#حرکت_امام_حسین علیه السلام #عاشورا_در_عامه
🔘 عاشورا در نگاه برخی سُنّیان 5⃣
چنان كه گذشت، گروهى به شهادت و قتل سيّدالشهداء عليه السلام توسط يزيد اقرار نمىكنند، بلكه منكر هستند. در مقابل آنها گروهى ديگر موضعگيرى ديگرى كردهاند. اينان كه از دانشمندان بزرگ اهل سنّت نيز هستند و نزد آنان بسيار بلندمرتبهاند، بر قاتل بودن يزيد اقرار دارند، امّا درباره واقعۀ كربلا نظر خاصّى ندارند و به اين حادثۀ عظيم تاريخى بىتوجهى مىكنند.
➖ ابن قيّم جوزيّه از برجستهترين شاگردان ابن تيميّه مىگويد:
«ما به خاندان رسول الله صلى الله عليه و آله و همسران پيامبر و ديگر اصحاب او محبّت و اعتقاد داريم و فضايل و مناقب ايشان را نقل مىكنيم و زبان و قلبهايمان را از نقل كارهاى ناشايستى كه از آنها سر زده، باز مىداريم و براى آنها طلب مغفرت مىكنيم و پيروى از ايشان را وسيلۀ توسّل به خدا قرار مىدهيم...* و كسى حق قيام بر ولىّ امر را ندارد، گرچه از او گناه كبيرهاى سر بزند [!] تكفير او بر كسى جايز نيست... و براى معاويه طلب رحمت مىكنيم و يزيد را به خداوند متعال واگذار مىكنيم تا هر چه مقتضى ببيند در موردش عمل كند.» ( إجتماع الجيوش الإسلامية، ١ / ١٠۴ )
🔻شمس الدين ذهبى از بزرگان اهل تسنّن، بىتوجهى خود را به رغم اعتراف به قاتل بودن يزيد و شهيد بودن سيّدالشهداء عليه السلام اين گونه ابراز مىكند:
«او (يزيد) حكومتش را با به شهادت رساندن حسين (عليه السلام) آغاز كرد و سال آخر حكومتش به واقعۀ حرّه پايان يافت.»
او با اين حال مىگويد: «يزيد از كسانى است كه ما نه او را دشنام مىدهيم و نه دوست مىداريم.» ( سیر أعلام النُبلاء، ۴ / ٣٨ و ٣۶ )
✅ بىتوجهى به قضيّۀ سيّدالشهداء عليه السلام، روشى ديگر براى مبارزه و كم رنگ نمودن ماجراى كربلاست كه برخى از علماى عامّه آن را برگزيدهاند.
اكنون اين پرسشها مطرح است:
براستى آيا آنان با وجود آن همه تأليفات در تاريخ و علوم مذهبى، حقيقت را نمىدانند؟ اگر حقيقت را مىدانند، چرا سكوت مىكنند؟ آنان نه انكار مىكنند، نه تأييد! از طرفى چرا عمل يزيد را زير سؤال نمىبرند؟ و دهها پرسش ديگر.
اين بررسى و پژوهشى كه پيش رو داريد، پاسخ اين پرسشها را از كلمات ديگر دانشمندانشان استنباط و استخراج خواهد كرد و عبارتهايى را نيز در پى خواهد آورد كه بنا بر آنها، برخى معتقدند كه يزيد، حسين بن على عليهما السلام را كشته و كار خوبى هم كرده است! آرى، اين افراد نه فقط براى شيعيان نفرت انگيزند؛ بلكه بزرگان اهل سنّت نيز آنان را لعنت و نفرين مىكنند، چنان كه خواهد آمد.
📘 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٣ _ ٣۵
* گفتنی است که این مطلب درباره توسّل، برای محقّقان ارزشمند و مفید است.
ادامه دارد ...
@ashkvareh
🔘 عاشورا در نگاه برخی سُنّیان 5⃣
چنان كه گذشت، گروهى به شهادت و قتل سيّدالشهداء عليه السلام توسط يزيد اقرار نمىكنند، بلكه منكر هستند. در مقابل آنها گروهى ديگر موضعگيرى ديگرى كردهاند. اينان كه از دانشمندان بزرگ اهل سنّت نيز هستند و نزد آنان بسيار بلندمرتبهاند، بر قاتل بودن يزيد اقرار دارند، امّا درباره واقعۀ كربلا نظر خاصّى ندارند و به اين حادثۀ عظيم تاريخى بىتوجهى مىكنند.
➖ ابن قيّم جوزيّه از برجستهترين شاگردان ابن تيميّه مىگويد:
«ما به خاندان رسول الله صلى الله عليه و آله و همسران پيامبر و ديگر اصحاب او محبّت و اعتقاد داريم و فضايل و مناقب ايشان را نقل مىكنيم و زبان و قلبهايمان را از نقل كارهاى ناشايستى كه از آنها سر زده، باز مىداريم و براى آنها طلب مغفرت مىكنيم و پيروى از ايشان را وسيلۀ توسّل به خدا قرار مىدهيم...* و كسى حق قيام بر ولىّ امر را ندارد، گرچه از او گناه كبيرهاى سر بزند [!] تكفير او بر كسى جايز نيست... و براى معاويه طلب رحمت مىكنيم و يزيد را به خداوند متعال واگذار مىكنيم تا هر چه مقتضى ببيند در موردش عمل كند.» ( إجتماع الجيوش الإسلامية، ١ / ١٠۴ )
🔻شمس الدين ذهبى از بزرگان اهل تسنّن، بىتوجهى خود را به رغم اعتراف به قاتل بودن يزيد و شهيد بودن سيّدالشهداء عليه السلام اين گونه ابراز مىكند:
«او (يزيد) حكومتش را با به شهادت رساندن حسين (عليه السلام) آغاز كرد و سال آخر حكومتش به واقعۀ حرّه پايان يافت.»
او با اين حال مىگويد: «يزيد از كسانى است كه ما نه او را دشنام مىدهيم و نه دوست مىداريم.» ( سیر أعلام النُبلاء، ۴ / ٣٨ و ٣۶ )
✅ بىتوجهى به قضيّۀ سيّدالشهداء عليه السلام، روشى ديگر براى مبارزه و كم رنگ نمودن ماجراى كربلاست كه برخى از علماى عامّه آن را برگزيدهاند.
اكنون اين پرسشها مطرح است:
براستى آيا آنان با وجود آن همه تأليفات در تاريخ و علوم مذهبى، حقيقت را نمىدانند؟ اگر حقيقت را مىدانند، چرا سكوت مىكنند؟ آنان نه انكار مىكنند، نه تأييد! از طرفى چرا عمل يزيد را زير سؤال نمىبرند؟ و دهها پرسش ديگر.
اين بررسى و پژوهشى كه پيش رو داريد، پاسخ اين پرسشها را از كلمات ديگر دانشمندانشان استنباط و استخراج خواهد كرد و عبارتهايى را نيز در پى خواهد آورد كه بنا بر آنها، برخى معتقدند كه يزيد، حسين بن على عليهما السلام را كشته و كار خوبى هم كرده است! آرى، اين افراد نه فقط براى شيعيان نفرت انگيزند؛ بلكه بزرگان اهل سنّت نيز آنان را لعنت و نفرين مىكنند، چنان كه خواهد آمد.
📘 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٣ _ ٣۵
* گفتنی است که این مطلب درباره توسّل، برای محقّقان ارزشمند و مفید است.
ادامه دارد ...
@ashkvareh
🤲🏻 سَيِّدي صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبي وَ اجْمَعْ بَيْني وَ بَيْنَ الْمُصْطَفى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، و خاتَمِ النَّبِيّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ انْقُلْني اِلى دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ اِلَيْكَ، وَ اَعِنّي بِالْبُكاءِ عَلى نَفْسي، فَقَدْ اَفْنَيْتُ بِالتَّسْويفِ وَ الاْمالِ عُمْري، وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيِسينَ مِنْ خَيْري، فَمَنْ يَكُونُ اَسْوَأ حالاً مِنّي إنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالي اِلى قَبْري، لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتي، وَ لَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتي ...
🍂 یا أباعبدالله الحسين:
من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بار ما را نخریدند … تو برمیداری؟
مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت
آمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟
داغ یک بوسه دو سال است به جانم مانده
به همین گریه مگر تازه کنم دیداری
پدرم گریهکنت بوده و آقا من هم
به جز از گریه برای تو ندارم کاری
غزلم در حد یک شاعر درباری نیست
بنویسید مرا گریه کن درباری!
( رضا وکیل آذر )
اللهم أرزقنا زيارته.
@ashkvareh
🍂 یا أباعبدالله الحسين:
من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بار ما را نخریدند … تو برمیداری؟
مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت
آمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟
داغ یک بوسه دو سال است به جانم مانده
به همین گریه مگر تازه کنم دیداری
پدرم گریهکنت بوده و آقا من هم
به جز از گریه برای تو ندارم کاری
غزلم در حد یک شاعر درباری نیست
بنویسید مرا گریه کن درباری!
( رضا وکیل آذر )
اللهم أرزقنا زيارته.
@ashkvareh
#اصحابالحسین_علیهالسلام
💫 باور از بخت ندارم که تو مهمان منی
یزید بن ثبیط عبقسی (مخفف عبد قیسی)
عبدی بصراوی از عبد قیس است.
از شیعیان و از اصحاب ابوالأسود دُئلی بوده و در قبیله خود از اشراف بوده است. در قائمیات سلامی دارد: "السلام علی یزید بن ثبیط العبقسی."
➖ ابوجعفر میگوید: ماریه سعدیه یا عبدیه (عبد قیس) دختر سعد یا منقذ در بصره از شیعیانی بود که در تشیع سخت و استوار بود. همواره خانۀ او مجمعی بود برای شیعه که در آن گِرد آمده اُلفت میگرفتند و حدیث بازگو میکردند، سخن میشنودند و میسرودند. به پسر زیاد در کوفه خبر رسید که حسین علیه السلام آهنگ عراق دارد و اهالی عراق با او مکاتبه دارند. به کارگزار خود در بصره فرمان داد که دیدهبانان بگمارد و راه را به راینده و روَنده بگیرد. پس ابن ثبیط عبدی تصمیم گرفت که به قصد حسین علیه السلام از بصره بیرون بیاید. ده پسر داشت و آنها را دعوت کرد که همراه او شوند و فرمودند: آیا کدام از شما با من پیشاپیش بیرون خواهید آمد؟ دو نفر از آنها (عبدالله و عبیدالله) دعوت او را پذیرفتند، پس با یاران و همگنان خود که با او در خانه آن زن بودند. گفت: من عزم جزم کردهام و خواهم رفت، از شما که با من خواهد آمد؟ آنان گفتند: ما از اصحاب پسر زیاد هراس داریم. این مرد بزرگ به آنان فرمودند: اما من به خدا قسم همین که ببینم پای شترم به سرزمینی سخت (یعنی جادّه یا بلاد کوهستانی) استوار و آشنا شود دیگر باکی از تعقیب نخواهم داشت، هر که خواهد کو مرا دنبال کند. این بزرگ با ادهم ابن امیه و بلندهمتان دیگر که به او همراهی کردند از بصره بیرون شتافتند.
🔻 از مکّه بیرون آمد، راه بیابانهای دور دست را پیش گرفت تا خود را به حسین علیه السلام رسانید. ( آری، راه بی سر و سامانی را پیمود تا به سامان رسید. ) حسین علیه السلام در مکّه در قسمت ابطح منزل گرفته بود. وی پس از استراحت در خیمه خویش آهنگ دیدار امام علیه السلام کرد. به قصد حضرت او بیرون آمده به کوی حسین علیه السلام روان شد. از طرف دیگر امام علیه السلام هم از آمدن او خبر یافته بود و به جستجوی او رفته تا در محل استراحتش وارد شده و آنجا به انتظار او نزول اجلال کرده، به عرض او رسانده شده که وی به سوی منزل شما رفته، امام علیه السلام در خیمه او نشسته بود. باری ابن ثبیط عبدی به منزل حضرت که رسید و شنید که آن حضرت به سراغ او بیرون رفته است، به منزل خود بازگشت و وقتی که رسید دید که امام علیه السلام در منزل اوست. گفت: ( بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا ) خواندن این آیه بدان مانَد که به خود بگوید: من و این دولت؟
باور از بخت ندارم که تو مهمان منی.
پس از قرائت آن آیه گفت: "السلام علیک یابن رسول الله." پس از آن بر امام سلام کرد و روبروی حضرت نشست، بعد به قصد خویش که برای آن آمده بود امام را خبر داد. امام حسین علیه السلام دربارۀ او دعای خیر کرد. سپس خیمه خود را ضمیمۀ خیام حضرت کرد و کنار امام ماند ...
📚 عنصر شجاعت یا هفتاد و دو تن و یک تن، ج ١ ص ١٠٩
@ashkvareh
💫 باور از بخت ندارم که تو مهمان منی
یزید بن ثبیط عبقسی (مخفف عبد قیسی)
عبدی بصراوی از عبد قیس است.
از شیعیان و از اصحاب ابوالأسود دُئلی بوده و در قبیله خود از اشراف بوده است. در قائمیات سلامی دارد: "السلام علی یزید بن ثبیط العبقسی."
➖ ابوجعفر میگوید: ماریه سعدیه یا عبدیه (عبد قیس) دختر سعد یا منقذ در بصره از شیعیانی بود که در تشیع سخت و استوار بود. همواره خانۀ او مجمعی بود برای شیعه که در آن گِرد آمده اُلفت میگرفتند و حدیث بازگو میکردند، سخن میشنودند و میسرودند. به پسر زیاد در کوفه خبر رسید که حسین علیه السلام آهنگ عراق دارد و اهالی عراق با او مکاتبه دارند. به کارگزار خود در بصره فرمان داد که دیدهبانان بگمارد و راه را به راینده و روَنده بگیرد. پس ابن ثبیط عبدی تصمیم گرفت که به قصد حسین علیه السلام از بصره بیرون بیاید. ده پسر داشت و آنها را دعوت کرد که همراه او شوند و فرمودند: آیا کدام از شما با من پیشاپیش بیرون خواهید آمد؟ دو نفر از آنها (عبدالله و عبیدالله) دعوت او را پذیرفتند، پس با یاران و همگنان خود که با او در خانه آن زن بودند. گفت: من عزم جزم کردهام و خواهم رفت، از شما که با من خواهد آمد؟ آنان گفتند: ما از اصحاب پسر زیاد هراس داریم. این مرد بزرگ به آنان فرمودند: اما من به خدا قسم همین که ببینم پای شترم به سرزمینی سخت (یعنی جادّه یا بلاد کوهستانی) استوار و آشنا شود دیگر باکی از تعقیب نخواهم داشت، هر که خواهد کو مرا دنبال کند. این بزرگ با ادهم ابن امیه و بلندهمتان دیگر که به او همراهی کردند از بصره بیرون شتافتند.
🔻 از مکّه بیرون آمد، راه بیابانهای دور دست را پیش گرفت تا خود را به حسین علیه السلام رسانید. ( آری، راه بی سر و سامانی را پیمود تا به سامان رسید. ) حسین علیه السلام در مکّه در قسمت ابطح منزل گرفته بود. وی پس از استراحت در خیمه خویش آهنگ دیدار امام علیه السلام کرد. به قصد حضرت او بیرون آمده به کوی حسین علیه السلام روان شد. از طرف دیگر امام علیه السلام هم از آمدن او خبر یافته بود و به جستجوی او رفته تا در محل استراحتش وارد شده و آنجا به انتظار او نزول اجلال کرده، به عرض او رسانده شده که وی به سوی منزل شما رفته، امام علیه السلام در خیمه او نشسته بود. باری ابن ثبیط عبدی به منزل حضرت که رسید و شنید که آن حضرت به سراغ او بیرون رفته است، به منزل خود بازگشت و وقتی که رسید دید که امام علیه السلام در منزل اوست. گفت: ( بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا ) خواندن این آیه بدان مانَد که به خود بگوید: من و این دولت؟
باور از بخت ندارم که تو مهمان منی.
پس از قرائت آن آیه گفت: "السلام علیک یابن رسول الله." پس از آن بر امام سلام کرد و روبروی حضرت نشست، بعد به قصد خویش که برای آن آمده بود امام را خبر داد. امام حسین علیه السلام دربارۀ او دعای خیر کرد. سپس خیمه خود را ضمیمۀ خیام حضرت کرد و کنار امام ماند ...
📚 عنصر شجاعت یا هفتاد و دو تن و یک تن، ج ١ ص ١٠٩
@ashkvareh
#معاجزالإمامالحسین علیه السلام
🍃 مَوالِيَّ لا اُحصي ثَناءَكُم و لا أبلُغُ مِنَ المَدحِ كُنهَكُم و مِنَ الوَصفِ قَدرَكُم
از عبد العزیز بن کثیر روایت است که: گروهی به حضور امام حسین علیه السلام آمدند و گفتند: از فضایل خودتان برای ما شرح دهید. فرمودند: شما طاقت شنیدن آنها را ندارید، شما از من دور شوید تا برای یکی از شما بگویم، اگر او طاقت آورد برای مابقی شما هم خواهم گفت. آنان از امام علیه السّلام فاصله گرفتند. آنگاه آن حضرت با یکی از ایشان مشغول صحبت شد تا اینکه او مدهوش و متحیّر گردید. وی همچنان مضطرب بود و جواب احدی را نمی داد تا اینکه آنان باز گشتند.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۴ ص ١٨٣
@ashkvareh
🍃 مَوالِيَّ لا اُحصي ثَناءَكُم و لا أبلُغُ مِنَ المَدحِ كُنهَكُم و مِنَ الوَصفِ قَدرَكُم
از عبد العزیز بن کثیر روایت است که: گروهی به حضور امام حسین علیه السلام آمدند و گفتند: از فضایل خودتان برای ما شرح دهید. فرمودند: شما طاقت شنیدن آنها را ندارید، شما از من دور شوید تا برای یکی از شما بگویم، اگر او طاقت آورد برای مابقی شما هم خواهم گفت. آنان از امام علیه السّلام فاصله گرفتند. آنگاه آن حضرت با یکی از ایشان مشغول صحبت شد تا اینکه او مدهوش و متحیّر گردید. وی همچنان مضطرب بود و جواب احدی را نمی داد تا اینکه آنان باز گشتند.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۴ ص ١٨٣
@ashkvareh
#الأخلاقالحسینیة علیه السلام
💚 حالا همه شما مهمان من هستید
✍🏻 از مسعده روایت است که گفت: امام حسین علیه السّلام از کنار گروهی از فقرا عبور کرد که عبای خود را گسترده بودند و چند تکه نان روی آن ریخته و مشغول خوردن بودند. آنان به امام حسین گفتند: یا ابن رسول اللّه! بیا با ما غذا بخور. امام علیه السّلام نشستند و با ایشان مشغول غذا خوردن شدند و این آیه را تلاوت کردند: «إنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتکبرین» نحل/ ۲۲_ {خدا افراد متکبر را دوست ندارد. } سپس به فقرا فرمودند: من دعوت شما را پذیرفتم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. گفتند: اطاعت میکنیم یا ابن رسول الله. آنگاه برخاستند و با آن حضرت وارد منزل امام حسین شدند. آن بزرگوار به کنیز خود فرمودند: آنچه را که ذخیره نمودهای بیاور.
📚 بحارالانوار، ج ۴۴ ص ١٨٩ _ از تفسیر عیّاشی.
شاید مقصود امام این بوده که آن خوراکی را که خاصّ است و برای همه نمیآوری، برای این فُقرا بیاور. والله یعلم.
@ashkvareh
💚 حالا همه شما مهمان من هستید
✍🏻 از مسعده روایت است که گفت: امام حسین علیه السّلام از کنار گروهی از فقرا عبور کرد که عبای خود را گسترده بودند و چند تکه نان روی آن ریخته و مشغول خوردن بودند. آنان به امام حسین گفتند: یا ابن رسول اللّه! بیا با ما غذا بخور. امام علیه السّلام نشستند و با ایشان مشغول غذا خوردن شدند و این آیه را تلاوت کردند: «إنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتکبرین» نحل/ ۲۲_ {خدا افراد متکبر را دوست ندارد. } سپس به فقرا فرمودند: من دعوت شما را پذیرفتم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. گفتند: اطاعت میکنیم یا ابن رسول الله. آنگاه برخاستند و با آن حضرت وارد منزل امام حسین شدند. آن بزرگوار به کنیز خود فرمودند: آنچه را که ذخیره نمودهای بیاور.
📚 بحارالانوار، ج ۴۴ ص ١٨٩ _ از تفسیر عیّاشی.
شاید مقصود امام این بوده که آن خوراکی را که خاصّ است و برای همه نمیآوری، برای این فُقرا بیاور. والله یعلم.
@ashkvareh
#حرکت_امام_حسین علیه السلام #عاشورا_در_عامه
🔘 عاشورا در نگاه برخی سُنّیان 6⃣
گروهى ديگر از علماى اهل سنّت در راستاى مبارزه و خاموش نمودن چراغ هدايت، قلم را به گونهاى ديگر چرخانده و پا را فراتر نهاده و به قاتل بودن يزيد اعتراف نمودهاند؛ اما به جنايت او رنگ و لعابى شرعى داده و او را تأييد مىكنند! آنان مىگويند: حكومت يزيد، شرعى بوده و امام حسين عليه السلام بر عليه حكومت شرعى الهى قيام نموده است. به عبارتى ديگر، تكليف شرعى يزيد و يزيديان اين بوده كه حضرت را به قتل برسانند و (العياذ بالله) قاتلان آن حضرت، به دستور خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عمل كردهاند!
➖ ابن خلدون، مورّخ نامى و مشهور، مقدّمهاى بر كتاب تاريخ خود نوشته كه با عنوان مقدّمۀ ابن خلدون در محافل علمى معروف است. البته اهل سنّت به اين كتاب از بُعد خاصّى توجّه كردهاند و شايد بعضى از نويسندگان كشور ما نيز از همان روى به اين كتاب و نويسندهاش احترام مىگذارند. حافظ سخاوى، از بزرگان راويان حديث و تاريخنگاران اهل تسنّن، در شرح حال ابن خلدون مىنويسد:
«استادم ابن حجر عسقلانى گفت: استادم ابوالحسن هيثمى را ديدم كه به شدّت از ابن خلدون نكوهش مىكرد و عليه او حرفهايى مىزد. ابن حجر در ادامه مىگويد: از هيثمى علّت اين موضعگيرى را درباره ابن خلدون پرسيدم. او در پاسخ گفت:
"أنّه بلغه أنّه ذكر الحسين بن علي رضى اللّه عنهما في تاريخه فقال: قتل بسيف جدّه"
چرا كه ابن خلدون در تاريخ خود دربارۀ حسين بن على رضى الله عنهما مىگويد: آن شمشيرى كه حسين بن على به توسّط آن به قتل رسيده، همان شمشير جدّش پيامبر بوده است!
👈🏻 ابن حجر مىافزايد: "و لمّا نطق شيخنا بهذه اللفظة أردفها بلعن ابن خلدون وسبّه و هو يبكي"
هنگامى كه شيخ ما اين كلام را از قول ابن خلدون نقل كرد، بر او لعنت فرستاد و دشنام داد در حالى كه گريه مىكرد و اشك مىريخت.» ( الضوء اللامع، ١ / ١۴٧ )
سپس سخاوى از ابن حجر عسقلانى نقل مىكند كه اين كلام ابن خلدون را در نسخه موجود از تاريخش نيافته است. از اين جا معلوم مىشود كه نسخههاى تاريخ ابن خلدون متفاوت بوده، ولى بنا بر نسخه موجود در دست حافظ ابوالحسن هيثمى، ديدگاه ابن خلدون درباره شهادت حسين بن على چنين بوده است. ( همان )
اين تصرفات در بسيارى از كتابهاى تاريخى واقع شده است. آن گاه كه به تاريخ ابن خلدون مراجعه كنيد، خواهيد ديد كه ناشر كتاب متذكر مىشود كه چند صفحه از اين كتاب حذف شده است. ( تاریخ ابن خلدون ۵ / ۵٠ ) و در نسخهاى از اين چاپ كه در دسترس است، داستان كربلا، سيّدالشهداء عليه السلام، كلام ابن خلدون و تاريخ اين حادثه اصلاً وجود ندارد!
🔻 يكى ديگر از روشهاى آنان، منتشر نكردن احوالات اهل بيت عليهم السلام است. آنان كتاب "الطبقات الكبرى، ابن سعد" را چاپ كردهاند، ولى از چاپ احوالات سيّدالشهداء عليه السلام و داستان كربلا خوددارى كردهاند؛ آنگونه كه گويى هرگز در كتاب طبقات چنين مطالبى پيرامون حضرت سيّدالشهداء عليه السلام نوشته نشده است! البته يكى از محقّقان نسخۀ خطّى آن را به دست آورده و احوالات حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را در جلدى جداگانه با نام "ترجمة الامام الحسين عليه السلام من تاريخ ابن سعد" به چاپ رسانده است. افزون بر آن، در مقدمۀ كتاب تاريخ ابن خلدون كه در اختيار همگان است و شايد به فارسى نيز ترجمه شده باشد، فصلى به عنوان «ولاية العهد» وجود دارد كه در آن جا به ولايتعهدى يزيد در زمان معاويه مىپردازد. در اين فصل به سيّدالشهداء عليه السلام بسيار جسارت نموده و از يزيد فراوان دفاع كرده و نه فقط از او، بلكه از معاويه و صحابهاى كه همراه يزيد بوده و با او بيعت كردهاند، حمايت نموده است!
وى در آن جا مىنويسد: «حسين بن على (عليهما السلام) بيعت را شكست و اين در حالى بود كه صحابۀ رسول الله (صلى الله عليه و آله) معتقد بودند كه ولايت يزيد شرعيت دارد و حكومت او بر حق است و نبايد عليه يزيد قيام كرد!» او با كمال تعصّب چنين وانمود مىكند كه گويا حضرت سيّدالشهداء عليه السلام با يزيد بيعت كرده و بعد پيمان خود را شكسته است!!! ( تاریخ ابن خلدون، ١ / ٢١٢ )
نكتۀ مهمى كه از عبارت ابن خلدون برمىآيد و در اين بحث بسيار اهميّت دارد، به ميان آمدن پاى معاويه و صحابه در داستان شهادت سيّدالشهداء عليه السلام است.
📓 ناگفتههایی از حقایق عاشورا، سیّد علی ميلاني، ص ٣۶ _ ٣٩
ادامه دارد ...
@ashkvareh
🔘 عاشورا در نگاه برخی سُنّیان 6⃣
گروهى ديگر از علماى اهل سنّت در راستاى مبارزه و خاموش نمودن چراغ هدايت، قلم را به گونهاى ديگر چرخانده و پا را فراتر نهاده و به قاتل بودن يزيد اعتراف نمودهاند؛ اما به جنايت او رنگ و لعابى شرعى داده و او را تأييد مىكنند! آنان مىگويند: حكومت يزيد، شرعى بوده و امام حسين عليه السلام بر عليه حكومت شرعى الهى قيام نموده است. به عبارتى ديگر، تكليف شرعى يزيد و يزيديان اين بوده كه حضرت را به قتل برسانند و (العياذ بالله) قاتلان آن حضرت، به دستور خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عمل كردهاند!
➖ ابن خلدون، مورّخ نامى و مشهور، مقدّمهاى بر كتاب تاريخ خود نوشته كه با عنوان مقدّمۀ ابن خلدون در محافل علمى معروف است. البته اهل سنّت به اين كتاب از بُعد خاصّى توجّه كردهاند و شايد بعضى از نويسندگان كشور ما نيز از همان روى به اين كتاب و نويسندهاش احترام مىگذارند. حافظ سخاوى، از بزرگان راويان حديث و تاريخنگاران اهل تسنّن، در شرح حال ابن خلدون مىنويسد:
«استادم ابن حجر عسقلانى گفت: استادم ابوالحسن هيثمى را ديدم كه به شدّت از ابن خلدون نكوهش مىكرد و عليه او حرفهايى مىزد. ابن حجر در ادامه مىگويد: از هيثمى علّت اين موضعگيرى را درباره ابن خلدون پرسيدم. او در پاسخ گفت:
"أنّه بلغه أنّه ذكر الحسين بن علي رضى اللّه عنهما في تاريخه فقال: قتل بسيف جدّه"
چرا كه ابن خلدون در تاريخ خود دربارۀ حسين بن على رضى الله عنهما مىگويد: آن شمشيرى كه حسين بن على به توسّط آن به قتل رسيده، همان شمشير جدّش پيامبر بوده است!
👈🏻 ابن حجر مىافزايد: "و لمّا نطق شيخنا بهذه اللفظة أردفها بلعن ابن خلدون وسبّه و هو يبكي"
هنگامى كه شيخ ما اين كلام را از قول ابن خلدون نقل كرد، بر او لعنت فرستاد و دشنام داد در حالى كه گريه مىكرد و اشك مىريخت.» ( الضوء اللامع، ١ / ١۴٧ )
سپس سخاوى از ابن حجر عسقلانى نقل مىكند كه اين كلام ابن خلدون را در نسخه موجود از تاريخش نيافته است. از اين جا معلوم مىشود كه نسخههاى تاريخ ابن خلدون متفاوت بوده، ولى بنا بر نسخه موجود در دست حافظ ابوالحسن هيثمى، ديدگاه ابن خلدون درباره شهادت حسين بن على چنين بوده است. ( همان )
اين تصرفات در بسيارى از كتابهاى تاريخى واقع شده است. آن گاه كه به تاريخ ابن خلدون مراجعه كنيد، خواهيد ديد كه ناشر كتاب متذكر مىشود كه چند صفحه از اين كتاب حذف شده است. ( تاریخ ابن خلدون ۵ / ۵٠ ) و در نسخهاى از اين چاپ كه در دسترس است، داستان كربلا، سيّدالشهداء عليه السلام، كلام ابن خلدون و تاريخ اين حادثه اصلاً وجود ندارد!
🔻 يكى ديگر از روشهاى آنان، منتشر نكردن احوالات اهل بيت عليهم السلام است. آنان كتاب "الطبقات الكبرى، ابن سعد" را چاپ كردهاند، ولى از چاپ احوالات سيّدالشهداء عليه السلام و داستان كربلا خوددارى كردهاند؛ آنگونه كه گويى هرگز در كتاب طبقات چنين مطالبى پيرامون حضرت سيّدالشهداء عليه السلام نوشته نشده است! البته يكى از محقّقان نسخۀ خطّى آن را به دست آورده و احوالات حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را در جلدى جداگانه با نام "ترجمة الامام الحسين عليه السلام من تاريخ ابن سعد" به چاپ رسانده است. افزون بر آن، در مقدمۀ كتاب تاريخ ابن خلدون كه در اختيار همگان است و شايد به فارسى نيز ترجمه شده باشد، فصلى به عنوان «ولاية العهد» وجود دارد كه در آن جا به ولايتعهدى يزيد در زمان معاويه مىپردازد. در اين فصل به سيّدالشهداء عليه السلام بسيار جسارت نموده و از يزيد فراوان دفاع كرده و نه فقط از او، بلكه از معاويه و صحابهاى كه همراه يزيد بوده و با او بيعت كردهاند، حمايت نموده است!
وى در آن جا مىنويسد: «حسين بن على (عليهما السلام) بيعت را شكست و اين در حالى بود كه صحابۀ رسول الله (صلى الله عليه و آله) معتقد بودند كه ولايت يزيد شرعيت دارد و حكومت او بر حق است و نبايد عليه يزيد قيام كرد!» او با كمال تعصّب چنين وانمود مىكند كه گويا حضرت سيّدالشهداء عليه السلام با يزيد بيعت كرده و بعد پيمان خود را شكسته است!!! ( تاریخ ابن خلدون، ١ / ٢١٢ )
نكتۀ مهمى كه از عبارت ابن خلدون برمىآيد و در اين بحث بسيار اهميّت دارد، به ميان آمدن پاى معاويه و صحابه در داستان شهادت سيّدالشهداء عليه السلام است.
📓 ناگفتههایی از حقایق عاشورا، سیّد علی ميلاني، ص ٣۶ _ ٣٩
ادامه دارد ...
@ashkvareh
#اصحابالحسین_علیهالسلام
🍃 من و أصحابم به بهشت میرویم، او و اصحابش به جهنّم میروند
[تفسیر العیاشی] عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: دَخَلَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ الْمَدِینَةَ قَالَ فَاسْتَلْقَی عَلَی السَّرِیرِ وَ ثَمَّ مَوْلًی لِلْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ قَالَ فَقَالَ الْحُسَیْنُ لِمَوْلَاهُ: مَا ذَا قَالَ هَذَا حِینَ دَخَلَ قَالَ اسْتَلْقَی عَلَی السَّرِیرِ فَقَرَأَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ إِلَی قَوْلِهِ الْحاسِبِینَ. قَالَ فَقَالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام نَعَمْ وَ اللَّهِ رُدِدْتُ أَنَا وَ أَصْحَابِی إِلَی الْجَنَّةِ وَ رُدَّ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ إِلَی النَّارِ.
✍🏻 داود بن فرقد از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: روزی مروان بن حکم _ لعنهما الله _ داخل مدینه شد، روی تختی خوابیده بود و در حضور یکی از غلامان امام حسین علیه السلام گفت: «رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ. انعام / ۶۲ _ آنگاه به سوی خداوند - مولای به حقشان - برگردانیده شوند. آگاه باشید که داوری از آن اوست، و او سریع ترین حساب رسان است.» امام به غلام خود فرمودند: هنگامی که مروان داخل مدینه شد چه گفت؟ او گفت: وقتی داخل شد بر تخت دراز کشید و آن آیه را خواند. امام فرمودند: آری، به خدا قسم من و یارانم به سوی بهشت باز میگردیم، مروان و یارانش هم به سوی جهنم باز خواهند گشت.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۴ ص ٢٠۶
@ashkvareh
🍃 من و أصحابم به بهشت میرویم، او و اصحابش به جهنّم میروند
[تفسیر العیاشی] عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: دَخَلَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ الْمَدِینَةَ قَالَ فَاسْتَلْقَی عَلَی السَّرِیرِ وَ ثَمَّ مَوْلًی لِلْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ قَالَ فَقَالَ الْحُسَیْنُ لِمَوْلَاهُ: مَا ذَا قَالَ هَذَا حِینَ دَخَلَ قَالَ اسْتَلْقَی عَلَی السَّرِیرِ فَقَرَأَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ إِلَی قَوْلِهِ الْحاسِبِینَ. قَالَ فَقَالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام نَعَمْ وَ اللَّهِ رُدِدْتُ أَنَا وَ أَصْحَابِی إِلَی الْجَنَّةِ وَ رُدَّ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ إِلَی النَّارِ.
✍🏻 داود بن فرقد از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: روزی مروان بن حکم _ لعنهما الله _ داخل مدینه شد، روی تختی خوابیده بود و در حضور یکی از غلامان امام حسین علیه السلام گفت: «رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ. انعام / ۶۲ _ آنگاه به سوی خداوند - مولای به حقشان - برگردانیده شوند. آگاه باشید که داوری از آن اوست، و او سریع ترین حساب رسان است.» امام به غلام خود فرمودند: هنگامی که مروان داخل مدینه شد چه گفت؟ او گفت: وقتی داخل شد بر تخت دراز کشید و آن آیه را خواند. امام فرمودند: آری، به خدا قسم من و یارانم به سوی بهشت باز میگردیم، مروان و یارانش هم به سوی جهنم باز خواهند گشت.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۴ ص ٢٠۶
@ashkvareh
📝 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله، درباره مرحوم #ملاآقا_دربندی مینویسد:
«... این مطلب متداول است که نجاشی در مواردی مثلاً _ درباره یک راوی _ میگوید: «ضعیفٌ» ولی "له کتابٌ معتمد." ممکن است بعضی از روایات یک راوی راجع به مباحثی مانند فضائل و مثالب و امثال آن که خیلی احساسی بوده و معتبر نباشد، ولی روایاتی فقهی او معتبر و مصدر عمل باشد ... هر چند ممکن است که برخی روایات او راجع به مسائل اعتقادی و امثال آن به جهت تسامحش، متّبع نباشد، ولی روایات فقهی او مصدر عمل و معتبر میباشد ... برای مثال، فاضل دربندی از اتقياءِ علماء بوده و حتی خودش را از شيخ انصاری، بالاتر میدانسته است، البته در فقه و اصول در حدّ شیخ نبوده است، ولی جامعتر از شیخ بوده؛ ولی کتاب "اسرار الشهادة" را نوشته است که هیچ مورد قبول نیست. البته در وثاقت ایشان حرفی نیست و روایات فقهی او متّبع است، ولی در برخی مواردی که خیلی محل تسامح است مانند مراثی و امثال آن و اشخاص زود اعتقاد پیدا میکنند، مانند همین کتاب اسرارالشهادة، مورد قبول واقع نشده است.»
خارج فقه، کتاب البیع، ٢ / ٨٣٨
✅ حقیر گویم: البته کتاب مذکور چنانکه پیشتر هم إشاره شد، مطالب خوب و قابل استفاده هم دارد، و ظاهرا منظور از جمله "کتابش مورد قبول نیست" از جهت مبنایی باشد، نه صفر تا صد مطالب کتاب؛ و اینکه اگر ایشان در بحث مقتل و مراثی ضعفهای جدی داشته، دلیل نمیشود ایشان را غیر ثقه و يا کذّاب بدانیم، بلکه در مبنای ایشان إشکال وارد است.
@ashkvareh
«... این مطلب متداول است که نجاشی در مواردی مثلاً _ درباره یک راوی _ میگوید: «ضعیفٌ» ولی "له کتابٌ معتمد." ممکن است بعضی از روایات یک راوی راجع به مباحثی مانند فضائل و مثالب و امثال آن که خیلی احساسی بوده و معتبر نباشد، ولی روایاتی فقهی او معتبر و مصدر عمل باشد ... هر چند ممکن است که برخی روایات او راجع به مسائل اعتقادی و امثال آن به جهت تسامحش، متّبع نباشد، ولی روایات فقهی او مصدر عمل و معتبر میباشد ... برای مثال، فاضل دربندی از اتقياءِ علماء بوده و حتی خودش را از شيخ انصاری، بالاتر میدانسته است، البته در فقه و اصول در حدّ شیخ نبوده است، ولی جامعتر از شیخ بوده؛ ولی کتاب "اسرار الشهادة" را نوشته است که هیچ مورد قبول نیست. البته در وثاقت ایشان حرفی نیست و روایات فقهی او متّبع است، ولی در برخی مواردی که خیلی محل تسامح است مانند مراثی و امثال آن و اشخاص زود اعتقاد پیدا میکنند، مانند همین کتاب اسرارالشهادة، مورد قبول واقع نشده است.»
خارج فقه، کتاب البیع، ٢ / ٨٣٨
✅ حقیر گویم: البته کتاب مذکور چنانکه پیشتر هم إشاره شد، مطالب خوب و قابل استفاده هم دارد، و ظاهرا منظور از جمله "کتابش مورد قبول نیست" از جهت مبنایی باشد، نه صفر تا صد مطالب کتاب؛ و اینکه اگر ایشان در بحث مقتل و مراثی ضعفهای جدی داشته، دلیل نمیشود ایشان را غیر ثقه و يا کذّاب بدانیم، بلکه در مبنای ایشان إشکال وارد است.
@ashkvareh
#مقتل
👈🏻 مرحوم #ملاآقا_دربندی مخالفین و منتقدین خود را "احمق و جاهل" خطاب میکرده!
📓 ملاآقای دربندی و مقتل نگاری، استاد جعفریان.
مرحوم دربندی به دلیل نقل و اصرار بر برخی مطالب عجیب و غریب، مورد انتقاد برخی از علمای عصر خود واقع شده بود، و در دورههای بعد نیز عدهای دیگر از علماء مسیر انتقاد را ادامه دادند. وقتی مرحوم دربندی بجای اعتبارسنجی مطالبش، علمای منتقد خود را احمق و جاهل خطاب میکرده و تعابیر تند و غیرمنصفانه به کار میبسته، خب طبیعیست که برخی منتقدین هم مانند خودش رفتار میکردهاند. ضمن اینکه منتقدین انصاف را در حقّ ایشان رعایت کرده و علم و فضل و إخلاص او را متذکّر شدهاند، اما ایشان کثیری از علماء را احمق و جاهل نامیده! فقط به دلیل اینکه تأویلات و مبنای ایشان را نپسندیدهاند! و این غیر منصفانهست.
⚠️ این از معضلات جامعه علمی ماست که به محض نقد و بررسی برخی سلایق و مبانی، با واکنش تند و غیر علمی مواجه میشویم. همین روش مرحوم دربندی را تا حدّی جناب #بندانی_نیشابوری پیش گرفته که منتقدین خود را مطلقا جاهل و معاند و مریض خطاب میکند! و این بهترین روش خاموش کردن صدای انتقاد است.
@ashkvareh
👈🏻 مرحوم #ملاآقا_دربندی مخالفین و منتقدین خود را "احمق و جاهل" خطاب میکرده!
📓 ملاآقای دربندی و مقتل نگاری، استاد جعفریان.
مرحوم دربندی به دلیل نقل و اصرار بر برخی مطالب عجیب و غریب، مورد انتقاد برخی از علمای عصر خود واقع شده بود، و در دورههای بعد نیز عدهای دیگر از علماء مسیر انتقاد را ادامه دادند. وقتی مرحوم دربندی بجای اعتبارسنجی مطالبش، علمای منتقد خود را احمق و جاهل خطاب میکرده و تعابیر تند و غیرمنصفانه به کار میبسته، خب طبیعیست که برخی منتقدین هم مانند خودش رفتار میکردهاند. ضمن اینکه منتقدین انصاف را در حقّ ایشان رعایت کرده و علم و فضل و إخلاص او را متذکّر شدهاند، اما ایشان کثیری از علماء را احمق و جاهل نامیده! فقط به دلیل اینکه تأویلات و مبنای ایشان را نپسندیدهاند! و این غیر منصفانهست.
⚠️ این از معضلات جامعه علمی ماست که به محض نقد و بررسی برخی سلایق و مبانی، با واکنش تند و غیر علمی مواجه میشویم. همین روش مرحوم دربندی را تا حدّی جناب #بندانی_نیشابوری پیش گرفته که منتقدین خود را مطلقا جاهل و معاند و مریض خطاب میکند! و این بهترین روش خاموش کردن صدای انتقاد است.
@ashkvareh
Forwarded from فضائل و معارف
سیری در روایات برجایمانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در میراث فرق گوناگون اسلامی
🔸 کانال میراث امامان (ع):
@Al_Meerath
🔸 کانال میراث امامان (ع):
@Al_Meerath
#آداب_مداحی #مقتل #پرسش_پاسخ
🔻 اينجانب روضه خوان حضرت سيد الشهداء عليه السلام هستم. بنده را نصيحتى بفرماييد تا مرا به آن بزرگوار نزديك تر كند.
✍🏻 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:
روضه خواندن و ذكر مصايب اهل بيت عليهم السلام، مخصوصاً حضرت سيدالشهداء عليه السلام، امتياز بزرگى است كه آن را به همه كس نمى دهند. شما كه بحمدالله نوكرى خاندان طهارت و عصمت را براى خود افتخار مى دانيد، روضه را از مقاتل صحيح بخوانيد، و از اشعارى كه در آن، مناقب و فضايل اهل بيت عليهم السلام آمده است استفاده كنيد، و از خواندن اشعارى كه مقام آن بزرگواران را كوچك جلوه مى دهد خوددارى نماييد، و هدف شما از روضه خواندن، ارشاد و هدايت مردم به خصوص جوانان باشد. يكى از بهترين وسائل تبليغ، همين مداحى و روضه خواندن است. جنابعالى هم با وعظ، ارشاد و هم با عمل، مروّج مكتب نورانى تشيع باشيد، و در همه اوقات، كارهايتان براى خداوند، و كسب رضايت حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف باشد.
📚 معارف دین، ج ٣ ص ١۰۴
@ashkvareh
🔻 اينجانب روضه خوان حضرت سيد الشهداء عليه السلام هستم. بنده را نصيحتى بفرماييد تا مرا به آن بزرگوار نزديك تر كند.
✍🏻 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:
روضه خواندن و ذكر مصايب اهل بيت عليهم السلام، مخصوصاً حضرت سيدالشهداء عليه السلام، امتياز بزرگى است كه آن را به همه كس نمى دهند. شما كه بحمدالله نوكرى خاندان طهارت و عصمت را براى خود افتخار مى دانيد، روضه را از مقاتل صحيح بخوانيد، و از اشعارى كه در آن، مناقب و فضايل اهل بيت عليهم السلام آمده است استفاده كنيد، و از خواندن اشعارى كه مقام آن بزرگواران را كوچك جلوه مى دهد خوددارى نماييد، و هدف شما از روضه خواندن، ارشاد و هدايت مردم به خصوص جوانان باشد. يكى از بهترين وسائل تبليغ، همين مداحى و روضه خواندن است. جنابعالى هم با وعظ، ارشاد و هم با عمل، مروّج مكتب نورانى تشيع باشيد، و در همه اوقات، كارهايتان براى خداوند، و كسب رضايت حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف باشد.
📚 معارف دین، ج ٣ ص ١۰۴
@ashkvareh
#آداب_مداحی #پرسش_پاسخ
➖ اگر مدّاح اهل بيت (عليهم السّلام) از سبك خواندن غربى استفاده كند ولى آن سبك را به صورتى بخواند كه لهو و رقص آور نباشد، آيا اشكال شرعى ندارد؟
✍🏻 آیت الله تبریزی رحمه الله:
جايز نيست! و حضور در مجلس اين اشخاص، اشكال شرعى دارد. اين مدّاحان را بايد نصيحت كرد كه به جاى ثواب، براى خود عقاب ذخيره نكنند!
📚 اِستفتائات جدید، ج۲ ص۴۵۱
@ashkvareh
➖ اگر مدّاح اهل بيت (عليهم السّلام) از سبك خواندن غربى استفاده كند ولى آن سبك را به صورتى بخواند كه لهو و رقص آور نباشد، آيا اشكال شرعى ندارد؟
✍🏻 آیت الله تبریزی رحمه الله:
جايز نيست! و حضور در مجلس اين اشخاص، اشكال شرعى دارد. اين مدّاحان را بايد نصيحت كرد كه به جاى ثواب، براى خود عقاب ذخيره نكنند!
📚 اِستفتائات جدید، ج۲ ص۴۵۱
@ashkvareh
#پرسش_پاسخ
⚠️ تمثال ائمه عليهم السلام
🔻سؤال:
در برخى از مجالس عزادارى، تمثال منتسب به اباعبدالله عليه السلام را بر اساس شمايلى منسوب به ايشان را نصب مى كنند. نظر جنابعالى در رابطه با اين تصاوير چيست؟
✍🏻 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:
صورت هايى كه به پيامبر اكرم و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين نسبت داده مى شود، خيالى و سليقه اى مى باشد، و بهتر اين است كه دوستداران اهل بيت عليهم السلام احاديث و سخنان آن بزرگواران را با خطّ زيبا نوشته و در مجالس و منازل و بناهاى ديگر نصب نمايند.
📚 معارف دین، جلد ۳ صفحه ۱۰۵
@ashkvareh
⚠️ تمثال ائمه عليهم السلام
🔻سؤال:
در برخى از مجالس عزادارى، تمثال منتسب به اباعبدالله عليه السلام را بر اساس شمايلى منسوب به ايشان را نصب مى كنند. نظر جنابعالى در رابطه با اين تصاوير چيست؟
✍🏻 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:
صورت هايى كه به پيامبر اكرم و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين نسبت داده مى شود، خيالى و سليقه اى مى باشد، و بهتر اين است كه دوستداران اهل بيت عليهم السلام احاديث و سخنان آن بزرگواران را با خطّ زيبا نوشته و در مجالس و منازل و بناهاى ديگر نصب نمايند.
📚 معارف دین، جلد ۳ صفحه ۱۰۵
@ashkvareh
#آداب_مداحی #پرسش_پاسخ
🔶 در بخشی از استفتائاتی که از مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی رحمه الله شکل گرفته، به انواع مختلف درباره استعمال آلات موسیقی و ألحان طربآور و غناء در مجالس عزاداری و سرودهای مذهبی سؤال شده، ایشان در پاسخ نوشتهاند که تمام این موارد جایز نیست و باید ترک شود. اما این عبارت از ایشان جالب توجه است که در پاسخ به حکم غناء و موسیقی در مجالس عزاداری نوشتهاند:
«... و استعمالها فی المجالس المنسوبة إلی عزاء الإمام الحسین (علیه السلام وأرواحنا له الفداء) أشدُّ حراما»
✍🏻 استعمال آن در مجالس عزای امام حسین علیه السلام، حرام به تمام معنا و أشدِّ حرام است.
📚 صراط النجاة فی أجوبة الاستفتائات، مجلد ۷، صفحه ۳۱۱
@ashkvareh
🔶 در بخشی از استفتائاتی که از مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی رحمه الله شکل گرفته، به انواع مختلف درباره استعمال آلات موسیقی و ألحان طربآور و غناء در مجالس عزاداری و سرودهای مذهبی سؤال شده، ایشان در پاسخ نوشتهاند که تمام این موارد جایز نیست و باید ترک شود. اما این عبارت از ایشان جالب توجه است که در پاسخ به حکم غناء و موسیقی در مجالس عزاداری نوشتهاند:
«... و استعمالها فی المجالس المنسوبة إلی عزاء الإمام الحسین (علیه السلام وأرواحنا له الفداء) أشدُّ حراما»
✍🏻 استعمال آن در مجالس عزای امام حسین علیه السلام، حرام به تمام معنا و أشدِّ حرام است.
📚 صراط النجاة فی أجوبة الاستفتائات، مجلد ۷، صفحه ۳۱۱
@ashkvareh
#پرسش_پاسخ
📝 چند سؤال از آیت الله تبریزی رحمه الله، مرتبط با عزاداری
نظر حضرتعالى راجع به پوشيدن لباس سياه در ايام سوگوارى سالروز شهادت هر يك از معصومين عليهم السلام چيست؟ همچنين لباس مشكى در سراسر ماههاى محرّم و صفر چطور؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ به عنوان اظهار حزن و اندوه بر مصيبت حضرت سيد الشهداء عليه السلام و ساير معصومين عليهم السلام مستحب است، و الله العالم.
آيا لخت شدن و سينه زدن، به گونهاى كه سينه عزادار قرمز شود، يا گاهى نيز خونريزى كند، جايز است؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ مانعى ندارد، و الله العالم.
✅ سينه و زنجير زدن در مراسم عزادارى ائمه در صورتى كه بدن سرخ شده و يا زخم شود جايز است؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ مانعى ندارد، و الله العالم.
آيا براى عزادارى حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام جايز است با بدن عريان و به صورت شديد سينهزنى شود و بدن قرمز شود؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ مانعى ندارد، و الله العالم.
آيا عزادارى امام حسين عليه السلام را مىتوان در مسجد برپا نمود؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ روضهخوانى مستحب است، و لو در مسجد باشد، لكن مانع از نماز نشود، و الله العالم.
💠 سينه زدن با تيغ و يا زنجير زدن با زنجيرى كه داراى چاقو و يا تيغ مىباشد و به زخمى شدن بدن و جارى شدن خون منجر مىشود، اگر چه خطر جانى نداشته باشد چه حكمى دارد؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالی
در عزادارى از اعمالى كه عنوان حرامى بر آن منطبق مىشود بايد پرهيز كرد، و از امورى كه موجب سوء استفاده دشمنان اسلام و اهل بيت عليهم السلام است بايد اجتناب نمود، ولى ذكر فضائل اهل بيت عليهم السلام و عزادارى بصورت دستههاى سينهزنى و مواكب حسينى كه موجب زنده نگهداشتن خاطره مظلوميت و سيره اهل بيت و بيانگر كرامت آن خاندان باشد از عبادات است، و الله العالم.
➖ سؤال:
سينهزنى در كوچه و خيابانها بدون پيراهن و يا در ديد زنها بودن، اشكال دارد؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ سينه زدن به نحو مزبور مانعى ندارد؛ و در صورتى كه در ديد زنان است احتياط آن است كه پيراهن بپوشند، و الله العالم.
▪️سؤال:
نظر مبارك حضرتعالى در مورد تعزيه و قمهزنى چيست؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ تعزيه مانعى ندارد؛ و عزادارى بايد طورى باشد كه موجب وهن بر شيعه نباشد، و الله العالم.
📚 إستفتائات جديد، آیت الله تبریزی رحمه الله، جلد ١ _ ص ٤٥٣ و ٤٥٤ و ٤٥٦
@ashkvareh
📝 چند سؤال از آیت الله تبریزی رحمه الله، مرتبط با عزاداری
نظر حضرتعالى راجع به پوشيدن لباس سياه در ايام سوگوارى سالروز شهادت هر يك از معصومين عليهم السلام چيست؟ همچنين لباس مشكى در سراسر ماههاى محرّم و صفر چطور؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ به عنوان اظهار حزن و اندوه بر مصيبت حضرت سيد الشهداء عليه السلام و ساير معصومين عليهم السلام مستحب است، و الله العالم.
آيا لخت شدن و سينه زدن، به گونهاى كه سينه عزادار قرمز شود، يا گاهى نيز خونريزى كند، جايز است؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ مانعى ندارد، و الله العالم.
✅ سينه و زنجير زدن در مراسم عزادارى ائمه در صورتى كه بدن سرخ شده و يا زخم شود جايز است؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ مانعى ندارد، و الله العالم.
آيا براى عزادارى حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام جايز است با بدن عريان و به صورت شديد سينهزنى شود و بدن قرمز شود؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ مانعى ندارد، و الله العالم.
آيا عزادارى امام حسين عليه السلام را مىتوان در مسجد برپا نمود؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ روضهخوانى مستحب است، و لو در مسجد باشد، لكن مانع از نماز نشود، و الله العالم.
💠 سينه زدن با تيغ و يا زنجير زدن با زنجيرى كه داراى چاقو و يا تيغ مىباشد و به زخمى شدن بدن و جارى شدن خون منجر مىشود، اگر چه خطر جانى نداشته باشد چه حكمى دارد؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالی
در عزادارى از اعمالى كه عنوان حرامى بر آن منطبق مىشود بايد پرهيز كرد، و از امورى كه موجب سوء استفاده دشمنان اسلام و اهل بيت عليهم السلام است بايد اجتناب نمود، ولى ذكر فضائل اهل بيت عليهم السلام و عزادارى بصورت دستههاى سينهزنى و مواكب حسينى كه موجب زنده نگهداشتن خاطره مظلوميت و سيره اهل بيت و بيانگر كرامت آن خاندان باشد از عبادات است، و الله العالم.
➖ سؤال:
سينهزنى در كوچه و خيابانها بدون پيراهن و يا در ديد زنها بودن، اشكال دارد؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ سينه زدن به نحو مزبور مانعى ندارد؛ و در صورتى كه در ديد زنان است احتياط آن است كه پيراهن بپوشند، و الله العالم.
▪️سؤال:
نظر مبارك حضرتعالى در مورد تعزيه و قمهزنى چيست؟
✍🏻 جواب:
باسمه تعالى؛ تعزيه مانعى ندارد؛ و عزادارى بايد طورى باشد كه موجب وهن بر شيعه نباشد، و الله العالم.
📚 إستفتائات جديد، آیت الله تبریزی رحمه الله، جلد ١ _ ص ٤٥٣ و ٤٥٤ و ٤٥٦
@ashkvareh