Telegram Web Link
دخترانِ دشت!
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
                  در دشتِ بی‌کران،
و آرزوهای بی‌کران
                    در خُلق‌های تنگ!

دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
                           در آلاچیق‌هایی که صد سال!

از زرهِ جامه‌تان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد…
 

دخترانِ رودِ گِل‌آلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشق‌های دور
                          روزِ سکوت و کار
                                             شب‌های خستگی!
دخترانِ روز
            بی‌خستگی دویدن،
                                  شب
                                      سرشکستگی!

در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق
در رقصِ راهبانه‌ی شکرانه‌ی کدام
                                        آتش‌زدای کام
بازوانِ فواره‌ییِ‌تان را
                       خواهید برفراشت؟
 

افسوس!
موها، نگاه‌ها
              به‌عبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک می‌کنند.

دخترانِ رفت‌وآمد
                  در دشتِ مه‌زده!
دخترانِ شرم
               شبنم
                     افتادگی
                              رمه!
 

از زخمِ قلبِ آبائی
در سینه‌ی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لب‌هایتان کدامِ شما
لب‌هایتان کدام
                بگویید!
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسه‌یی؟

شب‌های تارِ نم‌نمِ باران که نیست کار
اکنون کدامیک ز شما
بیدار می‌مانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشرده‌ی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن که خشم و جسارت بود
                                           بدرخشاند
تا دیرگاه، شعله‌ی آتش را
در چشمِ بازِتان؟


بینِ شما کدام
                ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل می‌دهید
                 سلاحِ آبائی را
برای
    روزِ
      انتقام؟

"احمد شاملو"
@bestdiplomacy
روشنگری یعنی خودمان بیندیشیم
به جای این که اجازه دهیم دیگران به جای ما بیندیشند
@bestdiplomacy
🔵🔴 قانون اساسی در نظام‌های اقتدارگرا به چه دردی می‌خورد؟



بسیاری از مردم که در نظام‌های اقتدارگرا زندگی می‌کنند فکر می‌کنند که متون قانون اساسی در کشورهایشان تا حد زیادی اوراق بی‌ارزشی هستند که کارکردشان پنهان‌کردن واقعیت استبدادی نظام حاکم است. چرا این نظام‌های اقتدارگرا قانون اساسی وضع می‌کنند؟

از نظر نِیتان براون، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه جورج واشنگتن، قانون‌ اساسی در محیط‌های غیردموکراتیک، نظیر کشورهای خاورمیانه‌، کارکردهای متفاوتی دارد. در چنین محیط‌هایی، قانون اساسی اولاً تبلور قدرت حکومت است، ثانیاً سندی است برای سازماندهی روابط بین نهادهای دولتی/حکومتی، و ثالثاً پیمان نخبگان قدرت برای اداره‌ی کشور است، پیمانی که لزوماً جلوه‌ی اراده‌ی عمومی نیست.

در ادبیات حقوقی مدرن «قانون‌اساسی‌گرایی» عبارت از این ایده است که «قدرت دولت و شخص حکمران باید توسط مجموعه‌ای از قوانین تنظیم (regulated) و تحدید (limited) شود.».اما در نظام‌های اقتدارگرا قوانین اساسی بیان ظریف اما غیرصادقانه‌ی آرزوهایی هستند که حاکمان در تلاش برای پنهان‌کردن ماهیت مطلقه و استبدادی حکمرانی خود صورت‌بندی کرده‌اند. بنابراین، کارکرد قانون اساسی در این کشورها نه محدود‌کردن قدرت شخص حاکم، بلکه پوشاندن قدرت مطلقه زیر نقابی قانونی بوده است.

اگر قانون اساسی قدرت مطلقه‌ی شخص یا حزب حاکم را محدود و مقید به قانون نمی‌کند، پس فلسفه‌ی وجودی آن چیست. براون چند گزینه‌ی محتمل را بر می‌شمرد.

اولاً، در دوران مدرن، داشتن قانون اساسی چنان جا افتاده است که حتی حکومت‌های استبدادی نیز خود را مجبور می‌بینند با استناد به داشتن قانون اساسی نشان دهند که مشروعیت مردمی دارند.

دوما قوانین اساسی ممکن است در خدمت بیان ایدئولوژی پایه‌ی حکومت باشند. در بسیاری قوانین اساسی غیر‌دموکراتیک شاهدیم بخش‌هایی طولانی از متن همانند یک بیانیه به توصیف اهداف اساسی، ایدئولوژیک یا برنامه‌ی کلان حکومت‌داری حاکمان می‌پردازند. این بخش‌های ایدئولوژیک نشان‌دهنده‌ی جهت‌گیری سیاسی صرفاً گذرای حکومت نیستند، بلکه ویژگی هویتی دولت را معین می‌کنند. به تعبیری، قوانین اساسی در چنین مواردی برای نظم سیاسی مستقر «توجیهاتی استعلایی» فراهم می‌کنند.

قانون اساسی در نظام‌های اقتدارگرا همچنین ابزاری است برای مشخص‌کردن دایره‌ی قدرت رهبران ارشد سیاسی است و روابط آنان با یکدیگر. به عبارت دیگر، قانون اساسی برای بیان خطوط اراده‌ی سیاسی حاکم و تنظیم روابط نخبگان قدرت طراحی شده است. در موارد متعدد، از جمله در شوروی سابق، قوانین اساسی غیر‌دموکراتیک در نظام‌های اقتدارگرا دقیق‌تر از برخی قوانین اساسی دموکراتیک جزئیات گوناگون شیوه‌ی حکمرانی (مثلاً نظام حزبی، برگزاری انتخابات و ..) را مشخص می‌کنند./مدرسه علوم انسانی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴حکومتِ جبار، خشن‌ترین ولی کم‌اقتدارترین نوع حکومت است.

فی‌الواقع یکی از روشن‌ترین تمایزات میان "قدرت" و "اقتدار" این است که قدرت همیشه نیازمند تعداد است، حال آنکه اقتدار می‌تواند بدون عده و لشکر نیز به حیات خود ادامه دهد چون متکی به اسباب و ادوات خشن نيست.
قدرت، جنسّش سخت و خشن است اما جنسِ اقتدار، نرم است.
از سوی دیگر اقتدار، بدون استفاده از خشونت هم با اکثریتی که محدود به حدودِ قانون است، یعنی دموکراسی دارای قانون اساسی، می‌تواند بدون پایمال‌کردنِ حقوق اقلیت‌ها و خفه‌کردن رعب انگیز عقاید مخالف، دوام و بقا بیابد. اما قدرت بدون نمایش ِخشونت عریان و سرکوب ِمخالفان و عقائدشان، قابل دوام و بقا نیست. پشتوانه‌ی اقتدار به قوت ِمنطق‌اش است، حال آنكه قدرت، به نمايش ِموئلفه‌هايش از جمله ارعاب و خشونت متكي است. مأمن اقتدار، بطن جامعه است، در حاليكه مأمنِ قدرت، در پادگانها است. مهمترين حاميان اقتدار، نخبگان جامعه و مهمترين حاميان قدرت، واماندگان اجتماعي مسلح شده هستند.

🔦خشونت/هانا آرنت
T.me/bestdiplomacy
نبوغ یک دیکتاتور همیشه در نحوه سرکوب ملتش تجلی می‌یابد.هر دیکتاتوری سبک خاص خود را در سرکوبگری دارد و انصافا مائو تسه تونگ رهبر چین کمونیست از این حیث نابغه‌ای بود برای خودش.او شصت و هشت سال پیش در چنین روزی(دوم ماه می ) با سر و صدای بسیار کارزاری را آغاز کرد زیر عنوان« بگذار یک صد گل بشکفد»
حضرتش از ملت چین خواست آزادانه هر گونه انتقادی نسبت به حزب کمونیست چین (حزب حاکم) دارند بیان کنند.مائو گفت :«آزادانه انتقاد کنید و نظر بدهید تا یک‌صد مکتب فکری رقیب پدید آید تا از این طریق علم و هنر و فرهنگ چین شکوفا شود.»
به زودی اندیشمندان و روشنفکران شروع کردند به نوشتن و طرح نظرات انتقادی.همه فکر می‌کردند رهبر چین بعد از هفت هشت سال انقلابیگری و به فلاکت کشاندن ملت عاقبت سر عقل آمده و می‌خواهد راه آزادی و دموکراسی را در پیش بگیرد.
اما هدف دیکتاتور چیز دیگری بود.
او به رییس پلیس مخفی‌اش گفته بود:«ما برای مدتی فضا را باز می‌گذاریم تا همه دشمنان مخفی حزب دست خود را رو کنند.
ما چند صباحی دم لانه این مارهای خوش خط و خال نیلبک می‌زنیم تا بیایند بیرون و بعد سرشان را از بدن جدا می‌کنیم.» و دقیقا نیز همین اتفاق افتاد.چند ماه پس از آغاز کارزار یک صد گل، سرکوب سراسری در چین آغاز شد و ده‌ها هزار روشنفکر و منتقد دولت دستگیر یا اعدام شدند.
چنین کنند دیکتاتورها.
بیژن اشتری/مترجم و‌نویسنده

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴میدانید دلیل اصلی عدم توفیق دولت سیزدهم در تحقق وعده کنترل  #تورم و  #نرخ_ارز چیست؟

🔹یک علت مهم  این است که طی دو سال و نیم گذشته، این دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است، یعنی 
#پایه_پولی در ۳۰ماه، ۱۱۵ درصد افزایش داشته است !

🔹درحالیکه از زمان هوخشتره تا شهریور ۱۴۰۰ ، جمع این رقم ، ۵۱۹ همت بوده است!
🗣عبدالناصر همتی/روزنامه هم میهن
@bestdiplomacy
Forwarded from نواندیش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم دیدنی از همدلی و تلاش های مردمی و طاقت فرسا که به پیدا شدن یسنا ۴ ساله (پس از ۴ روز از مفقود شدن) در استان گلستان منجر شد



@Noandishnews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وطن همان #مادر است، زن زیبای غمگینی
که روزی سرود رهایی را خواهد خواند…

#شاهرخ_مسکوب عاشق ایران بود و مادرش
این را از تمام نوشته‌هایش می‌توان دریافت

@bestdiplomacy
🔵🔴 آیا راه باریک آزادی به ایران میرسد؟

علی مرادی

«راه باریک آزادی» کتابیست ارزشمند، اثر  مشترک عجم‌ اوغلو اقتصاددان و استاد دانشگاه  MIT و همکار قدیمی‌اش جیمز رابینسون، اندیشمند علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو که به فارسی ترجمه شده است.

از نظر نویسندگان راه باریک آزادی مسیری است به سمت توسعه (رفاه اقتصادی، عدالت اجتماعی، حفظ واتقای کرامت انسانی،  نظم اجتماعی و امنیت ملی و حفظ محیط زيست پایدار) و خوشبختی یک ملت که از توازن قدرت بین جامعه و حکومت حاصل می‌شود.

در تقسیم بندی رابطه دولت وجامعه چهار حالت اتفاق می‌افتد.

1️⃣دولت ضعیف و جامعه ضعیف
2️⃣دولت قوی و جامع ضعیف
3️⃣دولت ضعیف و جامعه قوی
4️⃣دولت قوی و جامعه قوی

فقط در حالت چهارم یعنی دولت قوی و جامعه قوی هست، که ملتی به سعادت و خوشبختی میرسد.


وقتی که جامعه به اندازه کافی قوی و نهادمند باشد که توان کنترل دولت را داشته، تا مانع از ورود دولت به حریم خصوصي جامعه شده و آزادی‌های قانونی و طبیعی شهروندان را سلب نکند و قانون برای اقویا و ضعفا کاملا یکسان اجرا شود. بطوریکه حاکم جامعه در دادگاه با ضعیف‌ترین شهروندان به صورت یکسان و همانند  محاکمه شوند.همچنین دولت هم به اندازه کافی کارامد باشد که بتواند خدمات و کالاهای عمومی مانند امینت، نظم ،عدالت  و ... را برای همه شهروندان تامین نماید.با توجه به تجزیه و تحلیل  مؤلفه‌های قدرت، آیا می‌توان ادعا کرد که ایران در حال وارد شدن به  راه باریک آزادی است؟ (جامعه قوی و دولت قوی)

قدرت مولفه های مختلفی دارد. قدرت رسانه، قدرت نهادهای مدنی واحزاب، قدرت نظامی ، پول و ثروت، قدرت سازماندهی طرفداران و قدرت سرمایه های نمادین ، قدرت اقناع افکار عمومی و قدرت علم و دانش و آگاهی و اندیشمندان...
🔻دولت قوی و جامعه ضعیف منجر به استبداد و زورگویی حکومت وتضییع حقوق شهروندان می‌گردد.
🔻جامعه قوی و دولت ضعیف منجر به هرج و مرج ، عدم ارائه خدمات و کالاهای عمومی به شهروندان و ناکامی در اجرای قانون و عدالت میشود.

تنها جایی که قدرت جامعه و قدرت دولت مساوی و متعادل باشد، دالان باریک آزادی شکل می‌گیرد، که منجر به خوشبختی و توسعه یک ملت میشود.و نهایتا راه باریک آزادی به رفاه اقتصادی با ثبات ، عدالت اجتماعی، حفظ و اتقای کرامت انسانی،  نظم اجتماعی و امنیت ملی و حفظ محیط زيست پایدار منجر میشود.

یکی از مولفه‌های  مهم قدرت رسانه هست، که امروزه،  به برکت تکنولوژی و گسترش شبکه‌های اجتماعی از انحصار حاکمیت خارج شده است.
وقتی رسانه در اختیار و انحصار حاکمیت باشد، حاکمیت از آن در جهت سلطه به جامعه استفاده و از نشر فساد و ناکامی و ناکارآمدی خویش جلوگیری کرده و اطلاعات رو مطابق میل و در جهت تطهیر خود منتشر می‌کند.بطور قطع و یقین میتوان گفت که علی رغم اختصاص بودجه‌های هنگفت و سرسام آور برای رسانه‌های حکومتی،  امروزه قدرت جامعه در این بخش از حاکمیت، هم در تولید و هم در نشر محتوا پیشی گرفته است.

یکی دیگر از مولفه‌های قدرت در غیاب احزاب و نهادهای مدنی، اندیشمندان جامعه هستند.امروزه ، کمتر اندیشمند وطن دوستی می‌توان یافت که در کنار حاکمیت ایستاده باشد، و از سیاستهای مخرب آن حمایت و یا توجیه گر ناکارآمدی ها باشد. بنابراین در دومین مولفه قدرت هم جامعه از حاکمیت پیشی گرفته است.

سیاست‌های غلط هم  روز بروز باعث افزایش فقر، نارضایتی حتی حامیان ایدئولوژیک حاکمیت و باعث تردید آنها به کارآمدی حاکميت و نهایتا کاهش حمایت آنان می‌شود.گرچه همچنان زور نظامی و انتظامی بعنوان مزیت برتر،  در دست حاکمیت است، ولی کاربرد بیشتر از آن تقریبا امکان پذیر نیست.
در این حالت تنها چیزی که قربانی و فدا میگردد سعادت و خوشبختی یک ملت است./مطالعات راهبردی آمریکا
www.tg-me.com/bestdiplomacy
در اروپا، مثلاً فرانسه و انگلیس یا روسیه، هر چیزی جای خود دارد. شاگرد، فیزیک، شیمی، ریاضی را می‌خواند، علوم تجاری و ادبیات هم می‌خواند. یعنی هیچ بچّه‌ی فرانسوی از دبیرستان خارج نمی‌شود مگر اینکه راسین خوانده باشد، کورنی خوانده باشد، مولیر خوانده باشد، یک مقداری جلوتر ویکتور هوگو را خوانده باشد و... باید خیلی دقیق هم این نمونه‌ها را بخواند و بعدها هر یک را که دوست داشت، ادامه بدهد، ولی در ایران کدام بچّه را می‌بینید که چهار خط «گلستان» یا «کلیله و دمنه» یا «بیهقی» یا «شاهنامه» را درست به او چشانده باشند؟ اصلاً مطرح نیست، در زمان ما هنوز بود. در همان فرائدُالْاَدَب یا کتاب‌هایی که مرحوم مرآت در زمان وزارتِ خود درست کرد؛ این گزیده‌های فارسی، ما آنها را با علاقه می‌خواندیم و برای ما حالت تقدّس داشت.
یادم می‌آید وقتی در سال اوّلِ متوسّطه با نام فرّخی سیستانی برخورد کردم گویی یک کشفِ شورانگیزِ تازه بود که ما را از شعاعِ سعدی و حافظ خارج می‌کرد و با کسان دیگری آشنا می‌نمود و برایمان تازگی داشت. با چه ذوقی منتخب مسعود سعدِ رشید یاسمی را می‌خواندیم، برای اینکه هنوز این رشته‌ی ارتباط با گذشته قطع نشده بود و مسائل قدری جدّی گرفته می‌شدند و هنوز واقعاً شرفِ کار محفوظ بود. در عرض این چهل‌_پنجاه سال آنقدر همه چیز دست مالی شده که دیگر اعتباری برای کارها باقی نمانده است، جوانان ذهنشان به سمت عبارات عمودی رفته.
آخر ذوق، مسیر و کانال دارد، وقتی با این چیزها پرورده شد و به آنها عادت کرد، چون ناصر خسرو به او بدهیم شکنجه می‌شود، به قدری کهنه و مُندرس به نظرش می‌آید که اصلاً نمی‌تواند به آن اعتنا کند. تا یک چیزی کج و کوله نباشد و تا فعل و فاعل جا به جا نشده باشد به دهانش مزّه نمی‌کند!

                 #باران_نه_رگبار

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

T.me/bestdiplomacy
امروز در خطبه های نماز جمعه مشهد خطیب گفته است: حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل می‌کند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب».

این نوع فهم و بیان شاهنامه اساسا غلط است. یک بیت را از جایی درآوردن و خواندن بدون اینکه پس و پیش آن گفته شود روشی مرسوم اما غلط در شاهنامه خوانی است.

این بیت به این صورت در شاهنامه آمده است:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیدی مرا آفتاب

منیژه دارد خودش را به رستم معرفی می کند تا کمکشان کند.

مصداق عفت قلمداد کردن منیژه بسیار عجیب است. منیژه دختر افراسیاب است. دشمن ایران، دیو و کسی که تمام وجودش پلیدی است. شاید بفرمایید به دخترش چه؟ او دختر پاکی بوده است.

اما این طور نیست. منیژه قبل از اینکه ادعا کند تنش را آفتاب ندیده، با بیژن ماجراها داشته است:
سه روز و سه شب شاد بودند بهم
گرفته بر او خواب و مستی ستم

در چادر سه روز و سه شب در اوج شادی بودند. وقت رفتن منیژه دلش نیامد بیژن را رها کند. بیهوشش کرد و با خود به خانه برد. وقتی بیژن از بیهوشی نجات یافت منیژه را در بغل خودش دید.
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت
نگار سمن بر در آغوش یافت

بیژن و منیژه در همان خانه در حال مستی به دام می افتند ‌و بیژن به دستور افراسیاب به چاه انداخته می شود.

منیژه را به رخ زنان ایران کشیدن چندان محترمانه نیست. و مهم تر از آن اینکه حجاب یا بی حجابی در روزگار ما مساله ای مربوط به تحول حقوق زنان است بر مبنای اندیشه های جدید. مثال آوردن از متن های کهن که بر مبنای اندیشه های کهن صورت بندی شده اند دردی را دوا نمی کند. این مساله را باید به زبان جدید طرح کرد و پاسخ داد.
ولی اگر در بهره گیری از شاهنامه اصراری وجود دارد بهتر است به دادگری آن توجه شود که بسیار پررنگ تر و مفصل تر و اساسی تر است و اتفاقا به درد جامعه امروز هم بیشتر می خورد.
T.me/melliiran
#فیاض_زاهد، روزنامه‌نگار و تحلیلگر: جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین دشمن جمهوری اسلامی است؛ حکم اعدام توماج صالحی و برخورد با زنان همین را نشان می‌دهد

فیاض زاهد در روزنامه اعتماد نوشت:

▫️با این رویه‌ها به کجا می‌رویم و به دنبال اثبات چه هستیم؟ با تحریک مردم و هر روز به هر بهانه‌ای حاشیه ایجاد کردن به دنبال تحقق چه هستیم؟ آیا این روش، شیوه مناسبی برای تعامل با مردم و اداره کشور و حل و فصل مسائل و معضلات است؟ آیا دولت رئیسی مسئولیتی در این موضوع ندارد.

▫️براساس اکثر پیمایش‌های مستقل و نظرسنجی‌ها اکثریت جامعه ایرانی و حتی مومنان و با حجاب‌ها هم نسبت به استفاده از چنین روش‌هایی برای حجاب و روسری بر سر کردن زنان، اعلام انزجار و بیزاری کرده‌اند.

▫️هر روز که می‌گذرد بیشتر به این نتیجه می‌رسم که براساس فهم دیالکتیک هگلی گویا قرار است جمهوری اسلامی، بزرگ‌ترین دشمن جمهوری اسلامی باشد.

@bestdiplomacy
🔵🔴نظم‌خواهی و امنیت‌خواهی ایرانیان مانع تغییر و حرکت به سوی توسعه

👤 نکات کلیدی گفتگو با دکتر سمیه توحیدلو، جامعه شناس و استادیار

وقتی تاریخ می‌خوانیم، مشاهده می‌کنیم که مسائل ما مدام تکرار شونده‌اند؛ یعنی ما به شکل سینوسی، مدام اتفاقاتی را از منظر توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی و توسعه صنعتی و غیره تجربه می‌کنیم.

وقتی شباهت‌های زیاد تاریخی مشاهده می‌شود، نگاه‌های فرهنگی و ویژگی‌های شخصیتی را بررسی می‌کنند تا ریشه‌ این تکرار تاریخی روشن شود. 

البته تحلیل صرف ویژگی‌های شخصیتی فارغ از نظام اجتماعی، ما را کمی به خطا می‌برد و نوعی تصلّب را در جامعه ایرانی ایجاد می‌کند و آن‌وقت به پاسخ‌هایی از این جنس می‌رسیم که تا اسلام هست، تا مدل ایرانی زندگی می‌کنیم، تا سنت هست، نمی‌توانیم به توسعه برسیم و این‌ها پاسخ‌های خطرناکی است. 

ویژگی‌های شخصیتی در صورتی اثربخش می‌شوند که تبدیل به نهاد شوند؛ یعنی تبدیل به یک باور جمعی شوند، تبدیل به یک کنش جمعی شوند، تبدیل به یک عمل جمعی شوند و وقتی این اتفاق بیفتد نهادهای غیررسمی شکل می‌گیرند. نهادهای غیررسمی هم، روی نهادهای رسمی تأثیر می‌گذارد. 

بر خلاف خیلی از تبلیغات که مسئله را شخصیت و فرهنگ ایرانی می‌بینند، اتفاقا من معتقدم نظام فکری، برنامه‌ها، قوانین بسیار بیشتر بر روی نظام شخصیتی اثر می‌گذارند و بنابر این شخصیت و فرهنگ ایرانی ریشه توسعه نیافتگی‌ها نیست. 

نگاه‌های اجتماعی و فرهنگی که من آنها را «ترجیحات تفکر» می‌نامم، ریشه توسعه در دوره‌های مختلف است. مثلا از مشروطه که نقطه آغازین نهادگرایی و شکل‌گیری نهادهای مدرن در ایران است می‌توانیم ببینیم که ترجیحات تفکری ما، چگونه امتداد یافته است. 

بنابر این برای توسعه سؤال اصلی من این است که «ترجیحات تفکری» چیست؟ بنیان‌های نظری که در جامعه ما وجود دارد چه چیزهایی هستند؟ و نقاط قوت و ضعفشان در راستای رسیدن به توسعه‌، و در راستای توانمندسازی، رسیدن به شایستگی‌ها و رفع فقر و گسترش رفاه چیست؟ اینها سوالات اصلی من است. 

اما وقتی مشروطه اتفاق می‌افتد، چند سال بعد، در پایان مجلس دوم مشروطه، عملاً می‌بینیم که از مشروطه به اسم فتنه یاد می‌شود! اگر بخواهیم واژه «فتنه» را در تاریخ ایران تعریف کنیم، به معنی موقعیتی است که در آن قواعد پیشین حاکم نیست و قواعد جدید هم هنوز شکل نگرفته است، یا قواعد جدیدی که شکل‌گرفته است، نتوانسته است به شکل نهادهای غیررسمی در جوامع ما نفوذ و رسوخ پیدا کند. اینجا واژه «فتنه» استفاده می‌شود.

نظم‌خواهی و ثبات خواهی ایرانیان عاملی است که وقتی جامعه بخواهد پرشی بکند و تغییر و تحول داشته باشد، این ویژگی، ما را به‌شدت پایین می‌کشد و به سمتی می‌برد که نظم و آرامش ایجاد شود و اجازه تغییر و تحول نمی‌دهد.

اگر بخواهم این شخصیت کلان را در قالب ویژگی‌های شخصیتی بیان کنم باید به چند ویژگی اشاره کنم:

اول ویژگی‌ «تقدیرگرایی» ما است. یعنی ممانعت از هرگونه تغییر؛ اینکه حتی ما به دنبال معیشت ندویم. معیشت خودش می‌آید، ما هیچ‌وقت در نمی‌مانیم، روزی‌رسان خدا است؛ این مدل سازگاری با طبیعت و آنچه که وجود دارد، همیشه در ما وجود داشته است. بحث تقدیرگرایی را در پذیرفتن مشکلات و سختی‌ها هم می‌شود دید. در سخت‌ترین زمان‌ها، شما می‌بینید که مردم ایران تاب می‌آورند و تاب‌آوری‌شان در سختی‌ها از این تقدیرگرایی ناشی می‌شود. 

ویژگی دیگر «سازگاری‌» است. در سخت‌ترین شرایط یکی از کارهایی که برای تاب‌آوری می‌کنیم، پرداختن به طنز است؛ یعنی دشواری‌ها را در قامت چیزی برای خندیدن تبدیل کردن. این باعث سازگاری با این دشواری‌ها می‌شود. 

یکی دیگر «محافظه‌کاری» است؛ محافظه‌کاری در معنای حفظ وضع موجود است. مثلاً اگر به مدل ازدواج‌ها اگر نگاه کنید، از قدیم تا به الان، سرمایه‌های ثابت و کم‌ریسک همیشه در مهریه زنان بوده است. به قواعد دفینه‌سازی و مدلی که استفاده می‌کردند نگاه کنیم، در همه یک نوع محافظه‌کاری می‌بینید. 

یک ویژگی دیگر «امنیت‌خواهی» است؛ ما در تقابل‌های تاریخی‌ای که داشتیم، بین آزادی و امنیت، بین توسعه و امنیت، همیشه امنیت را انتخاب کرده‌ایم. در بزنگاه‌های حساس برای جامعه ایرانی، امنیت مهم‌ترین انتخاب بوده است. یعنی مردم (اکثریت مدنظر است) به سمتی می‌روند که آن امنیت حفظ شود؛ حتی اگر قرار است آزادی قربانی شود، حتی اگر قرار است دموکراسی قربانی شود، حتی اگر قرار است رشد و توسعه قربانی شود و امنیت اصل اول است...

📌 برای خواندن متن تفصیلی این مصاحبه کلیک کنید.


@bestdiplomacy
🔵🔴انتخابات 2024، مذهبی ها علیه غیر مذهبی ها

🔺 آخرین نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو نشان می دهد که اگر انتخابات ریاست جمهوری 2024 امروز برگزار شود، اکثر رای دهندگان ثبت نام شده که مسیحیان سفیدپوست هستند به دونالد ترامپ، جمهوری خواه رای می دهند و گروه اندکی به بایدن رای خواهند داد.

🔺همچنین بیش از نیمی از مسیحیان سفید پوست فکر می کنند ترامپ یک رئیس جمهور «بزرگ» یا «خوب» است و فکر نمی کنند او قانون را برای تغییر نتیجه انتخابات 2020 زیر پا گذاشته باشد.

🔺در مقابل، اکثر رای دهندگان ثبت نام شده پروتستان سیاهپوست یا کسانی که خود را خدانابور یا هیچ چیز خاصی معرفی کردند - به بایدن رای می دهند تا ترامپ.

🔺تعداد زیادی از این گروه ها همچنین می گویند ترامپ رئیس جمهور «وحشتناکی» بود و او قانون را زیر پا گذاشت تا نتایج انتخابات 2020 را باطل کند.

🔺نتایج نظرسنجی پیو نشان می دهد آمریکا تبدیل به یک جامعه دو قطبی شده  و تبدیل به عرصه جنگ محافظه کاران  لیبرال ها شده است.

🔺81 درصد از رای دهندگان پروتستان سفید پوست اواننجلیکایی، 61 درصد از کاتولیک های سفید پوست و 57 درصد از پروتستان هایی که اوانجلیکایی نیستند به ترامپ رای می دهند.

🔺در مقابل 71 درصد خداناباوران، 82 درصد از آگنوستیک ها (کسانی که نه وجود خدا را رد می کنند نه تایید) و 87 درصد که گفته اند مذهب خاصی ندارند به بایدن رای خواهند داد.

🔺در مجموع سفیدپوست های مذهبی به ترامپ و سیاه پوست های پروتستان و کسانی که مذهب خاصی ندارند به بایدن رای می دهند./دنیای اقتصاد
T.me/bestdiplomacy
4_5890099178863855018.mp4
12.4 MB

🔵🔴 نظر #کارل_پوپر درباره‌ی جامعه‌ی باز

آن‌چه من از جامعه‌ی باز مد نظر دارم جامعه‌ای است، که می‌توان گفت، در آن فرد می‌تواند آزادانه تنفس کند، بیندیشد، جامعه‌ای که در آن هر فردی ارزشمند است، و آن جامعه هیچ محدودیت اضافه‌ای بر مردم تحمیل نمی‌کند.

بله، جوامعی هستند که کم‌وبیش باز هستند. و جوامعی هستند که به هیچ وجه باز نیستند. جوامع دموکراتیک غربی ما، حتی طی دوره‌ی جنگ عمدتاً باز بودند.
اما از زمان جنگ، متأسفانه، سیاست روز به روز پیچیده‌تر شده، و قواعد حزبی آن‌قدر صلب شده‌اند که رهبران احزاب تقریباً قدرتی دیکتاتوری دارند.
این کاستیِ همه‌ی قوانین اساسی ماست که مجلس‌های ما عملاً این‌قدر قدرتمند هستند.
و این قدرت مطلقه‌ی عملی پارلمانی این تأثیر را دارد که به حزب حاکم عملاً قدرت مطلقه دهد.
ترجمه‌ی ویدئو: ایمان همتی
تهیه و تنظیم: نشر نی

@bestdiplomacy
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 آمریکایی‌ها همچنان چین را دشمن خود دانسته و بسیاری محدود کردن قدرت و نفوذ چین را اولویت اصلی می‌دانند

👈 براساس نظرسنجی سالانه مرکز تحقیقاتی پیو، اکنون حدود 4  نفر از هر 10 آمریکایی چین را یک دشمن می‌دانند. در دو سال گذشته یک‌چهارم شهروندان آمریکا، چین را دشمن می‌دانستند و بنابراین در آمار جدید، رشد نگرش منفی آمریکایی‌ها به چین افزایش قابل‌توجهی یافته است.

براساس این گزارش، نیمی از آمریکایی‌ها چین را رقیب کشور خود می‌دانند و تنها 6 درصد این کشور را جزو شرکای آمریکا می‌دانند. براساس تحلیل‌های قبلی، نگرش آمریکایی‌ها نسبت به چین پس از آغاز جنگ تجاری ایالات متحده علیه چین در سال 2018، در زمان دولت اول ترامپ و از زمان ظهور کووید-19، تا حد زیادی انتقادی شده است.

در این نظرسنجی، حدود 8 نفر از هر 10 آمریکایی می‌گویند که اعتماد کمی به شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین و جهت انجام کار درست در امور جهانی دارند یا اصلا اعتماد ندارند و حدود 10 درصد هم گفته‌اند که هرگز نام او را نشنیده‌اند.

گزارش پیو که طی یک نظرسنجی از 3600 بزرگسال آمریکایی به دست آمده، نشان داد که تقریبا نیمی از آمریکایی‌ها معتقدند محدود کردن قدرت و نفوذ چین باید یک اولویت مهم سیاست خارجی ایالات‌متحده باشد و تنها 8 درصد اصلا فکر نمی‌کنند که این امر باید به یک اولویت تبدیل شود.
@industromy

@bestdiplomacy
.....هفتم‌اکتبر اتفاق خاصی بود که به زیربنای سیاست خارجی دولت بایدن ضربه اساسی وارد ساخت.

اقدام حماس در کشتن بخشی از اسرائیلی‌ها و پاسخ بسیار خاص و تند و جنگی اسرائیل در برابر این رویداد تحولاتی را رقم زده است که می‌تواند بر سرنوشت جوبایدن تاثیرگذار باشد.

کشته شدن بیش از ۳۴هزار فلسطینی در جنگ غزه ناقوس توقف جنگ را تا درون دانشگاه‌ها و کالج‌های آمریکایی به‌صدا درآورده است. درخواست ویژه مسلمانان آمریکا در کنار جریان چپ مترقی درون حزب دموکرات از بایدن برای او چالشی بسیار عمیق ایجاد کرده است.

نگاه به انتخابات گذشته آمریکا نشان می‌دهد که اکثریت جمعیت هجده تا سی سال آمریکا در سال ۲۰۲۰ به جوبایدن رای دادند و حالا خط پیش رو معترضین در دانشگاه‌های آمریکا را چنین افرادی دربرمی‌گیرند.

بی‌توجهی جوبایدن به این پایگاه رای برای او آسیب‌زاست و از طرفی بی‌اهمیتی به اسرائیل نیز می‌تواند برای آینده سیاسی او گران تمام شود.

اگر اعتراضات چندصدهزار نفری سیاهان در دوران ترامپ در اعتراض به مرگ جورج فلوید در انسجام برای شکست ترامپ مؤثر بود؛ عدم رای و بی‌توجهی این بخش از بدنه حزب دموکرات که نزدیکی بیشتری به آراء برنی سندرز دارند، می‌تواند کار را برای پیروزی جوبایدن بسیار دشوار سازد.

اگر نقشه انتخاباتی آمریکا را نگاه کنیم؛ درمی‌یابیم که ایالتی چون میشیگان که مسلمانان و عرب‌تباران نسبتاً زیادی دارد و ۱۶ الکترال را هم در گوی انتخابات برای خود دارد، می‌تواند چه مقدار خطر را برای بایدن با عدم رای مسلمانان درست کند. این درحالی است که تفاوت آرای بایدن و ترامپ در میشیگان چیزی کمتر از صدهزار رای بود.

از سوی دیگر، ایالتی چون پنسیلوانیا با داشتن بیست رای الکترال می‌تواند یکی از مؤثرترین ایالت‌ها در موفقیت جو بایدن ایفا کند و این درحالی است که تفاوت دو نامزد در انتخابات گذشته چیزی در حدود یک درصد کل آرا بوده است.

و در نهایت، عامل دیگر موفقیت جو بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ پیروزی در جورجیا (ایالت سناتور درگذشته جمهوری‌خواه، سناتور مک‌کین) بود؛ جایی که همسر مک‌کین از نفوذش برای شکست دشمن هتاک و هم‌حزبی مک‌کین، یعنی دونالد ترامپ، استفاده کرد و در یک رقابت نزدیک دونالد ترامپ آرای الکترال جورجیا را نیز واگذار کرد.

فضای فعلی سیاسی آمریکا اگرچه با دادگاه‌های پی‌درپی برای ترامپ کاملاً بر وفق مراد او نیست؛ اما فضای ضدجنگ شکل‌گرفته در غزه نیز بخشی از پایگاه رای جو بایدن را سست ساخته است؛ تاجایی که باید گفت اگر جو بایدن نتواند انسجام میان جریان راست میانه و چپ مترقی درون حزب دموکرات را در کنار هم ایجاد کند، احتمال شکستش هم دور از دسترس نیست."
مطلب کامل در👇👇👇
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-14/15633-%D8%B3%D8%B3%D8%AA-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8
2024/09/28 06:17:56
Back to Top
HTML Embed Code: