This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 فریدون زندی در گفتگو با عادل فردوسیپور: در آلمان به هر کی بگی دلار رفته بالای ۶۰ هزارتومان میگه دروغ میگی، مگه میشه؟! فقط یک جنگ خیلی بزرگ میتونه باعث باشه دلار اینقدر بره بالا!
@bestdiplomacy
@bestdiplomacy
🔵🔴بدن کارگر نیز در بند است
✍ #احسام_سلطانی
۱. چه چیزی مثل «بدن کارگر» قادر است اجتماعی را که با طرد انسانهای بیشمار و محروم کردن آنها از فرصتهای زندگی شکل گرفته است، افشا کند؟
بدن در زندگی روزمره مکانی برای به رخ کشیدن فاصلههای طبقاتی، فرهنگی و... است. جایی است برای نمایش دادن فاصلهها و به رخ کشیدن مرزهایی که به اشکال مختلف زندگی روزمره را احاطه کردهاند.
اما پیامدهای تبعیض و خشونت و نابرابری بیشتر خود را در «بدن کارگر» به نمایش میگذارند. جسم کارگر مکانی برای دیدن یک جامعه است، نگاه و دستهای او و حتی نوع بیماریهایی که او به آنها دچار میشود، ما را به دیدن فاجعه دعوت میکند. بیماری نیز موضوعی کاملاً اجتماعی است و نوع بیماری رابطهی مستقیمی با سرمایهی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افراد دارد.
«بدن کارگر» به لحاظ تاریخی نیز جای کمتری برای جذب زندگی و فرصتهای خاص دارد. تن او مکانی برای جذب رنج و بیماریهای مختلف و مرگ است و «بدن کارگر» نزدیکترین بدن به مرگ است. تن کارگر به راحتی به بیماری تن میدهد، همچنان که به نیستی و مرگ.
۲. فقط بدن زنان در بند و زیر فشار گفتمان حاکم نیست. بدن کارگر نیز در بند است و باید رها شود. امروز اما بسیاری از زنان و مردان، مبارزه برای رهایی از سلطه را در مبارزه برای رهایی بدن زنان از زیر فشار گفتمان حاکم خلاصه کردهاند. در صورتی که هیچیک بدون دیگری قادر نیست آزادی را تجربه کند. به گمان من، تا زمانی که جدا از جنسیت به فشار و سلطهی گفتمان حاکم بر بدنها توجه نشود، بسیاری از زنان و مردان به اصطلاح مبارز در این حوزه، همان مبارزان خصوصی که درگیر خواستههایی خصوصی هستند، باقی خواهند ماند.
به زبانی دیگر، آنها که برای در اختیار و کنترل داشتن بدن خود تلاش میکنند اما بر موقعیت بدن کارگران، طردشدگان، بیشناسنامهها، مهاجران و...، جدا از زن و مرد بودن، چشم بستهاند، مبارزانی خصوصی بیش نیستند که درگیر زندگیهای خصوصی خود هستند. بسیاری از این افراد آنچنان درگیر بدن خود شدهاند که فراموش کردهاند که «دیگری» نیز موجودی بدنمند است و او نیز همان اندازه حق دارد که من. بنابراین، نگاهشان نه به بدن دیگری، چهرهی دیگری، بلکه بر بدن خود متمرکز است و این نیز از پیامدهای فردگرایی افسارگسیخته است که حتی در وقت مبارزه برای رهایی و آزادی، دیگری را از یاد میبرد./جامعه شناسی
T.me/bestdiplomacy
✍ #احسام_سلطانی
۱. چه چیزی مثل «بدن کارگر» قادر است اجتماعی را که با طرد انسانهای بیشمار و محروم کردن آنها از فرصتهای زندگی شکل گرفته است، افشا کند؟
بدن در زندگی روزمره مکانی برای به رخ کشیدن فاصلههای طبقاتی، فرهنگی و... است. جایی است برای نمایش دادن فاصلهها و به رخ کشیدن مرزهایی که به اشکال مختلف زندگی روزمره را احاطه کردهاند.
اما پیامدهای تبعیض و خشونت و نابرابری بیشتر خود را در «بدن کارگر» به نمایش میگذارند. جسم کارگر مکانی برای دیدن یک جامعه است، نگاه و دستهای او و حتی نوع بیماریهایی که او به آنها دچار میشود، ما را به دیدن فاجعه دعوت میکند. بیماری نیز موضوعی کاملاً اجتماعی است و نوع بیماری رابطهی مستقیمی با سرمایهی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افراد دارد.
«بدن کارگر» به لحاظ تاریخی نیز جای کمتری برای جذب زندگی و فرصتهای خاص دارد. تن او مکانی برای جذب رنج و بیماریهای مختلف و مرگ است و «بدن کارگر» نزدیکترین بدن به مرگ است. تن کارگر به راحتی به بیماری تن میدهد، همچنان که به نیستی و مرگ.
۲. فقط بدن زنان در بند و زیر فشار گفتمان حاکم نیست. بدن کارگر نیز در بند است و باید رها شود. امروز اما بسیاری از زنان و مردان، مبارزه برای رهایی از سلطه را در مبارزه برای رهایی بدن زنان از زیر فشار گفتمان حاکم خلاصه کردهاند. در صورتی که هیچیک بدون دیگری قادر نیست آزادی را تجربه کند. به گمان من، تا زمانی که جدا از جنسیت به فشار و سلطهی گفتمان حاکم بر بدنها توجه نشود، بسیاری از زنان و مردان به اصطلاح مبارز در این حوزه، همان مبارزان خصوصی که درگیر خواستههایی خصوصی هستند، باقی خواهند ماند.
به زبانی دیگر، آنها که برای در اختیار و کنترل داشتن بدن خود تلاش میکنند اما بر موقعیت بدن کارگران، طردشدگان، بیشناسنامهها، مهاجران و...، جدا از زن و مرد بودن، چشم بستهاند، مبارزانی خصوصی بیش نیستند که درگیر زندگیهای خصوصی خود هستند. بسیاری از این افراد آنچنان درگیر بدن خود شدهاند که فراموش کردهاند که «دیگری» نیز موجودی بدنمند است و او نیز همان اندازه حق دارد که من. بنابراین، نگاهشان نه به بدن دیگری، چهرهی دیگری، بلکه بر بدن خود متمرکز است و این نیز از پیامدهای فردگرایی افسارگسیخته است که حتی در وقت مبارزه برای رهایی و آزادی، دیگری را از یاد میبرد./جامعه شناسی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
روزنامه "هممیهن" نوشته است یک سال از "۱۰ فرمان مهار #تورم #رئیسی" گذشته و حالا انتشار لیست تورم توسط بانک مرکزی نشان میدهد دولت سیزدهم نه تنها در مهار تورم موفقیتی کسب نکرده بلکه رکورد ۸۰ ساله #نرخ_تورم را هم شکسته و به بالای ۵۲ درصد رسانده است.
طبق گزارش این روزنامه رکورد دولت رئیسی از سال ۱۳۲۲ تا کنون بیسابقه بوده است.
در این گزارش گفته میشود که پیش از این رکورددار تورم دولت #هاشمی_رفسنجانی با ۴۹.۴ درصد بوده است. تنها وجه مشترک تورم دوره رفسنجانی و تورم در سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ شرایط بعد از جنگ بوده است.
در موارد یاد شده پیامدهای جنگ هشت ساله جنگ #ایران و عراق و جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین تاثیرگذار بوده است.
هممیهن به این موضوع هم اشاره کرده است آماری که اکنون ارائه میشود برگرفته از جدول اعلامی بانک مرکزی است و این آمار رکوردزنی را به تصویر میکشد.
در جدول بانک مرکزی سال پایه ۱۳۹۵ است درحالیکه سال پایه به ۱۴۰۰ تغییر پیدا کرده که طبق آن "دولتیها تاکید میکنند که نرخ تورم کمتر از ۵۲ درصد است".
@bestdiplomacy
طبق گزارش این روزنامه رکورد دولت رئیسی از سال ۱۳۲۲ تا کنون بیسابقه بوده است.
در این گزارش گفته میشود که پیش از این رکورددار تورم دولت #هاشمی_رفسنجانی با ۴۹.۴ درصد بوده است. تنها وجه مشترک تورم دوره رفسنجانی و تورم در سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ شرایط بعد از جنگ بوده است.
در موارد یاد شده پیامدهای جنگ هشت ساله جنگ #ایران و عراق و جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین تاثیرگذار بوده است.
هممیهن به این موضوع هم اشاره کرده است آماری که اکنون ارائه میشود برگرفته از جدول اعلامی بانک مرکزی است و این آمار رکوردزنی را به تصویر میکشد.
در جدول بانک مرکزی سال پایه ۱۳۹۵ است درحالیکه سال پایه به ۱۴۰۰ تغییر پیدا کرده که طبق آن "دولتیها تاکید میکنند که نرخ تورم کمتر از ۵۲ درصد است".
@bestdiplomacy
🔵🔴مدارا با طالبان بدون خط قرمز!
✍سرمقاله جمهوری اسلامی
🔹از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود.
🔹عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
🔹عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند
🔹پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد.
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-15521
@bestdiplomacy
✍سرمقاله جمهوری اسلامی
🔹از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود.
🔹عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
🔹عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند
🔹پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد.
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-15521
@bestdiplomacy
دخترانِ دشت!
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
در دشتِ بیکران،
و آرزوهای بیکران
در خُلقهای تنگ!
دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
در آلاچیقهایی که صد سال!
از زرهِ جامهتان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد…
دخترانِ رودِ گِلآلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشقهای دور
روزِ سکوت و کار
شبهای خستگی!
دخترانِ روز
بیخستگی دویدن،
شب
سرشکستگی!
در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق
در رقصِ راهبانهی شکرانهی کدام
آتشزدای کام
بازوانِ فوارهییِتان را
خواهید برفراشت؟
افسوس!
موها، نگاهها
بهعبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک میکنند.
دخترانِ رفتوآمد
در دشتِ مهزده!
دخترانِ شرم
شبنم
افتادگی
رمه!
از زخمِ قلبِ آبائی
در سینهی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لبهایتان کدامِ شما
لبهایتان کدام
بگویید!
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسهیی؟
شبهای تارِ نمنمِ باران که نیست کار
اکنون کدامیک ز شما
بیدار میمانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشردهی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن که خشم و جسارت بود
بدرخشاند
تا دیرگاه، شعلهی آتش را
در چشمِ بازِتان؟
بینِ شما کدام
ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل میدهید
سلاحِ آبائی را
برای
روزِ
انتقام؟
"احمد شاملو"
@bestdiplomacy
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
در دشتِ بیکران،
و آرزوهای بیکران
در خُلقهای تنگ!
دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
در آلاچیقهایی که صد سال!
از زرهِ جامهتان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد…
دخترانِ رودِ گِلآلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشقهای دور
روزِ سکوت و کار
شبهای خستگی!
دخترانِ روز
بیخستگی دویدن،
شب
سرشکستگی!
در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق
در رقصِ راهبانهی شکرانهی کدام
آتشزدای کام
بازوانِ فوارهییِتان را
خواهید برفراشت؟
افسوس!
موها، نگاهها
بهعبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک میکنند.
دخترانِ رفتوآمد
در دشتِ مهزده!
دخترانِ شرم
شبنم
افتادگی
رمه!
از زخمِ قلبِ آبائی
در سینهی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لبهایتان کدامِ شما
لبهایتان کدام
بگویید!
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسهیی؟
شبهای تارِ نمنمِ باران که نیست کار
اکنون کدامیک ز شما
بیدار میمانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشردهی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن که خشم و جسارت بود
بدرخشاند
تا دیرگاه، شعلهی آتش را
در چشمِ بازِتان؟
بینِ شما کدام
ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل میدهید
سلاحِ آبائی را
برای
روزِ
انتقام؟
"احمد شاملو"
@bestdiplomacy
🔵🔴 قانون اساسی در نظامهای اقتدارگرا به چه دردی میخورد؟
بسیاری از مردم که در نظامهای اقتدارگرا زندگی میکنند فکر میکنند که متون قانون اساسی در کشورهایشان تا حد زیادی اوراق بیارزشی هستند که کارکردشان پنهانکردن واقعیت استبدادی نظام حاکم است. چرا این نظامهای اقتدارگرا قانون اساسی وضع میکنند؟
از نظر نِیتان براون، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه جورج واشنگتن، قانون اساسی در محیطهای غیردموکراتیک، نظیر کشورهای خاورمیانه، کارکردهای متفاوتی دارد. در چنین محیطهایی، قانون اساسی اولاً تبلور قدرت حکومت است، ثانیاً سندی است برای سازماندهی روابط بین نهادهای دولتی/حکومتی، و ثالثاً پیمان نخبگان قدرت برای ادارهی کشور است، پیمانی که لزوماً جلوهی ارادهی عمومی نیست.
در ادبیات حقوقی مدرن «قانوناساسیگرایی» عبارت از این ایده است که «قدرت دولت و شخص حکمران باید توسط مجموعهای از قوانین تنظیم (regulated) و تحدید (limited) شود.».اما در نظامهای اقتدارگرا قوانین اساسی بیان ظریف اما غیرصادقانهی آرزوهایی هستند که حاکمان در تلاش برای پنهانکردن ماهیت مطلقه و استبدادی حکمرانی خود صورتبندی کردهاند. بنابراین، کارکرد قانون اساسی در این کشورها نه محدودکردن قدرت شخص حاکم، بلکه پوشاندن قدرت مطلقه زیر نقابی قانونی بوده است.
اگر قانون اساسی قدرت مطلقهی شخص یا حزب حاکم را محدود و مقید به قانون نمیکند، پس فلسفهی وجودی آن چیست. براون چند گزینهی محتمل را بر میشمرد.
اولاً، در دوران مدرن، داشتن قانون اساسی چنان جا افتاده است که حتی حکومتهای استبدادی نیز خود را مجبور میبینند با استناد به داشتن قانون اساسی نشان دهند که مشروعیت مردمی دارند.
دوما قوانین اساسی ممکن است در خدمت بیان ایدئولوژی پایهی حکومت باشند. در بسیاری قوانین اساسی غیردموکراتیک شاهدیم بخشهایی طولانی از متن همانند یک بیانیه به توصیف اهداف اساسی، ایدئولوژیک یا برنامهی کلان حکومتداری حاکمان میپردازند. این بخشهای ایدئولوژیک نشاندهندهی جهتگیری سیاسی صرفاً گذرای حکومت نیستند، بلکه ویژگی هویتی دولت را معین میکنند. به تعبیری، قوانین اساسی در چنین مواردی برای نظم سیاسی مستقر «توجیهاتی استعلایی» فراهم میکنند.
قانون اساسی در نظامهای اقتدارگرا همچنین ابزاری است برای مشخصکردن دایرهی قدرت رهبران ارشد سیاسی است و روابط آنان با یکدیگر. به عبارت دیگر، قانون اساسی برای بیان خطوط ارادهی سیاسی حاکم و تنظیم روابط نخبگان قدرت طراحی شده است. در موارد متعدد، از جمله در شوروی سابق، قوانین اساسی غیردموکراتیک در نظامهای اقتدارگرا دقیقتر از برخی قوانین اساسی دموکراتیک جزئیات گوناگون شیوهی حکمرانی (مثلاً نظام حزبی، برگزاری انتخابات و ..) را مشخص میکنند./مدرسه علوم انسانی
T.me/bestdiplomacy
بسیاری از مردم که در نظامهای اقتدارگرا زندگی میکنند فکر میکنند که متون قانون اساسی در کشورهایشان تا حد زیادی اوراق بیارزشی هستند که کارکردشان پنهانکردن واقعیت استبدادی نظام حاکم است. چرا این نظامهای اقتدارگرا قانون اساسی وضع میکنند؟
از نظر نِیتان براون، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه جورج واشنگتن، قانون اساسی در محیطهای غیردموکراتیک، نظیر کشورهای خاورمیانه، کارکردهای متفاوتی دارد. در چنین محیطهایی، قانون اساسی اولاً تبلور قدرت حکومت است، ثانیاً سندی است برای سازماندهی روابط بین نهادهای دولتی/حکومتی، و ثالثاً پیمان نخبگان قدرت برای ادارهی کشور است، پیمانی که لزوماً جلوهی ارادهی عمومی نیست.
در ادبیات حقوقی مدرن «قانوناساسیگرایی» عبارت از این ایده است که «قدرت دولت و شخص حکمران باید توسط مجموعهای از قوانین تنظیم (regulated) و تحدید (limited) شود.».اما در نظامهای اقتدارگرا قوانین اساسی بیان ظریف اما غیرصادقانهی آرزوهایی هستند که حاکمان در تلاش برای پنهانکردن ماهیت مطلقه و استبدادی حکمرانی خود صورتبندی کردهاند. بنابراین، کارکرد قانون اساسی در این کشورها نه محدودکردن قدرت شخص حاکم، بلکه پوشاندن قدرت مطلقه زیر نقابی قانونی بوده است.
اگر قانون اساسی قدرت مطلقهی شخص یا حزب حاکم را محدود و مقید به قانون نمیکند، پس فلسفهی وجودی آن چیست. براون چند گزینهی محتمل را بر میشمرد.
اولاً، در دوران مدرن، داشتن قانون اساسی چنان جا افتاده است که حتی حکومتهای استبدادی نیز خود را مجبور میبینند با استناد به داشتن قانون اساسی نشان دهند که مشروعیت مردمی دارند.
دوما قوانین اساسی ممکن است در خدمت بیان ایدئولوژی پایهی حکومت باشند. در بسیاری قوانین اساسی غیردموکراتیک شاهدیم بخشهایی طولانی از متن همانند یک بیانیه به توصیف اهداف اساسی، ایدئولوژیک یا برنامهی کلان حکومتداری حاکمان میپردازند. این بخشهای ایدئولوژیک نشاندهندهی جهتگیری سیاسی صرفاً گذرای حکومت نیستند، بلکه ویژگی هویتی دولت را معین میکنند. به تعبیری، قوانین اساسی در چنین مواردی برای نظم سیاسی مستقر «توجیهاتی استعلایی» فراهم میکنند.
قانون اساسی در نظامهای اقتدارگرا همچنین ابزاری است برای مشخصکردن دایرهی قدرت رهبران ارشد سیاسی است و روابط آنان با یکدیگر. به عبارت دیگر، قانون اساسی برای بیان خطوط ارادهی سیاسی حاکم و تنظیم روابط نخبگان قدرت طراحی شده است. در موارد متعدد، از جمله در شوروی سابق، قوانین اساسی غیردموکراتیک در نظامهای اقتدارگرا دقیقتر از برخی قوانین اساسی دموکراتیک جزئیات گوناگون شیوهی حکمرانی (مثلاً نظام حزبی، برگزاری انتخابات و ..) را مشخص میکنند./مدرسه علوم انسانی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴حکومتِ جبار، خشنترین ولی کماقتدارترین نوع حکومت است.
فیالواقع یکی از روشنترین تمایزات میان "قدرت" و "اقتدار" این است که قدرت همیشه نیازمند تعداد است، حال آنکه اقتدار میتواند بدون عده و لشکر نیز به حیات خود ادامه دهد چون متکی به اسباب و ادوات خشن نيست.
قدرت، جنسّش سخت و خشن است اما جنسِ اقتدار، نرم است.
از سوی دیگر اقتدار، بدون استفاده از خشونت هم با اکثریتی که محدود به حدودِ قانون است، یعنی دموکراسی دارای قانون اساسی، میتواند بدون پایمالکردنِ حقوق اقلیتها و خفهکردن رعب انگیز عقاید مخالف، دوام و بقا بیابد. اما قدرت بدون نمایش ِخشونت عریان و سرکوب ِمخالفان و عقائدشان، قابل دوام و بقا نیست. پشتوانهی اقتدار به قوت ِمنطقاش است، حال آنكه قدرت، به نمايش ِموئلفههايش از جمله ارعاب و خشونت متكي است. مأمن اقتدار، بطن جامعه است، در حاليكه مأمنِ قدرت، در پادگانها است. مهمترين حاميان اقتدار، نخبگان جامعه و مهمترين حاميان قدرت، واماندگان اجتماعي مسلح شده هستند.
🔦خشونت/هانا آرنت
T.me/bestdiplomacy
فیالواقع یکی از روشنترین تمایزات میان "قدرت" و "اقتدار" این است که قدرت همیشه نیازمند تعداد است، حال آنکه اقتدار میتواند بدون عده و لشکر نیز به حیات خود ادامه دهد چون متکی به اسباب و ادوات خشن نيست.
قدرت، جنسّش سخت و خشن است اما جنسِ اقتدار، نرم است.
از سوی دیگر اقتدار، بدون استفاده از خشونت هم با اکثریتی که محدود به حدودِ قانون است، یعنی دموکراسی دارای قانون اساسی، میتواند بدون پایمالکردنِ حقوق اقلیتها و خفهکردن رعب انگیز عقاید مخالف، دوام و بقا بیابد. اما قدرت بدون نمایش ِخشونت عریان و سرکوب ِمخالفان و عقائدشان، قابل دوام و بقا نیست. پشتوانهی اقتدار به قوت ِمنطقاش است، حال آنكه قدرت، به نمايش ِموئلفههايش از جمله ارعاب و خشونت متكي است. مأمن اقتدار، بطن جامعه است، در حاليكه مأمنِ قدرت، در پادگانها است. مهمترين حاميان اقتدار، نخبگان جامعه و مهمترين حاميان قدرت، واماندگان اجتماعي مسلح شده هستند.
🔦خشونت/هانا آرنت
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
نبوغ یک دیکتاتور همیشه در نحوه سرکوب ملتش تجلی مییابد.هر دیکتاتوری سبک خاص خود را در سرکوبگری دارد و انصافا مائو تسه تونگ رهبر چین کمونیست از این حیث نابغهای بود برای خودش.او شصت و هشت سال پیش در چنین روزی(دوم ماه می ) با سر و صدای بسیار کارزاری را آغاز کرد زیر عنوان« بگذار یک صد گل بشکفد»
حضرتش از ملت چین خواست آزادانه هر گونه انتقادی نسبت به حزب کمونیست چین (حزب حاکم) دارند بیان کنند.مائو گفت :«آزادانه انتقاد کنید و نظر بدهید تا یکصد مکتب فکری رقیب پدید آید تا از این طریق علم و هنر و فرهنگ چین شکوفا شود.»
به زودی اندیشمندان و روشنفکران شروع کردند به نوشتن و طرح نظرات انتقادی.همه فکر میکردند رهبر چین بعد از هفت هشت سال انقلابیگری و به فلاکت کشاندن ملت عاقبت سر عقل آمده و میخواهد راه آزادی و دموکراسی را در پیش بگیرد.
اما هدف دیکتاتور چیز دیگری بود.
او به رییس پلیس مخفیاش گفته بود:«ما برای مدتی فضا را باز میگذاریم تا همه دشمنان مخفی حزب دست خود را رو کنند.
ما چند صباحی دم لانه این مارهای خوش خط و خال نیلبک میزنیم تا بیایند بیرون و بعد سرشان را از بدن جدا میکنیم.» و دقیقا نیز همین اتفاق افتاد.چند ماه پس از آغاز کارزار یک صد گل، سرکوب سراسری در چین آغاز شد و دهها هزار روشنفکر و منتقد دولت دستگیر یا اعدام شدند.
چنین کنند دیکتاتورها.
✍بیژن اشتری/مترجم ونویسنده
T.me/bestdiplomacy
حضرتش از ملت چین خواست آزادانه هر گونه انتقادی نسبت به حزب کمونیست چین (حزب حاکم) دارند بیان کنند.مائو گفت :«آزادانه انتقاد کنید و نظر بدهید تا یکصد مکتب فکری رقیب پدید آید تا از این طریق علم و هنر و فرهنگ چین شکوفا شود.»
به زودی اندیشمندان و روشنفکران شروع کردند به نوشتن و طرح نظرات انتقادی.همه فکر میکردند رهبر چین بعد از هفت هشت سال انقلابیگری و به فلاکت کشاندن ملت عاقبت سر عقل آمده و میخواهد راه آزادی و دموکراسی را در پیش بگیرد.
اما هدف دیکتاتور چیز دیگری بود.
او به رییس پلیس مخفیاش گفته بود:«ما برای مدتی فضا را باز میگذاریم تا همه دشمنان مخفی حزب دست خود را رو کنند.
ما چند صباحی دم لانه این مارهای خوش خط و خال نیلبک میزنیم تا بیایند بیرون و بعد سرشان را از بدن جدا میکنیم.» و دقیقا نیز همین اتفاق افتاد.چند ماه پس از آغاز کارزار یک صد گل، سرکوب سراسری در چین آغاز شد و دهها هزار روشنفکر و منتقد دولت دستگیر یا اعدام شدند.
چنین کنند دیکتاتورها.
✍بیژن اشتری/مترجم ونویسنده
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴میدانید دلیل اصلی عدم توفیق دولت سیزدهم در تحقق وعده کنترل #تورم و #نرخ_ارز چیست؟
🔹یک علت مهم این است که طی دو سال و نیم گذشته، این دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است، یعنی #پایه_پولی در ۳۰ماه، ۱۱۵ درصد افزایش داشته است !
🔹درحالیکه از زمان هوخشتره تا شهریور ۱۴۰۰ ، جمع این رقم ، ۵۱۹ همت بوده است!
🗣عبدالناصر همتی/روزنامه هم میهن
@bestdiplomacy
🔹یک علت مهم این است که طی دو سال و نیم گذشته، این دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است، یعنی #پایه_پولی در ۳۰ماه، ۱۱۵ درصد افزایش داشته است !
🔹درحالیکه از زمان هوخشتره تا شهریور ۱۴۰۰ ، جمع این رقم ، ۵۱۹ همت بوده است!
🗣عبدالناصر همتی/روزنامه هم میهن
@bestdiplomacy
Forwarded from نواندیش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم دیدنی از همدلی و تلاش های مردمی و طاقت فرسا که به پیدا شدن یسنا ۴ ساله (پس از ۴ روز از مفقود شدن) در استان گلستان منجر شد
@Noandishnews
@Noandishnews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وطن همان #مادر است، زن زیبای غمگینی
که روزی سرود رهایی را خواهد خواند…
#شاهرخ_مسکوب عاشق ایران بود و مادرش
این را از تمام نوشتههایش میتوان دریافت
@bestdiplomacy
که روزی سرود رهایی را خواهد خواند…
#شاهرخ_مسکوب عاشق ایران بود و مادرش
این را از تمام نوشتههایش میتوان دریافت
@bestdiplomacy
دیپلماسی
فیلم دیدنی از همدلی و تلاش های مردمی و طاقت فرسا که به پیدا شدن یسنا ۴ ساله (پس از ۴ روز از مفقود شدن) در استان گلستان منجر شد @Noandishnews
همبستگی یعنی این
مردم اگر همبستگی داشته باشند همیشه پیروز خواهند شد
مردم اگر همبستگی داشته باشند همیشه پیروز خواهند شد
🔵🔴 آیا راه باریک آزادی به ایران میرسد؟
✍ علی مرادی
«راه باریک آزادی» کتابیست ارزشمند، اثر مشترک عجم اوغلو اقتصاددان و استاد دانشگاه MIT و همکار قدیمیاش جیمز رابینسون، اندیشمند علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو که به فارسی ترجمه شده است.
از نظر نویسندگان راه باریک آزادی مسیری است به سمت توسعه (رفاه اقتصادی، عدالت اجتماعی، حفظ واتقای کرامت انسانی، نظم اجتماعی و امنیت ملی و حفظ محیط زيست پایدار) و خوشبختی یک ملت که از توازن قدرت بین جامعه و حکومت حاصل میشود.
در تقسیم بندی رابطه دولت وجامعه چهار حالت اتفاق میافتد.
1️⃣دولت ضعیف و جامعه ضعیف
2️⃣دولت قوی و جامع ضعیف
3️⃣دولت ضعیف و جامعه قوی
4️⃣دولت قوی و جامعه قوی
فقط در حالت چهارم یعنی دولت قوی و جامعه قوی هست، که ملتی به سعادت و خوشبختی میرسد.
وقتی که جامعه به اندازه کافی قوی و نهادمند باشد که توان کنترل دولت را داشته، تا مانع از ورود دولت به حریم خصوصي جامعه شده و آزادیهای قانونی و طبیعی شهروندان را سلب نکند و قانون برای اقویا و ضعفا کاملا یکسان اجرا شود. بطوریکه حاکم جامعه در دادگاه با ضعیفترین شهروندان به صورت یکسان و همانند محاکمه شوند.همچنین دولت هم به اندازه کافی کارامد باشد که بتواند خدمات و کالاهای عمومی مانند امینت، نظم ،عدالت و ... را برای همه شهروندان تامین نماید.با توجه به تجزیه و تحلیل مؤلفههای قدرت، آیا میتوان ادعا کرد که ایران در حال وارد شدن به راه باریک آزادی است؟ (جامعه قوی و دولت قوی)
قدرت مولفه های مختلفی دارد. قدرت رسانه، قدرت نهادهای مدنی واحزاب، قدرت نظامی ، پول و ثروت، قدرت سازماندهی طرفداران و قدرت سرمایه های نمادین ، قدرت اقناع افکار عمومی و قدرت علم و دانش و آگاهی و اندیشمندان...
🔻دولت قوی و جامعه ضعیف منجر به استبداد و زورگویی حکومت وتضییع حقوق شهروندان میگردد.
🔻جامعه قوی و دولت ضعیف منجر به هرج و مرج ، عدم ارائه خدمات و کالاهای عمومی به شهروندان و ناکامی در اجرای قانون و عدالت میشود.
تنها جایی که قدرت جامعه و قدرت دولت مساوی و متعادل باشد، دالان باریک آزادی شکل میگیرد، که منجر به خوشبختی و توسعه یک ملت میشود.و نهایتا راه باریک آزادی به رفاه اقتصادی با ثبات ، عدالت اجتماعی، حفظ و اتقای کرامت انسانی، نظم اجتماعی و امنیت ملی و حفظ محیط زيست پایدار منجر میشود.
یکی از مولفههای مهم قدرت رسانه هست، که امروزه، به برکت تکنولوژی و گسترش شبکههای اجتماعی از انحصار حاکمیت خارج شده است.
وقتی رسانه در اختیار و انحصار حاکمیت باشد، حاکمیت از آن در جهت سلطه به جامعه استفاده و از نشر فساد و ناکامی و ناکارآمدی خویش جلوگیری کرده و اطلاعات رو مطابق میل و در جهت تطهیر خود منتشر میکند.بطور قطع و یقین میتوان گفت که علی رغم اختصاص بودجههای هنگفت و سرسام آور برای رسانههای حکومتی، امروزه قدرت جامعه در این بخش از حاکمیت، هم در تولید و هم در نشر محتوا پیشی گرفته است.
یکی دیگر از مولفههای قدرت در غیاب احزاب و نهادهای مدنی، اندیشمندان جامعه هستند.امروزه ، کمتر اندیشمند وطن دوستی میتوان یافت که در کنار حاکمیت ایستاده باشد، و از سیاستهای مخرب آن حمایت و یا توجیه گر ناکارآمدی ها باشد. بنابراین در دومین مولفه قدرت هم جامعه از حاکمیت پیشی گرفته است.
سیاستهای غلط هم روز بروز باعث افزایش فقر، نارضایتی حتی حامیان ایدئولوژیک حاکمیت و باعث تردید آنها به کارآمدی حاکميت و نهایتا کاهش حمایت آنان میشود.گرچه همچنان زور نظامی و انتظامی بعنوان مزیت برتر، در دست حاکمیت است، ولی کاربرد بیشتر از آن تقریبا امکان پذیر نیست.
در این حالت تنها چیزی که قربانی و فدا میگردد سعادت و خوشبختی یک ملت است./مطالعات راهبردی آمریکا
www.tg-me.com/bestdiplomacy
✍ علی مرادی
«راه باریک آزادی» کتابیست ارزشمند، اثر مشترک عجم اوغلو اقتصاددان و استاد دانشگاه MIT و همکار قدیمیاش جیمز رابینسون، اندیشمند علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو که به فارسی ترجمه شده است.
از نظر نویسندگان راه باریک آزادی مسیری است به سمت توسعه (رفاه اقتصادی، عدالت اجتماعی، حفظ واتقای کرامت انسانی، نظم اجتماعی و امنیت ملی و حفظ محیط زيست پایدار) و خوشبختی یک ملت که از توازن قدرت بین جامعه و حکومت حاصل میشود.
در تقسیم بندی رابطه دولت وجامعه چهار حالت اتفاق میافتد.
1️⃣دولت ضعیف و جامعه ضعیف
2️⃣دولت قوی و جامع ضعیف
3️⃣دولت ضعیف و جامعه قوی
4️⃣دولت قوی و جامعه قوی
فقط در حالت چهارم یعنی دولت قوی و جامعه قوی هست، که ملتی به سعادت و خوشبختی میرسد.
وقتی که جامعه به اندازه کافی قوی و نهادمند باشد که توان کنترل دولت را داشته، تا مانع از ورود دولت به حریم خصوصي جامعه شده و آزادیهای قانونی و طبیعی شهروندان را سلب نکند و قانون برای اقویا و ضعفا کاملا یکسان اجرا شود. بطوریکه حاکم جامعه در دادگاه با ضعیفترین شهروندان به صورت یکسان و همانند محاکمه شوند.همچنین دولت هم به اندازه کافی کارامد باشد که بتواند خدمات و کالاهای عمومی مانند امینت، نظم ،عدالت و ... را برای همه شهروندان تامین نماید.با توجه به تجزیه و تحلیل مؤلفههای قدرت، آیا میتوان ادعا کرد که ایران در حال وارد شدن به راه باریک آزادی است؟ (جامعه قوی و دولت قوی)
قدرت مولفه های مختلفی دارد. قدرت رسانه، قدرت نهادهای مدنی واحزاب، قدرت نظامی ، پول و ثروت، قدرت سازماندهی طرفداران و قدرت سرمایه های نمادین ، قدرت اقناع افکار عمومی و قدرت علم و دانش و آگاهی و اندیشمندان...
🔻دولت قوی و جامعه ضعیف منجر به استبداد و زورگویی حکومت وتضییع حقوق شهروندان میگردد.
🔻جامعه قوی و دولت ضعیف منجر به هرج و مرج ، عدم ارائه خدمات و کالاهای عمومی به شهروندان و ناکامی در اجرای قانون و عدالت میشود.
تنها جایی که قدرت جامعه و قدرت دولت مساوی و متعادل باشد، دالان باریک آزادی شکل میگیرد، که منجر به خوشبختی و توسعه یک ملت میشود.و نهایتا راه باریک آزادی به رفاه اقتصادی با ثبات ، عدالت اجتماعی، حفظ و اتقای کرامت انسانی، نظم اجتماعی و امنیت ملی و حفظ محیط زيست پایدار منجر میشود.
یکی از مولفههای مهم قدرت رسانه هست، که امروزه، به برکت تکنولوژی و گسترش شبکههای اجتماعی از انحصار حاکمیت خارج شده است.
وقتی رسانه در اختیار و انحصار حاکمیت باشد، حاکمیت از آن در جهت سلطه به جامعه استفاده و از نشر فساد و ناکامی و ناکارآمدی خویش جلوگیری کرده و اطلاعات رو مطابق میل و در جهت تطهیر خود منتشر میکند.بطور قطع و یقین میتوان گفت که علی رغم اختصاص بودجههای هنگفت و سرسام آور برای رسانههای حکومتی، امروزه قدرت جامعه در این بخش از حاکمیت، هم در تولید و هم در نشر محتوا پیشی گرفته است.
یکی دیگر از مولفههای قدرت در غیاب احزاب و نهادهای مدنی، اندیشمندان جامعه هستند.امروزه ، کمتر اندیشمند وطن دوستی میتوان یافت که در کنار حاکمیت ایستاده باشد، و از سیاستهای مخرب آن حمایت و یا توجیه گر ناکارآمدی ها باشد. بنابراین در دومین مولفه قدرت هم جامعه از حاکمیت پیشی گرفته است.
سیاستهای غلط هم روز بروز باعث افزایش فقر، نارضایتی حتی حامیان ایدئولوژیک حاکمیت و باعث تردید آنها به کارآمدی حاکميت و نهایتا کاهش حمایت آنان میشود.گرچه همچنان زور نظامی و انتظامی بعنوان مزیت برتر، در دست حاکمیت است، ولی کاربرد بیشتر از آن تقریبا امکان پذیر نیست.
در این حالت تنها چیزی که قربانی و فدا میگردد سعادت و خوشبختی یک ملت است./مطالعات راهبردی آمریکا
www.tg-me.com/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
در اروپا، مثلاً فرانسه و انگلیس یا روسیه، هر چیزی جای خود دارد. شاگرد، فیزیک، شیمی، ریاضی را میخواند، علوم تجاری و ادبیات هم میخواند. یعنی هیچ بچّهی فرانسوی از دبیرستان خارج نمیشود مگر اینکه راسین خوانده باشد، کورنی خوانده باشد، مولیر خوانده باشد، یک مقداری جلوتر ویکتور هوگو را خوانده باشد و... باید خیلی دقیق هم این نمونهها را بخواند و بعدها هر یک را که دوست داشت، ادامه بدهد، ولی در ایران کدام بچّه را میبینید که چهار خط «گلستان» یا «کلیله و دمنه» یا «بیهقی» یا «شاهنامه» را درست به او چشانده باشند؟ اصلاً مطرح نیست، در زمان ما هنوز بود. در همان فرائدُالْاَدَب یا کتابهایی که مرحوم مرآت در زمان وزارتِ خود درست کرد؛ این گزیدههای فارسی، ما آنها را با علاقه میخواندیم و برای ما حالت تقدّس داشت.
یادم میآید وقتی در سال اوّلِ متوسّطه با نام فرّخی سیستانی برخورد کردم گویی یک کشفِ شورانگیزِ تازه بود که ما را از شعاعِ سعدی و حافظ خارج میکرد و با کسان دیگری آشنا مینمود و برایمان تازگی داشت. با چه ذوقی منتخب مسعود سعدِ رشید یاسمی را میخواندیم، برای اینکه هنوز این رشتهی ارتباط با گذشته قطع نشده بود و مسائل قدری جدّی گرفته میشدند و هنوز واقعاً شرفِ کار محفوظ بود. در عرض این چهل_پنجاه سال آنقدر همه چیز دست مالی شده که دیگر اعتباری برای کارها باقی نمانده است، جوانان ذهنشان به سمت عبارات عمودی رفته.
آخر ذوق، مسیر و کانال دارد، وقتی با این چیزها پرورده شد و به آنها عادت کرد، چون ناصر خسرو به او بدهیم شکنجه میشود، به قدری کهنه و مُندرس به نظرش میآید که اصلاً نمیتواند به آن اعتنا کند. تا یک چیزی کج و کوله نباشد و تا فعل و فاعل جا به جا نشده باشد به دهانش مزّه نمیکند!
#باران_نه_رگبار
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
یادم میآید وقتی در سال اوّلِ متوسّطه با نام فرّخی سیستانی برخورد کردم گویی یک کشفِ شورانگیزِ تازه بود که ما را از شعاعِ سعدی و حافظ خارج میکرد و با کسان دیگری آشنا مینمود و برایمان تازگی داشت. با چه ذوقی منتخب مسعود سعدِ رشید یاسمی را میخواندیم، برای اینکه هنوز این رشتهی ارتباط با گذشته قطع نشده بود و مسائل قدری جدّی گرفته میشدند و هنوز واقعاً شرفِ کار محفوظ بود. در عرض این چهل_پنجاه سال آنقدر همه چیز دست مالی شده که دیگر اعتباری برای کارها باقی نمانده است، جوانان ذهنشان به سمت عبارات عمودی رفته.
آخر ذوق، مسیر و کانال دارد، وقتی با این چیزها پرورده شد و به آنها عادت کرد، چون ناصر خسرو به او بدهیم شکنجه میشود، به قدری کهنه و مُندرس به نظرش میآید که اصلاً نمیتواند به آن اعتنا کند. تا یک چیزی کج و کوله نباشد و تا فعل و فاعل جا به جا نشده باشد به دهانش مزّه نمیکند!
#باران_نه_رگبار
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
امروز در خطبه های نماز جمعه مشهد خطیب گفته است: حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل میکند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب».
این نوع فهم و بیان شاهنامه اساسا غلط است. یک بیت را از جایی درآوردن و خواندن بدون اینکه پس و پیش آن گفته شود روشی مرسوم اما غلط در شاهنامه خوانی است.
این بیت به این صورت در شاهنامه آمده است:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیدی مرا آفتاب
منیژه دارد خودش را به رستم معرفی می کند تا کمکشان کند.
مصداق عفت قلمداد کردن منیژه بسیار عجیب است. منیژه دختر افراسیاب است. دشمن ایران، دیو و کسی که تمام وجودش پلیدی است. شاید بفرمایید به دخترش چه؟ او دختر پاکی بوده است.
اما این طور نیست. منیژه قبل از اینکه ادعا کند تنش را آفتاب ندیده، با بیژن ماجراها داشته است:
سه روز و سه شب شاد بودند بهم
گرفته بر او خواب و مستی ستم
در چادر سه روز و سه شب در اوج شادی بودند. وقت رفتن منیژه دلش نیامد بیژن را رها کند. بیهوشش کرد و با خود به خانه برد. وقتی بیژن از بیهوشی نجات یافت منیژه را در بغل خودش دید.
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت
نگار سمن بر در آغوش یافت
بیژن و منیژه در همان خانه در حال مستی به دام می افتند و بیژن به دستور افراسیاب به چاه انداخته می شود.
منیژه را به رخ زنان ایران کشیدن چندان محترمانه نیست. و مهم تر از آن اینکه حجاب یا بی حجابی در روزگار ما مساله ای مربوط به تحول حقوق زنان است بر مبنای اندیشه های جدید. مثال آوردن از متن های کهن که بر مبنای اندیشه های کهن صورت بندی شده اند دردی را دوا نمی کند. این مساله را باید به زبان جدید طرح کرد و پاسخ داد.
ولی اگر در بهره گیری از شاهنامه اصراری وجود دارد بهتر است به دادگری آن توجه شود که بسیار پررنگ تر و مفصل تر و اساسی تر است و اتفاقا به درد جامعه امروز هم بیشتر می خورد.
T.me/melliiran
این نوع فهم و بیان شاهنامه اساسا غلط است. یک بیت را از جایی درآوردن و خواندن بدون اینکه پس و پیش آن گفته شود روشی مرسوم اما غلط در شاهنامه خوانی است.
این بیت به این صورت در شاهنامه آمده است:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیدی مرا آفتاب
منیژه دارد خودش را به رستم معرفی می کند تا کمکشان کند.
مصداق عفت قلمداد کردن منیژه بسیار عجیب است. منیژه دختر افراسیاب است. دشمن ایران، دیو و کسی که تمام وجودش پلیدی است. شاید بفرمایید به دخترش چه؟ او دختر پاکی بوده است.
اما این طور نیست. منیژه قبل از اینکه ادعا کند تنش را آفتاب ندیده، با بیژن ماجراها داشته است:
سه روز و سه شب شاد بودند بهم
گرفته بر او خواب و مستی ستم
در چادر سه روز و سه شب در اوج شادی بودند. وقت رفتن منیژه دلش نیامد بیژن را رها کند. بیهوشش کرد و با خود به خانه برد. وقتی بیژن از بیهوشی نجات یافت منیژه را در بغل خودش دید.
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت
نگار سمن بر در آغوش یافت
بیژن و منیژه در همان خانه در حال مستی به دام می افتند و بیژن به دستور افراسیاب به چاه انداخته می شود.
منیژه را به رخ زنان ایران کشیدن چندان محترمانه نیست. و مهم تر از آن اینکه حجاب یا بی حجابی در روزگار ما مساله ای مربوط به تحول حقوق زنان است بر مبنای اندیشه های جدید. مثال آوردن از متن های کهن که بر مبنای اندیشه های کهن صورت بندی شده اند دردی را دوا نمی کند. این مساله را باید به زبان جدید طرح کرد و پاسخ داد.
ولی اگر در بهره گیری از شاهنامه اصراری وجود دارد بهتر است به دادگری آن توجه شود که بسیار پررنگ تر و مفصل تر و اساسی تر است و اتفاقا به درد جامعه امروز هم بیشتر می خورد.
T.me/melliiran
Telegram
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.
#فیاض_زاهد، روزنامهنگار و تحلیلگر: جمهوری اسلامی بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی است؛ حکم اعدام توماج صالحی و برخورد با زنان همین را نشان میدهد
فیاض زاهد در روزنامه اعتماد نوشت:
▫️با این رویهها به کجا میرویم و به دنبال اثبات چه هستیم؟ با تحریک مردم و هر روز به هر بهانهای حاشیه ایجاد کردن به دنبال تحقق چه هستیم؟ آیا این روش، شیوه مناسبی برای تعامل با مردم و اداره کشور و حل و فصل مسائل و معضلات است؟ آیا دولت رئیسی مسئولیتی در این موضوع ندارد.
▫️براساس اکثر پیمایشهای مستقل و نظرسنجیها اکثریت جامعه ایرانی و حتی مومنان و با حجابها هم نسبت به استفاده از چنین روشهایی برای حجاب و روسری بر سر کردن زنان، اعلام انزجار و بیزاری کردهاند.
▫️هر روز که میگذرد بیشتر به این نتیجه میرسم که براساس فهم دیالکتیک هگلی گویا قرار است جمهوری اسلامی، بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی باشد.
@bestdiplomacy
فیاض زاهد در روزنامه اعتماد نوشت:
▫️با این رویهها به کجا میرویم و به دنبال اثبات چه هستیم؟ با تحریک مردم و هر روز به هر بهانهای حاشیه ایجاد کردن به دنبال تحقق چه هستیم؟ آیا این روش، شیوه مناسبی برای تعامل با مردم و اداره کشور و حل و فصل مسائل و معضلات است؟ آیا دولت رئیسی مسئولیتی در این موضوع ندارد.
▫️براساس اکثر پیمایشهای مستقل و نظرسنجیها اکثریت جامعه ایرانی و حتی مومنان و با حجابها هم نسبت به استفاده از چنین روشهایی برای حجاب و روسری بر سر کردن زنان، اعلام انزجار و بیزاری کردهاند.
▫️هر روز که میگذرد بیشتر به این نتیجه میرسم که براساس فهم دیالکتیک هگلی گویا قرار است جمهوری اسلامی، بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی باشد.
@bestdiplomacy