Telegram Web Link
شش اشتباه انسان از زبان
#ماركوس_توليوس_سيسرو
سياستمدار و اديب رومى

١- توهم اينكه سود ما از  تخريب ديگران حاصل ميشود

٢- نگرانى در مورد چيزهايى كه قابل تغيير يا قابل اصلاح نيستند

٣- اصرار بر اينكه كارى غيرممكن است زيرا كه نميتوانيم آن را انجام دهيم!

٤- امتناع از كنار گذاردن امتيازات جزئى

٥- غفلت از پيشرفت و عدم عادت به مطالعه

٦- تلاش در وارد كردن افراد شبيه به خودمان در زندگی

@ashar_nab53🖌
از یه سنّی به بعد، از سر خودخواهی یا زیرکی، خود را به چیزهایی که از همه بیشتر می‌خواهیم بی‌اعتنا نشان میدهیم. امّا در عشق، صرف زیرکی -که احتمالاً همان خردمندی واقعی نیست- خیلی زود به این نوع دورویی وادارمان می‌کند.

در کودکی، آنچه در خیالم از همه چیزِ عشق شیرین‌تر بود و به نظرم حتی جوهرهٔ عشق جلوه میکرد، این بود که در برابر دلدار آزادانه از مِهرم، از قدردانی‌ام به خاطر خوبی‌اش از آرزوی زندگی ابدی‌یمان با هم، سخن بگویم. امّا از تجربه خودم و دوستانم چه خوب به این نتیجه رسیده بودم که بیان چنان عواطفی به هیچ روی مُسری نیست...!

#مارسل_پروست
📒#در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شادی ؛
بهترین چیزهاست...
آن قدر اهمیت دارد ،
که سایر چیزها تنها برای ،
کسب آن هستند...!

#افلاطون

@ashar_nab53🖌
همین که فرد به بیشعوری مبتلا شد این بیماری به تمام شئونات زندگی او مسلط می‌شود بیشعوری مثل انگل از بدن شخص بیمار تغدیه می‌کند و جدا شدن از آن آسان نیست وقتی کسی بفهمد با حقه‌بازی و زورگویی می‌تواند پیروز میدان باشد در دوری می‌افتد که خارج شدن از آن مشکل خواهد بود...!

#‌خاویر_کرمنت
📒#بیشعوری

@ashar_nab53🖌
شرافتِ نصفه‌نیمه نداریم .
شرافت یا هست،
یا نیست...

#انوره_دوبالزاک

@ashar_nab53🖌
چرا ما چشمانمان را می‌بندیم وقتی:
می‌بوسیم
بغل می‌کنیم
دعا می‌کنیم
گریه می‌کنیم
رویا می‌بینیم
گوش می‌دیم
و استشمام می‌کنیم
چون که زیباترین چیزها در زندگی،
قابل دیدن نیستند!
بلکه به وسیله قلب حس می‌شوند...!

#دنزل‌_واشنگتن

@ashar_nab53🖌
زندگـی
دشوارترین امتحان است.
بسیاری از مردم مردود می‌شوند
چون سعی می‌کنند
از روی دست هم بنویسند،
غافل از این که
سوالات موجود در برگه‌ ی هر کسی فرق می‌کند ...

#میلان_کوندرا

@ashar_nab53🖌
هر اندازه هم که انتخاب انسان ،
آگاهانه و عینی و متعالی به نظر برسد،
باز هم هدف او در عشق ،
خلق موجودی با طبیعت خاص خود است...
و همین حقیقت که عشق فی‌ذاته ،
چیزی جز تملک معشوق نیست نیز تأییدی است ،
بر صحت این مدعا...
برای مرد کفایت نمی‌کند که بداند از عشقش ،
پاسخ گرفته، او تملک معشوق را خواهان است. بوده‌اند کسانی که بر سر چنین خواستی خود را با گلوله از پای در‌آوردند.. !

#آرتور_شوپنهاور
📒#متافیزیک_عشق

@ashar_nab53🖌
همهٔ مردم می‌دانستند بَلوا سر هیچ آدمی نبود، بر سر خاک هم نبود، به خاطر عشق و گرسنگی هم نبود. میرزا حسن گفت:
«خاک بر سر آدم‌هایی که نمی‌دانند، سرِ چی دارند می‌جنگند.»

#عباس_معروفی
📒#سال_بلوا

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمی‌آموزند، وجدان هستی را مجبور می‌کنند تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد تکرار کند تا به فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناگوار می‌خواهند آموزش دهند، یاد بگیرد ...!
آنچه که انکار می‌کنید ، شما را شکست می‌دهد !
آنچه که قبول می‌کنید ، شما را تغییر می‌دهد ...

#کارل_گوستاو_یونگ
📒#زندگى_و_انسان_زيستن

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه ای که کودک قدم به اجتماع میگذارد، چیزی ارزشمند را از دست می دهد. او رابطه اش را با پروردگار از دست می دهد. او به شکلی فزاینده بر مغزش تکیه می کند. و همه چیز را درباره دل به فراموشی می سپارد...!

#اشو
📒#کودک_نوین

@ashar_nab53🖌
مشكل اين نيست كه تعدادِ ،
آدمهاى احمق و بيشعور زياد است!
مشكل ؛
توزيعِ نامناسب آنهاست
در پيرامون ماست...!

#مارک_تواین

@ashar_nab53🖌
چه خوب است پیدا کردن کسی که زورش به بی‌حوصلگی ما برسد...!

#عباس_کیارستمی

@ashar_nab53🖌
فرهنگ به ارث نمی‌رسد،
بلکه به دست می‌آید...

#آندره_مالرو

@aahar_nab53🖌
#داستان_کوتاه_تلنگر

ﻋﺘﯿﻘﻪﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ.

ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ.
ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟
ﮔﻔﺖ : ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ .
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ .
ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ .

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﻣﻦ با این كاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ، ﻛﺎﺳﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ ، عتیقه است.

ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺣﻤﻘﻨد...

@ashar_nab53🖌
آن‌هایی که شب‌ها
دیرتر به خواب می‌روند ،
چیزهای بیشتری از
زندگی می‌خواهند...!

#ایلهان_برک

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما درونتان یک برکه از عشق دارید.

هنگامی که احساس بدبختی می‌کنید،
هنگامی که در عیب‌هایتان سقوط کرده‌اید،
خود را در آن برکه ی عشق باطراوت کنید،

آن همیشه آنجاست.
حتّی اگر هرروز عیب‌هایتان را در آن برکه بشویید، زلال باقی می‌ماند...

#هرمان_هسه

@ashar_nab53🖌
اولین سوالی که یک فرد جدید از ما می‌کند این است که "چه کاره‌ای؟" و پاسخی که دریافت می‌کند تعیین‌ کننده‌ی میزان تمایلش به ادامه‌ی معاشرت با ماست. نگرانی ما از اینکه دیگران تاییدمان کنند و بتوانیم موقعیتی مناسب بر روی نردبان سلسله مراتب اجتماعی داشته باشیم چیزی است که دوباتن نامش را اضطراب منزلت می گذارد. این کتاب به کمک فلاسفه، هنرمندان و نویسندگان ریشه‌های اضطراب منزلت را بررسی می‌کند (از پیامدهای انقلاب فرانسه گرفته تا حسادت مخفیانه‌ی ما به موفقیت دوستانمان) و در ادامه به روش های هوشمندانه‌ای اشاره می‌کند که انسان‌ها برای غلبه بر نگرانی‌هایشان در مسیر رسیدن به شادی استفاده کردند

آیا همیشه باید نگران باشیم که دیگران چه فکری درباره‌ی ما می‌کنند؟
آیا هر عقیده و دیدگاهی که اکثریت جامعه اونو پذیرفتن درسته؟
آیا جمله‌ی "همه میگن!" دلیل مناسبی برای اثبات حقیقته؟
"کی" تعیین می‌کنه که ما انسان ارزشمند و مهمی هستیم؟
"چی" تعیین می‌کنه که ما انسان ارزشمند و مهمی هستیم؟

"آلن دوباتن"، نویسنده‌ی محبوب من، جواب همه‌ی این سوالات رو روی ورق‌های این کتاب آورده و با تاریخ، ادبیات، سیاست، مذهب و... این پاسخ‌ها رو تحلیل می‌کنه و تا "شیر فهم" نشی، ولت نمیکنه...

#آلن_دوباتن
📒#اضطراب_منزلت

@ashar_nab53🖌
#داستان_کوتاه_تلنگر

شبی از شب ها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد.

استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟» شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!»

استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟»
شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.»
استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟»

شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.»
استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟»

شاگردگفت: «خوب راستش نه...! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!»
استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!»

شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!»
استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی.

تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد.

@ashar_nab53🖌
ممکن است که من منکر چیزی باشم،
ولی لزومی نمیبینم ،
که آن را به لجن بکشم ،
یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم...

#آلبر_کامو
📒#کالیگولا

@ashar_mab53🖌
2024/09/28 17:25:47
Back to Top
HTML Embed Code: