Forwarded from ایراندل | IranDel
🎥 قومیت و قومگرایی در ایران از منظرِ احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر تاریخ ایران
✍️ افشین جعفرزاده پیرامون این گفتوگو نوشت:
قومگرایی افراطی پدیدۀ ناهنجاری است که در سدۀ اخیر، سپهر سیاسی - اجتماعی ایرانِ معاصر، مواردی از آن را تجربه کرده است. عرصۀ تاریخی - اجتماعی ایران هیچگاه محلِّ نزاع بینالاقوامی نبوده و تأکید بر امر قومی به جای صورتبندی طبیعی - تاریخی همزیستی مسالمتآمیز بین ایرانیان، مفهومی نوپدید و بیشتر وارداتی است.
احسان هوشمند، جامعهشناس و تاریخپژوه برجستۀ ایرانی که بیش از سه دهه در این حوزه کوششها و آفرینشهای متعدد و درخوری داشته، در این گفتوشنود کوتاه، اما دقیق و جامع و به دور از آفاتی چون سیاستزدگی، تبلیغات و سطحینگری، بر آن است تا وجوهاتِ مختلفِ قومگرایی را فارغ از سوگیریهای سیاسی مورد داوری و سنجش علمی و روشمند قرار دهد.
حاصل این گفتوگوی ارزشمند، چکیدهایست دانشمندانه از ریشههای تاریخی، علل و عواملِ بروز قومگرایی افراطی و آسیبشناسی متودولوژیک و سرانجام ارایۀ الگوها و روشهای مدیریتِ پیشگیری از عوارض نابهنجار که بایسته است، مورد توجه اهالی علم و علاقمندانِ آشنایی دقیق با ظرایف و جزئیاتِ این مقولۀ مهم، قرار گیرد.
🔴 این گفتوگو را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
🔴 متن پیادهشدۀ این گفتوگو را از اینجا بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🎥 قومیت و قومگرایی در ایران از منظرِ احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر تاریخ ایران
✍️ افشین جعفرزاده پیرامون این گفتوگو نوشت:
قومگرایی افراطی پدیدۀ ناهنجاری است که در سدۀ اخیر، سپهر سیاسی - اجتماعی ایرانِ معاصر، مواردی از آن را تجربه کرده است. عرصۀ تاریخی - اجتماعی ایران هیچگاه محلِّ نزاع بینالاقوامی نبوده و تأکید بر امر قومی به جای صورتبندی طبیعی - تاریخی همزیستی مسالمتآمیز بین ایرانیان، مفهومی نوپدید و بیشتر وارداتی است.
احسان هوشمند، جامعهشناس و تاریخپژوه برجستۀ ایرانی که بیش از سه دهه در این حوزه کوششها و آفرینشهای متعدد و درخوری داشته، در این گفتوشنود کوتاه، اما دقیق و جامع و به دور از آفاتی چون سیاستزدگی، تبلیغات و سطحینگری، بر آن است تا وجوهاتِ مختلفِ قومگرایی را فارغ از سوگیریهای سیاسی مورد داوری و سنجش علمی و روشمند قرار دهد.
حاصل این گفتوگوی ارزشمند، چکیدهایست دانشمندانه از ریشههای تاریخی، علل و عواملِ بروز قومگرایی افراطی و آسیبشناسی متودولوژیک و سرانجام ارایۀ الگوها و روشهای مدیریتِ پیشگیری از عوارض نابهنجار که بایسته است، مورد توجه اهالی علم و علاقمندانِ آشنایی دقیق با ظرایف و جزئیاتِ این مقولۀ مهم، قرار گیرد.
🔴 این گفتوگو را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
🔴 متن پیادهشدۀ این گفتوگو را از اینجا بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
معرفی (1).docx
20 KB
🔵🔴معرفی کتاب دولت ها چگونه پیروز میشوند؟
دیپلماسی عمومی
مبانی تعامل جهانی در عصر دیجیتال
نیکلاس جی.کال
مترجمان:مهسا جزینی،ستاره فتاحی
@bestdiplomacy
دیپلماسی عمومی
مبانی تعامل جهانی در عصر دیجیتال
نیکلاس جی.کال
مترجمان:مهسا جزینی،ستاره فتاحی
@bestdiplomacy
🔵🔴باز تعرض به جایگاه مالکیت عمومی
✍مسعود امیرزاده
هنوز اعتراضات به داعیه بلاوجه وزارت نیرو به بستر رودخانه و تالی فاسد آن ادامه دارد که وزارت راه و مسکن شهر سازی در حال تصاحب شهرهای و حریم اکولوژیک آنهاست.
هنوز جامعه حقوقی و مدنی در شوک این دو غائله است که خبر رسید مدعی جدیدی برای عرصه های عمومی از راه رسیده و این بار “سازمان محیط زیست” و سند گرفتن برای یکی از تالابهای کشور( تالاب صالحیه)! به منزله آغازی برای مالکیت تالابهای دیگر و یحتمل سایر عرصه های تحت اختیار.
همه میدانیم سوت آغاز مسابقه تصاحب و تقسیم اموال عمومی موضوع اصل ۴۵ قانون اساسی توسط وزارت فخیمه نیرو و انفعال و ابهامی که در طرح کاداستر بود زده شد اما از آنجایی که پایان بازی نامعلوم بود، حالا آتش این فتنه دامنگیر همه عرصه های عمومی شده و همچنان رو به افروختگی است.
این رویکرد علاوه بر تبدیل امر حاکمیت و اعمال حفاظت معطوف به خیر عمومی به مالکیت دستگاهی و حتا خصوصی نوعی رقابت و از دست هم کشی را بین بخشهای مختلف دولت را دامن زده است.
این روند در ابتدا تنزل حاکمیت به مالکیت (که میل به افزودگی منفعت در نهاد خود دارد) در پیامد خواهد داشت اما به مرور خود نهاد مالکیت نیز مورد وهن و اغتشاش معنا قرار خواهد گرفت و مرزهای احترام ان در جامعه فرو خواهد ریخت.
برای “سازمان محیط زیست” بیشتر اسباب شرم است که هیچ قابلیت و لیاقتی برای حفظ پهنه های تالابی کشور از خود نشان نداد و پیش چشمان فروبسته ایشان پهنه تالابی یک به یک خشکید و مرد و حال به دنبال تصاحب پیکره خشکیده آنها برای منفعت احتمالی است.
سازمان محیط زیست خصوصا اگر در دوران جدید تغییر رویکردی در دستور کار دارد و میخواهد آن چرخه شرم آور گذشته را در رها کردن وظایف قانونی و انفعال و گردن خمیدگی مقابل دستگاه های قدرتمند میز دولت وارونه کند بهتر از بنگاه داری زمین فاصله بگیرد. ایجاد مالکیت در نهاد خود منفعت خواهد داشت و منفعت قدر مسلم فساد میزاید. سازمان محیط زیست به جای ورود در رقابت و مسابقه “سند بازی “ و “مالکیت جویی” و عملکرد ساختن از طریق تجاوز به اموال عمومی بهتر است به وظایف ذاتی وامانده خود عمل کند و سعی نماید عملکرد شرم آور خود در انفعال مقابل پروژه های مخرب و آلودگیهای غیر قابل کنترل سروسامانی دهد.
از ریاست جدید سازمان محیط زیست انتظار میرود هر چه سریعتر از این مالکیت بلاحق و فساد زا استنکاف نموده و آنرا اقاله نماید و اجازه ندهد بیش از این یکپارچگی اراضی ملی مخدوش شود.
البته که انتظار میرفت سازمان محیط زیست در این فقره در کنار سازمان منابع طبیعی به منزله کلید دار اراضی ملی و خزانه داریکل عرصه های عمومی کشور و نه اینکه در کنار سایر مدعیان از ضعف و فتور سازمان مربوطه سوء استفاده کرده و سهمی از سفره پیکره سرزمین برکند.
چنین عملکردی از سازمان محیط زیست شرم آور و قدر مسلم کارنامه غیر قابل قبول آنرا در صیانت از مرزهای زیستی کشور و اصل پنجاه قوانین و قانون حفاظت و بهسازی سیاه تر و تباه تر از پیش چشم انظار عمومی به نمایش خواهد گذاشت.
@didehbaanzistboom
T.me/bestdiplomacy
✍مسعود امیرزاده
هنوز اعتراضات به داعیه بلاوجه وزارت نیرو به بستر رودخانه و تالی فاسد آن ادامه دارد که وزارت راه و مسکن شهر سازی در حال تصاحب شهرهای و حریم اکولوژیک آنهاست.
هنوز جامعه حقوقی و مدنی در شوک این دو غائله است که خبر رسید مدعی جدیدی برای عرصه های عمومی از راه رسیده و این بار “سازمان محیط زیست” و سند گرفتن برای یکی از تالابهای کشور( تالاب صالحیه)! به منزله آغازی برای مالکیت تالابهای دیگر و یحتمل سایر عرصه های تحت اختیار.
همه میدانیم سوت آغاز مسابقه تصاحب و تقسیم اموال عمومی موضوع اصل ۴۵ قانون اساسی توسط وزارت فخیمه نیرو و انفعال و ابهامی که در طرح کاداستر بود زده شد اما از آنجایی که پایان بازی نامعلوم بود، حالا آتش این فتنه دامنگیر همه عرصه های عمومی شده و همچنان رو به افروختگی است.
این رویکرد علاوه بر تبدیل امر حاکمیت و اعمال حفاظت معطوف به خیر عمومی به مالکیت دستگاهی و حتا خصوصی نوعی رقابت و از دست هم کشی را بین بخشهای مختلف دولت را دامن زده است.
این روند در ابتدا تنزل حاکمیت به مالکیت (که میل به افزودگی منفعت در نهاد خود دارد) در پیامد خواهد داشت اما به مرور خود نهاد مالکیت نیز مورد وهن و اغتشاش معنا قرار خواهد گرفت و مرزهای احترام ان در جامعه فرو خواهد ریخت.
برای “سازمان محیط زیست” بیشتر اسباب شرم است که هیچ قابلیت و لیاقتی برای حفظ پهنه های تالابی کشور از خود نشان نداد و پیش چشمان فروبسته ایشان پهنه تالابی یک به یک خشکید و مرد و حال به دنبال تصاحب پیکره خشکیده آنها برای منفعت احتمالی است.
سازمان محیط زیست خصوصا اگر در دوران جدید تغییر رویکردی در دستور کار دارد و میخواهد آن چرخه شرم آور گذشته را در رها کردن وظایف قانونی و انفعال و گردن خمیدگی مقابل دستگاه های قدرتمند میز دولت وارونه کند بهتر از بنگاه داری زمین فاصله بگیرد. ایجاد مالکیت در نهاد خود منفعت خواهد داشت و منفعت قدر مسلم فساد میزاید. سازمان محیط زیست به جای ورود در رقابت و مسابقه “سند بازی “ و “مالکیت جویی” و عملکرد ساختن از طریق تجاوز به اموال عمومی بهتر است به وظایف ذاتی وامانده خود عمل کند و سعی نماید عملکرد شرم آور خود در انفعال مقابل پروژه های مخرب و آلودگیهای غیر قابل کنترل سروسامانی دهد.
از ریاست جدید سازمان محیط زیست انتظار میرود هر چه سریعتر از این مالکیت بلاحق و فساد زا استنکاف نموده و آنرا اقاله نماید و اجازه ندهد بیش از این یکپارچگی اراضی ملی مخدوش شود.
البته که انتظار میرفت سازمان محیط زیست در این فقره در کنار سازمان منابع طبیعی به منزله کلید دار اراضی ملی و خزانه داریکل عرصه های عمومی کشور و نه اینکه در کنار سایر مدعیان از ضعف و فتور سازمان مربوطه سوء استفاده کرده و سهمی از سفره پیکره سرزمین برکند.
چنین عملکردی از سازمان محیط زیست شرم آور و قدر مسلم کارنامه غیر قابل قبول آنرا در صیانت از مرزهای زیستی کشور و اصل پنجاه قوانین و قانون حفاظت و بهسازی سیاه تر و تباه تر از پیش چشم انظار عمومی به نمایش خواهد گذاشت.
@didehbaanzistboom
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴 سهم هر استان از رتبههای برتر کنکور
همین جدول به تنهایی گویای این است که نه کنکور به عدالت آموزشی کمک کرده و نه دولت توانسته عدالت آموزشی ایجاد کند./مدرسه علوم انسانی
@bestdiplomacy
همین جدول به تنهایی گویای این است که نه کنکور به عدالت آموزشی کمک کرده و نه دولت توانسته عدالت آموزشی ایجاد کند./مدرسه علوم انسانی
@bestdiplomacy
🔵🔴سه ناترازی منشاء مشکلات
✍🏿سیدمصطفی تاجزاده
جامعه ما از مشکلات متعدد و مزمن و ناترازیهای گوناگونی رنج می برد. منشاء اغلب آنها در تحلیل نهایی به سه ناترازی بزرگ برمیگردد.
🔦 یکی ناشی از قانون اساسی است و دوتای دیگر از رویکرد رهبر نشأت می گیرد.
🔦 مهمترین ناترازی ”ساختاری” است یعنی "عدم توازن قدرت با مسئولیت در راس نظام". درحقیقت با ورود ولایتفقیه به قانون اساسی، تفسیر انسدادی از میثاق ملی ممکن شد و مسیر یکنفره شدن حکومت هموار گردید، بهگونهای که اکنون ولیفقیه "اختیارات مطلق" دارد و "اطاعت مطلق" میطلبد، بیهیچ نظارت و حسابرسی و جوابگویی.
عدم توازن "اختیارات نامحدود" با "پاسخگویی صفر" رهبر، آنهم بهصورت مادامالعمر، به شکاف ژرف و روبهرشد حاکمیت با اکثریت ملت منجر شده و گفتمان "ما/آنها" را پدید آورده است.
"ناترازی ساختاری" را باید اشتباه استراتژیک بنیانگذار جمهوری اسلامی به شمار آورد.
🔦🔦ناترازی دوم که نقش مهمی در گسترش فقر و فساد و فلاکت ایفا کرده و به آمریکا برای تحریم ایران بهانه داده، "ناترازی تعهدات فرامرزی با توان ملی" است.
منظورم "عدم توازن راهبردها، مطالبات و تعهدات بینالمللی و بهویژه منطقهای ایران با توان ملی و واقعیات صحنه جهانی" است.
این عدم توازن را "ناترازی راهبردی" یا " #ناترازی_استراتژیک" میخوانم و معتقدم تا زمانی که آمریکاستیزی و بلندپروازیهای نظامی در منطقه بر توسعه اقتصادی در ایران مقدم دانسته شود، تحریمها ادامه خواهد یافت، از جلب سرمایه، دانش، فناوری، مدیریت و تجربیات جهانی خبری نخواهد بود، صادرات و واردات عادی نخواهد شد، اقتصاد ثبات و رونق نخواهد گرفت و معیشت و رفاه شهروندان بهبود معنادار نخواهد یافت.
🔦🔦🔦ناترازی سوم "عدم توازن اجبارات فقهی با مقتضیات جامعه مدنی" است.
به نظر من تاکید بر "اسلام مناسکی" و ظواهر دین، دستاوردسازی حاکمیت است برای تحتالشعاع قراردادن شکست نظام در دستیابی به عدالت و توسعه و رفاه عمومی ازیکسو و گسترش روزافزون فقر و فساد و فاصله طبقاتی ازسویدیگر.
"حجاب اجباری" نیز مؤثرترین ابزار حاکمیت برای پلیسیکردن فضای شهری و حکومت براساس ترس است (النصر بالرعب).
خوشبختانه "اسلام آمرانه و زوری" با مقاومت جانانه و همهجانبه مردم و "جامعه شهروندمحور" ایران روبهرو شده است و روزبهروز رسواتر میشود.
اگر دو ناترازی دوم و سوم هرچه سریعتر برطرف نشوند، نهفقط ما همچنان شاهد رشد نارضایتی، ناامیدی و ناهنجاری در جامعه و خروج سرمایههای مادی و معنوی از کشور یا هدررفت آنها خواهیم بود، بلکه دستزدن به اصلاحات اقتصادی میتواند به تکرار حوادثی مشابه آبان ۹۸ بیانجامد و سرکنگبین بر صفرا بیفزاید.
من به یاری خداوند در سه یادداشت جداگانه به شرح ناترازیهای سهگانه خواهم پرداخت. هم در ضرورت تغییر/اصلاح بنیادین قانون اساسی خواهم نوشت و هم استراتژی اشتباه رهبر را در دو عرصه داخلی و خارجی نقد خواهم کرد.
به باور من هر تحلیل سیاسی کلانی از اوضاع کشور، بدون آنکه رفتار و گفتار آیتالله خامنهای را در کانون توجه خود قرار دهد، به همان اندازه دور از واقعیت و گمراهکننده است که کسی بخواهد اوضاع ایران را در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۵۷ تحلیل کند، اما محمدرضا شاه را نادیده بگیرد.
همین سخن درباره راههای خروج از بحران نیز صادق است. در رژیم پیشین فقط شاه میتوانست با انجام بهموقع اصلاحات، مانع ورود جامعه به مرحله انقلابی و تغییر نظام شود.
امروز نیز فقط رهبر چنین موقعیتی را دارد. بههمیندلیل هم نقد جایگاه ولایت فقیه ضرورت دارد و هم نقد رویکرد شخص رهبر لازم است که در تحلیل نهایی، بهعلت اختیارات نامحدودش ازیکسو و دخالتهای فزایندهاش در تمام امور ازسویدیگر بانی وضع موجود قلمداد میشود.
(بخشی از مقاله سه ناترازی و دو تحریم)
زندان اوین- شهریور ۱۴۰۳
🔗برای خواندن متن کامل مقاله 👈🏿اینجا را لمس کنید.
@bestdiplomacy
✍🏿سیدمصطفی تاجزاده
جامعه ما از مشکلات متعدد و مزمن و ناترازیهای گوناگونی رنج می برد. منشاء اغلب آنها در تحلیل نهایی به سه ناترازی بزرگ برمیگردد.
🔦 یکی ناشی از قانون اساسی است و دوتای دیگر از رویکرد رهبر نشأت می گیرد.
🔦 مهمترین ناترازی ”ساختاری” است یعنی "عدم توازن قدرت با مسئولیت در راس نظام". درحقیقت با ورود ولایتفقیه به قانون اساسی، تفسیر انسدادی از میثاق ملی ممکن شد و مسیر یکنفره شدن حکومت هموار گردید، بهگونهای که اکنون ولیفقیه "اختیارات مطلق" دارد و "اطاعت مطلق" میطلبد، بیهیچ نظارت و حسابرسی و جوابگویی.
عدم توازن "اختیارات نامحدود" با "پاسخگویی صفر" رهبر، آنهم بهصورت مادامالعمر، به شکاف ژرف و روبهرشد حاکمیت با اکثریت ملت منجر شده و گفتمان "ما/آنها" را پدید آورده است.
"ناترازی ساختاری" را باید اشتباه استراتژیک بنیانگذار جمهوری اسلامی به شمار آورد.
🔦🔦ناترازی دوم که نقش مهمی در گسترش فقر و فساد و فلاکت ایفا کرده و به آمریکا برای تحریم ایران بهانه داده، "ناترازی تعهدات فرامرزی با توان ملی" است.
منظورم "عدم توازن راهبردها، مطالبات و تعهدات بینالمللی و بهویژه منطقهای ایران با توان ملی و واقعیات صحنه جهانی" است.
این عدم توازن را "ناترازی راهبردی" یا " #ناترازی_استراتژیک" میخوانم و معتقدم تا زمانی که آمریکاستیزی و بلندپروازیهای نظامی در منطقه بر توسعه اقتصادی در ایران مقدم دانسته شود، تحریمها ادامه خواهد یافت، از جلب سرمایه، دانش، فناوری، مدیریت و تجربیات جهانی خبری نخواهد بود، صادرات و واردات عادی نخواهد شد، اقتصاد ثبات و رونق نخواهد گرفت و معیشت و رفاه شهروندان بهبود معنادار نخواهد یافت.
🔦🔦🔦ناترازی سوم "عدم توازن اجبارات فقهی با مقتضیات جامعه مدنی" است.
به نظر من تاکید بر "اسلام مناسکی" و ظواهر دین، دستاوردسازی حاکمیت است برای تحتالشعاع قراردادن شکست نظام در دستیابی به عدالت و توسعه و رفاه عمومی ازیکسو و گسترش روزافزون فقر و فساد و فاصله طبقاتی ازسویدیگر.
"حجاب اجباری" نیز مؤثرترین ابزار حاکمیت برای پلیسیکردن فضای شهری و حکومت براساس ترس است (النصر بالرعب).
خوشبختانه "اسلام آمرانه و زوری" با مقاومت جانانه و همهجانبه مردم و "جامعه شهروندمحور" ایران روبهرو شده است و روزبهروز رسواتر میشود.
اگر دو ناترازی دوم و سوم هرچه سریعتر برطرف نشوند، نهفقط ما همچنان شاهد رشد نارضایتی، ناامیدی و ناهنجاری در جامعه و خروج سرمایههای مادی و معنوی از کشور یا هدررفت آنها خواهیم بود، بلکه دستزدن به اصلاحات اقتصادی میتواند به تکرار حوادثی مشابه آبان ۹۸ بیانجامد و سرکنگبین بر صفرا بیفزاید.
من به یاری خداوند در سه یادداشت جداگانه به شرح ناترازیهای سهگانه خواهم پرداخت. هم در ضرورت تغییر/اصلاح بنیادین قانون اساسی خواهم نوشت و هم استراتژی اشتباه رهبر را در دو عرصه داخلی و خارجی نقد خواهم کرد.
به باور من هر تحلیل سیاسی کلانی از اوضاع کشور، بدون آنکه رفتار و گفتار آیتالله خامنهای را در کانون توجه خود قرار دهد، به همان اندازه دور از واقعیت و گمراهکننده است که کسی بخواهد اوضاع ایران را در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۵۷ تحلیل کند، اما محمدرضا شاه را نادیده بگیرد.
همین سخن درباره راههای خروج از بحران نیز صادق است. در رژیم پیشین فقط شاه میتوانست با انجام بهموقع اصلاحات، مانع ورود جامعه به مرحله انقلابی و تغییر نظام شود.
امروز نیز فقط رهبر چنین موقعیتی را دارد. بههمیندلیل هم نقد جایگاه ولایت فقیه ضرورت دارد و هم نقد رویکرد شخص رهبر لازم است که در تحلیل نهایی، بهعلت اختیارات نامحدودش ازیکسو و دخالتهای فزایندهاش در تمام امور ازسویدیگر بانی وضع موجود قلمداد میشود.
(بخشی از مقاله سه ناترازی و دو تحریم)
زندان اوین- شهریور ۱۴۰۳
🔗برای خواندن متن کامل مقاله 👈🏿اینجا را لمس کنید.
@bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار
🔵🔴کارمندان دولت در دهه 50 چگونه صاحب مسکن شدند؟/ وزن «خانهسازی دولتی» در سال 1353
دنیای اقتصاد: سال 1353 جزئیات طرحی از طرف دولت برای «تامین مسکن کمدرآمدها» اعلام میشود که حاوی سه نکته درسآموز است.
براساس آن طرح، ساخت مسکنحمایتی در تیراژ «کمتر از 100 هزار واحد مسکونی در سال» توسط دولت برنامهریزی شد؛ 300 هزار مسکن طی 3.5 سال.
از طرفی، یک برنامهریزی میانمدت برای ساخت مسکن در کشور صورت گرفت که «بخش خصوصی» و «تعاونیهای مسکن کارمندی»، به عنوان بازیگران اصلی عرضه این نوع واحدهای مسکونی از طرف دولت، معرفی شدند و «سهم دولت تنها 30 درصد» بود.
دولت وقت در سال 53 برای تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در ساخت مسکن، از ابزار «معافیت مالیاتی» استفاده میکند.
در آن زمان، حتی موضوع «قسط وام مسکن و استطاعت قسطدهی کارمندان» نیز در برنامه حمایتی مسکن دیده شد به گونهای که «تعاونیهای مسکن باید به گونهای ساخت و ساز میکردند که مبلغ قسط وام ساخت حداکثر معادل 20 درصد حقوق کارکنان باشد».
حقوق کارکنان در آن زمان بین ماهانه 1200 تومان تا 2000 تومان متغیر بود.
«سپردن کار مسکنسازی به بخش خصوصی»، «تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری به جای ابزارهای دستوری» و همچنین «مدنظر قراردادن توان قسطدهی متقاضیان مسکن» 3 درس سیاستگذاری در این بخش است.
📸 تصویر روزنامه اطلاعات، چاپ دوشنبه 21 مرداد 1353
@bestdiplomacy
🔵🔴کارمندان دولت در دهه 50 چگونه صاحب مسکن شدند؟/ وزن «خانهسازی دولتی» در سال 1353
دنیای اقتصاد: سال 1353 جزئیات طرحی از طرف دولت برای «تامین مسکن کمدرآمدها» اعلام میشود که حاوی سه نکته درسآموز است.
براساس آن طرح، ساخت مسکنحمایتی در تیراژ «کمتر از 100 هزار واحد مسکونی در سال» توسط دولت برنامهریزی شد؛ 300 هزار مسکن طی 3.5 سال.
از طرفی، یک برنامهریزی میانمدت برای ساخت مسکن در کشور صورت گرفت که «بخش خصوصی» و «تعاونیهای مسکن کارمندی»، به عنوان بازیگران اصلی عرضه این نوع واحدهای مسکونی از طرف دولت، معرفی شدند و «سهم دولت تنها 30 درصد» بود.
دولت وقت در سال 53 برای تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در ساخت مسکن، از ابزار «معافیت مالیاتی» استفاده میکند.
در آن زمان، حتی موضوع «قسط وام مسکن و استطاعت قسطدهی کارمندان» نیز در برنامه حمایتی مسکن دیده شد به گونهای که «تعاونیهای مسکن باید به گونهای ساخت و ساز میکردند که مبلغ قسط وام ساخت حداکثر معادل 20 درصد حقوق کارکنان باشد».
حقوق کارکنان در آن زمان بین ماهانه 1200 تومان تا 2000 تومان متغیر بود.
«سپردن کار مسکنسازی به بخش خصوصی»، «تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری به جای ابزارهای دستوری» و همچنین «مدنظر قراردادن توان قسطدهی متقاضیان مسکن» 3 درس سیاستگذاری در این بخش است.
📸 تصویر روزنامه اطلاعات، چاپ دوشنبه 21 مرداد 1353
@bestdiplomacy
🔵🔴ایرانی کیست؟
بخش سوم؛
یک ملّت که خود را رها شده و آزاد بیابد، نباید از هیچ جنبهای از تبرُّز و غنای روحِ بشر بیم داشته باشد. ما اگر آن قدر شهامت داشته باشیم که با «چراها» روبهرو شویم، یعنی روشن کنیم که هر چیز به جای خود چرا به وجود آمده، یا چرا گفته شده است، دیگر دستخوشِ تقسیمبندیِ ساده انگارانهی «روا» و «ناروا» نخواهیم شد. همه چیز درس دهنده، روشن کننده، یا لااقل عبرتانگیز خواهد بود، هنگامی که ریشههایش را بشناسیم؛ ولی البتّه این وظیفه را داریم که در امرِ فرهنگ، زایدها و درجه دو و سهها و کمجانها را جدا بگذاریم و زندهها را در وهلهی اوّل جلو آوریم. فرهنگ نباید از دیدگاهِ خاصّی مورد تقسیمبندیِ "شایست" و "ناشایست" قرار گیرد. فرهنگ نمایانندهی همهی بُعدها و تلاشهای روحِ بشر است که بر اثر جزر و مدّ زمان، واکنشها و زایشهای مختلف داشته است. مهم آن است که یک قوم باروَر بماند و از کوشش و ثمربخشی باز نایستد، مهم آن نیست که آنچه خلق کرده است جوابگوی مستقیمِ یک طرز فکر باشد که چنین چیزی نمیتوانسته است تحقّق یابد.
سرمایههای فرهنگی عبارت است از همهی آنچه از گذشتهی ایران بر جای مانده، و حاکی از سازندگی و خلّاقیّتِ قوم ایرانی در طیّ این چند هزار سال زندگیِ خود است. نسلها میآیند و زندگی میکنند و میروند، آنچه بر جای میماند، یادگارهای حاصل از فعّالیّتِ مغز و بازوی آنهاست، که شایستگیِ بر جای ماندن داشته باشد. ما اگر فقط به زندگی امروز خود چشم بدوزیم و گذشته را نادیده بگیریم، نفیِ تاریخ و نفیِ ارزشهای انسانی کردهایم. اگر ما قابلیّت داریم که از زندگی کنونی خود بهره بگیریم، باید بنشینیم و تاریخ و تمدّنِ گذشتهی ایران را با دیدِ تازه و علمی و دقیق به مطالعه بگذاریم و از جریانهای خوب و بدِ آن پند بگیریم.
بارزترین صفتی که انسان را ممتاز کرده است عشق به دانش و کشفِ حقیقت و آفرینندگی بوده است که چون با طلبِ آزادی و عدالت همراه می شده کارنامهی زندگی او را میساخته. آثار تمدّنی و فرهنگی، چیزی نیست جز نمودارهای سِیر زندگیِ بشر که از خور و خواب در میگذشته و جوهرِ انسانیِ خود را به بروز میآورده است.
فرهنگِ ایران، ممزوجی است از فرهنگِ ایرانِ پیش از اسلام و ایرانِ بعدِ اسلام، که اوّلی در دوّمی مستحیل شده است، مانند فرهنگ هر کشور بزرگ کهنسال دیگری که با «فرهنگِ ممزوج» زندگی بکند، و هر دو را مردم ایران پدید آوردهاند. چگونه ما تشخیص میدهیم که در یک دوران مردم بهتر و به راه آمدهتر از دورانِ دیگر زندگی میکردهاند؟ با دیدنِ آثاری که ایجاد نمودهاند.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
بخش سوم؛
یک ملّت که خود را رها شده و آزاد بیابد، نباید از هیچ جنبهای از تبرُّز و غنای روحِ بشر بیم داشته باشد. ما اگر آن قدر شهامت داشته باشیم که با «چراها» روبهرو شویم، یعنی روشن کنیم که هر چیز به جای خود چرا به وجود آمده، یا چرا گفته شده است، دیگر دستخوشِ تقسیمبندیِ ساده انگارانهی «روا» و «ناروا» نخواهیم شد. همه چیز درس دهنده، روشن کننده، یا لااقل عبرتانگیز خواهد بود، هنگامی که ریشههایش را بشناسیم؛ ولی البتّه این وظیفه را داریم که در امرِ فرهنگ، زایدها و درجه دو و سهها و کمجانها را جدا بگذاریم و زندهها را در وهلهی اوّل جلو آوریم. فرهنگ نباید از دیدگاهِ خاصّی مورد تقسیمبندیِ "شایست" و "ناشایست" قرار گیرد. فرهنگ نمایانندهی همهی بُعدها و تلاشهای روحِ بشر است که بر اثر جزر و مدّ زمان، واکنشها و زایشهای مختلف داشته است. مهم آن است که یک قوم باروَر بماند و از کوشش و ثمربخشی باز نایستد، مهم آن نیست که آنچه خلق کرده است جوابگوی مستقیمِ یک طرز فکر باشد که چنین چیزی نمیتوانسته است تحقّق یابد.
سرمایههای فرهنگی عبارت است از همهی آنچه از گذشتهی ایران بر جای مانده، و حاکی از سازندگی و خلّاقیّتِ قوم ایرانی در طیّ این چند هزار سال زندگیِ خود است. نسلها میآیند و زندگی میکنند و میروند، آنچه بر جای میماند، یادگارهای حاصل از فعّالیّتِ مغز و بازوی آنهاست، که شایستگیِ بر جای ماندن داشته باشد. ما اگر فقط به زندگی امروز خود چشم بدوزیم و گذشته را نادیده بگیریم، نفیِ تاریخ و نفیِ ارزشهای انسانی کردهایم. اگر ما قابلیّت داریم که از زندگی کنونی خود بهره بگیریم، باید بنشینیم و تاریخ و تمدّنِ گذشتهی ایران را با دیدِ تازه و علمی و دقیق به مطالعه بگذاریم و از جریانهای خوب و بدِ آن پند بگیریم.
بارزترین صفتی که انسان را ممتاز کرده است عشق به دانش و کشفِ حقیقت و آفرینندگی بوده است که چون با طلبِ آزادی و عدالت همراه می شده کارنامهی زندگی او را میساخته. آثار تمدّنی و فرهنگی، چیزی نیست جز نمودارهای سِیر زندگیِ بشر که از خور و خواب در میگذشته و جوهرِ انسانیِ خود را به بروز میآورده است.
فرهنگِ ایران، ممزوجی است از فرهنگِ ایرانِ پیش از اسلام و ایرانِ بعدِ اسلام، که اوّلی در دوّمی مستحیل شده است، مانند فرهنگ هر کشور بزرگ کهنسال دیگری که با «فرهنگِ ممزوج» زندگی بکند، و هر دو را مردم ایران پدید آوردهاند. چگونه ما تشخیص میدهیم که در یک دوران مردم بهتر و به راه آمدهتر از دورانِ دیگر زندگی میکردهاند؟ با دیدنِ آثاری که ایجاد نمودهاند.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴پارادایم رشد اقتصادی در دولت چهاردهم
✍️ وحید شقاقیشهری
رشد اقتصادی بلندمدت اقتصاد ایران (۵۰ساله)، حدود ۳.۵درصد است. رشد اقتصادی در بلندمدت پرنوسان است با این حال روند رشد در بلندمدت کاهشی بوده به طوری که رشد اقتصادی برنامه اول توسعه ۷.۳درصد، برنامه دوم توسعه ۲.۶درصد، برنامه سوم ۵.۸درصد، برنامه چهارم توسعه ۴.۸درصد، برنامه پنجم ۱.۶درصد و برنامه ششم توسعه معادل ۱.۷درصد بوده است. درضمن هدف رشد اقتصادی در برنامه هفتم نیز همانند برنامه پیشین معادل ۸درصد درنظر گرفته شده است.
میانگین رشد اقتصادی دهه ۹۰ زیر یکدرصد بوده و اقتصاد ایران در این دهه به دلیل تحریمهای سخت اقتصادی و نیز در اواخر دهه به دلیل شرایط کرونا به شدت منقبض شده بود و مشخص بود که با یک بهبود نسبی، این اقتصاد منقبض شده قابلیت رهاشدگی دارد. البته چنین بازگشتی، شرایط پایدار و ماندگار نخواهد داشت مگر اینکه اصلاحات سیاستی و ساختاری در جهت تقویت رشد اقتصادی اتفاق بیفتد.
رشد اقتصادی زمانی ارزش تحلیل دارد که حاصل اصلاحات ساختاری و نهادی و ارتقای بهرهوری باشد. در حالی که طی سالهای اخیر چنین شرایط بهبودی مشاهده نمیشود. یکی از معیارهای خوبی که به نحوی بازگوکننده شرایط رشد تولید در کشور است، دماسنج اقتصاد یعنی بورس است. طی سالهای اخیر حاشیه سود خالص شرکتهای بورسی به شدت سقوط کرده به طوری که در سال ۱۴۰۱ حاشیه سود خالص شرکتها حدود ۳۴درصد بوده که در سال ۱۴۰۲ به زیر ۱۴درصد سقوط کرده است. در ضمن طی سالهای دولت سیزدهم، ارزش بازاری بورس از حدود ۲۳۰میلیارد دلار به ۱۳۰میلیارد دلار سقوط کرده است.
میانگین رشد اقتصادی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ دوره ۱۴۰۲-۱۴۰۰ براساس گزارش مرکز آمار ایران معادل ۵.۵درصد بوده است. با این حال این آمار خام نیازمند تحلیل عمیق است به طوری که رشد بخش کشاورزی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ طی دوره ۱۴۰۲-۱۴۰۰ معادل منفی۳درصد بوده که بسیار نگرانکننده است چراکه رشد بخش کشاورزی طی دهههای اخیر همواره مثبت و بالای ۴درصد بوده ولی طی سالهای اخیر به دلیل عدم سرمایهگذاری و چالش آب، رشد این بخش منفی شده است.
در ۵۰سال گذشته از سه بال پیشرفت کشور یعنی سرمایههای فیزیکی، سرمایههای انسانی و سرمایههای اجتماعی، فقط از یک بال یعنی سرمایه فیزیکی آن هم با حداقل بهرهوری و اتلاف بالا بهره گرفته شده است بنابراین نقشه راه پیشرفت اقتصادی باید براساس ترکیب این سه بال پیشرفت باشد در نتیجه تیم اقتصادی دولت چهاردهم برای تقویت رشد اقتصادی باید مسیر زیر را برای اصلاحات اقتصادی طی کند:
۱. رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند تقویت رقابتپذیری اقتصاد ملی و حذف انحصارها برای بنگاههای صنعتی و تولیدی کشور است.
۲. رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند برنامه روشن، شفاف، دقیق و تحولی از تجهیز منابع مالی (داخلی و خارجی) است. برآوردها نشان از این دارد برای تحقق رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند تجهیز منابع مالی و سرمایهگذاری سالانه بالغ بر ۲۰۰میلیارد دلاری است.
۳. رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند ارتقای رشد بهرهوری و چگونگی تحقق «رشد اقتصادی مبتنی بر بهرهوری» برپایه درس گرفتن از تجربیات شکستخورده بهرهوری در برنامههای توسعه قبلی است. در اقتصاد ایران طی دهههای اخیر، عمدتا رشد بهرهوری تابع بخش نفت بوده است. ارتقای بهرهوری نیازمند دانشبنیانی اقتصاد و تقویت رقابتپذیری اقتصاد ملی است. جایگاه ایران در شاخص رقابتپذیری نودونهم از بین ۱۴۰ کشور جهان است و ارتقای بهرهوری نیازمند بهبود در شاخصهای رقابتپذیری اقتصاد ملی است. درضمن طی دهههای اخیر سهم بهرهوری در رشد اقتصادی بسیار ناچیز و کمتر از ۰.۲۵درصد بوده است. در حالی که در برنامه هفتم سهم ۳۵درصدی برای بهرهوری دیدهشده و مقرر شده است در تامین رشد اقتصادی ۸درصدی، ۲.۸درصد از ۸درصد رشد اقتصادی از کانال بهرهوری باشد.
۴. برای اصلاحات اقتصادی باید گفتوگوی حداکثری بین نهادهای داخل حاکمیت و ملت شکل بگیرد.
۵. برای پیشرفت اقتصادی باید سطح سرمایههای اجتماعی ارتقا یابد و برای این منظور باید مبارزه جدی با فساد و تبعیض در سطح مختلف بالاخص از سطح بالا شکل بگیرد.
۶. کشور مسیر نرمالسازی در روابط جهانی و منطقهای را باید در اولویت قرار دهد.
۷. از تنشزدایی پرهیز کند.
۸. به زنجیره ارزش و تجارت جهانی ملحق شود و از انزوای تجاری و اقتصادی خارج شود.
۹. حکمرانی اقتصادی باید برپایه اصول و مولفههای رقابتپذیری، اقتصاد بازار و غیردستوری، توسعه بخشخصوصی و تعاونی و حذف انحصارات و اقتصاد رانتی و غارتی باشد./اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
✍️ وحید شقاقیشهری
رشد اقتصادی بلندمدت اقتصاد ایران (۵۰ساله)، حدود ۳.۵درصد است. رشد اقتصادی در بلندمدت پرنوسان است با این حال روند رشد در بلندمدت کاهشی بوده به طوری که رشد اقتصادی برنامه اول توسعه ۷.۳درصد، برنامه دوم توسعه ۲.۶درصد، برنامه سوم ۵.۸درصد، برنامه چهارم توسعه ۴.۸درصد، برنامه پنجم ۱.۶درصد و برنامه ششم توسعه معادل ۱.۷درصد بوده است. درضمن هدف رشد اقتصادی در برنامه هفتم نیز همانند برنامه پیشین معادل ۸درصد درنظر گرفته شده است.
میانگین رشد اقتصادی دهه ۹۰ زیر یکدرصد بوده و اقتصاد ایران در این دهه به دلیل تحریمهای سخت اقتصادی و نیز در اواخر دهه به دلیل شرایط کرونا به شدت منقبض شده بود و مشخص بود که با یک بهبود نسبی، این اقتصاد منقبض شده قابلیت رهاشدگی دارد. البته چنین بازگشتی، شرایط پایدار و ماندگار نخواهد داشت مگر اینکه اصلاحات سیاستی و ساختاری در جهت تقویت رشد اقتصادی اتفاق بیفتد.
رشد اقتصادی زمانی ارزش تحلیل دارد که حاصل اصلاحات ساختاری و نهادی و ارتقای بهرهوری باشد. در حالی که طی سالهای اخیر چنین شرایط بهبودی مشاهده نمیشود. یکی از معیارهای خوبی که به نحوی بازگوکننده شرایط رشد تولید در کشور است، دماسنج اقتصاد یعنی بورس است. طی سالهای اخیر حاشیه سود خالص شرکتهای بورسی به شدت سقوط کرده به طوری که در سال ۱۴۰۱ حاشیه سود خالص شرکتها حدود ۳۴درصد بوده که در سال ۱۴۰۲ به زیر ۱۴درصد سقوط کرده است. در ضمن طی سالهای دولت سیزدهم، ارزش بازاری بورس از حدود ۲۳۰میلیارد دلار به ۱۳۰میلیارد دلار سقوط کرده است.
میانگین رشد اقتصادی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ دوره ۱۴۰۲-۱۴۰۰ براساس گزارش مرکز آمار ایران معادل ۵.۵درصد بوده است. با این حال این آمار خام نیازمند تحلیل عمیق است به طوری که رشد بخش کشاورزی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ طی دوره ۱۴۰۲-۱۴۰۰ معادل منفی۳درصد بوده که بسیار نگرانکننده است چراکه رشد بخش کشاورزی طی دهههای اخیر همواره مثبت و بالای ۴درصد بوده ولی طی سالهای اخیر به دلیل عدم سرمایهگذاری و چالش آب، رشد این بخش منفی شده است.
در ۵۰سال گذشته از سه بال پیشرفت کشور یعنی سرمایههای فیزیکی، سرمایههای انسانی و سرمایههای اجتماعی، فقط از یک بال یعنی سرمایه فیزیکی آن هم با حداقل بهرهوری و اتلاف بالا بهره گرفته شده است بنابراین نقشه راه پیشرفت اقتصادی باید براساس ترکیب این سه بال پیشرفت باشد در نتیجه تیم اقتصادی دولت چهاردهم برای تقویت رشد اقتصادی باید مسیر زیر را برای اصلاحات اقتصادی طی کند:
۱. رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند تقویت رقابتپذیری اقتصاد ملی و حذف انحصارها برای بنگاههای صنعتی و تولیدی کشور است.
۲. رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند برنامه روشن، شفاف، دقیق و تحولی از تجهیز منابع مالی (داخلی و خارجی) است. برآوردها نشان از این دارد برای تحقق رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند تجهیز منابع مالی و سرمایهگذاری سالانه بالغ بر ۲۰۰میلیارد دلاری است.
۳. رشد اقتصادی ۸درصدی نیازمند ارتقای رشد بهرهوری و چگونگی تحقق «رشد اقتصادی مبتنی بر بهرهوری» برپایه درس گرفتن از تجربیات شکستخورده بهرهوری در برنامههای توسعه قبلی است. در اقتصاد ایران طی دهههای اخیر، عمدتا رشد بهرهوری تابع بخش نفت بوده است. ارتقای بهرهوری نیازمند دانشبنیانی اقتصاد و تقویت رقابتپذیری اقتصاد ملی است. جایگاه ایران در شاخص رقابتپذیری نودونهم از بین ۱۴۰ کشور جهان است و ارتقای بهرهوری نیازمند بهبود در شاخصهای رقابتپذیری اقتصاد ملی است. درضمن طی دهههای اخیر سهم بهرهوری در رشد اقتصادی بسیار ناچیز و کمتر از ۰.۲۵درصد بوده است. در حالی که در برنامه هفتم سهم ۳۵درصدی برای بهرهوری دیدهشده و مقرر شده است در تامین رشد اقتصادی ۸درصدی، ۲.۸درصد از ۸درصد رشد اقتصادی از کانال بهرهوری باشد.
۴. برای اصلاحات اقتصادی باید گفتوگوی حداکثری بین نهادهای داخل حاکمیت و ملت شکل بگیرد.
۵. برای پیشرفت اقتصادی باید سطح سرمایههای اجتماعی ارتقا یابد و برای این منظور باید مبارزه جدی با فساد و تبعیض در سطح مختلف بالاخص از سطح بالا شکل بگیرد.
۶. کشور مسیر نرمالسازی در روابط جهانی و منطقهای را باید در اولویت قرار دهد.
۷. از تنشزدایی پرهیز کند.
۸. به زنجیره ارزش و تجارت جهانی ملحق شود و از انزوای تجاری و اقتصادی خارج شود.
۹. حکمرانی اقتصادی باید برپایه اصول و مولفههای رقابتپذیری، اقتصاد بازار و غیردستوری، توسعه بخشخصوصی و تعاونی و حذف انحصارات و اقتصاد رانتی و غارتی باشد./اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴هشت گناه آموزش و پرورش ایران
✍علی زمانیان
✅نوشته حاضر، به پروسه جاری در آموزش و پرورش و به نتیجه و برونداد ساختار آموزش و پرورش میپردازد. تلاش میکند کاستیها و ضعفهایی را در ناحیه فرایند و محصول آموزش و پرورش برجسته کند. البته مدعی نیست که میتواند حق مطلب را ادا کند، بلکه برخی از نکات را برجسته مینماید. بهنحو اجمال برخی از ضعفها، سستیها و اشکالات وارده بر آموزش و پرورش به قرار زیر است:
1⃣ آموزش حفظیات
✅بهجای تفکر به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بیفایده و بلااستفاده است)، تاکید میگردد. دانشآموزان را به از برکردن ماشینوار محتوای نقل وامی دارد. از این بدتر، آنان را به ظرفها و مخزنهایی مبدل میکند که باید به وسیله معلم پر شود. هر قدر این ظرفها با فروتنی بیشتری اجازه دهند که پرشان کنند، دانشاموزان بهتری خواهند بود.
2⃣ آموزش سکوت
✅نقش دانشآموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است. جایگاه و موقعیت معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی میشود و چنان قدسیتی به آن داده میشود و از سوی دیگر، رعبانگیز و ترسآلود میشود که دانشآموز چارهای جز سکوت در برابر آن نمییابد. نظام آموزش و پروش غیردموکراتیک، میوه ترس و سکوت را در دهان فرهنگ مینهد.
3⃣ آموزش تقلید و پیروی
✅در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم میگوید و دانشآموز صرفا مجاز است که سخنان مربیاش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوه آموزش، معلم، تماما زبان است و دانشآموز، تماما گوش. معلم، کارساز است و دانشآموز، کارپذیر. معلم، به منزله مراد است و دانشآموز به منزله مرید. در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است. روحیه پرسشگری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. در حالیکه در پیروی، انفعال و خمودگی رشد میکند.
4⃣ آموزش عدم مدارا
✅یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش توسعهیافته، پرورش شخصیتهای مداراگر است. اما نتیجه آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کمتحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه دگر دارند. وقتی هر صبحگاه، مدارس چونان پادگانهای نظامی، از جلو نظام میدهند و مرگ بر این و بر آن بر زبان دانش آموزانش جاری شده و کینهتوزیهای تاریخی دامن زده میشود، چگونه میتواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟
5⃣ جای خالی هنر
✅هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست. هنر، بیهودهزیستن نیست. هنر، شیوهای موثر در تربیت احساسات و توسعهی زیباییهای درون و پرورش حس زیبادیدن و زیبازندگیکردن است. تفسیر معنابخش به جهان و هستی است. هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک میکند و راههایی برای تحمل رنجها در اختیار آدمی مینهد. جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس میشود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است. روحهای زمخت، نشان میدهد که از ظرافتهای هنر و زیبایی موسیقی، بیبهرهاند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزدهاند.
6⃣ تربیت، نه برای اکنون
✅نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمیدهد. زندگی "اکنونی و اینجایی". شاگردانش را برای بنانهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمیدهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیتهای غیر دموکراتیک نیست. رابطه دانشآموز با معلم غیردموکراتیک است. گفت و گو بهمنزله فضیلتی انسانی و اخلاقی، چندان مجال بروز و ظهور نمییابد.
7⃣ جای خالی شادکامی
✅تلخزیستن و تلخکامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه میکند. شادابی و شادخواری، بهنحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامههای حزین، بهآسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و بهانحاء مختلف به اجرا در میآید، اما چندان خبری از جشنهای شادی بخش در میان نیست.
8⃣ ناکارآمدی
✅ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامهریزی میشود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقطع راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس میشود، اما فارغالتحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله ساده انگلیسی عاجزاند. همینگونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاهها و تجارتخانههایی دیگر رشد کند./از آگاهی تا خردمندی
T.me/bestdiplomacy
✍علی زمانیان
✅نوشته حاضر، به پروسه جاری در آموزش و پرورش و به نتیجه و برونداد ساختار آموزش و پرورش میپردازد. تلاش میکند کاستیها و ضعفهایی را در ناحیه فرایند و محصول آموزش و پرورش برجسته کند. البته مدعی نیست که میتواند حق مطلب را ادا کند، بلکه برخی از نکات را برجسته مینماید. بهنحو اجمال برخی از ضعفها، سستیها و اشکالات وارده بر آموزش و پرورش به قرار زیر است:
1⃣ آموزش حفظیات
✅بهجای تفکر به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بیفایده و بلااستفاده است)، تاکید میگردد. دانشآموزان را به از برکردن ماشینوار محتوای نقل وامی دارد. از این بدتر، آنان را به ظرفها و مخزنهایی مبدل میکند که باید به وسیله معلم پر شود. هر قدر این ظرفها با فروتنی بیشتری اجازه دهند که پرشان کنند، دانشاموزان بهتری خواهند بود.
2⃣ آموزش سکوت
✅نقش دانشآموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است. جایگاه و موقعیت معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی میشود و چنان قدسیتی به آن داده میشود و از سوی دیگر، رعبانگیز و ترسآلود میشود که دانشآموز چارهای جز سکوت در برابر آن نمییابد. نظام آموزش و پروش غیردموکراتیک، میوه ترس و سکوت را در دهان فرهنگ مینهد.
3⃣ آموزش تقلید و پیروی
✅در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم میگوید و دانشآموز صرفا مجاز است که سخنان مربیاش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوه آموزش، معلم، تماما زبان است و دانشآموز، تماما گوش. معلم، کارساز است و دانشآموز، کارپذیر. معلم، به منزله مراد است و دانشآموز به منزله مرید. در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است. روحیه پرسشگری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. در حالیکه در پیروی، انفعال و خمودگی رشد میکند.
4⃣ آموزش عدم مدارا
✅یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش توسعهیافته، پرورش شخصیتهای مداراگر است. اما نتیجه آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کمتحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه دگر دارند. وقتی هر صبحگاه، مدارس چونان پادگانهای نظامی، از جلو نظام میدهند و مرگ بر این و بر آن بر زبان دانش آموزانش جاری شده و کینهتوزیهای تاریخی دامن زده میشود، چگونه میتواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟
5⃣ جای خالی هنر
✅هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست. هنر، بیهودهزیستن نیست. هنر، شیوهای موثر در تربیت احساسات و توسعهی زیباییهای درون و پرورش حس زیبادیدن و زیبازندگیکردن است. تفسیر معنابخش به جهان و هستی است. هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک میکند و راههایی برای تحمل رنجها در اختیار آدمی مینهد. جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس میشود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است. روحهای زمخت، نشان میدهد که از ظرافتهای هنر و زیبایی موسیقی، بیبهرهاند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزدهاند.
6⃣ تربیت، نه برای اکنون
✅نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمیدهد. زندگی "اکنونی و اینجایی". شاگردانش را برای بنانهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمیدهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیتهای غیر دموکراتیک نیست. رابطه دانشآموز با معلم غیردموکراتیک است. گفت و گو بهمنزله فضیلتی انسانی و اخلاقی، چندان مجال بروز و ظهور نمییابد.
7⃣ جای خالی شادکامی
✅تلخزیستن و تلخکامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه میکند. شادابی و شادخواری، بهنحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامههای حزین، بهآسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و بهانحاء مختلف به اجرا در میآید، اما چندان خبری از جشنهای شادی بخش در میان نیست.
8⃣ ناکارآمدی
✅ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامهریزی میشود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقطع راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس میشود، اما فارغالتحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله ساده انگلیسی عاجزاند. همینگونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاهها و تجارتخانههایی دیگر رشد کند./از آگاهی تا خردمندی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴رابطه قدرت و اعتقاد از نگاه روانشاد استاد ممتاز حقوق دکتر #ناصر_کاتوزیان
مرد کاریزماتیک حقوق ایران
دکتر امیرناصر کاتوزیان نه صرفاً یک شخصیت، بلکه سبکی از زندگی بود.
او فقط وکیل دادگستری یا حقوقدان نبود.
او آنقدر آزادی را محترم میشمارد که در تمام تالیفات خود هرگاه نظر مخالفی وجود داشته، به آن نظر ارجاع داده است.
عمقِ دانش ایشان در نثرِ مستحکمشان هویداست.
کاتوزیان نه تنها برای دوستداران حقوق خصوصی که برای غالب رهروان علم حقوق، همانا شمسالدین تبریزی است برای مولانا.
به نقل از کامبیز نوروزی:
اگرچه نمیتوان دکتر کاتوزیان را یک فعال سیاسی محسوب کرد ولی وی به شدت دارای مسئولیت اجتماعی بود. اکتیویست سیاسی بدین معناست که فرد به دنبال قدرت باشد یا در احزاب فعالیت کند، از این منظر دکتر کاتوزیان چنین شخصیتی نداشت. اما به حسب احساس مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک حقوقدان و به عنوان کسی که درکی قابل اعتنا از مسائل جامعه خود داشت، مستقیما با نوشتن، گفتن و برخی فعالیتهای دیگر ادای مسئولیت میکرد.
به همچنین به فرمایش عبدالصمد خرمشاهی:
دکتر کاتوزیان عشق به کار داشتند. کلاسهای درس ایشان در سکوت مطلق برگزار میشد و عموماً کسی سر و صدا نمیکرد. آقای کاتوزیان مباحث درسی را با عشق و حوصله خاصی مطرح میکردند که نمونه آن کمتر دیده میشد. من اصلا به یاد ندارم که در کلاس درس ایشان شلوغکاری صورت گرفته باشد و عموما دانشجویان در حال نتبرداری از مباحث درسی بودند.
@bestdiplomacy
مرد کاریزماتیک حقوق ایران
دکتر امیرناصر کاتوزیان نه صرفاً یک شخصیت، بلکه سبکی از زندگی بود.
او فقط وکیل دادگستری یا حقوقدان نبود.
او آنقدر آزادی را محترم میشمارد که در تمام تالیفات خود هرگاه نظر مخالفی وجود داشته، به آن نظر ارجاع داده است.
عمقِ دانش ایشان در نثرِ مستحکمشان هویداست.
کاتوزیان نه تنها برای دوستداران حقوق خصوصی که برای غالب رهروان علم حقوق، همانا شمسالدین تبریزی است برای مولانا.
به نقل از کامبیز نوروزی:
اگرچه نمیتوان دکتر کاتوزیان را یک فعال سیاسی محسوب کرد ولی وی به شدت دارای مسئولیت اجتماعی بود. اکتیویست سیاسی بدین معناست که فرد به دنبال قدرت باشد یا در احزاب فعالیت کند، از این منظر دکتر کاتوزیان چنین شخصیتی نداشت. اما به حسب احساس مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک حقوقدان و به عنوان کسی که درکی قابل اعتنا از مسائل جامعه خود داشت، مستقیما با نوشتن، گفتن و برخی فعالیتهای دیگر ادای مسئولیت میکرد.
به همچنین به فرمایش عبدالصمد خرمشاهی:
دکتر کاتوزیان عشق به کار داشتند. کلاسهای درس ایشان در سکوت مطلق برگزار میشد و عموماً کسی سر و صدا نمیکرد. آقای کاتوزیان مباحث درسی را با عشق و حوصله خاصی مطرح میکردند که نمونه آن کمتر دیده میشد. من اصلا به یاد ندارم که در کلاس درس ایشان شلوغکاری صورت گرفته باشد و عموما دانشجویان در حال نتبرداری از مباحث درسی بودند.
@bestdiplomacy
Telegram
attach 📎
🔵🔴چرا کوروش برای ماکیاوللی مهم شد؟
✍️ سالار سیفالدینی
ماکیاوللی مهمترین و نخستین اندیشمندِ دورۀ رنسانس و از حلقۀ اولیۀ اومانیستهای فلورانس است. نویسندۀ بیبدیلی که نوشتنِ او چونان جواهرسازی ماهر که دقت در چینش گوهرها دارد، دقیق و ظریف و هر کلمهای در جای خودش بود. همانطور که لئو اشتراوس به درستی گفته است، ماکیاوللی اولین ضربۀ موجِ تجدّد بر کِشتی سُنّت بود. یکی از مفاهیمی که او در دو کتابِ مهمِ خود، «شهریار» و «گفتارها»، بر روی آنها کار کرده، مفهومِ بنیادگذاری و تأسیس است. فلسفۀ وحدت و استراتژی تأسیسِ اولیه از نظر ماکیاوللی مهماند و در مسیرِ تحولِ تاریخی، الزامات خود را بر شهر/کشور تحمیل میکنند.
آنچه ماکیاوللی تحلیل میکرد بر مبنای عمل بود، یعنی ابتدا روایتی از تاریخِ تأسیسِ رُم (به نقل از تیتوس لیویوس) نقل میکرد و سپس نظریهای نسبتاً کلی، ولی پیچیدهای را بر مبنای آن، استخراج میکرد. البته او از روایتِ تاریخی سرزمینهای دیگر نیز غافل نیست، همچنان که در گفتارها، چندین بار از وقایعِ نظامی و سیاسی دوران کوروش و داریوش نام برده است.
از نظر ماکیاوللی، جهانِ آن عصر، سه بنیادگذار بزرگ داشت: تتئوس (بانی آتن)، روملوس (بانی رُم) و کوروش (مؤسسِ ایران).
در فصلِ ششم شهریار از این سه نام میبرد که با فضیلت و مردانگی خود (ویرتوی خود) به شهریاری رسیدند و نه فقط به یاری فرشتۀ بخت (فورتونا)؛ زیرا بخت صرفاً «فرصتی» به آنها بخشیده بود. سپس اشاره میکند که بزرگی آنها در تأسیس ترتیبات (اوردینی) نوآئینی است که استواری دولتِ نوبنیاد به آن وابسته است و کاری دشوارتر از تأسیسِ نظمِ جدید نیست، زیرا بنیادگذاری نظم جدید همه برخورداران از نظمِ قدیم را میتواند به دشمن تبدیل کند.
اهمیت این بنیادگذاران در آن است که میتوان از عمل آنها تقلید کرد. از منظرِ ماکیاوللی، تقلید مجاز نیست، مگر اینکه تقلید از تأسیس باشد. زیرا از تأسیس نمیتوان تقلید کرد، مگر اینکه منطق آن را فهمید و این خود، عینِ تأسیس است.
ماکیاوللی در شهریار یکبار دیگر به سراغ کوروش میرود. آنجا که با اغراقهای خاص و عامدانه خود میگوید، شهریار نباید هیچ هدفی جز مطالعه در بابِ جنگ و استراتژیهای نظامی و نیز مطالعۀ تاریخ داشته باشد. به نظر او، پس از جنگ، دومین کاری که یک شهریار باید انجام دهد «مطالعۀ تاریخ» است. «برای اینکه کردارِ مردانِ بزرگ را دریابد و ببیند به هنگامِ جنگ چه میکردهاند و دلیل شکستها و پیروزی آنها چه بوده است» تا از آن بپرهیزد و از این عبرت بگیرد و مهمتر از همه، چنان کُند که مردانِ بزرگ ِپیشین کردهاند. همانطور که اسکندر از آشیل، ژولیوس سزار از اسکندر و اسکیپیو از کوروش تقلید کرد. او سپس شرحی از تجربۀ کشورداری کوروش با جزئیات و ذکر ویژگیهایش، روایت میکند و اهمیت آن را در این میداند که «هرکس شرح زندگی کوروش به قلم گزنفون را بخواند، خواهد دید اسکیپیو تا چه اندازه نیکنامی خود را مدیون پیروی از کوروش است و در عفت، مدارا و انسانیت و آزادگی تا چه مایه خود را با تصویری که گزنفون از کوروش داده بود، همسان کرده است».
به طور خلاصه باید گفت، اهمیت کوروش در اندیشۀ سیاسی ماکیاوللی در منطقِ نظامِ تأسیس و خصلتهای خوب یک فرمانروا، نهفته است که شجاعت، تدبیر و پاکدامنی در کنارِ «سلحشوری» (فصل ششم کتابِ شهریار) موجب تأسیسِ بینظیر «کشوری» شده که نمونهای از واقعیّتِ مؤثر verità effettuale dela cosa را تداعی میکند:
«از آنجا که آهنگ آن دارم، برای آنکه گوش فرادارد، مطلب سودمندی بنویسم، به نظرم مناسبتر رسیده است که حقیقتِ مؤثر را دنبال کنم تا خیالی از آن را.
بسیارند، آنانکه طرح خیالی از پادشاهیها و جمهوریها به دست دادهاند، بیآنکه کسی هرگز، آنها را به واقع، دیده یا دربارۀ آن سخنی شنیده باشد».
بعدها هگل خواهد گفت که واقعیتِ مؤثر Wirklichkeit واقعیتی است که ماندگار است، نه زودگذر و دولتهای خوب «ایدۀ اخلاقی واقعیتِ مؤثر» هستند، و او نیز دولتِ هخامنشی را اولین تداعی آن میداند و سپس به یونان و رُم و در نهایت به فرهنگِ نوردیک میرسد./ایران دل
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴چرا کوروش برای ماکیاوللی مهم شد؟
✍️ سالار سیفالدینی
ماکیاوللی مهمترین و نخستین اندیشمندِ دورۀ رنسانس و از حلقۀ اولیۀ اومانیستهای فلورانس است. نویسندۀ بیبدیلی که نوشتنِ او چونان جواهرسازی ماهر که دقت در چینش گوهرها دارد، دقیق و ظریف و هر کلمهای در جای خودش بود. همانطور که لئو اشتراوس به درستی گفته است، ماکیاوللی اولین ضربۀ موجِ تجدّد بر کِشتی سُنّت بود. یکی از مفاهیمی که او در دو کتابِ مهمِ خود، «شهریار» و «گفتارها»، بر روی آنها کار کرده، مفهومِ بنیادگذاری و تأسیس است. فلسفۀ وحدت و استراتژی تأسیسِ اولیه از نظر ماکیاوللی مهماند و در مسیرِ تحولِ تاریخی، الزامات خود را بر شهر/کشور تحمیل میکنند.
آنچه ماکیاوللی تحلیل میکرد بر مبنای عمل بود، یعنی ابتدا روایتی از تاریخِ تأسیسِ رُم (به نقل از تیتوس لیویوس) نقل میکرد و سپس نظریهای نسبتاً کلی، ولی پیچیدهای را بر مبنای آن، استخراج میکرد. البته او از روایتِ تاریخی سرزمینهای دیگر نیز غافل نیست، همچنان که در گفتارها، چندین بار از وقایعِ نظامی و سیاسی دوران کوروش و داریوش نام برده است.
از نظر ماکیاوللی، جهانِ آن عصر، سه بنیادگذار بزرگ داشت: تتئوس (بانی آتن)، روملوس (بانی رُم) و کوروش (مؤسسِ ایران).
در فصلِ ششم شهریار از این سه نام میبرد که با فضیلت و مردانگی خود (ویرتوی خود) به شهریاری رسیدند و نه فقط به یاری فرشتۀ بخت (فورتونا)؛ زیرا بخت صرفاً «فرصتی» به آنها بخشیده بود. سپس اشاره میکند که بزرگی آنها در تأسیس ترتیبات (اوردینی) نوآئینی است که استواری دولتِ نوبنیاد به آن وابسته است و کاری دشوارتر از تأسیسِ نظمِ جدید نیست، زیرا بنیادگذاری نظم جدید همه برخورداران از نظمِ قدیم را میتواند به دشمن تبدیل کند.
اهمیت این بنیادگذاران در آن است که میتوان از عمل آنها تقلید کرد. از منظرِ ماکیاوللی، تقلید مجاز نیست، مگر اینکه تقلید از تأسیس باشد. زیرا از تأسیس نمیتوان تقلید کرد، مگر اینکه منطق آن را فهمید و این خود، عینِ تأسیس است.
ماکیاوللی در شهریار یکبار دیگر به سراغ کوروش میرود. آنجا که با اغراقهای خاص و عامدانه خود میگوید، شهریار نباید هیچ هدفی جز مطالعه در بابِ جنگ و استراتژیهای نظامی و نیز مطالعۀ تاریخ داشته باشد. به نظر او، پس از جنگ، دومین کاری که یک شهریار باید انجام دهد «مطالعۀ تاریخ» است. «برای اینکه کردارِ مردانِ بزرگ را دریابد و ببیند به هنگامِ جنگ چه میکردهاند و دلیل شکستها و پیروزی آنها چه بوده است» تا از آن بپرهیزد و از این عبرت بگیرد و مهمتر از همه، چنان کُند که مردانِ بزرگ ِپیشین کردهاند. همانطور که اسکندر از آشیل، ژولیوس سزار از اسکندر و اسکیپیو از کوروش تقلید کرد. او سپس شرحی از تجربۀ کشورداری کوروش با جزئیات و ذکر ویژگیهایش، روایت میکند و اهمیت آن را در این میداند که «هرکس شرح زندگی کوروش به قلم گزنفون را بخواند، خواهد دید اسکیپیو تا چه اندازه نیکنامی خود را مدیون پیروی از کوروش است و در عفت، مدارا و انسانیت و آزادگی تا چه مایه خود را با تصویری که گزنفون از کوروش داده بود، همسان کرده است».
به طور خلاصه باید گفت، اهمیت کوروش در اندیشۀ سیاسی ماکیاوللی در منطقِ نظامِ تأسیس و خصلتهای خوب یک فرمانروا، نهفته است که شجاعت، تدبیر و پاکدامنی در کنارِ «سلحشوری» (فصل ششم کتابِ شهریار) موجب تأسیسِ بینظیر «کشوری» شده که نمونهای از واقعیّتِ مؤثر verità effettuale dela cosa را تداعی میکند:
«از آنجا که آهنگ آن دارم، برای آنکه گوش فرادارد، مطلب سودمندی بنویسم، به نظرم مناسبتر رسیده است که حقیقتِ مؤثر را دنبال کنم تا خیالی از آن را.
بسیارند، آنانکه طرح خیالی از پادشاهیها و جمهوریها به دست دادهاند، بیآنکه کسی هرگز، آنها را به واقع، دیده یا دربارۀ آن سخنی شنیده باشد».
بعدها هگل خواهد گفت که واقعیتِ مؤثر Wirklichkeit واقعیتی است که ماندگار است، نه زودگذر و دولتهای خوب «ایدۀ اخلاقی واقعیتِ مؤثر» هستند، و او نیز دولتِ هخامنشی را اولین تداعی آن میداند و سپس به یونان و رُم و در نهایت به فرهنگِ نوردیک میرسد./ایران دل
T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴مناظره جالب مازیار خسروی
و آرش نصر اصفهانی در مورد سیل مهاجران افغانی به درون ایران
🔦مازیار خسروی می گوید اگر به مرز و وطن اعتقاد داریم باید جلوی ورود لجام گسیخته افغانها بخصوص پشتونهای نزدیک به #طالبان به ایران را بگیریم
🔦در مقابل آرش نصر اصفهانی از قرابت فرهنگی ایرانیها و افغانها چه در فضایل و چه در رذایل می گوید و مبارزه جدی با آنها را نوعی نژادپرستی میداند!!!
این درحالیست که خود افغانهای #تاجیک و #هزاره با پشتونهای نزدیک به طالبان زاویه فکری جدی دارند....
#شنیدنی
@bestdiplomacy
و آرش نصر اصفهانی در مورد سیل مهاجران افغانی به درون ایران
🔦مازیار خسروی می گوید اگر به مرز و وطن اعتقاد داریم باید جلوی ورود لجام گسیخته افغانها بخصوص پشتونهای نزدیک به #طالبان به ایران را بگیریم
🔦در مقابل آرش نصر اصفهانی از قرابت فرهنگی ایرانیها و افغانها چه در فضایل و چه در رذایل می گوید و مبارزه جدی با آنها را نوعی نژادپرستی میداند!!!
این درحالیست که خود افغانهای #تاجیک و #هزاره با پشتونهای نزدیک به طالبان زاویه فکری جدی دارند....
#شنیدنی
@bestdiplomacy
🔵🔴پیامدهای ناخوشایند همصدایی باکو و مسکو برای تهران/ پشت پرده چراغ سبز پوتین به علیاف در #زنگزور
گروهی از ناظران مدعیاند سفر پوتین به قفقاز و همصدایی اخیر مسکو و باکو میتواند برای ایران پیامدهایی داشته باشد.
به ادعای این گروه، همصدایی آذربایجان، روسیه و ترکیه بالاخص در ارتباط با کریدور زنگزور پویاییهای منطقه را تحت تاثیر قرار داده و تهران را به واکنش وا میدارد.
به نقل از عرب نیوز، نگرانیهای تهران با تغییر در پویایی قدرت منطقهای پس از جنگ 2020 میان آذربایجان و ارمنستان افزایش یافته؛ چرا که پس از دههها ثبات در این منطقه برهم خورده است.
روسیه خواهان احیای دیپلماسی و تقویت منافعش در یکی از حوزههای سنتی نفوذ خود است.
از همین رو صلح میان ارمنستان و آذربایجان در دستور کار کرملین قرار گرفت چراکه پوتین بدین طریق میخواهد مرزها را بازتعریف کرده و به طور بالقوه قلمرو آذربایجان، رقیب تاریخی ایران را گسترش دهد.
تهران این تحولات را نوعی همسویی استراتژیک در راستای منافع استراتژیک روسیه، آذربایجان و ترکیه تلقی کرده و در صورت لزوم آن را به چالش میکشد./اکو ایران
T.me/bestdiplomacy
گروهی از ناظران مدعیاند سفر پوتین به قفقاز و همصدایی اخیر مسکو و باکو میتواند برای ایران پیامدهایی داشته باشد.
به ادعای این گروه، همصدایی آذربایجان، روسیه و ترکیه بالاخص در ارتباط با کریدور زنگزور پویاییهای منطقه را تحت تاثیر قرار داده و تهران را به واکنش وا میدارد.
به نقل از عرب نیوز، نگرانیهای تهران با تغییر در پویایی قدرت منطقهای پس از جنگ 2020 میان آذربایجان و ارمنستان افزایش یافته؛ چرا که پس از دههها ثبات در این منطقه برهم خورده است.
روسیه خواهان احیای دیپلماسی و تقویت منافعش در یکی از حوزههای سنتی نفوذ خود است.
از همین رو صلح میان ارمنستان و آذربایجان در دستور کار کرملین قرار گرفت چراکه پوتین بدین طریق میخواهد مرزها را بازتعریف کرده و به طور بالقوه قلمرو آذربایجان، رقیب تاریخی ایران را گسترش دهد.
تهران این تحولات را نوعی همسویی استراتژیک در راستای منافع استراتژیک روسیه، آذربایجان و ترکیه تلقی کرده و در صورت لزوم آن را به چالش میکشد./اکو ایران
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی