This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه بسیارند مردمانی که ؛
از خود به ستوه آمده اند
و آرزو دارند ،
شخص دیگری باشند،
چنین مردمانی از باور و اتکا به نفس بی بهره اند...!
#فلورانس_اسکاول_شین
@ashar_nab53🖌
از خود به ستوه آمده اند
و آرزو دارند ،
شخص دیگری باشند،
چنین مردمانی از باور و اتکا به نفس بی بهره اند...!
#فلورانس_اسکاول_شین
@ashar_nab53🖌
شاید لازم نباشد انسان همه چیز را در عمل آزموده باشد تا آنچه می گوید نزدیک به واقع باشد. خاصه در واقعه مرگ انسان نمی تواند آنچه می گوید مبتنی بر تجربه باشد. اما من به یک حقیقت مهم در امر مرگ اطمینان دارم و آن این است که انسان تا به زندگی پشت نکرده باشد، مرگ بر او چیره نمی شود.این که چه عواملی سبب می شوند شخص روی از زندگانی برگرداند و پشت کند به آن، می توانند بی نهایت باشند.
اما این اتفاق باید بیفتد؛ یعنی انسان به هردلیل و علل باید دست رد برسینه زندگی بگذارد تا مرگ مجال وارد شدن بیاید و بر شخص چیره شود...!
#محمود_دولت_آبادی
📒#سلوک
@ashar_nab53🖌
اما این اتفاق باید بیفتد؛ یعنی انسان به هردلیل و علل باید دست رد برسینه زندگی بگذارد تا مرگ مجال وارد شدن بیاید و بر شخص چیره شود...!
#محمود_دولت_آبادی
📒#سلوک
@ashar_nab53🖌
وقتی سکوت عادت شد، شخص خردمند میشود.
خردمندی اندوختن دانش دیگران نیست؛
گوش کردن به آوای روح خودت است...!
#آرنائو_دترا
@ashar_nab53🖌
خردمندی اندوختن دانش دیگران نیست؛
گوش کردن به آوای روح خودت است...!
#آرنائو_دترا
@ashar_nab53🖌
#حکایت_تلنگر
در قرون وسطی، کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد، دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد، تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: «قیمت جهنم چقدر است؟»
کشیش تعجب کرد و گفت: «جهنم؟!»
مرد دانا گفت: «بله جهنم.»
کشیش بدون هیچ فکری گفت: «۳ سکه.»
مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: «لطفا سند جهنم را هم بدهید.»
کشیش روی کاغذ پارهای نوشت: «سند جهنم»
مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: «من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم!»
@ashar_nab53🖌
در قرون وسطی، کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد، دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد، تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: «قیمت جهنم چقدر است؟»
کشیش تعجب کرد و گفت: «جهنم؟!»
مرد دانا گفت: «بله جهنم.»
کشیش بدون هیچ فکری گفت: «۳ سکه.»
مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: «لطفا سند جهنم را هم بدهید.»
کشیش روی کاغذ پارهای نوشت: «سند جهنم»
مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: «من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم!»
@ashar_nab53🖌
برای همه ما، کسی که بیشتر از همه در این دنیا دوستش داریم، کسیست که میتواند ما را به اوج شادی برساند و در عین حال باعث سقوطمان از عرش به فرش شود...!
#سو_جانسن
📒#محکم_در_آغوشم_بگیر
@ashar_nab53🖌
#سو_جانسن
📒#محکم_در_آغوشم_بگیر
@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قوی بمان چون همه چیز بهتر خواهد شد؛
ممکن است امروز هوا طوفانی باشد،
اما تا ابد که باران نخواهد بارید ...
#مارک_تواین
@ashar_nab53🖌
ممکن است امروز هوا طوفانی باشد،
اما تا ابد که باران نخواهد بارید ...
#مارک_تواین
@ashar_nab53🖌
هفت سالی می شد که راه نرفته بودم
پزشک پرسید :
این چوب ها چیست ؟
گفتم: فلجم
گفت: آنچه تو را فلج کرده، همین چوب هاست!
سینه خیز، چهار دست و پا، قدم بردار و بیفت
چوب های زیبایم را گرفت
پشتم شکست و در آتش سوزاند
حالا من راه می روم …
اما هنوز هم وقتی به چوبی نگاه می کنم،
تا ساعت ها، بی رمقم ...
#برتولت_برشت
@ashar_nab53🖌
پزشک پرسید :
این چوب ها چیست ؟
گفتم: فلجم
گفت: آنچه تو را فلج کرده، همین چوب هاست!
سینه خیز، چهار دست و پا، قدم بردار و بیفت
چوب های زیبایم را گرفت
پشتم شکست و در آتش سوزاند
حالا من راه می روم …
اما هنوز هم وقتی به چوبی نگاه می کنم،
تا ساعت ها، بی رمقم ...
#برتولت_برشت
@ashar_nab53🖌
Derakht Slow Remix
Ebi
تو انتخابِ من نبودی، سرنوشتم بودی.
تنها انگیزهی ماندنم در این وانفسای شلوغ،
در این زندگی بیاعتبار...
#عباس_معروفی
@ashar_nab53🖌
تنها انگیزهی ماندنم در این وانفسای شلوغ،
در این زندگی بیاعتبار...
#عباس_معروفی
@ashar_nab53🖌
الگوی زیبایی برای دیگران باش
از ایمان سخن نگو!
بگذار از نوری که بر چهره داری،
آن را احساس کند
از عقیده برایش نگو!
بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد
از عبادت برایش نگو
بگذار آن را جلوی چشمش ببیند
از اخلاق برایش نگو
بگذار آن را از طریق مشاهدهی تو بپذیرد
از تعهد برایش نگو
بگذار با دیدن تو، از حقیقت آن لذت ببرد
بگذار مردم با اعمال تو،
خوب بودن را بشناسند...
#احمد_شاملو
@ashar_nab53🖌
از ایمان سخن نگو!
بگذار از نوری که بر چهره داری،
آن را احساس کند
از عقیده برایش نگو!
بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد
از عبادت برایش نگو
بگذار آن را جلوی چشمش ببیند
از اخلاق برایش نگو
بگذار آن را از طریق مشاهدهی تو بپذیرد
از تعهد برایش نگو
بگذار با دیدن تو، از حقیقت آن لذت ببرد
بگذار مردم با اعمال تو،
خوب بودن را بشناسند...
#احمد_شاملو
@ashar_nab53🖌
تو به میلیونها راه توجه دیگران را به خودت جلب میکنی:
نوعی خاص لباس میپوشی، سعی داری زیبا به نظر برسی، خوشرفتاری میکنی! بسیار باادب میشوی! تغییر میکنی
وقتی نوع موقعیتی را که در آن هستی شناسایی کردی، بیدرنگ خودت را تغییر میدهی تا افراد حاضر در آن موقعیت به تو توجه کنند.
این یک گدایی عمیق است
گدای واقعی کسی است که درخواست و تقاضای توجه کند
و
امپراطور واقعی کسی است که در وجود خودش زندگی میکند و به هیچکس دیگری متکّی نیست
اگر زنت فرار کند، از تو طلاق بگیرد، نزد دیگری برود، کاملاً درهم میشکنی ـــ زیرا او به تو توجه داشته و با تو عاشقانه و مهربانانه رفتار کرده بود و به تو این احساس را داده بود که برای خودت کسی هستی! تمام امپراطوری تو گم میشود و موجودی درهم شکسته خواهی شد. به خودکشی فکر میکنی. چرا؟
اگر همسرت تو را ترک کند، آیا باید خودت را بکُشی؟! چرا؟
اگر شوهرت تو را ترک کند، آیا باید خودکشی کنی؟
زیرا تو از خودت هیچ مرکزی نداری
آن زن به تو آن مرکز را میداد،
آن شوهر بود که آن مرکز را به تو داده بود
مردم اینگونه وجود دارند
اینگونه است که مردم به دیگران متکی میشوند. این یک بردگی عمیق است. نفس باید که برده باشد:
وابسته به دیگران است
و فقط شخصی که برای نخستین بار نفسی ندارد، یک ارباب است، او دیگر یک برده نیست
#اشو
@ashar_nab53🖌
نوعی خاص لباس میپوشی، سعی داری زیبا به نظر برسی، خوشرفتاری میکنی! بسیار باادب میشوی! تغییر میکنی
وقتی نوع موقعیتی را که در آن هستی شناسایی کردی، بیدرنگ خودت را تغییر میدهی تا افراد حاضر در آن موقعیت به تو توجه کنند.
این یک گدایی عمیق است
گدای واقعی کسی است که درخواست و تقاضای توجه کند
و
امپراطور واقعی کسی است که در وجود خودش زندگی میکند و به هیچکس دیگری متکّی نیست
اگر زنت فرار کند، از تو طلاق بگیرد، نزد دیگری برود، کاملاً درهم میشکنی ـــ زیرا او به تو توجه داشته و با تو عاشقانه و مهربانانه رفتار کرده بود و به تو این احساس را داده بود که برای خودت کسی هستی! تمام امپراطوری تو گم میشود و موجودی درهم شکسته خواهی شد. به خودکشی فکر میکنی. چرا؟
اگر همسرت تو را ترک کند، آیا باید خودت را بکُشی؟! چرا؟
اگر شوهرت تو را ترک کند، آیا باید خودکشی کنی؟
زیرا تو از خودت هیچ مرکزی نداری
آن زن به تو آن مرکز را میداد،
آن شوهر بود که آن مرکز را به تو داده بود
مردم اینگونه وجود دارند
اینگونه است که مردم به دیگران متکی میشوند. این یک بردگی عمیق است. نفس باید که برده باشد:
وابسته به دیگران است
و فقط شخصی که برای نخستین بار نفسی ندارد، یک ارباب است، او دیگر یک برده نیست
#اشو
@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه ی آدم ها
ظرفیت بزرگ شدن را ندارند
اگر بزرگشان کنیم
گُم می شوند ..
و دیگر نه شما را می بینند
و نه خودشان را
بیایید به اندازه ی آدم ها دست نزنیم...
#سیمین_بهبهانی
@ashar_nab53🖌
ظرفیت بزرگ شدن را ندارند
اگر بزرگشان کنیم
گُم می شوند ..
و دیگر نه شما را می بینند
و نه خودشان را
بیایید به اندازه ی آدم ها دست نزنیم...
#سیمین_بهبهانی
@ashar_nab53🖌
بهش گفتم این ذهنیت ما آدمهاست که تعیین میکنه روزمون خوب بگذره یا بد!
"امروز" به خودی خود روز خوبیه, مگه اینکه بخوای با فکر دیروز خرابش کنی...!
#مازیار_منتظری_تهرانی
📒#چند_زندگی_به_رنگ_صورتی_کثیف
@ashar_nab53🖌
"امروز" به خودی خود روز خوبیه, مگه اینکه بخوای با فکر دیروز خرابش کنی...!
#مازیار_منتظری_تهرانی
📒#چند_زندگی_به_رنگ_صورتی_کثیف
@ashar_nab53🖌
آدم باید کتابهایی بخواند که
گازش میگیرند و نیشش میزنند
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک
مُشت نخورد به جمجمهمان و بیدارمان نکند
پس چرا میخوانمیش؟
که به قول معروف حالمان خوش بشود؟
بدون کتاب هم که میشود خوشحال بود. تازه لازم باشد، خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حالمان را خوش میکند
ما اما نیاز به کتابخانه، نیاز به کتابهایی داریم که مثل یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند
مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم، دور از همهی آدمها مثل یک خودکشی
کتاب باید مثل تبری باشد
برای دریای یخزدهی درونمان...!
#فرانتس_کافکا
📒#نامه_به_پدر
@ashar_nab53🖌
گازش میگیرند و نیشش میزنند
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک
مُشت نخورد به جمجمهمان و بیدارمان نکند
پس چرا میخوانمیش؟
که به قول معروف حالمان خوش بشود؟
بدون کتاب هم که میشود خوشحال بود. تازه لازم باشد، خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حالمان را خوش میکند
ما اما نیاز به کتابخانه، نیاز به کتابهایی داریم که مثل یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند
مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم، دور از همهی آدمها مثل یک خودکشی
کتاب باید مثل تبری باشد
برای دریای یخزدهی درونمان...!
#فرانتس_کافکا
📒#نامه_به_پدر
@ashar_nab53🖌
زندگی دائمی زیر یک سقف،
تفریحات کاملا مشترک،
عدم وجود لحظات شخصی،
نادیده گرفتن استقلال خود و یا حتی طرف مقابل،
همان سمی است که
برای یک رابطهی دونفره کشنده است!
#سیمون_دوبووار
@ashar_nab53🖌
تفریحات کاملا مشترک،
عدم وجود لحظات شخصی،
نادیده گرفتن استقلال خود و یا حتی طرف مقابل،
همان سمی است که
برای یک رابطهی دونفره کشنده است!
#سیمون_دوبووار
@ashar_nab53🖌
همیشه یه فرصت دیگه ، یک دوست دیگه
یک عشق دیگه و یک نیروی جدید
وجود خواهد داشت برای هر پایانی
همیشه یک شروع تازه وجود داره
از زندگیت یک رویا بساز
و از یک رویا ، یک واقعیت . . .
#آنتوان_دوسنت_آگزوپری
📒#شازده_کوچولو
@ashar_nab53🖌
یک عشق دیگه و یک نیروی جدید
وجود خواهد داشت برای هر پایانی
همیشه یک شروع تازه وجود داره
از زندگیت یک رویا بساز
و از یک رویا ، یک واقعیت . . .
#آنتوان_دوسنت_آگزوپری
📒#شازده_کوچولو
@ashar_nab53🖌
تا زمانی که شخصیت ساختگی خود را رها نکنی ،نمی توانی فردیت خود را باز یابی.
فردیت را هستی به ما میبخشد،
شخصیت توسط جامعه تحمیل می شود.
شخصیت مناسب جامعه است.
جامعه نمیتواند فردیت را تحمل کند،
زیرا فردیت همچون گوسفند تبعیت نمی کند،
فردیت خاص شیران است.
شیر تنها حرکت می کند.
گوسفند همیشه با گله زندگی میکند،
به این امید که بودن با گله امن تر است.
با جمع بودن، احساس حمایت و
امنیت بیشتر می بخشد.
اگر کسی به گله حمله کند، این امکان هست که
بتوانید خودتان را نجات دهید.
اما تنها فقط شیران تنها حرکت می کنند.
همه ما شیر به دنیا آمده ایم ، اما جامعه شما را
شرطی می کند و ذهن شما را به صورت گوسفند
برنامه ریزی می کند.
جامعه یک شخصیت به شما میبخشد،
شخصیتی امن، ملایم، بسیار سازگار و بسیار مطیع.
جامعه برده میخواهد ،
نه انسان های متعهد به آزادی.
جامعه برده میخواهد زیرا تمام صاحبان منافع ،
اطاعت میخواهند...!
#اشو
@ashar_nab53🖌
فردیت را هستی به ما میبخشد،
شخصیت توسط جامعه تحمیل می شود.
شخصیت مناسب جامعه است.
جامعه نمیتواند فردیت را تحمل کند،
زیرا فردیت همچون گوسفند تبعیت نمی کند،
فردیت خاص شیران است.
شیر تنها حرکت می کند.
گوسفند همیشه با گله زندگی میکند،
به این امید که بودن با گله امن تر است.
با جمع بودن، احساس حمایت و
امنیت بیشتر می بخشد.
اگر کسی به گله حمله کند، این امکان هست که
بتوانید خودتان را نجات دهید.
اما تنها فقط شیران تنها حرکت می کنند.
همه ما شیر به دنیا آمده ایم ، اما جامعه شما را
شرطی می کند و ذهن شما را به صورت گوسفند
برنامه ریزی می کند.
جامعه یک شخصیت به شما میبخشد،
شخصیتی امن، ملایم، بسیار سازگار و بسیار مطیع.
جامعه برده میخواهد ،
نه انسان های متعهد به آزادی.
جامعه برده میخواهد زیرا تمام صاحبان منافع ،
اطاعت میخواهند...!
#اشو
@ashar_nab53🖌
من انتقام جو و کینه ای نیستم،
اما ،حافظه ام در موردِ جراحات و تحقیرها،
با وجودِ بزرگواری ام،
بسیار قوی است...
#فئودور_داستایفسکی
@ashar_nab53🖌
اما ،حافظه ام در موردِ جراحات و تحقیرها،
با وجودِ بزرگواری ام،
بسیار قوی است...
#فئودور_داستایفسکی
@ashar_nab53🖌
تنها زمانی صبور خواهیم شد که
صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست
بلکه حوصلهٔ کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
#رومن_رولان
📒#جان_شیفته
@ashar_nab53🖌
صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست
بلکه حوصلهٔ کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
#رومن_رولان
📒#جان_شیفته
@ashar_nab53🖌
هیچکس و هیچ چیز، بر زنی که با خواندنِ کتاب و شعر، گوش دادن به موسیقی و نوشیدن قهوه حالش خوب می شود، پیروز نخواهد شد...!
#جبران_خلیل_جبران
@ashar_nab53🖌
#جبران_خلیل_جبران
@ashar_nab53🖌
من عاشقانه دوستش میداشتم
و او عاقلانه طردم کرد
منطق او حتی از حماقت من، احمقانه تر بود...
#احمد_شاملو
@ashar_nab53🖌
و او عاقلانه طردم کرد
منطق او حتی از حماقت من، احمقانه تر بود...
#احمد_شاملو
@ashar_nab53🖌