♦️#کلاس_شرح_مثنوی_مولانا

بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن

🍀☘☘🍀

✅ دوره کلاس های مثنوی از آغاز دفتر اول .
مدرس :زهرا غریبیان لواسانی

♦️برای همراهی در این سفر
و ثبت نام برای  تهیه بسته های صوتی ،لطفا به خانم مهرپور در تلگرام پیام بدهید :👇👇👇

@Zglwebsupport

♻️در صورت علاقمندی نمونه صوتی کلاس را نیز درخواست نمایید

💠💠یا از طریق وب سایت زیر اقدام بفرمایید :
👇👇


https://gharibianlavasani.ir/online-register/


@baghesabzeshgh

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

🌲🌳🌲🌳

شاید کسی را که با او خندیده‌ای فراموش کنی؛ اما هرگز کسی را که با او گریسته‌ای از یاد نخواهی برد.

#جبران_خلیل_جبران

@baghesabzeshgh

پاییز زیبای شهر هوره
در کنار #رودخانه_زاینده_رود
چهارمحال و بختیاری.👆

🌲🌳🌲🌳

غزل ۲۱۴۲
#دیوان_شمس_حضرت_مولانا


شهر بزرگ است تنم غم طرفی من طرفی
یک طرفی آبم از او یک طرفی نارم از او

با ترشانش ترشم با شکرانش شکرم
روی من او پشت من او پشت طرب خارم از او


@baghesabzeshgh

این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وا رهان

#مثنوی_مولانا_دفتراول

🌲🌳🌲🌳

پرندگانی که در قفس به دنیا آمده اند،
پرواز را یک بیماری می دانند...

#الخاندرو_خودورفسکی

🌲🌳🌲🌳

دکتر کافکا تقریبا با عصبانیت به چشم‌هایم خیره شد و با صدایی آهسته و گرفته که پیدا بود احساس شدیدی را کتمان می‌کند، گفت:
"اشتباه می‌کنید، من در قفس هستم."

می فهمم، اداره…

دکتر کافکا حرفم را قطع کرد: "نه تنها در اداره، بلکه اصولا."
دست راستش را مشت کرد و روی سینه‌اش گذاشت:
میله‌ها در درونِ من‌اند.


#گفتگو_با_کافکا
#گوستاو_یانوش

#قفس
#آزادی


@baghesabzeshgh

🌲🌳🌲🌳

در آدمی بسیار چیزهاست، موش است و مرغ است؛ باری مرغ قفس را بالا می برد و باز موش به زیر می کشد و صدهزار وحوشِ مختلف در آدمی مگر آنجا روند که موش، موشی بگذارد و مرغ، مرغی را بگذارد و همه یک شوند زیرا که مطلوب نه بالاست و نه زیر؛ چون مطلوب ظاهر شود نه بالا بوَد و نه زیر!

#فیه_مافیه
#مولانا

@baghesabzeshgh

اثر نقاشیخط - استاد '' جلیل رسولی''
#نقاشیخط - مرغ باغ ملکوتم ...
#جلیل_رسولی👆


مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

#همام_تبریزی


🌲🌳🌲🌳

غزل ۱۳۷۲
#دیوان_شمس_حضرت_مولانا


چندانک خواهی درنگر در من که نشناسی مرا

زیرا از آن کم دیده‌ای من صدصفت گردیده‌ام

در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده‌ها منزلگهی بگزیده‌ام

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم

تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام


@baghesabzeshgh

🌲🌳🌲🌳

با تو می گویم:
شادی، همچو آب لطیف صاف، به هرجا می‌رسد، در حال، شکوفه‌ی عجبی می‌روید. غم همچو سیلاب سیاه به هرجا که رسد شکوفه را پژمرده کند و آن شکوفه‌ای که قصد پیدا شدن دارد نَهِلَد که پیدا شود.

#مقالات_شمس

@baghesabzeshgh

نام ترانه :یک روز میخندی... یک روز گریه میکنی....Un jour tu ris, un jour tu pleures
#این_داستان_پاییز است.... این داستان عشق است..
'با صدای زیبا و پر احساس #خولیو_ایگلسیاس
خواننده ،ترانه سرای اسپانیایی👆

🌲🌳🌲🌳

#پاییز
✍#زهراغریبیان_لواسانی


برای تو می نویسم :

روزهای آخر پاییز بود
و آن نارنج تنها
در آخرین
شاخه بلند آن درخت
در انتظار کسی بود
که قد رسیدن
و چیدن او را داشت
....
عاشقی
که از سقوط هراسی نداشت.


@baghesabzeshgh
سایت نویسنده:

https://gharibianlavasani.ir/

قونیه شب_عرس
#استاد_ناظری

🌲🌳🌲🌳

غزل ۱۶۰۴ #دیوان_شمس_حضرت_مولانا

بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم

بده ای حاتم عالم قدح زفت به دستم

ز من ای ساقی مردان نفسی روی مگردان

دل من مشکن اگر نه قدح و شیشه شکستم

قدحی بود به دستم بفکندم بشکستم

کف صد پای برهنه من از آن شیشه بخستم

تو بدان شیشه پرستی که ز شیشه است شرابت

می من نیست ز شیره ز چه رو شیشه پرستم

بکش ای دل می جانی و بخسب ایمن و فارغ

که سر غصه بریدم ز غم و غصه برستم

دل من رفت به بالا تن من رفت به پستی

من بیچاره کجایم نه به بالا نه به پستم

چه خوش آویخته سیبم که ز سنگت نشکیبم

ز بلی چون بشکیبم من اگر مست الستم

تو ز من پرس که این عشق چه گنج است و چه دارد

تو مرا نیز از او پرس که گوید چه کسستم

به لب جوی چه گردی بجه از جوی چو مردی

بجه از جوی و مرا جو که من از جوی بجستم

فلئن قمت اقمنا و لئن رحت رحلنا

چو بخوردی تو بخوردم چو نشستی تو نشستم

منم آن مست دهلزن که شدم مست به میدان

دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم

چه خوش و بیخود شاهی هله خاموش چو ماهی

چو ز هستی برهیدم چه کشی باز به هستم

 
@baghesabzeshgh

https://gharibianlavasani.ir/

شب عُرُس مولانا گرامی باد
✍#زهراغریبیان_لواسانی

۲۶ _۲۷آذر ماه را شب عُرُس حضرت مولانا می نامند
هرسال عاشقان اندیشه های مولانا  به یاد رفتن او از دیار خاکی که چون عروسی برای روح عاشق می باشد بر مزار او در قونیه جمع می شوند.
عُرُس به معنای وصال به معشوق است

وفات مولانا عروج است .
عروج سفری بزرگ و درونی است
هجرتی بزرگ‌از غرب تاریک جهان ظلمانی به مشرق نورانی که سهروردی آن را یگانه هدف  زیستن می داند.

  #شمس_تبریزی سیر وسفر آدمی در خود و تغییر از  حال به حال دگر  را شرط انسان بودن می داند .
امری که جز با آگاهی ایجاد نمی شود و با آزادگی   پیوندی دیرینه دارد .
بند بگسل باش آزاد ای پسر


#مولانا
#شمس_تبریزی
#غرس
@baghesabzeshgh

https://gharibianlavasani.ir/

🌲🌳🌲🌳

کارهای عالم بدین‌سان می‌رود
نبینی صلح و دوستی "بهار"
در اغاز اندک اندک گرمی‌ای می‌نماید
و انگه بیشتر

و درختان نگر
که چون اندک اندک پیش می‌ایند
اول تبسّمى
انگه اندک اندک رخت‌ها را
از "برگ و میوه" پیدا می‌کند

و درویشانه و صوفیانه
همه را در میان می‌نهد
و هرچه دارد جمله در می‌بازد

پس کارهای عالم را
و عقبی را جمله را
هرکه "اِشتاب" کرد
و در اول کار مبالغه نمود

ان کار میسّرِ او نشد.....



فیه_ما_فیه
#مولانا

@baghesabzeshgh

گریگوری یاکولویچ پرلمان
نابغه معاصر رياضی در جهان

👇👇👇👇👇