختاری
@bestdiplomacy
رنگ کاپشن ورزشی #کیمیا_علیزاده
نماد آن سخن همیشگی است که هیچ جا خانه ادم نمیشه
دو ایرونی روی سکو
✌️یکی نقره یکی برنز
هیچ کس نمیگه بنام کدوم کشور اومدی کیمیا
کاپشنت هزار حرف داره!
کاش کاش کاش هیچ گاه دو ایرانی با دو پرچم متفاوت در هیچ پیکاری در مقابل هم قرار نگیرند
هم باید گفت دریغا ایران
و هم پاینده ایران!
✍ #اکبرمختاری
@bestdiplomacy
🔵🔴 دیکتاتور عاشق مدال طلای #المپیک بود
چنین به نظر میرسید که کشور به موفقیتهایی دست یافته است.جمهوری دموکراتیک آلمان[آلمان شرقی]در عرصه ورزش سرآمد جهان بود.در المپیک هزار و نهصد و هشتاد ،ورزشکاران آلمان شرقی برنده چهل و هفت مدال طلا شدند در حالیکه بریتانیا و فرانسه مجموعا یازده طلا گرفتند...آلمان شرقی با جمعیت اندکش طی دو دهه حضور در بازیهای المپیک بیش از چهارصد مدال طلا به دست آورد.رژیم دیکتاتوری اریش هونکر گمان میکرد این پیروزیهای ورزشی برایش مشروعیت و حقانیت سیاسی ایجاد میکند....کودکان مستعد در مدارس شناسایی و تحویل باشگاه های ورزشی میشدند.در زمانی که مبارزه با دوپینگ شروع نشده بود سازمان ورزش #آلمان_شرقی به صورت گسترده از داروهای استروییدی برای تقویت ورزشکارانش بهره میبرد.ورزش آلمان شرقی به «اوج»رسید و چشمان جهانیان را خیره کرد.ظاهراً ملاکهای آموزشی هم در آلمان شرقی بالاتر از هر کشور دیگری در قاره اروپا بود.ظاهرا نیروی کار این کشور هم بسیار تحصیل کرده بود...بانک جهانی در هزارونهصدوهشتادوچهار گزارش کرد آلمان شرقی در رده دوازدهم بزرگترین اقتصادهای جهان قرار دارد.حتی سیا در گزارش محرمانهای به پرزیدنت ریگان اعلام کرد که سطح تولید ناخالص ملی آلمان شرقی به سرعت در حال رسیدن به آلمان غربی است....اما همه اینها سرابی بود شکل گرفته بر اساس مجموعه ای از دروغ های ماهرانه که توسط رژیم آلمان شرقی به جهان خارج ارائه میشد.کشور به واسطه بدهیهای سنگین خارجیاش دچار بحرانی ویرانگر شده بود....کشور کاملا ورشکسته شده بود و هیچ راهی برای خروج از این مهلکه نداشت...دولت حتی نمی توانست اقساط وام هایش را بپردازد...گونتر اسپرگر، کارشناس اقتصادی حزب کمونیست نزد رهبر حزب رفت تا هشدار دهد...اسپرگر بعدها گفت:"اریش هونکر،رهبر حزب و کشور،موقعی که گزارش من را از وضع اقتصادی کشور شنید،گفت:از حالا به بعد حق کار کردن روی چنین موضوعی را نداری و از این پس هیچ آمار و اطلاعاتی در اختیارت قرار نخواهد گرفت و در این باره مجاز نیستی با هیچ کس دیگری حرف بزنی"...اسپرگر در ادامه حرفهایش میگوید:"رژیم هر زمان مجبور میشد برخی آمار را علنی کند،آن ها را در چنان چارچوب پیچیدهای ارائه میکرد که از معنا تهی میشد"...در این مقطع کشور آلمان شرقی فقط پنج سال با نابودی کامل و ادغام در آلمان غربی فاصله داشت.....با این حال، دیکتاتور عاشق مدالهای طلای المپیک بود و پیروزی ورزشکاران آلمان شرقی را نشانه پیشرفت سوسیالیسم و موفقیتهای رژیمش عنوان میکرد.
از کتاب "انقلابهای هزارونهصدوهشتادونه "،
✍ترجمه بیژن اشتری/مترجم و نویسنده
T.me/bestdiplomacy
چنین به نظر میرسید که کشور به موفقیتهایی دست یافته است.جمهوری دموکراتیک آلمان[آلمان شرقی]در عرصه ورزش سرآمد جهان بود.در المپیک هزار و نهصد و هشتاد ،ورزشکاران آلمان شرقی برنده چهل و هفت مدال طلا شدند در حالیکه بریتانیا و فرانسه مجموعا یازده طلا گرفتند...آلمان شرقی با جمعیت اندکش طی دو دهه حضور در بازیهای المپیک بیش از چهارصد مدال طلا به دست آورد.رژیم دیکتاتوری اریش هونکر گمان میکرد این پیروزیهای ورزشی برایش مشروعیت و حقانیت سیاسی ایجاد میکند....کودکان مستعد در مدارس شناسایی و تحویل باشگاه های ورزشی میشدند.در زمانی که مبارزه با دوپینگ شروع نشده بود سازمان ورزش #آلمان_شرقی به صورت گسترده از داروهای استروییدی برای تقویت ورزشکارانش بهره میبرد.ورزش آلمان شرقی به «اوج»رسید و چشمان جهانیان را خیره کرد.ظاهراً ملاکهای آموزشی هم در آلمان شرقی بالاتر از هر کشور دیگری در قاره اروپا بود.ظاهرا نیروی کار این کشور هم بسیار تحصیل کرده بود...بانک جهانی در هزارونهصدوهشتادوچهار گزارش کرد آلمان شرقی در رده دوازدهم بزرگترین اقتصادهای جهان قرار دارد.حتی سیا در گزارش محرمانهای به پرزیدنت ریگان اعلام کرد که سطح تولید ناخالص ملی آلمان شرقی به سرعت در حال رسیدن به آلمان غربی است....اما همه اینها سرابی بود شکل گرفته بر اساس مجموعه ای از دروغ های ماهرانه که توسط رژیم آلمان شرقی به جهان خارج ارائه میشد.کشور به واسطه بدهیهای سنگین خارجیاش دچار بحرانی ویرانگر شده بود....کشور کاملا ورشکسته شده بود و هیچ راهی برای خروج از این مهلکه نداشت...دولت حتی نمی توانست اقساط وام هایش را بپردازد...گونتر اسپرگر، کارشناس اقتصادی حزب کمونیست نزد رهبر حزب رفت تا هشدار دهد...اسپرگر بعدها گفت:"اریش هونکر،رهبر حزب و کشور،موقعی که گزارش من را از وضع اقتصادی کشور شنید،گفت:از حالا به بعد حق کار کردن روی چنین موضوعی را نداری و از این پس هیچ آمار و اطلاعاتی در اختیارت قرار نخواهد گرفت و در این باره مجاز نیستی با هیچ کس دیگری حرف بزنی"...اسپرگر در ادامه حرفهایش میگوید:"رژیم هر زمان مجبور میشد برخی آمار را علنی کند،آن ها را در چنان چارچوب پیچیدهای ارائه میکرد که از معنا تهی میشد"...در این مقطع کشور آلمان شرقی فقط پنج سال با نابودی کامل و ادغام در آلمان غربی فاصله داشت.....با این حال، دیکتاتور عاشق مدالهای طلای المپیک بود و پیروزی ورزشکاران آلمان شرقی را نشانه پیشرفت سوسیالیسم و موفقیتهای رژیمش عنوان میکرد.
از کتاب "انقلابهای هزارونهصدوهشتادونه "،
✍ترجمه بیژن اشتری/مترجم و نویسنده
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
تهمینه دیو بود!
جواد رنجبر درخشیلر
بعد از اینکه امام جمعه مشهد دختران ایران را دعوت کرد تا مثل منیژه پاک دامن باشند! گزارشگری، دختر ایرانی تکواندوکار را تهمینه نامید.
در سواد این جماعت سخنی نیست و همه عالم هم اگر جمع بشوند باسوادشان نمی توان کرد، اما چون نگرانم تهمینه نامیدن زنان و دختران ایرانی رایج شود عرض می کنم که تهمینه شخصیتی با مایه های اسطوره ای و در دسته دیوان است.
در داستان های اسطوره ای همانندِ داستان رستم و سهراب، زنی اغواگر، پری، دیوزن، اسب پهلوان بزرگ را می رباید تا او را به همخوابگی وادارد و از او باردار شود. هدفش به دنیا آوردن پسری است همتای پهلوان بزرگ. پسر نامشروع از نگاه دینی، پدر پهلوان را شکست خواهد داد و قدرت سیاسی را منتقل خواهد کرد.
تهمینه چون زنان دیگر این نوع داستان ها زنی اغواگرست که در قبال پس دادن رخش، اسب رستم، شبی خود را در اختیار او می گذارد. نتیجه تولد سهراب است و تراژدی رستم و سهراب.
زنان و دختران ایران را تهمینه نامیدن نشانه ناآگاهی فاجعه باری است. امیدوارم سرکنگبین شاهنامه دوستی صفرای انحطاط فرهنگی را نیفزاید.
www.tg-me.com/melliiran
جواد رنجبر درخشیلر
بعد از اینکه امام جمعه مشهد دختران ایران را دعوت کرد تا مثل منیژه پاک دامن باشند! گزارشگری، دختر ایرانی تکواندوکار را تهمینه نامید.
در سواد این جماعت سخنی نیست و همه عالم هم اگر جمع بشوند باسوادشان نمی توان کرد، اما چون نگرانم تهمینه نامیدن زنان و دختران ایرانی رایج شود عرض می کنم که تهمینه شخصیتی با مایه های اسطوره ای و در دسته دیوان است.
در داستان های اسطوره ای همانندِ داستان رستم و سهراب، زنی اغواگر، پری، دیوزن، اسب پهلوان بزرگ را می رباید تا او را به همخوابگی وادارد و از او باردار شود. هدفش به دنیا آوردن پسری است همتای پهلوان بزرگ. پسر نامشروع از نگاه دینی، پدر پهلوان را شکست خواهد داد و قدرت سیاسی را منتقل خواهد کرد.
تهمینه چون زنان دیگر این نوع داستان ها زنی اغواگرست که در قبال پس دادن رخش، اسب رستم، شبی خود را در اختیار او می گذارد. نتیجه تولد سهراب است و تراژدی رستم و سهراب.
زنان و دختران ایران را تهمینه نامیدن نشانه ناآگاهی فاجعه باری است. امیدوارم سرکنگبین شاهنامه دوستی صفرای انحطاط فرهنگی را نیفزاید.
www.tg-me.com/melliiran
Telegram
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 زندهایم به امید
[برای ناهیدها و کیمیاهای ایران]
✍️ ورزشمدیا
در یک نبرد جذاب و تماشایی، ناهید کیانی با ارایه یک نمایش سزاوارانه موفق شد کیمیا علیزاده را شکست بدهد و به مرحله بعد مسابقات المپیک پاریس راه پیدا کند. اینگونه، او شکستش در المپیک توکیو را هم جبران کرد و امیدواریم این درخشش را تا انتهای مسابقات ادامه بدهد.
ما اما زندهایم به امید؛ به امید این که روزی همه فرزندان وطن برای همین خاک مبارزه کنند، انواع و اقسام بهانههای حق و ناحق، موج گسترده مهاجرت آنها را در پی نیاورد و در هر تورنمنت بینالمللی، در این حجم وسیع شاهد رقابت آزاردهنده ایرانی با ایرانی نباشیم.
ما زندهایم به امید؛ به این امید که اگر امروز کیمیا نامی چنین غریبانه زانو زد و غصه داشت، مجریان و کارشناسان تلویزیون دستهجمعی سرش خراب نشوند و یک ساعت تمام با باران طعنه و کنایهها، زمینخورده را لگد نزنند. باشد قبول؛ شما خیلی بامزه و باحال و نکتهسنج و وطنپرستید، اما کاش جرات داشتید و کمی ریشهایتر به دلایل این موج بزرگ از رفتنها اشاره میکردید. اصلاً به فرض که کیمیا قدرنشناس بود یا اشتباه کرد؛ بقیه چی؟ حضور این همه ایرانی در تیم پناهندگان تصادفی است؟ بیرون از ورزش چطور؟ قرار است جمله تاثیرگذار «وطن هتل نیست» را به آن همه پزشک و پرستار و مهندس و مخترع و مبتکر هم تحویل بدهید یا یک جایی بالاخره میفهمید باید انگشت اشاره را به سمت سیاستگذار و مسئول جامعه هم بچرخانید؟ کی استقلال و شهامتش را پیدا میکنید؟
ما زندهایم به امید؛ به این امید که روزی در میادین بینالمللی، لبخند یک ایرانی مایه اشک آن دیگری نباشد و هیچ رقابتی، قلب جامعه خسته ما را دو نیم نکند. یعنی آن روز را خواهیم دید؟
@IranDel_Channel
💢
🔴 زندهایم به امید
[برای ناهیدها و کیمیاهای ایران]
✍️ ورزشمدیا
در یک نبرد جذاب و تماشایی، ناهید کیانی با ارایه یک نمایش سزاوارانه موفق شد کیمیا علیزاده را شکست بدهد و به مرحله بعد مسابقات المپیک پاریس راه پیدا کند. اینگونه، او شکستش در المپیک توکیو را هم جبران کرد و امیدواریم این درخشش را تا انتهای مسابقات ادامه بدهد.
ما اما زندهایم به امید؛ به امید این که روزی همه فرزندان وطن برای همین خاک مبارزه کنند، انواع و اقسام بهانههای حق و ناحق، موج گسترده مهاجرت آنها را در پی نیاورد و در هر تورنمنت بینالمللی، در این حجم وسیع شاهد رقابت آزاردهنده ایرانی با ایرانی نباشیم.
ما زندهایم به امید؛ به این امید که اگر امروز کیمیا نامی چنین غریبانه زانو زد و غصه داشت، مجریان و کارشناسان تلویزیون دستهجمعی سرش خراب نشوند و یک ساعت تمام با باران طعنه و کنایهها، زمینخورده را لگد نزنند. باشد قبول؛ شما خیلی بامزه و باحال و نکتهسنج و وطنپرستید، اما کاش جرات داشتید و کمی ریشهایتر به دلایل این موج بزرگ از رفتنها اشاره میکردید. اصلاً به فرض که کیمیا قدرنشناس بود یا اشتباه کرد؛ بقیه چی؟ حضور این همه ایرانی در تیم پناهندگان تصادفی است؟ بیرون از ورزش چطور؟ قرار است جمله تاثیرگذار «وطن هتل نیست» را به آن همه پزشک و پرستار و مهندس و مخترع و مبتکر هم تحویل بدهید یا یک جایی بالاخره میفهمید باید انگشت اشاره را به سمت سیاستگذار و مسئول جامعه هم بچرخانید؟ کی استقلال و شهامتش را پیدا میکنید؟
ما زندهایم به امید؛ به این امید که روزی در میادین بینالمللی، لبخند یک ایرانی مایه اشک آن دیگری نباشد و هیچ رقابتی، قلب جامعه خسته ما را دو نیم نکند. یعنی آن روز را خواهیم دید؟
@IranDel_Channel
💢
🔵🔴 چهرۀ دیگر از بنگلادش و جنبشِ زبانِ مادری
✍️ سالار سیفالدینی
در چند روز گذشته، فیلمهای هولناک زیادی از جنایتهای ناشی از به اصطلاح، "انقلابِ بنگلادش" منتشر شده است.
بنگلادش بهشتِ تجزیهطلبان و سرزمینِ آرمانی آنها است. پاکستان شرقی با حمایت هندوستان از پاکستانِ امروزی، جدا و بنگلادش تأسیس شد. چند سال پیش از تجزیه، جنبش موسوم به زبان مادری برای رسمیت دادن به زبانِ بنگالی در این منطقه شکل گرفته بود. البته نه اینکه پاکستان یک دولتِ متمرکزِ ناسیونالیست بوده باشد که زبان اردو را تحمیل میکرد، پاکستان اصلاً دولت نیست و حاکمیّتِ مؤثر ملی بر بخشِ اعظم قلمروش را نداشته و ندارد، تا چه رسد به تحمیلِ زبان. اما نقش هند به عنوانِ دشمنِ ازلی پاکستان در این بازی، بسیار قوی بود.
پس از استقلال، بنگلادشیها پیشنهاد کردند روز دوم فوریه ازطرف یونسکو به عنوان روزِ جهانی زبان مادری، نامگذاری شود، زیرا یک الگوی موفقِ جنبشِ چندزبانی بود!
اما جالب اینجاست که همین بنگلادش پس از استقلال فقط یک زبانِ رسمی را در قانون اساسی، قرار داد و زبانِ اقلیتها به ویژه هندوها غیررسمی باقی ماند.
در هفتۀ گذشته تصاویر "انقلاب بنگلادش" که ریشۀ آن برای ما فاقدِ اهمیت است، صحنههای دلخراشی از هندوکشی را به تصویر کشید. روزی نیست که فیلم زشتی از تعرض و قتل یک هندو توسط گروهی خشمگین از بنگالیها منتشر نشود. معلوم میشود که سیاست چندفرهنگی، چند زبانی و یاوههایی از این دست، نتوانسته اثر خاصی روی فرهنگ و اجتماعِ بنگالیها بگذارد و یا اصلاً غیر از کتابهای جامعهشناسی، در عالمِ خارج، وجود نداشته است.
دوم فوریه، به عنوان روز جهانِ زبان مادری برای برخی در ایران، خیلی مهم شده است، نوید همین صحنهها است. تجزیهطلبانِ ما که به بهانۀ زبان مادری، سفسطه میبافند، شاید همین راه را بروند و صحنۀ کشیدن یک انسان بر روی زمین، برایشان رؤیا باشد.
اما آن دسته از افراد که نمیدانند مقلّدِ چه کسانی هستند، شاید با دیدن این صحنهها، اندکی به فکر فرو بروند و متوجه شوند که مرجع تقلیدشان، چنین جامعهای است. آرزوی توسعه با الگوی سوئیس، آلمان، ژاپن و... شروع شد اما به لطف برخی روشنفکرنماها به آرزوی خودکشی دستهجمعی با الگوی بنگلادش، عراق، اتیوپی تبدیل شد.
پرواضح است مردمی که الگویش بنگلادش باشد، به وضعی بدتر از آنها دچار خواهند شد. همه این گفتارهای ضدِّ توسعه از جمله چندفرهنگگرایی و چندزبانگی، پسااستعماری، شرقشناسی و... برای جلوگیری از توسعۀ یک جامعه رو به رشد است تا نتوانیم نقشِ واقعی کشورِ خودمان را در صحنۀ جهانی توضیح دهیم. پروژۀ تحقیر ملی که از طرفِ محافلِ سایبری متعدد دنبال میشود برای همین بود که تصور کنیم شایستگی ما در جهاتِ تقلید از بنگلادش است. دانشگاه ما را هم درست از جایی زدهاند که نتواند برخلاف این مسیر قهقرایی، رؤیای دیگری بسازد. در حال حاضر بنگلادش بیش از اینکه یک هدف باشد یک وضع است، ابتدا روزِ زبانِ مادری یونسکو، سپس «چندفرهنگگرایی موفقِ بنگلادشیها» و ارایۀ یک تصویر غیرواقعی از یک جامعۀ فرومانده به عنوان الگو و در نهایت بنیادگرایی قومی و خودکشی دستهجمعی.
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 چهرۀ دیگر از بنگلادش و جنبشِ زبانِ مادری
✍️ سالار سیفالدینی
در چند روز گذشته، فیلمهای هولناک زیادی از جنایتهای ناشی از به اصطلاح، "انقلابِ بنگلادش" منتشر شده است.
بنگلادش بهشتِ تجزیهطلبان و سرزمینِ آرمانی آنها است. پاکستان شرقی با حمایت هندوستان از پاکستانِ امروزی، جدا و بنگلادش تأسیس شد. چند سال پیش از تجزیه، جنبش موسوم به زبان مادری برای رسمیت دادن به زبانِ بنگالی در این منطقه شکل گرفته بود. البته نه اینکه پاکستان یک دولتِ متمرکزِ ناسیونالیست بوده باشد که زبان اردو را تحمیل میکرد، پاکستان اصلاً دولت نیست و حاکمیّتِ مؤثر ملی بر بخشِ اعظم قلمروش را نداشته و ندارد، تا چه رسد به تحمیلِ زبان. اما نقش هند به عنوانِ دشمنِ ازلی پاکستان در این بازی، بسیار قوی بود.
پس از استقلال، بنگلادشیها پیشنهاد کردند روز دوم فوریه ازطرف یونسکو به عنوان روزِ جهانی زبان مادری، نامگذاری شود، زیرا یک الگوی موفقِ جنبشِ چندزبانی بود!
اما جالب اینجاست که همین بنگلادش پس از استقلال فقط یک زبانِ رسمی را در قانون اساسی، قرار داد و زبانِ اقلیتها به ویژه هندوها غیررسمی باقی ماند.
در هفتۀ گذشته تصاویر "انقلاب بنگلادش" که ریشۀ آن برای ما فاقدِ اهمیت است، صحنههای دلخراشی از هندوکشی را به تصویر کشید. روزی نیست که فیلم زشتی از تعرض و قتل یک هندو توسط گروهی خشمگین از بنگالیها منتشر نشود. معلوم میشود که سیاست چندفرهنگی، چند زبانی و یاوههایی از این دست، نتوانسته اثر خاصی روی فرهنگ و اجتماعِ بنگالیها بگذارد و یا اصلاً غیر از کتابهای جامعهشناسی، در عالمِ خارج، وجود نداشته است.
دوم فوریه، به عنوان روز جهانِ زبان مادری برای برخی در ایران، خیلی مهم شده است، نوید همین صحنهها است. تجزیهطلبانِ ما که به بهانۀ زبان مادری، سفسطه میبافند، شاید همین راه را بروند و صحنۀ کشیدن یک انسان بر روی زمین، برایشان رؤیا باشد.
اما آن دسته از افراد که نمیدانند مقلّدِ چه کسانی هستند، شاید با دیدن این صحنهها، اندکی به فکر فرو بروند و متوجه شوند که مرجع تقلیدشان، چنین جامعهای است. آرزوی توسعه با الگوی سوئیس، آلمان، ژاپن و... شروع شد اما به لطف برخی روشنفکرنماها به آرزوی خودکشی دستهجمعی با الگوی بنگلادش، عراق، اتیوپی تبدیل شد.
پرواضح است مردمی که الگویش بنگلادش باشد، به وضعی بدتر از آنها دچار خواهند شد. همه این گفتارهای ضدِّ توسعه از جمله چندفرهنگگرایی و چندزبانگی، پسااستعماری، شرقشناسی و... برای جلوگیری از توسعۀ یک جامعه رو به رشد است تا نتوانیم نقشِ واقعی کشورِ خودمان را در صحنۀ جهانی توضیح دهیم. پروژۀ تحقیر ملی که از طرفِ محافلِ سایبری متعدد دنبال میشود برای همین بود که تصور کنیم شایستگی ما در جهاتِ تقلید از بنگلادش است. دانشگاه ما را هم درست از جایی زدهاند که نتواند برخلاف این مسیر قهقرایی، رؤیای دیگری بسازد. در حال حاضر بنگلادش بیش از اینکه یک هدف باشد یک وضع است، ابتدا روزِ زبانِ مادری یونسکو، سپس «چندفرهنگگرایی موفقِ بنگلادشیها» و ارایۀ یک تصویر غیرواقعی از یک جامعۀ فرومانده به عنوان الگو و در نهایت بنیادگرایی قومی و خودکشی دستهجمعی.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
وقتی معلمهای تاریخمان از شکنجه و آزار و اذیت مردم بیگناه میگفتند از این گوش میشنیدیم و از آن یکی در میکردیم. این اتفاقها مال گذشته بود، مال قرون وسطی.
وقتی همان اتفاقها در زمانهی خودمان افتاد وبدتر از چیزی بود که تصورش را میکردیم، حس کردیم انگار دنیا به آخر رسیده است. گویی شاهد گسستی عمیق در روند تکامل بشر بودیم، شاهد سقوط تمام و کمال انسان در مقام موجود عاقل.
📚زیر تیغ ستاره جبار
✍هدا مارگولیوس کووالی
T.me/bestdiplomacy
وقتی همان اتفاقها در زمانهی خودمان افتاد وبدتر از چیزی بود که تصورش را میکردیم، حس کردیم انگار دنیا به آخر رسیده است. گویی شاهد گسستی عمیق در روند تکامل بشر بودیم، شاهد سقوط تمام و کمال انسان در مقام موجود عاقل.
📚زیر تیغ ستاره جبار
✍هدا مارگولیوس کووالی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴 بلوف؟
پوکر یک قمار مبتنی بر بلوف (توپ خالی نشاندادن) است که در انتهایش یکی حتما شکست میخورد؛ آنجا که پس از بلوفهای متقابل، یکی بلوف دیگری را باور میکند و پس میکشد و شکست را میپذیرد. بازیکنها زمانی در کار بلوف وارد میشوند که مطمئن باشند به اصطلاح دستشان پر است؛ وگرنه جایی کم میآورند و آنجا، لحظه باختن است.
در سیاست هم همین است. در بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲، کندی، رئیسجمهوری ایالات متحد به خروشچف، رئیس جمهوریهای شوروی، گفت که «اگر موشکها را از کوبا بیرون نبری، به قصد جنگ حمله میکنم». خروشچف پاپسکشید و موشکها را برگرداند. هرگز کسی ندانست آن یک بلوف بود یا تهدید واقعی؛ ولی اتحاد شوروی از شروع جنگ ترسید و مذاکره خروج را آغاز کرد. کار عاقلانهای بود!
ایران قصد زدن را دارد، اسرائیل گفته زدن یعنی جنگ و نه ضربهی متقابل. داستان تحرکات دیپلماتیک، رو کار این بازی است.
منتظریم تا چه شود!/جامعه نو
T.me/bestdiplomacy
پوکر یک قمار مبتنی بر بلوف (توپ خالی نشاندادن) است که در انتهایش یکی حتما شکست میخورد؛ آنجا که پس از بلوفهای متقابل، یکی بلوف دیگری را باور میکند و پس میکشد و شکست را میپذیرد. بازیکنها زمانی در کار بلوف وارد میشوند که مطمئن باشند به اصطلاح دستشان پر است؛ وگرنه جایی کم میآورند و آنجا، لحظه باختن است.
در سیاست هم همین است. در بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲، کندی، رئیسجمهوری ایالات متحد به خروشچف، رئیس جمهوریهای شوروی، گفت که «اگر موشکها را از کوبا بیرون نبری، به قصد جنگ حمله میکنم». خروشچف پاپسکشید و موشکها را برگرداند. هرگز کسی ندانست آن یک بلوف بود یا تهدید واقعی؛ ولی اتحاد شوروی از شروع جنگ ترسید و مذاکره خروج را آغاز کرد. کار عاقلانهای بود!
ایران قصد زدن را دارد، اسرائیل گفته زدن یعنی جنگ و نه ضربهی متقابل. داستان تحرکات دیپلماتیک، رو کار این بازی است.
منتظریم تا چه شود!/جامعه نو
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
تیم #تکنواندو ایران با چهار سهمیه رفت و با چهار مدال خوش رنگ در بخش بانوان و آقایان باز می گردد
وقتی استعداد باشد
رییس فدراسیون و مربیان کاربلد باشند
و روی تیم سرمایه گذاری درستی صورت گیرد جوابش پیروزی و موفقیت خواهد بود
تنها رشته ای از ایران که همه سهمیه های حضور یافته به المپیک مدال گرفتند تیم تکواندو بود
این #تیم به معنای واقعی #تیم بود
به افتخارشان می ایستیم و کف می زنیم
#پاینده_ایران
@bestdiplomacy
وقتی استعداد باشد
رییس فدراسیون و مربیان کاربلد باشند
و روی تیم سرمایه گذاری درستی صورت گیرد جوابش پیروزی و موفقیت خواهد بود
تنها رشته ای از ایران که همه سهمیه های حضور یافته به المپیک مدال گرفتند تیم تکواندو بود
این #تیم به معنای واقعی #تیم بود
به افتخارشان می ایستیم و کف می زنیم
#پاینده_ایران
@bestdiplomacy
🔵🔴 وقتی آمریکایی ها در جریان #جنگ_کوزوو، #سفارتچین در بلگراد را بمباران کردند، چینی ها می توانستند این تجاوز آشکار به حریم دیپلماتیک خود را با تلافی جویی نظامی پاسخ دهند. اما چینی ها راه جنگ را در پیش نگرفتند، راهی را در پیش گرفتند که نهایت آن سبقت جویی از آمریکا به لحاظ اقتصادی است.
✍ امیرعلی ابوالفتح Amir.A Abolfath (@Abolfath)
T.me/bestdiplomacy
✍ امیرعلی ابوالفتح Amir.A Abolfath (@Abolfath)
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴محمدحسین کریمی پور:
اینکه ظریف و آذری و زارچی را ویترین کنی
و خطیب و مومنی و دنیا مالی و کاظمی را وزیر، غشّ در معاملهٔ با مردم نیست،آقای نهج البلاغه؟!
@bestdiplomacy
اینکه ظریف و آذری و زارچی را ویترین کنی
و خطیب و مومنی و دنیا مالی و کاظمی را وزیر، غشّ در معاملهٔ با مردم نیست،آقای نهج البلاغه؟!
@bestdiplomacy
🔵🔴 خداحافظی جواد ظریف با دولت:
🔹امروز جناب دکتر پزشکیان وزرای دولت چهاردهم را به مجلس معرفی فرمودند که برای همگی آرزوی موفقیت دارم.
🔹از نوزده وزیری که امروز معرفی شدند، سه نفر نامزد نخست، 6 نفر نامزد دوم یا سوم و یک نفر نامزد پنجم کمیتهها و یا شورای راهبری بودند.
🔹بارها گفتهبودم که انتخاب اعضای دولت حق رئیس جمهور است و شورای راهبری و کمیتهها نهاد مشورتی هستند. از ایشان سپاسگزارم که این افتخار را به بنده دادند که در این تجربه جدید و ابتکار شجاعانه، مشارکتی داشته باشم.
🔹از دوستانم در کمیتهها و شورای راهبری نیز سپاسگزارم که چهار هفته شبانه روز کوشیدند و بیش از هزار نامزد را بررسی کردند، تا نتیجه را به رئیس جمهور محترم ارائه نماییم.
🔹البته از نتیجه کار خود رضایت ندارم و از اینکه نتوانستم به شکل شایستهای نظر کارشناسی کمیتهها و حضور بانوان، جوانان و اقوام را آنگونه که که وعده دادهبودم به نتیجه برسانم، شرمندهام. البته هنوز برخی معاونتهای رئیس جمهور باقی مانده که امید است این کاستی کمی جبران شود.
🔹به هر حال، این اولین تجربه و پر از کاستی بود و بیگمان در آینده بهبود خواهد یافت. ولی در کنار مشکلات دیگر، برای بنده ادامه راه در دانشگاه را رقم زد. در پیشگاه مرم بزرگ ایران برای ناتوانی خود در پیگیری امور در دالانهای سیاست داخلی پوزش میخواهم. برخی بنده را زودرنج دانستهاند. گمان میکنم در دوازده سال گذشته در برابر هجمههای بیسابقه، بیش از بسیاری از مدعیان، صبر و مقاومت نشان دادهباشم، ولی نسبت به نگرش و نگرانی مردم حساسیت فراوان دارم.
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
#امتداد
@emtedadnet
«با درود بر جناب ظریف
ما پیش از این از عدم اعتماد خویش به دکتر پزشکیان گفته بودیم
جناب ظریف شما مسوولی!
شما در برابر کسانیکه بیهوده امیدوار کردید مسوولی!
بله جناب ظریف....
شما دیپلمات کاربلدی هستید
اما در این روند دو ماه اخیر نشان دادید در کارت خوانی سیاست بدون ضعف نیستید
البته این کنارکشیدن میتواند پیام خوبی داشته باشد...»
T.me/bestdiplomacy
🔹امروز جناب دکتر پزشکیان وزرای دولت چهاردهم را به مجلس معرفی فرمودند که برای همگی آرزوی موفقیت دارم.
🔹از نوزده وزیری که امروز معرفی شدند، سه نفر نامزد نخست، 6 نفر نامزد دوم یا سوم و یک نفر نامزد پنجم کمیتهها و یا شورای راهبری بودند.
🔹بارها گفتهبودم که انتخاب اعضای دولت حق رئیس جمهور است و شورای راهبری و کمیتهها نهاد مشورتی هستند. از ایشان سپاسگزارم که این افتخار را به بنده دادند که در این تجربه جدید و ابتکار شجاعانه، مشارکتی داشته باشم.
🔹از دوستانم در کمیتهها و شورای راهبری نیز سپاسگزارم که چهار هفته شبانه روز کوشیدند و بیش از هزار نامزد را بررسی کردند، تا نتیجه را به رئیس جمهور محترم ارائه نماییم.
🔹البته از نتیجه کار خود رضایت ندارم و از اینکه نتوانستم به شکل شایستهای نظر کارشناسی کمیتهها و حضور بانوان، جوانان و اقوام را آنگونه که که وعده دادهبودم به نتیجه برسانم، شرمندهام. البته هنوز برخی معاونتهای رئیس جمهور باقی مانده که امید است این کاستی کمی جبران شود.
🔹به هر حال، این اولین تجربه و پر از کاستی بود و بیگمان در آینده بهبود خواهد یافت. ولی در کنار مشکلات دیگر، برای بنده ادامه راه در دانشگاه را رقم زد. در پیشگاه مرم بزرگ ایران برای ناتوانی خود در پیگیری امور در دالانهای سیاست داخلی پوزش میخواهم. برخی بنده را زودرنج دانستهاند. گمان میکنم در دوازده سال گذشته در برابر هجمههای بیسابقه، بیش از بسیاری از مدعیان، صبر و مقاومت نشان دادهباشم، ولی نسبت به نگرش و نگرانی مردم حساسیت فراوان دارم.
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
#امتداد
@emtedadnet
«با درود بر جناب ظریف
ما پیش از این از عدم اعتماد خویش به دکتر پزشکیان گفته بودیم
جناب ظریف شما مسوولی!
شما در برابر کسانیکه بیهوده امیدوار کردید مسوولی!
بله جناب ظریف....
شما دیپلمات کاربلدی هستید
اما در این روند دو ماه اخیر نشان دادید در کارت خوانی سیاست بدون ضعف نیستید
البته این کنارکشیدن میتواند پیام خوبی داشته باشد...»
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴ذکری از حب وطن روانشاد استاد دکتر خانلری:
خانلری چنان که می دانیم با آن همه خدماتش به فرهنگ ایران و زبان فارسی ، پس از انقلاب گرفتار زندان شد و پس از رهایی از زندان نیز تا دم مرگ هر چند گاه مأموران حکومتی به عنوانی به سراغش می رفتند و او را آسوده نمی گذاشتند. از سوی دیگر چنان که می دانید هنوز یکی دو سالی از برقراری حکومت اسلامی در ایران نگذشته بود که در خارج از کشور گروههای مختلف سیاسی به فعالیت علیه حکومت ایران پرداختند. هر یک از آنها برای نجات وطن طرحی ارائه میدادند و از جمله تاریخی را نیز برای براندازی حکومت و بازگشت به ایران اعلام می کردند. در آن هنگام یکی از همین گروههای فعال سیاسی که سالها کر و فری داشت و به حکومت مشروطه بر اساس قانون اساسی ۱۳۲٤ هـ.ق. (۱۹۰۶م) تاکید میکرد بی یک کلمه افزون یا کاست از نظر مآل اندیشی به این نتیجه رسیده بود که پس از براندازی حکومت فعلی، «شاه» مشروطه ای که قرار است در ایران سلطنت کند نه حکومت باید با ایران و فرهنگ و تاریخ ایران و زبان و ادب فارسی آشنایی داشته باشد زیرا جوانی که قسمت قابل توجهی از عمر خود را در خارج از وطنش گذرانیده است و گذشته ایران را مطلقاً نمی شناسد، نخواهد توانست بعنوان یک پادشاه ایده آل و آن چنان که سزاوار است بر ایران فردا سلطنت کند پس باید از هم اکنون ولو در کوتاه مدت - چاره ای اندیشید، و وی را با ایران و فرهنگ ایران آشنا ساخت حاصل این چاره اندیشیها به این جا رسیده بود که کسی بهتر از «دکتر خانلری نیست که به گونه ای ندیم و جلیس «شاه» فردای ایران باشد. آنان با خود گفته بودند دکتر خانلری که اینک از زندان آزاد شده است، به یقین در آرزوی خارج شدن از ایران است تا نفسی براحت بکشد. پس آن گروه سیاسی که در آن روزگار امکانات بسیار در اختیار داشت به وسیله ای با خانلری تماس گرفت با پیامی بدین مضمون که ما شما را براحتی از ایران به اروپا منتقل میکنیم، شما خواهید توانست همچنان در این جا به مطالعات و تحقیقات خود ادامه بدهید و در ضمن با «شاه» ایران فردا به صورتهای مختلف رفت و آمد داشته باشید. بدین مقصود که وی را در گفت وگوها و نشست و برخاستهای خود با ایران و گذشته ایران آشنا سازید. این پیشنهاد برای دانشمندی که پس از مدتی حبس آزاد شده و اموالش مصادره گردیده بود و آینده اش نیز کاملاً مبهم بود و معلوم نبود روز بعد چه بلایی بر سرش خواهد آمد، به عقیده بسیاری از افراد پیشنهادی جالب توجه بود. البته نویسنده این سطور نمی داند شخصی که در نظر داشتند استاد خانلری ساعاتی از اوقات خود را در خارج از ایران با او بگذراند اصولاً با این طرح موافق بوده است یا نه؟ ولی هنگامی که این پیام «کاملا عملی» به خانلری ابلاغ شد، پاسخ او به این دعوت کریمانه این بود که از ایران خارج نمی شوم.
وی همچنان در ایران ماند و در بحرانی ترین سالهای زندگانیش ثابت کرد که با پیمانی که سالها پیش با ایران و فرهنگ ایران بسته بود همچنان وفادار است:
.... اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود بر کنیم.... جان و دل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین و اهل زمین خود بسته است. از اینهمه تعلق گستن کار آسانی نیست....
یادش به خیر باد.
استاد #جلال_متینی، مجله ایران شناسی.
@ayarenaghd
T.me/bestdiplomacy
خانلری چنان که می دانیم با آن همه خدماتش به فرهنگ ایران و زبان فارسی ، پس از انقلاب گرفتار زندان شد و پس از رهایی از زندان نیز تا دم مرگ هر چند گاه مأموران حکومتی به عنوانی به سراغش می رفتند و او را آسوده نمی گذاشتند. از سوی دیگر چنان که می دانید هنوز یکی دو سالی از برقراری حکومت اسلامی در ایران نگذشته بود که در خارج از کشور گروههای مختلف سیاسی به فعالیت علیه حکومت ایران پرداختند. هر یک از آنها برای نجات وطن طرحی ارائه میدادند و از جمله تاریخی را نیز برای براندازی حکومت و بازگشت به ایران اعلام می کردند. در آن هنگام یکی از همین گروههای فعال سیاسی که سالها کر و فری داشت و به حکومت مشروطه بر اساس قانون اساسی ۱۳۲٤ هـ.ق. (۱۹۰۶م) تاکید میکرد بی یک کلمه افزون یا کاست از نظر مآل اندیشی به این نتیجه رسیده بود که پس از براندازی حکومت فعلی، «شاه» مشروطه ای که قرار است در ایران سلطنت کند نه حکومت باید با ایران و فرهنگ و تاریخ ایران و زبان و ادب فارسی آشنایی داشته باشد زیرا جوانی که قسمت قابل توجهی از عمر خود را در خارج از وطنش گذرانیده است و گذشته ایران را مطلقاً نمی شناسد، نخواهد توانست بعنوان یک پادشاه ایده آل و آن چنان که سزاوار است بر ایران فردا سلطنت کند پس باید از هم اکنون ولو در کوتاه مدت - چاره ای اندیشید، و وی را با ایران و فرهنگ ایران آشنا ساخت حاصل این چاره اندیشیها به این جا رسیده بود که کسی بهتر از «دکتر خانلری نیست که به گونه ای ندیم و جلیس «شاه» فردای ایران باشد. آنان با خود گفته بودند دکتر خانلری که اینک از زندان آزاد شده است، به یقین در آرزوی خارج شدن از ایران است تا نفسی براحت بکشد. پس آن گروه سیاسی که در آن روزگار امکانات بسیار در اختیار داشت به وسیله ای با خانلری تماس گرفت با پیامی بدین مضمون که ما شما را براحتی از ایران به اروپا منتقل میکنیم، شما خواهید توانست همچنان در این جا به مطالعات و تحقیقات خود ادامه بدهید و در ضمن با «شاه» ایران فردا به صورتهای مختلف رفت و آمد داشته باشید. بدین مقصود که وی را در گفت وگوها و نشست و برخاستهای خود با ایران و گذشته ایران آشنا سازید. این پیشنهاد برای دانشمندی که پس از مدتی حبس آزاد شده و اموالش مصادره گردیده بود و آینده اش نیز کاملاً مبهم بود و معلوم نبود روز بعد چه بلایی بر سرش خواهد آمد، به عقیده بسیاری از افراد پیشنهادی جالب توجه بود. البته نویسنده این سطور نمی داند شخصی که در نظر داشتند استاد خانلری ساعاتی از اوقات خود را در خارج از ایران با او بگذراند اصولاً با این طرح موافق بوده است یا نه؟ ولی هنگامی که این پیام «کاملا عملی» به خانلری ابلاغ شد، پاسخ او به این دعوت کریمانه این بود که از ایران خارج نمی شوم.
وی همچنان در ایران ماند و در بحرانی ترین سالهای زندگانیش ثابت کرد که با پیمانی که سالها پیش با ایران و فرهنگ ایران بسته بود همچنان وفادار است:
.... اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود بر کنیم.... جان و دل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین و اهل زمین خود بسته است. از اینهمه تعلق گستن کار آسانی نیست....
یادش به خیر باد.
استاد #جلال_متینی، مجله ایران شناسی.
@ayarenaghd
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 درود بر ورزشکارانِ ایرانی که با موفقیت و کسبِ مدال در آوردگاه المپیک، موجب شادی ملتِ ایران شدند
🔴 پینوشت:
المپیک، مهمترین آوردگاه ورزشِ حرفهای، پایان یافت و ایران با ۳ طلا، ۶ نقره و ۳ برنز، در جایگاه ۲۱ جدولِ مدالها قرار گرفت و اگر تعدادی از این شش نقره، طلایی میشد، با توجه به امتیازِ بالای مدالِ طلا، جایگاه ایران در جدولِ مدالها به مراتب، بهتر میشد.
موفقیتِ جوانانِ ایرانی به عنوان نمایندۀ ایران در المپیک، حتماً خوشحالکننده است و جای شادباش دارد.
ورزشِ ملّی و تجلی آن در آوردگاه المپیک، موجب افزایش همدلی و یکپارچگی ملی، تقویتِ حس هموطن بودن و موجب ایجاد شادی ملی میشود و ارزش و اهمیتِ آن، قابلِ کتمان نیست.
از دیگر سو تفسیرِ غلط از جایگاه ۲۱ ایران در جدول مدالها، نباید موجبِ خودفریبی و یا سواستفادۀ برخی شود. جایگاه ۲۱ ایران الزاماً به معنای توسعۀ ورزش کشور در معنای تبلوری از توسعۀ کلی کشور نیست. توسعه، معنای عمیق و پیچیدهای دارد و متر و معیار سنجش آن، پیچیده و دشوار است.
دستکم در حوزۀ ورزش، باید با تفکیکِ ورزش همگانی و ورزشِ قهرمانی و حرفهای، پیشرفتها در هر دو زمینه لحاظ شود و در ورزشِ قهرمانی و حرفهای، میزان سرمایهگذاری در ورزشِ قهرمانی و حرفهای، توجه به ورزشهای پایه، توجه به استعدادیابی و ورزش در ردۀ سنی کودکان و نوجوانان، توجه به زیرساختها و امکانات ورزشی، جایگاه ورزش زنان، جایگاه ورزشِ شهروندانِ دارای معلولیت، تنوع رشتههای مدالآور در مسابقاتِ جهانی و المپیک و تداوم این مدالآوری، جایگاه در ورزشهای مختلف تیمی، جایگاه در ورزشهای انفرادی بویژه ورزشهای پایه، داشتنِ لیگِ منظم و حرفهای با تیمهای خصوصی در ورزشهای مختلف و در ردههای سنی مختلف و برای زنان و مردان و ... متر و معیاری برای بررسی توسعه در ورزشِ قهرمانی و حرفهایست و چه بسا کشورهایی که شاید بنابهدلایلی جایگاه خوبی در المپیک نداشته باشند ولی دست کم در حوزۀ ورزش بویژه ورزش قهرمانی و حرفهای، توسعهیافتهتر باشند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 درود بر ورزشکارانِ ایرانی که با موفقیت و کسبِ مدال در آوردگاه المپیک، موجب شادی ملتِ ایران شدند
🔴 پینوشت:
المپیک، مهمترین آوردگاه ورزشِ حرفهای، پایان یافت و ایران با ۳ طلا، ۶ نقره و ۳ برنز، در جایگاه ۲۱ جدولِ مدالها قرار گرفت و اگر تعدادی از این شش نقره، طلایی میشد، با توجه به امتیازِ بالای مدالِ طلا، جایگاه ایران در جدولِ مدالها به مراتب، بهتر میشد.
موفقیتِ جوانانِ ایرانی به عنوان نمایندۀ ایران در المپیک، حتماً خوشحالکننده است و جای شادباش دارد.
ورزشِ ملّی و تجلی آن در آوردگاه المپیک، موجب افزایش همدلی و یکپارچگی ملی، تقویتِ حس هموطن بودن و موجب ایجاد شادی ملی میشود و ارزش و اهمیتِ آن، قابلِ کتمان نیست.
از دیگر سو تفسیرِ غلط از جایگاه ۲۱ ایران در جدول مدالها، نباید موجبِ خودفریبی و یا سواستفادۀ برخی شود. جایگاه ۲۱ ایران الزاماً به معنای توسعۀ ورزش کشور در معنای تبلوری از توسعۀ کلی کشور نیست. توسعه، معنای عمیق و پیچیدهای دارد و متر و معیار سنجش آن، پیچیده و دشوار است.
دستکم در حوزۀ ورزش، باید با تفکیکِ ورزش همگانی و ورزشِ قهرمانی و حرفهای، پیشرفتها در هر دو زمینه لحاظ شود و در ورزشِ قهرمانی و حرفهای، میزان سرمایهگذاری در ورزشِ قهرمانی و حرفهای، توجه به ورزشهای پایه، توجه به استعدادیابی و ورزش در ردۀ سنی کودکان و نوجوانان، توجه به زیرساختها و امکانات ورزشی، جایگاه ورزش زنان، جایگاه ورزشِ شهروندانِ دارای معلولیت، تنوع رشتههای مدالآور در مسابقاتِ جهانی و المپیک و تداوم این مدالآوری، جایگاه در ورزشهای مختلف تیمی، جایگاه در ورزشهای انفرادی بویژه ورزشهای پایه، داشتنِ لیگِ منظم و حرفهای با تیمهای خصوصی در ورزشهای مختلف و در ردههای سنی مختلف و برای زنان و مردان و ... متر و معیاری برای بررسی توسعه در ورزشِ قهرمانی و حرفهایست و چه بسا کشورهایی که شاید بنابهدلایلی جایگاه خوبی در المپیک نداشته باشند ولی دست کم در حوزۀ ورزش بویژه ورزش قهرمانی و حرفهای، توسعهیافتهتر باشند.
@IranDel_Channel
💢
🔵🔴زندگی به چه معناست؟
در تجلّیِ روحانی، مفهومی فراتر از خور و خواب در خود دارد. یعنی اینکه شخص بتواند بپندارد که اگر زندگی از حدّ معینی فرو افتاد، دیگر ارزشِ زیستن ندارد. بدیهی است که حبّ ذات، جزو غریزهی بنیادیِ بشر است. کسی نمیگوید که آن از هر چیز فراتر شمرده نشود، این به جای خود، ولی معنا نیز جزوِ ذاتِ زندگیِ انسان است، زیرا تفاوت میان انسانیّت و حیوانیّت را مشخّص میدارد، گواهی تاریخ و روانشناسی آن را تأیید میکند.
در ایلیاد هومر، اخیلوس پهلوانِ یونانی "عمرِ کوتاه همراه با نام" را بر "زندگیِ درازِ بینام" ترجیح میدهد، این چیزی است که «گوهر زندگی» خوانده میشود، و بیآن، زندگی از ارزش میافتد.
همین وضع در شاهنامه پیش میآید، در داستان رستم و اسفندیار، رستم تا پای خطرِ مرگ، برای «حفظِ نام» جلو میرود.
حتّی پیران _سپهسالار توران_ که در صف مقابلِ ایران است، میگوید:
مرا مرگ بهتر از این زندگی
که سالار باشم، کنم بندگی
و به استقبال مرگ میرود، در حالی که میتواند نرود. نامِ انسان در مفهومِ «گوهر انسانیّت» به کار رفته است، یعنی اکنون که من به ودیعهی هوش و تمیز دست یافتهام، باید طوری رفتار کنم که شایستهی «نامِ انسان» باشم؛ این، میشود معنای زندگی.
اینها البته نخبگان هستند و قهرمانهای داستان، کسی انتظار ندارد که مردمِ عادی اینگونه بیندیشند. با این حال، در وجودِ هرکسی جرثومهای از «معنا طلبی» هست که تحت شرایط خاصّی شکفته میشود. امّا در مقابل، وقتی دیده میشود که گروه انبوهی از آدمیان، طیّ قرنها از یک سلسله باورهای خرافی پیروی داشتهاند، خواه ناخواه در ذهن چنین میگذرد که آدمیزاد در عین حال تا چه اندازه میتواند بیهوده پسند باشد؟
مردم میل دارند که آنچه را دوست دارند باور کنند، نه آنچه را که با موازینِ عقلی سازگاری دارد؛ از اینرو، با تأسّف باید پذیرفت که اندیشهی روشن را یک عدّهی نخبه تا بدینجا رساندهاند.
#زندگیعشق_و_دیگرهیچ
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
در تجلّیِ روحانی، مفهومی فراتر از خور و خواب در خود دارد. یعنی اینکه شخص بتواند بپندارد که اگر زندگی از حدّ معینی فرو افتاد، دیگر ارزشِ زیستن ندارد. بدیهی است که حبّ ذات، جزو غریزهی بنیادیِ بشر است. کسی نمیگوید که آن از هر چیز فراتر شمرده نشود، این به جای خود، ولی معنا نیز جزوِ ذاتِ زندگیِ انسان است، زیرا تفاوت میان انسانیّت و حیوانیّت را مشخّص میدارد، گواهی تاریخ و روانشناسی آن را تأیید میکند.
در ایلیاد هومر، اخیلوس پهلوانِ یونانی "عمرِ کوتاه همراه با نام" را بر "زندگیِ درازِ بینام" ترجیح میدهد، این چیزی است که «گوهر زندگی» خوانده میشود، و بیآن، زندگی از ارزش میافتد.
همین وضع در شاهنامه پیش میآید، در داستان رستم و اسفندیار، رستم تا پای خطرِ مرگ، برای «حفظِ نام» جلو میرود.
حتّی پیران _سپهسالار توران_ که در صف مقابلِ ایران است، میگوید:
مرا مرگ بهتر از این زندگی
که سالار باشم، کنم بندگی
و به استقبال مرگ میرود، در حالی که میتواند نرود. نامِ انسان در مفهومِ «گوهر انسانیّت» به کار رفته است، یعنی اکنون که من به ودیعهی هوش و تمیز دست یافتهام، باید طوری رفتار کنم که شایستهی «نامِ انسان» باشم؛ این، میشود معنای زندگی.
اینها البته نخبگان هستند و قهرمانهای داستان، کسی انتظار ندارد که مردمِ عادی اینگونه بیندیشند. با این حال، در وجودِ هرکسی جرثومهای از «معنا طلبی» هست که تحت شرایط خاصّی شکفته میشود. امّا در مقابل، وقتی دیده میشود که گروه انبوهی از آدمیان، طیّ قرنها از یک سلسله باورهای خرافی پیروی داشتهاند، خواه ناخواه در ذهن چنین میگذرد که آدمیزاد در عین حال تا چه اندازه میتواند بیهوده پسند باشد؟
مردم میل دارند که آنچه را دوست دارند باور کنند، نه آنچه را که با موازینِ عقلی سازگاری دارد؛ از اینرو، با تأسّف باید پذیرفت که اندیشهی روشن را یک عدّهی نخبه تا بدینجا رساندهاند.
#زندگیعشق_و_دیگرهیچ
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴 در حکمرانی مطلوب، افکار جدید مهم هستند یا افراد جدید؟
✍ محمود سریع القلم
در اواخر دهۀ 1960، وقتی چین تصمیم گرفت اقدامات لازم و تجربۀ شده بشری برای صنعتی شدن و رشد اقتصادی را به تدریج به مرحله اجرا درآورد، مائو و افراد کلیدی در اطراف او بودند که این تحول فکری را ایجاد کردند. آنها با مشاهدۀ تحولات جدید، این اعتماد به نفس را داشتند که افکار خود را با شرایط جدید جهانی منطبق کنند. همین نوع تغییر عیناً در دهۀ 1990 در شش کشور دیگر اتفاق افتاد: اندونزی، هند، ویتنام، ترکیه، مکزیک و برزیل. در عموم این کشورها طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم، نقش سنگین دولت بر صنعت، بانکداری، کشاورزی، سرمایه گذاری، آموزش و دیگر ارکان حکمرانی سایه افکنده بود. سیاسیون این کشورها برای مدت ها، خود را به اندیشه هایی مانند دولت سالاری، تمرکزگرایی، مدیریت عمودی، نهضت غیر متعهد ها و مبارزه با امپریالیسم مشغول کرده بودند. خروجی این افکار عمدتاً به تداوم فقر، فاصلۀ طبقاتی، ناکارآمدی، اتلاف منابع ملی و مهاجرت تحصیل کرده ها منجر شد. در این کشورها و بسیاری دیگر به خصوص در آسیای شرقی، سیاست مداران به تدریج متوجه شدند، به میزانی که دولت، مجری اقتصادی می شود، ناکارآمدی افزایش مییابد. مجریان آسیایی و آمریکای لاتین به این پایۀ فکری رسیدند که بدون تولید ثروت، حکمرانی مطلوب تحقق نمیپذیرد و پایه تئوریک تولید ثروت، محول کردن تولید و خدمات به بخش خصوصی، و پذیرفتن منطق بازار و تبادلات بین المللی است: اندیشه ای که ابتدا به انقلاب صنعتی منجر شد و در عین حال به تاسیس آمریکا در سال 1776 انجامید. به عنوان مثال، هرچند تورگوت اوزل (Turgut Ozel) و رجب طیب اردوغان از دو پایگاه متفاوت اجتماعی به قدرت رسیدند ولی اندیشه های اقتصادی آنها مشترک بود. اگر چین تولید و خدمات را به بخش خصوصی انتقال نمیداد و اصل رقابت و همکاری را در یک دایرۀ بزرگ جهانی نمی پذیرفت چگونه طی بیست سال، از درآمد سرانه 200 دلار به بالای 10000 دلار می رسید؟ چون اقتصاد اصل است و کشور ثروتمند شده است، امروز چینیها از استقلال سیاسی، هویت ملی و انسجامِ داخلی به مراتب بالاتری نسبت به زمان مائو برخوردارند. امروز چینی ها آنقدر ثروتمند شده اند که کسی نمی تواند مانع افزایش حتی روزانۀ قدرت نظامی آنها شود. هم اکنون چین در حال ساختن 800 موشک بالیستیک هسته ای است. با قدرت اقتصادی، دیگران را به خود وابسته کرده و امتیاز سیاسی و امنیتی می گیرد. این اندیشۀ قدرت بر مبنای ثروت در سال 1970 در زمان مائو متولد شد و امروز جواب داده است.
در هر حوزهای از حکمرانی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم، اندیشهها هستند که جامعه را هدایت می کنند. در نهایت، وضعیت هر جامعه را باید در حال و هوای اندیشه های آن جستحو کرد. چگونه میتوان عمل، رهیافت و برخورد های جدید را بدون تحول فکری، تحقق بخشید؟ یکی از عباراتی که بسیار شنیده میشود، «رعایت کرامت انسانی» است. چگونه باید این اصل اجرا شود؟ کدام فرآیند به آن منتهی میشود؟ کرامت انسانی مستقل از دیگر ارکان حکمرانی است یا خروجی مجموعهای از سیاستگذاریها؟ چه ارتباطی میان اقتصاد و فرهنگ یک نظام اجتماعی و سیاسی وجود دارد؟ آیا جامعهای که نیم قرن نرخ تورم دو رقمی را تجربه کرده، میتواند کرامت انسانی را تجربه کند؟ آیا تورم علت است یا معلول؟ نرخ تورم دو رقمی نتیجه کدام اندیشه است؟ مفاهیمی مانند عدالت، انصاف، پاسخگویی، رشد، کرامت انسانی، شایسته سالاری و کارآمدی در امتداد هم هستند و وزن مساوی دارند یا میان آنها روابط علت و معلولی وجود دارد؟ چگونه باید درخت آنها را از ریشه به شاخه ها کشید؟ کدام ریشۀ درخت است و کدام شاخۀ درخت؟ کدام اصل است و کدام نتیجه؟ در «شناخت هرمی و درختی ساختار حکمرانی»، نرخ تورم را در کجای هرم باید قرار داد؟ آیا می توان در فقدانِ رشد اقتصادی و تولید ثروت، در انتظار عدالت، آزادی و کرامت انسانی نشست؟ آیا آگاهی و شناخت جامعه در سرنوشت آن اثر دارد؟ آیا جامعه ای که میانگین مطالعه آن 35 دقیقه در سال است می تواند در انتظار دموکراسی بنشیند؟ اگر نرخ تورم زیر پنج درصد باشد، کشور ثروت تولید کند و مردم اهل مطالعه باشند بعد برخی از شرایط و مقدمات دموکراسی فراهم می شود. آیا می شود بدون Input در انتظار Output نشست؟ به عبارت دیگر، روابط علت و معلولی متغیرهای حکمرانی، علم و Science است. آنچه به موفقیت بسیاری از کشورها مساعدت بخشید این بود که متوجه شدند از کجا باید تحول را شروع کنند. یک دو سه تجربه شدۀ جهانی را تشخیص دادند. اولین و فوری ترین کاری که این کشورها انجام دادند، تغییر افکار و اندیشه هایشان بود.
🔦 تلخیص سیاسیون ایران
T.me/bestdiplomacy
✍ محمود سریع القلم
در اواخر دهۀ 1960، وقتی چین تصمیم گرفت اقدامات لازم و تجربۀ شده بشری برای صنعتی شدن و رشد اقتصادی را به تدریج به مرحله اجرا درآورد، مائو و افراد کلیدی در اطراف او بودند که این تحول فکری را ایجاد کردند. آنها با مشاهدۀ تحولات جدید، این اعتماد به نفس را داشتند که افکار خود را با شرایط جدید جهانی منطبق کنند. همین نوع تغییر عیناً در دهۀ 1990 در شش کشور دیگر اتفاق افتاد: اندونزی، هند، ویتنام، ترکیه، مکزیک و برزیل. در عموم این کشورها طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم، نقش سنگین دولت بر صنعت، بانکداری، کشاورزی، سرمایه گذاری، آموزش و دیگر ارکان حکمرانی سایه افکنده بود. سیاسیون این کشورها برای مدت ها، خود را به اندیشه هایی مانند دولت سالاری، تمرکزگرایی، مدیریت عمودی، نهضت غیر متعهد ها و مبارزه با امپریالیسم مشغول کرده بودند. خروجی این افکار عمدتاً به تداوم فقر، فاصلۀ طبقاتی، ناکارآمدی، اتلاف منابع ملی و مهاجرت تحصیل کرده ها منجر شد. در این کشورها و بسیاری دیگر به خصوص در آسیای شرقی، سیاست مداران به تدریج متوجه شدند، به میزانی که دولت، مجری اقتصادی می شود، ناکارآمدی افزایش مییابد. مجریان آسیایی و آمریکای لاتین به این پایۀ فکری رسیدند که بدون تولید ثروت، حکمرانی مطلوب تحقق نمیپذیرد و پایه تئوریک تولید ثروت، محول کردن تولید و خدمات به بخش خصوصی، و پذیرفتن منطق بازار و تبادلات بین المللی است: اندیشه ای که ابتدا به انقلاب صنعتی منجر شد و در عین حال به تاسیس آمریکا در سال 1776 انجامید. به عنوان مثال، هرچند تورگوت اوزل (Turgut Ozel) و رجب طیب اردوغان از دو پایگاه متفاوت اجتماعی به قدرت رسیدند ولی اندیشه های اقتصادی آنها مشترک بود. اگر چین تولید و خدمات را به بخش خصوصی انتقال نمیداد و اصل رقابت و همکاری را در یک دایرۀ بزرگ جهانی نمی پذیرفت چگونه طی بیست سال، از درآمد سرانه 200 دلار به بالای 10000 دلار می رسید؟ چون اقتصاد اصل است و کشور ثروتمند شده است، امروز چینیها از استقلال سیاسی، هویت ملی و انسجامِ داخلی به مراتب بالاتری نسبت به زمان مائو برخوردارند. امروز چینی ها آنقدر ثروتمند شده اند که کسی نمی تواند مانع افزایش حتی روزانۀ قدرت نظامی آنها شود. هم اکنون چین در حال ساختن 800 موشک بالیستیک هسته ای است. با قدرت اقتصادی، دیگران را به خود وابسته کرده و امتیاز سیاسی و امنیتی می گیرد. این اندیشۀ قدرت بر مبنای ثروت در سال 1970 در زمان مائو متولد شد و امروز جواب داده است.
در هر حوزهای از حکمرانی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم، اندیشهها هستند که جامعه را هدایت می کنند. در نهایت، وضعیت هر جامعه را باید در حال و هوای اندیشه های آن جستحو کرد. چگونه میتوان عمل، رهیافت و برخورد های جدید را بدون تحول فکری، تحقق بخشید؟ یکی از عباراتی که بسیار شنیده میشود، «رعایت کرامت انسانی» است. چگونه باید این اصل اجرا شود؟ کدام فرآیند به آن منتهی میشود؟ کرامت انسانی مستقل از دیگر ارکان حکمرانی است یا خروجی مجموعهای از سیاستگذاریها؟ چه ارتباطی میان اقتصاد و فرهنگ یک نظام اجتماعی و سیاسی وجود دارد؟ آیا جامعهای که نیم قرن نرخ تورم دو رقمی را تجربه کرده، میتواند کرامت انسانی را تجربه کند؟ آیا تورم علت است یا معلول؟ نرخ تورم دو رقمی نتیجه کدام اندیشه است؟ مفاهیمی مانند عدالت، انصاف، پاسخگویی، رشد، کرامت انسانی، شایسته سالاری و کارآمدی در امتداد هم هستند و وزن مساوی دارند یا میان آنها روابط علت و معلولی وجود دارد؟ چگونه باید درخت آنها را از ریشه به شاخه ها کشید؟ کدام ریشۀ درخت است و کدام شاخۀ درخت؟ کدام اصل است و کدام نتیجه؟ در «شناخت هرمی و درختی ساختار حکمرانی»، نرخ تورم را در کجای هرم باید قرار داد؟ آیا می توان در فقدانِ رشد اقتصادی و تولید ثروت، در انتظار عدالت، آزادی و کرامت انسانی نشست؟ آیا آگاهی و شناخت جامعه در سرنوشت آن اثر دارد؟ آیا جامعه ای که میانگین مطالعه آن 35 دقیقه در سال است می تواند در انتظار دموکراسی بنشیند؟ اگر نرخ تورم زیر پنج درصد باشد، کشور ثروت تولید کند و مردم اهل مطالعه باشند بعد برخی از شرایط و مقدمات دموکراسی فراهم می شود. آیا می شود بدون Input در انتظار Output نشست؟ به عبارت دیگر، روابط علت و معلولی متغیرهای حکمرانی، علم و Science است. آنچه به موفقیت بسیاری از کشورها مساعدت بخشید این بود که متوجه شدند از کجا باید تحول را شروع کنند. یک دو سه تجربه شدۀ جهانی را تشخیص دادند. اولین و فوری ترین کاری که این کشورها انجام دادند، تغییر افکار و اندیشه هایشان بود.
🔦 تلخیص سیاسیون ایران
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴آقای پزشکیان، آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی!
✍️محسن رنانی
🔹رئیس جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمیدانی که برای مردم ایران تراز سیاستمدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟؟ پس برای چه نشستهای و دم فروبستهای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بستهای؟ آیا با وجود آن که اصلیترین وزیرانت را زدند؛ و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند؛ و یک نظامی اصولگرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیهانداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفتهاند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم ماندهای که بمانی؟
🔹مگر تو انصاف نداری که اینگونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کردهای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کردهاند هضم میکردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاحطلبِ تحولخواه میایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزشوپرورش دانشمند و تحولخواه که نخواهد مغز بچههای مردم را با باورهای خام ایدئولوژیک ایمان سوز پر کند میایستادی؛ یا آن که همان جا عندالمجلس استعفا میدادی و با افتخار به خانه میرفتی، تا ما دلمان خنک شود!
🔹ما سالهاست خون جامعهمان به کمبود هورمونهای افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمدهای تا این کمبود را جبران کنی!!
🔹چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوامالسلطنه پهلوی یا خاتمی ولایت باشی؟؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمیکنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهجالبلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کردهایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمیدهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟؟
🔹آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیسجمهور نشده رفوزه شدی! ای کاش میدانستی که در ایران رئیسالوزرای عاقبت بهخیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.
🔹مسعود گرامی! میدانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شدهای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیسجمهور ایرانی که باید چوبهدار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود.
🔹از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آیندهای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیسجمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای ما واجبتر است.
🔹می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکردهای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیدهام اما از این همین دور میفهمم که برای قربانی شدن آمدهای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد، همه ما باختهایم!
🔹آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کردهام و تاکنون رعایت کردهام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانهروزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایهاجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمیتوانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفتوگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاوردهای انتخاب چهاردهم هستیم.
🔦با احترام – #محسن_رنانی – ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
T.me/bestdiplomacy
✍️محسن رنانی
🔹رئیس جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمیدانی که برای مردم ایران تراز سیاستمدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟؟ پس برای چه نشستهای و دم فروبستهای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بستهای؟ آیا با وجود آن که اصلیترین وزیرانت را زدند؛ و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند؛ و یک نظامی اصولگرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیهانداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفتهاند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم ماندهای که بمانی؟
🔹مگر تو انصاف نداری که اینگونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کردهای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کردهاند هضم میکردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاحطلبِ تحولخواه میایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزشوپرورش دانشمند و تحولخواه که نخواهد مغز بچههای مردم را با باورهای خام ایدئولوژیک ایمان سوز پر کند میایستادی؛ یا آن که همان جا عندالمجلس استعفا میدادی و با افتخار به خانه میرفتی، تا ما دلمان خنک شود!
🔹ما سالهاست خون جامعهمان به کمبود هورمونهای افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمدهای تا این کمبود را جبران کنی!!
🔹چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوامالسلطنه پهلوی یا خاتمی ولایت باشی؟؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمیکنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهجالبلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کردهایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمیدهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟؟
🔹آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیسجمهور نشده رفوزه شدی! ای کاش میدانستی که در ایران رئیسالوزرای عاقبت بهخیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.
🔹مسعود گرامی! میدانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شدهای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیسجمهور ایرانی که باید چوبهدار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود.
🔹از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آیندهای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیسجمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای ما واجبتر است.
🔹می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکردهای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیدهام اما از این همین دور میفهمم که برای قربانی شدن آمدهای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد، همه ما باختهایم!
🔹آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کردهام و تاکنون رعایت کردهام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانهروزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایهاجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمیتوانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفتوگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاوردهای انتخاب چهاردهم هستیم.
🔦با احترام – #محسن_رنانی – ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی