Telegram Web Link
🔵🔴رابطه افزایش «مرگ های از سر ناامیدی» با دستمزد کم و شغل بی کیفیت/ بازارگرایی در ایران با رانت و فساد پیوند دارد

🗣فرشاد مومنی، اقتصاددان:

🔹️به جای فهم ریشه خودکشی‌ها، انتشار داده‌ها را متوقف می‌کنند!

🔹️ اگر جامعه سالم می‌خواهید، بودجه دستگاه‌های موعظه‌کننده را افزایش ندهید، بلکه فکری برای اشتغال باکیفیت و مولد و فناورانه بکنید.

🔹️در این شرایط هرچه موعظه کنید، بیشتر نفرت انگیزی می‌کنید؛ چرا که نمی‌توانید گرهی باز کنید. سپردن امور به بازار بدون فراهم کردن زمینه‌ها، به معنای حاکم کردن قانون جنگل است.

🔹️بازارگرایی در ایران با رانت و فساد پیوند دارد و صاحبان شرافتمند کار و سرمایه هر دو به اسارت رباخورها و دلال‌ها و وارداتچی‌ها درآمده‌اند و از این طریق کمر این کشور شکسته است./ جماران
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴آیا سوء قصد به جان ترامپ پیروزی او در انتخابات پیش‌روی آمریکا را تضمین کرد؟

🔹ارزیابی‌های تحلیلگران حاکی از آن است که پس از تلاش آشکار روز شنبه برای ترور دونالد ترامپ که منجر به زخمی شدن او شد، احتمال پیروزی او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ بسیار بیشتر شده است.

🔹شرکت «ویلیام هیل» مستقر در بریتانیا نیز اعلام کرده است که اگرچه تا روز شنبه قبل از سوءقصد، شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ میلادی ۶۵.۲ درصد بود، اما احتمال پیروزی او پس از این تیراندازی به ۷۳.۳ درصد افزایش یافت.

🔹حادثه تیراندازی به ترامپ در آستانه برگزاری کنوانسیون ملی جمهوری خواهان روی داد؛ به این ترتیب نامزدی او در زمانی بطور رسمی از سوی این حزب تایید خواهد شد که ترامپ به معنای واقعی کلمه از مرگ نجات یافته است./یورونیوز
T.me/bestdiplomacy
‌‌🔵🔴 هویت ایرانی؛ از سوگ سیاوش تا تعزیت عاشورا

برگزاری باشکوه سالروزِ رویدادهای تاریخی و فرهنگی هم در جوامعِ پیشامدرن و هم در دوران جدید از ابزارهای عمده برای تداوم و زنده نگاه داشتنِ خاطراتِ جمعی یا هویت قومی و ملی پیشامدرن در گذشته و هویت ملی در دوره‌ی جدید بوده است. در ایران، برگزاری نوروز باستانی و مراسم دهه‌ی عاشورا، که هر دو از تقدسِ خاصی برای ایرانیان شیعه برخوردارند، ملاتِ عمده‌ی هویت ایرانی شیعه یا، به زبان دیگر، دو ستون اصلی آن را تشکیل می‌دهند. ظاهراً مراسم دهه‌ی عاشورا، که به طور رسمی و علنی به فرمان معزالدوله‌ی دیلمی بویه‌ای در سال ۳۵۲ ق. در بغداد آغاز شده بود، با نشیب و فرازهایی تا دوره‌ی صفوی ادامه یافته و همراه با مراسم عید نوروز، که برای آن احادیثی پرداخته شده بود، به منزله‌ی پراهمیت‌ترین مراسمِ سالانه‌ی ایرانی شیعی نهادینه شده و تا به امروز تداوم یافته است.

البته در آن زمان در بغداد دو جشنِ ایرانی پراهمیتِ نوروز و مهرگان برپا می‌شد. هنگامی که در سال ۳۹۸ ق.، عاشورا و مهرگان در یک روز همزمان شدند، به فرمانِ شاهنشاه بویه‌ای ابتدا مراسم عاشورا را برگزار کردند و روز بعد جشن‌های مهرگان را؛ در زمان شاه عباس که نوروز و عاشورا در سال ۱۰۲۱ ق. همزمان شدند، او هم رویه‌ی آل‌بویه را به کار بست.

تعزیه‌ی شهادتِ شاه شهیدان امام حسین (ع) از بسیاری جاری شباهت به سوگ سیاوش داشت که سالروز آن در دوران پیش از اسلام برگزار می‌شد و اشاره به آن در آثار گوناگون نظم و نثر فارسی دیده می‌شود. سوگ سیاوش چنان ریشه در اسطوره‌های پیش از اسلام داشت که تا اوایل دوران اسلامی نیز در سغد و خوارزم برگزار می‌شد. چنان که در تاریخ بخارا آمده است:
"و اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجب است و مطربان آن .. سرودها را کین سیاوش گویند. و محمد بن جعفر گوید که از این - تاریخ سه هزار سال است و الله اعلم.

شاهرخ مسکوب در تحلیل ماندنی خود از سوگ سیاوش می‌گوید: «حتی هنوز در پاره‌ای از گوشه‌های دور، سیاوش شهید کامل و سرنوشت او نشان ظلمی است که انسان عرصه‌ی آن است». آن‌گاه به نقل قول از صادق هدایت می‌گوید: «در مراسم سوگواری نیز در کوهکیلویه زن‌هایی هستند که تصنیف‌های خیلی قدیمی را با آهنگ غم‌ناکی به مناسبت مجلس عزا می‌خوانند و ندبه و مویه می‌کنند. این عمل را سوسيوش (سوگ سیاوش) می‌نامند» (نوشته‌های پراکنده هدایت، با مقدمه حسن قائمیان، امیرکبیر). سوگ سیاوش که در عهد اساطیری تاریخ سنتی ایران در اواخر عهد ساسانی در خدای‌نامک‌ها تدوین شده و به ثبت رسیده بود، در دست پرتوانِ فردوسی در شاهنامه، حماسه‌ای جاودانه شد.

به نوشته‌ی شاهرخ مسکوب:
سلسله‌ی سیاوشان تاریخ در سرودهای یارسان، که اهل حق بدان‌ها پایبندند، و روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج و یحیی و سیاوش و امام حسین در گردش آمده است. آنان برگزیدگان و پاکان و مظلومان تاریخ‌اند. گردش روح شهیدان بزرگ تاریخ، که سالار شهیدان حسین (ع) بر تارک آنان می‌درخشد، نشانه‌ی تداوم تاریخی شهادت در هر دوره‌ی تاریخی است، چنان که گویی زمین هیچ‌گاه از شهید خالی نیست. در تشیعِ ایران، سیاوش، که اسطوره‌ای بود، جای خود را به شهید کربلا، که وجود تاریخی داشت واگذاشت و بدین‌گونه تعزیه، جای سوگ سیاوش را گرفت. در واقع شباهت‌های دو مراسم ممکن است تا حدی گسترده محبوبیتِ عاشورا را در میان ایرانیان تبیین کند؛ همان‌طور که احسان یارشاطر در مقایسه‌ی خود از دو مراسم نتیجه می‌گیرد: «شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت او یک زمینه‌ی واقعی در سنت ایرانی پیدا کرد تا به یک نمایش سوگواری الهام‌دهنده و سنجیده تبدیل شود. این مراسم، وارثِ ویژگی عمده‌ی مراسمِ بسیار کهنی بود که ریشه‌های عمیقی در روح ایرانی داشت»./ایران دل

🔴 منبع:
هویت ایرانی، احمد اشرف (دو مقال از جراردو نیولی و شاپور شهبازی)، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشر نی

نقل قول از مسکوب: سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز تهران، نشر خوارزمی

نقل قول از احسان یارشاطر:
Yarshater, Ehsan, "Ta'zia and Pre-Islamic Mourning Rics in Iran", in Peter Chelkowski..
ed., Ta'sieh Ritual and Drama in Iran, New York: New York University Press, New York University Studies in Near East Civilization, Number 7, 1979), pp. 88.94.


T.me/bestdiplomacy
از نامدارانِ تاریخ که بگذریم هزاران کس بودند که حتّی نامی از آنان برجای نمانده، مردانی که به مشقّت و گُم‌نامی در کنجِ عُزلتِ خود، یا به دربه‌دری، یا در سیاه‌چال‌ها عمر به پایان بردند، لیکن در برابرِ ناروائی‌ها زانو خم نکردند.
در تاریخِ هر کشورِ بزرگی فراوانند از این «شکست خوردگانِ فیروزمند».
هیچ روزگاری از این مردمان تهی نیست، مردانِ تنهارو و سرسخت، به منزل نرسیده، کام نیافته، که خوشبختی‌ها و بلند پروازی‌ها و تن پروری‌های دیگران را به چشمِ تحقیر می‌نگرند و درونِ خود را از شعله‌ای مرموز و ناگفتنی روشن می‌دارند.
از بزرگانِ واقعیِ هر قوم که بگذریم به لطفِ این گم‌نامان است که زیبایی‌های روحِ انسانیّت زنده می‌ماند و از دورانی به دورانِ دیگر انتقال می‌یابد.
کسانی که از دایره‌ی خور و خواب، پای فراتر نمی‌نهند، یا از فرطِ درماندگی بر مقام تکیه می‌کنند و در پول سعادت می‌جویند، هیچ‌گاه به این موهبت نمی‌رسند که دریابند با گردنِ افراخته و دلِ باروَر زندگی کردن چه لذّتی دارد.

            #ایران_را_از_یاد_نبریم
     (مقاله‌ی فیروزیِ شکست خوردگان)

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ نُدوشن

@bestdiplomacy
🔵🔴توهم توطئه: از قالیباف تا پزشکیان

دکتر اسفندیار خدایی

🔹 خودشون شاه رو بردن و خمینی رو آوردن، هر وقت هم بخوان بساط جمهوری اسلامی رو جمع می‌کنن. تا اونا نخوان، هیچی نمیشه.
🔹 خیالتون راحت! قالیباف رئیس‌جمهوره و از قبل تعیین شده، از بالا اونو میخوان. انتخابات فقط تشریفاته.
🔹 شک نکنید نظام تصمیم گرفته که جلیلی رئیس‌جمهور بشه، اصلاً خودشون آوردنش مرحله دوم، رای مردم مهم نیست.
🔹 از اول معلوم بود که برنامه‌شون پزشکیانه، همه این انتخابات یه فیلم بود.
🔹 ترور فلان سردار و سقوط هواپیمای فلان سیاستمدار هم کار خودشونه.
🔹 صدا و سیما: تیراندازی اخیر به ترامپ که از دو میلیمتری جمجمه‌ش رد شد، ساختگی و کار خودش بود!
🔹 حوزه علمیه قم رو انگلیسی‌ها تاسیس کردند. همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم می‌گیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره. اینا بدون اجازه اونا، آب هم نمیخورن.
🔹 شک نکنید که حملات یازده سپتامبر کار خودشون بود. از قبل برنامه داشتن.
🔹 اوایل که کرونا در چین پیدا شد، با قاطعیت می‌گفتند: ویروس کرونا کار آمریکاست تا چین رو از پای دراره. اما وقتی‌که تلفات کرونا در آمریکا و اروپا به اوج رسید، می‌گفتند: دیدید چطور چین با یه ویروس پدر آمریکا رو درآورد؟
کرونا قطعاً یه توطئه بود.

ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمی‌دونم، شما هم خودتون رو اذیت نکنید! مهم نیست که اینها درستن یا غلط.
مهم روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوام‌پسند بالا می‌رسه و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی رو به حاشیه می‌بره و دفن می‌کنه. در علوم انسانی نظریه دادن و ادعا کردن کار سختی نیست و همیشه شواهدی برای هر تئوری می‌توان یافت، اما اثبات نادرستی و رد یک نظریه، بسیار دشوار و وقت‌گیره. انداختن یک سنگ داخل چاه، کار سختی نیست اما بیرون آوردنش کار حضرت فیله.

توهم توطئه، بیماری جدیدی نیست. همیشه کسانی هستن که همه چیز رو با عینک بدبینی و توطئه می‌بینن. اما وقتی که جمعیت زیادی از نخبگان و مردم مبتلا بشن، این اختلال تبدیل به یک بیماری خطرناک اجتماعی میشه. مردم همه چیز را به چشم توطئه از پیش تعیین شده می‌بینن و نقش خود در تحولات جامعه رو انکار می‌کنن و قدرت حاکم یا قدرتهای بیگانه نامرئی را در جایگاه خدا تصور می‌کنن. بقول خلیل ملکی، توهم شکست ناپذیری انگلستان، مهمترین سلاح انگلیسی‌هاست. توهم توطئه بهترین راه تسلیم و انفعال مردم است و قدرت اندیشدن، کنشگری برای ایجاد تغییر و مسئولیت‌پذیری را از آدمها سلب می‌کنه.

توهم توطئه فقط منحصر به ما ایرانی‌ها نیست. در جوامعی که قرن‌ها مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشته‌اند و همه چیز در دست قدرت حاکم  بوده، طبیعی است که جامعه دچار سرخوردگی و خودتحقیری بشه. حال اگر این استبداد داخلی با استعمار خارجی آمیخته بشه و مردم شاهد شکستهای مکرر کشورشون از ابرقدرتهای خارجی و دخالت بیگانگان در زندگی خود باشند، این بیماری تشدید و بازار توهم توطئه گرمتر می‌شه و آهک تبدیل به ساروج میشه.

مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ می‌پندارند و همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای افسانه‌ای بیگانه نسبت می‌دن. لذا اگر روزگاری به این مردم میدان داده بشه و پاس گل رو جلوی پای خود ببینند، بجای شوت کردن به دروازه حریف، توپ را رها و بازی رو به رقیب واگذار می‌کنند چون اطمینان دارند که حتماً نقشه‌ای در کار است وگرنه مردم هیچ‌کاره‌اند، پس بهتر است دخالت نکنن. ایرانیان بیش از سایر جوامع دنیا هدف بمباران نومیدی و تبلیغات منفی رسانه‌های مختلف و ابتلا به توهم توطئه قرار دارند.

حکومت نقش اساسی در پاسداشت حق تعیین سرنوشت و پرورش آزادگی و عزت‌نفس مردم داره. فرق است میان حکومتی که مانع نقش‌آفرینی مردم میشه و صلاح خود را در تحقیر مردم و پایمال نمودن عزت‌نفس و ایمان و آزادگی آنها بدونه؛ یا حکومتی که به مردم اعتماد کنه و صلاح خود را در رشد و پرورش آزادگی و عزت نفس و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود بدونه.

  مردمی که هم از جانب حکومت تحقیر بشن و هم اراده بیگانگان را بر سرنوشت خود حاکم بدونن به درجه‌ای از حقارت، گیجی، نومیدی و افسردگی می‌رسند که خود رو هیچ‌کاره می‌دونن و بجای توجه به عوامل اصلی خوشبختی و بدبختی، همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای موهوم بیگانه واگذار می‌کنند و تسلیم حوادث میشن. چنان مردمی نباید منتظر وقوع معجزه خوشبختی و رفاه و استقلال و آزادی باشند.

توهم توطئه امکان کنشگری و نقش‌آفرینی را از مردم سلب می‌کنه و قدرت جامعه را به انحطاط می‌بره. توهم توطئه فقط یک بیراهه نیست که مانع کشف حقیقت بشه، بلکه ویروسیه که انگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب می‌کنه تا تسلیم حوادث بشن و قدر فرصتها رو ندونن.
◽️ ظهر عاشورا، ۲۶ تیر ۱۴۰۳
@EsfandiarKhodaee

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ ‍ امر سنّت؛ فرهنگ عاشورایی و هویت ایرانی

✍️ رضا کدخدازاده

🔸«امر سنّت» به طور اعم و آئین‌های سنتیِ جمعی به طور اخص بسیار مهمند؛ چون بار اصلی انتقال «آگاهی ملّی» بر دوش آنهاست. به ویژه آنهایی که مشمول چند سده تداوم شده‌اند و عملاً به بخشی از هویت ملّی و فراتر از آن، به عاملی برای تداوم هویت ملّی تبدیل شده‌اند. آیین‌های سنّتی نه تنها به نگهداری و انتقال تاریخ، باورها، ارزش‌ها و فرهنگ ملّی به نسل‌های پی‌درپی کمک می‌کند، بلکه در آن واحد، همبستگی ملّی و همدلی جامعه را نیز ارتقا می‌دهد. در واقع این همان چیزی است که امیل دورکیم از آن به عنوان «کارکرد سنّت» یاد کرده است. وقتی از این منظر به سنّت می‌نگریم، دیگر کاری به این نداریم که یک مولفۀ سنّت -مثلاً یک آیین مذهبی- چه قدر با «امر واقع» سر و کار دارد؛ بلکه صرفاً با این مهم کار داریم که چه قدر در انسجام اجتماعی و تداوم و تقویت هویت ملّی دارای کارکرد است.

🔸باری، امر سنّت به قدری مهم است که به قول زنده‌یاد دکتر سید جواد طباطبایی، این امر، عامل «آگاهی» انسان ایرانی است و بدون توجه و تامل دربارۀ سنّت، حتی اندیشیدن نیز امکان‌پذیر نیست. در نتیجه به نظر من، «مای ایرانی» وظیفه داریم فارغ از پسند و ناپسندهای شخصی، سنّت‌هایمان را -چه آنهایی که ذیل حوزۀ نوروز و چه آنهایی که ذیل حوزۀ عاشورا قرار دارند- به نسل‌های بعد انتقال دهیم. نسل بعد خودش آنها را به محک عقل و اخلاق خواهد زد و یا آنها را پیرایش می‌کند یا به کل کنار می‌گذارد که دومی تقریباً بعید است. دست‌کم من آرزو می‌کنم هیچ‌گاه رخ ندهد؛ چون جای خالی آنها را معلوم نیست کدام «ایسم» پر می‌کند و هویت ملّی درازدامن و ارجمند ایرانی ما چه آسیبی خواهد دید.

🔸بر خلاف آنچه برخی افراد -مبتنی بر رویکردهای ایدئولوژیک خاصّی- تصور و تبلیغ می‌کنند، شکل‌گیری بالِ عاشوراییِ هویت ایرانی، بسیار قبل‌تر از صفویه رخ داده است. تقریباً از همان قرون اولیۀ ورود اسلام به ایرانزمین. همین است که در شکل‌گیری سنّت عاشورایی در فرهنگ ایرانی، همۀ ایرانیان فارغ از تفاوت در جغرافیا، سبک زندگی و حتی دین و مذهب، نقش داشته و همچنان نیز دارند. چنانکه در گذشته، هم شاعر سنّی‌مذهب در سوگ عاشورا شعر سروده و هم شاعر شیعه‌مذهب. امروز نیز سمفونی عاشورا را یک ایرانی مسیحی -لوریس چکناواریان- می‌سازد! دیشب هم در مراسم شب عاشورا در ارومیه، یک بانوی سُنّی‌مذهب کُردزبان روی منبر رفت و از سوگ عاشورایی ایرانیان سخن راند! این یعنی امر سنّت در «ایران ما» ذاتاً ایدئولوژیک نیست. این یعنی به قول دکتر آرش رئیسی‌نژاد، دو ستون بنیادینِ تمدن ایران، یکی حوزۀ نوروز و دیگری حوزۀ عاشوراست و این دو دوستون است که ‎«وحدت در کثرت» ایران را شکل می‌دهد. بدینسان فهم رابطۀ ‎«امر سنّت» و «امر دینی» با «‎امر ملّی» در ایرانشهر، یکی از رازهای ماندگاری ایرانِ عزیز است. که ماندگار باد و #پاینده_ایران...

🔻روز عاشورا نمی‌دانی که هست
ماتم جانی که از قرنی به است/ مولوی

▪️عاشورای حسینی تسلیت باد!
«شهیدِ ناب» کسی است که بی‌سلاح و بی‌دفاع با پتیاره‌ی بدی روبرو می‌شود، آنقدر به نیروی روحی و حقّانیّتِ هدفِ خود ایمان دارد که کمترین ابرازِ دفاع یا بیم را بر خود حرام می‌شمارد تا مبادا از اریکه‌ی شهادت به زیر افتد. اگر مقاومت کند، از عیارِ شهادتِ او کم خواهد شد.
«شهادت» در مردم، خاصیّتِ پیوند دهنده و بیدار دارنده داشته. موجب برانگیختن و برافروخته نگاه داشتنِ وجدانِ بشریّت بوده است. خاطره‌ی شهید، همبستگی و اشتراکِ سرنوشت ایجاد می‌کند، قوّتِ قلب می‌بخشد. ذکرِ شهیدان هرجا رفته، به عنوانِ هشداری به کار رفته است برای بر حذر داشتنِ ستمکارانِ زنده.

             #داستان_داستان‌ها

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

@bestdiplomacy
دیپلماسی pinned «https://farsnews.ir/World_Tavana/1721027648195197756»
🔵🔴 کشور با روضه خوانی اداره نمی‌شود جناب پزشکیان!

فریبا نظری

پس از تایید صلاحیت مسعود پزشکیان از سوی نظارت استصوابی شورای نگهبان و اعلام صریح وی مبنی بر نداشتن برنامه، بیان غیرکاربردی روایت‌های مکرر از نهج‌البلاغه، تأکید بر سیاست‌های کلان کشور، و صحبت‌های کلی و مبهم و تکراری در مناظرات و کمپین‌های رأی گیری، برای بسیاری از گروه‌های مختلف جامعه کاملاً مشخص بود که وی نمی‌تواند عاملیتی در جهت رفع با کاهش برخی مشکلات جامعه داشته باشد.

اکنون اما با گذشت یازده روز از اعلام نتایج نهایی رأی گیری دور دوم و بررسی و پیگیری اخبار اقدامات و نظرات و رفتار پزشکیان به‌عنوان رییس‌جمهور دولت چهاردهم، محل تأمل و پرسش بسیار است، گرچه این نتایج از ابتدا هم قابل پیش‌بینی بود:

۱- ایران به‌طور ناگهانی و زودهنگام، رییس‌جمهور دولت وقت را ازدست داد و رأی گیری زودتر از موعد به جامعه تحمیل شد.

۲- اکثریت ایرانیان، کنش سلبی را انتخاب کرده و پیام آشکاری را هم چون رأی گیری سال‌های ۱۳۹۸، ۱۴۰۰، و ۱۴۰۲ به نظام حکمرانی و متولیان حاکمیت کشور دادند.

۳- پزشکیان با آرای بالاتری از صندوق رأی بیرون آمد. انتظار کنش عقلانی جامعه این است که وی از فردای رأی گیری، زمان را غنیمت شمرده و اگر مدعی زمامداری مطابق نهج‌البلاغه ‌ای است که مدام از آن روایت می‌کند، به سوی کار مردمان و خدمت به آنان شتاب کند.

۴- آن‌چه در این یازده روز دیده شد، رفتن از این دیدار به دیداری دیگر، نوشتن چند یادداشت تکراری با نکات مورد اعتراض و انتقاد صاحب نظران و بسیاری از ایرانیان، و شرکت در مراسم و هیأت‌های ایام محرم و در نهایت روضه خوانی است.

👈 جناب پزشکیان!
کشور با روضه خوانی اداره نمی‌شود!
حتی در جنگ هشت ساله نیز فرزندان بسیاری از این سرزمین کشته و مجروح و اسیر شدند تا یک وجب خاک وطن از دست نرود، که اگر جز این بود باید رزمندگان و سربازان همگی سالم و زنده تنها روضه می‌خواندند و دشمن را به جای خود می‌نشاندند!

به اندازه‌ی کافی آبروی دین و آیین و مناسک دینی، خدشه‌دار شده و لطمه دیده است؛ بیش از این دین را ملعبه‌ی سیاست و امور حکومتی نکنید که حاصل آن نابودی این سرزمین و زندگی معمولی آدم‌هایش و باورهای دینی و مذهبی آنانی است که می‌خواهند هنوز دین باور باشند.

جناب پزشکیان!
پول و منابع این سرزمین قرار نیست با شعار #برای_ایران، خرج حضور شما از هیأتی به هیأت دیگر شود؛ که این یک کنش و انتخاب شخصی شماست که در برابر رسیدگی فوری و اورژانسی به کار مردمان در اولویت کمتری قرار دارد درحالی که دست کم رأی دهندگان پانزده تیر ۱۴۰۳ منتظر اقدامات عملی شما در پایگاه و نقش یک رییس‌جمهور هستند.

لطفا با استفاده از ثانیه‌ها و دقایق به وظایف رییس جمهوری خود بپردازید و برای کاهش مشکلات ایرانیان تلاش کنید همان‌گونه که در سخنان پیش از رأی گیری خود گفتید.
حال که بر مسند ریاست جمهوری نشسته‌اید با اولویت بخشیدن به کار مردم، گزارش آن را به جامعه ارائه نمایید و با شیوه‌های دین‌ گریزاننده و سیاست‌ زده‌ی دولتی، شریک نابودی باورها و ارزش‌های دینی؛ نشوید!

۲۶ تیر ۱۴۰۳/  برابر با دهم محرم و روز عاشورا 

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴چرا «ایران مال» شکست خورد و «دبی مال» پیروز شد؟

مهدی الیاسی

«ایران مال» پروژه‌ای در اندازه «دبی مال» است. یک مال به معنی واقعی کلمه که دارای امکانات تجاری، اداری، گردشگری، تفریحی و اقامتی است. هتل ایران مال یک هتل ۵ ستاره واقعی است و از امکانات لوکسی مانند سالن هاکی روی یخ نیز برخوردار است. ایران مال در فضای پس از برجام ساخته شد و تصور مالکان آن نیز احداث یک مال واقعی برای اقتصاد و شرایط بین‌المللی ایران در فضای پسابرجام بود. از میان رفتن برجام و بازگشت مجدد تحریم‌ها، خروج تمام برندهای اروپایی از ایران، وخامت اقتصاد ایران و کاهش شدید قدرت خرید مردم از سال ۱۳۹۷ به بعد، فلسفه وجودی ایران مال را زیر سوال بُرد. 

مثلا کارشوی ایران مال که قرار بود میزبان برندهایی همچون بوگاتی باشد سرانجام به نمایندگی سایپا تقلیل پیدا کرد. سرنوشت دیگر برندها نیز به همین شکل بود. اساسا پروژه‌هایی همچون «ایران مال» زمانی می‌توانند موفق شوند که اقتصاد ایران به اقتصادی آزاد و بین‌المللی تبدیل شود. همچنین نیازمند این است که شهر تهران نیز یک شهر بین‌المللی و سرشار از گردشگران خارجی باشد. قطعا «دبی مال» نیز بدون قرار داشتن در شهر و اقتصاد بین‌المللی دبی نیز نمی‌توانست یک پروژه موفق باشد.

شکست پروژه ایران مال در واقع در پیوند با تحریم‌ها و شکست راهبرد بین‌المللی شدن اقتصاد ایران در شرایط پسابرجام بود. اگر شرایط بین‌المللی ایران کماکان به شکل کنونی ادامه پیدا کند و تحریم‌ها برقرار باشد،  بی‌تردید ایران مال در آینده نیز توفیقی در اداره این مجموعه اقتصادی به عنوان یک بنگاه اقتصادی، کسب نخواهند کرد. اجرای ابَر پروژه‌هایی همچون ایران مال، فارغ از مباحثی که در خصوص فساد در اجرای آن مطرح است، نیازمند یک پاردایم شیفت در وضعیت سیاست خارجی و ارتباطات خارجی کشور و اتخاذ سیاست درهای باز است. در غیر این صورت این قبیل مگا پروژه‌ها قطعا توفیقی کسب نخواهد کرد.
T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴روانشاد #عباس_کیارستمی:
چرا بچه ها رو دوست دارم....


@bestdiplomacy
🔵🔴به پیشواز عزاداری دختران نسل زد برویم


جناب سردار حمید هداوند
فرمانده محترم انتظامی استان البرز
سلام بر شما

پیرو دستور شما مبنی بر احضار دختران عزادار کرج که بدون روسری، در دسته عزاداری شرکت کردند و زنجیر زدند، این سوالات برای من و دانشجویانم پیش آمده است؛  به آنها قول داده‌ام از شما بپرسم:

فرموده اید به علت «هنجار شکنی و خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی» دستور احضار آن دختران داده شده است؛ لطفا بفرمایید معیار هنجارشکنی چیست؟ قانون ملاک است یا قضاوت افکار عمومی؟

اگر قانون ملاک است؛ آیا عنوان مجرمانه‌ای در قوانین جزایی تحت عنوان «هنجارشکنی» یا «خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی» وجود دارد؟ اگر آری، احضار این دختران بر اساس دستور کدام مرجع قضایی بوده است؟

اگر افکار عمومی ملاک است، منظور افکار عمومی کدام یک از بخش‌ها یا قشرهای جامعه است؟ مثلا اگر از نتایج انتخابات اخیر کمک بگیریم، اکنون جامعه دارای سه گروه جمعیتی بزرگ است (۵۱ درصدی‌، ۲۷ درصدی‌، و ۲۲ درصدی) که این‌ها قضاوتشان نسبت به یک چنین پدیده‌ای متفاوت است، معیار شما برای تبعیت از افکار عمومی، کدام بخش‌های جامعه است؟

اگر خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران، ملاک است، اولا بفرمایید این خدشه‌دار شدن چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟  و آیا در پدیده‌ها و ناهنجاری‌های دیگر هم خدشه‌دار شدن احساسات مومنان و عزاداران ملاک است؟

مثلا وقتی در برخی هیئت‌های عزاداری مردان تا کمر لخت می‌شوند و در حضور زنان سینه می‌زنند یا فیلم‌های‌شان را در فضای مجازی بازپخش می‌کنند و احساسات بسیاری از مومنان و عزاداران از این وضعیت خدشه‌دار می‌شود، شما اقدام به احضار می‌کنید؟

یا وقتی در برخی هیئت‌ها به جای عزاداری، خود را سگان حسین می‌نامند و عوعو می‌کنند و فیلم آن را نیز پخش‌ می‌کنند و این عمل احساسات بسیاری از مومنان را مخدوش می‌کند (چرا که ایمان نیز نمی‌تواند ما را از مقام انسانی خلع کند)، آیا نیروی انتظامی احضار می‌کند؟

در برخی عزاداریهای شبانه در کل ایام محرم و صفَر، برخی مداحان، حتی در ساعات نیمه شب،  با فریادهای ناهنجار خود پشت بلندگو، تا چند صد متر آسایش شبانه را از شهروندان می‌گیرند و موجب شرمندگی مومنان و عزاداران ساکن محل می‌شوند، به نظر شما این مورد هم هنجارشکنی است و لازم است برخورد شود؟

به نظر شما قمه‌زدن و انتشار تصاویر خون آلود قمه‌زنان در فضای مجازی هنجارشکنی هست یا نه؟ آیا لازم است قمه زنان احضار شوند و با انتشار دهندگان آن فیلم‌ها برخورد شود؟

آیا اگر امام جمعه‌ای روی منبر دروغ گفت و فسادی را انکار کرد و بعدا اسناد دروغ او آشکار شد و میلیون‌ها نفر از مومنان این کشور از این رفتار شرمنده و سرافکنده شدند و احساساتشان جریحه‌دار شد، او را هم احضار می‌کنید؟

آیا وقتی عده‌ای با هر نیتی،‌ خیابان را می‌بندند تا چای و شربت و آش نذری توزیع کنند، و وقت و برنامه هزاران شهروند را ضایع می‌کنند، این هم ناهنجاری محسوب می شود یا نه؟

و البته خوب است نیروی محترم انتظامی یک‌بار برای همیشه و با شفافیت اعلام کند که برای عزیزان آن نیرو هنگام انجام وظیفه، قانون ملاک است یا هنجار یا افکار عمومی یا میل مجری قانون؟

و البته یادمان نرود که هنجار یعنی یک الگوی رفتاری جمعی، یعنی چیزی که خودِ جامعه مراقبت می‌کند که مراعات شود و نیازی به مداخله نیروهای دیگر ندارد. اگر نیاز به مداخله‌ای از بیرون بود، پس هنجار نیست.

و خوب است نیروی محترم انتظامی بیش از آن که نگران رعایت هنجارها باشد نگران حفظ حریم و حرمت خویش باشد. در سال ۱۳۸۷ در رسانه‌های کانادایی خواندم که پلیس کانادا با حضور در مجلس آن کشور، با لایحه دولت برای ممنوع کردن صحبت با تلفن‌همراه هنگام رانندگی، مخالفت کرد. استدلال پلیس این بود: این کاری نیست که پلیس اکنون بتواند انجام دهد، با چنین قانونی، هم قانون را بی‌حرمت می‌کنید و هم پلیس را.

سردار هداوند عزیز
من از دیدن دین‌ورزی آزادانه نسل زد بسیار خوشحالم. آنان با دین مشکلی ندارند،‌ آنان با فسیل شدگی ما به‌نام دین مشکل دارند. و بسیار از شما متشکرم که با خبررسانی در این مورد، فضای این گفت‌وگو را فراهم آوردید.

امید که نیروی محترم انتظامی در همه حوزه‌ها بویژه هنجارگریزی در رعایت استانداردهای تولید خودرو و نیز هنجار‌شکنی و قانون‌گریزی در رانندگی که زندگی روزمره کل ملت ایران را ناامن کرده است (و فقط در سال گذشته بیست‌هزار کشته و حدود چهارصد هزار مصدوم برجای گذاشته است)، وظایف خود را به صورت کارآمد و شایسته انجام دهد.

مطمئن باشیم اگر نیروی محترم انتظامی رویه‌ها وقواعد ثابت و شفافی را در برخورد با همه انواع هنجارشکنی و قانون‌گریزی داشته باشد، مردم ایران به‌طور قاطع از فعالیت آن نیرو حمایت خواهند کرد.

با احترام – محسن رنانی
استاد دانشگاه اصفهان
۲۸ تیر ۱۴۰۳

www.renani.net


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴روایت عراقچی از برکناری‌اش با دستور احمدی‌نژاد

🔦احمدی نژاد صراحتا به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!

⭕️لاریجانی به دنبال فرمولی برای توافق بود، احمدی‌نژاد جلوی کار را گرفت



🔹عباس عراقچی دبیر شورای راهبردی سیاست خارجی و معاون سیاسی اسبق وزارت خارجه، در بخشی از کتاب خاطراتش با نام «ایران تایشی» به روایت بازه زمانی مذاکرات هسته‌ای به سرپرستی علی لاریجانی پرداخته است.

📓او در این بخش از کتابش نوشته است:
«به همان سیاقی که شرحش رفت به عنوان نماینده وزارت امورخارجه در گروه مذاکره کننده هسته‌ای که رئیس آن آقای دکتر علی لاریجانی بود معرفی شدم. آقای لاریجانی از مرداد 1384 بر کرسی دبیر شورایعالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته‌ای نشسته بود. دوران سختی بود. تصور این بود که تیم قبلی به اندازه کافی تهاجمی برخورد نکرده و به تعبیر آقای لاریجانی مروارید را داده و آب نبات گرفته است، لذا در صدد جبران بودند.

🔹تعلیق‌ها شکسته شد و غنی‌سازی از سر گرفته شد. طرف مقابل هم به شورای امنیت رفت و قطعنامه پشت قطعنامه علیه ما صادر می‌کرد.

🔹دکتر لاریجانی خیلی زود به این نتیجه رسید که باید بحران را کنترل کرد لذا به دنبال رسیدن به فرمولی برای توافق بود. با آقای خاویر سولانا که آن زمان مذاکره‌کننده از طرف اروپایی‌ها بود پیشرفت‌هایی صورت گرفته بود ولی آقای احمدی‌نژاد که متوجه شد جلوی کار را گرفت.

🔹بالاخره با آقای لاریجانی به اختلافات جدی رسیدند و لاریجانی استعفا کرد. با رفتن آقای لاریجانی بقیه اعضای تیم هم باید می‌رفتند!

⬆️تقریبا طی دو سال از آذر 1384 تا دی ماه 1386 معاون امور حقوقی بین المللی وزارت امورخارجه و عضو گروه مذاکره کننده هسته‌ای بودم. شرح این دو سال و خاطرات مذاکرات هسته‌ای خود مثنوی هفتاد من کاغذ است که به جایش و به وقتش باید گفته شود و امیدوارم روزی انجام شود.

🔹یک سال که گذشت اختلاف نظر بین آقای لاریجانی و آقای احمدی‌نژاد بر سر مذاکرات هسته‌ای پیدا شد و بعد از دو سال بالا گرفت. شرح این اختلافات، و علل و چگونگی تفاوت دیدگاه های آنها نیز جزو همان مثنوی است که اینجا جای آن نیست، فقط بگویم که فشار این اختلافات عمدتا به من که در حقیقت به عنوان نماینده دولت در تیم لاریجانی حضور داشتم، و باید خواسته‌های رئیس‌جمهوری را در مذاکرات دنبال می‌کردم، وارد می‌شد.

🔹یک بار خاطرم هست که در پاسخ به ایرادات آقای متکی نسبت به برخی وجوه مذاکرات و خرده‌گیری نسبت به من، به ایشان گفتم آقای وزیر من بین اختلافات این دو بزرگوار (لاریجانی و احمدی نژاد) دارم له می شوم، خواهش می کنم فکری بکنید!

🔹صادقانه گفت حق داری. نهایتا اختلاف این دو کار را به استعفای آقای لاریجانی رساند. ایشان در اواخر مهر ماه ۱۳۸۶ کناره گرفت و دکتر سعید جلیلی به جای ایشان نشست.

🔹کناره گیری آقای لاریجانی پایان داستان نبود. رئیس جمهور احمدی نژاد نظرش تغییر همه اعضای گروه مذاکره کننده و کنار گذاردن آنها بود. من به عنوان دیپلمات تربیت شده بودم که در سیاست داخلی ورود نداشته باشم و فقط منافع ملی و مصالح جمهوری اسلامی را در نظر بگیرم، و به این اصل در تمام عمر کاری خود در وزارت امور خارجه پایبند بوده‌ام. اما رئیس جمهور نظر دیگری داشت، لذا باید کنار می رفتم، نه فقط از گروه مذاکراتی، که ایضا از سمت معاونت بین الملل وزارت امورخارجه. آقای احمدی نژاد صراحتا به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!»./ خبرآنلاین

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 مهاجرت های برنامه ریزی شده و سازمان یافته

🔶 هشدار "هارون معترف" روزنامه نگار افغانستانی به ایرانیان!

تجربه تلخ ما را تکرار نکنید!

🔶طالبان چگونه شکل گرفت و بر افغانستان حاکم شد؟
پیامی برای عزیزان و هم‌زبانان ایرانی‌ ام :

در سال‌های اخیر، و در زمان حکومت جعلی *کرزای*  موجی از رفتنِ جوانان جنوب و جنوب‌ شرق به شمال کشور (افغانستان) آغاز شد.

همه به یاد‌ دارید که ویدیوهای جوانان طالب با ظاهری غیر مسلح به بهانه بی‌کاری و ناامنی در جنوب، شبکه‌های اجتماعی را پر کرده بود که جوانان افغان به استان‌های شمال می‌رفتند.
بسیاری از آنها به‌ بهانه کار در پوشش موبایل فروشی و دست‌فروشی‌ها، قصد سفر به دره‌های هندوکش و کوه‌پایه‌های شمال‌شرق می‌کردند.

اتوبوس‌ها روزانه این جوانان را با یک چمدان که چند پیراهن و‌ تنبان داشتند از مسیر سالنگ به شمال انتقال میدادند .

انگار گنجی را در شمال گیر آورده اند از منابع طلا .
دیری نگذشت که  هیاهوی ناامنی در ولایات شمال اوج گرفت. *ولسوالی‌* ها یکی پی دیگر نا امن شد و حتی شماری از *ولسوالی* ها برق‌آسا به دست طالبان سقوط کردند.

هر چند نقشه‌ ناامن‌ سازی شمال و سرباز گیری برای طالب ها در زمان  *کرزی* آغاز شد و *حنیف اتمر* این طرح را به پیشرفته‌ترین نوع آن، که انتقال تروریستها توسط چرخ‌بال‌های وزارت دفاع بود را عملی کرد،

اما انتقال نیرو‌های پیاده به طور دسته‌ جمعی در سال‌های اخیر توسط آن لجن تاریخ، صورت گرفت و نتیجه آن را همه دیدیم که سر ‌‌و کله ملیشیاهای طالبان از گوشه و ‌‌کنار شمال برآمد و سقوط شمال از طریق همین نیروها در تبانی با ناقلین همیشه در صحنه انجام یافت.

عین همان سناریو، این روز ها در کشور شما ایران تکرار می‌شود.
سیلی از جوانان افغان از ولایات پشتون‌نشین با همان ظاهر «فرهنگی»، به بهانه‌ کار به ایران می‌روند و دست به دست هم پارک‌ها و خیابان‌های تهران و‌ اصفهان و شیراز ‌و… را اشغال کرده و راه‌پیمایی و دسته جات دوستی و اتحاد و همراهی تشکیل میدهند.
(کاملا برنامه ریزی شده و هدایت شده )

پیام من به سران دولت ایران و ملت ایران این است:
ضمن سپاسگزاری از دولت و‌ مردم ایران که همیشه از مهاجران افغانستانی خود در هر شرایط حمایت کردند، جا دادند و مورد لطف قرار دادند، اما این را هم می‌گویم که مراقب پشت پرده این *مهاجرت‌‌ های خیلی مشکوک و تجربه* شده باشند .

متاسفانه دولت ایران آنقدر خود را مشغول قضیه فلسطین و غزه و اسرائیل و آمریکا کرده که به خطر جدی تجربه شده طالب در زمان کرزای توجه ندارد.

این تجربه تلخ تاریخی را به مردم شریف ایران یادآوری میکنم که غفلت نکنید ،
روزی شما هم توسط نیروی به ظاهر مظلوم، ضربه خواهید خورد و اونوقت دیگر دیر است و کار از کار گذشته است.
مراقب باشید که این مهاجرت‌ها می‌تواند مشکوک و توسط طالبان سازماندهی شده باشد.
پس ما صلح دوستان و تمدن و آرامش خواهان افغانستان نمی‌خواهیم سرنوشت یک کشور بدبخت، شکست‌خورده و جولان‌گاه ترور و تریاک شده در همسایگی مان تکرار شود. این درست است که رژیم شما مخالفین و اپوزیسیون سیاسی خود را دارد که خواهان تامین عدالت اجتماعی و‌ برابری جنسیتی هستند، اما مسئله داخلی شما مربوط به خود شماست و مطمئنم هیچ ایرانی نمی‌خواهد تغییر نظام سیاسی از مسیر جنگ و خون‌ریزی و خشونت رقم بخورد.

امیدوارم این پیام را هر ایرانی که خود را مسئول حراست از سرزمین شان می‌دانند جدی بگیرند. وگرنه مشخص است که «صلاح مملکت خویش خسروان داند».
ضمنا از هر سه افغانی که  به ایران می‌روند یک نفر آنها طالب و آموزش نظامی دیده اند.
به هوش باشید...

من آن چه شرط بلاغ است با شما مردم و دولت ایران گفتم، خواه پند گیرید ، خواه ملال!

#هارون_معترف، نویسنده و روزنامه نگار
#افغانستان/تحلیل زمانه

T.me/bestdiplomacy

🔵🔴 داستانِ دولتِ چابک

✍️ آرش رئیسی‌نژاد، دکترای روابط بین‌الملل

در جهان شبکه‌ای در ساختار گذار نظم بین‌الملل، کشورهایی می‌توانند از فرصت‌های گذرا بهره برند و تهدیدهای سهمگین را مهار سازند که بتوانند ضمنِ حفظِ امنیت‌، توسعه را در پیش گیرند. برای دستیابی به چنین هدفی، کشور باید برخوردار از دولتِ چابک باشد؛ دولتی مؤثر و منعطف!

دولت چابک، رابطۀ امنیتی با جامعه ندارد و جامعۀ قوی را تهدید نمی‌بیند و تهدید نمی‌کند چنین دولتی، رابطۀ غیرامنیتی با جامعه دارد و ملت را یگانه متحدِ خود می‌داند از آنجا که وظیفۀ این دولت، دفاع از موجودیتِ ایران و ملتِ ایران است سرچشمۀ تهدید را درون مرزها و در میانِ ملت، نمی‌جوید.

دولت چابک در سودای کنترل جامعه نیست و از تمرکز و فربهی از طریق نهادسازی دائمی و گسترش بازوهای سازمانی، روی‌گردان است. چنین دولتی نه نیاز به بوروکراسی عریض و طویل دارد و نه خواهانِ نظامِ اداری، لجام‌گسیخته است؛ بلکه واجد دیوان‌سالاری به‌روز شده است که توان تصمیماتِ کارا و سریع را دارد.

دولت چابک در حوزۀ اجتماعی، کنترل‌گر نیست و از مداخله روی بر می‌تابد. چرا که متکی بر جامعه قوی است؛ جامعه‌ای که شهروندانش به حفظ حقوق شهروندی و هویت ملی آگاه است. در چنین جامعه‌ای ارزش‌ها نه از طریق داغ و درفش حکومت، بلکه از طریق گفتگو درون نهادهای مدنی حفظ می‌شود و قوام می‌یابد.

دولت چابک در حوزۀ اقتصادی، دولتی کوچک است. به مکانیزمِ بازارِ آزاد، اعتماد داشته، موانع کسب و کار خصوصی را برچیده‌، در قیمت‌گذاری مستقیم مداخله نکرده‌، روندهای ژئواکونومیک را دریافته و با پیروی از قاعدۀ «خیلی دور - خیلی نزدیک» در سیاست‌گذاری کمینه، ولی هوشمند، تسهیل‌گرِ توسعۀ ملی می‌شود.

دولت چابک در حوزۀ نظامی بر پایۀ بازدارندگی مؤثر، بنا شده و هوشمندانه بر استراتژی رقبا تأثیر می‌نهد. قدرت را برای دفاع می‌خواهد نه تهاجم. جنگ را آغاز نمی‌کند، ولی تا پای جان دفاع می‌کند. چنین دولتی اتکایش بر نسلِ چهارم جنگ است و نیاز به نیروی نظامی بزرگ با هزینۀ سنگین اقتصادی ندارد.

دولت چابک در حوزۀ سیاسی همزمان انسجام و انعطاف دارد؛ هم از توانِ تصمیم‌گیری در بزنگاه برخوردار است و هم از ظرفیتِ پذیرشِ تغییر، چنین خصوصیاتی پیوندی ارگانیک با رضایتمندیِ سیاسیِ شهروندان دارد و مقوّمِ همبستگیِ ملی در عینِ آزادی‌بیان است. دولت چابک، والاترین نمودِ امروزینِ دولتِ مقتدر است.

پس دولتِ چابک در حوزۀ سیاسی و نظامی، «سرشتی واحد» دارد؛ ولی در حوزۀ اقتصادی و اجتماعی، وجه «متکثر» خود را به نمایش می‌گذارد. در وجه نخستین منسجم است و در وجه دوم غیرکنترل‌گر. دولتی است که با توجه به شرایطِ داخلی و بین‌المللی می‌تواند میان دو سرشتِ توأمانِ واحد و متکثر در رفت و آمد باشد.

دولت چابک، دولتی است که از یک‌سو توان ترجمۀ دستاوردِ نظامی نفوذ سیاسی و جاذبۀ فرهنگی در منطقه را به توسعۀ اقتصادی دارد و از سوی دیگر با تکیه بر رویکردِ «هم شرقی، هم غربی»، توانایی رابطه با همۀ قدرت‌های بزرگ را دارد. چنین دولتی‌، زندگی در شکاف را هم ضرورت و هم سرنوشتِ ایران می‌داند.

دولت چابک، پیش و بیش از هر چیزی باید ایران و ملتِ ایران را دوست داشته باشد و سیاستِ «نخست ایران» را بپذیرد؛ سیاستی که رفاه شادی و سربلندی شهروندانِ ملتِ ایران را در اولویت قرار دهد و این محقق نمی‌گردد‌، «مگر آنکه کسانی که اولویت‌شان ایران و ملت ایران است، سرکار بیایند» و آن روز فرا می‌رسد./ایران دل


‌www.tg-me.com/bestdiplomacy
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فرهنگ به معنای خاص به سرمایه‌ی معنویِ یک قوم گفته می‌شود، و این همه‌ی آثار ادبی و هنری و فکری را در بر می‌گیرد؛ همه‌ی آنچه از درونِ او سرچشمه گرفته و در برون، تجلّیِ خود را در «سازندگی» یافته است.
این سازندگی اگر بیشتر متوجّه برآوردنِ حوائجِ مادّی و جسمانیِ اجتماع باشد، نامِ "تمدّن" به خود می‌گیرد؛ و اگر بیشتر ناظر به اقناعِ نیازهای معنوی و غیرانتفاعی و غیر قابل تقویمِ او باشد نامِ "فرهنگی"؛ ولی غالباً این دو با هم پیوستگی می‌یابند.
فرهنگ نشانه‌ی «کار» و نشانه‌ی «انتخاب» است. انتخاب یعنی به آنچه هست قانع نبودن و بهتر جُستن، از این‌رو فرهنگ جنبه‌ی کیفی دارد نه کمّی. نابجا نخواهد بود اگر انسان را در یکی از تعریف‌هایش «موجودِ فرهنگی» بخوانیم. موجود فرهنگی کسی است که در زندگی، به سطح و به آنچه برآورنده‌ی حوائجِ اوّلیّه است اکتفا نمی‌کند، طالبِ عمق و زیبایی نیز هست. این عمق در چیست؟ جُستن چیزی در ورای آنچه به وسیله‌ی حواس دریافت می‌شود...
از سوی دیگر به کمک فرهنگ است که زمانِ گذشته به حال پیوند می‌خورد، و دنیای حال که حالتِ سطح دارد، بُعد و ژرفا به خود می‌گیرد. پس حاصلِ فرهنگ این می‌شود که انسان برگزیده‌تر و باروَرتر و بیشتر زندگی کند. عمرهای کوتاهِ شصت سال و هفتاد سال نمی‌توانسته است بشر را راضی بکند. این گذرندگی، یا به قول گذشتگانِ ما «سپنجی» بودنِ حیات می‌بایست چاره‌ای برایش اندیشیده شود؛ راه در این جُسته شد که کیفیّت، جبرانِ کمّیّت بکند و فرهنگ به وجود آمد، بشر بدین‌گونه توانست آستانه‌ی محدودِ زندگیِ خاکی را در نَوَردد، و به کمکِ تاریخ و ادبیات و هنر، به گذشته‌ی دور برود، و نیز با ایجادِ آثاری که گمان می‌کند بعد از او بر جای خواهد ماند، حیاتِ خود را در آینده بگسترد.

            #فرهنگ_و_شبه‌فرهنگ

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
2024/09/22 19:13:30
Back to Top
HTML Embed Code: