Telegram Web Link
🔵🔴جامعه‌ی روسیه بر پایه‌ی عرف مافیا بنا نهاده شده است


🔹 سرگی مدودف، متخصص دوران پساشوروی، در گفت‌وگو با روزنامه‌ی فرانسویِ «لوموند» به ما یادآوری می‌کند که «روسیه قدرتی جنگاور و پلیسی است که در طول قرن‌ها نه تنها با همسایگان بلکه با ملتِ خود نیز همیشه در جنگ بوده است». گرایشی که تحت فرماندهیِ پوتین با حمله به اوکراین تشدید شده است.

🔹 در طول اعصار، دولت مسکو نه تنها با همسایگان بلکه با ملتِ خود هم جنگیده است. منابع اصلیِ کشور را از آنِ خود کرده، به مالکیت خصوصی اجازه‌ی گسترش نداده، و در نتیجه طبقه‌ی اجتماعی‌ای را هم که در پیوند با آن است، محدود کرده است. از دید زمامداران روسیه مالکیت خصوصی منبعی است برای درآمد، گونه‌ای «صنعت نفت ثانی». زندگیِ انسانی در روسیه ارزش چندانی ندارد. پیروزی‌های بزرگ جنگ جهانی دوم ــ نبرد استالینگراد، فتح برلین ــ به بهای از دست رفتن جان‌‌های بی‌شمار به‌دست آمده است. جیره‌ی متداول آن زمان، ده سرباز شوروی در ازای یک آلمانی بود. اکنون در اوکراین سه روس در ازای یک اوکراینی است. در سال ۱۹۴۵، در حالی که ژنرال آمریکایی، دوایت آیزنهاور، از شمار بالای کشته‌شدگانِ ارتش شوروی ابراز شگفتی می‌کرد، مارشال گئورگی ژوکف به او پاسخ داد: «هیچ اهمیتی ندارد. زنانِ ما سربازانِ جدیدی ‌به دنیا خواهند آورد.» ولادیمیر پوتین هم بر این باور است. او ادعا می‌کند که اختیار تن و جسم شهروندان روس را داراست، به همین‌خاطر زن‌ها را به فرزندآوریِ بیش‌تر فرامی‌خواند و به اقلیت‌های جنسی حمله می‌کند. او به فرد و انسان نیاز ندارد. تنها چیزی که می‌خواهد سربازانی است که بتوانند جنگ‌هایش را پیش ببرند.

🔹 در میانه‌ی قرن بیستم، ما در برابر دو رژیم تمامیت‌خواه قرار داشتیم: یکی به رهبری هیتلر، و دیگری به رهبری استالین. این دو در سال ۱۹۳۹ دست به دست هم دادند تا به لهستان و کشورهای بالتیک تعرض کنند. بنابراین مسئولیت جنگ به تساوی متوجه اتحاد جماهیر شورویِ استالینی و آلمان هیتلری است. بی‌شک هنگامی که ارتش آلمان در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد این کشور ناچار شد که به فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده‌ی آمریکا بپیوندد. چاره‌‌ی دیگری نداشت. من به‌‌خوبی می‌دانم که خاطره‌ی پیروزیِ استالینگراد در فوریه‌ی ۱۹۴۳ هم‌چنان زنده است، از جمله در فرانسه، اما فراموش نکنیم که استالین هم‌پیمانِ هیتلر هم بود. به خودمان دروغ نگوییم: نظام استالینی گونه‌ای از فاشیسم بود. متأسفانه، جنگ جهانیِ دوم به پایانِ خود دست پیدا نکرد. نوعی تمامیت‌خواهی نابود شد، اما نوع دیگری برجا ماند. ولادیمیر پوتین تجسم آن است. او بدون شک میراث‌دار فاشیسم استالینی است.





T.me/bestdiplomacy
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴دکتر #علینقی_عالیخانی؛ مردی که در دوران سیادتش بر اقتصاد ایران در دهه ۴۰، رشد اقتصادیِ کشور ۲رقمی شده بود! 


«معلّم‌های اقتصادم در پاریس می‌گفتند؛ اقتصاد موجود زنده‌ای است که باید با آن در جامعه آشنا شوید. علم اقتصاد، تنها چند فرمول ریاضی و ترسیم چند منحنی عجیب و غریب نیست. یک اقتصاددان پیش از آن، باید با تاریخ کشورش آشنا باشد.» (خاطرات علینقی عالیخانی، ص: ۱۹۳)

يكی از ويژگی‌های مهم دکتر علينقی عاليخانی، وزير اقتصاد دهه ۱۳۴۰، استقلال عمل او در مقابل دربار و تاكيد بيش از اندازه بر ديدگاه‌های كارشناسی بود تا جايی كه به تدريج از چشم شاه و اطرافيان افتاد.

تدوین یک منشور سازمانی از مهم‌ترین اقدامات او و تیمش بود به طوری که حتی مجوز کارخانه سیمان در داخل محدوده شعاع ۱۲۰ متری تهران را به آقای معینیان به‌عنوان رئیس دفتر مخصوص شاه نداد. تا جایی که شاه گفته بود "این دراز به ما هم مجوز نمی‌دهد!"

در موضوع  اعطای مجوز مونتاژ خودرو «جيپ اخوان» نيز به شدت مخالفت كرد. بطوريكه نهايتاً او را دور زدند و مجوز را مستقيما از شخص شاه گرفتند. عليخاني هم البته هيچ وقت به اين قبيل افراد بها نمی‌داد.

رضا نیازمند، معاون علینقی عالیخانی درباره استقلال او در تصمیم‌گیری‌ها حتی در مقابل شاه، این چنین می‌گوید: روزی عالیخانی وارد دربار شد و دید یکی از کارمندان وزارت از دربار خارج می‌شود، از او سوال کرد: برای چه به آنجا آمده‌ای؟ او پاسخ داده که برای گزارش‌دهی به شاه آمده است.(۱) فردای آن روز عالیخانی او را برکنار کرد، اما در جلسه بعدی وزیر اقتصاد با شاه، محمدرضا به شدت وی را مواخذه کرد که در این کشور مردم نمی توانند شخصا به شاه گزارش دهند، اما عالیخانی از تصمیمش برنگشت!/تحلیل و رصد

@bestdiplomacy
🔵🔴اقتصاد، سیاست و ما

دکتر نوید رئیسی

کشوری فرضی را در نظر بگیرید که به دلیل بیش از یک‌دهه سیاست خارجی تهاجمی و سیاست داخلی ناکارآمد، مسیرهای تجارت خارجی‌اش مسدود شده، نقل و انتقالات مالی‌اش قفل شده، تکنولوژی‌اش به‌‌‌روزرسانی نشده، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌‌‌هایش صورت نگرفته، تخصیص منابع موجودش با فساد فراگیر منحرف شده، رشدش متوقف شده، به دلیل فشار بیش از حد بر انواع مختلف موجودی‌اش در اغلب زمینه‌‌‌ها با ناترازی مواجه شده و همه اینها در نهایت موجب شده است که ساکنانش با خطر فقر فراگیر دست به گریبان باشند.

چنانچه این کشور به روش‌های واقعا دموکراتیک اداره شود، «اقتصاد» این پتانسیل را دارد که به موضوع مسلط در انتخابات تبدیل شود و فرآیند رای‌‌‌دهی را به ابزاری برای پاسخگو کردن سیاستمدارانی که در شکل‌‌‌گیری وضعیت موجود شریک بوده‌‌‌اند، بدل کند.

می‌‌‌توان حدس زد که پوپولیست‌‌‌ها در انتخابات این کشور فرضی فعال شوند و با سوءاستفاده از حس استیصال جمعی تلاش کنند وعده‌‌‌های خود را  با این روایت آغاز کنند که ما کشوری ثروتمند هستیم و تنها مشکلمان این است که آن «دیگرانی» که پیش از ما بودند، هیچ‌‌‌یک به توزیع عادلانه اهمیت نمی‌‌‌دادند.

می‌‌‌توان حدس زد که برخی شهروندان در این تله‌‌‌ گرفتار شده و به ایشان رای دهند.

سیاستمداران خواهان تغییر نیز احتمالا تلاش خواهند کرد آرای عمومی را در این کشور فرضی به سمت خود متمایل کنند.

چرا رای‌‌‌دهندگان ایرانی در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ برای پیروزی سید محمد خاتمی و حسن روحانی بسیج شدند؟

چون، این دو سیاستمدار در زمان خود موفق شدند در تصویری بزرگ با المان‌‌‌های نشانه‌‌‌شناختی روشن از وضعیت موجود، خواست‌‌‌های عمومی برآورده‌نشده و تغییرات مدنظر جامعه با رای‌‌‌دهندگان شریک شوند.

این تصویر در سال ۱۳۷۶، بر مبنای خواست‌‌‌های اجتماعی-سیاسی و در سال ۱۳۹۲ بر مبنای خواست‌‌‌های اقتصادی، البته از مسیر سیاست خارجی، شکل گرفت.

در مورد اخیر، شهروندان باور داشتند که برای تغییر مسیر اقتصاد، باید ابتدا مسیر سیاست خارجی تغییر کند. همچنین باور داشتند که تیم حسن روحانی می‌‌‌تواند این تغییر را به پیش ببرد؛ باوری که البته در عمل ثابت شد، باوری درست بوده است.

در نقطه مقابل، افت محبوبیت این سیاستمداران و ناامیدی از ایشان نیز دقیقا در همان زمان‌‌‌هایی کلید خورد که جامعه و به‌ویژه جوانان نسبت به توانمندی ایشان در حرکت در مسیر آن تصویر بزرگ‌تر سرخورده شدند.

شرایط امروز با سال ۱۳۷۶ و حتی با سال ۱۳۹۲ تفاوت‌‌‌های عمیق دارد و حتی در صورتی که سیاستمداران آن تصویر بزرگ‌تر را در ذهن داشته باشند، باز هم مواجهه با «ذی‌نفعان وضع موجود» که اکنون از نفوذ و قدرت اقتصادی و سیاسی بالاتری هم برخوردار هستند، کاری آسان نیست.

بر همین اساس، مناظرات اقتصادی را می‌‌‌توان فارغ از معدود لحظات برخی از نامزدها این‌‌‌گونه جمع‌‌‌بندی کرد که نه‌تنها ذهنیت سیاستمداران از واقعیت موجود و ادراک جامعه فاصله بسیار دارد، بلکه حتی اصول سیاست‌‌‌ورزی به عنوان یک حرفه نیز در ایران امروز با اعوجاجات جدی مواجه است.

🔗متن کامل سرمقاله


روزنامه دنیای اقتصاد

@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 #روشنفکران دیگر نقشی ندارند
دیگر برای #جوانان شاخص فکری نیستند
ما دیگه مراد فکری نداریم حالا...‌‌

#جوانان الان خیلی خواسته هایشان #ملموس است و می دونند چی می خوان..‌‌..

👈سخنان بسیار #شنیدنی
از روانشاد استاد #داریوش_شایگان

@bestdiplomacy
🔵🔴آنهایی که تحریم‌ها را نعمت می‌دانند بخوانند.!


لیبی در زمان #قذافی برای ده سال تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار داشت.قذافی این تحریم‌ها را «نعمت» نامید و دستور داد که از همه ظرفیت‌های داخلی برای دور زدن تحریم‌ها استفاده شود.صنعت نفت بیشترین آسیب را دید.سرمایه‌گذاری در صنعت نفت متوقف شد و ادامه کار بسیاری از صنایع با مشکلات اساسی روبرو شد.حمودا الاسودا وزیر نفت لیبی در دوران قذافی بعدها درباره تحریم ها گفت:

"آمریکایی‌ها شناخت کاملی از تجهیزات و دستگاه های ما داشتند و هر قطعه و وسیله ای را که ما نیاز داشتیم در فهرست کالاهای تحریمی گذاشته بودند. مشکلات ما پیچیده‌تر شد چون نمی‌توانستیم این قطعات را حتی از بازار آزاد بخریم.بعد مجبور شدیم به اوراق‌فروشی‌ها رو بیاوریم و دستگاه‌های خرابمان را تعمیر و بازسازی کنیم و حتی در مواردی سعی کردیم قطعات یدکی مورد نیازمان را خودمان بسازیم اما در این کار ناموفق بودیم."

آلیسون پارچتر نویسنده کتاب «قذافی؛ظهور تا سقوط» می‌نویسد:

تحریم‌ها زندگی را بر مردم لیبی مشکل‌تر از پیش ساخت.قیمت‌ها رو به افزایش گذاشت...تورم سالیانه حدود سی و پنج درصد بود که نفس مردم را گرفت....گرچه دولت نظام کوپنی را برقرار کرد تا مردم گرسنه نمانند اما ادامه معیشت برای اکثریت مردم دشوارتر شد.علاوه بر این، برای بسیاری از خانواده‌ها ، متکی شدن به کوپن تجربه حقارت‌باری بود.آنچه کار را بدتر می‌کرد فساد موجود در نظام کوپنی بود.مقامات فقط بخشی از کالاهای کوپنی را بین مردم توزیع می‌کردند و بقیه کالاها سر از بازار سیاه در می‌آورد.تحریم ها موجب سربرآوردن طبقه‌ای از نوکیسگان شد. این طبقه جدید نه فقط شامل مقاماتی می‌شد که از راه دور زدن تحریم ها به سودهای آنچنانی رسیده بودند بلکه تجار بخش خصوصی را که پارتی‌های دم کلفت حکومتی داشتند را نیز شامل می‌شد.این تجار به لطف دسترسی به ارزهای خارجی کالا وارد کشور می‌کردند و این کالاهای وارداتی را با قیمت های گزاف تورم زده می‌فروختند.نرخ تورم به قدری بالا بود که مردم قادر به خرید این کالاها نبودند.هر گوشی تلفن همراه معادل پنج برابر حقوق ماهیانه یک استاد دانشگاه بود.همزمان ویلاهای شیک که متعلق به کاسبان تحریم و اقوام و نزدیکان سران حکومت بود در طرابلس و بنغازی ساخته می‌شد تا بر زخم مردم لیبی نمک بپاشد.شکاف رو به گسترش میان اغنیا و فقرا موجب بروز نفرت تلخی در بین آن‌هایی شده بود که در نبرد برای یکی کردن خرج و دخلشان به حال خود وانهاده شده بودند.

بیژن اشتری/مترجم و نویسنده

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴در ایران نمی‌توان امت‌سازی کرد و شکست میخورد، چون ایران یک ملت واحد است.
روانشاد استاد سید جواد طباطبایی

«شاهنامه داشتن مستلزم ملت بودن است.
عرب‌ها جایی عنوان کرده‌اند که عرب، نمی‌تواند شاهنامه داشته باشد.

می‌بایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی‌شود، شاهنامه داشت.

اعراب نه تنها نمی‌توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت.
حافظ، بیان اسطوره‌ی ملی ما است.
ما ملت غیبیم و حافظ لسان‌الغیب است چون لسان یک ملت است.

مفهوم ایرانشهری و اندیشه‌ی ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است.
منطق ما، متفاوت از منطق امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویش‌های متفاوت.
ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.»/تحلیل و رصد

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴دولت سایه جلیلی خیانت به ملت ایران و خدمت به روسیه بود

🔦فلاحت پیشه، رئیس سابق کمیسیون سیاست خارجی مجلس،

سیاست خارجی دولت فعلی تحت تاثیر جلیلی بود؛ برای همین #برجام را فدای جنگ اوکراین کردند

جلیلی دو قفل سنگین بر سیاست خارجی زده/تحلیل زمانه
@bestdiplomacy
من مشکلِ بزرگ را در آشفتگیِ فرهنگی می‌بینم که [بیش از چند دهه] پیوسته از آن حرف زده‌ام. سیاست از فرهنگ سرچشمه می‌گیرد، یعنی از طرز تفکّر عمومی. فرهنگ را وقتی به معنای عامِ آن بگیریم، می‌شود جهان‌بینیِ مردم؛ و این "صاف" و "دُرد" دارد، سیاست اگر از صافش مایه بگیرد، به راه روی می‌نهد؛ اگر از دُردش، به بی‌راهه می‌افتد.
فرهنگ و سیاست در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، هریک دیگری را یا به فراز می‌کشد یا به فرود. امّا سیاست و قدرت اگر راهِ ناساز در پیش گیرد، انتظار و احتمالِ تغییرش هست. چنانکه تاریخ معاصر هم نمونه‌هایش را دیده است. در حالی که «آشفتگی فرهنگی» یعنی اُفت و انحطاطِ فکر چون در بطونِ مردم رخنه کند، به آسانی ترمیم‌پذیر نخواهد بود، زیرا:
«ماهی از سر گَنده گردد نی ز دُم»*
آنگاه است که چون مردم خود از خود خجل بشوند، دست به واکنش‌های شوریده‌وار بزنند تا آبِ رفته را به جوی بازگردانند.
.................................
*مثنوی معنوی، دفتر سوم
.................................

            #یگانگی_در_چندگانگی

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن


T.me/bestdiplomacy
Forwarded from دیپلماسی
استاد #شفیعی_کدکنی

ـــــــــــــــــــــــ
#ریا و #خودکامگی دو ضربه‌ای بوده که بر پیکر اجتماع ما خورده است و ما هنوز هم زیرِ ضرباتِ دردناکِ ریا و #دیکتاتوری به سر می‌بریم و از آنجا که با ریا و محیط ریازده و دیکتاتوری و محیط دیکتاتوری‌زده متولّد می‌شویم و با عوارض ریا و دیکتاتوری زندگی می‌کنیم و در سایهٔ همان می‌میریم و نسل‌های پی در پی ایرانی متولّد می‌شوند و می‌پژمرند و می‌میرند کسی کمتر متوجه زیان‌های ریا و دیکتاتوری می‌شود.

همهٔ خودکامگان تاریخ مغلوب هنر بوده‌اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند. لشکری که حافظ با هنر خویش علیه خودکامگی و ریاکاری برانگیخته است از لحظهٔ انتشار نخستین شعرهایش تا همین لحظه که ما خوانندگانِ دیوان او هستیم، تا هر لحظه‌ای که انسانی در رویِ کره زمین یا یکی از کُراتِ دیگر زندگی کند و سعادت فهم سخنِ خواجهٔ شیراز را داشته باشد، یعنی زبان فارسی بداند، این لشکر همچنان تیغِ آخته و چیره بر استبداد و ریا، بی‌هیچ خستگی در کار خویش است:

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است

محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی
@bestdiplomacy
🔵🔴حکمرانی گنجشک‌ روزی

محسن جلال پور/رییس اسبق اتاق بازرگانی ایران

آدم که به سخنان نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری گوش می‌کند یا مناظره‌های تلویزیونی را می‌بیند، از این حجم بی‌تفاوتی نسبت به «چشم‌انداز» و «توسعه» کشور حیرت‌زده می‌شود. این چه انتخاباتی است که «آینده» در آن جایی ندارد و جوانان در آن نقش فعالی ندارند؟
ما کرمانی‌‌ها به آدم‌هایی که توان ذخیره کردن برای آینده را ندارند و روزی‌شان را در لحظه می‌خورند، «گنجشک روزی» می‌گوییم و مرور اظهارنظرهای شش نامزد انتخابات به یادمان می‌آورد که حکمرانی ما «گنجشک‌ روزی» شده‌است.

شاید اشتباه کنم اما نشنیدم که یکی از نامزدها درباره محیط‌زیست برنامه‌ای ارائه دهد. ندیدم که یکی از آن شش نفر درباره آزادی سخن بگوید. آیا کسی به طور قاطع به اقتصاد دستوری نه گفت؟ آیا کسی قول داد که اگر رئیس‌جمهور شود، در زندگی و کسب‌وکارمان دخالت نکند؟

به نظر می‌رسد طراحان مناظره‌ها و نامزدهای انتخابات و همه کسانی که این بازی را چیده‌اند، تصوری درباره چشم‌انداز کشور و آینده جمعیت جوان ندارند و به طور مشخص، مفهومی به نام توسعه در ذهن‌شان جایی ندارد و جای تعجب بیشتر است که نامزدهای انتخابات حتی برای جلب رأی هم سراغ جوانان نرفته‌اند.

در اغلب انتخابات گذشته، جوانان نقش پیشران را داشته‌اند اما در حال حاضر نسل جوان مشاهده‌گر تحولات هم نیست و انگیزه‌ جدی برای مشارکت در انتخابات ندارد. برخی این بی‌علاقگی را ناشی از تنبلی و بی‌خیالی نسل‌های جوان می‌دانند که قطعا برداشتی خطاست اما برخی معتقدند ریشه‌ بی‌انگیزگی نسل جوان، نبودن چشم‌انداز برای توسعه کشور است. قاعدتا جوانانی که آینده را متعلق به خود می‌دانند، حاضرند برای بهتر شدن آن حتی از جان و مال خود هزینه کنند، چنان‌که بسیاری از جوانان غیور حاضر شدند برای فردای بهتر ایران از جان خود بگذرند و در جنگ تحمیلی شهید شوند. اما واقعیت این است که در حال حاضر جوانان در منوی سیاستمداران، چیزی درباره فردای بهتر و آینده روشن کشور نمی‌بینند که آنها را برای مشارکت ترغیب کند.

T.me/bestdiplomacy
تبریز چه خبر؟

گاهی از من می پرسند: تبریز چه خبر؟ منظورشان خبرهای انتخابات ریاست جمهوری در تبریز است. وقتی می گویم خبر خاصی نیست، تعجب می کنند.
پرسشگران معمولا دنبال خبری خاص از تبریز هستند. اما واقعا خبری خاص در تبریز وجود ندارد. اگر همه ی ملت ایران به نامزدی رای قاطع بدهند رای تبریزی ها هم بین آنها خواهد بود، با چند درصد کم یا زیاد.
همچنین میزان مشارکت در تبریز چند درصد بالاتر یا پایین تر نزدیک به میزان مشارکت ملی خواهد بود.
در تبریز مولفه های رای دادن یا ندادن هم تابعی از امر ملی انتخابات است. تبریز شهری متمدن و پیچیده است. تقریبا تمام گروه های سیاسی ایران در این شهر نماینده و طرفدار دارند. تبریزی ها پختکی ویژه ای در سیاست دارند. همان طور که در معاملات سخت گیر و دقیق هستند و در فرهنگ دیرپسند، در سیاست هم نوعی تکامل یافته از خرد سیاسی را پیشه خود می کنند. شاید به همین دلیل در سال ۸۸ تبریز ساکت بود.
اکنون در خیابان های تبریز اثر کمی از انتخابات مشاهده می شود. در بین آنهایی که درباره انتخابات حرف می زنند سه گزینه محبوب تر به طور مساوی مطرح می شود. درصد بسیار کوچکی از مردم قومیت را در انتخابات دخالت می دهند که قطعا رای شان در نتیجه انتخابات بی اهمیت است. تبریزی ها منافع گسترده اقتصادی و مالی و سیاسی در سطح ایران دارند. برای آنها منافع واقعی بسیار مهم تر از منافع موهوم قومی است.
درباره نماینده تبریز که نامزد ریاست جمهوری است حرف زدن او به زبان ترکی شاید آخرین دلیل رای دادن باشد. تبریزی ها به سختی کسی را تبریزی می نامند. درباره نماینده تبریز هم چنین مرزی وجود دارد.
T.me/melliiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ژاله_آموزگار استاد برجسته زبانهای باستانی ایران
از نقش #زن در جامعه می گوید
جامعه ای که به حقوق زنان اهمیت میدهد چقدر متفاوتست
@bestdiplomacy
🔵🔴 مغالطه ی عوام فریبی


مغالطه ی عوامفریبی آن‌ست که شخص بجای استدلال برای اثبات از طریق تحریک احساسات و هیجان های جمعی و توسل به عواطف و جو حاکم نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجه مطلوب خود را به دست آورد.


مغالطه عوام‌فریبی به دو شکل مستقیم و غیر مستقیم صورت می گیرد. شیوه مستقیم مغالطه عوام‌فریبی وقتی انجام می‌شود که شخص گروه زیادی از مردم را مثلا در یک سخنرانی مخاطب خود قرار دهد و با بیان سخنان مهیج شور ، اشتیاق و هیجان مردم را برانگیزد و تحت تاثیر احساسات و عواطف به وجود آمده آنها را نسبت به نتیجه مطلوب خود متقاعد سازد .


شیوه مستقیم مغالطه عوام فریبی که می توان آن را توسل به هیجان نامید همواره به وسیله مبلغان و افراد عوام فریب مورد استفاده قرار می گیرد. سخنرانان حماسی ، مانند آدولف هیتلر از اساتید این فن هستند.
در شیوه مستقیم برای افزایش تاثیر بر روی تک تک افراد از هر وسیله ممکن استفاده می شود مانند اهتزاز پرچم ها و نواختن موسیقی خاصی که به نوعی با موضوع مورد نظر ارتباط دارد.  نکته اساسی در این مغالطه این ست که تنها دلیل حقانیت آن عقیده همان احساس و هیجان جمعی است که به یک گروه دست می دهد و افراد آن گروه تحت تاثیر این مغالطه در خود نوعی یگانگی با گروه احساس می‌کنند این یگانگی به آنها احساس امنیت و قدرت می بخشد.

لذا به شخص این تلقی نمی‌شود و اگر از عقیده این گروه پیروی نکند از این امنیت و قدرت محروم خواهد شد.شیوه غیرمستقیم مغالطه عوام‌فریبی منحصر به بیانات شفاهی نیست و در آن شخص مغالطه کننده می تواند با گفتار یا نوشتار خود مردم را مخاطب قرار دهد.البته در اینجا مخاطبان او تک تک افراد هستند نه توده مردم. در شیوه غیرمستقیم از شگردهای مختلفی برای برانگیختن روحیه جمعی افراد استفاده می‌شود.


مثلا گاهی مطلب مورد نظر به گونه‌ای به مخاطب القا می شود که احساس می کند همه کسانی که در مسیر رشد و تکامل و پیشرفت هستند آن مطلب را پذیرفته اند و اگر کسی با آن مخالفت کند از قافله فرهنگ و تمدن عقب مانده است.در شکل نوشتاری این مغالطه نویسنده دست به عبارت پردازی می زند و ادعای خود را مطابق با دین، حقوق بشر ، حقوق کارگران و مستمندان و خلاصه مطابق با اعتقاد مقبول همه جلوه می‌دهد.
نویسنده به این ترتیب می‌تواند همان‌طور احساسات درونی مخاطبان را بر انگیزد که به وسیله خطابه و سخنرانی می توانست این کار را انجام دهد.


حربه ی دیگر در مغالطه ی عوام‌فریبی این احساس درونی است که هرکس دوست دارد مورد تحسین و تقدیر دیگران قرار گیرند انسان ها جهت ایده های مختلف خود را به سمتی سوق می‌دهند که هر چه بیشتر به ارزش و احترام و شهرت آنها بیافزاید. در این راه گاهی مردم سعی می‌کنند که خود را به افراد مشهور یا ثروتمند شبیه کنند. این روحیه زمینه ساز ارتکاب این مغالطه است در این نوع مغالطه که می‌توان آن را توسل به تفاخر نامید.


ادعا می‌شود که یک عقیده یا یک عمل یا استفاده از یک کالای خاص از ویژگی‌های فلان فرد مشهور و محبوب ست و افرادی هم که آن عقیده را داشته باشند یا آن عمل را انجام دهند و یا از آن کالا استفاده کنند از شهرت و محبوبیت مشابه برخوردار خواهد شد. نمونه بارز این مغالطه آگهی‌های تبلیغاتی ست که شخص مشهوری مانند یک ورزشکار جهانی یا یک بازیگر سینما را در حال استفاده از یک استفاده از یک کالای خاص نشان می‌دهد.

مثال:
مارادونا هم کوکا کولا مینوشد.
(اما هرگز نمیتوان نتیجه گرفت  که کوکاکولا محصول رضایت بخشی ست)

حالت دیگر مغالطه عوام فریبی که توسل به افاده نامیده می شود. استفاده از تمایل توده مردم در تشبه به افراد ثروتمند و متمول ست . این شکل مغالطه نیز بیش بوسیله تهیه کنندگان تبلیغات و آگهی‌های تجاری صورت می‌گیرد. در این مغالطه  همچنین سعی می شود تا ارتباطی میان کالای مورد تبلیغ و اموری که به شدت شدت مورد علاقه مخاطب هستند برقرار شود .


مثلا در برنامه های رادیو و تلویزیون همراه با ذکر نام آن کالا قطعات بسیار زیبای موسیقی پخش می شود.همچنین در تبلیغات تصاویری از زیباترین مناظر طبیعی و یا صحنه های هیجان آور ورزشی به عنوان زمینه یا تصاویر جانبی استفاده می‌شود . افرادی که آن کالای خاص  آن کالای خاص را مورد استفاده قرار می‌دهند دارای لباس خانه اتومبیل و شرایطی هستند که تحسین مصرف کنندگان را بر می انگیزند.این افراد با اشتیاق و شادی از آن کالای خاص مصرف می کنند.
خلاصه همه این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا به غلط این احساس را در مخاطب القا کنند که همه‌ی این نعمت ها و لذت ها در اثر استفاده از آن کالا بدست می‌آید.اگر شما می خواهید از این نعمت ها ولذت ها بهره مند شوید و مانند افراد ثروتمند زندگی کنید باید از آن کالای خاص استفاده کنید.



▪️منطق کاربردی _ دکترخندان

T.me/bestdiplomacy
2024/09/23 07:24:41
Back to Top
HTML Embed Code: