Telegram Web Link
#داستان_کوتاه_تلنگر

پادشاهی خواب دید که همه دندان های او افتاده است. خوابگزار را فراخواند و تعبیر خواب را جویا شد. خوابگزار گفت: «پادشاه به سلامت باد، همه نزدیکان شما پیش از شما می میرند به گونه ای بعد از شما کسی نمی ماند.»
پادشاه ناراحت شد و گفت: «وقتی همه نزدیکان من بمیرند من با که باشم؟ این چه تعبیری است که می گویی؟» و دستور داد او را صد ضربه شلاق بزنند.

سپس پادشاه دستور داد خوابگزار دیگری را نزد او بیاورند. خوابگزار دوم گفت: «تعبیر خوابی که پاشاه دیده اند این است که عمر پادشاه درازتر از عمر همه نزدیکان خواهد بود.»

پادشاه گفت: «تعبیر همان است اما این بیان با آن بیان خیلی فرق می کند.» و دستور داد صد سکه به او بدهند...

((اگر طرز بیان خود را درست کنیم ،بسیاری از سوء تفاهم ها بر طرف میشود...))

@ashar_nab53🖌
چه خوب که آدم شخص دلخواهش را
پیدا کند، اما اینکه آدم توسط شخص دلخواهش پیدا بشود معجزه است،
معجزه‌ای دلنشین...!

#هاروکی_موراکامی
📒#دیدن_دخترصد_در_صد_دلخواه

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسیاری از مردم به هنگام گفتگو کلماتی مخرب را ادا می‌کنند مثل: مریضم، ورشکست شدم، جانم به لبم رسید، بد شانسم و...

به یاد داشته باشید، از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد.
کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت و آنچه را بر زبان رانده اید به جا خواهید آورد...

#اسکاول_شین

@ashar_nab53🖌
هر كسی خودش فقط می‌تونه خودش رو تغيير بده. اين در درون هر آدمی وجود داره، هر چند يه نفر ديگه باعث می‌شه كه اون كليد رو پيدا كنه امّا تنها كسی كه می‌تونه ازش استفاده كنه خود آدمه...!

#لیزا_جول
📒#خانه‌ای_که_در_آن_بزرگ_شدیم

@ashar_nab53🖌
‌معتقد شدن راحت تر
از متفکر شدن است ؛

از اين رو معتقدان بسيار
بيشتر از متفکران اند ...!

#بروس_کالورت

@ashar_nab53🖌
آرزو میکنم قانون جدیدی در طبیعت به وجود می‌آمد که به موجب آن، هر کس حق داشت در طول شبانه‌روز از تعداد محدود و معینی کلمه استفاده کند.

روزی فلان قدر کلمه، و همین که شخص این تعداد را ادا کرد یا روی کاغذ آورد، تا صبح روز بعد لال  شود.

در حوالی ظهر سکوت مطلق حکمفرما می‌شد و فقط هر از گاهی سخنان مختصر کسانی به گوش می‌رسید که می‌توانند فکر کنند که دارند چه می‌گویند.

یا کسانیکه به دلایل دیگری حرف خود را نگه می‌دارند. از آنجا که این سخنان در سکوت ادا می‌شوند، در ‌‌نهایت به گوش‌ها نیز راه پیدا می‌کنند...!

#سلاومیر_مروژک

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غربت!؟
یعنی هم‌صحبتیِ آنی را ،
که دوست می‌داری،
از دست بدهی...

#غسان_كنفانى

@ashar_nab53🖌
هنگامی که جامعه‌ای به دروغ‌ گوییِ سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند

"صداقت" به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی می شود و گوینده‌ حقیقت ، حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد یک کنشگر سیاسی محسوب می شود ! در چنین شرایطی شما نمی توانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید ، شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید :

یا به تشکیلات دروغ می پیوندید
یا یک مخالف سیاسی محسوب می شوید...!

#هانا_آرنت

@ashar_nab53🖌
منتظر مردی نباش که باهات کنار بیاد، این اشتباهیه که خیلی از زنها دچارش می شن.
تو خودت خوشبختی رو پیدا کن...!

#آلبر_کامو
📒#مرگ_خوش

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی با تمام وجود سعی می کنیم بهتر از آنچه هستیم، بشویم، هرآنچه در اطراف ما وجود دارد نیز، شروع به بهتر شدن می کنند...!

#پائولو_کوئیلو

@ashar_nab53🖌
تمام تلاش‌هات را برای رسیدن به زندگی ایده‌آلت می‌کنی و تمام زورت را تا رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهات می‌زنی و با تمام توان و انگیزه پیش می‌روی و تلخ‌ترین قسمت ماجرا آنجاست که وقتی تقریبا به ساحل امنت رسیدی؛ آنقدر بزرگ شده‌ای و آنقدر تحلیل رفته‌ای که خجالت می‌کشی حتی برای چیزی ذوق کنی و تازه آن‌وقت است که به خودت می‌آیی و از خودت می‌پرسی: همه‌اش همین؟!

حقیقت این است که این‌جا سطح تلاش‌ها با سطح دستاوردها تناسب ندارد و تو برای معمولی‌ترین نیازها و خواسته‌هات باید نیمی از جوانی و عمرت را صرف کنی و وقتی هم که رسیدی، تقریبا دیگر جان و حوصله‌ای برای لذت بردن نداری و یک‌جورهایی انگار برای خوشبخت بودن و ذوقِ چیزی را داشتن، دیر شده...

کاش تا ذوقش را داریم، برسیم و هیچ رسیدنی آنقدر سخت و طاقت‌فرسا نباشد که ما را فرسوده و پیر کند...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@ashar_nab53🖌
#تفکر_دلفینی

چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم که در ارتباطات اجتماعی،
برای همه اشخاص راضی‌کننده باشد و ما را به تفاهم
برساند؟
به طور کلی، انسان‌ها همانند موجودات دریایی به ۳طبقه
تقسیم ميشوند:
ماهی‌های کپور، کوسه‌ها و دلفین‌ها.

دسته اول:
ماهی‌های کپور: که همیشه ماهی‌های قربانی‌اند‌؛
زیرا توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند.
برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛
آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این
یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممکن است
قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

دسته دوم:
کوسه ماهی‌ها:
با روش (برنده – بازنده). برای اینکه من برنده شوم‌ تو
باید بازنده باشی.
برای کوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن و یک وعده غذایی
بالقوه است.
شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم ‌یا حداقل با
انسانهای کوسه‌ مسلک برخورد کرده باشیم مثل کارکنانی که
برای رسیدن به مقام‌های بالا یکدیگر را می‌درند.

دسته سوم:
دلفین ها: این پستانداران آبزی باهوش دارای روحیه
همکاری هستند و در ارتباطات خود شیوه برنده _ برنده را
برگزیده اند .
دلفین هیچ کمبودی ندارد و می خواهد که همه چیز را با
همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4 دلفین دیگر
او را همراهی می کنند تا خود را به گروه برساند.

درامریکا پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک
هفته در استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات
رفتاری آنها پرداختند.

ابتدا کوسه ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد
زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین ها حمله ور شدند.
دلفین ها فقط می خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه ها بی
وقفه به آنها حمله می کردند.

سرانجام دلفین ها به آرامی کوسه ها را محاصره کرده و
هنگامی که یکی از کوسه ها حمله می کرد آنها به ستون
فقرات پشت یا دنده هایش می کوبیدند و آنها را می شکستند.
به این ترتیب کوسه ها یکی بعد از دیگری کشته می شدند.

پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی
که با هم زندگی می کردند در استخر دیده شدند.

در دنیای کوسه ای، برای برنده شدن دیگران یا باید بمیرند
و یا ببازند.

اما در دنیای دلفینی، انعطاف وجود دارد و سر شار از
تشخیص های پربار است...

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنانیکه می خواهند مرد باشند،
زنانی هستند که نمی دانند زن هستند...

#الکساندر_دوما

@ashar_nab53🖌
برای خیلی از هم‌ نسل‌های من، خدا همان مغازه‌ایست که در نوجوانی مشتری‌اش بودیم و یک روزی فکر کردیم دیگر بزرگ شده‌ایم و جنسهایش دلِ عقلمان را نمیبرد. زدیم بیرون. گفتیم حالا یک چرخی میزنیم برمیگردیم. و طول کشید چرخ زدنهایمان. خیلی جاها رفتیم ولی دیگر هیچ تنپوشی تنمان را نپوشاند که نپوشاند. هیچ جامه‌ای تنمان را انقدر گرم نکرد که مثل قدیمها در گرمایش دمی آسوده خوابمان ببرد یک عصری شاید... دست آخر هم شب شد و راه مغازه‌اش را گم کردیم چنان که انگار هیچوقت بلد نبودیم...

خدایا...

#حمید_باقرلو

@ashar_nab53🖌
کل ساختار اجتماع به طریقی اداره شده است که عده‌ای معدود میلیون‌ها نفر از مردم را استثمار کنند.
و آنها به افراد استثمار شده دلداری هم داده‌اند !
می گویند:
«این به خاطر اعمال قبیح و ناشایست زندگی گذشته‌ی توست.»
یا می‌گویند:
«این آزمون ایمان تو به مذهب توست.
و یا:
خدا در حالِ امتحانِ توست.
به اوضاع و احوالی که داری قانع باش.
بعد از مرگ هزاران برابر پاداش خواهی یافت.»

مذاهب یا در گذشته پناه گرفته‌اند – مثلاً:
جینیسم، بودائیسم، هندوئیسم–

و یا مثلِ: محمدیان، مسیحیت و یهودیت به فراسوی مرگ پناه آورده‌اند.

هر اتفاقی که می‌افتد مربوط به همین زندگی است و آنها آن را به جای دیگری پیوند می‌دهند:
یا به قبل از تولد یا بعد از مرگ.
ترفند یکسان است.
همه هدف این است که تو به دیگران اجازه بدهی از تو بهره‌کشی کنند.
اجازه دهی خونت را در شیشه کنند.
با این رضایت خاطر عمیق که همین است که هست.

می‌خواهم موکداً بگویم که:
همه‌ی این ترفندها زیر سر گروهی ذینفع است.
همه کشیش‌ها و رهبرانِ مذهبی، چیزی جز خادمان سینه‌چاک سیاستمداران شما نیستند.
کل تاریخ بشر یک مصیبت بوده است،
مگر آنکه تک تک ما خود را عوض کنیم.
همه ملت‌ها، همه نژادها و همه مسلک‌هایِ جعلی را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که تمامی این کره‌ی خاکی به ما تعلق دارد و همه خطوط روی نقشه جغرافیا قلابی و کاذب‌اند.

سیاستمداران اصولاً در اعماق وجود خویش ضعف، زبونی، حقارت و عجز خود را احساس می‌کنند.
خودشان خوب می‌دانند که کسی نیستند.
اما چنانچه بتوانند مردم کوچه و بازار را متقاعد کنند و به آنان وعده دهند که نیازهایشان را برآورده خواهند کرد، آن وقت است که توده‌ها به آنها قدرت می‌دهند و همین که قدرت به دستشان افتاد، همه شعارها و وعده‌ها را از یاد می‌برند.
در اصل، آنها هرگز به فکر عملی ساختن قول‌ها و وعده‌های خویش نبوده‌اند.
همین که قدرت را به دست گرفتند، آنگاه چهره واقعی آنها نمایان می‌شود.
سیاستمدار چیزی جز یک نفس‌پرستِ لاف‌زن نیست.
او در درون احساس حقارت کرده و از این احساس حقارت خویش وحشت دارد.
او برای فراموش کردن این احساس حقارت می‌کوشد تا کسی شود و سری میان سرها دربیاورد.
و قدرت، این فرصت را به او می‌بخشد.
و یکبار که به قدرت رسید، دیگر هرگز دست‌بردار نیست، زیرا در ضمیر ناخودآگاهش خوب می‌داند که بیرون از اریکه‌ قدرت بایستی با تهی بودن، احساس حقارت و عجز خویش تنها بماند.
و قدرت در دست اینجور آدمهاست...
هر آدم دیوانه‌ای می‌تواند با فشار یک دکمه، میلیون ها نفر را تحت تأثیر قرار دهد...!

#اوشو

@ashar_nab53🖌
هر کسی سزاوار فرصتی دیگر است ،
امّا ...
نه برای همان اشتباه ...

#ویلیام_فاکنر
📒#خشم_و_هیاهو

@ashar_nab53🖌
چه چیز را برای خود تدارک می بینیم؟

از زبان مردم می شنویم که:
«باید پولی برای روز بیماری کنار بگذارم.»

آن ها با پای خود به استقبال بیماری می روند.
قانون تدارک در هر دو جهت کار می کند. اگر برای آنچه که از آن می ترسید یا نمی پسندید تدارک ببینید، همان را به سوی خود جذب خواهید کرد.

مشیت الهی برای هر انسان، وفور نعمت و فراوانی است.
باید یاد بگیریم که درست بطلبیم.
مثلا این عبارت را تکرار کنید:
«روزی من از جانب خدا است و هم اکنون در پرتو فیض فرو می بارد و انبوه می گردد.»
هر روز هشیاری خود را بیازمایید تا ببینید که برای چه تدارک می بینید.

آیا از تنگدستی می هراسید و به پول خود می چسبید و از این رو، تنگدستی بیشتری را به سوی خود می کشانید؟

یا آنچه را که دارید خردمندانه به کار می گیرید تا راه را برای دارایی هر چه بیشتر بگشایید؟

#اسکاول_شین

@ashar_nab53🖌
تحقیقات نشان می‌دهند صحبت کردن درباره تجریبات مثبت با دیگران آن تجربه را تقویت می‌کند.
انسان‌ها اجتماعی‌ترین موجودات کائنات هستند، بنابراین ما شبکه عصبی بسیار پیشرفته‌ای برای همدلی و درک متقابل داریم ،
و می‌توانیم خود را جای دیگران بگذاریم...
مادام که دو یا چند نفر تجربه مثبت مشترکی دارند، احساس مثبت تولید شده در این شبکه‌های همدلی دوباره خود را نشان می‌دهد ،
و به صورت زنجیروار در عکس‌العمل نمایان می‌شود.
همانطور که جان میلتون در کتاب ؛
«بهشت گمشده» خود می‌نویسد:
هرچه از خوبی بیشتر یاد کنید، بیشتر رشد  می‌کنند...

#ریک_هانسون
📒#شادکامی_ماندگار

@ashar_nab53🖌
ما به آفتاب اعتماد كرديم
و چتر نبرديم
اما ناگهان باران زد،
اين مثال براى آدم ها هم صدق ميكند...!

#سروش_كلهر

@ashar_nab53🖌
سیزده دردِ مشترکِ ایرانیان

۱. اکثر ما ایرانی‌ها تخیل را به تفکر ترجیح می‌دهیم
۲. منافعِ شخصی را به منافعِ ملی ترجیح می‌دهیم

۳. با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم
۴. به بدبینی بیش از خوش‌بینی تمایل داریم

۵. نواقص را می‌بینیم؛ اما در رفعِ آن‌ها اقدام نمی‌کنیم
۶. در هر کاری اظهار فضل می‌کنیم و از گفتنِ " نمی‌دانم" شرم داریم

۷. کلمه "من" را بیش از "ما" به‌کار می‌بریم
۸.مهارت را به دانش ترجیح می‌دهیم

۹. بیشتر در گذشته به‌سر می‌بریم
۱۰. از دوراندیشی و برنامه‌ریزی عاجزیم

۱۱. عقب‌افتادگی‌مان را به گردنِ دیگران و توطئه دشمن می‌اندازیم

۱۲. دائماً دیگران را نصیحت می‌کنیم اما خودمان عمل نمی‌کنیم
۱۳. همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه آخر می‌گیریم

#صادق_هدایت

@ashar_nab53🖌
2024/06/29 23:38:34
Back to Top
HTML Embed Code: