Telegram Web Link
#داستان_کوتاه_تلنگر

ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود" ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛
ﺑﻪ ﺭییس ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖ ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ.
ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ می شوند ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ به ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ،
" ﻣﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ " ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ.
ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ: ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﻓﺎﺳﺪ و " ﺩﺍﯾﻢ ﺍﻟﺨﻤﺮ "ﺑﻮﺩ!
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ!
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻭ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯼ!!....
ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ "ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ" ﻭ ﺍﺯ "ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ" ﻫﺴﺘﯽ!
"ﺳﻠﻄﺎﻥ" ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟!!
ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺳﭙﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ می توﺍﻧﺴﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: خداراشکر ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﺭﺩﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ!
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ "ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻡ" ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ!
ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻦ!! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: خداراشکر ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ!!
ﻣﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ:
ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ "ﻏﺴﻞ" ﻭ "ﮐﻔﻨﺖ" ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ!!!
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ "ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ" ﻫﺴﺘﻢ.
ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ...ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ "ﻋﻠﻤﺎ " ﻭ " ﻣﺸﺎﯾﺦ " ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ!!...
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ!
ﺑﺪ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀ ﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯ ﻭ "ﺣﺴﻦﻇﻦ" ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺑﻔﺮﻣﺎ...

@ashar_nab53🖌
در دنیا فقط دو قدرت وجود دارد: "سرنیزه و اندیشه"، سرانجام سرنیزه مغلوب اندیشه می‌شود.
پس به اندیشه معتقد باشیم.
حتی اگر قدرت برای فریفتن ما، نقاب عقیده یا رفاه به چهره خود بزند ناله و زاری دوای درد اندیشه نیست، کافی است در راه نجات آن بکوشیم...!

#آلبر_کامو
📒#فلسفه_پوچی

@ashar_nab53🖌
نانت را می‌دزدند، سپس تکه‌ای به تو می‌دهند! آنگاه امر می‌کنند که برای این سخاوتشان از آنها تشکر کنی!
امان از این وقاحتشان!

#غسان_کنفانی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای اینکه جهان را در دانه ی شن
و‌ بهشت را در گلی وحشی ببینی،
بیکرانگی را کف دستت
و‌ جاودانگی را در یک‌ ساعت تصور کن.

#ویلیام_بلیک

@ashar_nab53🖌
ما هم‌طراز کسانی هستیم ،
که خودمان را با آنها قیاس می‌کنیم.
اگر می‌خواهی آدم بزرگی باشی،
خودت را فقط با آدم‌های بزرگ قیاس کن...!

#احلام_مستغانمی
📒#سیاه_برازنده‌ی_توست

@ashar_nab53🖌
#داستان_کوتاه_تلنگر

بچه که بودم عموم برام یه کتونی خرید که سفید بود،
با بندای مشکی، عاشقش بودم!
آخه مامانم هیچ وقت برام کفش سفید نمیخرید؛ میگفت زود کثیف میشه.

ولی این وسط یه مشکلی بود؛ دو سایز برام بزرگ بود.
مامانم گذاشتش تو انباری، گفت یکم که بزرگتر شدی بپوشش.
خلاصه دو سال گذشت! مامانم گفت فکر کنم دیگه اندازت شده.

اونقدر ذوق داشتم واسه پوشیدنش که داشتم بال درمیاوردم!
آخه توو کل این دو سال، هر کفشی میخریدم با خودم میگفتم عمرا به اون کتونی سفیده نمیرسه!

رفت و از انباری آوردش بیرون با ذوق در جعبه رو باز کردم، ولی خشکم زد!
اصلاً اونی نبود که فکر میکردم!
یعنی توو کل این دو سال اونقد واسه خودم بزرگش کرده بودم که قیافه ی واقعیشو یادم رفته بود!
با خودم گفتم: "این بود اون کفشی که به خاطرش رو همه ی کفشا عیب میذاشتم؟! این بود اون کفشی که به عشق این که بپوشمش این همه منتظر موندم؟"

یکم فکر کردم دیدم همیشه همینه!
یه سری چیزارو، یه سری آدمارو تو ذهنمون بزرگش میکنیم که واقعیتشونو فراموش میکنیم

ولی وقتی باهاشون دوباره رو به رو میشیم،

تازه میفهمیم اصلا ارزش نداشتن که این همه وقت، فکرمونو مشغولشون کردیم...!

@ashar_nab53🖌
انسان برای عشق ورزیدن ،
و اشیا برای استفاده خلق شده‌اند...
دلیل بی‌سامانی جهان این است که ؛
به اشیا عشق می‌ورزیم ،
و از انسان‌ها استفاده می‌کنیم...!

#امانوئل_تورس

@ashar_nab53🖌
در جامعه گرايشهايي وجود دارند كه اجازه نمي دهند انسان در مسير شادی گام بردارد
پيروان اينگونه نگرشها به انسانهای بدبخت نياز دارند
چون بر اساس هدف آنها انسان بدبخت از يك انسان شاد شايسته تر است
انسان شاد انسانی شورشی است اما انسان بدبخت هيچگاه شورش نمي كند
انسان بدبخت هميشه آماده فرمانبرداری است

هميشه آماده تسليم شدن است
انسان بدبخت تا بدان اندازه نگون بخت است كه نمي تواند سرپای خود بايستد
او خودش را كاملا بدبخت مي داند
و به همين دليل آماده است تا در دام هر كسي گرفتار شود.

#اشو
📒#شكوه_آزادی

@ashar_nab53🖌
زن سیاسی بهتر از مرد سیاسی است.
مردان انگار که برای حضور در ،
معرکه‌ سیاست به دنیا می‌ آیند.
اما زنان ؛
بر این میدان منت میگذراند ،
که پا در آن می‌ نهند...

هر جا زنی هست که ، به خاطر عدالت می جنگد ، آن‌ جا عطری پیچیده است ،
شیرین و شورانگیز و بهشتی...
ما بدون زنانِ خوب ،
مردانی کوچکیم ...!

#نادر_ابراهیمی
📒#آتش_بدون_دود

@ashar_nab53🖌
بیست کاری که نباید اجازه بدهید کسی شما را وادار به انجام آن‌ها کند

نگذارید دیگران، شما را به بحث‌های غیرضروری بکشند.
نگذارید دیگران، منفی‌بافی خود را به شما منتقل کنند.
نگذارید دیگران، نقاط تاریک و زخم‌های زندگی شما را مدام به یاد شما بیاورند و شما را خجالت‌زده کنند.
نگذارید دیگران، مدام اشتباهات شما را شما را فهرست کنند و اعتماد به نفس شما را مختل کنند. هیچ کس بدون اشتباه کردن، بزرگ نمی‌شود.
نگذارید دیگران، راستی‌های حقیقی را در پیش شما کژ جلوه دهند.
نگذارید کسی به شما زور بگوید.
با دوستانی که صادق نیستند، دمخور نشوید.
با کسانی که کارشان دروغگویی است، هم کلام نشوید
با کسانی که تنها هدفشان از معاشرت با شما، سود جستن از توانایی‌ها و امکانات شماست، نگردید.
کسانی را که تنها به خاطر سرگرمی و یا ناچاری با شما طرح دوستی می‌ریزند، جدی نگیرید.
نگذارید کسی بین شما و افراد شایسته و صادق قرار بگیرد.
نگذارید کسانی که از شما متنفرند، شما را به وادی نفرت بکشند.
نگذارید مردم تخم کینه را در دل شما بکارند.
نگذارید کسی با آگاهی از گذشته شما، حالای شما را تباه کند.
نگذارید ترسوها شما را متقاعد کنند که تغییر چیز بدی است.
نگذارید شما را از تعقیب اهدافتان دور کنند.
نگذارید کسی رؤیاهایتان را مسخره کند.
نگذارید کسی شما را از تلاش بیشتر، دلسرد کند.
نگذارید کسی شما را به چیزهای سطح پایین قانع کند.
نگذارید کسی بهانه شادی را حتی به خاطر خوشی‌های کوچک از شما دریغ کند.

فهرست کردن و تأیید این نبایدها ساده است، اما در مقام عمل، اجرای آنها محتاج تجربه و نیز تیزهوشی است.

@ashar_nab53🖌
Ghanimat @musicir
Naser Zeynali
تلخ‌ترین و در عین حال ،
کوتاه‌ترین داستان دنیا ؛
دیدمش ،
گفتم منم ،
نشناخت او...!

#نیما_یوشیج

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسی که حالا داری، زندگی توست.
آن را در مقاومت به هدر نده.
همین حالا از چه چیزی شکایت می‌کنی؟ همان زندگی توست.
همین حالا در مورد چه چیزی حرف می‌زنی؟
همان زندگی توست‌.
همین حالا از چه چیز سپاسگزاری؟
همان زندگی توست...!

#آبراهام_هیکس

@ashar_nab53🖌
دوست عزیزم
هرگز از یک چیز غافل نباش
اگر تمام آینه‌های دنیا را بشکنی
سرانجام همیشه
خودت را در آینه‌ی قلبت
خواهی دید

 #آلکساندرا_واسیلیو

@ashar_nab53🖌
آدم های قوی از سیاره ی دیگری نیامده اند ،
آن ها هم مشکلاتِ خودشان را دارند ،
هم محدودیت های معمولی و حتی غیر معمولی ...
تفاوت اینجاست ؛
آن ها پذیرفته اند از پسِ هر مشکلی بر می آیند ،
آن ها خودشان را باور کرده اند ،
از مشکلات و محدودیت ها ، پله ساخته اند ، نه کوه !!!
آدم های قوی در کمالِ خودباوری ؛
انتخاب کرده اند قوی باشند ...
قوی بودن ؛
در "مغز" اتفاق می افتد ، قوی بودن،
همت می خواهد!

#نرگس_صرافیان_طوفان

@ashar_nab53🖌
اى قدرتمندان احمق، دیدگان خود را بگشائید. من مجسم ‏کننده‌ی همه چیزم... کشیشان، اشراف، شاهزادگان! به هوش باشید: «مردم به ظاهر خندانند و باطناً رنج میبرند» ...من سمبول مردم هستم... ولى... به شما میگویم که مردم به خود می آیند... انتها شروع میشود. شفق خونین صبح میدمد.
این است معناى خنده‌ی من. اینک شما بر خنده من بخندید..!

#ویکتور_هوگو
📒#مردی_که_می‌خندد

@ashar_nab53🖌
حرف بزن آیدا...
حرف بزن...!
من محتاج شنیدن حرف‌های تو هستم.
با من از عشقت،
از قلبت،
از آرزوهایت حرف بزن...
اگر مرا دوست میداری،
من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم؛
هر روز، هر ساعت، هر دقیقه
و هر لحظه میخواهم که زبانِ تو،
دهانِ تو وصدای تو آن را بامن مکرر کند.
افسوس که سکوت تو،
مرا نیز اندک اندک از گفتن باز میدارد.
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف‌های تو...

📒#مثل_خون_در_رگهای_من
#احمد_شاملو

@ashar_nab53🖌
جوان تر که بودم فکر می کردم این روزها و مناسبت ها شو است، ژست و فیگور. خنده بازاری است برای سرکار گذاشتن خلایق. بهانه ای برای فروش کالا و کاسبی
گذر زمان به آدم یاد می دهد که با احتیاط قضاوت کند، که قضاوت نکند.
حالا در میانسالی فکر می کنم چقدر این بهانه ها خوب است حتی اگر شو و ژست و فیگور و خنده بازار و کاسبی باشد.
در جامعه ای که به شدت محتاج لبخند و آرامش است از هر بهانه ای برای دوست داشتن و مهر پراکندن باید استفاده کرد...!

#احسان_محمدی
#ولنتاین

@ashar_nab53🖌
معنی كلمه قوی رو فقط کسايی ،
با تمام وجودشون درک میکنن که؛
با وجود ضربه هايی که تو زندگیشون خوردن، رنج هايی که به تنهايی به دوش کشیدن،
درد هايی که تو سینه پنهون کردن،
اشکايی که يواشكی ريختن،
هزار بار به ته خط رسیدن،
امابرای بار هزار و یکم بلند شدن و ادامه دادن...! اینا اگه حتی هیچ کسی هم پشتشون نباشه خودشون دوباره از همونجا که زخم خوردن جوونه میزنن، سبز میشن، و ثمر میدن...!

#شقایق_رحمانی

@ashar_nab53🖌
اگر نتوانیم تنهایی را در آغوش بگیریم، از فرد دیگر به عنوان سپری در مقابل تنهایی استفاده خواهیم کرد. اگر کسی بتواند بدون نیاز به حضور فردی دیگر، مثل عقاب زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن دارد. فقط در این شرایط، بزرگ شدن طرف مقابل برای او مهم است...

#اروین_د_یالوم
📒#وقتی_نیچه_گریست

@ashar_nab53🖌
می‌خواهی از نگاه کردن به او فرار کنی.
پس سعی میکنی با ورق زدن کتاب توی دستت یا با کشیدن خطوط نامفهوم روی تکه‌ای کاغذ خودت را سرگرم کنی، اما نمیتوانی.
پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه‌ات کرده، تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل میکند:
عاشق شده‌ای...!

#مصطفی_مستور
📒#چند_روايت_معتبر

@ashar_nab53🖌
2024/10/01 13:29:16
Back to Top
HTML Embed Code: