تصاویری از جلسه رونمایی از کتاب قران حبشی به همراه صوت جلسه
فاطمه:
ی اختلاط میکنند. یک زبان حرامزادهای که صرفونحوش فارسی است، لغاتش انگلیسی. واقعا که حال آدمو به هم میزنه. من نمیدونم بدون فرهنگ و زبان و هویت ملی، اصلا چه جوری میشه زندگی کرد؟ چه جوری میشه سر خود رو بالا گرفت؟ چه جوری میشه توی چشم همسایه نگاه کرد و گفت من هم وجود دارم؟
میشه یکهو این یه دونه دندون لق پوسیده رو هم کَند انداخت دور، و به کلی انگلیسی حرف زد. حالا چرا باید فارسی رو با انگلیسی اینجوری مَلغَمه بکنن، فارسی انگلیسی با هم بلغور بکنن؟ چرا هم انگلیسی رو خراب میکنند، و هم فارسی رو؟ مگر به همین سادگی میشه یک هویت عمیق چندهزارساله رو، در عرض چند سال تا پاپاسی آخر باخت؟ میشه به همین مفتی، یک فرهنگ چندهزارساله رو که اونهمه نام درخشان پشتش خوابیده، یک شبه ریخت توی زنبیل آشغال، گذاشت پشت درب که سپور برداره ببره؟ بههرحال، اونچه که میخواستم… اونچه میخواستم عرض کنم، این بود.»
چه شد که اینطور شد؟
یکی از کاربران در توییتر، چندی پیش نوشت: «کلوچهها کی کوکی شدن؟ کیکیزدیا کی کاپکیک شدن؟ لقمهها کی ساندویچ شدن؟ وحشتا کی پنیک شدن؟ عزیزا کی Baby شدن؟ صورتا کی فیسشدن؟»
پرسش دراینباره که چه شد که اینطور شد و از کی اینطور شد؟ احتمالا ما را به جوابها یا تحلیلهای زیاد و متنوعی میرساند. البته پیشینه تلاشها برای حفظ زبان فارسی در برابر سیل واژههای وارداتی و جدید مربوط به امروز و دیروز نیست.
در قسمت تاریخچه تارنمای فرهنگستان زبان فارسی دراینباره آمده است: «انجمنهای ادبی دوره قاجار، پیشگامان معادلسازی برای واژههای فرنگی بودهاند که این امر بعدها برنامه اصلی کار فرهنگستان اوّل شد… . پیش از تأسیس فرهنگستان ایران (فرهنگستان اوّل) در سال ١٣١٣، ابتدا وزارت معارف درصدد برآمد انجمنهایی متشکل از کارشناسان و ارباب فن برپا کند که آکادمی طبّی نخستین گام در این راه بود. جلسههای آن آکادمی با شرکت چند تن از پزشکان معروف و دانشمند برگزار میشد. معادل فارسی “فرهنگستان” در برابر واژه بیگانه “آکادمی” در این زمان انتخاب شد و سرانجام در ٢٩ اردیبهشت ١٣١٤ فرهنگستان ایران تشکیل شد. اعضای پیوسته فرهنگستان ایران عبارت بودند از: حسن اسفندیاری (محتشمالسلطنه)، ملکالشعرا بهار، علی پرتواعظم، حاج سیدنصرالله تقوی، محمود حسابی، علامه دهخدا، غلامرضا رشیدیاسمی، صادق رضازادهشفق، غلامحسین رهنما، حسین سمیعی (ادیبالسّلطنه)، عیسی صدیق، سید محمّدکاظم عصّار، محمّد فاطمی، بدیعالزّمان فروزانفر، ابوالحسن فروغی، محمّدعلی فروغی، عبدالعظیمخان قریب، حسین گلگلاب، سرتیپ غلامحسین مقتدر، سرلشکر احمد نخجوان، ولیالله نصر، سعید نفیسی، حسن وثوق. از اعضای وابسته فرهنگستان میتوان از محمّدعلی جمالزاده، فخر ادهم، کریستین سن (دانمارک)، و هانری ماسه (فرانسه) نام برد. فضای سیاسی حاکم آن زمان، فرهنگستان را ناگزیر ساخت که بیشتر وقت خود را صرف انتخاب معادل برای اصطلاحات و واژگان خارجی کند. میتوان گفت که فرهنگستان اوّل، بیشتر مهارکننده و بازدارنده بود تا سازنده. فرهنگستان ایران در بهمن ١٣١٥ نظامنامهای برای بازبینی در اصطلاحات علمی تصویب کرد و در آن راه و روش و ضوابط معادلیابی را تعیین نمود. عملکرد فرهنگستان در این حوزه موفّقیتآمیز بود و نتایج مصوّبات آن از اقبال عمومی خوبی برخوردار شد. فرهنگستان اوّل، با پیشگیری بهموقع از آفتی که به زبان فارسی روی آورده بود، وظیفه خود را ادا کرد. حاصل کار این فرهنگستان بهتصویبرساندن ٢٠٠٠ واژه تا سال ١٣٢٠ بود.»
نمونههای موفق
بسیاری از واژهها و اصطلاحاتی که در این سالها به صورت رایج و فراگیر بین فارسیزبانان به کار رفته و جا افتادهاند، حاصل تلاشهای فرهنگستان بوده است، واژههایي مانند هواپیما، فرودگاه، دانشگاه، دانشکده، بیمارستان، دبستان و دبیرستان، مهدکودک، دادسرا و دادستان و دادگاه و…، بااینحال در اين سالهای اخیر جاافتادن و فراگیرشدن واژههایی که فرهنگستان ساخته است چندان موفق نبوده و بیشتر دستمایه جوک و لطیفهسازی در فضای شبکههای اجتماعی و رسانه و برنامههای طنز تلویزیونی شده است. واکنشها و مقاومت در برابر این جایگزینسازیها از همان سالهای ابتدایی فعالیت فرهنگستان همیشه وجود داشته است.
تا دهه ٣٠ خورشیدی در درسهای گیاهشناسی فارسی اجزای گُل نامشان پتال و سپال و پیلامنت و… بود، اما به پیشنهاد و پیگیری حسین گلگلاب، شاعر سرود «ای ایران»، نامهای «گلبرگ» و «کاسبرگ» و «پرچم» رویشان گذاشته شد. در رشته فیزیک هم به پیشنهاد دکتر حسابی برای واژههای بیگانه عجیبوغریب جایگزینهای فارسی زیبایی گذاشتند؛ مانند «گرانش»، «برهمکنش»، «چگالی»، «برایند نیرو»، «کشسانی» و…
به اینها اضافه کنید دانشکده و دانشگاه که فکولته و یونیورسیته بودند، زیردریایی هم تحتالبحری بود، دانشگاه و دبستان و دبیرستان و
ی اختلاط میکنند. یک زبان حرامزادهای که صرفونحوش فارسی است، لغاتش انگلیسی. واقعا که حال آدمو به هم میزنه. من نمیدونم بدون فرهنگ و زبان و هویت ملی، اصلا چه جوری میشه زندگی کرد؟ چه جوری میشه سر خود رو بالا گرفت؟ چه جوری میشه توی چشم همسایه نگاه کرد و گفت من هم وجود دارم؟
میشه یکهو این یه دونه دندون لق پوسیده رو هم کَند انداخت دور، و به کلی انگلیسی حرف زد. حالا چرا باید فارسی رو با انگلیسی اینجوری مَلغَمه بکنن، فارسی انگلیسی با هم بلغور بکنن؟ چرا هم انگلیسی رو خراب میکنند، و هم فارسی رو؟ مگر به همین سادگی میشه یک هویت عمیق چندهزارساله رو، در عرض چند سال تا پاپاسی آخر باخت؟ میشه به همین مفتی، یک فرهنگ چندهزارساله رو که اونهمه نام درخشان پشتش خوابیده، یک شبه ریخت توی زنبیل آشغال، گذاشت پشت درب که سپور برداره ببره؟ بههرحال، اونچه که میخواستم… اونچه میخواستم عرض کنم، این بود.»
چه شد که اینطور شد؟
یکی از کاربران در توییتر، چندی پیش نوشت: «کلوچهها کی کوکی شدن؟ کیکیزدیا کی کاپکیک شدن؟ لقمهها کی ساندویچ شدن؟ وحشتا کی پنیک شدن؟ عزیزا کی Baby شدن؟ صورتا کی فیسشدن؟»
پرسش دراینباره که چه شد که اینطور شد و از کی اینطور شد؟ احتمالا ما را به جوابها یا تحلیلهای زیاد و متنوعی میرساند. البته پیشینه تلاشها برای حفظ زبان فارسی در برابر سیل واژههای وارداتی و جدید مربوط به امروز و دیروز نیست.
در قسمت تاریخچه تارنمای فرهنگستان زبان فارسی دراینباره آمده است: «انجمنهای ادبی دوره قاجار، پیشگامان معادلسازی برای واژههای فرنگی بودهاند که این امر بعدها برنامه اصلی کار فرهنگستان اوّل شد… . پیش از تأسیس فرهنگستان ایران (فرهنگستان اوّل) در سال ١٣١٣، ابتدا وزارت معارف درصدد برآمد انجمنهایی متشکل از کارشناسان و ارباب فن برپا کند که آکادمی طبّی نخستین گام در این راه بود. جلسههای آن آکادمی با شرکت چند تن از پزشکان معروف و دانشمند برگزار میشد. معادل فارسی “فرهنگستان” در برابر واژه بیگانه “آکادمی” در این زمان انتخاب شد و سرانجام در ٢٩ اردیبهشت ١٣١٤ فرهنگستان ایران تشکیل شد. اعضای پیوسته فرهنگستان ایران عبارت بودند از: حسن اسفندیاری (محتشمالسلطنه)، ملکالشعرا بهار، علی پرتواعظم، حاج سیدنصرالله تقوی، محمود حسابی، علامه دهخدا، غلامرضا رشیدیاسمی، صادق رضازادهشفق، غلامحسین رهنما، حسین سمیعی (ادیبالسّلطنه)، عیسی صدیق، سید محمّدکاظم عصّار، محمّد فاطمی، بدیعالزّمان فروزانفر، ابوالحسن فروغی، محمّدعلی فروغی، عبدالعظیمخان قریب، حسین گلگلاب، سرتیپ غلامحسین مقتدر، سرلشکر احمد نخجوان، ولیالله نصر، سعید نفیسی، حسن وثوق. از اعضای وابسته فرهنگستان میتوان از محمّدعلی جمالزاده، فخر ادهم، کریستین سن (دانمارک)، و هانری ماسه (فرانسه) نام برد. فضای سیاسی حاکم آن زمان، فرهنگستان را ناگزیر ساخت که بیشتر وقت خود را صرف انتخاب معادل برای اصطلاحات و واژگان خارجی کند. میتوان گفت که فرهنگستان اوّل، بیشتر مهارکننده و بازدارنده بود تا سازنده. فرهنگستان ایران در بهمن ١٣١٥ نظامنامهای برای بازبینی در اصطلاحات علمی تصویب کرد و در آن راه و روش و ضوابط معادلیابی را تعیین نمود. عملکرد فرهنگستان در این حوزه موفّقیتآمیز بود و نتایج مصوّبات آن از اقبال عمومی خوبی برخوردار شد. فرهنگستان اوّل، با پیشگیری بهموقع از آفتی که به زبان فارسی روی آورده بود، وظیفه خود را ادا کرد. حاصل کار این فرهنگستان بهتصویبرساندن ٢٠٠٠ واژه تا سال ١٣٢٠ بود.»
نمونههای موفق
بسیاری از واژهها و اصطلاحاتی که در این سالها به صورت رایج و فراگیر بین فارسیزبانان به کار رفته و جا افتادهاند، حاصل تلاشهای فرهنگستان بوده است، واژههایي مانند هواپیما، فرودگاه، دانشگاه، دانشکده، بیمارستان، دبستان و دبیرستان، مهدکودک، دادسرا و دادستان و دادگاه و…، بااینحال در اين سالهای اخیر جاافتادن و فراگیرشدن واژههایی که فرهنگستان ساخته است چندان موفق نبوده و بیشتر دستمایه جوک و لطیفهسازی در فضای شبکههای اجتماعی و رسانه و برنامههای طنز تلویزیونی شده است. واکنشها و مقاومت در برابر این جایگزینسازیها از همان سالهای ابتدایی فعالیت فرهنگستان همیشه وجود داشته است.
تا دهه ٣٠ خورشیدی در درسهای گیاهشناسی فارسی اجزای گُل نامشان پتال و سپال و پیلامنت و… بود، اما به پیشنهاد و پیگیری حسین گلگلاب، شاعر سرود «ای ایران»، نامهای «گلبرگ» و «کاسبرگ» و «پرچم» رویشان گذاشته شد. در رشته فیزیک هم به پیشنهاد دکتر حسابی برای واژههای بیگانه عجیبوغریب جایگزینهای فارسی زیبایی گذاشتند؛ مانند «گرانش»، «برهمکنش»، «چگالی»، «برایند نیرو»، «کشسانی» و…
به اینها اضافه کنید دانشکده و دانشگاه که فکولته و یونیورسیته بودند، زیردریایی هم تحتالبحری بود، دانشگاه و دبستان و دبیرستان و
بیمارستان و فرودگاه و هواپیما و بسیاری نامهای دیگر که الان ما به آنها خو کردهايم هم نامهای فرنگی غریبی داشتند.
تلاشها برای جاانداختن واژههای جایگزین فارسی البته کم نیست، اما هنوز آنطور که باید، به نتیجه نرسیده است؛ بهعنوان مثال از ابتدای سال تحصیلی جدید، مدیران آموزشوپرورش تصمیم گرفتند در همه کتابهای درسی ازجمله زیستشناسی و… از واژههای پیشنهادی فرهنگستان فارسی استفاده کنند. برخی از واژگان جایگزین جدید اینها هستند: ریزاندام بهجای میکرو ارگانیسم، قطبیده بهجای پولاریزه، برونرانی بهجای اگزوسیتول، میانک بهجای سانتریول و کلی واژه دیگر که به نظر من زیبا و خوشخوان هستند.
این خبر البته خیلی زود واکنشهایی را در پی داشت، عدهای – از جمله معلمها و پدر و مادرها – گفتند که مگر میشود نام و واژههای علمی و جهانی را عوض کرد و جایگزینهای جدید برایشان گذاشت، برخی هم البته مثل همیشه واژگان جدید را دست انداختند و سوژه جوکهای تلگرامی و توییتری کردند.
انتقاد و مسخرهکردن جایگزینهای جدید پیشنهادی برای واژههای بیگانه البته چیز جدیدی نیست، در زمان اولین تلاشهای فرهنگستان فارسی برای جایگزینسازی که غولهای بزرگ ادبیات فارسی آن دوره عضوش بودند هم، کسانی مثل صادق هدایت، نویسنده بزرگ و دیگران، در کار دستانداختن تلاشهایشان بودند.
یا مثلا آقای دکتر عباس اقبالآشتیانی مقالهای در نکوهش این حرکت در مجله دنیا چاپ کرد و اینطور نوشت: «این کارها خیلی غلط است و به نتیجه نمیرسد، چه کسی باور میکند به جای فکولته و یونیورسیته روزی مردم بگویند دانشکده و دانشگاه؟ هیچکس به جای تحتالبحری از زیردریایی استفاده نمیکند». نتیجه اما چه شد؟
شهریور ماه گذشته بود که در صفحه جامعه «شرق» گزارشی منتشر شد که در آن با دکتر محمود امانیطهرانی، مدیرکل دفتر تألیف کتابهای درسی گفتوگو شده و او نکات و توضیحاتی داده به این شرح: «دلیل اصلی اصرار این است که زبان فارسی برای ما مهم است. نکته دوم اینکه وجه امتیاز آموزش فارسی برای بچههاست. واژههای فارسی چون همخانوادههای زبانی دارند، به فهم بهتر منجر میشوند. در مقابل کلمهای مثل اگزوسیتول، برای بچههای ما هیچ چیزی به ذهن متبادر نمیشود. درحالیکه از برونرانی حس معنایی برای کودک ایجاد میشود. همین حس را بچه انگلیسیزبان هم دارد. کلمه کروموپلاست هم همین است و کلی همخانواده در زبان انگلیسی دارد ولی در فارسی فاقد معناست. پس یک مزیت آموزشی واژگان فارسی این است که واژگان همخانواده دارند. وقتی به جای واژه انگلیسی سانتریول میگوییم میانک، کودک میتواند این واژه را در ذهنش تصویرسازی کند. پس وجه اول برای ما حفاظت از قدرت زبان فارسی است و وجه دوم امتیاز آموزشی واژگان فارسی است که اکثریت این واژگان برای بچهها آشناست. مثل وقتی که به جای میوگراف میگوییم ماهیچهنگار، کودک میتواند با آن ارتباط برقرار کند.»
