یار مرا غار مرا / هژیر مهرافروز👆

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا

#مولانا_و_دیدار_عارف
✍#زهراغریبیان_لواسانی

مولانا در دفتر ششم، دیدار عارف با خداوند را با چند بیت عربی بیان می کند که مضمون زیبایش اینچنین هست :

عارف خداوند را با چشم نمی بیند
بلکه او را در درونش احساس می کند .

خدا در وجود انسان عارف می ریزد
و همه وجودش را
به تسخیر خود در می آورد .

و آنجا دیگری خبری از عارف نیست
چون تماما به خدا می پیوندد
و در حقیقت خداوند
فنا می شود.

کتاب :من زاده عشقم
#مولانا
#شمس_تبریزی
#مثنوی
#دیوان_شمس


@baghesabzeshgh

سایت شخصی نویسنده :
نوشته ها ،کلاس ها ،پادکست ....
👇👇

https://gharibianlavasani.ir

♦️#کلاس_شرح_مثنوی_مولانا

بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن

🍀☘☘🍀

✅ دوره کلاس های مثنوی از آغاز دفتر اول .
مدرس :زهرا غریبیان لواسانی

♦️برای همراهی در این سفر
و ثبت نام برای  تهیه بسته های صوتی ،لطفا به خانم مهرپور در تلگرام پیام بدهید :👇👇👇

@Zglwebsupport

♻️در صورت علاقمندی نمونه صوتی کلاس را نیز درخواست نمایید

💠💠یا از طریق وب سایت زیر اقدام بفرمایید :
👇👇


https://gharibianlavasani.ir/online-register/


@baghesabzeshgh

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

سردر مسجد جورجیر، از قدیمی‌ترین بناهای تاریخی دوره‌ی دیلمی و نمونه بارز آجرکاری و گره‌سازی به سبک رازی از دوره سلجوقیان و قدیمی‌تر از گنبد تاج‌الملک در مسجد جامع عتیق اصفهان است👆
🌲🌳🌲🌳

نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده رضات منم

نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم

#مولانا


@baghesabzeshgh

حکایت گمان بردن مردمان که خر صوفی رنجورست #دفتر_دوم_مثنوی_مولانا

صوفی ای به خانقاهی رسید و از خادم خواست که به خرش توجه زیاد داشته باشد .جایش را تمیز کند تیمارش کند  و به او کاه نرم دهد و ..
خادم که نشانه مردمان ریاکار زمان است ،هر بار  با گفتن کلمه لاحول و پناه بر خدا به صوفی اطمینان می دهد که کار خود را به خوبی بلد است .
فردای آن روز صوفی متوجه می شود که خرش تشنه و گرسنه مانده و آنچه خادم گفته جز دروغ نبوده

چونک صوفی بر نشست و شد روان
رو در افتادن گرفت او هر زمان

هر زمانش خلق بر می‌داشتند
جمله رنجورش همی‌پنداشتند

آن یکی گوشش همی‌پیچید سخت
وان دگر در چشم او می‌دید زنگ

باز می‌گفتند ای شیخ این ز چیست
دی نمی‌گفتی که شکر این خر قویست

گفت آن خر کو بشب لا حول خورد

جز بدین شیوه نداند راه کرد

✅
آدمی خوارند اغلب مردمان
از سلام علیکشان کم جو امان

خانهٔ دیوست دلهای همه
کم پذیر از دیومردم دمدمه

از دم دیو آنک او لا حول خورد
همچو آن خر در سر آید در نبرد

✍#زهراغریبیان_لواسانی


@baghesabzeshg

برای شنیدن شرح کامل این حکایت زیبا در کلاس های مثنوی همراه باشید
👇

https://gharibianlavasani.ir/online-register/

این نوشته ها را کافه مولانا می نامم چون برایم بودن با مولانا همیشه خوشایند بوده و هست .

#زندگی_همراه_بامولانا
✍#زهراغریبیان_لواسانی

زندگی کوتاه، اما عجیب و ناشناخته است .
گاه برافرختن آتشی کوچک، دلت را گرم می کند اما اگر سرمای سختی قلبت را بفشارد می دانی که زندگی، شوکران تلخی است که باید تا آخر بنوشی ،بخصوص وقتی در خاورمیانه زندگی می کنی.

خاورمیانه همان درختی است که بیش از یک سایه بان ،دار برای مظلوم بوده است .
در رهگذر زندگی، چه بسیار ،گلوی مرغ های سحر که بریده شد و به قول مولانا محتسب گفت:
این ندانم خیز خیز .

در های و هوی این روزگار اگر روح شاعرانه ای نباشد که در ما معنای هستی را زمزمه نکند پس به کدامین سو باید گریخت ؟؟؟؟

مثنوی مولانا  در تمام غرقه شدن های روحی این سالهایم ،چون شاخه درختی من را نجات داده .
زندگی کرده ام چون روح شاعرانه ای را کنارم داشته ام که در گوشم طنین امید به زندگی را بنوازد .


#کتاب_کافه_مولانا
#زندگی
#شمس_تبریزی
#مولانا
#خاورمیانه

@baghesabzeshg

https://gharibianlavasani.ir

🌲🌳🌳🌲

بر لبش قفلست و در دل رازها

لب خموش و دل پر از آوازها


#مولانا

@baghesabzeshg

#خط_سوم
✍️#زهراغریبیان_لواسانی

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:

ـ یکی او خواندی، لا غیر.

ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.

ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!

آن خط سوم منم

شمس به مولانا خط سومی را نشان داد که با بینش متشرعانه و زاهدانه به دست نمی آمد .

شمس به مولانا عشق را آموخت و این امر با دور شدن از تعصب و خودبینی به دست می آید .

شمس به مولانا از راه های نرفته، گفت و پنجره های دیگری را برای او گشود که تا آن زمان بسته بود .
شمس به مولانا گفت: وقت آن است که از دام دین به بام دین بر آیی .

کتاب :شمس درون

#مولانا
#شمس_تبریزی

@baghesabzeshgh

https://gharibianlavasani.ir/

عشق باشد چون درخت
و عاشقان سایه درخت
سایه گر چه دور افتد
بایدش آن جا شدن


بر مقام عقل باید
پیر گشتن طفل را
در مقام عشق بینی
پیر را برنا شدن

#حضرت_مولانا


🌲🌳🌳🌳

اگر نمی‌توانی
درخت کاجی بر بالای یک تپه باشی
درختچه‌ای در داخل یک درّه باش!


#مارتین_لوترکینگ



@baghesabzeshgh

در خیال؛
با صدای استاد #شجریان
شعر: #مولانا

🌲🌳🌲🌳


مولوي انسان عاشقي بود
و عشق را نه تنها دانسته ،بلكه چشيده بود
و تمام مكتب او در عشق خلاصه مي‌شد.
مولانا عشق را از اول خوني و سركش مي‌داند چرا كه اگر عشق از همان آغاز، خون‌ريز و سركش نباشد
هرآدم بي‌سروپايي، هوس‌هاي مبتذل خود را رنگ عشق مي‌زند
و خود را در صف عاشقان قرار مي‌داد
براي همين است كه مولانا در دفتر اول، عشق را "راه پر خون" ناميده است:

ني‌حديث راه‌ پرخون مي‌كند    
  قصه‌هاي عشق‌مجنون مي‌كند
 
شيخ عطار نيز وادي عشق را جايي مي‌داند
كه عاشق، غرق آتش ابتلا مي‌شود:

بعدازآن‌ وادي‌عشق‌آمد پديد       غرق‌آتش‌شدكسي‌كانجارسيد


📚#کتاب :#غربت_وجودی
#نویسنده :#زهرا_غریبیان_لواسانی


#عاشق
#عشق
#عرفان


@baghesabzeshgh

🌲🌳🌲🌳

#حضرت_مولانا

چو مرا ز عشق کهنه
صنما به یاد دادی
دل همچو آتشم را
به هزار باد دادی


@baghesabzeshgh

باران پاییزی امشب تهران

#صدای_باران 👆
✍#زهراغریبیان_لواسانی

تهران امشب بارانی است .
و این باران در برگریزان پاییز
بسیار زیباست.
در جایی خوانده بودم
اگر جای دانه‌هایت را که روزی کاشته‌ای فراموش‌کردی،
باران روزی به تو خواهد‌گفت
کجا کاشته‌ای …
«پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی…
برای هر کسی...
تو نمی‌دانی کی و کجا آن را خواهی‌یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می‌نشیند.

داشتم فکر می کردم از این باران زیبا
چقدر می تونیم یاد بگیریم ؟
مولانا می گفت ،فکر های کوچک ذهن ، مثل ناودان هست،
اما آنچه انسان را عمیق می کنه
دانشی است که از درون بجوشد
و چون آب باران بتونه باغ را صد رنگ کند .
تا وقتی درگیر ذهن بسته خودمانیم
با هم نزاع می کنیم مثل ناودان که آب کوچکی را در خودش جمع می کنه
و ممکن هست از طریق همان آب محدود، بام خانه ای را خراب کند .
چقدر خوب می شه
اگر مثل باران ،گاهی نرم شویم
بدون قضاوت ،بدون کینه ،بدون تندی ،همدیگر را نوازش کنیم
و حرف هامون موجب رشد همدیگر شود .

#باران
#پاییز
#ذهن
#مولانا
#فکر


@baghesabzeshgh

https://gharibianlavasani.ir