🔵🔴سه عامل سقوط حکومتها در نگاه فردوسی
✍سعید معدنی
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است.
فردوسی مانند بسیاری از متفکران دیدگاهی در باره سقوط شاهان، دولت ها و حکومتها دارد.
وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می شود:
نخست ظلم و ستم؛ ستمی که شاهان و حاکمان بر مردمان روا میدارند عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردمانی که توسط صاحبان زور سرکوب و زندانی و شکنجه و تحقیر و کشته میشوند.
دوم.: حذف نخبگان و اهل فکر، و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم ، ثروت اندوزی،و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با فزونخواهی خداوندان زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری، سفلهپروری و فزونخواهی،
عاملان اصلی سقوط حکومتهای ستمگر در نزد حکیم توس است.
T.me/bestdiplomacy
✍سعید معدنی
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است.
فردوسی مانند بسیاری از متفکران دیدگاهی در باره سقوط شاهان، دولت ها و حکومتها دارد.
وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می شود:
نخست ظلم و ستم؛ ستمی که شاهان و حاکمان بر مردمان روا میدارند عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردمانی که توسط صاحبان زور سرکوب و زندانی و شکنجه و تحقیر و کشته میشوند.
دوم.: حذف نخبگان و اهل فکر، و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم ، ثروت اندوزی،و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با فزونخواهی خداوندان زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین میگوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری، سفلهپروری و فزونخواهی،
عاملان اصلی سقوط حکومتهای ستمگر در نزد حکیم توس است.
T.me/bestdiplomacy
تاریخِ بعد از اسلام را باید به پیش و پس از سرایشِ "شاهنامه" تقسیم کنیم؛ چون ایران پیش از شاهنامه مانند لختهای بود که شکل نگرفته بود و فردوسی مانند یک پیکرتراش آن را شکل داد، این هزار ساله ترکیبش را از شاهنامه گرفته است، باید قبول کنیم که چه خوب و چه بد، پروردهی این کتاب هستیم که راهنما و نشانهی هویّتِ ماست.
ایرانی برای آنکه بتواند از نو قد راست کند و به عنوان یک ملّتِ قابلِ احترام، خود را بنمایاند، احتیاج به چنین کتابی داشت و آن را به دست آورد. شاهنامه آغازگرِ دورانِ تازهای در زندگی ایرانی است، با این کتاب است که اقتدارِ سیاسیِ ایرانزمین تبدیل به «اقتدار فرهنگی» میشود. شاهنامه، ایرانِ پیش از اسلام را به ایرانِ بعد از اسلام پیوند زد و کاری کرد که او هم چنان در صحنهی جهانی، یک کشورِ برجسته و تأثیرگذار باقی بماند. سرایشِ این اثرِ بدیع، واکنشی بود در برابرِ رفتارِ تحقیرآمیزِ خلفای دمشق و بغداد، یعنی اگر زبان فارسیِ دَری و شاهنامه نیامده بودند، ایرانی هرگز ایرانی باقی نمیماند و چیز دیگری میشد.
#دیروز_امروز_فردا
..............................
❇️ ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشتِ فردوسیِ جان و روز پاسداشتِ زبان فارسی گرامی باد.
..............................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
ایرانی برای آنکه بتواند از نو قد راست کند و به عنوان یک ملّتِ قابلِ احترام، خود را بنمایاند، احتیاج به چنین کتابی داشت و آن را به دست آورد. شاهنامه آغازگرِ دورانِ تازهای در زندگی ایرانی است، با این کتاب است که اقتدارِ سیاسیِ ایرانزمین تبدیل به «اقتدار فرهنگی» میشود. شاهنامه، ایرانِ پیش از اسلام را به ایرانِ بعد از اسلام پیوند زد و کاری کرد که او هم چنان در صحنهی جهانی، یک کشورِ برجسته و تأثیرگذار باقی بماند. سرایشِ این اثرِ بدیع، واکنشی بود در برابرِ رفتارِ تحقیرآمیزِ خلفای دمشق و بغداد، یعنی اگر زبان فارسیِ دَری و شاهنامه نیامده بودند، ایرانی هرگز ایرانی باقی نمیماند و چیز دیگری میشد.
#دیروز_امروز_فردا
..............................
❇️ ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشتِ فردوسیِ جان و روز پاسداشتِ زبان فارسی گرامی باد.
..............................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴به بهانه نامه آصف بیات به سعید مدنی: تحولات فناورانه چگونه بر تحولات اجتماعی و سیاسی سایه افکندهاند؟
✍🏻محمد رهبری|منتشر شده در هفتهنامه صدا
🔻یادداشتها و مواضع دو جامعهشناس برجسته در روزهای اخیر توجه اندیشمندان و کنشگران سیاسی و مدنی را بهخود جلب کرده است. نخست، گفتوگوی سعید مدنی با حسین رزاق در زندان بوده که در آن مباحثی راجع به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران مطرح شده و دوم یادداشت انتقادی آصف بیات راجع به این مباحث بوده است.
🔻هر دو جامعهشناس از منظر نظری چنان به مباحث تسلط دارند که نقد آن، جسارت زیادی میطلبد. با اینحال، تصور میکنم بحث در باب مباحث مطرح شده بتواند به فهم بهتر آن و همچنین تدقیق آنها کمک کرده و راه را برای فهم بهتر وضعیت اجتماعی-سیاسی و تغییر آن فراهم کند. در همین رابطه نکاتی را در ضرورت بکارگیری مفاهیم جدید در نسبت با تحولات فناورانه برای تحلیل جامعه ایران نوشتهام که خلاصه آن در ادامه آمده است.
🔻آقای بیات در یادداشت خود، از بکارگیری مفاهیمی نظیر «جامعه شبکهای» توسط سعید مدنی انتقاد کرده است. او با بکارگیری مفهوم جامعه شبکهای از آن رو مخالف میکند که آن را مختص به جوامع «پسا صنعتی» میداند. با این حال، به نظر نگارنده، این نگاه خطی به تحولات جوامع، نگاه درستی نیست چرا که تأثیر تحولات فناورانه را بر آن نادیده میگیرد.
🔻ظهور تکنولوژی و فناوریهای نوظهور در بسیاری از جوامع و روند جهانیشدن، عملا نحوه تکوین و تکامل جوامع را تغییر داده است. این موضوع اتفاقا از منظر کاستلز، مبدع تئوری جامعه شبکهای نیز دور نمانده است. او، بر خلاف آقای بیات، تعبیر «جامعه شبکهای» را برای جوامعی مثل ایران هم بکار میبرد و آن را منحصر به جوامع پسا صنعتی نکرده است. بحثی که او در رابطه با انقلابهای عربی و جوامعی نظیر مصر و تونس دارد کاملا متأثر از مفهوم جامعه شبکهای است و این مفهوم را برای آن جوامع نیز بکار میبرد.
🔻آقای بیات در یادداشتشان در نقد بکارگیری جامعه شبکهای مدنظر کاستلز گفتهاند که «شبکههای مورد نظر کاستلز اصولاً با فناوریِ نوینِ دیجیتالی پدید آمدهاند» و فرض گرفتهاند که شبکهها در ایران متأثر از این فناوریهای نوظهور نیست. اما بنظر میرسد این فرض صحیحی نباشد.
🔻چطور میتوان جامعه ایران را که، طبق نظرسنجی ایسپا، در آن حدود ۸۰ درصد از مردم از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها استفاده میکنند، بسیاری از روابط و ارتباطات از طریق پلتفرمهای شبکههای اجتماعی شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند و نفوذ اینترنت در آن بیش از 95 درصد است متأثر از فناوریهای جدید ندانست و شبکههای درون آن را صرفا برآمده از شبکههای سنتی تلقی کرد؟
🔻اگر بپذیریم مفهوم جامعه شبکهای برای جامعه ایران کاربرد دارد، آنگاه باید چارچوب مفهومی جدیدی را برای جامعه و تحلیل آن در نظر گرفت. بر مبنای این چارچوب جدید، و درون جامعه شبکهای، یکی از مسائلی که باید بیشتر به آن پرداخت موضوع «رهبری» و «سازماندهی» است. رهبری و سازماندهی در جامعه شبکهای دستخوش تغییر شده است؛ شکلگیری روابط افقی، نیاز به سازمانهای سیاسی را کاهش داد و تولد «سیاست رسوایی» در دل جامعه شبکهای، امکان اعتماد به رهبران و تولد رهبران کاریزماتیک را کم کرده است.
🔻واقعیت آن است که تولد یک «رهبر انقلابی» در دوران جدید بسیار سختتر از گذشته است. در این دوران، به قول کاستلز، شایعههای شبکهسازیشده دیجیتال به راحتی جایگاه اخلاقی رهبران را تخریب میکند. علاوه بر آن، گسترش روابط افقی، احساس نیاز به رهبران و سازمانهای سیاسی را کاهش داده است.
🔻بنابراین میتوان گفت که «رهبر گریزی» یکی از ویژگیهای جوامع شبکهای و تحت تأثیر سیاست رسوایی است که نه فقط مختص به جوامع پسا صنعتی که مربوط به جوامعی نظیر جامعه ایران نیز هست.
🔻آقای بیات در یادداشتشان به درستی به ضرورت وجود رهبر و سازماندهی برای تغییرات بزرگ و انقلابی اشاره کردهاند. اما بر اساس آنچه ذکر شد، در جامعه شبکهای، تولد رهبری که بتواند اعتماد تودهها را جلب کند، اگر غیر ممکن نباشد بسیار دشوار است.
🔻در فقدان سازماندهی سلسلهمراتبی و رهبر کاریزماتیک، همواره عناصر اصلی وقوع انقلاب غایب هستند. بنابراین سخن گفتن از انقلاب در چنین شرایطی، امری انتزاعی است و این امری است که در جریان اعتراضات سالهای گذشته بهخوبی نمایان شد.
🔻بنابر آنچه ذکر شد، باید وزن بیشتری برای تحولات فناورانه قائل شد؛ تحت تأثیر این تحولات، در خصوص نگرش خطی به تغییرات جوامع باید تردید کرد و نسبت به توصیف جوامع بر اساس نگرش خطی، احتیاط بیشتری کرد. اکنون جامعه ایران، یک جامعه شبکهای است. این جامعه شبکهای فرصتهای جدیدی را برای مردم خلق کرده و محدودیتهای جدیدی را در برابر آنها گذاشته است.
▪️متن کامل این یادداشت را در این لینک میتوانید بخوانید.
✍🏻محمد رهبری|منتشر شده در هفتهنامه صدا
🔻یادداشتها و مواضع دو جامعهشناس برجسته در روزهای اخیر توجه اندیشمندان و کنشگران سیاسی و مدنی را بهخود جلب کرده است. نخست، گفتوگوی سعید مدنی با حسین رزاق در زندان بوده که در آن مباحثی راجع به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران مطرح شده و دوم یادداشت انتقادی آصف بیات راجع به این مباحث بوده است.
🔻هر دو جامعهشناس از منظر نظری چنان به مباحث تسلط دارند که نقد آن، جسارت زیادی میطلبد. با اینحال، تصور میکنم بحث در باب مباحث مطرح شده بتواند به فهم بهتر آن و همچنین تدقیق آنها کمک کرده و راه را برای فهم بهتر وضعیت اجتماعی-سیاسی و تغییر آن فراهم کند. در همین رابطه نکاتی را در ضرورت بکارگیری مفاهیم جدید در نسبت با تحولات فناورانه برای تحلیل جامعه ایران نوشتهام که خلاصه آن در ادامه آمده است.
🔻آقای بیات در یادداشت خود، از بکارگیری مفاهیمی نظیر «جامعه شبکهای» توسط سعید مدنی انتقاد کرده است. او با بکارگیری مفهوم جامعه شبکهای از آن رو مخالف میکند که آن را مختص به جوامع «پسا صنعتی» میداند. با این حال، به نظر نگارنده، این نگاه خطی به تحولات جوامع، نگاه درستی نیست چرا که تأثیر تحولات فناورانه را بر آن نادیده میگیرد.
🔻ظهور تکنولوژی و فناوریهای نوظهور در بسیاری از جوامع و روند جهانیشدن، عملا نحوه تکوین و تکامل جوامع را تغییر داده است. این موضوع اتفاقا از منظر کاستلز، مبدع تئوری جامعه شبکهای نیز دور نمانده است. او، بر خلاف آقای بیات، تعبیر «جامعه شبکهای» را برای جوامعی مثل ایران هم بکار میبرد و آن را منحصر به جوامع پسا صنعتی نکرده است. بحثی که او در رابطه با انقلابهای عربی و جوامعی نظیر مصر و تونس دارد کاملا متأثر از مفهوم جامعه شبکهای است و این مفهوم را برای آن جوامع نیز بکار میبرد.
🔻آقای بیات در یادداشتشان در نقد بکارگیری جامعه شبکهای مدنظر کاستلز گفتهاند که «شبکههای مورد نظر کاستلز اصولاً با فناوریِ نوینِ دیجیتالی پدید آمدهاند» و فرض گرفتهاند که شبکهها در ایران متأثر از این فناوریهای نوظهور نیست. اما بنظر میرسد این فرض صحیحی نباشد.
🔻چطور میتوان جامعه ایران را که، طبق نظرسنجی ایسپا، در آن حدود ۸۰ درصد از مردم از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها استفاده میکنند، بسیاری از روابط و ارتباطات از طریق پلتفرمهای شبکههای اجتماعی شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند و نفوذ اینترنت در آن بیش از 95 درصد است متأثر از فناوریهای جدید ندانست و شبکههای درون آن را صرفا برآمده از شبکههای سنتی تلقی کرد؟
🔻اگر بپذیریم مفهوم جامعه شبکهای برای جامعه ایران کاربرد دارد، آنگاه باید چارچوب مفهومی جدیدی را برای جامعه و تحلیل آن در نظر گرفت. بر مبنای این چارچوب جدید، و درون جامعه شبکهای، یکی از مسائلی که باید بیشتر به آن پرداخت موضوع «رهبری» و «سازماندهی» است. رهبری و سازماندهی در جامعه شبکهای دستخوش تغییر شده است؛ شکلگیری روابط افقی، نیاز به سازمانهای سیاسی را کاهش داد و تولد «سیاست رسوایی» در دل جامعه شبکهای، امکان اعتماد به رهبران و تولد رهبران کاریزماتیک را کم کرده است.
🔻واقعیت آن است که تولد یک «رهبر انقلابی» در دوران جدید بسیار سختتر از گذشته است. در این دوران، به قول کاستلز، شایعههای شبکهسازیشده دیجیتال به راحتی جایگاه اخلاقی رهبران را تخریب میکند. علاوه بر آن، گسترش روابط افقی، احساس نیاز به رهبران و سازمانهای سیاسی را کاهش داده است.
🔻بنابراین میتوان گفت که «رهبر گریزی» یکی از ویژگیهای جوامع شبکهای و تحت تأثیر سیاست رسوایی است که نه فقط مختص به جوامع پسا صنعتی که مربوط به جوامعی نظیر جامعه ایران نیز هست.
🔻آقای بیات در یادداشتشان به درستی به ضرورت وجود رهبر و سازماندهی برای تغییرات بزرگ و انقلابی اشاره کردهاند. اما بر اساس آنچه ذکر شد، در جامعه شبکهای، تولد رهبری که بتواند اعتماد تودهها را جلب کند، اگر غیر ممکن نباشد بسیار دشوار است.
🔻در فقدان سازماندهی سلسلهمراتبی و رهبر کاریزماتیک، همواره عناصر اصلی وقوع انقلاب غایب هستند. بنابراین سخن گفتن از انقلاب در چنین شرایطی، امری انتزاعی است و این امری است که در جریان اعتراضات سالهای گذشته بهخوبی نمایان شد.
🔻بنابر آنچه ذکر شد، باید وزن بیشتری برای تحولات فناورانه قائل شد؛ تحت تأثیر این تحولات، در خصوص نگرش خطی به تغییرات جوامع باید تردید کرد و نسبت به توصیف جوامع بر اساس نگرش خطی، احتیاط بیشتری کرد. اکنون جامعه ایران، یک جامعه شبکهای است. این جامعه شبکهای فرصتهای جدیدی را برای مردم خلق کرده و محدودیتهای جدیدی را در برابر آنها گذاشته است.
▪️متن کامل این یادداشت را در این لینک میتوانید بخوانید.
Telegraph
به بهانه نامه آصف بیات به سعید مدنی: تحولات فناورانه چگونه بر تحولات اجتماعی و سیاسی سایه افکندهاند؟
یادداشتها و مواضع دو جامعهشناس برجسته در روزهای اخیر توجه اندیشمندان و کنشگران سیاسی و مدنی را بهخود جلب کرده است. نخست، گفتوگوی سعید مدنی با حسین رزاق در زندان بوده که در آن مباحثی راجع به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران مطرح شده و دوم یادداشت انتقادی آصف…
🔵🔴نوشته جعفر پناهی درباره خروج محمد رسولاف از ایران
«وقتی خبر رفتن رسولاف منتشر شد، با اینکه از قبل میدانستم، اما دچار حسی دوگانه شدم. هم خوشحال و هم ناراحت! خوشحال از به سلامت رسیدناش و ناراحت از اینکه فرصت دیدن فیلمهای نساختهاش در سرزمین مادری از دست میرود.
وقتی امیر نادری رفت همین حال را داشتم، برای بیضایی، مخملباف و... هم همینطور! آیا فیلمهایی همانند "دونده" و "آب باد خاک"، "باشو غریبه کوچک" و "رگبار"، "سلام سینما" و "ناصرالدینشاه آکتور سینما"...باز هم در این سرزمین تشنهی فرهنگ ساخته خواهد شد؟ وقتی امیر نادری را در نیویورک دیدم همین سئوال را کردم و گفتم دلم برای فیلمهایی که میتوانستی بسازی و دیگر در ایران نمی سازی تنگ شده. رسولاف پاسپورتی نداشت که بتواند بهصورت عادی سفر کند. باید از کوه و دشت مخفیانه میرفت یا اینکه میماند و حکم ابلهانه هنرمندکش؛ او را در گوشهی زندان میپوساند.
به خود میگویم اگر نمیرفت همچون تقوایی در حسرت فیلم ساختن می ماند. یا مثل مهرجویی سلاخی میشد. شاید هم سرنوشت پوراحمد در انتظارش بود! این پاندولِ ماندن و رفتن همچون بودن و نبودن هملت، هر روز چون خوره ذهن و روح هنرمند ایرانی را میخورد! جوانان فیلمساز بسیاری در حال رفتن هستند. دلم برای فیلم های نساخته آنها هم تنگ خواهد شد.
وقتی تائید حکم محمد منتشر شد من هم مانند دیگر اهالی سینما در انتظار موضعگیری خانه سینما و محکوم کردن این حکم ابلهانه بودم. صد افسوس که چنین نشد. وزیر ارشاد همچنان بر طبل تهدید خود میکوبد و همچون وزرای ارشاد پیشین دم از مرگ سینمای مستقل ایران میزند. زهی خیال باطل! خواهیم دید که چند صباحی او هم دنکیشوتوار با الاغ رو به موت خود، سینهچاک و عربدهکشان منم منم خواهد کرد و این روزها هم خواهد گذشت. اما خودش هم خوب میداند آنچه خواهد ماند سینمای مستقل ایران است. چه در درون این جغرافیا و یا به قول رسولاف در آن ایران فرهنگی به وسعت تمام جهان.»
@bestdiplomacy
«وقتی خبر رفتن رسولاف منتشر شد، با اینکه از قبل میدانستم، اما دچار حسی دوگانه شدم. هم خوشحال و هم ناراحت! خوشحال از به سلامت رسیدناش و ناراحت از اینکه فرصت دیدن فیلمهای نساختهاش در سرزمین مادری از دست میرود.
وقتی امیر نادری رفت همین حال را داشتم، برای بیضایی، مخملباف و... هم همینطور! آیا فیلمهایی همانند "دونده" و "آب باد خاک"، "باشو غریبه کوچک" و "رگبار"، "سلام سینما" و "ناصرالدینشاه آکتور سینما"...باز هم در این سرزمین تشنهی فرهنگ ساخته خواهد شد؟ وقتی امیر نادری را در نیویورک دیدم همین سئوال را کردم و گفتم دلم برای فیلمهایی که میتوانستی بسازی و دیگر در ایران نمی سازی تنگ شده. رسولاف پاسپورتی نداشت که بتواند بهصورت عادی سفر کند. باید از کوه و دشت مخفیانه میرفت یا اینکه میماند و حکم ابلهانه هنرمندکش؛ او را در گوشهی زندان میپوساند.
به خود میگویم اگر نمیرفت همچون تقوایی در حسرت فیلم ساختن می ماند. یا مثل مهرجویی سلاخی میشد. شاید هم سرنوشت پوراحمد در انتظارش بود! این پاندولِ ماندن و رفتن همچون بودن و نبودن هملت، هر روز چون خوره ذهن و روح هنرمند ایرانی را میخورد! جوانان فیلمساز بسیاری در حال رفتن هستند. دلم برای فیلم های نساخته آنها هم تنگ خواهد شد.
وقتی تائید حکم محمد منتشر شد من هم مانند دیگر اهالی سینما در انتظار موضعگیری خانه سینما و محکوم کردن این حکم ابلهانه بودم. صد افسوس که چنین نشد. وزیر ارشاد همچنان بر طبل تهدید خود میکوبد و همچون وزرای ارشاد پیشین دم از مرگ سینمای مستقل ایران میزند. زهی خیال باطل! خواهیم دید که چند صباحی او هم دنکیشوتوار با الاغ رو به موت خود، سینهچاک و عربدهکشان منم منم خواهد کرد و این روزها هم خواهد گذشت. اما خودش هم خوب میداند آنچه خواهد ماند سینمای مستقل ایران است. چه در درون این جغرافیا و یا به قول رسولاف در آن ایران فرهنگی به وسعت تمام جهان.»
@bestdiplomacy
Instagram
@jafar.panahi
وقتی خبر رفتن رسولاف منتشر شد، با اینکه از قبل میدانستم، اما دچار حسی دوگانه شدم. هم خوشحال و هم ناراحت! خوشحال از به سلامت رسیدناش و ناراحت از اینکه فرصت دیدن فیلمهای نساختهاش در سرزمین مادری از دست میرود.
وقتی امیر نادری رفت همین حال را داشتم،…
وقتی امیر نادری رفت همین حال را داشتم،…
Forwarded from دیپلماسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این سکانس از فیلم #پاپیون هزار حرف دارد
#آزادی درد دارد
هزینه دارد
گرفتنیست حتی اگر در جزیره ای متروکه باشی
پس زنده باد #زندگی
زنده باد #آزادی
@bestdiplomacy
#آزادی درد دارد
هزینه دارد
گرفتنیست حتی اگر در جزیره ای متروکه باشی
پس زنده باد #زندگی
زنده باد #آزادی
@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا که #هتل نیست
اینجا #خونه ماست
ما باید بهانه های ایرانی بودن رو دوباره زنده کنیم
🗣محمد درویش
فعال برجسته محیط زیست
@bestdiplomacy
اینجا #خونه ماست
ما باید بهانه های ایرانی بودن رو دوباره زنده کنیم
🗣محمد درویش
فعال برجسته محیط زیست
@bestdiplomacy
🔵🔴علی مجتهدزاده:
با توجه به تکرار و تعدد رفتارهای خشونتآمیز از سوی عوامل گشت ارشاد در قبال شهروندان نمیتوان اقدامات ماموران را صرفا خطای فردی دانست وبا تنبیه و تعلیق یک یا چند مامور قضیه را فیصله داد.
🔦ادامه این رفتارها میتواند جامعه را به سمت تقابل خشونت آمیز متقابل شهروندان و پلیس سوق دهد
@bestdiplomacy
با توجه به تکرار و تعدد رفتارهای خشونتآمیز از سوی عوامل گشت ارشاد در قبال شهروندان نمیتوان اقدامات ماموران را صرفا خطای فردی دانست وبا تنبیه و تعلیق یک یا چند مامور قضیه را فیصله داد.
🔦ادامه این رفتارها میتواند جامعه را به سمت تقابل خشونت آمیز متقابل شهروندان و پلیس سوق دهد
@bestdiplomacy
دیپلماسی
اینجا که #هتل نیست اینجا #خونه ماست ما باید بهانه های ایرانی بودن رو دوباره زنده کنیم 🗣محمد درویش فعال برجسته محیط زیست @bestdiplomacy
🔵🔴 ایران به ایرانیانی نیاز دارد که ارزشمندترین کالای زندگیشان را نثارش میکنند ...
1️⃣ ایران به صداقت، وفاداری، درایت، شجاعت و صبوری نیاز دارد؛ نفسبریدهها باید برای ژینایی دوباره خود بکوشند و شادی را در قعر تاریکیها که شده بازآفرینی کنند! به قول مولانای عزیز: خوش باش که هر که راز داند؛ داند که خوشی، خوشی کَشاند.
2️⃣ یادمان باشد: شاخص آدمهای بزرگ در آن است که شرافت خویش را صرف منافع عمومی میکنند. نباید تن به بازی پخمگانی دهیم که با کوبیدن بر طبل تمامیتخواهی و ناامیدکردن مردم میکوشند از ورود به صحن بهارستان با کمتر از دویستهزار رای از تهران خوشحال باشند!
3️⃣ روانشاد نادر ابراهیمی همیشه میگفت: خستگی، خصلت روشنفکری است! ما مردم هرگز خسته نمیشویم. نه از کار، نه از مبارزه و نه از امید ...
✍ #دلنوشته_های_محمد_درویش
T.me/bestdiplomacy
1️⃣ ایران به صداقت، وفاداری، درایت، شجاعت و صبوری نیاز دارد؛ نفسبریدهها باید برای ژینایی دوباره خود بکوشند و شادی را در قعر تاریکیها که شده بازآفرینی کنند! به قول مولانای عزیز: خوش باش که هر که راز داند؛ داند که خوشی، خوشی کَشاند.
2️⃣ یادمان باشد: شاخص آدمهای بزرگ در آن است که شرافت خویش را صرف منافع عمومی میکنند. نباید تن به بازی پخمگانی دهیم که با کوبیدن بر طبل تمامیتخواهی و ناامیدکردن مردم میکوشند از ورود به صحن بهارستان با کمتر از دویستهزار رای از تهران خوشحال باشند!
3️⃣ روانشاد نادر ابراهیمی همیشه میگفت: خستگی، خصلت روشنفکری است! ما مردم هرگز خسته نمیشویم. نه از کار، نه از مبارزه و نه از امید ...
✍ #دلنوشته_های_محمد_درویش
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
این سخن کاملا مفهوم #جمهوریت در قانون اساسی را نادیده می گیرد
در چنین دیدگاهی رای تنها به معنای #بیعت است نه #تغییر
و جالب اینست که مردم زودتر از بسیاری از سیاست بازان منفعت طلب نه لزوما سیاستمداران آگاه به منافع ملی
و زودتر از روزنه اندیشان کم دامنه به این موضوع پی برده اند....
@bestdiplomacy
در چنین دیدگاهی رای تنها به معنای #بیعت است نه #تغییر
و جالب اینست که مردم زودتر از بسیاری از سیاست بازان منفعت طلب نه لزوما سیاستمداران آگاه به منافع ملی
و زودتر از روزنه اندیشان کم دامنه به این موضوع پی برده اند....
@bestdiplomacy
🔵🔴شاهنامه، میراث ملی ایرانیان
✍️ نیما عظیمی، روزنامهنگار تبریزی
شاهنامۀ فردوسی از جمله گرانقدرترین و ارزشمندترین اسناد «هویتِ ملی» یکایک ایرانیان است. این اثر سترگ، دربرگیرندۀ مجموعه اندیشه و باورهای ایرانیان بوده و ازاینرو که هویت، همان سازه روانیِ اجتماعی است که پوششدهندۀ مؤلفۀ چگونگی اندیشه و اندیشمندی فرد است که او و هماندیشان او را از دیگران جدا کرده و به او «ملیت» میبخشد؛ و ملیت نیز همان هستۀ بنیادینِ فرهنگ، در همه جوامع بشری است. فردوسی در سرایش شاهنامه در پی آن بوده تا فرهنگِ ایرانیان را از اسطوره تا تاریخ به هم پیوند داده و در نظمی دلکش، هویتِ ایرانی را جانی دوباره ببخشد؛ زیرا که خواستۀ او دستیابی و دسترسی به بهترین ریخت از زیستِ تاریخی و اجتماعی یکایک مردم ایران بوده است. ازاینرو میتوان گفت شاهنامه، گزاره و ستونهای هویت ملی ایرانیان ازجمله خَِرد (که شاهنامه خود خِرَدنامه بوده و خِرَد نیروی اندیشمند و شناسنده در آدمی و درجۀ کمالِ عقل است)، دینمداری (شاهنامه بازگوکننده زندگی تاریخی و نیز زیستِ اساطیری ایرانیان است و اصلاً اسطوره روایت نمادین و رمزگونۀ جهانبینی مقدس و دینمدارانه است)، دادمندی («استوارترین رُکن بینشِ سیاسی - فلسفی فردوسی، داد است» و بنیاد «داد» بر «خِرَد» استوار است)، جغرافیای تاریخی (که برای نمونه، خاندانِ سام پهلوان که از سوی پادشاهانِ ایران بر سیستان و کابل و بخشهایی از هند فرمان میراندند و بهگاهِ سختیها برای نگاهداشتِ کَیان ایرانی از گزند میکوشیدند، نمودِ کامل چیرگی ایران بر جغرافیایی تاریخی است) و زبانِ ملی که این گزارۀ توضیحی بیشتر میطلبد و در ادامه خواهد آمد:
پس از سرایش شاهنامه و با زندهشدن زبان فارسی، زبانی ملی پدیدار شد که در همزیستی گویشهای محلی، با دارابودنِ توانایی واژگانی در مقام زبانِ نگارش و نیز آموزش و پرورش، «ابزار ارتباط جمعی» یکایک مردم ایران شد. زبان آینه خودآگاهی و هویت و حیات و روح یک ملت بوده و به این گونه زبان فارسی با بُنمایه و پیشینهای دراز بهعنوان یکی از ستونهای مهمِ هویت ملی ایرانیان شناخته میشود؛ چرا که اسطوره و تاریخ و فرهنگ و هنر همه ایرانیان در این زبان تجلی یافته و پایدار شده است بنابراین فردوسی با سُرایشِ شاهنامه و با زندهکردن زبانِ فارسی گزارههای فرهنگی، باورهای کهن، اسطورهها، آموزههای دینی و تاریخی و اصلاً چیستی و چُونیِ ملت ایران را به نسلهای پسین یاد داده و یادآور گشته و اینچنین تداوم هویت ملی ایرانی را سبب شده است. ازاینرو پساز آفرینش و سُرایش شاهنامه زبان فارسی درختی سایهگستر برای نگاهداشتِ هویت ملی شد که ایرانیان حتی با داشتنِ آداب و رسوم دیگرگون از هم آن را بهعنوان حلقۀ پیونددهنده خود برگزیدند.
با توجه به آنچه آمد، شاهنامه آینۀ تمامنمای فرهنگ ایرانی و بیتبیت آن پیونددهندۀ قومهای ملت ایران بوده است. چنانکه در جایجای شاهنامه، شاهد آن هستیم که در نبردهای ایران با تورانیان، همه ایرانیان از سراسرِ پهنۀ ایران با هم بسیج میشوند. چنانکه بارها به «سپاهی زِ گُردان کوچ و بلوچ» یا سپاهِ عربها یا سپاه گیلهمردان اشاره شده است که این نشان میدهد قومیت، در ایران جایی نداشته و همۀ اقوام در کنارِ هم برای نگاهداشتِ ایران نبردیدهاند. افزون بر این نکات، گزارۀ دیگری که شاهنامه را ارجمندتر میکند، ازخودگذشتگی و جانفدایی فردوسی برای پاسداشتِ هویتِ ملی ایرانی است که روزهای زندگی خود را بیهیچ چشمداشتی برای سرودن آن گذاشت و چون ۱۸ سال پس از آغازیدنِ سرودن آن با وساطتِ اسفراینی وزیر، به دربارِ محمود غزنوی که به تازگی بر تخت سلطنت، تکیه زده بود، رفت «جز احسنت» بهرهای نبرد؛ که البته با توجه به اختلافِ تباری فردوسی و سلطان محمود و کوشش فردوسی در پاسداشت از فرهنگ و نام ایران، بروز این رخداد، چندان دور از ذهن نمینمود.
چو این نامورنامه آمد به بُن
زِ من، روی کشور شود پر سخُن
جهان کردهام از سخن، چون بهشت
ازین بیش تخمِ سخن، کس نکِشت
پی افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
@bestdiplomacy
✍️ نیما عظیمی، روزنامهنگار تبریزی
شاهنامۀ فردوسی از جمله گرانقدرترین و ارزشمندترین اسناد «هویتِ ملی» یکایک ایرانیان است. این اثر سترگ، دربرگیرندۀ مجموعه اندیشه و باورهای ایرانیان بوده و ازاینرو که هویت، همان سازه روانیِ اجتماعی است که پوششدهندۀ مؤلفۀ چگونگی اندیشه و اندیشمندی فرد است که او و هماندیشان او را از دیگران جدا کرده و به او «ملیت» میبخشد؛ و ملیت نیز همان هستۀ بنیادینِ فرهنگ، در همه جوامع بشری است. فردوسی در سرایش شاهنامه در پی آن بوده تا فرهنگِ ایرانیان را از اسطوره تا تاریخ به هم پیوند داده و در نظمی دلکش، هویتِ ایرانی را جانی دوباره ببخشد؛ زیرا که خواستۀ او دستیابی و دسترسی به بهترین ریخت از زیستِ تاریخی و اجتماعی یکایک مردم ایران بوده است. ازاینرو میتوان گفت شاهنامه، گزاره و ستونهای هویت ملی ایرانیان ازجمله خَِرد (که شاهنامه خود خِرَدنامه بوده و خِرَد نیروی اندیشمند و شناسنده در آدمی و درجۀ کمالِ عقل است)، دینمداری (شاهنامه بازگوکننده زندگی تاریخی و نیز زیستِ اساطیری ایرانیان است و اصلاً اسطوره روایت نمادین و رمزگونۀ جهانبینی مقدس و دینمدارانه است)، دادمندی («استوارترین رُکن بینشِ سیاسی - فلسفی فردوسی، داد است» و بنیاد «داد» بر «خِرَد» استوار است)، جغرافیای تاریخی (که برای نمونه، خاندانِ سام پهلوان که از سوی پادشاهانِ ایران بر سیستان و کابل و بخشهایی از هند فرمان میراندند و بهگاهِ سختیها برای نگاهداشتِ کَیان ایرانی از گزند میکوشیدند، نمودِ کامل چیرگی ایران بر جغرافیایی تاریخی است) و زبانِ ملی که این گزارۀ توضیحی بیشتر میطلبد و در ادامه خواهد آمد:
پس از سرایش شاهنامه و با زندهشدن زبان فارسی، زبانی ملی پدیدار شد که در همزیستی گویشهای محلی، با دارابودنِ توانایی واژگانی در مقام زبانِ نگارش و نیز آموزش و پرورش، «ابزار ارتباط جمعی» یکایک مردم ایران شد. زبان آینه خودآگاهی و هویت و حیات و روح یک ملت بوده و به این گونه زبان فارسی با بُنمایه و پیشینهای دراز بهعنوان یکی از ستونهای مهمِ هویت ملی ایرانیان شناخته میشود؛ چرا که اسطوره و تاریخ و فرهنگ و هنر همه ایرانیان در این زبان تجلی یافته و پایدار شده است بنابراین فردوسی با سُرایشِ شاهنامه و با زندهکردن زبانِ فارسی گزارههای فرهنگی، باورهای کهن، اسطورهها، آموزههای دینی و تاریخی و اصلاً چیستی و چُونیِ ملت ایران را به نسلهای پسین یاد داده و یادآور گشته و اینچنین تداوم هویت ملی ایرانی را سبب شده است. ازاینرو پساز آفرینش و سُرایش شاهنامه زبان فارسی درختی سایهگستر برای نگاهداشتِ هویت ملی شد که ایرانیان حتی با داشتنِ آداب و رسوم دیگرگون از هم آن را بهعنوان حلقۀ پیونددهنده خود برگزیدند.
با توجه به آنچه آمد، شاهنامه آینۀ تمامنمای فرهنگ ایرانی و بیتبیت آن پیونددهندۀ قومهای ملت ایران بوده است. چنانکه در جایجای شاهنامه، شاهد آن هستیم که در نبردهای ایران با تورانیان، همه ایرانیان از سراسرِ پهنۀ ایران با هم بسیج میشوند. چنانکه بارها به «سپاهی زِ گُردان کوچ و بلوچ» یا سپاهِ عربها یا سپاه گیلهمردان اشاره شده است که این نشان میدهد قومیت، در ایران جایی نداشته و همۀ اقوام در کنارِ هم برای نگاهداشتِ ایران نبردیدهاند. افزون بر این نکات، گزارۀ دیگری که شاهنامه را ارجمندتر میکند، ازخودگذشتگی و جانفدایی فردوسی برای پاسداشتِ هویتِ ملی ایرانی است که روزهای زندگی خود را بیهیچ چشمداشتی برای سرودن آن گذاشت و چون ۱۸ سال پس از آغازیدنِ سرودن آن با وساطتِ اسفراینی وزیر، به دربارِ محمود غزنوی که به تازگی بر تخت سلطنت، تکیه زده بود، رفت «جز احسنت» بهرهای نبرد؛ که البته با توجه به اختلافِ تباری فردوسی و سلطان محمود و کوشش فردوسی در پاسداشت از فرهنگ و نام ایران، بروز این رخداد، چندان دور از ذهن نمینمود.
چو این نامورنامه آمد به بُن
زِ من، روی کشور شود پر سخُن
جهان کردهام از سخن، چون بهشت
ازین بیش تخمِ سخن، کس نکِشت
پی افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
@bestdiplomacy
Telegraph
ایراندل | IranDel
4_5909185360692254557.ogg
34.2 MB
جغرافیا برگ برنده ایرانست
هرلحظه به نقطه برگشت ناپذیر نزدیک تر میشویم....
🔵🔴سلسله نشستهای ایران کجاست؟
«نشست ۱۶»
فایل ضبطشده سخنرانی دکتر آرش رئیسینژاد*
با عنوان:
«ایرانراه: راهها و آینده تجاری ایران»
مؤسسه علمی و تاریخی آتوسا
*دانش آموخته روابط بین الملل از فلوریدا و استادیار تعلیق شده روابط بین الملل دانشگاه تهران و پدیده رشته روابط بین الملل در سال 1402 از نگاه کانال دیپلماسی
#بسیارآگاهی_بخش
@bestdiplomacy
🆔 @atusa_sbu
هرلحظه به نقطه برگشت ناپذیر نزدیک تر میشویم....
🔵🔴سلسله نشستهای ایران کجاست؟
«نشست ۱۶»
فایل ضبطشده سخنرانی دکتر آرش رئیسینژاد*
با عنوان:
«ایرانراه: راهها و آینده تجاری ایران»
مؤسسه علمی و تاریخی آتوسا
*دانش آموخته روابط بین الملل از فلوریدا و استادیار تعلیق شده روابط بین الملل دانشگاه تهران و پدیده رشته روابط بین الملل در سال 1402 از نگاه کانال دیپلماسی
#بسیارآگاهی_بخش
@bestdiplomacy
🆔 @atusa_sbu
4_5923817777398810120.mp4
7.8 MB
🔵🔴 ۱۵٠٠ میلیارد دلار از پول ایرانیها توسط خودیها در شهرهای بزرگ دنیا سرمایهگذاری شده است
بیتالمال ما همیشه خالی میشود
اما به یک سری افراد بیشتر میرسد تا بقیه
🔻 در یک قدمی ابر تورم هستیم و افرادی ادعا میکنند نقدینگی عامل تورم نیست
📌 چه چیزی عامل تورم است؟ تخیلات و توهم وضعیت کشور به یک مو بند است
🛑 مسئولی میشناسم که یک ریال از وامهایی که در ۳٠ سال گذشته پس نداده
💢 اسامی ابربدهکاران بانکی را فقط در چشم مردم فرو کردید؛ نتیجهاش چه شد؟
🔘 علی سعدوندی اقتصاددان:
🔹 شما قیمت ارز رو سرکوب میکنی برای خودیها و میگی من ارز بازار آزاد رو قبول ندارم؛ یعنی میگویی من با زندگی ۹۹ درصد مردم کاری ندارم و اون یک درصد برای من مهم است.
🔹 دولت رئیسی پس از حذف ارز ۴۲٠٠ تومانی به شدت دست به چاپ پول زده و سال ۱۴٠۱ اعلام کرد در این زمینه شکست خورده. حالا عملا ارز ۲۸۲٠٠ تومانی به بخور بخور تبدیل شده است./سیمرغ تی وی
@bestdiplomacy
بیتالمال ما همیشه خالی میشود
اما به یک سری افراد بیشتر میرسد تا بقیه
🔻 در یک قدمی ابر تورم هستیم و افرادی ادعا میکنند نقدینگی عامل تورم نیست
📌 چه چیزی عامل تورم است؟ تخیلات و توهم وضعیت کشور به یک مو بند است
🛑 مسئولی میشناسم که یک ریال از وامهایی که در ۳٠ سال گذشته پس نداده
💢 اسامی ابربدهکاران بانکی را فقط در چشم مردم فرو کردید؛ نتیجهاش چه شد؟
🔘 علی سعدوندی اقتصاددان:
🔹 شما قیمت ارز رو سرکوب میکنی برای خودیها و میگی من ارز بازار آزاد رو قبول ندارم؛ یعنی میگویی من با زندگی ۹۹ درصد مردم کاری ندارم و اون یک درصد برای من مهم است.
🔹 دولت رئیسی پس از حذف ارز ۴۲٠٠ تومانی به شدت دست به چاپ پول زده و سال ۱۴٠۱ اعلام کرد در این زمینه شکست خورده. حالا عملا ارز ۲۸۲٠٠ تومانی به بخور بخور تبدیل شده است./سیمرغ تی وی
@bestdiplomacy
🔵🔴سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی*
سقوط اصفهان کتابی است درباره حوادث منجر به یورش محمود افغان به پایتخت حکومت صفوی.این کتاب بر پایه گزارشهای تادوشکروسینسکی،کشیش مسیحی لهستانی است که آن سالها در اصفهان حضور داشته و مشاهدات و تحلیلهای خود را درباره یورش افغانان ثبت کرده است.
سیدجوادطباطبایی از میان گزارشهای دقیق این راهب لهستانی، بخشهایی را بازنویسی کرده و در کتاب سقوط اصفهان آورده است. این کتاب، فقط یک روایت تاریخی ساده نیست بلکه به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی که منجر به ضعف حکومت صفوی شد اشاره میکند از جمله ضعف شاه، رقابتهای درونی دربار، فساد، وخامت اوضاع اقتصادی، فشارهای مذهبی... به عبارت دیگر، سقوط حکومت صفوی، دلیلی نداشت جز ضعف و اشکالات درونی.
مرور این حوادث در کتاب، آنقدر تلخ است که خواننده چارهای جز آه کشیدن بر این همه درد تاریخی ندارد. نویسنده یورش افغانان را با حمله اعراب و مغولان مقایسه میکند، با این تفاوت که حمله افغانها یک حمله خارجی نبود، بلکه شورشی داخلی علیه حکومت مرکزی به حساب میآمد.
بخشهایی کوتاه از کتاب سقوط اصفهان:
● اراده شاه بر آن تعلق گرفته بود که عمارتهای او چیزی کم نداشته باشند اما اهمیتی نمیداد که سپاه فاقد همه چیز باشد.
● در زمان شاه عباس (عکس دوره شاه سلطان حسین) مجازات اعمال خلاف بزرگان، اعدام و در مورد عامه مردم، جریمهی مالی بود. زیرا جریمه مالی در مورد بزرگان به سبب توانگری آنان کارساز نیست، در حالی که مجازات اعدام نیز در مورد عامه مردم کارساز نمیتواند باشد.
● فساد اداری و رشوهخواری از دربار سرچشمه میگرفت و در همه سطوح کشور جریان پیدا میکرد...داروغهها به جای محاکمه دزدان، از آنان جریمه میگرفتند و اگر برخی از آنان قادر به پرداخت جریمه نبودند، شبانه آنان را آزاد میکردند تا از راه دزدی، جریمه پرداخت کنند!
● کروسینسکی بر آن است که در کشورهایی که تاثیر دیانت و اخلاق بسیار اندک باشد، تنها ترس میتواند عامه مردم را در محدوده رعایت وظایف خود نگاه دارد. در آستانه یورش افغانان ترس نیز که یگانه عامل حفظ خانهی از پایبست ویران نظام خودکامه بود،از میان رفت.
● پیش از بر تخت نشستن شاه سلطان حسین نیز تباهی در رفتارهای ایرانیان راه یافته بود اما وخامت وضع اقتصادی، سقوط اخلاقی بیسابقهای را بدنبال آورده بود...تنها ملاک تصدی شغل، پرداخت پول بود. همه امور دربار، دائرمدار اخاذی و رشوهخواری شد و رشوه جای صناعت و تجارت را گرفت.کسی که با سکه ده شاهی میخوابید، اگر حاکم شهر، شب عوض میشد، فردا صبح صاحب تنها پنج شاهی بود.
● کینه یا در بهترین حالت، نوعی وحشت نسبت به هرچیزی که به فرقه مخالف تعلق داشت، با شیر در جان کودکان وارد میشد.
● اعلام مذهب رسمی که در آغاز و در دوره شکوفایی فرمانروایی صفویان در رویارویی با خلافت عثمانی، نقطه قوتی برای نظام حکومتی ایران به شمار میآمد، با چیره شدن ضعف بر ارکان قدرت به نقطه ضعفی جدی تبدیل شد.
● وصیت میرویس افغان: اگر ایرانیان بخواهند به شما حمله کنند، به هر قیمتی با آنان صلح کنید اما اگر جرات و توان حمله به شما را پیدا نکردند،خود شما به آنان حمله کنید.
● محمود در دو سال نخست با بهره گرفتن از بیحرکتی دربار، سرزمینهای هزارهنشین را که اهالی آن شیعی مذهب بودند تصرف کرد. اگرچه هزارهها به حکومت مرکزی تمایل داشتند اما حکومت ایران روی خوشی به آنان نشان نداد و آنان به ناچار زیر فشار محمود افغان با او متحد شدند.
● در زمان شاه سلطان حسین بر اثر سختگیری و تعصب شریعتمداران قشری، مدارای دینی که از زمان شاه عباس موجب شده بود تا معتقدان همه ادیان و مذاهب با صلح و آرامش کنار هم زندگی کنند از میان رفت و مومنان بسیاری از ادیان و مذاهب در تنگنای نخوت رقیبان خود گرفتار شدند.
● در ولایاتی که مومنان مذاهبی غیر از تشیع سکونت داشتند، آن شهرها آسانتر به تصرف افغانها در میآمد. در کرمان زرتشتیان چنان مورد آزار و اذیت متولیان شریعت رسمی بودند که ورود افغانان را همچون پیام رهاییبخش تلقی کردند و محمود افغان به آسانی شهر را به تصرف خود در آورد.
● در هر شهر و روستا دودستگی حاکم بود و مردم آنها نمیتوانستند در برابر دشمن مشترک متحد شوند. کروسینسکی مینویسد: در شاه حسی ،دربزرگان غیرتی، در مردم اعتمادی و در وزیران تدبیری باقی نمانده بود...بینظمی چنان عمومیت داشت که گویی همه بخشهای شاهنشاهی ایران در آستانه فروپاشی است./مدرسه علوم انسانی
✍زنده یاد سید جواد طباطبایی
*این کتاب را می توان از بهترین کتابهایی دانست که طی دوسال اخیر در ایران منتشر شده و متاسفانه چاپ جدید آن پس از مرگ استادطباطبایی متوقف شده
در صورت چاپ مجدد کتاب پیشنهاد ویژه دیپلماسی مطالعه این کتابست و از خواندن آن و آگاهی بخشی آن لذت بسیار خواهید برد
T.me/bestdiplomacy
سقوط اصفهان کتابی است درباره حوادث منجر به یورش محمود افغان به پایتخت حکومت صفوی.این کتاب بر پایه گزارشهای تادوشکروسینسکی،کشیش مسیحی لهستانی است که آن سالها در اصفهان حضور داشته و مشاهدات و تحلیلهای خود را درباره یورش افغانان ثبت کرده است.
سیدجوادطباطبایی از میان گزارشهای دقیق این راهب لهستانی، بخشهایی را بازنویسی کرده و در کتاب سقوط اصفهان آورده است. این کتاب، فقط یک روایت تاریخی ساده نیست بلکه به دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی که منجر به ضعف حکومت صفوی شد اشاره میکند از جمله ضعف شاه، رقابتهای درونی دربار، فساد، وخامت اوضاع اقتصادی، فشارهای مذهبی... به عبارت دیگر، سقوط حکومت صفوی، دلیلی نداشت جز ضعف و اشکالات درونی.
مرور این حوادث در کتاب، آنقدر تلخ است که خواننده چارهای جز آه کشیدن بر این همه درد تاریخی ندارد. نویسنده یورش افغانان را با حمله اعراب و مغولان مقایسه میکند، با این تفاوت که حمله افغانها یک حمله خارجی نبود، بلکه شورشی داخلی علیه حکومت مرکزی به حساب میآمد.
بخشهایی کوتاه از کتاب سقوط اصفهان:
● اراده شاه بر آن تعلق گرفته بود که عمارتهای او چیزی کم نداشته باشند اما اهمیتی نمیداد که سپاه فاقد همه چیز باشد.
● در زمان شاه عباس (عکس دوره شاه سلطان حسین) مجازات اعمال خلاف بزرگان، اعدام و در مورد عامه مردم، جریمهی مالی بود. زیرا جریمه مالی در مورد بزرگان به سبب توانگری آنان کارساز نیست، در حالی که مجازات اعدام نیز در مورد عامه مردم کارساز نمیتواند باشد.
● فساد اداری و رشوهخواری از دربار سرچشمه میگرفت و در همه سطوح کشور جریان پیدا میکرد...داروغهها به جای محاکمه دزدان، از آنان جریمه میگرفتند و اگر برخی از آنان قادر به پرداخت جریمه نبودند، شبانه آنان را آزاد میکردند تا از راه دزدی، جریمه پرداخت کنند!
● کروسینسکی بر آن است که در کشورهایی که تاثیر دیانت و اخلاق بسیار اندک باشد، تنها ترس میتواند عامه مردم را در محدوده رعایت وظایف خود نگاه دارد. در آستانه یورش افغانان ترس نیز که یگانه عامل حفظ خانهی از پایبست ویران نظام خودکامه بود،از میان رفت.
● پیش از بر تخت نشستن شاه سلطان حسین نیز تباهی در رفتارهای ایرانیان راه یافته بود اما وخامت وضع اقتصادی، سقوط اخلاقی بیسابقهای را بدنبال آورده بود...تنها ملاک تصدی شغل، پرداخت پول بود. همه امور دربار، دائرمدار اخاذی و رشوهخواری شد و رشوه جای صناعت و تجارت را گرفت.کسی که با سکه ده شاهی میخوابید، اگر حاکم شهر، شب عوض میشد، فردا صبح صاحب تنها پنج شاهی بود.
● کینه یا در بهترین حالت، نوعی وحشت نسبت به هرچیزی که به فرقه مخالف تعلق داشت، با شیر در جان کودکان وارد میشد.
● اعلام مذهب رسمی که در آغاز و در دوره شکوفایی فرمانروایی صفویان در رویارویی با خلافت عثمانی، نقطه قوتی برای نظام حکومتی ایران به شمار میآمد، با چیره شدن ضعف بر ارکان قدرت به نقطه ضعفی جدی تبدیل شد.
● وصیت میرویس افغان: اگر ایرانیان بخواهند به شما حمله کنند، به هر قیمتی با آنان صلح کنید اما اگر جرات و توان حمله به شما را پیدا نکردند،خود شما به آنان حمله کنید.
● محمود در دو سال نخست با بهره گرفتن از بیحرکتی دربار، سرزمینهای هزارهنشین را که اهالی آن شیعی مذهب بودند تصرف کرد. اگرچه هزارهها به حکومت مرکزی تمایل داشتند اما حکومت ایران روی خوشی به آنان نشان نداد و آنان به ناچار زیر فشار محمود افغان با او متحد شدند.
● در زمان شاه سلطان حسین بر اثر سختگیری و تعصب شریعتمداران قشری، مدارای دینی که از زمان شاه عباس موجب شده بود تا معتقدان همه ادیان و مذاهب با صلح و آرامش کنار هم زندگی کنند از میان رفت و مومنان بسیاری از ادیان و مذاهب در تنگنای نخوت رقیبان خود گرفتار شدند.
● در ولایاتی که مومنان مذاهبی غیر از تشیع سکونت داشتند، آن شهرها آسانتر به تصرف افغانها در میآمد. در کرمان زرتشتیان چنان مورد آزار و اذیت متولیان شریعت رسمی بودند که ورود افغانان را همچون پیام رهاییبخش تلقی کردند و محمود افغان به آسانی شهر را به تصرف خود در آورد.
● در هر شهر و روستا دودستگی حاکم بود و مردم آنها نمیتوانستند در برابر دشمن مشترک متحد شوند. کروسینسکی مینویسد: در شاه حسی ،دربزرگان غیرتی، در مردم اعتمادی و در وزیران تدبیری باقی نمانده بود...بینظمی چنان عمومیت داشت که گویی همه بخشهای شاهنشاهی ایران در آستانه فروپاشی است./مدرسه علوم انسانی
✍زنده یاد سید جواد طباطبایی
*این کتاب را می توان از بهترین کتابهایی دانست که طی دوسال اخیر در ایران منتشر شده و متاسفانه چاپ جدید آن پس از مرگ استادطباطبایی متوقف شده
در صورت چاپ مجدد کتاب پیشنهاد ویژه دیپلماسی مطالعه این کتابست و از خواندن آن و آگاهی بخشی آن لذت بسیار خواهید برد
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴منافع رانتی چگونه جمعیت تهران را ۲٠درصد افزایش داد؟!
✍ دکتر کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد
قرار نبود منطقه ۲۲ مسکونی شود/ تهران یک میلیون مسکن خالی دارد
کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد توسعه با بیان اینکه هر میزان که از تهران دورتر می شویم تله فضایی فقر سختتر می شود، گفت: تلاشها بر این بود که منطقه ۲۲ تهران تبدیل به منطقه نوآوری شهر تهران شود، اما احمدی نژاد حکم داد که این منطقه مسکونی شود.
فضای نوآوری را تبدیل به مسکن کردند و از رانت آن بهره برده شد. در واقع فضاها برای باز تولید رانت در اختیار گرفته شد. احمدی نژاد گفت برای رونق بخشیدن به بخش مسکن ۲۰ درصد روی جمعیت شهر تهران اضافه کنیم!
در حالی که اگر این کار در هر کشوری انجام می شد محکومیت های جزایی سنگین برای آن فرد اعمال می کردند. شهر به بورژوازی مستغلات فروخته شد.
سالانه ۵٠ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج می شود
اطهاری در بخش دیگر مصاحبه گفت: سیستمی که در آن زندگی می کنیم، سیستم سرمایه داری نیست، بلکه ما در واقع در سیستم نئوفئودالیسم رانتی زورگو انحصاری قرار داریم که تنها زیر بنای سرمایه دارانه دارد و مانع تولید و باز تولید شده و به جای آنکه رانت را به چرخه تولید درآورد را از کشور خارج می کند.
برآورد ها نشان می دهد که سالانه به طور متوسط ۵۰ میلیارد دلار به صورت رانت از کشور خارج می شود. دانشگاه تربیت مدرس روی این موضوع کار کرده و نشان داده که بین ۳۰ تا ۸۰ میلیارد دلار به صورت سالانه بسته به میزان درآمدهای نفتی، از ایران خروج سرمایه داریم./جمهوریت
T.me/bestdiplomacy
✍ دکتر کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد
قرار نبود منطقه ۲۲ مسکونی شود/ تهران یک میلیون مسکن خالی دارد
کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد توسعه با بیان اینکه هر میزان که از تهران دورتر می شویم تله فضایی فقر سختتر می شود، گفت: تلاشها بر این بود که منطقه ۲۲ تهران تبدیل به منطقه نوآوری شهر تهران شود، اما احمدی نژاد حکم داد که این منطقه مسکونی شود.
فضای نوآوری را تبدیل به مسکن کردند و از رانت آن بهره برده شد. در واقع فضاها برای باز تولید رانت در اختیار گرفته شد. احمدی نژاد گفت برای رونق بخشیدن به بخش مسکن ۲۰ درصد روی جمعیت شهر تهران اضافه کنیم!
در حالی که اگر این کار در هر کشوری انجام می شد محکومیت های جزایی سنگین برای آن فرد اعمال می کردند. شهر به بورژوازی مستغلات فروخته شد.
سالانه ۵٠ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج می شود
اطهاری در بخش دیگر مصاحبه گفت: سیستمی که در آن زندگی می کنیم، سیستم سرمایه داری نیست، بلکه ما در واقع در سیستم نئوفئودالیسم رانتی زورگو انحصاری قرار داریم که تنها زیر بنای سرمایه دارانه دارد و مانع تولید و باز تولید شده و به جای آنکه رانت را به چرخه تولید درآورد را از کشور خارج می کند.
برآورد ها نشان می دهد که سالانه به طور متوسط ۵۰ میلیارد دلار به صورت رانت از کشور خارج می شود. دانشگاه تربیت مدرس روی این موضوع کار کرده و نشان داده که بین ۳۰ تا ۸۰ میلیارد دلار به صورت سالانه بسته به میزان درآمدهای نفتی، از ایران خروج سرمایه داریم./جمهوریت
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
ابرقدرتی آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ را باید مرهون رشته های #علوم_انسانی و #سیاسی و #روابط_بین_الملل در دانشگاه های بزرگ آنان دانست.
ده ها دانشگاه مشهور آمریکایی که به برترین ده معروف هستند،و دانشگاه های آکسفورد،ایتون و سوربن را باید در پاگیری این منزلت موثر دانست.
همانطوریکه #شوروی افول خود را باید ناشی از منزلت پایین رشته سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه های آن کشور می دانست.
درک هریک از جریانات بین المللی و توان بسیج کلیه نیروها جهت ارتقای منزلت ملی آنچنان پیچیده است که قدرتهای بزرگ با سرمایه گذاری گسترده در این رشته ها سعی دارند نخبگان فکری و عملی را به این رشته ها جذب کنند.
✍ پروفسور سید حسین سیف زاده،اصول روابط بین الملل،ص32
T.me/bestdiplomacy
ده ها دانشگاه مشهور آمریکایی که به برترین ده معروف هستند،و دانشگاه های آکسفورد،ایتون و سوربن را باید در پاگیری این منزلت موثر دانست.
همانطوریکه #شوروی افول خود را باید ناشی از منزلت پایین رشته سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه های آن کشور می دانست.
درک هریک از جریانات بین المللی و توان بسیج کلیه نیروها جهت ارتقای منزلت ملی آنچنان پیچیده است که قدرتهای بزرگ با سرمایه گذاری گسترده در این رشته ها سعی دارند نخبگان فکری و عملی را به این رشته ها جذب کنند.
✍ پروفسور سید حسین سیف زاده،اصول روابط بین الملل،ص32
T.me/bestdiplomacy