کوتاه قصه اینکه میتوان اینطور گفت همه آنهایی که دلبسته این فرهنگ و سرزمین هستند، باید قدر و اهمیت تلاشهایی از این دست را بدانند و آنها را حمایت کنند. زبان فارسی زمانی نه چندان دور از دربار عثمانی در غرب تا میان پادشاهان هندوستان در شرق و… زبان دیوانی و زبان علم و دانش بوده، بدون شک امروز هم با همکاری و همراهی ما توانایی بازسازی و پویایی را دارد. هزینهاش کوتاهآمدن در برابر این وادادگی عجیبی است که خیلیهایمان در برابر واژگان غربی داریم، انگار که اگر فلان چیز را به جای نام فارسیاش به انگلیسی بگوییم، خیلی شیکتر و فاخرتر است.
قطعا و بدون شک هدف نوشتههایی از این دست پافشاری بر این نیست که همیشه و همهجا باید واژههای فارسی را به کار ببریم، همه میدانیم که فارسی پیوندهای ریشهداری با عربی دارد و حتی برخی واژگان و اصطلاحات انگلیسی هم در زبان ما مانده و تثبیت شدهاند، بحث اصلی درباره حمایت از تلاشهای درست برای پویاترکردن زبان فارسی و همچنین نگهداشتن کلماتی است که معادل فارسی منطقی و معقول دارند. اینکه کار به جایی نرسد که حتی پنیر و پیاز و سیبزمینی را هم «چیز» و «انیون» و «پتیتو» بگوییم و بنویسیم، کاری که این روزها در همه شیرینیفروشیها و ساندویچیهای شهر میبینیم.
صدرا محقق
روزنامه شرق
تلاشها برای جاانداختن واژههای جایگزین فارسی البته کم نیست، اما هنوز آنطور که باید، به نتیجه نرسیده است؛ بهعنوان مثال از ابتدای سال تحصیلی جدید، مدیران آموزشوپرورش تصمیم گرفتند در همه کتابهای درسی ازجمله زیستشناسی و… از واژههای پیشنهادی فرهنگستان فارسی استفاده کنند. برخی از واژگان جایگزین جدید اینها هستند: ریزاندام بهجای میکرو ارگانیسم، قطبیده بهجای پولاریزه، برونرانی بهجای اگزوسیتول، میانک بهجای سانتریول و کلی واژه دیگر که به نظر من زیبا و خوشخوان هستند.
این خبر البته خیلی زود واکنشهایی را در پی داشت، عدهای – از جمله معلمها و پدر و مادرها – گفتند که مگر میشود نام و واژههای علمی و جهانی را عوض کرد و جایگزینهای جدید برایشان گذاشت، برخی هم البته مثل همیشه واژگان جدید را دست انداختند و سوژه جوکهای تلگرامی و توییتری کردند.
انتقاد و مسخرهکردن جایگزینهای جدید پیشنهادی برای واژههای بیگانه البته چیز جدیدی نیست، در زمان اولین تلاشهای فرهنگستان فارسی برای جایگزینسازی که غولهای بزرگ ادبیات فارسی آن دوره عضوش بودند هم، کسانی مثل صادق هدایت، نویسنده بزرگ و دیگران، در کار دستانداختن تلاشهایشان بودند.
یا مثلا آقای دکتر عباس اقبالآشتیانی مقالهای در نکوهش این حرکت در مجله دنیا چاپ کرد و اینطور نوشت: «این کارها خیلی غلط است و به نتیجه نمیرسد، چه کسی باور میکند به جای فکولته و یونیورسیته روزی مردم بگویند دانشکده و دانشگاه؟ هیچکس به جای تحتالبحری از زیردریایی استفاده نمیکند». نتیجه اما چه شد؟
شهریور ماه گذشته بود که در صفحه جامعه «شرق» گزارشی منتشر شد که در آن با دکتر محمود امانیطهرانی، مدیرکل دفتر تألیف کتابهای درسی گفتوگو شده و او نکات و توضیحاتی داده به این شرح: «دلیل اصلی اصرار این است که زبان فارسی برای ما مهم است. نکته دوم اینکه وجه امتیاز آموزش فارسی برای بچههاست. واژههای فارسی چون همخانوادههای زبانی دارند، به فهم بهتر منجر میشوند. در مقابل کلمهای مثل اگزوسیتول، برای بچههای ما هیچ چیزی به ذهن متبادر نمیشود. درحالیکه از برونرانی حس معنایی برای کودک ایجاد میشود. همین حس را بچه انگلیسیزبان هم دارد. کلمه کروموپلاست هم همین است و کلی همخانواده در زبان انگلیسی دارد ولی در فارسی فاقد معناست. پس یک مزیت آموزشی واژگان فارسی این است که واژگان همخانواده دارند. وقتی به جای واژه انگلیسی سانتریول میگوییم میانک، کودک میتواند این واژه را در ذهنش تصویرسازی کند. پس وجه اول برای ما حفاظت از قدرت زبان فارسی است و وجه دوم امتیاز آموزشی واژگان فارسی است که اکثریت این واژگان برای بچهها آشناست. مثل وقتی که به جای میوگراف میگوییم ماهیچهنگار، کودک میتواند با آن ارتباط برقرار کند.»
کوتاه قصه اینکه میتوان اینطور گفت همه آنهایی که دلبسته این فرهنگ و سرزمین هستند، باید قدر و اهمیت تلاشهایی از این دست را بدانند و آنها را حمایت کنند. زبان فارسی زمانی نه چندان دور از دربار عثمانی در غرب تا میان پادشاهان هندوستان در شرق و… زبان دیوانی و زبان علم و دانش بوده، بدون شک امروز هم با همکاری و همراهی ما توانایی بازسازی و پویایی را دارد. هزینهاش کوتاهآمدن در برابر این وادادگی عجیبی است که خیلیهایمان در برابر واژگان غربی داریم، انگار که اگر فلان چیز را به جای نام فارسیاش به انگلیسی بگوییم، خیلی شیکتر و فاخرتر است.
قطعا و بدون شک هدف نوشتههایی از این دست پافشاری بر این نیست که همیشه و همهجا باید واژههای فارسی را به کار ببریم، همه میدانیم که فارسی پیوندهای ریشهداری با عربی دارد و حتی برخی واژگان و اصطلاحات انگلیسی هم در زبان ما مانده و تثبیت شدهاند، بحث اصلی درباره حمایت از تلاشهای درست برای پویاترکردن زبان فارسی و همچنین نگهداشتن کلماتی است که معادل فارسی منطقی و معقول دارند. اینکه کار به جایی نرسد که حتی پنیر و پیاز و سیبزمینی را هم «چیز» و «انیون» و «پتیتو» بگوییم و بنویسیم، کاری که این روزها در همه شیرینیفروشیها و ساندویچیهای شهر میبینیم.
صدرا محقق
روزنامه شرق
انالله و انا الیه راجعون
دانشگاه خوارزمی، سوگوار درگذشت دو استاد نامدار و پیشکسوت خود زندهیادان دکتر علی شریعتمداری و دکتر عباس ماهیار است.
دکتر شریعتمداری نخستین وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران بود و دکتر ماهیار به منزله استاد ادیب و خاقانیشناس فاضلی شناخته میشد که همواره استادان و دانشجویان بیشماری از محضر پرفیضشان بهرهمند میشدند و پس از این نیز همچنان آثار علمی آن مرحوم راهگشای دانشجویان و اهل دانش و بینش و فضیلت خواهد بود.
این ضایعه را صمیمانه به خانوادههای گرانقدر آن استادان دانشمند و جامعه دانشگاهی بویژه استادان و دانشجویان دانشگاه خوارزمی تسلیت عرض میکنیم و برای آن دو عزیز رحمت و مغفرت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی آرزو مینماییم.
انجمن زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه خوارزمی، سوگوار درگذشت دو استاد نامدار و پیشکسوت خود زندهیادان دکتر علی شریعتمداری و دکتر عباس ماهیار است.
دکتر شریعتمداری نخستین وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران بود و دکتر ماهیار به منزله استاد ادیب و خاقانیشناس فاضلی شناخته میشد که همواره استادان و دانشجویان بیشماری از محضر پرفیضشان بهرهمند میشدند و پس از این نیز همچنان آثار علمی آن مرحوم راهگشای دانشجویان و اهل دانش و بینش و فضیلت خواهد بود.
این ضایعه را صمیمانه به خانوادههای گرانقدر آن استادان دانشمند و جامعه دانشگاهی بویژه استادان و دانشجویان دانشگاه خوارزمی تسلیت عرض میکنیم و برای آن دو عزیز رحمت و مغفرت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی آرزو مینماییم.
انجمن زبان و ادبیات فارسی
از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش
درگذشت ایرانشناس برجسته، و استاد گرانقدر زبان و ادبیات فارسی، پروفسور جمشید گیوناشویلی، موجب اندوه و تاسف بسیار شد. با فقدان ایشان، زبان و ادب فارسی وایرانشناسی یکی از خدمتگزاران دلسوز خویش را در گرجستان از دست داد . تلاشهای خستگی ناپذیر آن استاد فرزانه که عمری را در جهت آموزش زبان و ادب فارسی و تحکیم و گسترش پیوندهای فرهنگی وادبی دو ملت ایران و گرجستان سپری کرد هیچ گاه از یاد ها نخواهد رفت . «کارنامه پنجاه ساله » آن دانشی مرد که عاشق و شیفته ایران بود در تألیف بیش ازدویست مقاله و کتاب به زبانهای گرجی، فارسی و روسی ، میراث ارزشمندی را برای ایرانشناسان و دوستداران زبان و ادب فارسی به یادگار گذاشت
اینجانب به نمایندگی از انجمن زبان و ادبیات فارسی ، فقدان آن استاد گرانمایه را به خانواده ایشان، جامعه علمی گرجستان به ویژه ایرانشناسان، استادان و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی تسلیت گفته ، از درگاه خداوند متعال برای آن شادروان آمرزش الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزو می کنم
غلامحسین غلامحسین زاده
درگذشت ایرانشناس برجسته، و استاد گرانقدر زبان و ادبیات فارسی، پروفسور جمشید گیوناشویلی، موجب اندوه و تاسف بسیار شد. با فقدان ایشان، زبان و ادب فارسی وایرانشناسی یکی از خدمتگزاران دلسوز خویش را در گرجستان از دست داد . تلاشهای خستگی ناپذیر آن استاد فرزانه که عمری را در جهت آموزش زبان و ادب فارسی و تحکیم و گسترش پیوندهای فرهنگی وادبی دو ملت ایران و گرجستان سپری کرد هیچ گاه از یاد ها نخواهد رفت . «کارنامه پنجاه ساله » آن دانشی مرد که عاشق و شیفته ایران بود در تألیف بیش ازدویست مقاله و کتاب به زبانهای گرجی، فارسی و روسی ، میراث ارزشمندی را برای ایرانشناسان و دوستداران زبان و ادب فارسی به یادگار گذاشت
اینجانب به نمایندگی از انجمن زبان و ادبیات فارسی ، فقدان آن استاد گرانمایه را به خانواده ایشان، جامعه علمی گرجستان به ویژه ایرانشناسان، استادان و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی تسلیت گفته ، از درگاه خداوند متعال برای آن شادروان آمرزش الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزو می کنم
غلامحسین غلامحسین زاده
انالله و انا الیه راجعون
پروفسور ويكتور الكك ايران شناس برجسته لبناني و مسيحي پاك اعتقادي بود كه در سالهاي پرافتخار خدمتش آثار ارزشمندي در عرصه ادبيات فارسي پديد آورد و شاگردان بسيار در زمينه زبان فارسي در جهان عرب تربيت نمود . ضايعه درگذشت اين دانشمند ارجمند زبان و ادبيات فارسي را به استادان ،دانشجويان و ادب دوستان تسليت ميگوييم و براي ايشان از درگاه ايزد منان علو درجات مسئلت داريم.
انجمن علمي استادان زبان و ادبيات فارسي
پروفسور ويكتور الكك ايران شناس برجسته لبناني و مسيحي پاك اعتقادي بود كه در سالهاي پرافتخار خدمتش آثار ارزشمندي در عرصه ادبيات فارسي پديد آورد و شاگردان بسيار در زمينه زبان فارسي در جهان عرب تربيت نمود . ضايعه درگذشت اين دانشمند ارجمند زبان و ادبيات فارسي را به استادان ،دانشجويان و ادب دوستان تسليت ميگوييم و براي ايشان از درگاه ايزد منان علو درجات مسئلت داريم.
انجمن علمي استادان زبان و ادبيات فارسي
تمامی شماره های مجله پژوهش های ادبی در سایت انجمن در اختیار کاربران است برای دسترسی به این مجلات کلیک کنید http://www.anjomanfarsi.ir/portal/2014-01-08-08-09-14/2014-01-08-18-50-40/پژوهش-های-ادبی.html
www.anjomanfarsi.ir
پژوهش های ادبی
انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران
برای دسترسی به مجموعه مقاله های منتشر شده در دوره های مختلف همایش پژوهش های ادبی از لینک زیر استفاده نمایید
http://www.anjomanfarsi.ir/portal/2014-01-08-08-14-02/مجموعه-مقاله-ها.html
@anjomanfarsi
http://www.anjomanfarsi.ir/portal/2014-01-08-08-14-02/مجموعه-مقاله-ها.html
@anjomanfarsi
www.anjomanfarsi.ir
مجموعه مقاله ها
انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران
انالله و انا الیه راجعون
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
دکتر اسماعیل حاکمی والا ، استاد برجسته و ممتاز دانشگاه تهران و چهره ماندگار زبان و ادبیات فارسی چشم بر جهان خاکی فرو بست. بیشک درگذشت این استاد فرزانه، ضایعه ای اسفبار و جبران ناپذیر برای جامعه ادبی و فرهیخته ایران است. استاد گرانقدری که عمر شریفش را صرف تعلیم و پرورش دانشجویان مشتاق کرد و آثار ارزشمندی را در حوزه زبان و ادبیات فارسی به یادگار گذاشت.
انجمن [استادان] زبان و ادبیات فارسی درگذشت این عالم فرزانه را به خانواده محترم آن مرحوم، استادان و جامعه علمی و ادبی و به ویژه کسانی که از گنجینه اخلاق و دانش ایشان بهره مند شدند، تسلیت عرض نموده، برای آن فقید سعید رحمت و مغفرت جاودان و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه ایزد منّان مسئلت مینماید.
انجمن علمی [استادان] زبان وادبیات فارسی
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
دکتر اسماعیل حاکمی والا ، استاد برجسته و ممتاز دانشگاه تهران و چهره ماندگار زبان و ادبیات فارسی چشم بر جهان خاکی فرو بست. بیشک درگذشت این استاد فرزانه، ضایعه ای اسفبار و جبران ناپذیر برای جامعه ادبی و فرهیخته ایران است. استاد گرانقدری که عمر شریفش را صرف تعلیم و پرورش دانشجویان مشتاق کرد و آثار ارزشمندی را در حوزه زبان و ادبیات فارسی به یادگار گذاشت.
انجمن [استادان] زبان و ادبیات فارسی درگذشت این عالم فرزانه را به خانواده محترم آن مرحوم، استادان و جامعه علمی و ادبی و به ویژه کسانی که از گنجینه اخلاق و دانش ایشان بهره مند شدند، تسلیت عرض نموده، برای آن فقید سعید رحمت و مغفرت جاودان و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه ایزد منّان مسئلت مینماید.
انجمن علمی [استادان] زبان وادبیات فارسی
اطلاعیه مراسم تشییع و ترحیم دکتر اسمعیل حاکمی والا
مراسم تشییع پیکر مرحوم دکتر اسمعیل حاکمی والا، استاد و چهرۀ ماندگار زبان
و ادبیات فارسی دانشگاه تهران روز یکشنبه سوم اردیبهشت از ساعت ۹ صبح در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه
تهران برگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه، مجلس ترحیم آن مرحوم روز سه شنبه پنجم اردیبهشت
از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در مسجد جامع شهرک
قدس (غرب)، واقع در ابتدای فاز ۳، خیابان
شهید حسن سیف برگزار خواهد شد.
دکتر اسمعیل حاکمی والا روز جمعه اول اردیبهشت ۱۳۹۶ در سن ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.
مراسم تشییع پیکر مرحوم دکتر اسمعیل حاکمی والا، استاد و چهرۀ ماندگار زبان
و ادبیات فارسی دانشگاه تهران روز یکشنبه سوم اردیبهشت از ساعت ۹ صبح در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه
تهران برگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه، مجلس ترحیم آن مرحوم روز سه شنبه پنجم اردیبهشت
از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در مسجد جامع شهرک
قدس (غرب)، واقع در ابتدای فاز ۳، خیابان
شهید حسن سیف برگزار خواهد شد.
دکتر اسمعیل حاکمی والا روز جمعه اول اردیبهشت ۱۳۹۶ در سن ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.