🌲🌳🌲🌳
#دیوان_شمس غزل ۴۵۷
#مولانا
ای باد خوش که از چمن عشق میرسی
بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
در نور یار صورت خوبان همینمود
دیدار یار و دیدن ایشانم آرزوست
@baghesabzeshgh
#دیوان_شمس غزل ۴۵۷
#مولانا
ای باد خوش که از چمن عشق میرسی
بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
در نور یار صورت خوبان همینمود
دیدار یار و دیدن ایشانم آرزوست
@baghesabzeshgh
Tasnife Man Che Danam
Shahram Nazeri-Saz.Sookhte.Com
آواز #استاد_ناظری
غزل ۱۵۱۷
#دیوان_شمس_حضرت_مولانا👆
#چنین_مجنون_چرایی
✍#زهراغریبیان_لواسانی
مگر می شود این غزل مولانای نازنین را با آواز زیبای استاد ناظری شنید و عاشق نشد ؟
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
💠امواج کلمات این شعر ، جانت را دستخوش تلاطم می کند و بر پا می خیزی
و چرخ زنان از زمین جدا می شوی
و چون مولانا به سماع می پردازی .
موسیقی بهترین وسیله برای بیان ناگفته هاست.
و این فریاد روح است .
روحی که می خواهد از خاک رها شود .
روحی که دلش می خواهد
به جای همه مرغان پرواز کند .
#مولانا
#شمس_تبریزی
#سماع
#موسیقی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
غزل ۱۵۱۷
#دیوان_شمس_حضرت_مولانا👆
#چنین_مجنون_چرایی
✍#زهراغریبیان_لواسانی
مگر می شود این غزل مولانای نازنین را با آواز زیبای استاد ناظری شنید و عاشق نشد ؟
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
💠امواج کلمات این شعر ، جانت را دستخوش تلاطم می کند و بر پا می خیزی
و چرخ زنان از زمین جدا می شوی
و چون مولانا به سماع می پردازی .
موسیقی بهترین وسیله برای بیان ناگفته هاست.
و این فریاد روح است .
روحی که می خواهد از خاک رها شود .
روحی که دلش می خواهد
به جای همه مرغان پرواز کند .
#مولانا
#شمس_تبریزی
#سماع
#موسیقی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌳🌲🌳🌳
در عشق جانانْ جان بده
بیعشق نَگْشایَد گره
ای روح این جا مست شو
وی عقلْ این جا دَنگ شو
سودای تنهایی مپز
در خانهٔ خلوت مَخَز
شد روز عرض عاشقان
پیش آ و پیش آهنگ شو
#مولانا
#دیوان_شمس
غزل ۲۱۳۴
اگر عشق با وجود بشری بیگانه و متنافر بود-به دیگر سخن، یک تصویر صرفا خیالی بود هرگز با چنین شور و شوقی توسط تمامی شاعران تمامی اعصار شرح داده نمیشد و بشر آن را با چنین علاقهی تزلزلناپذیری نمیپذیرفت؛ زیرا هیچچیز زیبای هنری نمیتواند تهی از حقیقت باشد،همچنان که بوآلو میگوید: چیزی جز حقیقت زییا نیست؛ تنها حقیقت دلپذیر است.
متافیزیک عشق
#آرتور_شوپنهاور
@baghesabzeshgh
در عشق جانانْ جان بده
بیعشق نَگْشایَد گره
ای روح این جا مست شو
وی عقلْ این جا دَنگ شو
سودای تنهایی مپز
در خانهٔ خلوت مَخَز
شد روز عرض عاشقان
پیش آ و پیش آهنگ شو
#مولانا
#دیوان_شمس
غزل ۲۱۳۴
اگر عشق با وجود بشری بیگانه و متنافر بود-به دیگر سخن، یک تصویر صرفا خیالی بود هرگز با چنین شور و شوقی توسط تمامی شاعران تمامی اعصار شرح داده نمیشد و بشر آن را با چنین علاقهی تزلزلناپذیری نمیپذیرفت؛ زیرا هیچچیز زیبای هنری نمیتواند تهی از حقیقت باشد،همچنان که بوآلو میگوید: چیزی جز حقیقت زییا نیست؛ تنها حقیقت دلپذیر است.
متافیزیک عشق
#آرتور_شوپنهاور
@baghesabzeshgh
Pura Vide
Chris Spheeris
قطعه ای بی نظیر اثر "کریس اسفیریس"
#مولانا_و_موسیقی
✍#زهراغریبیان_لواسانی
بتهوون می گفت :
موسیقی سرزمینی است که روح من در آن حرکت میکند، در آنجا همهچیز گلهای زیبا میدهد و هیچ علف هرزهای در آن نمیروید اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است
مولانا برای موسیقی تقدس خاصی قائل بود. میگوید :این عِلْمِ موسِقی بَرِ من چون شهادت است چون مومِنَم شهادت و ایمانَم آرزوست
پَس حکیمان گفتهاند این لَحْنها
از دَوارِ چَرخْ بِگْرفتیم ما
بانگِ گَردشهایِ چَرخ است این که خَلْق میسَرایَنْدش به طَنْبور و به حَلْق
مولانا می گوید این نغماتی که با انواع سازها مینوازند ، یادآور نغمههای بهشتی است.
یعنی در مرتبه عالم قدس، شور و غوغایی از نغمات آسمانی برپاست. که ما در روی زمین ،نمونه کوچکی از آن را با ساز ،نزد خود ایجاد می کنیم .
بانگ گردشهای چرخست این که خلق
میسرایندش به طنبور و به حلق
مؤمنان گویند که آثار بهشت
نغز گردانید هر آواز زشت
ما همه اجزای آدم بودهایم
در بهشت آن لحنها بشنودهایم
#دفتر_چهارم_مثنوی
📕کتاب:#پیچیده_در_عاشقی
#مولانا
#بتهوون
#موسیقی
@baghesabzeshgh
#مولانا_و_موسیقی
✍#زهراغریبیان_لواسانی
بتهوون می گفت :
موسیقی سرزمینی است که روح من در آن حرکت میکند، در آنجا همهچیز گلهای زیبا میدهد و هیچ علف هرزهای در آن نمیروید اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است
مولانا برای موسیقی تقدس خاصی قائل بود. میگوید :این عِلْمِ موسِقی بَرِ من چون شهادت است چون مومِنَم شهادت و ایمانَم آرزوست
پَس حکیمان گفتهاند این لَحْنها
از دَوارِ چَرخْ بِگْرفتیم ما
بانگِ گَردشهایِ چَرخ است این که خَلْق میسَرایَنْدش به طَنْبور و به حَلْق
مولانا می گوید این نغماتی که با انواع سازها مینوازند ، یادآور نغمههای بهشتی است.
یعنی در مرتبه عالم قدس، شور و غوغایی از نغمات آسمانی برپاست. که ما در روی زمین ،نمونه کوچکی از آن را با ساز ،نزد خود ایجاد می کنیم .
بانگ گردشهای چرخست این که خلق
میسرایندش به طنبور و به حلق
مؤمنان گویند که آثار بهشت
نغز گردانید هر آواز زشت
ما همه اجزای آدم بودهایم
در بهشت آن لحنها بشنودهایم
#دفتر_چهارم_مثنوی
📕کتاب:#پیچیده_در_عاشقی
#مولانا
#بتهوون
#موسیقی
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳
ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنی
گوئی که برو در شب و پیغام کنی
گر من بروم تو با که آرام کنی
همنام من ای دوست کرا نام کنی
#رباعی_مولانا
شماره ۱۷۰۰
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنی
گوئی که برو در شب و پیغام کنی
گر من بروم تو با که آرام کنی
همنام من ای دوست کرا نام کنی
#رباعی_مولانا
شماره ۱۷۰۰
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
🌳🌲🌳🌲
از من دو سه سخن شنو اندر بیان عشق
گرچه مرا ز عشق سر گفت و گوی نیست
اول بدان که عشق نه اول نه آخرست
هر سو نظر مکن که از آنسوی سوی نیست
#مولانا
غزل ۴۵۹
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
از من دو سه سخن شنو اندر بیان عشق
گرچه مرا ز عشق سر گفت و گوی نیست
اول بدان که عشق نه اول نه آخرست
هر سو نظر مکن که از آنسوی سوی نیست
#مولانا
غزل ۴۵۹
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
در هوایت بی قرارم-دکتر سروش-،شهرام ناظری
@tamashagahehraz
🌲🌳🌲🌳
تصنیف «در هوایت بی قرارم»
شعر: مولانا
دکلمه: عبدالکریم سروش
آواز: شهرام ناظری
موسیقی: جلیل عندلیبی و گروه مولانا
#بی_قراری_های_مولانا
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان میخواستند
جان و دل را میسپارم روز و شب
روحم با این آواز و شعر زیبا در کالبد نمی گنجد .
اگرچه بی قراری مولانا روحی بزرگ می خواهد که من فرسنگ ها از آن فاصله دارم اما عشق به مولانا و تفکر او جانم را گرفتار خود کرده .
به گفته خود او :
ناز کنی، نظر کنی، قهر کنی، ستم کنی
گر که جفا، گر که وفا، از تو حذر نمی کنم
و اینک من نشسته بر کنار اقیانوس مواج او هستم ولی بی نصیب از آن عاشقی او که روحی چون مولانا می طلبد .
#کانال_مولانا_و_باغ_سبز_عشق
#مولانا
#مثنوی
#شمس_تبريزى
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
تصنیف «در هوایت بی قرارم»
شعر: مولانا
دکلمه: عبدالکریم سروش
آواز: شهرام ناظری
موسیقی: جلیل عندلیبی و گروه مولانا
#بی_قراری_های_مولانا
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان میخواستند
جان و دل را میسپارم روز و شب
روحم با این آواز و شعر زیبا در کالبد نمی گنجد .
اگرچه بی قراری مولانا روحی بزرگ می خواهد که من فرسنگ ها از آن فاصله دارم اما عشق به مولانا و تفکر او جانم را گرفتار خود کرده .
به گفته خود او :
ناز کنی، نظر کنی، قهر کنی، ستم کنی
گر که جفا، گر که وفا، از تو حذر نمی کنم
و اینک من نشسته بر کنار اقیانوس مواج او هستم ولی بی نصیب از آن عاشقی او که روحی چون مولانا می طلبد .
#کانال_مولانا_و_باغ_سبز_عشق
#مولانا
#مثنوی
#شمس_تبريزى
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰🔴شرح مثنوی مولانا (دوره جدید و مجازی)
از ابتدای مثنوی
🔵مدرس :زهراغریبیان_لواسانی
نویسنده و مدرس دانشگاه
🟡تاریخ شروع کلاس :۷ مرداد
یکشنبه ها :
🕣ساعت ۱۹/۳۰ الی ۲۰/۴۵
🟠عزیزان علاقمند به شرکت در کلاس
لطفا به آیدی زیر پیام بدهند :
👇
سرکار خانم مهرپور
@Zglwebsupport
🔶یا از طریق سایت اقدام به ثبت نام بفرمایند
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
#کلاس_مثنوی_آنلاین
#مولانا
#شرح_مثنوی_معنوی
@baghesabzeshgh
از ابتدای مثنوی
🔵مدرس :زهراغریبیان_لواسانی
نویسنده و مدرس دانشگاه
🟡تاریخ شروع کلاس :۷ مرداد
یکشنبه ها :
🕣ساعت ۱۹/۳۰ الی ۲۰/۴۵
🟠عزیزان علاقمند به شرکت در کلاس
لطفا به آیدی زیر پیام بدهند :
👇
سرکار خانم مهرپور
@Zglwebsupport
🔶یا از طریق سایت اقدام به ثبت نام بفرمایند
https://gharibianlavasani.ir/online-register/
#کلاس_مثنوی_آنلاین
#مولانا
#شرح_مثنوی_معنوی
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌲
دزدیده چون جان میروی اندر میانِ جانِ من
سروِ خرامانِ منی ای رونقِ بستانِ من
چون میروی بیمن مرو ای جانِ جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعلهیِ تابانِ من
غزل ۱۷۸۶
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
دزدیده چون جان میروی اندر میانِ جانِ من
سروِ خرامانِ منی ای رونقِ بستانِ من
چون میروی بیمن مرو ای جانِ جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعلهیِ تابانِ من
غزل ۱۷۸۶
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گاو_تنها
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
مولانا داستان زیبایی دارد که همیشه در تمام کلاسهای مثنوی به آن اشاره کرده ام :
از یک جزیره صحبت می کند و گاوی تنها که در آن خوش خوشان می چرد و می خورد.
یک جزیرهٔ سبز هست اندر جهان
اندرو گاویست تنها خوشدهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زفت و عظیم و منتجب
تا اینجای داستان از این گاو فربه و خوشحال خوشمان می یاد اما داستان از آنجا آغاز می شود که این گاو همیشه نگران و در هراس از دست رفتن علف های هر روزه می شود و این هراس بر لذت و تمتع هر روزه او سایه می افکند :
شب ز اندیشه که فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر ز غم
مولانا می خواهد بگوید که این جزیره ،جهان فکری هر کدام از ما هست و آن گاو فربه ما هستیم اما به جای دیدن داشته هامون و استفاده از آن ،در نگرانی از دست رفتن آن روزها و شب هایمان را تلخ می کنیم حال آنکه هر روز این جزیره سبز می شود و گاو فربه نفس می خورد و می چرد و باز نگران است .حرص و طمع، گاو جزیره را از بودن در لحظه های خوش زندگی محروم کرده است .
کتاب :شمس درون
#گاو
#جزیره
#مولانا
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
مولانا داستان زیبایی دارد که همیشه در تمام کلاسهای مثنوی به آن اشاره کرده ام :
از یک جزیره صحبت می کند و گاوی تنها که در آن خوش خوشان می چرد و می خورد.
یک جزیرهٔ سبز هست اندر جهان
اندرو گاویست تنها خوشدهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زفت و عظیم و منتجب
تا اینجای داستان از این گاو فربه و خوشحال خوشمان می یاد اما داستان از آنجا آغاز می شود که این گاو همیشه نگران و در هراس از دست رفتن علف های هر روزه می شود و این هراس بر لذت و تمتع هر روزه او سایه می افکند :
شب ز اندیشه که فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر ز غم
مولانا می خواهد بگوید که این جزیره ،جهان فکری هر کدام از ما هست و آن گاو فربه ما هستیم اما به جای دیدن داشته هامون و استفاده از آن ،در نگرانی از دست رفتن آن روزها و شب هایمان را تلخ می کنیم حال آنکه هر روز این جزیره سبز می شود و گاو فربه نفس می خورد و می چرد و باز نگران است .حرص و طمع، گاو جزیره را از بودن در لحظه های خوش زندگی محروم کرده است .
کتاب :شمس درون
#گاو
#جزیره
#مولانا
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir/
🌲🌳🌲🌲
غزل ۴۰۷ #دیوان_شمس_حضرت_مولانا
چشم پرنور که مست نظر جانانست
ماه از او چشم گرفتست و فلک لرزانست
خاصه آن لحظه که از حضرت حق نور کشد
سجده گاه ملک و قبله هر انسانست
@baghesabzeshgh
غزل ۴۰۷ #دیوان_شمس_حضرت_مولانا
چشم پرنور که مست نظر جانانست
ماه از او چشم گرفتست و فلک لرزانست
خاصه آن لحظه که از حضرت حق نور کشد
سجده گاه ملک و قبله هر انسانست
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دیدار_مولانا_باشمس_تبریزی
نوشته :#زهراغریبیان_لواسانی
🎤باصدای نویسنده
نگاه مولانا به شمس الدین تبریزی می افتد .در نگاهی که بین آنها رد و بدل می شود ،خورشیدی پر فروغ در جانش روشن می شود .چشمان سیاه شمس به او می گوید که از راه دور به جستجویت آمده ام ،شهرها را گشته ام و از خدا خواسته ام تو را به من برساند و نگاه پر نور مولانا به او می گوید :مرا ترک نکن درویش .با من بمان و این بار ِ بزرگ را از شانه های خسته ام بر دار .
نه بازاریان که فقط گوششان به صدای چُرتکه و شمردن سکه ها خو گرفته است ،از راز نگاه بین شمس الدین و مولانا با خبر شدند و نه طالبان علم که هر شب در آرزوی ختم کتابی ،چشم بر هم می نهند ،حرف های رد و بدل شده ،در چشمان آن دو را شنیدند و نه حافظان قرآن که دلخوش به حفظ ظاهر قرآن دارند ،نه فقیهان که صورت ظاهر دین را موشکافی می کنند و راهی به اعماق دین هرگز نمی یابند ،برق دیدگان آن دو را فهمیدند .هیچ کس و هیچ کس از راز آن دو با خبر نشد .
مولانا به یکباره از جا کنده شد .از آن بازار ،از آن خاک به افلاک رفت .چرخید ،سیر کرد ،لحظه ای به خانه کودکی هایش رفت ،از آنجا به گندمزاران بلخ ...
@baghesabzeshgh
نوشته :#زهراغریبیان_لواسانی
🎤باصدای نویسنده
نگاه مولانا به شمس الدین تبریزی می افتد .در نگاهی که بین آنها رد و بدل می شود ،خورشیدی پر فروغ در جانش روشن می شود .چشمان سیاه شمس به او می گوید که از راه دور به جستجویت آمده ام ،شهرها را گشته ام و از خدا خواسته ام تو را به من برساند و نگاه پر نور مولانا به او می گوید :مرا ترک نکن درویش .با من بمان و این بار ِ بزرگ را از شانه های خسته ام بر دار .
نه بازاریان که فقط گوششان به صدای چُرتکه و شمردن سکه ها خو گرفته است ،از راز نگاه بین شمس الدین و مولانا با خبر شدند و نه طالبان علم که هر شب در آرزوی ختم کتابی ،چشم بر هم می نهند ،حرف های رد و بدل شده ،در چشمان آن دو را شنیدند و نه حافظان قرآن که دلخوش به حفظ ظاهر قرآن دارند ،نه فقیهان که صورت ظاهر دین را موشکافی می کنند و راهی به اعماق دین هرگز نمی یابند ،برق دیدگان آن دو را فهمیدند .هیچ کس و هیچ کس از راز آن دو با خبر نشد .
مولانا به یکباره از جا کنده شد .از آن بازار ،از آن خاک به افلاک رفت .چرخید ،سیر کرد ،لحظه ای به خانه کودکی هایش رفت ،از آنجا به گندمزاران بلخ ...
@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
#مولانا
غزل ۱۶۲۷
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
#مولانا
غزل ۱۶۲۷
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM