Telegram Web Link
مردی که در برف به قوها غذا می دهد👆


برف ناگهانی امروز تهران به من می گوید که در زندگی همیشه باید منتظر اتفاق های خوب و غیر منتظره باشیم

زندگی در جریان است
آنچنانکه مولانا فرمود :

ز بعد وقت نومیدی امیدیست
به زیر کوری اندر سینه دیدیست

#زهراغریبیان_لواسانی

🌳❄️🌳❄️

برف می بارد
برف می بارد به روی خار وخارا سنگ
کوهها خاموش ،دره ها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ


#سیاوش_کسرایی


@baghesabzeshgh
🌲🌳🌳🌲


زین قفس سر را ز هر سوراخ بیرون می‌کنم
سوی وصلت پر خود را می‌کنم این الفرار

در درون این قفس تن در سر سودا گداخت
وز قفس بیرون به هر دم گردنم این الفرار

#مولانا

@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوه های زیبا و رنگارنگ زنجان 👆

هیچ رابطهٔ انسانی، وجود دیگری را به تملک خود در نمی‌آورد.
در دوستی یا عشق، هر دو نفر در کنار هم دست‌های خود را برای یافتن چیزی که یک دست به تنهایی قادر به یافتن آن نیست دراز می‌کنند.


#جبران_خلیل_جبران
#نامه‌های_عاشقانه_یک_پیامبر

@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برویـم مسـت «امشـــب»
بـه وثـاق آن شکــرلـب!

#مولانا

🌲🌳🌲🌳

آتشی انداختم و رفت
آنکه سوخت سوخت
آنکه ماند ماند

#شمس_تبريزى



@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنگه_بهرام_چوبین👆

🌲🌳🌲🌳

هر کسی را بهرِ کاری ساختند
         میلِ آن را در دلش انداختند

دست و پا، بی میل جُنبان کَی شود
        خار و خس بی آب و بادی کَی رود



#مولانا
#مثنوی_معنوی

@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌳🌳🌲
دیدار #شمس_و_مولانا
در تاتر عروسکی مولانا
کارگردان استاد بهروز غریب پور
با صدای همایون #شجریان
محمد معتمدی




غزل ۲۲۲۵
#دیوان_شمس
#مولانا


شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
چشم گریانم ز گریه کند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو
بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کو کو مرا در کوی تو
از لب اقبال و دولت بوسه یافت
این لبان خشک مدحت گوی تو
تیر غم را اسپری مانع نبود
جز زره‌هایی که دارد موی تو
آسمان جاهی که او شد فرش تو
شیرمردی کو شود آهوی تو
شاد بختی که غم تو قوت او است
پهلوانی کو فتد پهلوی تو
جست و جویی در دلم انداختی
تا ز جست و جو روم در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بدی
گر نبودی جذب‌ های و هوی تو
آب دریا تا به کعب آید ورا
کو بیابد بوسه بر زانوی تو
بس که تا هر کس رود بر طبع خویش
جمله خلقان را نباشد خوی تو



@baghesabzeshgh

https://gharibianlavasani.ir
Libélula
Kenio Fuke - bikalammusic.com
🌲🌳🌲🌳


با این موسیقی
به شب و سکوت آن
خود را بسپارید

با موسیقی
انسان دوباره متولد می شود .
به جهان ازلی خود می رود
و به دور از تمامی صداهای بیرون
با درونش پیوند می یابد .

رازهایی در شب نهفته است
که موسیقی
آنها را برای من نجوا می کند
و روح
زیبایی آن را در می یابد .

#زهرا_غریبیان_لواسانی

#موسیقی
#شب
#سکوت



@baghesabzeshgh



https://gharibianlavasani.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیبایی طبیعی طبیعت 👆

🌲🌳🌲🌳

هفت آسمان رابردرم وزهفت دریابگذرم
چون دلبرانه بنگری،درجان سرگردان من

تاآمدی اندربرم شدکفروایمان چاکرم
ای دیدن تودین من وی روی توایمان من


#مولانا
غزل ۱۷۸۶
#دیوان_شمس


@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳

آنکه مرا دشنام می‌دهد خوشم می‌آید وُ
آنکه مرا ثنا می‌گوید
می‌رنجم
زیرا ثنا[یی] باید
که بعد از آن
انکار نیاید.

#شمس_تبریزی

@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳

غزل ۴۳۰
#دیوان_شمس
#مولانا

گم شدن در گم شدن دین منست

نیستی در هست آیین منست

تا پیاده می‌روم در کوی دوست

سبز خنگ چرخ در زین منست

چون به یک دم صد جهان واپس کنم

بنگرم گام نخستین منست

من چرا گرد جهان گردم چو دوست

در میان جان شیرین منست



@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲

تا زمانی که ناخودآگاهی را به خودآگاه،  تبدیل نکرده باشید، بر زندگی شما فرمان خواهد راند و شما آن را "تقدیر" می‌نامید.

#یونگ



ما اغلب برای از یاد بردن درد و رنج خویش به آینده پناه می‌بریم. در پهنه‌ی زمان، خطی تصور می‌کنیم که فراسوی آن خط درد و رنج ما پایان خواهد یافت.

بار هستی
#میلان_کوندرا


@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آرامگاه_یعقوب_لیث_صفار
بزرگمردی که زبان پارسی را به پاس تلاش او داریم

🌲🌳🌲🌳

هر که از جا رفت
جای او دل‌ست

همچو دل
اندر جهان
جاییش نیست

#مولانا
غزل ۴۲۵
#دیوان_شمس

@baghesabzeshgh
تو مکن تهدیدم .. (عشق نامه)
کانال صدای سخن عشق

#تو_مکن_تهدیدم
#شهرام_ناظری
#شعر_مولانا_مثنوی_دفتر_سوم 👆

#عشق_و_مرگ 
#زهراغریبیان_لواسانی 

تو مَکُن تهدیدم از کُشتن که من
تشنه‌یِ زارم به خونِ خویشتن

مولانا در دو داستان زیبای مثنوی "وکیل صدر جهان" و "مسجد مهمان کش"،  اوج عشق را بیان می کند و مرگ عاشقانه را به زیباترین شکل به تصویر می کشد .

اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیاتا فی حیات

«ای دوستان مرا بکشید ، بکشید
چراکه در کشتن من زندگی در زندگی است
ای روی روشن و ای روح جاویدان.....

مرا دوستی است که دوست داشتنش وجودم را کباب می کند 

مولانا در دیدار با شمس تبریزی خود چنین تجربه ای داشت و همه وجودش را قمار این راه کرد .
 
خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش
بنماید هیچش الا هوس قمار دیگر 

نزار قبانی، شاعر عرب نیز ابیات زیبایی را در باب عشق سروده :

آموزگار نیستم، تا عشق را به تو بیاموزم!...
ماهیان نیازی به آموزگار ندارند تا شنا کنند.
پرندگان نیز آموزگاری نمی‌خواهند تا به پرواز درآیند...
عشق را دفتری نیست
...


📕#کتاب_پیچیده_در_عاشقی

#مثنوی
#مولانا
#عشق
#نزار_قبانی
#قمار
#شمس_تبریزی

@baghesabzeshgh

https://gharibianlavasani.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اصفهان_خانهٔ_ملاباشی👆

‌‌‎‌‎‌‎‌‎
عالم حق فراخنایی است
بسطی بی‌پایان، عظیم

مشکل مشکل است نزد بعضی

و نزد بعضی آسان آسان
که از آسانی در تحیر مانده‌است

که کسی در این خود سخن گوید؟!


#شمس_تبریزی

@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳

پس ترا هر غم که پیش آید ز درد
بر کسی تهمت منه بر خویش گرد

#مولانا

@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌳🌳


غزل ۲۱۰۷
#دیوان_شمس
#مولانا


جان منی جان منی جان من

آن منی آن منی آن من

شاه منی لایق سودای من

قند منی لایق دندان من

نور منی باش در این چشم من

چشم من و چشمه حیوان من

گل چو تو را دید به سوسن بگفت

سرو من آمد به گلستان من

از دو پراکنده تو چونی بگو

زلف تو حال پریشان من

ای رسن زلف تو پابند من

چاه زنخدان تو زندان من

دست فشان مست کجا می‌روی

پیش من آ ای گل خندان من


@baghesabzeshgh
Carlos Santana - Moonflower
Telegram.me.shahrtaraneh1
موسیقی امشب از آثار گیتاریست و آهنگساز نامدار مکزیکی - آمریکایی، «کارلوس سانتانا» است. قطعه‌ی Moonflower در سال ۱۹۷۷ در آلبومی به همین نام منتشر شد.


🌲🌳🌲🌳


شازده کوچولو با ادب پرسید:
آدم ها کجایند؟

گل، روزی روزگاری
عبور کاروانی را دیده بود،
این بود که گفت:

آدم ها؟
گمان کنم ازشان
شش هفت تایی باشد.
سال ها پیش دیدم شان.
منتها خدا می داند
کجا می شود پیدایشان کرد.
باد این ور و آن ور می بردشان.
نه اینکه ریشه ندارند.
این بی ریشگی دردسرشان شده!

#شازده_کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری

@baghesabzeshgh
2024/10/02 22:27:03
Back to Top
HTML Embed Code: