André Popp - "Je ne suis que de l'amour" [Historia de O]
قطعه :#من_چیزی_جز_عشق_نیستم
اثر آندره پوپ
✍#زهراغریبیان_لواسانی
دلم چون پرنده ای پرید
از درختی که عاشقش بودم
از آن روز درخت گم شد
و تنها نقشی ماند
در خاطراتم .
زندگی
مکثی است
میان گذشته و امروز
و عشق قبیله ای است
که در کوچ
هویت می یابد.
@baghesabzeshgh
@ThroughaGlassDarkly
اثر آندره پوپ
✍#زهراغریبیان_لواسانی
دلم چون پرنده ای پرید
از درختی که عاشقش بودم
از آن روز درخت گم شد
و تنها نقشی ماند
در خاطراتم .
زندگی
مکثی است
میان گذشته و امروز
و عشق قبیله ای است
که در کوچ
هویت می یابد.
@baghesabzeshgh
@ThroughaGlassDarkly
🌲🌳🌲🌲
بیخود ومجنون دل من،خانه ی پرخون دل من
ساکن و گردون دل من،فوق ثریا دل من
سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
#مولانا
غزل ۱۸۱۷
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
بیخود ومجنون دل من،خانه ی پرخون دل من
ساکن و گردون دل من،فوق ثریا دل من
سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
#مولانا
غزل ۱۸۱۷
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳
و گفت: همه چیز اندر دو چیز یافتم؛ یکی مرا، و یکی نه مرا.
آن که مراست اگر بسیار از آن گریزم همی سوی من آید،و آن که نه مراست اگر بسی جهد کنم به جهد خویش هرگز در دنیا نیابم.
#تذکره_الاولیاء
#عطار_نیشابوری
@baghesabzeshgh
و گفت: همه چیز اندر دو چیز یافتم؛ یکی مرا، و یکی نه مرا.
آن که مراست اگر بسیار از آن گریزم همی سوی من آید،و آن که نه مراست اگر بسی جهد کنم به جهد خویش هرگز در دنیا نیابم.
#تذکره_الاولیاء
#عطار_نیشابوری
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍#زهراغریبیان_لواسانی
این شعر نیما یوشیج
چقدر زیباست :
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی
...
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
یک بار دیگر شعر را بخونید
و هر کلمه را جرعه جرعه بنوشید
تا حسی که شاعر
موقع سرودن داشته را حس کنید 🌹
نیما به سختی با تمام تعصباتی که درباره شعر کهن بود جنگید و توانست سبکی تازه در شعر را ایجاد کند .
نیما با زبان فرانسه به خوبی آشنا بود و مطالعه عمیق از یک سو و سال ها تامل ،تحقیق و رنج
ماحصلش شعر نیمایی شد .
#نیما
#شعر
@baghesabzeshgh
این شعر نیما یوشیج
چقدر زیباست :
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی
...
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
یک بار دیگر شعر را بخونید
و هر کلمه را جرعه جرعه بنوشید
تا حسی که شاعر
موقع سرودن داشته را حس کنید 🌹
نیما به سختی با تمام تعصباتی که درباره شعر کهن بود جنگید و توانست سبکی تازه در شعر را ایجاد کند .
نیما با زبان فرانسه به خوبی آشنا بود و مطالعه عمیق از یک سو و سال ها تامل ،تحقیق و رنج
ماحصلش شعر نیمایی شد .
#نیما
#شعر
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌳🌲🌳🌲
ای جهانِ کهنه را تو جان نو
از تن بی جان و دل افغان شنو
شرحِ گُل بگذار از بهر خدا
شرح بلبل گو که شد از گل جدا
#حضرت_مولانا
#مثنوی
دفتر اول
@baghesabzeshg
ای جهانِ کهنه را تو جان نو
از تن بی جان و دل افغان شنو
شرحِ گُل بگذار از بهر خدا
شرح بلبل گو که شد از گل جدا
#حضرت_مولانا
#مثنوی
دفتر اول
@baghesabzeshg
Inja Kasist Penhan
Hazhir Mehrafrouz
#مولانا_و_ریشه_اضطرابهای_ما
✍#زهراغریبیان_لواسانی
مثنوی مولانا فقط یک کتاب ادبی و عرفانی نیست .ما با خواندن مثنوی می توانیم به شناخت خودمان هم برسیم . به طور مثال ،مولانا بعضی از رفتار و اعمال ما را موجب رنج های ما در زندگی می داند .
هر غمی کز وی تو دل آزردهای
از خمار مَی بود کان خوردهای
لیک کی دانی که آن رنج خمار
از کدامین مَی بر آمد آشکار
ما در بسیاری از موارد مسئولیت خطاهای خود را نمی پذیریم و چون مولانا قبول نمی کنیم که :."فعل توست این غصه های دم به دم !
اما اگر مسئولیت اشتباه و خطاهای خود را بپذیریم آن زمان است که به درمان بیماری خود می کوشیم .
چه بسا این اندوه ها ی واپس زده ما در ضمیر ناخودآگاه ما انباشته می شود و خود را در خواب های مشوش ما نشان دهد .
از نظر مولانا ریشه بعضی از اضطراب ها و حتی مشکلاتی که در زندگی ایجاد می شود بر عهده خود ما هست اما جنس خطاهای ما، با پاسخی که در جهان دریافت می کنیم از یک گونه و شبیه نیست .
#مثنوی
#شمس_تبریزی
📕#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
✍#زهراغریبیان_لواسانی
مثنوی مولانا فقط یک کتاب ادبی و عرفانی نیست .ما با خواندن مثنوی می توانیم به شناخت خودمان هم برسیم . به طور مثال ،مولانا بعضی از رفتار و اعمال ما را موجب رنج های ما در زندگی می داند .
هر غمی کز وی تو دل آزردهای
از خمار مَی بود کان خوردهای
لیک کی دانی که آن رنج خمار
از کدامین مَی بر آمد آشکار
ما در بسیاری از موارد مسئولیت خطاهای خود را نمی پذیریم و چون مولانا قبول نمی کنیم که :."فعل توست این غصه های دم به دم !
اما اگر مسئولیت اشتباه و خطاهای خود را بپذیریم آن زمان است که به درمان بیماری خود می کوشیم .
چه بسا این اندوه ها ی واپس زده ما در ضمیر ناخودآگاه ما انباشته می شود و خود را در خواب های مشوش ما نشان دهد .
از نظر مولانا ریشه بعضی از اضطراب ها و حتی مشکلاتی که در زندگی ایجاد می شود بر عهده خود ما هست اما جنس خطاهای ما، با پاسخی که در جهان دریافت می کنیم از یک گونه و شبیه نیست .
#مثنوی
#شمس_تبریزی
📕#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
Forwarded from استاد شهرام ناظری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولانا
غزل ۱۱۵۳
@baghesabzeshgh
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولانا
غزل ۱۱۵۳
@baghesabzeshgh
Tasnife Gholab
Homayoun Shajarian
تصنیف زیبای #قلاب
#همایون_شجریان
مولوي انسان عاشقي بود
و عشق را نه تنها دانسته ،بلكه چشيده بود
و تمام مكتب او در عشق خلاصه ميشد.
مولانا عشق را از اول خوني و سركش ميداند چرا كه اگر عشق از همان آغاز، خونريز و سركش نباشد
هرآدم بيسروپايي، هوسهاي مبتذل خود را رنگ عشق ميزند
و خود را در صف عاشقان قرار ميداد
براي همين است كه مولانا در دفتر اول، عشق را "راه پر خون" ناميده است:
نيحديث راه پرخون ميكند
قصههاي عشق مجنون ميكند
شيخ عطار نيز وادي عشق را جايي ميداند
كه عاشق، غرق آتش ابتلا ميشود:
بعدازآن وادي عشقآمد پديد غرقآتششدكسيكانجارسيد
📚#کتاب :#غربت_وجودی
#نویسنده :#زهرا_غریبیان_لواسانی
#مولانا
#عشق
#عاشق
#مثنوی
#عطار
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
#همایون_شجریان
مولوي انسان عاشقي بود
و عشق را نه تنها دانسته ،بلكه چشيده بود
و تمام مكتب او در عشق خلاصه ميشد.
مولانا عشق را از اول خوني و سركش ميداند چرا كه اگر عشق از همان آغاز، خونريز و سركش نباشد
هرآدم بيسروپايي، هوسهاي مبتذل خود را رنگ عشق ميزند
و خود را در صف عاشقان قرار ميداد
براي همين است كه مولانا در دفتر اول، عشق را "راه پر خون" ناميده است:
نيحديث راه پرخون ميكند
قصههاي عشق مجنون ميكند
شيخ عطار نيز وادي عشق را جايي ميداند
كه عاشق، غرق آتش ابتلا ميشود:
بعدازآن وادي عشقآمد پديد غرقآتششدكسيكانجارسيد
📚#کتاب :#غربت_وجودی
#نویسنده :#زهرا_غریبیان_لواسانی
#مولانا
#عشق
#عاشق
#مثنوی
#عطار
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
در گلستانه
کانال صدای سخن عشق
🌳🌲🌳🌲
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟
من دراین آبادی پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی
پشت تبریزی ها
غفلت پکی بود که صدایم می زد
پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم
چه کسی با من حرف می زد ؟
سوسماری لغزید
راه افتادم
یونجه زاری سر راه
بعد جالیز خیار ‚ بوته های گل رنگ
و فراموشی خک
لب آبی
گیوه ها را کندم و نشستم پاها در آب
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نکند اندوهی ‚ سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درختان است ؟
هیچ می چرد گاوی در کرد
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست سیب هست ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تاته دشت بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا می خواند
#سهراب_سپهری
@baghesabzeshgh
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟
من دراین آبادی پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی
پشت تبریزی ها
غفلت پکی بود که صدایم می زد
پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم
چه کسی با من حرف می زد ؟
سوسماری لغزید
راه افتادم
یونجه زاری سر راه
بعد جالیز خیار ‚ بوته های گل رنگ
و فراموشی خک
لب آبی
گیوه ها را کندم و نشستم پاها در آب
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نکند اندوهی ‚ سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درختان است ؟
هیچ می چرد گاوی در کرد
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست سیب هست ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تاته دشت بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا می خواند
#سهراب_سپهری
@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳
طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم
بسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم
بپرسید از آنها که دیدند نشانها
که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم
رسیدند طبیبان ز ره دور غریبان
غریبانه نمودند دواها که ندیدیم
سر غصه بکوبیم غم از خانه بروبیم
همه شاهد و خوبیم همه چون مه عیدیم
طبیبان الهیم ز کس مزد نخواهیم
که ما پاک روانیم نه طماع و پلیدیم
مپندار که این نیز هلیلهست و بلیلهست
که این شهره عقاقیر ز فردوس کشیدیم
حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم
که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم
بسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم
بپرسید از آنها که دیدند نشانها
که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم
رسیدند طبیبان ز ره دور غریبان
غریبانه نمودند دواها که ندیدیم
سر غصه بکوبیم غم از خانه بروبیم
همه شاهد و خوبیم همه چون مه عیدیم
طبیبان الهیم ز کس مزد نخواهیم
که ما پاک روانیم نه طماع و پلیدیم
مپندار که این نیز هلیلهست و بلیلهست
که این شهره عقاقیر ز فردوس کشیدیم
حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم
که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این غزل مولانا چه شوری داره
می فرماید :
تا بداند که شبِ ما به چه سان میگذرد
غمِ عشقش دِه
و عشقش دِه
و بسیارش دِه
عشق ،کلمه ای آشنا برای همه ماست
اما برای اکثر ما در حد یک واژه زیباست
به مانند زندگی که از دور به رویا می ماند
اما در درون و واقعیت، سخت و صعب است.
اما مولانا عشق را چشیده
و تجربه ای بزرگ و عمیق را پشت سر نهاده .....
✍#زهراغریبیان_لواسانی
#مولانا
#عشق
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
می فرماید :
تا بداند که شبِ ما به چه سان میگذرد
غمِ عشقش دِه
و عشقش دِه
و بسیارش دِه
عشق ،کلمه ای آشنا برای همه ماست
اما برای اکثر ما در حد یک واژه زیباست
به مانند زندگی که از دور به رویا می ماند
اما در درون و واقعیت، سخت و صعب است.
اما مولانا عشق را چشیده
و تجربه ای بزرگ و عمیق را پشت سر نهاده .....
✍#زهراغریبیان_لواسانی
#مولانا
#عشق
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
🌲🌳🌲🌲
سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من
صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من
عاشق گوید که درد دیرینهٔ من
من دانم و من که چیست در سینهٔ من
#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی ۵۵۷
@baghesabzeshgh
سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من
صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من
عاشق گوید که درد دیرینهٔ من
من دانم و من که چیست در سینهٔ من
#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی ۵۵۷
@baghesabzeshgh
Forwarded from Telescopy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز زیبا با آوازی اهورایی
#شاعر_علی_ترابی_جهرمی
#آواز_استاد_شجریان👆
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
شاعر گمنام این شعر زیبا علی ترابی جهرمی است .شعری به غایت لطیف و سرشار از شور عاشقی که بیانگر نازکنای عشق است .
شوپنهاور در کتاب متافیزیک عشق می نویسد :
اگر عشق با وجود بشری بیگانه و متنافر بود-به دیگر سخن، یک تصویر صرفا خیالی بود هرگز با چنین شور و شوقی توسط تمامی شاعران تمامی اعصار شرح داده نمیشد.
جهرمی شاعر این شعر عاشقانه در سال ۱۲۶۲ شمسی زاده شد و در سال ۱۳۱۱ در شهر شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. تخلص وی در شاعری «تراب» بودهاست
شعر او در فیلم دلشدگان علی حاتمی با کمی تغییر توسط استاد شجریان خوانده شد.
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن...
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...
پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم...
از بس لطیف است آن بدن... ترسم که آزارش کند...
ای آفتاب آهسته نه... پا در حریم یار من ...
ترسم صدای پای تو ...خواب است و بیدارش کند...
پروانه امشب پر نزن.. اندر حریم یار من..
https://gharibianlavasani.ir
@baghesabzeshgh
#شعر_عاشقانه
#شوپنهاور
#عشق
#دلشدگان
#شاعر_علی_ترابی_جهرمی
#آواز_استاد_شجریان👆
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
شاعر گمنام این شعر زیبا علی ترابی جهرمی است .شعری به غایت لطیف و سرشار از شور عاشقی که بیانگر نازکنای عشق است .
شوپنهاور در کتاب متافیزیک عشق می نویسد :
اگر عشق با وجود بشری بیگانه و متنافر بود-به دیگر سخن، یک تصویر صرفا خیالی بود هرگز با چنین شور و شوقی توسط تمامی شاعران تمامی اعصار شرح داده نمیشد.
جهرمی شاعر این شعر عاشقانه در سال ۱۲۶۲ شمسی زاده شد و در سال ۱۳۱۱ در شهر شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. تخلص وی در شاعری «تراب» بودهاست
شعر او در فیلم دلشدگان علی حاتمی با کمی تغییر توسط استاد شجریان خوانده شد.
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن...
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...
پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم...
از بس لطیف است آن بدن... ترسم که آزارش کند...
ای آفتاب آهسته نه... پا در حریم یار من ...
ترسم صدای پای تو ...خواب است و بیدارش کند...
پروانه امشب پر نزن.. اندر حریم یار من..
https://gharibianlavasani.ir
@baghesabzeshgh
#شعر_عاشقانه
#شوپنهاور
#عشق
#دلشدگان
🌲🌳🌲🌳
سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن ، نیست جفا سزای من
با ستم و جفا خوشم ، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من
#مولانا
@baghesabzeshgh
سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن ، نیست جفا سزای من
با ستم و جفا خوشم ، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من
#مولانا
@baghesabzeshgh