While everything burns
Fabrizio Paterlini
و من آنان را
به صدای قدم پیک
بشارت دادم.
و به نزدیکی روز،
و به افزایش رنگ!
به طنین گل سرخ ،پشت پرچین سخنهای درشت.
و به آنان گفتم
هر که در حافظهٔ چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشهٔ شور ابدی
خواهد ماند...
هشت کتاب
#سهراب_سپهری
@baghesabzeshgh
به صدای قدم پیک
بشارت دادم.
و به نزدیکی روز،
و به افزایش رنگ!
به طنین گل سرخ ،پشت پرچین سخنهای درشت.
و به آنان گفتم
هر که در حافظهٔ چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشهٔ شور ابدی
خواهد ماند...
هشت کتاب
#سهراب_سپهری
@baghesabzeshgh
🌳🌲🌳
با تو برهنه خوشترم
جامه تن برون کنم
تا که کنار لطف تو
جان مرا قبا بود
ذوق تو زاهدی برد
جام تو عارفی کشد
وصف تو عالمی کند
ذات تو مر مرا بود
غزل ۵۵۱
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
با تو برهنه خوشترم
جامه تن برون کنم
تا که کنار لطف تو
جان مرا قبا بود
ذوق تو زاهدی برد
جام تو عارفی کشد
وصف تو عالمی کند
ذات تو مر مرا بود
غزل ۵۵۱
#مولانا
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
Name Ashegh (Tasnif)
Homayoun Shajarian
آواز:#همایون_شجریان
مایستر اکهارت عارف مسیحی تعبیر زیبایی درباره حقوق مردم بر ما دارد . او می گوید :
آنکس که نانِ خود را با دیگری قسمت نمیکند، نانِ خویش را نمیخورد؛ بلکه نانِ دیگران را میدزدد؛
زیرا هر آنچه به اِجحاف،
به چنگ آوریم، از آنِ ما نیست.
سعدی عزیز هم می گوید :
نیمِ نانی، گر خورَد مردِ خدای
بذلِ درویشان کنَد، نیمِ دگر
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
#مایستراکهارت
#سعدی
#بخشش
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
مایستر اکهارت عارف مسیحی تعبیر زیبایی درباره حقوق مردم بر ما دارد . او می گوید :
آنکس که نانِ خود را با دیگری قسمت نمیکند، نانِ خویش را نمیخورد؛ بلکه نانِ دیگران را میدزدد؛
زیرا هر آنچه به اِجحاف،
به چنگ آوریم، از آنِ ما نیست.
سعدی عزیز هم می گوید :
نیمِ نانی، گر خورَد مردِ خدای
بذلِ درویشان کنَد، نیمِ دگر
✍#زهرا_غریبیان_لواسانی
#مایستراکهارت
#سعدی
#بخشش
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌲🌳🌲🌳
جمله حیرانند و سرگردان عشق
ای عجب این عشق سرگردان کیست
جمله مهمانند در عالم ولیک
کم کسی داند که او مهمان کیست
#مولانا
غزل ۴۳۲
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
جمله حیرانند و سرگردان عشق
ای عجب این عشق سرگردان کیست
جمله مهمانند در عالم ولیک
کم کسی داند که او مهمان کیست
#مولانا
غزل ۴۳۲
#دیوان_شمس
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تندیس بسیار زیبای مولانا شاعر ایرانی، در دوشنبه پایتخت تاجیکستان .☝️
🌳🌲🌳🌲
#شمس_تبریزی
✍️#زهراغریبیان_لواسانی
شمس
ارزش های دروغین جامعه را
خوب می شناسد
و سر سازگاری با آن را ندارد.
چرا که باید سوزاند ،خراب کرد
و عمارت تازه ای را ساخت .
همین نگرش اجتماعی او ،
بعدها در دفاتر مثنوی
توسط مولانا ارائه می شود
با این تفاوت که مولانا به فرد می پردازد
و شمس بی باکانه و گستاخانه
تند و بی مهابا جامعه را نشان می گیرد
و در آخر نیز مرگخود او
در پس راز می ماند .
آیا شمس کشته شد ؟
کتاب :شمس کیست؟
#مولانا
#ارزشهای_دروغین
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
🌳🌲🌳🌲
#شمس_تبریزی
✍️#زهراغریبیان_لواسانی
شمس
ارزش های دروغین جامعه را
خوب می شناسد
و سر سازگاری با آن را ندارد.
چرا که باید سوزاند ،خراب کرد
و عمارت تازه ای را ساخت .
همین نگرش اجتماعی او ،
بعدها در دفاتر مثنوی
توسط مولانا ارائه می شود
با این تفاوت که مولانا به فرد می پردازد
و شمس بی باکانه و گستاخانه
تند و بی مهابا جامعه را نشان می گیرد
و در آخر نیز مرگخود او
در پس راز می ماند .
آیا شمس کشته شد ؟
کتاب :شمس کیست؟
#مولانا
#ارزشهای_دروغین
#مثنوی
@baghesabzeshgh
https://gharibianlavasani.ir
احمدرضااحمدی-نیلوفر-سهراب سپهری
@Kooche_baghe_sher
شعر نیلوفر #سهراب_سپهری
با صدای #احمد_رضا_احمدی
👆
#نیلوفر
✍️#زهراغریبیان_لواسانی
از مرز خوابم میگذشتم،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه فرو افتاده بود.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟
گل نیلوفر در نزد سهراب فقط زیبا نیست .
نیلوفر در باور عرفانی تولد دوباره
از ناپاکی است .
نیلوفر به شکل دایره است
و دایره کامل ترین شکل هندسی
و نشان معنویت است.
گل هایی که از بستر مرداب رو به نور رشد می کنند
و در ایران باستان با آناهیتا، ایزد آب مرتبط بودند .
در شعر سهراب اما ،
این گل سرآغاز بیداری است
و سهراب با نیلوفر پی حقیقت می گردد .
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت برویم
هر جا این گل اساطیری سراغ او می آید ،
منتظر بیداری است .....
نیلوفر رویید ..
من به رویا بودم
سیلاب بیداری رسید
📕کتاب :#پیچیده_در_عاشقی
#آناهیتا
#دایره
#بیداری
https://gharibianlavasani.ir
@baghesabzeshgh
با صدای #احمد_رضا_احمدی
👆
#نیلوفر
✍️#زهراغریبیان_لواسانی
از مرز خوابم میگذشتم،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه فرو افتاده بود.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟
گل نیلوفر در نزد سهراب فقط زیبا نیست .
نیلوفر در باور عرفانی تولد دوباره
از ناپاکی است .
نیلوفر به شکل دایره است
و دایره کامل ترین شکل هندسی
و نشان معنویت است.
گل هایی که از بستر مرداب رو به نور رشد می کنند
و در ایران باستان با آناهیتا، ایزد آب مرتبط بودند .
در شعر سهراب اما ،
این گل سرآغاز بیداری است
و سهراب با نیلوفر پی حقیقت می گردد .
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت برویم
هر جا این گل اساطیری سراغ او می آید ،
منتظر بیداری است .....
نیلوفر رویید ..
من به رویا بودم
سیلاب بیداری رسید
📕کتاب :#پیچیده_در_عاشقی
#آناهیتا
#دایره
#بیداری
https://gharibianlavasani.ir
@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳
تا شدم بی خبر از خویش ،
خبرها دیدم ...
بی خبر شو ، که خبرهاست ،
در این بی خبری ...
#فروغی_بسطامی
غزل ۴۸۰
@baghesabzeshgh
تا شدم بی خبر از خویش ،
خبرها دیدم ...
بی خبر شو ، که خبرهاست ،
در این بی خبری ...
#فروغی_بسطامی
غزل ۴۸۰
@baghesabzeshgh
🌲🌳🌲🌳🌲
حکایت#مثنوی_معنوی:
دفتر چهارم
عطّاری که سنگ ترازوی او گِلِ سَرشوی بود ، ...
☘️خلاصه داستان ؛ شخصی که دچار بیماری گِل خواری بود به دکان یکی از عطاران رفت تا مقداری قند بخرد ، گِل خوار همین که دید سنگ ترازوی عطار از گِل است ،شادمان شد و مترصد فرصت ماند تا از آن گِل مقداری وردارد و بخورد ، خلاصه همین که عطار به برداشتن و شکستن قند سرگرم شد آن شخص شروع کرد به برداشتن و خوردن سنگ گِلِ عطار
☘️عطار چون مردی هوشمند و زیرک بود با اینکه متوجه عمل او شده بود اما خود را عمدا سرگرم نشان داد تا او بیشتر گِل بخورد و وزن گِل ترازو را سبک تر کند و در نتیجه قند کمتری تحویل اوبدهد ...
پیش عطاری یکی گلخوار رفت
تا خرد ابلوج قند خاص زفت
پس بر عطار طرار دودل
موضع سنگ ترازو بود گل
گفت گل سنگ ترازوی منست
گر ترا میل شکر بخریدنست
گفت هستم در مهمی قندجو
سنگ میزان هر چه خواهی باش گو
گفت با خود پیش آنک گلخورست
سنگ چه بود گل نکوتر از زرست
...
تو همی ترسی ز من لیک از خری
من همیترسم که تو کمتر خوری
گرچه مشغولم چنان احمق نیم
که شکر افزون کشی تو از نیم
چون ببینی مر شکر را ز آزمود
پس بدانی احمق و غافل کی بود
مرغ زان دانه نظر خوش میکند
دانه هم از دور راهش میزند
کز زنای چشم حظی میبری
نه کباب از پهلوی خود میخوری
این نظر از دور چون تیرست و سم
عشقت افزون میشود صبر تو کم
مال دنیا دام مرغان ضعیف
ملک عقبی دام مرغان شریف
تا بدین ملکی که او دامست ژرف
در شکار آرند مرغان شگرف
من سلیمان مینخواهم ملکتان
بلک من برهانم از هر هلکتان
☘️؛ مولانا این حکایت را نقدحالی برای دنیا خواهان و شهوت پرستانی آورده که خور و خواب و عشرت مادی و لذت نفسانی را بر شیرینی حظّ معنوی و ذوق روحانی رجحان میدهند و خلاصه روح و جان را فدای حیات مادی خود میکنند ،
☘️در این حکایت « گِل » کنایه از حظوظ مادی و « قند » کنایه از حظوظ معنوی و « گِل خوار » کنایه از طالبان لذت مادی و « عطار » کنایه از عارفان بالله ( خود مولانا )است که قند معارف معنوی به طالبان میدهند
میتوان عطار را کنایه از حضرت حق نیز دانست که آدمیان را در انتخاب گِل (حظوظ نفسانی) و یا قند ( حظوظ معنوی) اختیار میدهد اهل هوی به سوی نفسانیات دست میبرند و پیش خود خیال میکنند که بسی زیرک و زرنگند و بهترین و راحت ترین چیز را به غنیمت برده اند غافل از آنکه در نهایت زیانکار و بازنده خواهند بود ...
@baghesabzeshgh
حکایت#مثنوی_معنوی:
دفتر چهارم
عطّاری که سنگ ترازوی او گِلِ سَرشوی بود ، ...
☘️خلاصه داستان ؛ شخصی که دچار بیماری گِل خواری بود به دکان یکی از عطاران رفت تا مقداری قند بخرد ، گِل خوار همین که دید سنگ ترازوی عطار از گِل است ،شادمان شد و مترصد فرصت ماند تا از آن گِل مقداری وردارد و بخورد ، خلاصه همین که عطار به برداشتن و شکستن قند سرگرم شد آن شخص شروع کرد به برداشتن و خوردن سنگ گِلِ عطار
☘️عطار چون مردی هوشمند و زیرک بود با اینکه متوجه عمل او شده بود اما خود را عمدا سرگرم نشان داد تا او بیشتر گِل بخورد و وزن گِل ترازو را سبک تر کند و در نتیجه قند کمتری تحویل اوبدهد ...
پیش عطاری یکی گلخوار رفت
تا خرد ابلوج قند خاص زفت
پس بر عطار طرار دودل
موضع سنگ ترازو بود گل
گفت گل سنگ ترازوی منست
گر ترا میل شکر بخریدنست
گفت هستم در مهمی قندجو
سنگ میزان هر چه خواهی باش گو
گفت با خود پیش آنک گلخورست
سنگ چه بود گل نکوتر از زرست
...
تو همی ترسی ز من لیک از خری
من همیترسم که تو کمتر خوری
گرچه مشغولم چنان احمق نیم
که شکر افزون کشی تو از نیم
چون ببینی مر شکر را ز آزمود
پس بدانی احمق و غافل کی بود
مرغ زان دانه نظر خوش میکند
دانه هم از دور راهش میزند
کز زنای چشم حظی میبری
نه کباب از پهلوی خود میخوری
این نظر از دور چون تیرست و سم
عشقت افزون میشود صبر تو کم
مال دنیا دام مرغان ضعیف
ملک عقبی دام مرغان شریف
تا بدین ملکی که او دامست ژرف
در شکار آرند مرغان شگرف
من سلیمان مینخواهم ملکتان
بلک من برهانم از هر هلکتان
☘️؛ مولانا این حکایت را نقدحالی برای دنیا خواهان و شهوت پرستانی آورده که خور و خواب و عشرت مادی و لذت نفسانی را بر شیرینی حظّ معنوی و ذوق روحانی رجحان میدهند و خلاصه روح و جان را فدای حیات مادی خود میکنند ،
☘️در این حکایت « گِل » کنایه از حظوظ مادی و « قند » کنایه از حظوظ معنوی و « گِل خوار » کنایه از طالبان لذت مادی و « عطار » کنایه از عارفان بالله ( خود مولانا )است که قند معارف معنوی به طالبان میدهند
میتوان عطار را کنایه از حضرت حق نیز دانست که آدمیان را در انتخاب گِل (حظوظ نفسانی) و یا قند ( حظوظ معنوی) اختیار میدهد اهل هوی به سوی نفسانیات دست میبرند و پیش خود خیال میکنند که بسی زیرک و زرنگند و بهترین و راحت ترین چیز را به غنیمت برده اند غافل از آنکه در نهایت زیانکار و بازنده خواهند بود ...
@baghesabzeshgh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✔️🌲🌳🌲🌳
اگر به عرش رَوی هیچ سود نباشد،
و اگر بالای عرش رَوی،
و اگر زیر هفت طبقۀ زمین،
هیچ سود نباشد.
دَرِ دل میباید که باز شود.
#شمس_تبريزى
@baghesabzeshgh
اگر به عرش رَوی هیچ سود نباشد،
و اگر بالای عرش رَوی،
و اگر زیر هفت طبقۀ زمین،
هیچ سود نباشد.
دَرِ دل میباید که باز شود.
#شمس_تبريزى
@baghesabzeshgh