Telegram Web Link
از آن دنیا هم دلم بهم خورد!
اگر بنا بود مرده‌ها هم همان سستی‌ها، همان سرگرمیها، همان شهوت و فکر زنده‌ها را داشته باشند، اگر آنها هم باز دلنگ دلنگ تار بزنند، همان کثافتکاریهای روی زمین که خیلی بچگانه است!
نه پیداست که این دلخوشکنکها را مردم از خودشان درآورده‌اند!

#صادق_هدایت
📒#شبهای_ورامین

@ashar_nab53🖌
خیر و برکت همه جا هست

از اين لحظه به همه چيز با نگاه خير و بركت بنگر،
وقتي مي گويم همه چيز، منظورم همه چيز است.
حتي وقتي احساس درد مي كني، خير و بركت است.
شايد تو ندانی، اما آن خير و بركت است. روزي خواهي دانست و خواهي ديد كه درد تو خير و بركت بود.
لازم بود، ‌كاملا لازم.
كمكي بود براي رشد تو،
حتي درد كشيدن نيز خير و بركت است. تو را تزكيه مي كند. به تو كمك مي كند يكپارچه شوي. بچگي ات را از سرت بيرون مي كند و كمك مي كند بالغ شوي، از درد كشيدن پخته مي شوي.

بنگر! مشاهده كن و تلاش كن در همه جا خير و بركت بيابي.
خير و بركت گاهي در لباس مبدل است، ‌گاهي چندان مبدل نيست،
گاهي كاملا لخت و برهنه است.
اما اگر خوب نگاه كني هميشه آنرا خواهي يافت.
در موفقيت، ‌
در شكست،
در درد، در لذت،
در زندگي و همچنين در مرگ،
آن در تابستان و در زمستان است.
در جوانی و كهنسالي هست.
در سلامتي هست،
در بيماري هست.
كسي ديندار است كه بتواند در همه جا خير و بركت ببيند و نمي تواند هيچ جا، هيچ نقطه اي را بيابد كه در آن خير و بركت نباشد.

#اشو
📒#زندگی_موهبت_الهی

@ashar_nab53🖌
#تلنگر

آدم‌هایی که وسط مهمانی یک دفعه روی یک نفر زوم می‌کنند، شکارش می‌کنند و می‌گویند "فلانی، چاق شدی." دقیقا دنبال چه هستند؟
آنها با اعلام بلند این جمله‌ی خبری می‌خواهند به چه برسند؟ توقع دارند چاق صید شده، به خاک بیفتد و بگوید "بله سرورم همین طور است، مرا عفو کنید"؟
یا با گفتن این جمله سعی دارند به او درس زندگی بدهند؟
مثلا فکر می‌کنند چاق صید شده به محض تمام شدن جمله، گرمکن بر تن می‌دود توی جاده تندرستی و کلاغ پر سوار تاکسی می‌شود و سبزیجات آبپزش را در حین شنای سوئدی می‌خورد و دیگر موقع انجام امور بانکی توی شعبه‌ هم طناب می‌زند و دیگر چک‌هایش را نمی‌خواباند بلکه به آنها تمرین دراز نشست می‌دهد؟

جالب اینجاست که گوینده‌ همیشه این جمله را با نفس حبس شده در سینه ادا می‌کند و سعی دارد تا دقایقی برجستگی شکمش را مخفی کند. یعنی فلانی، فقط تو چاقی، من خوبم. یاد بگیر.

جمله‌ی "فلانی، چاق شدی" درست مثل این است که وسط مهمانی زل بزنی توی صورت کسی و بگویی "فلانی، زشت شدی." یا "فلانی، بو می‌دی."

پرسش اصلی این است که آیا این دوستان فکر می‌کنند طرف پیش از این به چاقی خود پی نبرده؟ خودش را توی آینه ندیده؟ دچار افسردگی پس از ملاقات با چربی‌های اضافه‌ نشده؟ برای رهایی از چاقی برنامه نریخته؟ با خودش قرار "رژیم و ورزش از شنبه" نگذاشته؟ یا شاید هم این دوستان خود را در نقش کریستف کلمب و کاشف قاره‌ای گوشتی می‌بینند.

دست از سر دیگران برداریم. خبرهای ناامیدکننده‌ای که قطعا خودشان قبلا شنیده‌اند را به سمع و نظرشان نرسانیم. چشم‌هایمان را باز کنیم و خوبی‌ها را ببینیم.
"فلانی، زیبا شدی. خوش تیپ شدی. ژاکت قشنگی پوشیدی.چه عطر خوبی زدی.قشنگ حرف می‌زنی. بانمکی. خاطرات خنده‌داری تعریف می‌کنی. صدای قشنگی داری. مهربانی، صادقی، خوش سلیقه‌ای..."

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای روزهای خوش کوتاه!
آیا فقط برای ثبت در تاریخ آمده بودید؟

#شاهرخ_مسکوب
📒#روزها_در_راه

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زن ها؛
اینگونه میمیرند:

یا لبخند به لب ندارند،
یا آرایش نمیکنند !
یا دست کسی را نمی فشارند
و منتظر آغوشی نیستند،
و یا حرف عشق که میشود
پوزخند میزنند؛

آری "زن ها" این گونه "میمیرند"...!

@ashar_nab53🖌
عجب است که مردم چقدر برای مبارزه با شیطان تلاش می‌کنند؛ اگر همین انرژی را صرف عشق ورزیدن به هم نوعان خود کنند؛ شیطان در تنهایی خود خواهد مرد!

#هلن_کلر

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
 بیست سال بعد شما از کارهایی که انجام نداده‌اید ناراحت می‌شوید نه کارهایی که انجام داده‌اید،
پس طناب قایق‌تان را از ساحل باز کنید و از ساحل امن خود به سوی آب‌های آزاد برانید و خطر کنید. جستجو کنید، رویا بسازید و کشف کنید...!

#مارک_تواین

@ashar_nab53🖌
من دوست ندارم شاهد سرافکندگی کسی باشم. خوش ندارم ببینم که برای زیستن، انسان‌ها تا چه اندازه قادرند خود را به پستی بکشانند. برایم دشوار است که همین‌طور نشسته، ساکت و آرام مثل یک قاضی و یا تماشاگر، نمایش سقوط انسان‌ها را تا آخرین پله‌های پستی و زشتی تماشا کنم. می‌ترسم برگردند و به روی من لبخند بزنند.

#کورتزیو_مالاپارته
📒#پوست

@ashar_nab53🖌
#داستان_کوتاه_تلنگر

اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟»

ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.»
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: «ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.»

ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: «ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!»
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: «به اين دو کاسه نگاه کنيد. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسه‌ای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه می‌نوشید؟»

شاگردان جواب دادند: «از کاسه گلی.»
استاد گفت:
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون اين کاسه است. آنچه که آدمی را زيبا می‌کند درونش و اخلاقش است.

بايد سيرتمان را زيبا کنيم نه صورتمان ...

@ashar_nab53🖌
انسان باید به همان کاری دست بزند ،
که از آن می ترسد...!

📒#چهار_اثرازفلورانس_اسکاول_شین


@ashar_nab53🖌
عاقل را اشارتی کافیست!

مردی برای خود خانه ای ساخت ،
و از خانه قول گرفت که ،
تا وقتی زنده است به او وفادار باشد ،
و بر سرش خراب نشود ،
و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند.
بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند .
و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت...
مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یادآوری کرد و خانه پاسخ داد ؛
هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم ،
دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی ،
این هم عاقبت نشنیدن هشدارها...!

📒#مثنوی_معنوی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان بفشانم ز شوق در ره باد صبا
گر برساند به ما صبحدمی بوی دوست

#امیرخسرو_دهلوی

@ashar_nab53🖌
‏یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا،
آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان،
بی‌ثباتی است...
فقط بی‌ثباتی است که ثبات دارد ،
و ما مدام در حال نقض این مهم‌ترین قانون جهان هستیم...
مدام می‌خواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم .
در حالی‌که اصل جهان بر بی‌ثباتی و تغییر است...!

#اریک_فروم
📒#داشتن_یا_بودن

@ashar_nab53🖌
«مادرم می‌گفت: عشق بزرگترین هدیهٔ جهان به انسان است. اما من فکر می‌کنم که: «فراموشی» بزرگترین هدیهٔ جهان است، چرا که هیچ عشقی تا ابد نمی‌پاید و باید قدرتِ فراموش کردن آن به انسان‌ها داده شود»

#ناتالیا_گینزبورگ
📒#والنتینو

@ashar_nab53🖌
#داستان_کوتاه
حاکم نیشابور و کشاورز 

روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بی‌مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی‌نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران‌بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم می‌زد به مرد کشاورز گفت: می‌توانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده‌ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید: مرا می‌شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا می‌شناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سال‌هاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزی‌ام می‌خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می‌خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می‌خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده‌ای که به من زدی. فقط می‌خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، فقط بخواه و زیاد هم بخواه، خدا بی‌نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی‌انتهاست ولی به خواسته‌ات ایمان داشته باش

@ashar_nab53🖌
احمقانه‌‌ترین خواسته بشر این است که انتظار دارد با تکرار روش‌‌‌های همیشگی‌‌اش به نتایج متفاوت برسد.

#آلبرت_انیشتین

@ashar_nab53🖌
#تلنگر

ﻣﯽخواهی رفتار آدم‌ها با خود ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯽ؟
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍه ﺗﺤﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ "اﯾﺠﺎﺩ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ" ﺍﺳﺖ.
حد و مرز اشخاص را مشخص كن
ﺗﻮ به ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ می‌دهی ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽکنی ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.

ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨﯽ (قبول كن مهم ترين فرد زندگيت خود تو هستی)
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺤﻮه ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﯼ.

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ، (نه با حسادت، كينه و غيبت)
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ که ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش می‌ارزد، هدف است ...

#لویی_استیونسون

@ashar_nab53🖌
هر رفتار، یک نیاز را برآورده می‌کند.

بسیاری از ما ،انتخاب می‌کنیم قربانی بمانیم .
زیرا به ما مجوز میدهد ،
از جانب خودمان هیچ اقدامی انجام ندهیم...

امّا باید بهای رهایی را پرداخت.
لازم است در قبال رفتارمان پاسخگو باشیم ،
و حتی در شرایطی که عامل آن ،
خودمان نبوده‌ایم یا انتخابش نکرده‌ایم،
مسئولیت را به عهده بگیریم...!

#ادیت_اگر
📒#موهبت

@ashar_nab53🖌
پادشاهی دختری داشت که در زیبایی بی‌همتا بود. این دختر هم می‌دانست که چقدر زیبا و دوست‌داشتنی است، ازاین‌روی خیلی خودخواه شده بود و هیچ خواستگاری را شایسته خود نمی‌دانست. این شاهزاده نه‌تنها خواستگارانش را رد می‌کرد، بلکه آن‌ها را مسخره هم می‌کرد.

پادشاه نگران بود که مبادا پیش از آنکه دخترش شوهر کند، خبر رفتار بد او در میان مردم شایع شود و دیگر هیچ مردی به خواستگاری او نیاید. پس جشنی برپا کرد و از همه خواستگاران خواست تا به این جشن بیایند.

وقتی‌که خواستگاران از راه رسیدند هرکدام از روی مقام و شایستگی که داشتند به‌صف ایستادند. اول پادشاهان، سپس شاهزادگان، دوک‌ها، نجیب‌زاده‌ها و سرانجام شوالیه‌ها. آنگاه دختر پادشاه از صف آن‌ها، سان دید، اما به هريك از این مردها ایرادی گرفت. یکی خیلی فربه بود و او گفت: «خمره شراب است! دیگری خیلی قدبلند بود و او مسخره کنان گفت: «این‌یکی بیشتر شبیه به چوب قلاب ماهیگیری است تا شوهر!» سومی خیلی کوتاه بود؛ دختر به پادشاه هم به ریشخند گفت: «نیم‌وجبی!» و همین‌طور که از کنار آن‌ها می‌گذشت، همه خواستگاران را یکی‌یکی دست می‌انداخت و مخصوصاً با سلطان جوانی که به‌تازگی ریش باريك و درازی گذاشته بود، با بی‌ادبی بسیار رفتار کرد و خنده‌کنان گفت: «هاه! هاه! ریشش، مثل ریش بز می‌ماند» و از آن روز این سلطان به «ریش‌بزی» معروف شد.

#برادران_گریم
📒#سلطان_ریش_بزی

@ashar_nab53🖌
2024/10/01 22:31:34
Back to Top
HTML Embed Code: