This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ghomar Baz
Mohsen Chavoshi - SubSeda.IR
شعر مولانا
صدای محسن چاوشی 👆
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
#برگی_ازمثنوی_مولانا
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
بیشه ای آمد وجود آدمی
بر حذر شو زین وجود ار زان دمی
در وجود ما هزاران گرگ و خوک
صالح و ناصالح و خوب و خشوک
ساعتی گرگی در آید در بشر
ساعتی یوسفرخی همچون قمر
مولانا در مثنوی وجود انسان را مانند بیشه ای پر از جانوران تصویر می کشد .
در این بیشه ،هم گرگ ،هم خوک ، هم زشت و هم زیبا وجود دارد .
درست شبیه بیشه که اگر همه جور جانوران در آن زندگی نکنند نمی تواند به بقای خود ادامه دهد .
در این بیشه جنگ ، درندگی و تنازع بقا هم وجود دارد
اما درست مانند جنگل که در آن اگر درندگان همه حیوانات را پاره کننند دیگر جنگلی وجود نخواهد داشت
پس برای تکامل روان نیز انسان باید آگاهانه اجازه ندهد ،گرگ های وجودش تمام هستی او را بدرند و محیط امن وجودش را نا آرام کنند .
راه شناخت گرگ ها وظیفه هر انسانی است.
📕#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
#مولانا
#مثنوی
#شمس_تبریزی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
Arayeshe Ghaliz
Homayoun Shajarian
صبحی دیگر و زندگی دوباره
با من صنما
و آواز زیبای همایون #شجریان
🌳🌲🌳🌲
روز آن است
که خوبان همه
در رقص آیند
#مولانا
🍁🍁🍁🍁
https://www.tg-me.com/baghesabzeshgh
با من صنما
و آواز زیبای همایون #شجریان
🌳🌲🌳🌲
روز آن است
که خوبان همه
در رقص آیند
#مولانا
🍁🍁🍁🍁
https://www.tg-me.com/baghesabzeshgh
🌳🌲🌳🌲
به محض آنکه ذهن بشر موفق شد
مفهوم گناه را خلق کند،
انسان به پنهان کاری روانی یا به زبان روانکاوانه«سرکوب» متوسل شد..
#یونگ
روانشناسی در عمل
@baghesabzeshgh
به محض آنکه ذهن بشر موفق شد
مفهوم گناه را خلق کند،
انسان به پنهان کاری روانی یا به زبان روانکاوانه«سرکوب» متوسل شد..
#یونگ
روانشناسی در عمل
@baghesabzeshgh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢💢💢💢
دوستان علاقمند برای تهیه فایلهای صوتی شرح مثنوی مولانا میتوانند به آیدی زیر پیام دهند:
🆔 @Zglwebsupport
#زهراغریبیان_لواسانی
#شرح_مثنوی_معنوی
#مولانا
@baghesabzeshgh
دوستان علاقمند برای تهیه فایلهای صوتی شرح مثنوی مولانا میتوانند به آیدی زیر پیام دهند:
🆔 @Zglwebsupport
#زهراغریبیان_لواسانی
#شرح_مثنوی_معنوی
#مولانا
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Tasnif Bi Hamzaban
Mohammad Reza Shajarian
صدای اهورایی استاد #شجریان☝️
هر دمی چون نی
از دل نالان
شکوه ها دارم
#قصه_نی
✍️#زهراغریبیان_لواسانی
بشنو این نِی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
مولانا در دیباچه مثنوی وقتی سخن از زبان نِی می گوید ،نه از درد جسمانی، بلکه از فراقی حرف می زند که جانش را شرحه شرحه کرده است .
قصه نی ،عبور انسان از دایره محدود منیت است و راه جستن به بیکران هستی ،خدا می باشد.
نِی مولانا خود اوست که در روزگارش ناشناخته ماند و کسی به اسرار او واقف نشد .
نِی نشانه انسانی است که چون نی از درون خالی شده و صدای خدا را منعکس می کند .
نِی هبوط روحی است که از غربت خود و اشتیاق به بازگشت به نیستان با ما سخن می گوید .
📕#کتاب_غربت_وجودی
#نی_نامه
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
هر دمی چون نی
از دل نالان
شکوه ها دارم
#قصه_نی
✍️#زهراغریبیان_لواسانی
بشنو این نِی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
مولانا در دیباچه مثنوی وقتی سخن از زبان نِی می گوید ،نه از درد جسمانی، بلکه از فراقی حرف می زند که جانش را شرحه شرحه کرده است .
قصه نی ،عبور انسان از دایره محدود منیت است و راه جستن به بیکران هستی ،خدا می باشد.
نِی مولانا خود اوست که در روزگارش ناشناخته ماند و کسی به اسرار او واقف نشد .
نِی نشانه انسانی است که چون نی از درون خالی شده و صدای خدا را منعکس می کند .
نِی هبوط روحی است که از غربت خود و اشتیاق به بازگشت به نیستان با ما سخن می گوید .
📕#کتاب_غربت_وجودی
#نی_نامه
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳🌲
جنگل افسانه ای هوه در پارک ملی المپیک 👆
غزل ۱۰۸۵ #دیوان_شمس_حضرت_مولانا
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطهها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
...
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسپی که هر شب کشد او بیار دیگر
@baghesabzeshgh
جنگل افسانه ای هوه در پارک ملی المپیک 👆
غزل ۱۰۸۵ #دیوان_شمس_حضرت_مولانا
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطهها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
...
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسپی که هر شب کشد او بیار دیگر
@baghesabzeshgh
کشتی احمق ها! (بخشی از اثر)
هیرونیموس #بوش
✍️#زهرا_غریبیان_لواسانی
خیلی ها شوپنهاور را به عنوان فیلسوفی بدبین می شناسند .اما گاهی از یاد می بریم که نگاه منتقدانه این فیلسوف به زندگی، ثمرات اینچنین را هم داشته .
مثلا شوپنهاور می گوید :
جهانی که هر کس در آن زندگی میکند، عمدتاً به شیوهی نگرش خود او وابسته است
و متناسب با این تفاوت نگرش
آدم فقیر، پوچ و سطحی یا غنی وجود دارد
این بهترین نوشته ای هست که امروز خواندم 🌹
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
هیرونیموس #بوش
✍️#زهرا_غریبیان_لواسانی
خیلی ها شوپنهاور را به عنوان فیلسوفی بدبین می شناسند .اما گاهی از یاد می بریم که نگاه منتقدانه این فیلسوف به زندگی، ثمرات اینچنین را هم داشته .
مثلا شوپنهاور می گوید :
جهانی که هر کس در آن زندگی میکند، عمدتاً به شیوهی نگرش خود او وابسته است
و متناسب با این تفاوت نگرش
آدم فقیر، پوچ و سطحی یا غنی وجود دارد
این بهترین نوشته ای هست که امروز خواندم 🌹
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Honor Him
Hans Zimmer
بخشی از موسیقی فیلم #گلادیاتور اثر ستودنی هانس زیمر
۱ نوامبر روز نویسنده
✍🏻#زهراغریبیان_لواسانی
سقراط فلسفه را زایش درون می دانست وهمینگوی نوشتن را عرق ریزی روح می نامید .
قلم از درد گفتن است .نوک قلم به ریشه های درون تو وصل هست از تو آغاز می شود و به رنج انسان ها ختم می شود
وقتی می نویسی تو دیگر یک فرد نیستی به همه جهان تعلق داری پس باید از دردهای انسان ها بگویی
نوشتن با درد آغاز می شود بدون درد نمی توان نوشت .
حسی از درون تو در حال زاده شدن هست و وجودت را مثل زایمان در هم می فشرد تا کودکی از کلمات زاده شود
و زمانی که شروع به نوشتن می کنی خودت هم نمی دانی کلمات از کجا می آیند
دری میان تو و آن لحظه گشوده می شود و فارغ از هیاهوی زندگی، با خود و سکوت به حضور می رسی .
مثل این است که در جایی متوقف و به ساحت دیگری وصل می شوی و مفاهیم در قالب کلمات بر جانت ریزش می کند
شاید بگویی زیباست
اما باید سالها آبستن باشی
آبستن دردها
پرسش ها
و جهان را جور دیگری خواستن.
و هر بار از درونت زایمان کنی و هیچ وقت هم این زایمان ها به پایان نمی رسد
چون تو حامل پرسش های بشر، در تمامی قرون هستی.
@baghesabzeshgh
۱ نوامبر روز نویسنده
✍🏻#زهراغریبیان_لواسانی
سقراط فلسفه را زایش درون می دانست وهمینگوی نوشتن را عرق ریزی روح می نامید .
قلم از درد گفتن است .نوک قلم به ریشه های درون تو وصل هست از تو آغاز می شود و به رنج انسان ها ختم می شود
وقتی می نویسی تو دیگر یک فرد نیستی به همه جهان تعلق داری پس باید از دردهای انسان ها بگویی
نوشتن با درد آغاز می شود بدون درد نمی توان نوشت .
حسی از درون تو در حال زاده شدن هست و وجودت را مثل زایمان در هم می فشرد تا کودکی از کلمات زاده شود
و زمانی که شروع به نوشتن می کنی خودت هم نمی دانی کلمات از کجا می آیند
دری میان تو و آن لحظه گشوده می شود و فارغ از هیاهوی زندگی، با خود و سکوت به حضور می رسی .
مثل این است که در جایی متوقف و به ساحت دیگری وصل می شوی و مفاهیم در قالب کلمات بر جانت ریزش می کند
شاید بگویی زیباست
اما باید سالها آبستن باشی
آبستن دردها
پرسش ها
و جهان را جور دیگری خواستن.
و هر بار از درونت زایمان کنی و هیچ وقت هم این زایمان ها به پایان نمی رسد
چون تو حامل پرسش های بشر، در تمامی قرون هستی.
@baghesabzeshgh
غزل ۴۶۵
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس
...
کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست
لاف زنم لاف لاف چونک خریدارم اوست
طوطی گویا شدم چون شکرستانم اوست
بلبل بویا شدم چون گل و گلزارم اوست
پر به ملک برزنم چون پر و بالم از اوست
سر به فلک برزنم چون سر و دستارم اوست
جان و دلم ساکنست زانک دل و جانم اوست
قافلهام ایمنست قافله سالارم اوست
بر مثل گلستان رنگرزم خم اوست
بر مثل آفتاب تیغ گهردارم اوست
خانه جسمم چرا سجده گه خلق شد
زانک به روز و به شب بر در و دیوارم اوست
دست به دست جز او مینسپارد دلم
زانک طبیب غم این دل بیمارم اوست
بر رخ هر کس که نیست داغ غلامی او
گر پدر من بود دشمن و اغیارم اوست
ای که تو مفلس شدی سنگ به دل برزدی
صله ز من خواه زانک مخزن و انبارم اوست
شاه مرا خوانده است چون نروم پیش شاه
منکر او چون شوم چون همه اقرارم اوست
گفت خمش چند چند لاف تو و گفت تو
من چه کنم ای عزیز گفتن بسیارم اوست
@baghesabzeshgh
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس
...
کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست
لاف زنم لاف لاف چونک خریدارم اوست
طوطی گویا شدم چون شکرستانم اوست
بلبل بویا شدم چون گل و گلزارم اوست
پر به ملک برزنم چون پر و بالم از اوست
سر به فلک برزنم چون سر و دستارم اوست
جان و دلم ساکنست زانک دل و جانم اوست
قافلهام ایمنست قافله سالارم اوست
بر مثل گلستان رنگرزم خم اوست
بر مثل آفتاب تیغ گهردارم اوست
خانه جسمم چرا سجده گه خلق شد
زانک به روز و به شب بر در و دیوارم اوست
دست به دست جز او مینسپارد دلم
زانک طبیب غم این دل بیمارم اوست
بر رخ هر کس که نیست داغ غلامی او
گر پدر من بود دشمن و اغیارم اوست
ای که تو مفلس شدی سنگ به دل برزدی
صله ز من خواه زانک مخزن و انبارم اوست
شاه مرا خوانده است چون نروم پیش شاه
منکر او چون شوم چون همه اقرارم اوست
گفت خمش چند چند لاف تو و گفت تو
من چه کنم ای عزیز گفتن بسیارم اوست
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رقص_سماع_مولانا
✍#زهراغریبیان_لواسانی
سماع مولانا جلال الدین بعد از دیدار او با شمس تبریزی ،آغازی برای رقصی به سوی خداوند و عروجی به عالم معناست که با رها شدن یک باره مولانا از وابستگی های او همراه شد
به میزانی که مولانا از چهارچوب شهرت و مقام و هرآنچه منیت بود دور می شد سبکبال تر می شد
و با پرواز او از عالم حس، قدم به عالم ماورایی می گذاشت که در آن پایکوبی تمام جهان را مشاهده می کرد
و چنین می شد که مولانا بی آنکه مراسم و آیینی را از قبل بداند در این شور و مستی جهان حضور می یافت .
حال برای مولانای به دور شده از جاه و مقام و برخوردار از جانی مصفا و آیینه وش ،
جهان بزم خود را به تماشا گذاشته بود و او می رقصید و می رقصید .
در این حرکت دایره وار رقص سماع ،
مولانا به چرخش جهان متصل می شد
و روح او پژواک موسیقی کهکشان و هارمونی جهان را در خود نظاره می کرد.
مولانا که خود از جنس موسیقی شده بود
حال هر آوا و صدایی را می شنید؛ برای او تداعی گر موسیقی ازلی آسمانی بود
که در گردش افلاک وجود داشت و ناخواسته به سماع می پرداخت .
📕بخشی از #کتاب_پیچیده_در_عاشقی
#مثنوی
#شمس
#موسیقی
#مولانا
@baghesabzeshgh
✍#زهراغریبیان_لواسانی
سماع مولانا جلال الدین بعد از دیدار او با شمس تبریزی ،آغازی برای رقصی به سوی خداوند و عروجی به عالم معناست که با رها شدن یک باره مولانا از وابستگی های او همراه شد
به میزانی که مولانا از چهارچوب شهرت و مقام و هرآنچه منیت بود دور می شد سبکبال تر می شد
و با پرواز او از عالم حس، قدم به عالم ماورایی می گذاشت که در آن پایکوبی تمام جهان را مشاهده می کرد
و چنین می شد که مولانا بی آنکه مراسم و آیینی را از قبل بداند در این شور و مستی جهان حضور می یافت .
حال برای مولانای به دور شده از جاه و مقام و برخوردار از جانی مصفا و آیینه وش ،
جهان بزم خود را به تماشا گذاشته بود و او می رقصید و می رقصید .
در این حرکت دایره وار رقص سماع ،
مولانا به چرخش جهان متصل می شد
و روح او پژواک موسیقی کهکشان و هارمونی جهان را در خود نظاره می کرد.
مولانا که خود از جنس موسیقی شده بود
حال هر آوا و صدایی را می شنید؛ برای او تداعی گر موسیقی ازلی آسمانی بود
که در گردش افلاک وجود داشت و ناخواسته به سماع می پرداخت .
📕بخشی از #کتاب_پیچیده_در_عاشقی
#مثنوی
#شمس
#موسیقی
#مولانا
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌳🌲🌳🌳
میانِ باغ گُلِ سرخ هایوهو دارد
که بو کنید دهانِ مرا چه بو دارد
به باغ جمله شرابِ خدای مینوشند
در آن میانه کسی نیست کو گلو دارد!
"#مولانا"
@baghesabzeshgh
میانِ باغ گُلِ سرخ هایوهو دارد
که بو کنید دهانِ مرا چه بو دارد
به باغ جمله شرابِ خدای مینوشند
در آن میانه کسی نیست کو گلو دارد!
"#مولانا"
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرمزگان زیبا 👆
🌳🌲🌳🌲
چون که بیرنگی اسیر رنگ شد
موسیای با موسیای در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کان داشتی
موسی و فرعون دارند آشتی!
#مولانا
@baghesabzeshgh
👇👇👇👇👇
🌳🌲🌳🌲
چون که بیرنگی اسیر رنگ شد
موسیای با موسیای در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کان داشتی
موسی و فرعون دارند آشتی!
#مولانا
@baghesabzeshgh
👇👇👇👇👇