This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📕#داستان_زندگی_مولانا
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی
#خلق_کتاب_مثنوی
حُسام الدین چلبی به التماس از مولانا خواست تا اندیشه های ژرفش را به زبان بیاورد و او آن سخنان را به نگارش در آورد .
صدای باد آخرین کلمات حُسام الدین را که از جانش بر می خواست را با خود برد .
مولانا سخنی نگفت ،تنها به حُسام الدین چشم دوخت.
در جنگل درختان کاج به خود می بالند که همیشه سبز و ماندگارند. اما مولانا میلی به چشمگیر شدن و شهرت نداشت .
بی آنکه بخواهد، او را می شناختند و دوستش داشتند و حال حسام الدین از او می خواست که برای همه اعصار کتاب مثنوی را بر جای گذارد و مولانا دل رنجاندن ِفرزند معنوی اش را نداشت .
از سردستار لباس خود، هجده بیت نی نامه را که مدتها پیش سروده بود ،بیرون آورد و حسام الدین ادامه آن را از او خواست و اینچنین شد که مثنوی سروده شد .
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
#نی_نامه
@baghesabzeshgh
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی
#خلق_کتاب_مثنوی
حُسام الدین چلبی به التماس از مولانا خواست تا اندیشه های ژرفش را به زبان بیاورد و او آن سخنان را به نگارش در آورد .
صدای باد آخرین کلمات حُسام الدین را که از جانش بر می خواست را با خود برد .
مولانا سخنی نگفت ،تنها به حُسام الدین چشم دوخت.
در جنگل درختان کاج به خود می بالند که همیشه سبز و ماندگارند. اما مولانا میلی به چشمگیر شدن و شهرت نداشت .
بی آنکه بخواهد، او را می شناختند و دوستش داشتند و حال حسام الدین از او می خواست که برای همه اعصار کتاب مثنوی را بر جای گذارد و مولانا دل رنجاندن ِفرزند معنوی اش را نداشت .
از سردستار لباس خود، هجده بیت نی نامه را که مدتها پیش سروده بود ،بیرون آورد و حسام الدین ادامه آن را از او خواست و اینچنین شد که مثنوی سروده شد .
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
#نی_نامه
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳
گفتا که در این سودا،
دلدار تو کو بنما؟!
گفتم نشدی بیدل،
دلدار چه میجویی؟!
#مولانا
غزل ۲۶۱۹
#دیوان_شمس
گفتا که در این سودا،
دلدار تو کو بنما؟!
گفتم نشدی بیدل،
دلدار چه میجویی؟!
#مولانا
غزل ۲۶۱۹
#دیوان_شمس
Forwarded from استاد شهرام ناظری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قرار غم
کانال صدای سخن عشق
قرار غم
استاد #شهرام_ناظری
شاعر: #مولانا
#شمس_تبریزی
#زهرا_غریبیان_لواسانی
درباره شمس آنچه شنیده ایم ،پس از دیدار او با مولانا است .
اما شمس جستجوگری خاموش بوده
که از کودکی بار دغدغه های فکری خود را به دوش می کشیده
و لهیب عشق به یافتن پرسش هایش،
همواره در او زبانه می کشید .
درباره خود چنین می گوید :
مرا چه جای خوردن و خفتن ؟
تا آن خدا که مرا همچنین آفرید
با من سخن نگوید بی هیچ واسطه ای ؟
آنگاه من با او بگویم و بشنوم و آنگاه بخورم و بخسپم
و بدانم که چگونه آمده ام و کجا می روم و عواقب من چیست ؟
کتاب :شمس کیست
#مثنوی
#مولانا
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
@Seday_e_sokhan_e_eshgh🪕
قرار غم
استاد #شهرام_ناظری
شاعر: #مولانا
#شمس_تبریزی
#زهرا_غریبیان_لواسانی
درباره شمس آنچه شنیده ایم ،پس از دیدار او با مولانا است .
اما شمس جستجوگری خاموش بوده
که از کودکی بار دغدغه های فکری خود را به دوش می کشیده
و لهیب عشق به یافتن پرسش هایش،
همواره در او زبانه می کشید .
درباره خود چنین می گوید :
مرا چه جای خوردن و خفتن ؟
تا آن خدا که مرا همچنین آفرید
با من سخن نگوید بی هیچ واسطه ای ؟
آنگاه من با او بگویم و بشنوم و آنگاه بخورم و بخسپم
و بدانم که چگونه آمده ام و کجا می روم و عواقب من چیست ؟
کتاب :شمس کیست
#مثنوی
#مولانا
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
@Seday_e_sokhan_e_eshgh🪕
🌳🌲🌳🌲
چه شعر زیبایی هست این #شعر_نزار_قبانی :
حرفهایِ تو مثل قالیِ ایرانیست...
و چشم هایت، گُنجشکهای دَمشقی...
که بینِ دو دیوار میپَرَند...
قلبِ من مثل کبوتر،
بالای حوضچهی دستانت پَر میکشد...
تو آن وَطَنی هستی،
که به دیگران هویت می دهد...
و کسی که تو را دوست ندارد،
بی وَطَن است...
@baghesabzeshg
https://gharibianlavasani.ir
چه شعر زیبایی هست این #شعر_نزار_قبانی :
حرفهایِ تو مثل قالیِ ایرانیست...
و چشم هایت، گُنجشکهای دَمشقی...
که بینِ دو دیوار میپَرَند...
قلبِ من مثل کبوتر،
بالای حوضچهی دستانت پَر میکشد...
تو آن وَطَنی هستی،
که به دیگران هویت می دهد...
و کسی که تو را دوست ندارد،
بی وَطَن است...
@baghesabzeshg
https://gharibianlavasani.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌳🌲🌳🌲
مرا خویی است که نخواهم که هیچ دلی از من آزرده شود.
اینک جماعتی خود را در سماع بر من می زنند، و بعضی یاران ایشان را منع می کنند.
مرا آن خوش نمی آید. و صد بار گفته ام برای من کسی را چیزی مگویید.
من به آن راضی ام.
آخر من تا این حد دلدارم که این یاران که به نزد من می آیند، از بیم آن که ملول نشوند، شعری می گویم تا به آن مشغول شوند، و اگر نه، من از کجا شعر از کجا!
#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
@baghesabzeshgh
مرا خویی است که نخواهم که هیچ دلی از من آزرده شود.
اینک جماعتی خود را در سماع بر من می زنند، و بعضی یاران ایشان را منع می کنند.
مرا آن خوش نمی آید. و صد بار گفته ام برای من کسی را چیزی مگویید.
من به آن راضی ام.
آخر من تا این حد دلدارم که این یاران که به نزد من می آیند، از بیم آن که ملول نشوند، شعری می گویم تا به آن مشغول شوند، و اگر نه، من از کجا شعر از کجا!
#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روزها_گر_رفت
✍#زهراغریبیان_لواسانی
ما هیچ گاه به امروز برنمی گردیم،
هرچه را لازم است بردارید.
آلبرت_هوبارد
مولانا می گفت :
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
مولانا در حضور معشوق زنده بود
و نگران از دست رفتن روزهای عمرش نبود
چون برایش بودن با خداوند عزیز بود .
💠ما چه زمانی
در حضور چه کسی
و با چه امری
احساس زنده بودن می کنیم ❓❓
#کتاب :#پیچیده_در_عاشقی
#مولانا
#شمس_تبریزی
#عشق
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
✍#زهراغریبیان_لواسانی
ما هیچ گاه به امروز برنمی گردیم،
هرچه را لازم است بردارید.
آلبرت_هوبارد
مولانا می گفت :
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
مولانا در حضور معشوق زنده بود
و نگران از دست رفتن روزهای عمرش نبود
چون برایش بودن با خداوند عزیز بود .
💠ما چه زمانی
در حضور چه کسی
و با چه امری
احساس زنده بودن می کنیم ❓❓
#کتاب :#پیچیده_در_عاشقی
#مولانا
#شمس_تبریزی
#عشق
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
Forwarded from استاد شهرام ناظری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کوچه_های_کاهگلی_یزد👆
🌲🌳🌲🌳
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
#مولانا
@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
#مولانا
@baghesabzeshgh
این یک تصویر از بالای بادگیر در شهر یزد است.
گلدان های کارگذاشته شده در بنا، برای آبخوری پرندگان است ☝☝☝
#مهدی_زمان_زاده
🌳🌲🌳🌲
#محبت_در_نگاه_مولانا
✍🏻#زهراغریبیان_لواسانی
از محبت تلخ ها شیرین شود
از محبت مس ها زرین شــود
محبت زیباترین کلمه برای مولاناست .
چون با وجود محبت
جایی برای کینه باقی نمی ماند .
هرگاه انسان به جای کینه
بذر محبت بکارد
آنچه می درود عشق و محبت است .
انسان در عرفان مولانا
مظهر صفات محبوب و معشوق است
و چون خداوند مهربان است .
انسانی که از غرور ، تعصب ، کینه ،
قدرت و جاه طلبی صیقل یافته ،
سرشار از مهر و عشق می شود .
از محبت دُرد ها صافی شـود
وز محبت دَرد ها شافی شــود
از محبت خار ها گل می شــود
وز محبت سركه ها مُل می شود
#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
گلدان های کارگذاشته شده در بنا، برای آبخوری پرندگان است ☝☝☝
#مهدی_زمان_زاده
🌳🌲🌳🌲
#محبت_در_نگاه_مولانا
✍🏻#زهراغریبیان_لواسانی
از محبت تلخ ها شیرین شود
از محبت مس ها زرین شــود
محبت زیباترین کلمه برای مولاناست .
چون با وجود محبت
جایی برای کینه باقی نمی ماند .
هرگاه انسان به جای کینه
بذر محبت بکارد
آنچه می درود عشق و محبت است .
انسان در عرفان مولانا
مظهر صفات محبوب و معشوق است
و چون خداوند مهربان است .
انسانی که از غرور ، تعصب ، کینه ،
قدرت و جاه طلبی صیقل یافته ،
سرشار از مهر و عشق می شود .
از محبت دُرد ها صافی شـود
وز محبت دَرد ها شافی شــود
از محبت خار ها گل می شــود
وز محبت سركه ها مُل می شود
#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
Julio Iglesias - Nathalie
Telegram.me.shahrtaraneh1
🌲🌳🌲🌳
خولیو #ایگلسیاس – ناتالی
بیتردید «خولیو ایگلسیاس»، خوانندهی شهیر اسپانیایی، را میتوان یکی از پرکارترین خوانندگان تاریخ موسیقی قلمداد کرد.
یکی از مشهورترین ترانههای خولیو ترانهای است با نام «ناتالی» (Nathalie)است
🌳🌲🌳🌲
پخته نخواهی شد، مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی؛
ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی...
#جبران_خلیل_جبران
@baghesabzeshgh
خولیو #ایگلسیاس – ناتالی
بیتردید «خولیو ایگلسیاس»، خوانندهی شهیر اسپانیایی، را میتوان یکی از پرکارترین خوانندگان تاریخ موسیقی قلمداد کرد.
یکی از مشهورترین ترانههای خولیو ترانهای است با نام «ناتالی» (Nathalie)است
🌳🌲🌳🌲
پخته نخواهی شد، مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی؛
ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی...
#جبران_خلیل_جبران
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یزد زیبا👆
🌳🌲🌳
آینهام آینهام
مرد مقالات نهام
دیده شود حال من ار
چشم شود گوش شما
دست فشانم چو شجر
چرخ زنان همچو قمر
چرخ من از رنگ زمین
پاکتر از چرخ سما
#مولانا
#دیوان_شمس
#غزل_شماره_۳۸
@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳
آینهام آینهام
مرد مقالات نهام
دیده شود حال من ار
چشم شود گوش شما
دست فشانم چو شجر
چرخ زنان همچو قمر
چرخ من از رنگ زمین
پاکتر از چرخ سما
#مولانا
#دیوان_شمس
#غزل_شماره_۳۸
@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳🌲
ابوسعید ابوالخیر در راه بود، گفت:
«هر جا که نظر میکنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. .
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند.»
گفتند: کو، کجاست؟
گفت: «همهجاست، هر جا که میتوان خدمتی کرد؛
یا هر جا که میتوان به راحتی دلی بهدست آورد. آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست؛
آنجا که یاری طالبِ محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مروت.»
#ابوسعید_ابوالخیر
@baghesabzeshgh
ابوسعید ابوالخیر در راه بود، گفت:
«هر جا که نظر میکنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. .
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند.»
گفتند: کو، کجاست؟
گفت: «همهجاست، هر جا که میتوان خدمتی کرد؛
یا هر جا که میتوان به راحتی دلی بهدست آورد. آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست؛
آنجا که یاری طالبِ محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مروت.»
#ابوسعید_ابوالخیر
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_زندگی_مولانا
📚#کتاب_باغ_سبز_عشق:
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی
#راز_شمس
آسمان پر از ستاره بود.
شبهای قونیه در نورکم سوی ِچراغ خانه ها مردمان خسته را دور خودش جمع کرده بود.
اما خانه ی مولانا نیازی به چراغ نداشت ،در این خانه ی زیبا شور و غوغایی وصف ناپذیر جریان داشت.
شمس دوباره خورشید خانه ی مولانا شده بود
و مولانا می خواست برای آمدن شمس ضیافتی برپا کند .
از همه مهمتر در جستجوی جایی بود تا شمس به دور از حرف و حدیث ها ، گزند مردم و یارانش در آنجا زندگی کند
و چه جایی بهتر از مدرسه ی خودش و کتابخانه اش که هم امن و هم به او نزدیک بود .
پس شمس الدین را به کنار کشید و مودّبانه از او خواست تا برای آرامش بیشتر و دوری از حسادت شاگردان به آنجا برود.
شمس چشم در چشم او دوخت :
«ما دوکَس عَجَب افتاده ایم. دیر و دورْ ،تا چو ما دو کَس به هم اُفْتَد»
و مولانا حدیث عشق بر او خواند :
«شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه ،رهی ،من سوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم ،در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو»
فردای آن شب وقتی که شمس آسمان درخشیدن گرفت
و روز دیگری آغاز شد .شمس کتابخانه ی بزرگ را برای ماندن انتخاب کرد.
پیرمرد لحظه ای میان حیاط مدرسه ایستاد.
چشمش به آشیانه لک لک افتاد که مثل او بام مدرسه را برای ماندن انتخاب کرده بود و از این شباهت در قلبش احساس خرسندی کرد.
قدم بر پله ی کتابخانه گذاشت و بوی اتاق های مدرسه را به مشام کشید....
@baghesabzeshgh
📍تهیه و خرید کتاب
#باغ_سبز_عشق
علاقمندان به تهیه و خرید
کتاب #باغ_سبز_عشق می توانند از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند :
👇👇👇👇👇
https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/
یا به سرکار خانم مهرپور پیام بدهند :
@Zglwebsupport
📚#کتاب_باغ_سبز_عشق:
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی
#راز_شمس
آسمان پر از ستاره بود.
شبهای قونیه در نورکم سوی ِچراغ خانه ها مردمان خسته را دور خودش جمع کرده بود.
اما خانه ی مولانا نیازی به چراغ نداشت ،در این خانه ی زیبا شور و غوغایی وصف ناپذیر جریان داشت.
شمس دوباره خورشید خانه ی مولانا شده بود
و مولانا می خواست برای آمدن شمس ضیافتی برپا کند .
از همه مهمتر در جستجوی جایی بود تا شمس به دور از حرف و حدیث ها ، گزند مردم و یارانش در آنجا زندگی کند
و چه جایی بهتر از مدرسه ی خودش و کتابخانه اش که هم امن و هم به او نزدیک بود .
پس شمس الدین را به کنار کشید و مودّبانه از او خواست تا برای آرامش بیشتر و دوری از حسادت شاگردان به آنجا برود.
شمس چشم در چشم او دوخت :
«ما دوکَس عَجَب افتاده ایم. دیر و دورْ ،تا چو ما دو کَس به هم اُفْتَد»
و مولانا حدیث عشق بر او خواند :
«شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه ،رهی ،من سوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم ،در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو»
فردای آن شب وقتی که شمس آسمان درخشیدن گرفت
و روز دیگری آغاز شد .شمس کتابخانه ی بزرگ را برای ماندن انتخاب کرد.
پیرمرد لحظه ای میان حیاط مدرسه ایستاد.
چشمش به آشیانه لک لک افتاد که مثل او بام مدرسه را برای ماندن انتخاب کرده بود و از این شباهت در قلبش احساس خرسندی کرد.
قدم بر پله ی کتابخانه گذاشت و بوی اتاق های مدرسه را به مشام کشید....
@baghesabzeshgh
📍تهیه و خرید کتاب
#باغ_سبز_عشق
علاقمندان به تهیه و خرید
کتاب #باغ_سبز_عشق می توانند از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند :
👇👇👇👇👇
https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/
یا به سرکار خانم مهرپور پیام بدهند :
@Zglwebsupport
غریبیان لواسانی
کتاب باغ سبز عشق نسخه چاپی
کتاب ( باغ سبز عشق - داستان زندگی مولانا ) به داستان زندگی مولانا از تولد تا وفات می پردازد و پادکست صوتی این کتاب در همه پلتفرمهای پادگیر قابل دریافت است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آتشکده زرتشتیان یزد یا آتشکده بهرام (وَرهُرام)، محل نگهداری آتش 1500 ساله وَرهُرام که جزو سه آتش مقدس و باستانی زرتشتيان بوده است.👆
🌳🌲🌳🌲
هر زمان لطفت همی در پی رسد
ور نه کس را این تقاضا کی رسد
مست عشقم دار دایم بیخمار
من نخواهم مستیی کز می رسد
ما نیستانیم و عشقش آتشیست
منتظر کان آتش اندر نی رسد
این نیستان آب ز آتش میخورد
تازه گردد ز آتشی کز وی رسد
#مولانا
غزل ۸۳۱
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳🌲
هر زمان لطفت همی در پی رسد
ور نه کس را این تقاضا کی رسد
مست عشقم دار دایم بیخمار
من نخواهم مستیی کز می رسد
ما نیستانیم و عشقش آتشیست
منتظر کان آتش اندر نی رسد
این نیستان آب ز آتش میخورد
تازه گردد ز آتشی کز وی رسد
#مولانا
غزل ۸۳۱
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh