Telegram Web Link
🔵🔴بر اقتصاد ایران چه گذشت؟

🗣فرشاد مومنی، اقتصاددان:

🔹طبق بررسی آماری بانک جهانی طی یک دوره ۳۴ساله رشد متوسط قیمت‌ها از ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ مورد مطالعه قرار گرفته است‌.

🔹️براساس این گزارش، رشد متوسط قیمت‌ها در این ۳۴سال، در عربستان سعودی ۵۵‌درصد، جمهوری آذربایجان ۳۱۲‌درصد، در مصر که منحط‌ترین کارنامه‌ها را در آفریقا داشته ۸۹۷‌درصد، در ایران بالغ بر ۱۲‌هزار درصد بوده است.

🔹️زمانی که به تولید پشت می‌کنید و از طریق شوک‌درمانی و دست بردن پی‌درپی می‌خواهید برای دولت کسب درآمد کنید، تولید ضربه می‌بیند و فقر، نابرابری و وابستگی به دنیای خارج افزایش می‌یابد و ناپایداری ذاتی سیستمی هم گریبان کشور را می‌گیرد./اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴پلیس و وضعیت همیشه اضطراری

✍🏻 علی ورامینی

رشته علوم سیاسی از آن دست رشته‌های علوم انسانی بود (نمی‌دانم هنوز هم هست یا نه؟) که برای بسیاری از مستخدمین دولت جذابیت زیادی داشت. بیست سال پیش، دوران کارشناسی علوم سیاسی، بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایمان کارمند شهرداری، استانداری، قوه قضائیه و از این دست ادارات بودند که به انگیزه‌ ارتقای سازمانی و مزیت‌هایی که برایشان داشت مشغول تحصیل شده بودند. چند تن از آنها هم پلیس بودند و مشغول در نیروی انتظامی.

با یکی از آنها که گروهبان یگان ویژه بود دوستی که نه یک رابطه مصلحت‌اندیشانه پیدا کرده بودم. قرارداد نانوشته ما این بود که من تحقیق‌های کلاسی‌اش را می‌نوشتم و او روزهایی که برق شیراز در ورزشگاه حافظیه بازی داشت من و رفقایم را از درِ جایگاه ویژه که مسئول امنیتش با او بود رد می‌کرد. ۸۸ شد و همه مناسبات و حتی دوستی‌ها، متاثر از آن روزها.

در اوج شلوغی‌ها آن روزها، دو حرف، گروهبانِ همکلاسی به من گفت که هرگز فراموش نکردم. اولین حرفش پیشنهاد این بود که اگر خواستی می‌توانم در این وضعیت متلاطم اسپری فلفل برایت بیاورم و در آمار نرود. حرف دیگرش درباره یکی دیگر از بچه‌های کلاس بود.

پسری تودار که هم‌شهری این گروهبان دانشجو بود و هرگز به زبان و گویش آنها صحبت نمی‌کرد. در حلقه آنها نبود و حتی وقتی آنها با زبان محلی با او سخن می‌گفتند او به زبان فارسی جواب می‌داد. گروهبان در آن روزهای سخت و سیاه به من گفت: «چند روز پیش فلانی را در خیابان دیدم، می‌خواستم تلافی همه این روزهایی که حرص من را درآورده، دربیاورم، به سربازم گفتم برو بیارش و به بهانه حضورش در اعتراضات حسابی از خجالتش دربیایم که شانس یارش بود یهو غیبش زد». با گروهبان برای همیشه قطع رابطه کردم، نه چون می‌خواستم تصمیم اخلاقی بگیرم، آن را که می‌خواست از خجالتش دربیاید برایم خیلی عزیز بود.

فارغ از وجه شخصی آن مواجهه با یک گروهبان که به‌واسطه شغلش قدرت ویژه‌ای نسبت به دیگر افراد جامعه پیدا کرده بود، به این فکر می‌کردم که چطور یک شغل و حرفه برای آدمی می‌تواند چنین قدرت بی‌حد و مهارنشده‌ای پیدا کند؟ وضعیت اضطراری آن روزها و تعطیل شدن قانون کمی امیدوارم می‌کرد که این قدرت ویژه و بدون پاسخگویی به محض تمام شدن وضعیت اضطرار، مهارشده‌تر خواهد شد.

بیست سال بعد دوباره یاد آن قدرت مهارنشده افتاده‌ام؛ قدرتی که انگار هر روز بیشتر و مسئولیتش کمتر شده است.

سی چهل روز گذشته تلخ‌ترین تصاویر وایرال‌شده از ایران مربوط به نیروی انتظامی بوده، دخترک نوجوانی برای نداشتن حجاب آنچنان مورد حمله قرار گرفت، پای آن مامور روی گردن کودکی مهاجر سنگینی می‌کرد و مامور به التماس‌ها و عموعمو گفتن‌هایش هیچ گوش نمی‌کرد، زنی دیگر انگار به اشتباه تیر خورده است و آخرین خبر هم که آن جوان متهم لاهیجانی و آن تصاویر دلخراش.

همه جای دنیا معضل ارتباط نیروهای امنیتی با مردم وجود دارد. بخش عمده این معضل به دلیل ماهیت خشن این شغل و سروکار داشتن مدام با آدم‌های خشن است. گویی الگوی برخورد پلیس با متهمان خشن در همه دیگر برخوردها تعمیم پیدا می‌کند. مورد کشور ما ویژه‌تر است.

در این سال‌ها، فضای امنیتی و پلیسی بارها تکرار شده است؛ ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱. تداوم شرایط اضطراری انگار که مناسبات حاکم بر آن شرایط را در همه دیگر شرایط حکمران کرده است و قوانین وضعیت اضطرار بر همه اوقات غلبه کرده است. وضعیت اضطرار همان وضعیتی است که آن همکلاسی گروهبان می‌خواست حرصش را میان شلوغی‌ها خالی کند و برای من اسپری فلفل هدیه بیاورد. وضعیتی که ساختار سیاسی شأن و جایگاه ویژه‌ای برای نیروهای امنیتی/نظامی قائل می‌شود.

به قول آن سخن معروف قدرت بدون پاسخگویی و مسئولیت دست مسیح هم باشد به فساد کشیده می‌شود. تکلیف ما آدم‌های معمولی که روشن است.
هیچ فرقی نمی‌کند چه کسی لباس نیروی انتظامی به تن کند، مادامی که ساختار سیاسی روشن نکند در وضعیت اضطرار نیستیم، مادامی که حتی برای وضعیت اضطرار هم دستورالعمل‌ها و قوانین دائماً خم نشوند چنین رفتارهایی هر روز بیشتر خواهیم دید. فرستادن هیئت ویژه از سوی دولت به لاهیجان و واکاوی این اتفاق و تنبیه مسببانش حتماً که اتفاقی خوب است اما برای تکرار نشدن چنین رفتارهایی باید کار ریشه‌ای از همین تهران کرد.
🔦 روزنامه هم‌میهن

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴سرزمین نجیب زادگان شجاع میدانید چه نام دارد؟

@bestdiplomacy
🔵🔴از بین رفتن طبقه متوسط یعنی انقلاب

الف.نوشاد

آمارها و رویدادها نشان می‌دهد، طبقه متوسط ایران در حال حذف شدن است. به نظر می‌رسد که این آمار درست باشند و ایران در حال تقسیم شدن به یک اکثریت فقیر و یک اقلیت ثروتمند و بقول روس‌ها الیگارش است.
یک استدلال عجیب هم در این احوال برخی اوقات از جانب اپوزیسیون ج ا دیده می‌شود. این استدلال می‌گوید که الیگارشی رانتی به عمد می‌خواهد مردم را فقیر کند تا مطالبه گری سیاسی فراموش شود و مردم گرفتار غم نان شوند. همان سخنی که به آغامحمد خان نسبت می‌دهند. "رعیت باید هر ده خانه یک دیگ داشته باشد و ... ."
این استدلال به نظر درست می‌آید، اما در بستر همان روایات سنتی و داستانی. این حرف به لحاظ علمی احمقانه است. رانتخواران نامحترم هم اگر واقعا چنین حسابی کرده‌اند، نشان می‌دهد که علاوه بر حرام‌خواری و پستی، باید آنها را احمق هم نامید.
چنین سخنی مربوط به عصر کشاورزی و جامعه روستایی با روستاهای پراکنده است. در جامعه‌ای که ۹۰ درصد آن کشاورز هستند، طبیعی است که با فقیر شدن جامعه توان عمل از دست می‌رود. روستاهای پراکنده توان بسیج ندارند؛ علاوه برآن که کشاورزی حداقلی از قوت لایموت به آنها می دهد که زنده بمانند و به قول معروف از جان گذشته نشوند.

اما در جامعه مدرن شهری با شهرهای چند میلیون نفری، افق این وضعیت انقلاب است نه سکوت. جمعیت‌های میلیونی امکان آن را ندارند تا در خانه زنده بمانند و قوت لایموت داشته باشند؛ به ناچار آنها دیر یا زود خیابان‌ها را پر می‌کنند. درست است که جوامع مرفه و طبقات متوسط مطالبه‌گری سیاسی دارند، اما هرگز برانداز و انقلابی نمی‌شوند. آنها اصلاح طلب هستند؛ مشابه رویدادهای سال ۷۶ تا ۸۸. اما جامعه شهری فقیر مطالبه گری سیاسی برایش بی‌معناست و مستقیم به سمت براندازی می‌رود. رویدادهای ایران از دیماه ۹۶ به بعد همین روند را نشان می‌دهد./تحکیم ملت

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴دولت ایران گرفتار سارکوپینا شده است!
مجتبی لشکربلوکی

در علم پزشکی پدیده ای هست به نام سارکوپینا. به زبان ساده یعنی از دست رفتن و کاهش ماهیچه‌ها. گفته می شود کمابیش انسان‌ها بعد از ۴۰ سالگی سالانه حدود یک درصد از حجم ماهیچه‌هایشان را از دست می‌دهند. با ضعف بافت ماهیچه ها ممکن است وزن شما تغییر نکند. حتی لاغر هم نشوید، اتفاقی که می افتد این است که نسبت عضله به چربی و استخوان کاهش پیدا می کند و شما تبدیل می شوید به پوست، چربی و استخوان و اندکی ماهیچه (عضله)! به همین خاطر افراد مسن مستعد زمین‌خوردن و شکستگی می‌شوند.
حالا این چه ربطی دارد به دولت؟ توضیح می دهم. فقط قبلش را بگویم که منظورم از دولت، قوه مجریه نیست بلکه کل سازوکار اداره کشور یعنی کل نظام حکمرانی است. دولت ما نشانه های سارکوپینا را دارد.

تحلیل و تجویز راهبردی
وقتی روی کاغذ نگاه می کنیم تمام وزارت خانه ها، نهادها و سازمان ها -مشابه آنچه در کشورهای پیشرفته وجود دارد- را داریم. در روی کاغذ ساختار نظام حکمرانی ما تفاوت جدی ای با بقیه کشورها ندارد. (ساختار دولت می شود همان اسکلت استخوانی در بدن). برای اینکه اسکلت استخوانی به حرکت در بیاید و کار کند نیاز به نیروی انسانی با انگیزه، شایسته و کاردان داریم. وقتی به نیروی انسانی نگاه می کنیم متوجه می شویم سرجمع و از نظر تعدادی، کارکنان دولت کم نیستند.
مساله چیست؟ ما ساختارها را روی کاغذ ایجاد کرده ایم، نیروی انسانی هم به وفور به این ساختار تزریق کرده ایم. اما این ترکیب تبدیل شده به موجودی که گرفتار سارکوپینا است. استخوان دارد. چربی به وفور دارد. عضله ای برای حرکت ندارد. سه مثال بزنم: یکی از بزرگ ترین نهادهای دولتی، آموزش و پرورش است اما معدل دانش آموزان ما در رشته های ریاضی، تجربی، انسانی به ترتیب برابر است با ۱۱.۸، ۱۲ و ۹.۱۳!! افتضاح است نه؟ باهوش ترین فرزندان این سرزمین پزشکی می خوانند اما همچنان از کمبود پزشکان متخصص رنج می بریم. روی میلیاردها مترمکعب گاز و میلیاردها بشکه نفت می خوابیم و بلند می شویم، اما زمستان بی گازیم و تابستان بی برق. این نظام حکمرانی شده است چربی و استخوان که توان راه رفتن و حل مساله ندارد. چرا؟ فعلا به دنبال دلایل پیچیده نمی رویم به سه دلیل مشهود بسنده می کنم:

۱) مهاجرت نخبگان از ایران به خارج؛ فقط کافیست آمار مهاجرت پزشکان و پرستاران را امروز در گوگل سرچ کنید.

۲) عزیمت شایستگان از دولت به بخش خصوصی: فرض کنید نخبه ای مهاجرت نکند و بخواهد سالم زندگی کند. دو گزینه پیش رو دارد: با حقوق دولتی کار کند و در عین حال از رانت های دولتی استفاده نکند و در عین حال پاسخگوی ۱۶ نهاد نظارتی و امنیتی و بازرسی باشد در برابر گزینه دیگر که در بخش خصوصی کار کند و حقوق بالاتر دریافت کند و به هیچ نهادی هم پاسخ گو نباشد. شما کدام را انتخاب می کنید؟

۳) ممانعت از حضور نخبگان: حالا فرض کنید که نخبه ای مهاجرت از ایران و عزیمت از دولت را انتخاب نکند، با پدیده شوم تری مواجه می شود به نام ممانعت. یکی را به این خاطر که در خارج درس خوانده می بریم زیر ذره بین. دیگری چون هم حزبی و هم شهری ما نیست. سومی به این خاطر که ده سال پیش در اعتراضات شرکت داشته. چهارمی به این خاطر که فرزندش مقیم کشور دیگری است. پنجمی به این خاطر که رفتار همسرش به سلیقه ما نمی خورد و این داستان شوم ادامه دارد.

آن اندک عضله ای هم که باقی مانده درگیر بروکراسی های دست و پاگیر، مافیای قدرت، ائتلاف های توزیع منافع شده و عملا به سکوت و سکون و رکود کشیده شده.
نگران آنم نظام حکمرانی آنقدر ناتوان شود که توان بهبود خودش را هم نداشته باشد و حتی نتواند نسل جدیدی از حکمرانان را پرورش دهد. همه دولت ها از چپ و راست با شعار جوان گرایی می آیند و آخرش یا دوباره در دام کهن سالاری می افتیم و یا در دام خام سالاری (جوانان قدکوتاه مدعی که یک شبه به مقامات می رسند)
نظام حکمرانی ما پوست شده و استخوان و مقدار زیادی چربی. استخوان یعنی همین ساختاری که با سازمان های عریض و طویل درست کرده ایم. عزم وجود دارد. عضله وجود ندارد. نمی توانیم مساله حل کنیم. به همین خاطر نمی توانیم ناترازی ها را حل کنیم. ناترازی های آب، انرژی، بودجه و هفت هشت ناترازی دیگر که ریشه در چند ناترازی بزرگ تر دارند که یکی از بزرگ ترین آن ها این است: ناترازی بین ظرفیت حکمرانی (عضله) مورد نیاز و ظرفیت موجود نظام حکمرانی برای حل مسایل کشور.

تحلیل گرانی که هر روز بر طبل ناترازی ها می کوبند به این سوال جواب بدهند که دولت با چه ظرفیتی می خواهد این ناترازی ها را برطرف کند؟ این یک ناترازی نیست، یک ابرناترازی است. در زمان ضعف بروکراسی، باید رفت سراغ نتوکراسی؛ حکمرانی شبکه ای و ائتلاف های مساله‌محورِ موقت بخش مردمی با دولت برای حل مسایل ملی.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴مناظره سرنوشت ساز ترامپ و هریس

دو روز مانده به مناظره مهم دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان و کامالا هریس نامزد دموکرات ها در انتخابات ۵ نوامبر آمریکا، انتظار می‌رود در ۱۰ سپتامبر- ۲۰ شهریور شاهد رقابت داغ و جنجالی ترامپ و هریس باشیم.

این مناظره، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و ممکن است بر نتایج افزایش محبوبیت هریس و ترامپ در میان رای‌دهندگان، تاثیری بسزایی بر جای بگذارد.

آیا هریس موفق خواهد شد روند صعودی خود را حفظ و ادامه دهد؟ و آیا ترامپ موفق خواهد شد ضمن کم کردن سرعت رقیب، خود را به رای دهندگان بعنوان گزینه نهایی بقبولاند؟

بر اساس گزارش رسانه‌ها، کامالا هریس پنج روز است در هتلی در پیتسبورگ اقامت دارد و به شدت درگیر تمرین و آماده‌شدن برای مناظره با رقیب سرسخت خود است.

این احراز آمادگی تا به حدی است که تیم هریس، نورپردازی و صحنه‌ای کاملا شبیه به استودیویی را ترتیب داده‌اند که قرار است میزبان این مناظره در شامگاه سه‌شنبه به وقت محلی و صبح چهارشنبه به وقت تهران در فیلادلفیا باشد.


ترامپ نیز به خوبی متوجه صعود هریس و محبوبیت او بین زنان، رنگین پوستان و مهاجران است و باید برای این سه حوزه که بخش مهمی از آرا مردد را به خود اختصاص می‌دهد، راه چاره‌ای بجوید./دنیای اقتصاد

T.me/bestdiplomacy
https://easytest.ir


آماری که آقای کباکیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره قبولی‌های کنکور ارائه کرده است وضعیتی تکان‌دهنده را نشان می‌دهد. در این آمار ۸۶ درصد قبولی‌ها در رشته پزشکی و دندان‌پزشکی از دهک دهم و نهم و هشتم جامعه هستند و سهم دهک اول کمی بیشتر از ۱ درصد است! در سایر رشته‌های پول‌ساز هم همین وضع برقرار است.

آموزش یکی از اصلی‌ترین راه‌های تحرک اجتماعی است. اگر فرزندان بخش‌های کم‌درآمد جامعه را از آموزش خوب محروم کنیم، عملاً امید تحرک اجتماعی را از آنان سلب کرده‌ایم. قبولی در رشته‌ای پول‌ساز هنوز یکی از شریف‌ترین راه‌های تغییر جایگاه اجتماعی است. هر دولتی که در آینده می‌خواهد ایران را اداره کند باید این موضوع را مد نظر قرار دهد که در نهایت جامعه، نظمی اخلاقی است. سلطه منطق تجاری بر همه حوزه‌ها جامعه را به تباهی خواهد کشاند. بازار آزاد یکی از اجزاء اصلی جامعه مدرن است و بدیهی است که منطق برد و باخت بر آن حاکم است. اما جامعه قابل تقلیل به بازار نیست، دولت باید با مداخلاتی هوشمند و کارا تا جایی که ممکن است برخی از حوزه‌ها را از تجاری شدن بیش از حد محافظت کند. حوزه بهداشت و درمان و آموزش و تا حدی فرهنگ از آن جمله است.  مطلق شدن سلطه دولت همانقدر خطرناک است که مطلق شدن قدرت پول در همه عرصه‌ها.


@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴استاد ابراهیمی دینانی /استاد فلسفه

فرهنگ ایران باستان را دو طایفه نابود کردند
غربی ها
عرب ها


@bestdiplomacy
🔵🔴سی فرآیندی که به وفاق ملی می‌انجامد

محمود سریع القلم

1. نرخ تورم تک رقمی است؛
2. چون نرخ تورم تک رقمی است، نیازی به دروغگویی نیست و راستگویی ستونِ اصلی وفاق است؛
3. در انتخابات، مردم به احزاب و برنامۀ آنها رای می دهند و نه به افراد؛
4. عامۀ مردم از هویتی شفاف، اولویت بندی شده و مورد اجماع برخوردارند؛
5. اکثریتِ مطلقِ رسانه‌ها، غیردولتی هستند؛
6. گروه‌ها و احزاب سیاسی در مسائل کلان فلسفی اجماع دارند و اختلاف آن­ها صرفاً در سیاست­ گذاری ها است؛
7. رسانه‌ها درعلنی کردن فساد مالی از مراجع قضایی پیشروتر هستند؛
8. مردم با اعتقاد و علاقه قوانین را رعایت می‌­کنند؛
9. شهروندان برای سفر به خارج، چندان نیازی به ویزا ندارند؛
10. ثبات شاخص‌های اقتصادی، شهروندان را تک شخصیتی و علاقه مند به همکاری کرده است؛
11. شهروندان به کار و فعالیت خود متکی هستند و نه رانت اقتصادی و سیاسی؛
12. زنانِ متخصص در کنارِ مردان متخصص، جزیی از تصمیم­ سازان کشور هستند؛
13. مدیران و مجریان به کشور تعهد دارند و نه فقط به افراد؛
14. بخش خصوصی حداقل هشتاد درصد تولید و خدمات را در اختیار دارد؛
15. حکومت و عامۀ مردم، سرمایه ­داری و اقتصاد رقابتی را پذیرفته‌اند و به قواعد آنها پایبندند؛
16. هر اقدامی در سیاست­ خارجی، فایدۀ اقتصادی برای کشور دارد؛
17. به موجب حساسیت به اعتبار ملی، بخش خصوصی کالاهای با کیفیت صادر می‌کند؛
18. شهروندان با حوصله، صبر، محبت و احترام به دیگران رانندگی می‌کنند؛
19. آنقدر پول ملی ثبات دارد، کسی به انباشت طلا و ارز فکر نمی‌کند؛
20. اگر مجریان اشتباه کنند، حداقل عذرخواهی و عموماً استعفا می‌دهند؛
21. احترام و تصویرِ مثبتِ کشور در جامعۀ جهانی برای حکمرانان حیاتی است؛
22. حسِ هم ­نوع دوستی میانِ مردم بسیار فراگیر است؛
23. آنقدر شهروندان تعلق به وطن دارند که قبل ازموعد، مالیات خود را پرداخت می‌کنند؛
24. به ندرت فردی یا خانواده‌ای به فکر مهاجرت می‌افتد؛
25. بالاترین مصونیت را خبرنگارانی دارند که fact عرضه می‌کنند؛
26. دولت، صرفاً نهادی برای خوب زندگی کردن و پول جمع کردن مجریان نیست؛
27. در تعامل با همسایگان، اساس بر اعتماد، حذف ویزا و تبادل گستردۀ کالا و خدمات است؛
28. تفکیکِ قوا به معنای حقوقی و سیاسی آن تحقق یافته است؛
29. تسهیل سرمایه­ گذاری خارجی و مناسباتِ شفافِ مالی مورد اجماعِ همه دولت‌هایی است که به قدرت می رسند؛
30. به واسطۀ تک­ رقمی بودن نرخِ تورم، شهروندان نگرانِ آینده نیستند.


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴«جراحی» را از «مردم» شروع نکنید...

1️⃣ در «بنزین»:
🔖مردم پُرمصرف نیستند، بلکه:
📍خودروهای ما پرمصرف‌اند،
📍وسایل نقلیه فرسوده هستند،
📍سبد سوختی کشور ده‌ها سال متنوع نشده‌است،
📍سیستم حمل‌ونقل عمومی سالها توسعه نیافته است‌.
📍مدل حمل‌ونقل در کشور جاده‌محور است.
📌جراحی را از سازمان برنامه و وزارت صمت، نفت، راه و ... شروع کنید.

2️⃣ در «برق»:
📍فقط حدود ۳۰ درصد مصرف برق، خانگی است.
📍به میزان ۳۳۰ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف داریم.
📍طبق آمار ایمیدرو، فقط ارزش برق هدررفته سالانه صنعت فولاد ۱.۳ میلیارد دلار است(معادل ۴ نیروگاه سیکل‌ترکیبی مدرن).
📌جراحی را از وزارت نیرو، راه، صمت، جهادکشاورزی و ...شروع کنید

3️⃣ در «گاز»:
📍۷۰٪ مردم کمتر از ۱۰٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند.
📍کل مصرف بخش خانگی کمتر از ۲۷٪ کل گاز کشور است.
📍۷۰۰ شرکت بزرگ ۵۴٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند.
📍به میزان ۲۴۵ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف گاز داریم.
📌جراحی را از وزارت نفت و نیرو‌ و صندوق توسعه و سازمان برنامه شروع کنید.

4️⃣ در کل حوزه «انرژی»:
📍به میزان ۷۲۱ میلیون بشکه معادل نفت خام هدررفت انرژی تا قبل از رسیدن انرژی به دست مصرف‌کننده داریم که مقصرش مردم نیستند.
📌جراحی را از دولت شروع کنید.

⁉️چرا کسی از موارد فوق و نیز از اتلاف گاز برای مثال در شرکت‌های متانولی سخن نمیگوید که در ۱۲ سال گذشته عملا ۱۲ میلیارد دلار از محل عدم‌النفع صادرات گاز به کشور خسارت زده‌اند؟

⁉️چون منافع تعداد محدودی دلال و سفته‌باز و سیگنال‌فروش بورسی و‌ پکیج‌فروش‌های هوچی‌گر به خطر می‌افتد؟

محمد طاهر رحیمی

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴درگذشت آیت‌الله طالقانی، خوش‌موقع یا بدموقع؟ روایتی عجیب از برکات یک مرگ!


جعفرشیرعلی‌نیا(بازنشر به مناسبت ۴۵ مین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی)


آقای بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت بادامچیان چند دقیقه‌ای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت: «عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهده‌ی ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آن‌ها را برای انقلاب انجام دهد.» اما برخی نیز درگذشت آیت‌الله طالقانی را بسیار خوش موقع تفسیر می‌کردند.

مرحوم سيد منیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگ‌مرد، برکاتی به همراه داشت.»

19 شهریور 58 آیت‌الله طالقانی درگذشت و 21 شهریور اصل 5 یکی از چالشي‌ترین اصل‌های قانون اساسی پیرامون ولایت فقیه در جلسه‌ي پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد. در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی به‌ویژه در بحث‌های مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفت‌های کسانی مانند حجتی کرمانی، بنی‌صدر و دیگران با اصل ولایت فقیه اشاره شده. به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است: «تو می‌خواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.» در ادامه منیرالدین مي‌گويد: «از دیگر مخالفان صاحب‌نام می‌توان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.» او معتقد بود شیوه کار آیت‌الله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی می‌کرد هیجان‌هاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح توده‌ي مردم بکشاند.»

در ادامه به سخنانی از آیت‌الله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیت‌الله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازنده‌ی قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبه‌ی آخر آيت‌الله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.

آيت‌الله طالقاني بر فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبه‌اش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت: «صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی‌ترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به این‌ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه این‌که نکردند، می‌دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا این‌که می‌توانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می‌کنید؟ بیائید در مجلس خبرگان! می‌گویم بین موکلین شما من مطرح می‌کنم، این‌ها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتی‌ها، عقب‌ماندگی‌های این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجات‌بخش و حیات‌بخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده‌ي دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج‌کشیده‌ها، با محروم‌ها هم‌صدا بشویم.»

منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحث‌ها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حمله‌ي طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است: «برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»


▪️خاطرات سيد منيرالدين حسيني شيرازي توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است./مدرسه علوم انسانی

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 #بن_سلمان: اسلام افراطی از عربستان برچیده می‌شود

ولیعهد عربستان سعودی که از زمان به قدرت رسیدن طرح مدرنیزاسیون کشور و برچیدن نظام سنتی و ایدئولوژیک آن را پیش گرفته است و روابط متوازنی با شرق و غرب برقرار کرده در سخنرانی امروزش که با تشویق و استقبال چشمگیر حاضران همراه شد گفت: برای جامعه جوان عربستان خواهان زدودن اسلام افراطی از جامعه هست.

"هفتاد درصد جمعیت عربستان کمتر از سی سال سن دارند. ما قرار نیست سی سال از عمر مردم را برای مدارا با اسلامگرایان افراطی تلف کنیم و به نقطه امروزی برسیم. ما همین امروز افراط‌گرایان را نابود می‌کنیم.

ما به دنبال زندگی معمولی و رابطه با دنیا هستیم. ما روی پیشرفت کشورمان متمرکز می‌شویم و اجازه نمی‌دهیم اسلام‌گرایان افراطی ما را به عقب برگردانند."

@EsfandiarKhodaee




T.me/bestdiplomacy
Forwarded from نواندیش
روس‌ها چه کاری علیه ما می‌توانستند بکنند و نکردند؟

یک روز با عرب‌ها بیانیه علیه ایران امضا می‌کنند و روز دیگر با علی‌اف هم پیاله می‌شوند


روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
▫️به گذشته تاریخی و تجاوز و تصرف خاکمان کار نداریم. از قرارداد تحمیلی ترکمانچای و گلستان هم چشم می‌پوشیم. حتی اشغال خاک میهنمان در جنگ دوم جهانی را هم فراموش می‌کنیم. تصرفِ تبریز و سپس حمایت تمام قد روس‌ها از عراق در جنگ تحمیلی را هم به رو نمی‌آوریم.

▫️همه این‌ها به کنار. جفایی که در جامه دوستی در حق ما روا داشتند را چطور تحلیل کنیم؟ در ماجرای برجام و کارشکنی‌های گوناگون نواده‌های تزار در موضوع هسته‌ای را کجای دلمان بگذاریم؟ هی ما کوتاه می‌آییم و باز اینان در کاسه ما می‌گذارند. ما ندید می‌گیریم و اینان سرمه چشم می‌کنند.

▫️آن از امضا گذاشتن پای بیانیه عرب‌ها علیه تمامیت ارضی ایران و این هم از هم پیاله شدن با علی‌اف و ماجرای کریدور زنگزور.

@Noandishnews
🔵🔴کدام نامزد ریاست جمهوری آمریکا کسری بودجه بیشتری به بار می‌آورد؟

🔹بر اساس تحلیل‌های موجود، به نظر می‌رسد که هر دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا، برنامه‌هایی دارند که موجب افزایش کسری بودجه خواهد شد. اما میزان این افزایش در برنامه‌های هر یک متفاوت است.

🔹دونالد ترامپ به دنبال کاهش مالیات‌های شرکت‌ها و افراد ثروتمند است و همچنین بر افزایش تعرفه‌ها برای کالاهای وارداتی، به‌ویژه از چین، تأکید دارد. این سیاست‌ها به طور مستقیم به کاهش درآمد دولت منجر می‌شوند. طبق مدل‌های اقتصادی، برنامه‌های مالیاتی و تعرفه‌ای ترامپ می‌تواند در دهه آینده تا 5.8 تریلیون دلار به کسری بودجه اضافه کند.

🔹در مقابل، کامالا هریس نیز برنامه‌هایی دارد که موجب افزایش هزینه‌های دولت می‌شود، اما این افزایش‌ها را با سیاست‌های مالیاتی که بر افزایش مالیات ثروتمندان و شرکت‌ها متمرکز است، سعی در جبران دارد. برآوردها نشان می‌دهند که برنامه‌های هریس تا 1.2 تریلیون دلار به کسری بودجه اضافه می‌کند.

🔹به طور کلی، اگرچه هر دو نامزد باعث افزایش کسری بودجه می‌شوند، اما سیاست‌های ترامپ به دلیل کاهش گسترده مالیات‌ها، کسری بودجه بیشتری نسبت به هریس به بار خواهد آورد.

🔗متن کامل

T.me/bestdiplomacy
دیپلماسی pinned Deleted message
🔵🔴دلالان «حال خوب»
فرهاد قنبری

این میزان اقبال جامعه به سخنرانان انگیزشی و مشاوره و تراپی، هم بسیار عجیب است و هم نشان می دهد که جامعه در زمینه مسائل روانی با بحران روبروست. امروزه از در و دیوار شبکه‌های اجتماعی مشاور و روانشناس و تراپیست و روان درمانگر و سخنران انگیزشی است که می‌بارد. امروزه در پس ظواهر بزک شده، در پس پشت پرسه‌زنی‌های مداوم در کافه‌ها و پاساژها، در پس پوسته ظاهری این جهان رنگارنگ، انسانهای غم زده، تنها و افسرده‌ای نهان است که هر کدام در تلاشی نومید کننده به هر دستاویزی چنگ می‌زنند تا «حال خوب» را برای لحظه‌ای هم که شده تجربه نمایند و در استیصال و ناامیدی از به دست آوردن آن به مشاور پناه می برند تا شاید نسخه شفابخش خویش را در بساط آنها بجویند.
 
انسان امروز در بحران عمیق عاطفی و احساسی به سر می برد، ناتوان در برقراری رابطه صحیح با دیگران است، احساس پوچی و بی معنایی دارد، مدام مورد خیانت و بی مهری و سوء استفاده قرار می گیرد و در نهایت با انبوهی از شکست‌ها و سرخوردگی‌ها به حال خود رها می شود.

اما نسخه درمان بسیاری از این نارضایتی ها و افسردگی ها و سرخوردگی های‌مان بیشتر از آنکه در جیب تراپیست‌ها باشد در درون خود ماست، در درون خود مایی که زندگی را چیز ساده و پیش پاافتاده ای در نظر می گیریم و پس از گیر کردن در دشواری ها و مشکلات در به در به دنبال دستان شفابخش می گردیم. مایی که از ابتدا زندگی جمعی و ازدواج و دوستی‌ و مراودات اجتماعی را امری طبیعی و پیش پا افتاده تلقی کرده‌ایم. ما فراموش کرده‌ایم که هر رابطه انسانی نیاز به تفکر و اندیشیدن مداوم دارد. فراموش کرده‌ایم که ماده خام روابط اجتماعی نه ابزار و کالاهای تکنولوژیک بلکه انسانهایی دارای روح و جسم و احساس متفاوت هستند. فراموش کرده‌ایم که برای برقراری روابط انسانی نیاز به فرارفتن از خویشتن و درک جهان «دیگری» داریم.

دلیل عمده سردرگمی و استیصال بشر امروزی از این نیست که پول لازم برای خرید فلان مدل خودرو و ویلا یا فلان برند لباس و پوشاک را ندارد یا نمی‌تواند به تایلند و برزیل و اروپا سفر کند. دلیل عمده استیصال و بیچارگی بشر امروز این نیست که چرا تراپیست و مشاور و روانپزشک و روانشناس دائمی نداشته یا وقت و هزینه کافی برای خرید پکیج‌ها و سخنرانی‌‌های انگیزشی را ندارد. دلیل عمده این میزان خشونت و پرخاش موجود در جامعه این نیست که مردم پول و ثروت کافی برای خوب خوردن و خوب خوابیدن و خوب تفریح و لذت بردن را ندارند. دلیل اصلی این میزان خشونت کلامی و رفتاری در جامعه این که چرا فلان شخص و نظام سیاسی بر کشور حکومت می‌کند هم نیست.

نداشتن پول و ثروت کافی، نظام سیاسی و دولت ناکارآمد، آزار و اذیت‌های مختلف اجتماعی همه از عوامل بسیار مهم در کاهش کیفیت و میزان رضایت انسان از زندگی هستند اما خود معلول عامل بسیار مهم دیگری بوده و آن عدم توجه به ریشه اصلی بحران است.

بشر امروزی نمی‌داند که امروز اگر هوای شهر و محل سکونت‌اش کثیف و غیرقابل تنفس است، اگر محیط زیست‌اش نابود شده، اگر کیفیت زندگی‌اش روز به روز کاهش می‌یابد و صدها مشکل ریز و درشت دیگر مواجه می‌شود، همه برای این است که خویشتن خود و تغذیه روح و روان خود را فراموش کرده است.

ما برای مواجهه با مصائب و مشکلات و رنج‌های زندگی و مقابله با یاس و سرخوردگی حاصل از آن به جای سخنران و مشاور باید نگاهمان به زندگی را تغییر دهیم، باید تلاش کنیم که زبان «همسایه» را بفهمیم، باید تلاش کنیم که با یکدیگر سخن بگوییم، باید تلاش کنیم به امور طبیعی انگاشته شده زندگی بیندیشیم، باید تلاش و تمرین کنیم تا زندگی جمعی را یاد بگیریم و باید تلاش کنیم تا از لایه های سطحی امور مختلف عبور کنیم تا شاید مامن و ماوایی آرام و دلپذیر برای زندگی بیابیم.‌‌

انسان امروز به شدت درگیر بی‌معنایی و پوچی حیات است و تصور می‌کند، نسخه جادویی در جیب مشاور و تراپیست وجود دارد تا با عمل به آن از شر تمام رنج‌ها، وسواس‌ها، شکست‌ها، دلمردگی‌ها، یاس‌ها، اضطراب‌ها، احساس تنهایی، ناتوانی در برقراری رابطه درست و امثالهم رهایی یابد. اما نکته غمبار این است که او نمی‌داند که خود همان مشاور و تراپیست نیز همان مشکل را دارد و او هم در جهان بی‌معنا به شدت دچار بحران معنا و بحران هویت است.


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 داری اشتباه می‌کنی کاپیتان!


امیر ناظمی



🔻در دهه‌ی ۱۹۹۰ حوادث هوایی و سقوط هواپیما در خطوط هوایی کره‌جنوبی ۱۷ برابر متوسط جهانی شده بود؛ به نحوی که در سال ۹۹ آمریکا پرواز کارکنان خود را ممنوع کرد، کانادا اخطار داد که اجازه فرود هواپیماهای این خط را معلق خواهد کرد و خطوط هوایی دلتا و ایرفرانس در عمل همکاری خود را به تعلیق درآوردند!

🔻در دنیای امروز استفاده از هواپیما به اندازه‌ی یک دستگاه قهوه‌ساز قابل اعتماد است و تنها مجموعه‌ای از اشتباهات انسانی (در حدود ۷ اشتباه پی‌درپی) می‌تواند یک پرواز را به سقوط بکشاند!

🔻گزارش‌های ارزیابی نشان می‌داد ایراد فنی، سهم کمی داشت و عوامل انسانی نیز متفاوت از سایر خطوط هوایی نبود. مطالعات متعددی مانند مطالعات شرکت بوئینگ و پژوهشِ دو زبان‌شناس (فیشر و اورسانو) پرده از راز بزرگی برداشت. آن‌ها متوجه شدند هواپیماهای سقوط کرده به دلیل ساده‌ای دچار مشکل می‌شدند: هیچ کس به صراحت به کاپیتان نمی‌گفت: «داری اشتباه می‌کنی کاپیتان!»


🔻ساختار زبانی در برخی از فرهنگ‌ها به دلیل شرم، احترام، ترس، ارشدیت یا آنچه ادب دانسته می‌شود، به گونه‌ای است که رده‌ی پایین‌تر به صراحت نمی‌تواند اشتباهات رده‌ی بالاتر را بیان کند.

🔻پژوهش نشان می‌داد بیان اشتباه یک نفر، از صراحت کامل تا تلطیف، قابل رتبه‌بندی است:

● ۱-جملات امری و صریح: کاپیتان ۳۰ درجه به راست بپیچید!

● ۲-جمله الزامی: به نظر می‌رسد ما باید به سمت راست تغییر مسیر بدهیم.

● ۳-جمله پیشنهادی: پیشنهاد می‌دهم تغییر مسیر دهیم.

● ۴-پرسش: بهتر نیست تغییر مسیر دهیم؟

● ۵-ترجیح: به نظر (این شاگرد) بهتر است تغییر مسیر دهیم.

● ۶-اشاره: اگر تغییر مسیر ندهیم با طوفان روبه‌رو می‌شویم.

📌بررسی جعبه‌های سیاه پیداشده در سقوط‌ها نشان می‌داد که در برخی از فرهنگ‌ها (مثل کره) کمک خلبان یا مهندس پرواز از جملات اشاره‌ای یا ترجیحی (که تلطیف واقعیت هستند) استفاده می‌کرده‌اند، اما در فرهنگ‌هایی که صراحت وجود داشته است، و جملات امری یا الزامی بوده است، کمتر شاهد سقوط بوده‌ایم!

📌به همین دلیل زمانی که خلبانان کم‌تجربه‌تر مسول هدایت پرواز بوده‌اند، کمتر سوانح روی داده بود، چون سایرین با آن‌ها صراحت داشتند، اما این خلبانان کارآموزده‌تر و ارشدتر بودند که سقوط مردم را رقم می‌زدند!

📌مطالعات هلمریش (روان‌شناس) نشان داد، در یک مورد، حتی وقتی کمک خلبان‌ها می‌دانستند که خلبان دارد اشتباه می‌کند، آمادگی لازم برای دردست گرفتن پرواز را نداشتند. همگی به همین دلیل جان خود را در سقوط از دست دادند.

💎 ۴ درس بزرگ از سقوط‌ها

۱-این فرهنگ است که موفقیت یا شکست را تعیین می‌کند؛ نه فناوری و نه هواپیماهای مطمئن‌تر.

۲-رده‌ی پایین‌تر برای جلوگیری از سقوط و شکست بزرگ جمعی، هیچ چاره‌ای جز آن ندارد که به صراحت خطاب به رده‌ی بالا فریاد بزند: رفیق داری اشتباه می‌کنی!

۳-رده‌ی بالاتر باید بفهمد که تنها راه نجات دسته جمعی دادن این آزادی به زیردست است که اشتباه او را به صراحت بگوید. در یکی از پروازها کاپیتان در مقابل کمک‌خلبانی که به او تذکر داده بود که اشتباه کرده است، با پشت‌دست به دهانش زده بود. آن پرواز سقوط کرد و این آموخته‌ی ما از جعبه سیاه است!

۴-خط هوایی کره نشان داد، گذار از این وضعیت تنها در صورت پذیرش واقعیت‌های فرهنگی و خودآگاهی جمعی امکان‌پذیر است. با انکار یک آسیب فرهنگی تنها امکان سقوط افزایش می‌یابد.
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴تلاش برای حفظِ ایرانیّت:

ایران پس از شکستِ تیسفون، یکپارچگیِ ارضی و اقتدارِ امپراتوریِ خود را از دست داد، ولی در مقابل به اقتدارِ فرهنگی‌ای دست یافت که پیش از آن هرگز نداشته بود، و از آن پس تا قرن‌ها، یعنی بگوییم تا استقرار حکومت صفویه، قلمروِ ایران قلمروِ فرهنگی ماند و نه ارضی، که عادتاً محدوده‌ی یک کشور به آن شناخته می‌شود. ایران از طاهریان تا صفویه به کجا گفته می‌شد؟ درست معلوم نبود. خراسان برای خود کشوری بود، و فارس و آذربایجان و ری و غیره و غیره نیز هر یک سرزمینی، چه بسا اوقات مجزّا و هر یک خود دارای حکومتی...
مردمانی که در محدوده‌ی این جغرافیا زندگی می‌کرده‌اند، با همه‌ی دوردستی فاصله‌ها و گاه اختلاف لهجه و زبان و گاه تفاوت آیین (شیعه و سنّی) و تفاوت اقلیم و تفاوت حکومت، تابعِ یک جریانِ مشترکِ ایرانیّت می‌شدند که اهمّ آن عبارت بود از زبانِ فارسیِ دَری (به عنوان زبان تفاهمِ کتابی و ادبی و فکری)، نوعی دریافت فرهنگی مشترک (از طریقِ مثل‌ها، مواعظ رایج، و آثار بزرگ ادبی و قصّه‌ها و ادبیات عامّه)، پایبندی به بعضی رسوم و آداب (چون نوروز و اعیاد مولود و فطر و مراسم عروسی و عزا) و به طور کلّی نوعی حافظه‌ی تاریخیِ مشترک که از تاریخ افسانه‌ای ایران ملهم شده بود، و نوعی چشم‌داشت مشابه از آینده که از مجموع تفکّر اسلامی_ایرانی سرچشمه می‌گرفت. خصیصه‌ی فرهنگی ایرانی آن گشت که فرهنگِ ایرانِ اسلامی با فرهنگِ کهنِ ایران پیوند خورد و از همین جا قوم ایرانی از سایر سرزمین‌های مشابه متمایز گشت. ایران دارای مکتبِ خاصّ فرهنگی گشت که با مکتبِ کشورهای دیگر متفاوت است، و همین مکتب که از آسیای مرکزی تا فارس را در بر می‌گرفت و وجه شاخصِ آن «زبان فارسی دری» بود تأثیر داده شد از یک سو به شبه قارّه‌ی هند و کشمیر و از سوی دیگر به آسیای مرکزی و آسیای صغیر و در زمان فاطمیانِ مصر به مصر. زبان فارسی دوّمین زبان عالم اسلام گشت. با پدید آمدن زبان فارسی، مسیرِ تاریخیِ ایران تغییر کرد و استقلال فکری و فرهنگی، و بُعد سیاسی او تسجیل گشت.
در واقع تمدّن ایرانِ پیش از اسلام سنگین‌تر از آن بود و خصلت‌های ایرانی ریشه‌دارتر، که با تغییرِ دین از میان برود. آنچه مربوط به مراسمِ پیچیده‌ و مناسکِ زرتشتی‌گری بود ناپدید شد، ولی آنچه ریشه‌های ملّی داشت بر جای ماند.
اگر پرسیده شود که استعداد و هوش ایرانی، کوشش و عمرِ ایرانی، در چه راهی بیشتر از هر راه به کار افتاده است؟ من جواب خواهم داد: آن راه که بتواند ایرانی بماند. ایرانی در طیّ تاریخِ خود به خواری‌های متعدّد تن در داده است، و از سوی دیگر ابا نداشته است که گاه به گاه جانِ خود را بر کفِ دست نهد، برای آنکه ایرانیّتش حفظ گردد، مانند کانگورو است که بچّه‌ی خود را توی کیسه‌ی شکمِ خود جای می‌دهد و با خود می‌کِشد.
ایرانی صبر بسیار داشته است، توهین و تجاوز خارجی را تحمّل می‌کرده، ولی بی‌جواب نمی‌گذارده است. حساب‌ها در نزد او دیر و زود می‌شده، لیکن سوخت و سوز نمی‌شده! بر اساس همین شیوه بود که ابومسلم کارِ بنی‌امیّه را ساخت و خواجه نصیر کارِ بنی‌عبّاس را، و فردوسی کارِ سلطه‌ی فرهنگیِ دمشق و بغداد را.
ایران اسلامی به این نتیجه رسید که به نژاد کسانی که بر او حکومت می‌کرده‌اند، کاری نداشته باشد، فرق نمی‌کرد که ترک باشد یا مغول و یا قزلباش. خون اهمّیّتی نداشت، مهم آن بود که این خون، رنگِ ایرانی به خود بگیرد، و حکمرانان بر وفقِ سلیقه‌ی او حکم برانند، و به زبانِ او سخن بگویند، و فرهنگِ او را دوست بدارند.
تاریخِ این چهارده قرنِ اخیرِ ایران، تاریخِ تلاشِ فکری و فرهنگی بوده است، مصروف بر آنکه لطمه‌ی مهاجم و خارجی به حدّاقل تنزّل داده شود، از میان تندبادِ حوادث و جنگ‌ها و غارتها، راهی به سوی «تداومِ ایـرانـیّت» بـاز بماند، و هیچ یک از این سوانح، نه یورش، نه اشغال، و نه این اواخر استثمارِ فرنگی، ریشه‌ی آن را قطع نکند که در نظرِ ایرانی: تا ریشه در آب است، امیدِ ثمری هست...

              #ایران_و_تنهایی‌اش

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴آقای شریعتمداری! حد یقف «روسیه‌پرستی» شما تا کجاست؟

▪️مصطفی فقیهی

🔹محض رضای خدا، دیده‌اید که شریعتمداری، فقط و فقط یک‌بار همراه با مردم و منافع کشور همراه باشد؟ و لختی «روسیه‌پرستی» را به حال خود رها کند؟

🔹کاش مدیر «کیهان» امّا
‏حد یَقفی برای این سطح از «دل‌دادگی‌های دل‌رُباگَرَش» به روسیه ⁩ببافد
‏و رسما بگوید که دیگر چه اتفاقی باید افتد
‏و روس‌ها، چه بر زبان رانند
‏و تا کجا به منافع ملی، دهن‌کجی کنند
‏که اجازه‌ی نقد به «عالیجناب‌پوتین» ⁩توسط «برادر حسین» صادر شود
‏و دل‌نگران‌های منافع ملی را «خائن» ننامد؟

🔹این آرزو به گور می‌رود
‏که به جای لگدپرانی او به ملت
‏فقط و فقط، یک‌بار به سوی
‏بیگانه‌ای چون روس‌ها نثارش کند؟

@bestdiplomacy
🔵🔴روسیه خطرناک‌ترین همسایۀ ایران

رضا کدخدازاده

ولادیمیر ژیرینفسکی، دولتمرد صاحب‌نام روس می‌گفت ‎#روسیه هیچگاه نباید از تحقق رویای رسیدن به آب‌های گرم جنوب و «شستن چکمه‌های ارتش روسیه در اقیانوس هند» دست بکشد. همین مساله این «خرس» را به خطرناک‌ترین و موذی‌ترین همسایۀ ما تبدیل می‌کند که هرگاه فرصت یابد، برای بلعیدنِ تمامیتِ عسلِ «ایران» نیز چنگال تیز می‌کند!

🔶 سقوط ‎روسیه تزاری و فروپاشی شوروی، دو دروغ بزرگ تاریخ است! روس، روس است؛ موذی و عسل‌دوست! خاصه نسبت به همسایگان خود. علتش تاریخی و ژئوپلیتیکی است. اولی را شاید با تسامح بتوان فراموش کرد، دومی اما تا اطلاع ثانوی تغییر نخواهد کرد. وای به حال همسایه‌ای که به خاطر ایدئولوژی، حواسش به این خرس موذی نباشد!

@bestdiplomacy
2024/09/21 11:47:43
Back to Top
HTML Embed Code: