Telegram Web Link
🔵🔴سه ناترازی منشاء مشکلات

✍🏿سیدمصطفی تاجزاده


جامعه ما از مشکلات متعدد و مزمن و ناترازی‌های گوناگونی رنج می برد. منشاء اغلب آن‌ها در تحلیل نهایی به سه ناترازی بزرگ برمی‌گردد.

🔦 یکی ناشی از قانون اساسی است و دوتای دیگر از رویکرد رهبر نشأت می گیرد.

🔦 مهم‌ترین ناترازی ”ساختاری” است یعنی "عدم توازن قدرت با مسئولیت در راس نظام". درحقیقت با ورود ولایت‌فقیه به قانون اساسی، تفسیر انسدادی از میثاق ملی ممکن شد و مسیر یک‌نفره شدن حکومت هموار گردید، به‌گونه‌ای که اکنون ولی‌فقیه "اختیارات مطلق" دارد و "اطاعت مطلق" می‌طلبد، بی‌هیچ نظارت و حسابرسی و جوابگویی.
عدم توازن "اختیارات نامحدود" با "پاسخ‌گویی صفر" رهبر، آن‌هم به‌صورت مادام‌العمر، به شکاف ژرف و روبه‌رشد حاکمیت با اکثریت ملت منجر شده و گفتمان "ما/آن‌ها" را پدید آورده است.

"ناترازی ساختاری" را باید اشتباه استراتژیک بنیان‌گذار جمهوری اسلامی به شمار آورد.


🔦🔦ناترازی دوم که نقش مهمی در گسترش فقر و فساد و فلاکت ایفا کرده و به آمریکا برای تحریم ایران بهانه داده، "ناترازی تعهدات فرامرزی با توان ملی" است.
منظورم "عدم توازن راهبردها، مطالبات و تعهدات بین‌المللی و به‌ویژه منطقه‌ای ایران با توان ملی و واقعیات صحنه جهانی" است.
این عدم توازن را "ناترازی راهبردی" یا " #ناترازی_استراتژیک" می‌خوانم و معتقدم تا زمانی که آمریکاستیزی و بلندپروازی‌های نظامی در منطقه بر توسعه اقتصادی در ایران مقدم دانسته شود، تحریم‌ها ادامه خواهد یافت، از جلب سرمایه، دانش، فناوری، مدیریت و تجربیات جهانی خبری نخواهد بود، صادرات و واردات عادی نخواهد شد، اقتصاد ثبات و رونق نخواهد گرفت و معیشت و رفاه شهروندان بهبود معنادار نخواهد یافت.



🔦🔦🔦ناترازی سوم "عدم توازن اجبارات فقهی با مقتضیات جامعه مدنی" است.

به نظر من تاکید بر "اسلام مناسکی" و ظواهر دین، دستاوردسازی حاکمیت است برای تحت‌الشعاع قراردادن شکست نظام در دستیابی به عدالت و توسعه و رفاه عمومی ازیک‌سو و گسترش روزافزون فقر و فساد و فاصله طبقاتی ازسوی‌دیگر.

"حجاب اجباری" نیز مؤثرترین ابزار حاکمیت برای پلیسی‌کردن فضای شهری و حکومت براساس ترس است (النصر بالرعب).
خوشبختانه "اسلام آمرانه و زوری" با مقاومت جانانه و همه‌جانبه مردم و "جامعه شهروندمحور" ایران روبه‌رو شده است و روزبه‌روز رسواتر می‌شود.
اگر دو ناترازی دوم و سوم هرچه سریع‌تر برطرف نشوند، نه‌فقط ما همچنان شاهد رشد نارضایتی، ناامیدی و ناهنجاری در جامعه و خروج سرمایه‌های مادی و معنوی از کشور یا هدررفت آن‌ها خواهیم بود، بلکه دست‌زدن به اصلاحات اقتصادی می‌تواند به تکرار حوادثی مشابه آبان ۹۸ بیانجامد و سرکنگبین بر صفرا بیفزاید.
من به یاری خداوند در سه یادداشت جداگانه به شرح ناترازی‌های سه‌گانه خواهم پرداخت. هم در ضرورت تغییر/اصلاح بنیادین قانون اساسی خواهم نوشت و هم استراتژی اشتباه رهبر را در دو عرصه داخلی و خارجی نقد خواهم کرد.
به باور من هر تحلیل سیاسی کلانی از اوضاع کشور، بدون آنکه رفتار و گفتار آیت‌الله خامنه‌ای را در کانون توجه خود قرار دهد، به همان اندازه دور از واقعیت و گمراه‌کننده است که کسی بخواهد اوضاع ایران را در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۵۷ تحلیل کند، اما محمدرضا شاه را نادیده بگیرد.

همین سخن درباره راه‌های خروج از بحران نیز صادق است. در رژیم پیشین فقط شاه می‌توانست با انجام به‌موقع اصلاحات، مانع ورود جامعه به مرحله انقلابی و تغییر نظام شود.
امروز نیز فقط رهبر چنین موقعیتی را دارد. به‌همین‌دلیل هم نقد جایگاه ولایت فقیه ضرورت دارد و هم نقد رویکرد شخص رهبر لازم است که در تحلیل نهایی، به‌علت اختیارات نامحدودش ازیک‌سو و دخالت‌های فزاینده‌اش در تمام امور ازسوی‌دیگر بانی وضع موجود قلمداد می‌شود.

(بخشی از مقاله سه ناترازی و دو تحریم)

زندان اوین- شهریور ۱۴۰۳

🔗برای خواندن متن کامل مقاله 👈🏿اینجا را لمس کنید.

@bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار

🔵🔴کارمندان دولت در دهه 50 چگونه صاحب مسکن شدند؟/ وزن «خانه‌سازی دولتی» در سال 1353

دنیای اقتصاد: سال 1353 جزئیات طرحی از طرف دولت برای «تامین مسکن کم‌درآمدها» اعلام می‌شود که حاوی سه نکته درس‌آموز است.

براساس آن طرح، ساخت مسکن‌حمایتی در تیراژ «کمتر از 100 هزار واحد مسکونی در سال» توسط دولت برنامه‌ریزی شد؛ 300 هزار مسکن  طی 3.5 سال.

از طرفی، یک برنامه‌ریزی میان‌مدت برای ساخت مسکن در کشور صورت گرفت که «بخش خصوصی» و «تعاونی‌های مسکن کارمندی»، به عنوان بازیگران اصلی عرضه این نوع واحدهای مسکونی از طرف دولت، معرفی شدند و «سهم دولت تنها 30 درصد» بود.

دولت وقت در سال 53 برای تشویق بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در ساخت مسکن،‌ از ابزار «معافیت مالیاتی» استفاده می‌کند.

در آن زمان، حتی موضوع «قسط وام مسکن و استطاعت قسط‌دهی کارمندان» نیز در برنامه حمایتی مسکن دیده شد به گونه‌ای که «تعاونی‌های مسکن باید به گونه‌ای ساخت و ساز می‌کردند که مبلغ قسط وام ساخت حداکثر معادل 20 درصد حقوق کارکنان باشد».

حقوق کارکنان در آن زمان بین ماهانه 1200 تومان تا 2000 تومان متغیر بود.

«سپردن کار مسکن‌سازی به بخش خصوصی»، «تشویق بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری به جای ابزارهای دستوری» و همچنین «مدنظر قراردادن توان قسط‌دهی متقاضیان مسکن» 3 درس سیاست‌گذاری در این بخش است.

📸 تصویر روزنامه اطلاعات، چاپ دوشنبه 21 مرداد 1353

@bestdiplomacy
🔵🔴ایرانی کیست؟
بخش سوم؛

یک ملّت که خود را رها شده و آزاد بیابد، نباید از هیچ جنبه‌ای از تبرُّز و غنای روحِ بشر بیم داشته باشد. ما اگر آن قدر شهامت داشته باشیم که با «چراها» روبه‌رو شویم، یعنی روشن کنیم که هر چیز به جای خود چرا به وجود آمده، یا چرا گفته شده است، دیگر دستخوشِ تقسیم‌بندیِ ساده انگارانه‌ی «روا» و «ناروا» نخواهیم شد. همه چیز درس دهنده، روشن کننده، یا لااقل عبرت‌انگیز خواهد بود، هنگامی که ریشه‌هایش را بشناسیم؛ ولی البتّه این وظیفه را داریم که در امرِ فرهنگ، زایدها و درجه دو و سه‌ها و کم‌جانها را جدا بگذاریم و زنده‌ها را در وهله‌ی اوّل جلو آوریم. فرهنگ نباید از دیدگاهِ خاصّی مورد تقسیم‌بندیِ "شایست" و "ناشایست" قرار گیرد. فرهنگ نمایاننده‌ی همه‌ی بُعدها و تلاش‌های روحِ بشر است که بر اثر جزر و مدّ زمان، واکنش‌ها و زایش‌های مختلف داشته است. مهم آن است که یک قوم باروَر بماند و از کوشش و ثمربخشی باز نایستد، مهم آن نیست که آنچه خلق کرده است جوابگوی مستقیمِ یک طرز فکر باشد که چنین چیزی نمی‌توانسته است تحقّق یابد.
سرمایه‌های فرهنگی عبارت است از همه‌ی آنچه از گذشته‌ی ایران بر جای مانده، و حاکی از سازندگی و خلّاقیّتِ قوم ایرانی در طیّ این چند هزار سال زندگیِ خود است. نسل‌ها می‌آیند و زندگی می‌کنند و می‌روند، آنچه بر جای می‌ماند، یادگارهای حاصل از فعّالیّتِ مغز و بازوی آنهاست، که شایستگیِ بر جای ماندن داشته باشد. ما اگر فقط به زندگی امروز خود چشم بدوزیم و گذشته را نادیده بگیریم، نفیِ تاریخ و نفیِ ارزش‌های انسانی کرده‌ایم. اگر ما قابلیّت داریم که از زندگی کنونی خود بهره بگیریم، باید بنشینیم و تاریخ و تمدّنِ گذشته‌ی ایران را با دیدِ تازه و علمی و دقیق به مطالعه بگذاریم و از جریان‌های خوب و بدِ آن پند بگیریم.
بارزترین صفتی که انسان را ممتاز کرده است عشق به دانش و کشفِ حقیقت و آفرینندگی بوده است که چون با طلبِ آزادی و عدالت همراه می شده کارنامه‌ی زندگی او را می‌ساخته. آثار تمدّنی و فرهنگی، چیزی نیست جز نمودارهای سِیر زندگیِ بشر که از خور و خواب در می‌گذشته و جوهرِ انسانیِ خود را به بروز می‌آورده است.
فرهنگِ ایران، ممزوجی است از فرهنگِ ایرانِ پیش از اسلام و ایرانِ بعدِ اسلام، که اوّلی در دوّمی مستحیل شده است، مانند فرهنگ هر کشور بزرگ کهنسال دیگری که با «فرهنگِ ممزوج» زندگی بکند، و هر دو را مردم ایران پدید آورده‌اند. چگونه ما تشخیص می‌دهیم که در یک دوران مردم بهتر و به راه آمده‌تر از دورانِ دیگر زندگی می‌کرده‌اند؟ با دیدنِ آثاری که ایجاد نموده‌اند.

              #ایران_و_تنهایی‌اش

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴پارادایم رشد اقتصادی در دولت چهاردهم

✍️ وحید شقاقی‌شهری

رشد اقتصادی بلندمدت اقتصاد ایران (۵۰ساله)، حدود ۳.۵درصد است. رشد اقتصادی در بلندمدت پرنوسان است با این حال روند رشد در بلندمدت کاهشی بوده به طوری که رشد اقتصادی برنامه اول توسعه ۷.۳درصد، برنامه دوم توسعه ۲.۶درصد، برنامه سوم ۵.۸درصد، برنامه چهارم توسعه ۴.۸درصد، برنامه پنجم ۱.۶درصد و برنامه ششم توسعه معادل ۱.۷درصد بوده است. درضمن هدف رشد اقتصادی در برنامه هفتم نیز همانند برنامه پیشین معادل ۸‌درصد درنظر گرفته شده است.

میانگین رشد اقتصادی دهه ۹۰ زیر یک‌درصد بوده و اقتصاد ایران در این دهه به دلیل تحریم‌های سخت اقتصادی و نیز در اواخر دهه به دلیل شرایط کرونا به شدت منقبض شده بود و مشخص بود که با یک بهبود نسبی، این اقتصاد منقبض شده قابلیت رهاشدگی دارد. البته چنین بازگشتی، شرایط پایدار و ماندگار نخواهد داشت مگر اینکه اصلاحات سیاستی و ساختاری در جهت تقویت رشد اقتصادی اتفاق بیفتد.

رشد اقتصادی زمانی ارزش تحلیل دارد که حاصل اصلاحات ساختاری و نهادی و ارتقای بهره‌وری باشد. در حالی که طی سال‌های اخیر چنین شرایط بهبودی مشاهده نمی‌شود. یکی از معیارهای خوبی که به نحوی بازگوکننده شرایط رشد تولید در کشور است، دماسنج اقتصاد یعنی بورس است. طی سال‌های اخیر حاشیه سود خالص شرکت‌های بورسی به شدت سقوط کرده به طوری که در سال ۱۴۰۱ حاشیه سود خالص شرکت‌ها حدود ۳۴‌درصد بوده که در سال ۱۴۰۲ به زیر ۱۴‌درصد سقوط کرده است. در ضمن طی سال‌های دولت سیزدهم، ارزش بازاری بورس از حدود ۲۳۰‌میلیارد‌ دلار به ۱۳۰‌میلیارد‌ دلار سقوط کرده است.

میانگین رشد اقتصادی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ دوره ۱۴۰۲-۱۴۰۰ براساس گزارش مرکز آمار ایران معادل ۵.۵درصد بوده است. با این حال این آمار خام نیازمند تحلیل عمیق است به طوری که رشد بخش کشاورزی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ طی دوره ۱۴۰۲-۱۴۰۰ معادل منفی۳‌درصد بوده که بسیار نگران‌کننده است چراکه رشد بخش کشاورزی طی دهه‌های اخیر همواره مثبت و بالای ۴‌درصد بوده ولی طی سال‌های اخیر به دلیل عدم سرمایه‌گذاری و چالش آب، رشد این بخش منفی شده است.

در ۵۰سال گذشته از سه بال پیشرفت کشور یعنی سرمایه‌های فیزیکی، سرمایه‌های انسانی و سرمایه‌های اجتماعی، فقط از یک بال یعنی سرمایه فیزیکی آن هم با حداقل بهره‌وری و اتلاف بالا بهره گرفته شده است بنابراین نقشه راه پیشرفت اقتصادی باید براساس ترکیب این سه بال پیشرفت باشد در نتیجه تیم اقتصادی دولت چهاردهم برای تقویت رشد اقتصادی باید مسیر زیر را برای اصلاحات اقتصادی طی کند:

۱. رشد اقتصادی ۸‌درصدی نیازمند تقویت رقابت‌پذیری اقتصاد ملی و حذف انحصارها برای بنگاه‌های صنعتی و تولیدی کشور است.

۲. رشد اقتصادی ۸‌درصدی نیازمند برنامه روشن، شفاف، دقیق و تحولی از تجهیز منابع مالی (داخلی و خارجی) است. برآوردها نشان از این دارد برای تحقق رشد اقتصادی ۸‌درصدی نیازمند تجهیز منابع مالی و سرمایه‌گذاری سالانه بالغ بر ۲۰۰‌میلیارد دلاری است.

۳. رشد اقتصادی ۸‌درصدی نیازمند ارتقای رشد بهره‌وری و چگونگی تحقق «رشد اقتصادی مبتنی بر بهره‌وری» برپایه درس گرفتن از تجربیات شکست‌خورده بهره‌وری در برنامه‌های توسعه قبلی است. در اقتصاد ایران طی دهه‌های اخیر، عمدتا رشد بهره‌وری تابع بخش نفت بوده است. ارتقای بهره‌وری نیازمند دانش‌بنیانی اقتصاد و تقویت رقابت‌پذیری اقتصاد ملی است. جایگاه ایران در شاخص رقابت‌پذیری نودونهم از بین ۱۴۰ کشور جهان است و ارتقای بهره‌وری نیازمند بهبود در شاخص‌های رقابت‌پذیری اقتصاد ملی است. درضمن طی دهه‌های اخیر سهم بهره‌وری در رشد اقتصادی بسیار ناچیز و کمتر از ۰.۲۵درصد بوده است. در حالی که در برنامه هفتم سهم ۳۵‌درصدی برای بهره‌وری دیده‌شده و مقرر شده است در تامین رشد اقتصادی ۸‌درصدی، ۲.۸درصد از ۸‌درصد رشد اقتصادی از کانال بهره‌وری باشد.

۴. برای اصلاحات اقتصادی باید گفت‌وگوی حداکثری بین نهادهای داخل حاکمیت و ملت شکل بگیرد.

۵. برای پیشرفت اقتصادی باید سطح سرمایه‌های اجتماعی ارتقا یابد و برای این منظور باید مبارزه جدی با فساد و تبعیض در سطح مختلف بالاخص از سطح بالا شکل بگیرد.

۶. کشور مسیر نرمال‌سازی در روابط جهانی و منطقه‌ای را باید در اولویت قرار دهد.

۷. از تنش‌زدایی پرهیز کند.

۸. به زنجیره ارزش و تجارت جهانی ملحق شود و از انزوای تجاری و اقتصادی خارج شود.

۹. حکمرانی اقتصادی باید بر‌پایه اصول و مولفه‌های رقابت‌پذیری، اقتصاد بازار و غیردستوری، توسعه بخش‌خصوصی و تعاونی و حذف انحصارات و اقتصاد رانتی و غارتی باشد./اکونومیست فارسی

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴هشت گناه آموزش و پرورش ایران

علی زمانیان

نوشته‌ حاضر، به پروسه‌ جاری در آموزش و پرورش و به نتیجه و برون‌داد ساختار آموزش و پرورش می‌پردازد. تلاش می‌کند کاستی‌ها و ضعف‌هایی را در ناحیه‌ فرایند و محصول آموزش و پرورش برجسته کند. البته مدعی نیست که می‌تواند حق‌ مطلب را ادا کند، بلکه برخی از نکات را برجسته می‌نماید. به‌نحو اجمال برخی از ضعف‌ها، سستی‌ها و اشکالات وارده بر آموزش و پرورش به قرار زیر است:

1⃣ آموزش حفظیات

به‌جای تفکر به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بی‌فایده و بلااستفاده است)، تاکید می‌گردد. دانش‌آموزان را به از برکردن ماشین‌وار محتوای نقل وامی دارد. از این بدتر، آنان را به ظرف‌ها و مخزن‌هایی مبدل می‌کند که باید به وسیله‌ معلم پر شود. هر قدر این ظرف‌ها با فروتنی بیشتری اجازه دهند که پرشان کنند، دانش‌اموزان بهتری خواهند بود.

2⃣ آموزش سکوت

نقش دانش‌آموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است. جایگاه و موقعیت معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی می‌شود و چنان قدسیتی به آن داده می‌شود و از سوی دیگر، رعب‌انگیز و ترس‌آلود می‌شود که دانش‌آموز چاره‌ای جز سکوت در برابر آن نمی‌یابد. نظام آموزش و پروش غیردموکراتیک، میوه‌ ترس و سکوت را در دهان فرهنگ می‌نهد.

3⃣ آموزش تقلید و پیروی

در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم می‌گوید و دانش‌آموز صرفا مجاز است که سخنان مربی‌اش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوه‌ آموزش، معلم، تماما زبان است و دانش‌آموز، تماما گوش. معلم، کارساز است و دانش‌آموز، کارپذیر. معلم، به منزله‌ مراد است و دانش‌آموز به منزله‌ مرید. در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است. روحیه‌ پرسش‌گری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. در حالی‌که در پیروی، انفعال و خمودگی رشد می‌کند.

4⃣ آموزش عدم مدارا

یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش توسعه‌یافته، پرورش شخصیت‌های مداراگر است. اما نتیجه‌ آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کم‌تحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه‌ دگر دارند. وقتی هر صبحگاه، مدارس چونان پادگان‌های نظامی، از جلو نظام می‌دهند و مرگ بر این و بر آن بر زبان دانش آموزانش جاری شده و کینه‌توزی‌های تاریخی دامن زده می‌شود، چگونه می‌تواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟

5⃣ جای خالی هنر

هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست. هنر، بیهوده‌زیستن نیست. هنر، شیوه‌ای موثر در تربیت احساسات و توسعه‌ی زیبایی‌های درون و پرورش حس زیبادیدن و زیبا‌زندگی‌کردن است. تفسیر معنابخش به جهان و هستی است. هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک می‌کند و راه‌هایی برای تحمل رنج‌ها در اختیار آدمی می‌نهد. جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس می‌شود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است. روح‌های زمخت، نشان می‌دهد که از ظرافت‌های هنر و زیبایی موسیقی، بی‌بهره‌اند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزده‌اند.

6⃣ تربیت، نه برای اکنون

نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمی‌دهد. زندگی "اکنونی و این‌جایی".  شاگردانش را برای بنانهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمی‌دهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیت‌های غیر دموکراتیک نیست. رابطه‌ دانش‌آموز با معلم غیردموکراتیک است. گفت و گو به‌منزله‌ فضیلتی انسانی و اخلاقی، چندان مجال بروز و ظهور نمی‌یابد.

7⃣ جای خالی شادکامی

تلخ‌زیستن و تلخ‌کامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه می‌کند. شادابی و شادخواری، به‌نحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامه‌های حزین، به‌آسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و به‌انحاء مختلف به اجرا در می‌آید، اما چندان خبری از جشن‌های شادی بخش در میان نیست.

8⃣ ناکارآمدی

ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامه‌ریزی می‌شود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقطع راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس می‌شود، اما فارغ‌التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله‌ ساده انگلیسی عاجزاند. همین‌گونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاه‌ها و تجارت‌خانه‌هایی دیگر رشد کند./از آگاهی تا خردمندی

T.me/bestdiplomacy
شکل گیری حکومت های خودکامه بدون حضور روشنفکران کوته بین و حقیر ممکن نیست


#هانا_آرنت


@bestdiplomacy
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴رابطه قدرت و اعتقاد از نگاه روانشاد استاد ممتاز حقوق دکتر #ناصر_کاتوزیان

مرد کاریزماتیک حقوق ایران
دکتر امیرناصر کاتوزیان نه صرفاً یک شخصیت، بلکه سبکی از زندگی بود.
او فقط وکیل دادگستری یا حقوقدان نبود.
او آنقدر آزادی را محترم می‌شمارد که در تمام تالیفات خود هرگاه نظر مخالفی وجود داشته، به آن نظر ارجاع داده است.
عمقِ دانش ایشان در نثرِ مستحکم‌شان هویداست.
کاتوزیان نه تنها برای دوست‌داران حقوق خصوصی که برای غالب رهروان علم حقوق، همانا شمس‌الدین تبریزی است برای مولانا.

به نقل از کامبیز نوروزی:
اگرچه نمی‌توان دکتر کاتوزیان را یک فعال سیاسی محسوب کرد ولی وی به شدت دارای مسئولیت اجتماعی بود. اکتیویست سیاسی بدین معناست که فرد به دنبال قدرت باشد یا در احزاب فعالیت کند، از این منظر دکتر کاتوزیان  چنین شخصیتی نداشت. اما به حسب احساس مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک حقوقدان و به عنوان کسی که درکی قابل اعتنا از مسائل جامعه خود داشت، مستقیما با نوشتن، گفتن و برخی فعالیتهای دیگر ادای مسئولیت می‌کرد.

به همچنین به فرمایش عبدالصمد خرمشاهی:
دکتر کاتوزیان عشق به کار داشتند. کلاس‌های درس ایشان در سکوت مطلق برگزار می‌شد و عموماً کسی سر و صدا نمی‌کرد. آقای کاتوزیان مباحث درسی را با عشق و حوصله خاصی مطرح می‌کردند که نمونه آن کمتر دیده می‌شد. من اصلا به یاد ندارم که در کلاس درس ایشان شلوغ‌کاری صورت گرفته باشد و عموما دانشجویان در حال نت‌برداری از مباحث درسی بودند.

@bestdiplomacy
‌‌
🔵🔴چرا کوروش برای ماکیاوللی مهم شد؟

✍️ سالار سیف‌الدینی

ماکیاوللی مهمترین و نخستین اندیشمندِ دورۀ رنسانس و از حلقۀ اولیۀ اومانیست‌های فلورانس است. نویسندۀ بی‌بدیلی که نوشتنِ او چونان جواهرسازی ماهر که دقت در چینش گوهرها دارد، دقیق و ظریف و هر کلمه‌ای در جای خودش بود. همان‌طور که لئو اشتراوس به درستی گفته است، ماکیاوللی اولین ضربۀ موجِ تجدّد بر کِشتی سُنّت بود. یکی از مفاهیمی که او در دو کتابِ مهمِ خود، «شهریار» و «گفتارها»، بر روی آنها کار کرده، مفهومِ بنیادگذاری و تأسیس است. فلسفۀ وحدت و استراتژی تأسیسِ اولیه از نظر ماکیاوللی مهم‌اند و در مسیرِ تحولِ تاریخی، الزامات خود را بر شهر/کشور تحمیل می‌کنند.

آنچه ماکیاوللی تحلیل می‌کرد بر مبنای عمل بود، یعنی ابتدا روایتی از تاریخِ تأسیسِ رُم (به نقل از تیتوس لیویوس) نقل می‌کرد و سپس نظریه‌ای نسبتاً کلی، ولی پیچیده‌ای را بر مبنای آن، استخراج می‌کرد. البته او از روایتِ تاریخی سرزمین‌های دیگر نیز غافل نیست، همچنان که در گفتارها، چندین بار از وقایعِ نظامی و سیاسی دوران کوروش و داریوش نام برده است.

از نظر ماکیاوللی، جهانِ آن عصر، سه بنیادگذار بزرگ داشت: تتئوس (بانی آتن)، روملوس (بانی رُم) و کوروش (مؤسسِ ایران).

در فصلِ ششم شهریار از این سه نام می‌برد که با فضیلت و مردانگی خود (ویرتوی خود) به شهریاری رسیدند و نه فقط به یاری فرشتۀ بخت (فورتونا)؛ زیرا بخت صرفاً «فرصتی» به آنها بخشیده بود. سپس اشاره می‌کند که بزرگی آنها در تأسیس ترتیبات (اوردینی) نوآئینی است که استواری دولتِ نوبنیاد به آن وابسته است و کاری دشوارتر از تأسیسِ نظمِ جدید نیست، زیرا بنیادگذاری نظم جدید همه برخورداران از نظمِ قدیم را می‌تواند به دشمن تبدیل کند.

اهمیت این بنیادگذاران در آن است که می‌توان از عمل آنها تقلید کرد. از منظرِ ماکیاوللی، تقلید مجاز نیست، مگر اینکه تقلید از تأسیس باشد. زیرا از تأسیس نمی‌توان تقلید کرد، مگر اینکه منطق آن را فهمید و این خود، عینِ تأسیس است.

ماکیاوللی در شهریار یک‌بار دیگر به سراغ کوروش می‌رود. آنجا که با اغراق‌های خاص و عامدانه خود می‌گوید، شهریار نباید هیچ هدفی جز مطالعه در بابِ جنگ و استراتژی‌های نظامی و نیز مطالعۀ تاریخ داشته باشد. به نظر او، پس از جنگ، دومین کاری که یک شهریار باید انجام دهد «مطالعۀ تاریخ» است. «برای این‌که کردارِ مردانِ بزرگ را دریابد و ببیند به هنگامِ جنگ چه می‌کرده‌اند و دلیل شکست‌ها و پیروزی آنها چه بوده است» تا از آن بپرهیزد و از این عبرت بگیرد و مهمتر از همه، چنان کُند که مردانِ بزرگ ِپیشین کرده‌اند. همان‌طور که اسکندر از آشیل، ژولیوس سزار از اسکندر و اسکیپیو از کوروش تقلید کرد. او سپس شرحی از تجربۀ کشورداری کوروش با جزئیات و ذکر ویژگی‌هایش، روایت می‌کند و اهمیت آن را در این می‌داند که «هرکس شرح زندگی کوروش به قلم گزنفون را بخواند، خواهد دید اسکیپیو تا چه اندازه نیک‌نامی خود را مدیون پیروی از کوروش است و در عفت، مدارا و انسانیت و آزادگی تا چه مایه خود را با تصویری که گزنفون از کوروش داده بود، همسان کرده است».

به طور خلاصه باید گفت، اهمیت کوروش در اندیشۀ سیاسی ماکیاوللی‌ در منطقِ نظامِ تأسیس و خصلت‌های خوب یک فرمانروا، نهفته است که شجاعت، تدبیر و پاک‌دامنی در کنارِ «سلحشوری» (فصل ششم کتابِ شهریار) موجب تأسیسِ بی‌نظیر «کشوری» شده که نمونه‌ای از واقعیّتِ مؤثر verità  effettuale dela cosa  را تداعی می‌کند:
«از آنجا که آهنگ آن دارم، برای آن‌که گوش فرادارد، مطلب سودمندی بنویسم، به نظرم مناسب‌تر رسیده است که حقیقتِ مؤثر را دنبال کنم تا خیالی از آن را.
بسیارند، آنان‌که طرح خیالی از پادشاهی‌ها و جمهوری‌ها به دست داده‌اند، بی‌آنکه کسی هرگز، آنها را به واقع، دیده یا دربارۀ آن سخنی شنیده باشد».

بعدها هگل خواهد گفت که واقعیتِ مؤثر  Wirklichkeit واقعیتی است که ماندگار است، نه زودگذر و دولت‌های خوب «ایدۀ اخلاقی واقعیتِ مؤثر» هستند، و او نیز دولتِ هخامنشی را اولین تداعی آن می‌داند و سپس به یونان و رُم و در نهایت به فرهنگِ نوردیک می‌رسد./ایران دل
T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴فره و خویشکاری در اندیشه ایرانی چیست؟

پروفسور ژاله آموزگار پاسخ می دهد
#آموزنده


@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴مناظره جالب مازیار خسروی
و آرش نصر اصفهانی در مورد سیل مهاجران افغانی به درون ایران


🔦مازیار خسروی می گوید اگر به مرز و وطن اعتقاد داریم باید جلوی ورود لجام گسیخته افغانها بخصوص پشتونهای نزدیک به #طالبان به ایران را بگیریم

🔦در مقابل آرش نصر اصفهانی از قرابت فرهنگی ایرانیها و افغانها چه در فضایل و چه در رذایل می گوید و مبارزه جدی با آنها را نوعی نژادپرستی میداند!!!

این درحالیست که خود افغانهای #تاجیک و #هزاره با پشتونهای نزدیک به طالبان زاویه فکری جدی دارند....

#شنیدنی

@bestdiplomacy
🔵🔴پیامدهای ناخوشایند هم‌صدایی باکو و مسکو برای تهران/ پشت پرده چراغ سبز پوتین به علی‌اف در #زنگزور

گروهی از ناظران مدعی‌اند سفر پوتین به قفقاز و هم‌صدایی اخیر مسکو و باکو می‌تواند برای ایران پیامدهایی داشته باشد.
به ادعای این گروه، هم‌صدایی آذربایجان، روسیه و ترکیه بالاخص در ارتباط با کریدور زنگزور پویایی‌های منطقه را تحت تاثیر قرار داده و تهران را به واکنش وا می‌دارد.

به نقل از عرب نیوز، نگرانی‌های تهران با تغییر در پویایی قدرت منطقه‌ای پس از جنگ 2020 میان آذربایجان و ارمنستان افزایش یافته؛ چرا که پس از دهه‌ها ثبات در این منطقه برهم خورده است.

روسیه خواهان احیای دیپلماسی و تقویت منافعش در یکی از حوزه‌های سنتی نفوذ خود است.
از همین رو صلح میان ارمنستان و آذربایجان در دستور کار کرملین قرار گرفت چراکه پوتین بدین طریق می‌خواهد مرزها را بازتعریف کرده و به طور بالقوه قلمرو آذربایجان، رقیب تاریخی ایران را گسترش ‌دهد.

تهران این تحولات را نوعی هم‌سویی استراتژیک در راستای منافع استراتژیک روسیه، آذربایجان و ترکیه تلقی کرده و در صورت لزوم آن را به چالش می‌کشد./اکو ایران

T.me/bestdiplomacy
دیپلماسی pinned «🔵🔴هشت گناه آموزش و پرورش ایران علی زمانیان نوشته‌ حاضر، به پروسه‌ جاری در آموزش و پرورش و به نتیجه و برون‌داد ساختار آموزش و پرورش می‌پردازد. تلاش می‌کند کاستی‌ها و ضعف‌هایی را در ناحیه‌ فرایند و محصول آموزش و پرورش برجسته کند. البته مدعی نیست که می‌تواند…»
🔵🔴 ویتنام روی پرچم آمریکا راه نمیرود، روی اعصاب آمریکا راه می رود!


جنگ آمریکا-ویتنام ۱۹۵۵ آغاز شد و بیست سال بعد در ۱۹۷۵ پایان یافت. جنگی که لقب طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد. آمریکا در آن ۲۰ سال ، از هیچ جنایتی علیه مردم این کشور فروگذار نکرد. تعداد بمب هایی که آمریکا بر سر مردم ویتنام ریخت از تعداد کل بمب هایی که متحدین و متفقین در جنگ جهانی دوم علیه هم استفاده کرده بودند، بیشتر بود. سربازان آمریکایی برای این که مانع از مخفی شدن سربازان ویت کنگ در زیر شاخ و برگ درختان شوند، از مواد سمی (عامل نارنجی) استفاده کردند. فقط در سال ۱۹۶۹، ۱۰۰۰۰۰۰ هکتار از جنگل‌ها با استفاده از این عامل نابود شد [یک بار دیگر عدد را بخوانید و ضربدر در ده هزار متر کنید]. عامل آبی نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود که برای از بین بردن ذخایر غذایی ویتنام شمالی بر روی محصولات کشاوری اسپری می‌شد. این عامل بر روی ۶۸۸۰۰۰ هکتار از زمین‌های کشاورزی، و به خصوص شالیزارها، پاشیده شد.

جدای از سه میلیون کشته؛ تا سه نسل از ویتنامی ها با مشکلاتی از قبیل جنین های نارس یا متولدین معلول مواجه بودند. در موزه جنگ ویتنام، چند نفر از این معلولان مادرزاد که قدی حدود ۵۰ سانتی متر داشتند، با دست هایی کوتاه و صورت هایی دفرمه شده، صنایع دستی درست می کردند و به توریست ها می فروختند. آنها بخش زنده موزه بودند

بخش زیادی از مردم ویتنام، ناگزیر بودند در هزاران کیلومتر تونلی که زیر جنگل ها کنده بودند زندگی کنند و حتی مدارس و بیمارستان هایشان را نیز به این تونل های زیر زمینی منتقل کنند. با این حال، آمریکایی ها آنان را در زیر زمین هم راحت نمی گذاشتند و با سم پاشی جنگل ها و نیز انداختن بمب هایی که اکسیژن هوا را می بلعید، آنان را در تونل هایشان نیز خفه و قتل عام می کردند (رفرنس). خود آمریکا نیز پس از هزاران روز جنگ، ۴۵ هزار کشته، ۳۰۰ هزار زخمی و میلیاردهار دلار هزینه، بدون هیچ دستاوردی خاک ویتنام را ترک کردند.


تحلیل و تجویز راهبردی:


اگر یک کشور در سراسر جهان وجود داشته باشد که بخواهد تا ابد با آمریکا قطع رابطه کند، هر روز پرچم اش را به آتش بکشد، قطعا آن ویتنام است. اما ویتنام چگونه برخورد می کند؟ به جای آنکه روی پرچم آمریکا راه برود روی اعصاب آمریکا راه می رود؟ چگونه؟ با رشد بی نظیر اقتصادی، تولید محصولات صادراتی فوق العاده، با تبدیل شدن به کشوری امن برای کسب وکار، زندگی و سرمایه گذاری، با تمرکز بر حوزه های پیشرفته مانند اینترنت اشیاء و با تبدیل شدن به شریک تجاری شرکت های آمریکایی [آنقدر محیط جذابی برای کسب وکار فراهم کرده اند که شرکت های آمریکایی آنجا را از بین ۲۰۰ کشور جهان برای تولید انتخاب می کنند]. 

به حرف های یک ویتنامی دقت کنید: «بله! ما خاطره خوبی از آمریکا نداریم و راستش را بخواهی من که در آن زمان متولد نشده بودم، از آمریکا نفرت دارم ولی نفرت من از آمریکا نباید به ضرر خود من تمام شود و مرا در گذشته نگه دارد» [جمله آخر را با دقت دوباره بخوانید] ویتنامی ها جنگی که ۴۳ سال تمام شده است را ایستگاهی برای توقف در گذشته نکرده اند بلکه  آن را منبعی برای درآمد زایی کرده اند. تور جنگ و جنگل برگزار می کنند و از گردشگران خارجی مبلغی پول می گیرند و تونل های زمان جنگ، ابزارآلات رزمی آن دوران، فیلم مستندی از شجاعت های ویت کنگ ها و ... را نشان شان می دهند و در جایی، به ازای هر تیر جنگی ۲ دلار می گیرند و به توریست ها اجازه می دهند با سلاح های زمان جنگ، شلیک کنند. موزه جنگ شان نیز که همیشه مملو از گردشگرانی است که برای دیدن عکس های زمان جنگ و هواپیماها، تانک ها و تسلیحات به جا مانده از آن دوران بلیت می خرند و خفت آمریکایی ها را در عمل نشان می دهد (همان رفرنس).

هیچ کشوری دوست و دشمنی دائمی هیچ کشور دیگر دنیا نیست. این منافع ملی هستند که دائمی هستند. نه دوستی و نه دشمنی با دیگران. مهم آن است که در هر رابطه دوستانه ای باید منافع ملی/خیر عمومی مردمم را تامین کنم و هر رابطه خصمانه ای نباید منجر به نقض منافع ملی/خیرعمومی مردمم شود. انتقام گرفتنی که من بیش از طرف مقابل هزینه می دهم، انتقام نیست، خسارت و اشتباه محاسباتی است. نفرت از دیگران نباید به ضرر خود من تمام شود و مرا در گذشته نگه دارد. آینده را دریابیم.


دکتر مجتبی لشکربلوکی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴ایران کارخانه چاپ پول جهان

ایران با ۷۵ هزار تریلیون ریال نقدینگی در سال ۲۰۲۳، ۶۷ درصد نقدینگی جهان (بر اساس مجموع ارزهای ملی) را به سبب نرخ رشد بالای نقدینگی و کم نکردن صفرهای پول ملی، به خود اختصاص داد.

بر این اساس ریال ایران را می توان بی ارزش ترین پول جهان محسوب کرد.

در کنار رشد بالای نقدینگی، در ایران بر خلاف کشورهای با رشد نقدینگی بالا، دولتهای پوپولیست اقدام به کاهش تعداد صفرهای پول ملی نکرده اند.

دولتها و روسای بانکهای مرکزی ایران رتبه اول بی انظباطی مالی و سوء مدیریت اقتصادی در سطح جهان را به خود اختصاص داده اند.

🔦اکونومیست فارسی

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴در زنگزور چه خبر است؟

🔺دنیای اقتصاد: پس از اظهارات سخنگوی وزارت خارجه روسیه درباره دالان زنگزور و اعلان حمایت ضمنی روسیه از ایجاد این کریدور، وزیر خارجه ایران، تلاش‌ها برای احداث این دالان و ترسیم دوباره مرزها را خط قرمز و غیرقابل قبول توصیف کرد.

🔺موضوع احداث دالان زنگزور پس از سفر مرداد ماه پوتین به جمهوری آذربایجان بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت. پس از این سفر، وزیر خارجه روسیه، ضمن اعلام حمایت از باز شدن زنگزور که در مرز ایران و ارمنستان قرار دارد، گفت: روسیه طرفدار انعقاد سریع یک معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات است.

🔺دالان زنگزور یک مسیر حمل‌ونقل زمینی است که جمهوری آذربایجان را از طریق استان سیونیک که جنوبی‌ترین استان ارمنستان محسوب می‌شود و با ایران هم‌مرز است را به جمهوری خودمختار نخجوان متصل می‌کند.

🔺مشکل اصلی در تلقی و برنامه‌ای است که بازیگران منطقه قفقاز نسبت به چگونگی عبور این دالان دارند.

🔺ایران معتقد است این دالان اگر یک مسیر حمل و نقلی مانند کریدور شمال-جنوب باشد که روسیه را از طریق چند کشور به خلیج فارس متصل می‌کند با آن موافق است، چرا که برآیند آن افزایش همکاری در منطقه است.

🔺اما اگر دالان به معنای ضمیمه کردن بخشی از سرزمین ارمنستان به جمهوری آذربایجان و قطع ارتباط مرزی بین ایران و ارمنستان باشد، نه تنها موافق نیست، بلکه صد درصد مخالف است و آن را خط قرمز خود می‌داند.

🔺تلقی جمهوری آذربایجان و ترکیه بویژه در شرایط ضعف ارمنستان پس از جنگ ۲۰۲۰ به این سو این است که دالان حمل و نقلی می‌تواند گام اول باشد و در نهایت با ضمیمه بخشی از خاک ارمنستان. رویای اتصال ترکیه به جهان ترک در آسیای مرکزی را عملی سازد.

🔺اما موضع روسیه در وهله اول ایجاد دالان زنگزور به عنوان یک مسیر حمل و نقل و انتقال کالا است که بتواند آرامش را به قفقاز از طریق یک توافق صلح بازگرداند.

🔺نکته مهم اما اینجاست که اگر زمانی جمهوری آذربایجان با همراهی ترکیه بخواهد بخشی از سرزمین ارمنستان را ضمیمه کند، به نظر نمی رسد که با واکنش منفی مسکو مواجه شود.

🔺این مسئله هم ناشی از وزن و جایگاه آذربایجان در مقیاس با ارمنستان برای روسیه است، هم ناشی از سیاست غربگرایی ارمنستان در دوره پاشینیان، هم مسائل و مشکلاتی است که خود روسیه در ارتباط با اوکراین با آن دست به گریبان است و در نهایت اینکه تغییر ژئوپلتیک قفقاز به شکل بازترسیم مرزها، منافع حیاتی روسیه را به خطر نمی‌اندازد.

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from عصر ایران
بیداری دیرهنگام ایران در برابر پیامدهای ژئوپلیتیکی جنگ قره باغ

✍️اکبر مختاری

این روزها تحولات جدی درمرزهای ایران و باکو در حال رخ دادن است؛ تحرکات و تحولاتی که مربوط به امروز و دیروز نیست.


از سال ۸۴ که پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت رفت شانزده سال متوالی ایران درگیر پرونده هسته ای و چالش با قدرتهای بزرگ به رهبری آمریکاشد و در این دوران تنها حدود سه سالی که برجام پابرجا بود ایران از پیامدهای منفی این پرونده به دور بوده است


این درحالیست که طی این بازه زمانی نسبتا طولانی ترکیه و باکو هر کدام به نوعی اقتصاد و روابط خارجی و نیروهای نظامی خود را تقویت بخشیدند.

دولت باکو که در اوایل فروپاشی شوروی سابق در فقر و گرفتاری و ناامنی به سر می برد در دوران پس از آن به کمک استخراج منابع نفت و گاز دریای مازندران وضعیت خویش را ارتقا بخشید؛ در دورانی که ایران در چالش با غرب و درگیر جنگ های نیابتی در عراق و سوریه بود.

حاکمان باکو و ترکیه منافع خویش در مرزهای ایران را گسترش دادند اما مقامات کشور به تذکرات نیروهای وطن پرست و کنشگران حامی منافع ملی ایران در مورد این منطقه توجه چندانی نشان ندادند.


اوج کج سلیقگی در سیاست خارجی ایران درباره منطقه قفقاز در هنگام جنگ قره باغ در سال ۲۰۲۰ رخ داد آنهم زمانیکه ایران بشدت درگیر پیامدهای اقتصادی خروج آمریکا از برجام بود و در مورد جنگ قره باغ موضع مشخص و باثباتی را اتخاذ نکرد.


تاجاییکه دست بالا در مواضع سیاست خارجی کشور در قبال این جنگ را امامان جمعه شهرهای مناطق مرزی ایران با جمهوری آذربایجان داشتند.

این امامان جمعه در چارچوب مواضع امتی خویش، سعی کردند نبرد قره باغ را تحت عنوان جنگ میان اسلام و غیراسلام توجیه کنند و در این جنگ علنا به حمایت از مواضع دولت باکو پرداختند این درحالیست که دولت باکو اساسا دولتی سکولار می باشد.


پیروزی باکو در برابر ارمنستان در جنگ قره باغ تاحدودی ژئوپلیتیک منطقه را دستخوش تغییر ساخت؛ همانی که مقامات تهران به آن کم توجهی و حتی بهتر بگوییم بی توجهی کردند.


در همان زمانی که نیروهای آگاه سیاسی و دانشگاهی در ایران از پیامدهای تصرف بخش های مهمی از قره باغ و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن برای ایران در آینده نه چندان دور سخن می گفتند برخی مقامات مذهبی و نظامی، مراسم گرامیداشت برای شهدای باکو در جنگ قره باغ برپا ساختند...

متن کامل 👇👇

asriran.com/003NbH

@MyAsriran
2024/09/21 12:40:42
Back to Top
HTML Embed Code: