Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فروغ_فرخزاد
#زهراغریبیان_لواسانی

من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد آرام آرام....


امروز زاد روز فروغ فرخزاد است ،شاعری که بر شعر شاعران پس از خود تأثیر بسیاری گذاشت .
آنچه فروغ را ماندگار کرد ،جز این نبود که شخصیت فروغ با شعر او قرابتی خاص داشت . جوشش و غلیان احساس او ،میل به گریز از چهارچوب ها و حصارها، کاملا در ساختار شعر و بیان کلمات او دیده می شود. چنین ویژگی خاصی در سهراب سپهری، دوست نزدیک فروغ هم بود .
فروغ و سهراب در شعر و زندگی ،ساده دلانه خودشان بودند .

فروغ ،صادقانه ،بدون ریا و جسورانه در شعر به مسائل اجتماعی پرداخت و در فضای مردسالارانه ایران ،زن را از لایه ها و پستوها بیرون کشید .
فروغ شاعری بزرگ بود .به قول سهراب :
بزرگ بود
و از اهالی امروز
و با تمام افق های باز نسبت داشت.

#شعر
#شاعر
#سهراب_سپهری
#ریا
#صداقت
#مرد_سالارانه

سایت نویسنده :

https://gharibianlavasani.ir/

@baghesabzeshgh
لواسان
امروز 👆
🌳🌲🌳🌲


جوانمردا !
معشوق به همگی خود جمال است
و کمال است
و جلال است
تو کجایی ؟
چرا به همگی خود ادراک نباشی ؟
همه دیده باش تا او جمال بنماید
همه گوش باش تا او همه نطق بود
همه سئوال باش که او همه اجابت است
اگر تو همه ادراک باشی ،
کمال او را جمال خوانند
اگر همه عجز باشی ،
جمال او را جلال خوانند


#عین_القضات

@baghesabzeshgh
Tasnif Bi Hamzaban
Mohammad Reza Shajarian
استاد #شجریان☝️
همدمی چون نی ،از دل نالان
شکوه ها دارم


#داستان_زندگی_مولانا
#زهرا_غریبیان_لواسانی
#خلق_کتاب_مثنوی

حُسام الدین چلبی به التماس از مولانا خواست تا اندیشه های ژرفش را به زبان بیاورد و او آن سخنان را به نگارش در آورد ....

صدای باد ،آخرین کلمات حُسام الدین را که از جانش بر می خواست را  با خود برد
مولانا سخنی نگفت ،تنها به حُسام الدین چشم دوخت .
در جنگل، درختان کاج به خود می بالند که کهن ،همیشه سبز و  ماندگارند. اما مولانا میلی به چشمگیر شدن و شهرت  نداشت . بی آنکه بخواهد، او را می شناختند و دوستش داشتند و حال حسام الدین از او می خواست که برای همه اعصار  ،کتاب مثنوی را بر جای گذارد  و مولانا  دل رنجاندن ِفرزند معنوی اش را نداشت .
از سردستار لباس خود، هجده بیت نی نامه را که مدتها پیش سروده بود ،بیرون آورد و حسام الدین ادامه آن را از او خواست و اینچنین شد که مثنوی سروده شد

بشنو این نی چون شکایت می‌کند
مثنویاز جدایی‌ها حکایت می‌کند

#مولانا

👇👇


🌺علاقمندان به خرید کتاب #باغ_سبز_عشق  (کاغذی) می توانند  از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند :
👇👇

https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳

چون بدیدم در سرم سودای تو، سودای تو
آمدی در گردنم آویختی، آویختی

طره‌های مشک را دربافتی، دربافتی
تارهای صبر را بگسیختی، بگسیختی


#مولانا
غزل ۲۷۸۰
#دیوان_شمس


@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آتشکده زرتشتیان یزد یا آتشکده بهرام (وَرهُرام)، محل نگهداری آتش 1500 ساله وَرهُرام که جزو سه آتش مقدس و باستانی زرتشتيان بوده است.👆


🌳🌲🌳🌲

هیچ آگاه شدنی،
بدون درد نخواهد بود…

#کارل_گوستاو_یونگ



تسلای این جهان این است
که رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد!
غمی می‌رود و شادی‌ای باز زاده می‌شود.
این‌ها همه در تعادل‌اند.
این جهان، جهانِ جبران‌هاست...

#یادداشت ها
#آلبر_کامو



#آتشکده_زرتشتیان
#یزد #آتشکده_بهرام


@JournalTourism

@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳🌲
بگذاشتیم غم تو
نگذاشتــــــ مَـــــــرا

حقا که غمت ...
از تـو وفادارتــــــر است

#مولانا
@baghesabzeshgh
Forwarded from استاد شهرام ناظری (صدای سخن عشق 🪕🎺)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قونیه در این روزهای زمستان ☝️

📚#کتاب_باغ_سبز_عشق:
بخشی از
#کتاب_داستان_زندگی_مولانا
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی


جلال الدین بلخی و شمس الدین تبریزی با نزدیک شدن زمستان ،برای همیشه به خانه برگشتند . برف زودرس راهِ رفتن آن دو ، به روستا را سخت  کرده  بود و مولانا بیم داشت که پیرمرد ،در میانه راه زمین بخورد .هر چند که برای شمس پرنده ،که تَه ِکفش هایش از خاک تمامی شهرها نشانی داشت ،این رفت و آمدها سخت نبود .اما مولانا نمی خواست ،وجود نازنین او آسیبی ببیند

چندی نگذشت که چشمان اهل خانه ،که خلوت های دو نفره آنان را از یاد برده بودند ،باز شاهد روشنی اتاق مولانا تا سپیده دم شدند .
این شد که به خود آمدند و دیدند که دیگر مولانا برای آن ها نیست و از آنِ مرد ِ طویل شده است.

شمس الدین تبریزی قد بلندی داشت و مردم به تمسخر به او لقب طویل داده بودند

@baghesabzeshg

پادکست ،صوتی کتاب👇

https://gharibianlavasani.ir/category/%d8%a8%d8%a7%d8%ba-%d8%b3%d8%a8%d8%b2-%d8%b9%d8%b4%d9%82/

علاقمندان به خرید کتاب #باغ_سبز_عشق (کاغذی) از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند :
👇👇

https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/
عظمت فکر دانشمند ایرانی خواجه #نصیرالدین_طوسی
#برج_رادکان در نزدیکی مشهد ،تنها برجی که توانایی تعیین چهار فصل ،سال کبیسه و نوروز را دارد .
🌳🌲🌳

ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
                                    
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو

#مولانا


@baghesabzeshg

https://gharibianlavasani.ir
Paul Mauriat - Taka Takata(480P)
پل موریا
🌲❄️🌲❄️

آغاز سال نو میلادی برهمه انسان های روی زمین مبارک باد🌹

#زهراغریبیان_لواسانی

🌲امروز سال ۲۰۲۴  میلادی آغاز شد .سالی که به یادگار از میلاد انسانی دوست داشتنی ،برای جمع کثیری از آدمیان روی زمین، نشانه ورود به عرصه زندگی و فعالیت است .

🌲حضرت عیسی بر اساس کتاب عهد جدید که حاوی انجیل های چهارگانه است به مهر و شفقت شناخته می شود .
او معصوم و سرشار از  لطف و مهربانی است .گویی در جهان فکری عیسی ،همه چیز ازلی و به دور از رنگ مادی است .
برای همین برای ما انسان ها که در زیست دوگانه میان خیر و شر زندگی می کنیم ،ورود به این جهان پاک ،بسیار دور از دسترس می باشد
اما بنا بر فرمایش مولانا ،در درون هر یک از ما ،مسیح عالمی زندگی می کند که منتظر آن تولد دوباره می باشد تا ما را به خلوت خودش راه دهد.

هر یکی از ما مسیح عالمیست

هر الم را در کف ما مرهمیست

#سال_نو_میلادی
#عیسی
#کریسمس
#مولانا

@baghesabzeshg

https://gharibianlavasani.ir
🌳🌲🌳

غزل ۱۳۷۲ #دیوان_شمس_حضرت_مولانا

‌این‌بار من یک‌بارگی در عاشقی پیچیده‌ام
این‌بار من یک‌بارگی از عافیت ببریده‌ام

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام

ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل‌ اندیشــیده‌ام

#مولانا
@baghesabzeshg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳

نقل است که نانوایی بود در شهری و بسی نام شبلی شنیده بود. عاشق او شد او را نادیده. روزی، شبلی اتفاق را به دکانِ او افتاد و گرسنه بود. گِرده ای نان برگرفت. آن مرد از دستِ شبلی نان بستد و جفا گفت. شبلی برفت. کسی نانوا را گفت که "او شبلی بود." آتش در نانوا افتاد. از پسِ او برفت و در دست و پای او افتاد و گفت: "می خواهم که غرامتِ این را دعوتی کنم." شبلی گفت: "چنان کن." دعوتی بساخت و قُربِ صد دینار خرج کرد و بسی بزرگان را جمع کرد که شبلی امروز مهمانِ ماست. چون به سفره بنشستند کسی از شبلی پرسید که "نشانِ بهشتی و دوزخی چیست؟"
گفت: "دوزخی آن بُوَد که برای خدای تعالی گِرده ای نان به درویشی نتواند داد و برای هوای نفس صد دینار به دعوتی خرج تواند کرد، چنان که این نانوا کرد. و نشان بهشتی برخلاف این بُوَد."

#تذکره_الاولیاء: #عطار_نیشابوری، تصحیح شفیعی کدکنی، نشر سخن، ص ۶۷۷.

@baghesabzeshgh
2024/10/03 21:35:47
Back to Top
HTML Embed Code: