🌳🌲🌳🌲
ابوسعید ابوالخیر در راه بود، گفت:
«هر جا که نظر میکنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. .
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند.»
گفتند: کو، کجاست؟
گفت: «همهجاست، هر جا که میتوان خدمتی کرد؛
یا هر جا که میتوان به راحتی دلی بهدست آورد. آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست؛
آنجا که یاری طالبِ محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مروت.»
#ابوسعید_ابوالخیر
@baghesabzeshgh
ابوسعید ابوالخیر در راه بود، گفت:
«هر جا که نظر میکنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. .
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند.»
گفتند: کو، کجاست؟
گفت: «همهجاست، هر جا که میتوان خدمتی کرد؛
یا هر جا که میتوان به راحتی دلی بهدست آورد. آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست؛
آنجا که یاری طالبِ محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مروت.»
#ابوسعید_ابوالخیر
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_زندگی_مولانا
📚#کتاب_باغ_سبز_عشق:
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی
#راز_شمس
آسمان پر از ستاره بود.
شبهای قونیه در نورکم سوی ِچراغ خانه ها مردمان خسته را دور خودش جمع کرده بود.
اما خانه ی مولانا نیازی به چراغ نداشت ،در این خانه ی زیبا شور و غوغایی وصف ناپذیر جریان داشت.
شمس دوباره خورشید خانه ی مولانا شده بود
و مولانا می خواست برای آمدن شمس ضیافتی برپا کند .
از همه مهمتر در جستجوی جایی بود تا شمس به دور از حرف و حدیث ها ، گزند مردم و یارانش در آنجا زندگی کند
و چه جایی بهتر از مدرسه ی خودش و کتابخانه اش که هم امن و هم به او نزدیک بود .
پس شمس الدین را به کنار کشید و مودّبانه از او خواست تا برای آرامش بیشتر و دوری از حسادت شاگردان به آنجا برود.
شمس چشم در چشم او دوخت :
«ما دوکَس عَجَب افتاده ایم. دیر و دورْ ،تا چو ما دو کَس به هم اُفْتَد»
و مولانا حدیث عشق بر او خواند :
«شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه ،رهی ،من سوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم ،در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو»
فردای آن شب وقتی که شمس آسمان درخشیدن گرفت
و روز دیگری آغاز شد .شمس کتابخانه ی بزرگ را برای ماندن انتخاب کرد.
پیرمرد لحظه ای میان حیاط مدرسه ایستاد.
چشمش به آشیانه لک لک افتاد که مثل او بام مدرسه را برای ماندن انتخاب کرده بود و از این شباهت در قلبش احساس خرسندی کرد.
قدم بر پله ی کتابخانه گذاشت و بوی اتاق های مدرسه را به مشام کشید....
@baghesabzeshgh
📍تهیه و خرید کتاب
#باغ_سبز_عشق
علاقمندان به تهیه و خرید
کتاب #باغ_سبز_عشق می توانند از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند :
👇👇👇👇👇
https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/
یا به سرکار خانم مهرپور پیام بدهند :
@Zglwebsupport
📚#کتاب_باغ_سبز_عشق:
#نویسنده_زهرا_غریبیان_لواسانی
#راز_شمس
آسمان پر از ستاره بود.
شبهای قونیه در نورکم سوی ِچراغ خانه ها مردمان خسته را دور خودش جمع کرده بود.
اما خانه ی مولانا نیازی به چراغ نداشت ،در این خانه ی زیبا شور و غوغایی وصف ناپذیر جریان داشت.
شمس دوباره خورشید خانه ی مولانا شده بود
و مولانا می خواست برای آمدن شمس ضیافتی برپا کند .
از همه مهمتر در جستجوی جایی بود تا شمس به دور از حرف و حدیث ها ، گزند مردم و یارانش در آنجا زندگی کند
و چه جایی بهتر از مدرسه ی خودش و کتابخانه اش که هم امن و هم به او نزدیک بود .
پس شمس الدین را به کنار کشید و مودّبانه از او خواست تا برای آرامش بیشتر و دوری از حسادت شاگردان به آنجا برود.
شمس چشم در چشم او دوخت :
«ما دوکَس عَجَب افتاده ایم. دیر و دورْ ،تا چو ما دو کَس به هم اُفْتَد»
و مولانا حدیث عشق بر او خواند :
«شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه ،رهی ،من سوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم ،در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو»
فردای آن شب وقتی که شمس آسمان درخشیدن گرفت
و روز دیگری آغاز شد .شمس کتابخانه ی بزرگ را برای ماندن انتخاب کرد.
پیرمرد لحظه ای میان حیاط مدرسه ایستاد.
چشمش به آشیانه لک لک افتاد که مثل او بام مدرسه را برای ماندن انتخاب کرده بود و از این شباهت در قلبش احساس خرسندی کرد.
قدم بر پله ی کتابخانه گذاشت و بوی اتاق های مدرسه را به مشام کشید....
@baghesabzeshgh
📍تهیه و خرید کتاب
#باغ_سبز_عشق
علاقمندان به تهیه و خرید
کتاب #باغ_سبز_عشق می توانند از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند :
👇👇👇👇👇
https://gharibianlavasani.ir/product/baghesabzeshgh/
یا به سرکار خانم مهرپور پیام بدهند :
@Zglwebsupport
غریبیان لواسانی
کتاب باغ سبز عشق نسخه چاپی
کتاب ( باغ سبز عشق - داستان زندگی مولانا ) به داستان زندگی مولانا از تولد تا وفات می پردازد و پادکست صوتی این کتاب در همه پلتفرمهای پادگیر قابل دریافت است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آتشکده زرتشتیان یزد یا آتشکده بهرام (وَرهُرام)، محل نگهداری آتش 1500 ساله وَرهُرام که جزو سه آتش مقدس و باستانی زرتشتيان بوده است.👆
🌳🌲🌳🌲
هر زمان لطفت همی در پی رسد
ور نه کس را این تقاضا کی رسد
مست عشقم دار دایم بیخمار
من نخواهم مستیی کز می رسد
ما نیستانیم و عشقش آتشیست
منتظر کان آتش اندر نی رسد
این نیستان آب ز آتش میخورد
تازه گردد ز آتشی کز وی رسد
#مولانا
غزل ۸۳۱
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳🌲
هر زمان لطفت همی در پی رسد
ور نه کس را این تقاضا کی رسد
مست عشقم دار دایم بیخمار
من نخواهم مستیی کز می رسد
ما نیستانیم و عشقش آتشیست
منتظر کان آتش اندر نی رسد
این نیستان آب ز آتش میخورد
تازه گردد ز آتشی کز وی رسد
#مولانا
غزل ۸۳۱
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا عاشق
کانال صدای سخن عشق
#مرا_عاشق
استاد #شهرام_ناظری
آهنگساز استاد #پرویز_مشکاتیان
شاعر: #مولانا
#سماع_عاشقان
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامتهای پرآتش ز هر سویی برانگیزد
مولانا سماع را آرام جان زندگان می داند،
اما آن را برای هر تازه از راه رسیده
و اهل هوا وهوسی مسموم می داند.
پس اگر رقص راستین
از جانب عارف ِدل سلیم باشد ،
به گمان مولانا و شمس تبریزی
سبکبالی و رهایی را
در سماع درک می کند .
و اگر فرد سماعگر
پر از شهوت و دروغ باشد
آتش شهوت اوست
که افزون تر می شود.
چرا که به باور شمس تبریزی :
رقص مردان خدا لطیف باشد
گویی برگ است
که بر روی آب می رود .
اندرون چون کوه
و برون چون کاه .
📕#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
https://gharibianlavasani.ir/
@baghesabzeshgh
@seday_e_sokhan_e_eshgh🪕
استاد #شهرام_ناظری
آهنگساز استاد #پرویز_مشکاتیان
شاعر: #مولانا
#سماع_عاشقان
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامتهای پرآتش ز هر سویی برانگیزد
مولانا سماع را آرام جان زندگان می داند،
اما آن را برای هر تازه از راه رسیده
و اهل هوا وهوسی مسموم می داند.
پس اگر رقص راستین
از جانب عارف ِدل سلیم باشد ،
به گمان مولانا و شمس تبریزی
سبکبالی و رهایی را
در سماع درک می کند .
و اگر فرد سماعگر
پر از شهوت و دروغ باشد
آتش شهوت اوست
که افزون تر می شود.
چرا که به باور شمس تبریزی :
رقص مردان خدا لطیف باشد
گویی برگ است
که بر روی آب می رود .
اندرون چون کوه
و برون چون کاه .
📕#کتاب_پیچیده_در_عاشقی
https://gharibianlavasani.ir/
@baghesabzeshgh
@seday_e_sokhan_e_eshgh🪕
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Peppino Gagliardi - Che Vuole Questa Musica Stasera
Telegram.me.shahrtaraneh1
پِپینو گالیاردی
این آهنگ امشب چه میخواهد؟
شب
#زهرا_غریبیان_لواسانی
شب دوباره فرا رسید
اما رنج
پیوسته باقی نمی ماند
شاید شادی نیز
همان رنجی است
که دوباره
زاده می شود
در لباسی دیگر .
جهان
چون رودی است
پیوسته در حرکت.
کتاب :#تمام_هیچکس_های_من
@baghesabzeshgh
https://www.tg-me.com/shahrtaraneh1
این آهنگ امشب چه میخواهد؟
شب
#زهرا_غریبیان_لواسانی
شب دوباره فرا رسید
اما رنج
پیوسته باقی نمی ماند
شاید شادی نیز
همان رنجی است
که دوباره
زاده می شود
در لباسی دیگر .
جهان
چون رودی است
پیوسته در حرکت.
کتاب :#تمام_هیچکس_های_من
@baghesabzeshgh
https://www.tg-me.com/shahrtaraneh1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳
گفتم صنمی شدی که جان را وطنی
گفتا که حدیث جان مکن گر ز منی
گفتم که به تیغ حجتم چند زنی
گفتا که هنوز عاشق خویشتنی
رباعی ۱۹۳۶
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
گفتم صنمی شدی که جان را وطنی
گفتا که حدیث جان مکن گر ز منی
گفتم که به تیغ حجتم چند زنی
گفتا که هنوز عاشق خویشتنی
رباعی ۱۹۳۶
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
Forwarded from استاد شهرام ناظری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باده شوق
کانال صدای سخن عشق
قطعهی
#باده_شوق
استاد #شهرام_ناظری
شاعر: #ابوسعید_ابوالخیر
آلبوم #عاشق_کیست
#عرفان_صادقانه
✍️#زهرا_غریبیان_لواسانی
ابوسعید ابوالخیر نقل می کند که :
«تصوف در ابتدا حال بود
و پس از آن قال شد و سپس حال و قال رفت،
و اکنون از آن جز شیادی و حیلهگری
باقی نمانده است.»
عرفان و تصوف هم در طول تاریخ ایران
بر خلاف ظاهر زیبا و بی آلایش آن ،
به فرقه سازی و آلودگی های قدرت طلبی
آلوده شد و چیزی جز ظاهر عبوس زاهدانه ،کاهلانه و پر از غرور و نخوت و تعصب
از آن باقی نمانده است .
#عرفای_خراسان
چون بایزید بسطامی
و شیخ خرقانی و مولانا ،
اما با مشربی متفاوت و به دور از ریا و زهد صوفیانه ،
طرحی از یک عشق صادقانه و دو سويه
میان انسان و خدا را ایجاد کردند
که در آن به جای زهد ،عشق رویید
و به جای خوف و بیم ،
طرب و شوق بالیدن گرفت
و موسیقی و سماع
از درون چنین تفکری برخاست .
از کتاب :شمس درون
#مولانا
#ابوسعید_ابوالخیر
#بایزید_بسطامی
#شیخ_خرقانی
#تصوف
@baghesabzeshgh
@seday_e_sokhan_e_eshgh 🪕
https://gharibianlavasani.ir
قطعهی
#باده_شوق
استاد #شهرام_ناظری
شاعر: #ابوسعید_ابوالخیر
آلبوم #عاشق_کیست
#عرفان_صادقانه
✍️#زهرا_غریبیان_لواسانی
ابوسعید ابوالخیر نقل می کند که :
«تصوف در ابتدا حال بود
و پس از آن قال شد و سپس حال و قال رفت،
و اکنون از آن جز شیادی و حیلهگری
باقی نمانده است.»
عرفان و تصوف هم در طول تاریخ ایران
بر خلاف ظاهر زیبا و بی آلایش آن ،
به فرقه سازی و آلودگی های قدرت طلبی
آلوده شد و چیزی جز ظاهر عبوس زاهدانه ،کاهلانه و پر از غرور و نخوت و تعصب
از آن باقی نمانده است .
#عرفای_خراسان
چون بایزید بسطامی
و شیخ خرقانی و مولانا ،
اما با مشربی متفاوت و به دور از ریا و زهد صوفیانه ،
طرحی از یک عشق صادقانه و دو سويه
میان انسان و خدا را ایجاد کردند
که در آن به جای زهد ،عشق رویید
و به جای خوف و بیم ،
طرب و شوق بالیدن گرفت
و موسیقی و سماع
از درون چنین تفکری برخاست .
از کتاب :شمس درون
#مولانا
#ابوسعید_ابوالخیر
#بایزید_بسطامی
#شیخ_خرقانی
#تصوف
@baghesabzeshgh
@seday_e_sokhan_e_eshgh 🪕
https://gharibianlavasani.ir
🌲🌳🌲🌲
من بودم و دوش آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه حدیث ما بود دراز
#مولانا
رباعی ۹۶۶
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
من بودم و دوش آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه حدیث ما بود دراز
#مولانا
رباعی ۹۶۶
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
اشکهای قدیس پیتر
اثری از گوئرچینو
موزه لوور👆
تقدسگرایی سر منشاء دیکتاتوری و استبداد است.
هر چیزی که مقدس نامیده میشود، یعنی شما دیگر حق ندارید به راحتی در بارهٔ آن اظهار نظر کنید و کوچکترین انتقاد به آن هزینهٔ سنگینی در پی خواهد داشت...
این مقدس میتواند هر چیزی باشد،
یک کتاب، یک انسان، یک بنا، یک نظر و...
هیچ کس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نتوان آن را به نقد کشید...
@baghesabzeshgh
@TheLouvre
اثری از گوئرچینو
موزه لوور👆
تقدسگرایی سر منشاء دیکتاتوری و استبداد است.
هر چیزی که مقدس نامیده میشود، یعنی شما دیگر حق ندارید به راحتی در بارهٔ آن اظهار نظر کنید و کوچکترین انتقاد به آن هزینهٔ سنگینی در پی خواهد داشت...
این مقدس میتواند هر چیزی باشد،
یک کتاب، یک انسان، یک بنا، یک نظر و...
هیچ کس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نتوان آن را به نقد کشید...
@baghesabzeshgh
@TheLouvre
جاده بسیار زیبا و تاريخى خالد نبی در كلاله استان گلستان
🌳🌲🌳🌲
از همه به خود نزدیکترم
#شمس_تبریزی
@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳🌲
از همه به خود نزدیکترم
#شمس_تبریزی
@baghesabzeshgh
این آهو تازه به دنیا آمده
درود بر هستی و زیبایی هایش
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
همه جهان برای انسان هوشیار و طالب ،درس است.
گاهی بیتی از مولانا در مثنوی این نقش را ایفا می کند و گاه سخنی از زبان یک آهو، راه ابراهیم ادهم را دگرگون می کند .
با کسی که جانش در روزمرگی ها نمی ماند و دغدغه های وجودی دارد ، گاهی درخت انجیری به صدا در می آید .
گاه لبخند کودکی آدمی را به جهان معصومیت می برد و یا چون حافظ ،کنار جوی رکن آباد به فرصت های عمر توجه می کند .
مهم این است که همه ما در وادی طلب باشیم
و سلوکی را با قدم های خودمان تجربه کنیم .
و این اصل اصل زندگی است .
زندگي خودش معلم است.
#مولانا
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
اینستاگرام :
👇👇👇👇
http://Instagram.com/gharibianlavasani
درود بر هستی و زیبایی هایش
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
همه جهان برای انسان هوشیار و طالب ،درس است.
گاهی بیتی از مولانا در مثنوی این نقش را ایفا می کند و گاه سخنی از زبان یک آهو، راه ابراهیم ادهم را دگرگون می کند .
با کسی که جانش در روزمرگی ها نمی ماند و دغدغه های وجودی دارد ، گاهی درخت انجیری به صدا در می آید .
گاه لبخند کودکی آدمی را به جهان معصومیت می برد و یا چون حافظ ،کنار جوی رکن آباد به فرصت های عمر توجه می کند .
مهم این است که همه ما در وادی طلب باشیم
و سلوکی را با قدم های خودمان تجربه کنیم .
و این اصل اصل زندگی است .
زندگي خودش معلم است.
#مولانا
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
اینستاگرام :
👇👇👇👇
http://Instagram.com/gharibianlavasani